محمد عوض نبی زا ده

                

یازدهم سپتامبر یک روز سیاه و خونین در جهان

 

 وطن عزیز ماافغا نستان بر اساس سیاست های استعما ر خا رجی ونظام های استبدادی  داخلی - بیک کشورعقب مانده،  و جنگ زده تبدیل گردیده است . ،رقابت استراتژ یک میان قدرتهای بزرگ جهانی ، بحران ومداخلا ت کشور های همسا یه د را مور  داخلی ما سبب اساسی  آغا ز و تداوم جنگ در افغانستان  شده اند .این مداخلا ت که با اهداف مغر ضا نه وسود جویا نه توأم بوده ،اوضاع سیاسی کشور و پدیده های اطراف آ نرا بغرنجتر ساخته وابعاد جنگ وتراژیدی را  گستریش بیشتر بخشیده است تا مردم ما نتوانند به راه های حل  موئثر این  مشکل دست یا بند. با ناکام شدن پروگرام صلح ملل متحد در افغانستان  و سقوط حکومت داکتر نجیب الله در کابل  تمام کشور های که در زمان جهاد تنظیم های اسلامی را کمک و یاری سیاسی و نظامی کرده بودند هر کدام سعی می نمودند که تنظیم های طرفدار خود را  در دولت مجاهدین پر رنگتر بسازند و بدین لحا ظ جنگ ها ی میا ن تنظیمی را در شهر کابل شعله ور ساختند و در نتیجه این جنگ ها هفتاد فیصد شهر کابل تخریب و ده ها هزار نفر  بقتل رسیدند و صد ها هزار نفر از ساکنین کابل مجبور به ترک شهر شدند. وافغانستان بیک خرمن بی صاحب مبدل شده بود .

 هنگامیکه کشور های ذیدخل در قضایای افغانستان از نصب رهبران تنظیم های طرفدارش با موقف مورد نظر شان  در دولت مجا هدین نا امید شدند.  محافل استخباراتی امریکا – پاکستان و کشور عربی دارنده نفت مصروف تشکیل  و ایجاد گروه طالبا ن در خاک پاکستان گردیدند. تحریک طالبان  با تسلیحات امریکا – پول عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی و تربیت نظامی  وسازماندهی مستقیم استخبارات نظامی پاکستان  در سال 1994- میلادی  ایجاد و  به کشور ما صادر گردید.  از آن جائیکه اسا مه بن لادن رهبر القاعده تربیت شده استخبارات امریکا که در زمان جهاد بود با صدور طالبا ن به افغانستان زمینه فعالیت تروریستی القاعده نیز درین کشوربطو رکامل برایش  فراهم شد.   گروه طالبان برای اولین بار  در سا ل 1994- میلادی از راه چمن پاکستان  به قندهار واردگردیدند و در مدت دو سا ل با کمک وحمایت مستقیم  نظامیان و ملیشه های پاکستانی  وحمایت  لوژیستیکی از نیروهای طالبان  قسمت زیادی از مناطق کشور را اشغال نمودند وباالاخره با اشغال کابل  وتخریب دو مجسمه برزگ بودا در بامیان – قتل عام در ساحات مرکزی و شمال کشور چهره وحشت  و خشونت رژیم طالبا ن هر روزبرملا و افشا میگردید.

 حملات خونبار گروه مزدور و واپسگرائی طا لبان تحت حما یت مستقیم پاکستان با  سا ز وبرگ نظا می، استقلا ل، حا کمیت ملی و تما میت ارضی کشور را به خطر جدی مواجه سا خت. رژیم قهقرائی طالبان با از بین بردن استقلا ل و آزادی ملی، به زنجیر کشیدن اقوام با هم برادر، زدودن آخرین اثرات جنبیش ضد استعماری،نیروهای  واقعی مقا ومت ملی  را نابود نمود،حا کمیت بدوی وطراز فاشیستی و افراطی مذ هبی طا لبان، بقتل عام مردم ، نسل کشی وزمین سو خته اکتفا  نکرد،بلکه کشور ما را به پایگاه تروریستی،زرع وقاچا ق مواد مخدر وما فیای بین المللی تبد یل کرد.مقاومت ملی  مردم ما در برابر نیروهای اجیر طالبان وحا میان جها نی ومنطقوی آنان،قوت های  ملیشیائی واشغالگران خارجی وشبکه تروریستی جها نی القا عده فصل جدید وشکو همندی از مبارزات ومجا هدت مردم ما در مقا بل  تجاوزگران  خارجی واستبداد خشن  داخلی در راستای حفظ استقلال،وحدت ملی وتمامیت ارضی کشور بحساب میاید .

