دموكراسي وهراس اقاي حامد كرزي ازتشكيل جبهه ملــــــــــــي

 

چندروزپس از ايجا د جبهه ملي در افغانستا ن، آقاي رييس جمهوراسلامي افغانستان جناب حامدكرزي، در يك گفت وشنود رسانيه اي، نگراني خود را نسبت به تشكيل جبهه ملي ، بدون سنجش وبي صبرانه، بيان كرد واين جبهه را متهم به وابستگي با كشورهاي خارجي نمود. من در خصوص اين جبهه وتركيب هموندان اين جبهه وپاوايش دراز وكوتاه مدت آن كاري ندارم، ودر شرايط دموكراسي حق هرانسان است كه با چه بينش وچه گرايش در جامعه پا ميگذارد واز نتيجه كار عالمانه وخردگرايانه طبيعي است كه همه خشنود خواهند گرديد واز كردار وشيوه هاي بدگرايانه هم مردم دوري خواهند كرد وهم پايه واساس راه نا معقول سست ولنگان خواهد گشت. تصميم وبيان زودانديشانه رييس جمهوركشور، درخلال بستن تهمت به وابستگي اين جبهه با بعضي از سفارت خانه هاي خارجي ودست داشتن آنها درتشكيل اين جبهه{بدون اينكه متوجه وابسته بودن خويش باشد} از سنگيني قضاوت موصوف خيليها كاهيد.

انسان اگر گپروباشد وازخود وخردخويش درتحليل وشناخت قضايا كارنگيرد، هميشه دچار اشتباهات وپشيماني ميگردد. ميگويند جامعه اي ازاعتبار برخوردار است كه روابط انسانهايش باساس خرد تنظيم شده باشد. ويگانه بي اساسي وعدم اعتبار جامعه مارا همين خرد گريزي وجهالت پروري است كه تارش را با جهان وانسانهاي عاقل دنيا درهم وبرهم ريخته است. جناب رييس جمهوركشور ما كه در قانون اساسي وگفتار ظاهري وروزمره اي كارمندانش بخصوص آنهايكه  از سوي كشورهاي غربي آمده اند ودر،بيان شعار دموكراسي وحقوق بشرگوش شهروندانش را كر ساخته است ، درعمل برعكس اين شعار واين گفتار قدم برميدارد واز پياده ساختن شعار دموكراسي هراس دارد. براي من پرسش انگيز است كه روي كدام دليل از تطبيق دموكراسي در عمل نگراني خلق خواهد شد؟

      اين حكومت را ما زماني حكومت مردم بر مردم قلمداد خواهيم كرد كه در تعيين سرنوشت ، جامعه ودولت مردم خود را شامل وسهيم بدانند. مفهوم دموكراسي تنها در لفظ بسنده نمي باشد. درعمل لازم است كه براي مردم از طريق رايگيريها وراي دهي ها وخلاصه مشاركت ملي در قدرت دولتي وارگانهاي محلي سهم شايسته داده شود، اگرني مردم اين گفتارهاي جدا از عمل را بخوبي درك ميكنند وفريب نيرنگهاي عوامفريبانه را نميخورند. اين مردم طي مدت پنجساليكه از حكومت آقاي كرزي سپري شده است، انتظار بسا خدمات را كه شايسته آن بودند، داشتند ،اما با تآسف كه بعداز، سرازير شدن پول هنگفت كمكهاي جامعه جهاني ، بازهم مردم بيچاره ما بحال اوليه وحتا گرسنه تر از پيش باقي ماندند ونه امنيت آمد ونه شكم مردم سيرشد . ودراين راستا مرجع هم وجود ندارد كه از نزدمسولين حساب ، ستاند وروی سياه را از روی سفيد تشخيص بدارد.

      اقاي كرزي ! شما درگفتاريكه بيان داشتيد، انتخاب شهرداري وآستان داريهاي محلي را فدراليزم سازي كشور معرفي كرديد. نميدانم كه پيرامون فدراليزم براي شما اين مشاورين بيست هزار دالره مزد بگيرچه سفسطه اي بيان داشته اند كه فرق انتخاب والي وشهردار ، را با فدراليزم مشخص نساخته بودند، وشما بدون يك سنجش علمي، دراين زمينه كشور ومحلات را فورآ تقسيم بندي از سوي بيگانگان فرموديد وبيان نموديد كه دراين صورت والي را مردم ني ، بلكه كشور همسايه انتخاب خواهد كرد. چرا در برابر مردم بي اعتماد هستيد؟ ايا اين مردم كه سالها خون داده اند واز آزادي كشورنگهباني كرده اند، لايق انتخاب وحق تعيين سرنوشت خويش را بدست خويش ، در نزد شما ندارند؟ اين بيان شما به نظرمن ريشه دربرتري خواهي دارد كه از نگاه تاريخي از پرجفاترين شيوه وقساوت ترين عمل شوم در برابر مردم برخور دار بوده است. شما خود را در نقش پادشاه ملامت پسند قرار ندهيد كه ضررناك خواهد بود.

