آيا تروريزم ميميرد؟!

 فیض الله  محتاج

 

 تروريزم ازهرزوايۀ كه ،به تعريف وآناليز گرفته شود، درواقع بمثابۀ يك جريان راديكال محصول وچكيده سياست است كه درفرايند جنگ گرم وسرد به وجود آمده است.

 شكي نيست كه موتلفه هاي فقر،استبداد ،استيلاي فرهنگ فيودالي ونيم سرمايه داري درتقويت وتوسعۀ آن نقش محوري راداشته ، امامضاف براين عناصر رقابت كمپني ها ي نفتي داشتن ايده تاسيس يك جريان راديكال دربرابر نفوذهند و ایران نخستين هدف بوده كه، هرم قدرت رابه حمايت آن ملزم كرد.

 آنچه كه برروايت دوست، دشمن حقيقت پيدايش اين جريان راتاييد ميكند،ايجاد تنش ها ي جغرافيايي ميان هندو پاكستان وبعدهم بحران افغانستان است .

 غايۀ پيدايش تروريزم:

 پاكستان بعدازاعلام موجوديت خود متفق عليه باتمام كشورهاي همسايه روابط سردوبحراني داشت.

 اماشديد ترين نوع تنش وكشمكش دوامدار راباهندوستان تجربه كرده است، دكتورين نظامي پاكستان به اين نظربودند كه ،ازنگاه بيلانس وتوازن نظامي پاكستان نمي تواند پاسخگوي رقابت نظامي باهند باشد.

 لذا كوتاه ترين فورمول جهت پيشبرد اين رقابت ايجاد مدارس راديكال وتربيت جوانان پاكستان باروحيه ضد هندي میدانستند.

 اين سياست در ۳۰ سال اخير نتايج مثبت را پيامد داشته وهرگاه كه بساط اختلاف ميان دوكشورهموار شده اين تربيت شده گان مدارس مذهبي كه باروحيۀ راديكاليزم اسلامی پرورش يافته اند، درجهت حمايت اهداف استراتيژيكي پاكستان نقش فعال گرفته اند.

تثبيت هويت راديكال های اسلامی

 بااشغال افغانستان توسط شوروي ،نسبت به هرزمان ديگر بسترپرورش اين اردوي افراط گرا، مساعدشده ،حتي غرب وكشورهاي عربي جهت تجهيز وتسليح اين سازمان هادرحد بضاعت واستطاعت تلاش مؤثر نمود.

 بايافتن قرارگاه هاي نظامي درافغانستان ودسترسي آنها به سلاح ها ي فراوان نه تنها خودرامنحيث يك جريان فعال تثبيت نمودند ،بلكه بخاطر توسعه اهداف خود، داخل كشورهاي آسياي مركزي گرديده ،ومسلمانان آسياي ميانه به دليل انزجاري كه ازكمونيزم داشتند، به شتاب وافراط ازآنها استقبال نمودند.

 اعلام موجوديت نهادسياسي بنام (حزب التحرير) يادگار درخشان جريان فعاليت هاي القاعده در آسياي ميانه است.

پيوند تروريزم باافغانستان:

 سقوط رژيم نجيب الله وحصول قدرت سياسي توسط مجاهدين ممكن نخستين نردبان باشدكه ، زمينه رابراي پرورش تروريست ها  در داخل افغا نستان مساعد كرده باشد. زيرااختلاف هاي سردوگرم ميان سران جهادي اين فرصت رابراي سازمان القاعده مساعدكرد، تاپايگاه هاي مهمي مانند ابوكمال و... بداخل افغانستان مساعدگردد.

 خانم بينظيربوتو نخستين صدراعظم پاكستان بودكه ، درانتخابات1988 براي نخستين بار بصورت رسمي باسازمان هاي راديكالي مانندجماعت اسلامي مولانا سميع الحق ائتلاف نموده وبه اين وسيله اين جريان بصورت رسمي حمايت پاكستان راكسب كرد.

 آقاي بابر كه درزمان صدارت خانم بوتو مسؤوليت وزارت داخلۀ اورا داشت، درجهت تحكيم موقف سازمانهاي مذكور بذل بيشتر نموده ، ودرهمين وقت زمينه ايجاد بستر رسمي براي آنها درافغانستان ميها شد.

 تروريزم خطرجدي به جامعۀ جهاني:

 عزل آقاي رباني ازاريكۀ قدرت، توسط اين سازمانهاي راديكال  براي غرب رويداد مهم نبود، حتي بقول برخي كارشناسان خانم رافايل درسال ۱۳۷۴ آقاي مسعود رابه همكاري اين سازمانها تشويق كرده بود.

 امابعد ازآنكه تروريست ها درنايروبي براي نخستين بار اقدامات انتحاري را انجام دادند، بصورت رسمي مخالفت غرب به ويژه امريكا راباآنها شروع شد.

بادرنظرداشت همين فكتور ها،غرب كه درجريان چهارسال زمامداري طالبان در افغا نستان، ماهيت اين جريان راباتعريف جديد تبيين كرده بود، دعوت از آقاي مسعود در جامعه اروپا در سال 2001 براي نخستين بارمینحث حمايت رسمي وسمبوليك نخستین چرا غ سبز بود که اعلام شد.

 رويداد ۱۱سپتامبر امريكا را ناگزير ساخته بود،تابخاطر يكطرف كردن اين جريان تصميم نهايي رااتخاذ نمايد وبالاخره درسال ۲۰۰۲ اقتداررسمي وسياسي اين جريان درافغانستان ختم وتشكيلات متشدد آن به مناطق صوبۀ سرحد منتقل شد.

 دنيا بعدازشش سال:

 جامعة جهاني باابزار هاي مهم اقتصادي ونظامي ازمدت شش سال به اينسو مصروف معركه با جر یان    ترو ریز م  است.

 اماكوچكترين نشانه اي كه دال براضمحلال اين جريان راديكال باشددردست نيست. برمبناي گزارش رسانه ها بعدازعمليات توره بوره درحدود ۳۰۰ تن طالب واعضاي القاعده دركل افغانستان موجود بود.

 امابعداز گذشت شش سال اگرارقام راكه ملا دادالله شش ماه پيشتر ارائيه كرده بود صحت باشد، همين اكنون   (دوازده هزار ) اعضاي القاعده و تروريست ها درافغانستان وپاكستان بساط نظامي دارند.

تكليف دنيا:

 جامعۀ جهاني تااكنون درافغانستان تلاش هاي مؤثري را انجام داده است. دريك قسمت بزرگ كشور فرايند بازسازي تحكيم امنيت ،آموزش و پرورش درحال كسب ابعاد اميدوار كننده است.

 امادر يك بخش ديگرآن هرروز مجمر هاي پرازباورت منفجر شده،زنان را بيوه وكودكان افغان رايتيم ميسازد.

 تلاش هاي برخي اعضاي ناتو بسياردلگرم كننده وموثرنيست ، اعضاي ناتو باوجود آن كه تاهنوز بامعركه آزمايي منظم تجربه جنگ منظم راباالقاعده ، بقاي طالبان وتروريست ها ندارند. اماجنگ ناكرده ازجنگ خسته اند واين خستگي مسلماً بدليل نداشتن اهداف مهم آن ها درافغانستان است.

بهرصورت اگرجامعۀ جهاني بايك جهش ،ديد واستراتيژي جديد رويداد هاي افغانستان رادررووس اهداف خودنه گنجاند،دربرخي نقاط اين جغرافيا، تروريست ها بسترتكامل يافته وبمثابۀ تهديد جدي براي دنيا باقي خواهند ماند.

 


بالا
 
بازگشت