 

 

 

 شش سال قبل حکومت وحشت  طالبان در تبانی با شبکه القا عده با ا یجاد اردوگاه ها ی تروریستی در افغانستان باعث  وقوع حا دثه دلخراش وضدبشری یازده هم سپتا مبر سال 2001    میلادی در امریکا گردیدکه این حملات انتحاری بوسیله طیارات مسافر بری بر دو غلو های  آ سمان خراش  شهر نیویارک  ایالات متحده امریکا کوبیده شد که در اثر آن بیش از سه ونیم  هزار انسان های بی گناه از بین رفتند. در واقعهء یازدهم سپتامبر، از اسامه بن لادن بعنوان طراح اصلی این ماجرا نام برده شد و طبیعی بود که باید علیه این مرد و کشوری که وی در آن پناه گرفته بود، اقدام نظامی صورت می گرفت. واقعهء یازدهم سپتامبر  هرچند امریکا را هدف قرار داد اما جهان غرب را در مجموع متوجه خطری ساخت که هرگز آنرا تصور نکرده بودند. در اینجا برای حمله به هدف از موشک قاره پیما استفاده نشد بلکه یک گروه از جان گذشته توانسته بود با استفاده از طیارات مسافربری به اندازهء یک سلاح مخرب به یک ابرقدرت ضربه وارد نماید. امریکا که خود را رهبر بلامنازع جهان می دانست، توسط یک گروه که در لیست گروه های تروریست بین المللی قرار داشت، تحقیر شده بود.

حملهء امریکا به افغانستان از حمایت اکثریت کشور های جهان وحتی همسایگان افغانستان برخوردار بود و امریکا برای این کار توجیه محکمی نیز داشت. مبارزه علیه تروریسم  که هیچ کشوری در جهان از تهدیدات، عواقب و پیامد های آن در امان نخواهد ماند، بعنوان یک ضرورت مطرح کرد و پشتیبانی جامعه جهانی را کسب نمود . پس از  یازدهم سپتامبر کشور ما بیش از هر ز مان دیگر در محراق توجه  جهانی قرارگرفته ومنحیث گره گاه مهم در جیوپولیتک منطقه  وارد مرحله خاص  خویش شد واداره طالبان تحت ضر بات سنگین نیروهای داخلی و ایتلاف جهانی برهبری امریکا نا بود گردید . 

افغانستان در دوران حاكميت طالبان به بزرگ ترين  مركز فعاليت اين گروه تبديل گرديد و حملات 11 سپتامبر در شهر نيويورك امریکا نيز در همين منطقه طراحي و رهبري گرديد، اما با حمله نيروهاي امريكا در سال 2002  اين نيروها از افغانستان به پاكستان متواري شدند.با شكست سنگيني كه آنان درافغانستان متحمل شدند، فعاليت هاي تروريستي  موقتآ در سطح جهان كاهش پيدا كرد و برخي از صاحب نظران به اين باور بودند كه  تروريسم افراطي مذهبي شايد ديگر نتواند فعالیت های خود را از سر گیرد . ولی امریکا در این مورد دچار اشتباه محاسبه شد ه بود زیرا در دو سال اول پس از سرنگونی امارت اسلامی، طالبان هنوز از شوک این شکست بخود نیامده بودند و حملات گاه ناگاه آنان علیه نیروهای خارجی ضعیف، حساب ناشده و اکثرا توام با شکست بود.امریکا گمان کرد که بخش بزرگی از دشمنانش را در گوانتانامو زندانی کرده است و آنهائی هم که هنوز بدام نیافتاده اند، تجرید شده و غیر فعال اند. امریکا گمان داشت که اکثریت مردم افغانستان به نیروهای خارجی در کشور شان به چشم نیروهای آزادیبخش خواهند نگریست و طالبان دیگر مجال سربلند کردن را نخواهند یافت. اما ناگهان این مبارزه به جانب دیگری کشیده شد. امریکا کار افغانستان را تمام شده دانست و به عراق لشکر کشید.