وگزندچنين شگرد ، در دل مردم ديده ميشود. به گفته سعدي بزرگ شيرين كلام:

      رياست به دست كساني خطاست

                                    كه از دستشان دستها بر خداست

نشود كه با اين رهنمايهاي كه از سوي اينقدر رايزن مزد بگير سبك انديش، صورت ميگيرد شما را با مردم ومردم را از شما دور بسازند ودست مردم بيچاره وگرسنه بسوي پروردگار،

بلند شود ودر عذاب اين جهان وآن دنياي حسابرس قرار بگيريد وفايده را وزراي آمده در قالب توريست ببرند!! بازهم دراين باره سعدي چه خوب هشدار داده است:

        تبه گردد آن مملكت عنقريب

                                    كزو خاطر آزرده آيد غريب

اگربه اين گفتار ايمان داريد، چنين است وبايد كه كمي بينديشيد وسرسري از روي مردم نگذريد! در حق كه خداوند براي مردم داده است، وشما آنرا درشرايط كنوني وقرن خرد گرايي ، مانع آن ميشويد، تمثيل دموكراسي وارداتي خواهد بود. در بسيار ي از كشورهاي اروپايي مردم واليان وشهردارشانرا ، انتخاب ميدارند ودركي هم از فدرال نيست. چراحق مردم را به بهانه هاي مختلف تلف ميداريد؟ با تحميل والي برشهروندان ميشود بسوي آرامي رفت؟ امنيت را در شهرهلمند، يك نفر هلمندي مردمدار ميتواند بياورد ويا كسي كه از سوي شما تحميل آن هلمندي گرديده است؟ در قندهار تاريخي، ايا كدريكه مفيد بحال مردمش باشد يافت نميشود كه والي ناكام غزني را بر گرده مردم آنديار ميچسپانيد؟ فرق تحميل وانتخاب را اگر بدانيد، آرامي وامنيت زودتر نصيب كشورخواهد گرديد. ايا در كشور ما يك پاكستاني ريس باشد خوب است ويا شهروند تولد يافته كشور؟ دلسوزي وهدف خدمت از كدام يك بيشتر خواهدبود؟ دولت را نمي شود با شيوه تحميلكاري بالاي مردم پذيراند.اين تاريخ واين مردم، فرسنگها فاصله با گذشته دارند وزايش يك نوع خرد معاصر دراين سرزمين، مردم را بيداري بخشيده وبه اين سادگي فريب نميخورند.

     حكومت مردم برمردم چه معنا دارد؟ طرزحسابدهي وزراي شما كاملآ مسخره ساختن مردم ونمايندگان مردم در شوراي ملي است. عوامفريبي را ديده بوديم به اين قسم ني كه وزرا بجاي اينكه در شوراي ملي رفته حسابدهي نمايند ، در سرچوك حسابشانرا به رسانها ميدهند ، اين كار كابينه شما از چه اهميت برخوردار خواهد بود؟ همش ساختگي وانتزاعي ! آيا چنين كابينه با اين نيرنگ وساختكاري ميتواند عامل بوجود آمدن امنيت ورشد جامعه وسبب خشنودي ملت شود؟

      شما دراين كنفرانس خبري در قدم نخست لاف از مذاكره با طالبان زديد ودر عين حال در ويژه گي رهايي ژورناليست جوانمرگ، آقاي نقشبندي تفره رفتيد وبا هردو دست اشاره فرموديد كه اين اشتباه را كه در تبادله ژورناليست ايتاليايي كرديم ، نميكنيم. اين نگراني شما از چهره وسيماي شما معلوم بود كه تحت چه فشار روحي قرار داشتيد واختيار ، رهايي يك شهروند جوان را هم در خود نديديد وديگرانرا وابسته قلمداد كرديد. من وتمام شهروندان كشور شاهد خواهيم بود كه به صدها طالب جاني راشما ويار نزديك شما آقاي مجددي بدون پرسش رها كرديد ورها ميكنيد، ولي درتبادله وخريدن جان يك جوان آنقدر زبون وبي اختيار شديد كه نه شما توان داشتيد ونه اقاي مجددي خيرخواه ساختكي شما كه اين فرزند را از زندگي محروم ساختيد وتبار ديگرشما كه همان خانم باركزي باشد، روي عقده ايكه با استاد رباني داشت، با چه كروفش بيان كردكه اين دولت منتخب ملت است وفرهنگ تبادله دراين حريم جايز نميباشد كه ديگرانوارين با فرهنگ تبادله آميخته باشند ، يعني كه كشتن يك جوان اهميت ندارد واهميت دراين است كه دوستان غربي از آنها نرنجند !

      اين حكومت براستي كه پارلمان كشور رابي اهميت ساخته است واصلآ وكلاي مردم سركلاوه را گمكرده اند كه چه كار بكنند؟ تا امروز يك كاريكه نفع مردم درآن نهفته باشد را اجرا نكرده اند وآدم را در اشتباه مي اندازند كه يا خريداري شده اند ويا گرفتار كدام عيب گرديده اند كه اراده بسياريها در نزد وزراي حكومت از كار افتاده است با تآسف !دادستان كشور دارد، با شلاق ستمگرانه حريفان سياسي وملي خويش را ميكوبد وحتا نماينده شوراي شهركابل كه از لحاظ حقوقي ، موقف حفظ حق نمايندگي دارد وبه اين سادگي نميشود كه گرفتار وبه توقيفگاه سوق داده شود، اما اين دادستان اوشي وسربه آسمان كشيده اي همكار وهميار گلبدين خان خوش نام دارد مردم با نام ونشان را مانند گلبدين خان كه كابل رابه ويرانه تبديل كرد،بي ابرو وبدنامسازي ميكند واين پارلمان بي رمق وبي انرژي از جايش تكان نميخورد، روزي شود كه اين تعرض بالاي ريس شوراي ملي هم صورت خواهد گرفت وناظرين دولت به جرم بي نظارتيشان گرفتار بي سيرتان زمان خواهند گرديد.

       اين دولت در مورد باسازي كشور قطعآ عدالت را نا ديده گرفته است وبيك محل به خروار وبه ديگر محل به مثقال پول توزيع ميدارد ودر بعضي جاها هر روز مكتب اعمار ميدارند وهمشهريانشان بعداز چند روزبه آتش ميكشند ولي در ديگر جاها فرزندان كشور در زير درختان درس ميخوانند وبراي آنها بودجه وجود ندارد وبراي اربكيان بافتگي وساختگي بودجه ملت صرف ميشود كه مبادا طا لب نشوند. اينست ماجراي توزيع پول باسازي كشور كه از راه عدالت هم تير نشده است. اين دولت اراده اي ملي ندارد واراده اش بدست كساني است كه مانند اقاي جلالي روزي تبديل شوند، جذب ادارات جاسوسي بيگانگان خواهند گرديد كه اين اقا در يكي از بخشهاي اداره امنيت ملي امريكا كارمند است واين كارمندان ادارات جاسوسي آمده اند وسرنوشت ساز كشور ما واراده ملي ما گرديده اند وما از چنين اشخاص وافراد توقع بيش نبايد داشته باشيم. اگر روزيكه اقاي احدي ويا غني خان وديگران هم تبديل ويا بر طرف شوند با جيب پراز خون اين مردم بيچاره، در خدمت بادارانشان قرار خواهند گرفت وپول مردم افغانستانرا با آنها بخش خواهند كرد، دراين شك وشبهه اي نمي بينم. كسيكه از مردم نباشد، هرگز در خدمت مردم قرار نميگيردواين بيچاره گي مردم را علتش همين است و بس!

بگذريم از جفاهاي فرهنگي كه درحريم زبانهاي مادري ما( فرزندان مهاجرين كه از سوي سفراي كبارشمه اي توجه صورت نميگيرد ودرنمايندگيها اصلآ بخش فرهنگي وجود ندارد وجناب وزيردانشمند خارجه كشورخود استاد دانشگاه بوده اند واز فرهنگ وارزش فرهنگي بي خبر نميباشند واينكه بذل توجه بحال فرزندان مهاجر ندارند ويا سفارت خانه ها دراين باره غفلت دارند ووزيردانشمند را بي اطلاع ميگذارند،تقصيرش را نميدانيم)، جا يافته وپروانه بيان واژه اي مادري را هم دراين قرن براي شهروندان محدود ساخته اند. اگر لاف از دموكراسي زده نميشد، دردي نداشتيم، اما تحت نام دموكراسي كارهاي صورت ميگيرد كه هفت پشت استبداد را خاريده اند. دانايي را ازبوم وبرما دارند ميروبند وحينيكه چنين نمايند مردم ما گرفتاربي سعادتي ميشوند وبه گفته حكيم دانا: انسان دانا بايد سعادت افرين باشد. همينكه روي سعادت را مردم ما نديده ونميبيند چه معنا خواهد داشت. كه ناداني را دراين كشور تاهنوز ميكارند وتحميق سازي را رواج جامعه ساخته اند كه اين كاربر سرخودشان بار عظيم گناه را ميپاشاند.

ميگويند خوشبختي از آن كسي است كه در پي خوشبختي ديگران باشد. آنهاي كه در پي بدبختي مردم اند ايا به خوشبختي وجداني خواهند رسيد؟ چند روزي با لقمه حرام زهرومرگ خواهند كرد ولي درآينده ونسل بر نسلشان تآثير منفي را بجا خواهد گذاشت.

       وزيريكه عادل نباشد بكار       شود رو سياه نزدمردم ديار

       به شاهيكه ازراستي روبرد      ازآن مردمان رو به آنسوبرد

       عدالت گشايش كند كارهارا      صداقت بيافزايد بازارهارا

به اميد اينكه روزي شود تا مردم افغانستان همه باهم در يك فضايي همدلي وهمگرايي با حق مساوي شهروندي زيست نمايند و ازهمديگر خود  درآباداني كشورپيشي گيرند.از حكومت ودولتي بر خوردار شوند كه بتوانند شهردار ورييس جمهور ووالي خويش را با اراده خويش بر گزينند ودرحق تعيين سرنوشتشان سهيم  باشند وديگر تحميل وزورگويي ازاين خيطه رخت بر بندد وعدالت اجتماعي بر تمام نا بسامانيها برتري بيابد ومردم به عقلانيت وخرد انساني پي ببرند ودر شناخت خويش وگذشته وآينده جامعه بي تفاوت نباشند. از ازادي بيان كه حق طبيعي هرانسان است برخوردارباشند وهركس بتواند آزادانه عقايد خود را ابراز دارد تا امكان سنجش وگزينش درست ، براي همه فراهم شود.

     واگراين جبهه ايكه تشكيل يافته است وهموندانش اگر ازتجارب سير شده باشند وخردگرايي ومردم پسندي را شيوه راهشان قرار دهند به يقين كه بسوي راهكشايي ملي وحل پرابلمهاي نا حل شده اي تاريخي موفق خواهند گرديد ودرغيرآن اگر نيرنگ وفريب رسيدن بقدرت هدف كلي باشد، دچارناكامي وفروافتادگي انفعالي خواهند گرديد.هركسيكه راه مردم را گم كند، راهش به كژ راهي متوسل ميگردد. راست انديشيدن وراست عمل كردن انسانرا از بلاي وحشتناك اهريمن گرايي نجات ميدهد. وكاميابي را نيز براي كساني خداوند ميسر خواهد ساخت كه در خدمت وراستي كمر ببندند ونه در نيرنگ وفريبكاري ! روي اين اصل گفتارم را با بيان يك سروده اي ريشه اي سرزمين كهن ونامدار بلخ بامي به پايان ميرسانم وخداكند كه چيزي را بيان كرده باشم كه بدرد نسبي جامعه وقدرتمندان ما بخورد، اگر بي غرورانه به مطالب آن نگريسته شود.

       با نيايش خوب كه چنين بيان شده است:

      «  اي افريدگار بزرگ ، بشودكه بر پايه «قانون اشآ»(هنجارهستي)، از ياري توبرخوردارشويم تا با بهم نزديك شدن انديشه هامان ، هرگونه ترديد ودو دلي در گزينش «آيين راستي» از ميان بر خيزد.» يسناي 30 ، بند9

     اين مطلب را بخاطري آوردم كه با شرايط امروزي وحال واحوال ما وجامعه ما سر ميخوردومفيد است. خداكند كه نبيشته من در راستاي بيان راستي وحق بوده باشد وباعث رنجش كسي قرار نگيرد واگر كمبودي داشته باشد، بخشيده رهنمايي فرمايند.  يا هو!!

     « ميگويند پيروان راستي- اگرنا دار هم باشند- گرامي اند، ولي هواخواهان دروغ- اگردارا وپرتوان هم باشند- تباه كارند».

                                                                                     ميرزايي


بالا
 
بازگشت