 

 با سقوط حکومت وحشت و ترور طالبان نسبت به تمام اقوام کشور مردم هزاره خوشحال وشادمان گردیدند  چون این مردم مظالم وستم خونین -کشتار جمعی – زمین سوخته و کوچ های اجباری را مانند دوره امیر عبدالرحمن خان  از جانب تفنگداران طالبان متحمل شدند .حزب وحدت اسلامی در غرب کابل شکست خورد و استاد مزاری در ۲۲ حوت ۱۳۷۳ در چهارآسياب به دست طالبان به شهادت رسيد. شها دت بابه مزاری محصول ونتجه یک توطیه بزرگ شبکه های  استخبا راتی منطقه وجهان وخفا شان کتاه  اندیش یا گروه جنایتکار وتروریست طالبان مزدور وساز مان جهنمی القا عده میباشد، بعد از ایجاد حکومت کنونی درین مدت شش سال با امن ترین مناطق افغانستان را ساحات هزاره نشین کشور تشکیل میدهد زیرا مردم هزاره نظر به دیگران اهمیت وارزش صلح وثبات رابیشتر و خوبتر احساس و  در ک می نمایند.و  مردم هزاره صمیمانه و صادقانه طرفدار زندگی صلح آمیز در کنار  و همسایگی  با سایر اقوام کشور بوده ودرین راه مخلصانه تلاش میورزند . در صورت تداوم جنگ مردم هزاره  مانند سابق برزگترین تلفات و ضایعات انسانی و اقتصادی را در ین بحران های جنگی می بینندکه درطی چندین دهه ازطرف رژیم های استبدادی و برتریخواه قومی ومذهبی بالای این مردم تطبیق و عملی شده است .مردم هزاره بخوبی میداند که بعد از چند دهه جنگ در ین سر زمین برای اولین بار توجه جامعه جهانی بخاطر تامین صلح وثبات و باز سازی کشور ما جلب گردیده اند و امید وارند که با کمک  جامعه جهانی این آرزوی دیرینه مردم افغانستان برآورده شوند و استقرار صلح وامنیت را مردم ما شاهد باشند .و دیگر مردم کشور ما تحمل فیر های مرمی را ندارند. آرزومندیم که بلای خانما نسوز تروریزم جهانی برای ابد وهمیشه نابود شود وکبوتر صلح و سلا متی در آسمان سبز کشور مان به پرواز در آید.            

 

بعد از سقوط  حکومت ترور واختناق طالبان درکشور، نگرش ها و تشکل های سیاسی گوناگون- از اصلاح طلبان تا مصلحتگرایان، از بنیاد گرایان اسلامی تا چپ گرایان افراطی، از طرفداران تمرکز سیاسی تاهواخواهان تمرکز زدایی، ازقوم گرایان دادخواه تابرتری جویان قومگرا - صف بندیهای شکلی بوجود آورده است و به اشکال و هویتهای گوناگون زیرنام بیش از ده ها حزب و سازمانهای سیاسی عرض وجود کرده اند. و مبارزه جدی در رابطه به ساختار قدرت و حاکمیت، میان این  نیروی ها درجریان است. این نیروها بطور کل عبارتند از نمایندگان سرمایه و حضور نظامی و سیاسی غرب از یکسو و نیروهای وابسته به بنیادگرایان اسلامی و قومگرایان دادخواه تابرتری جویان قومگرا از سوی دیگر. برغم ائتلافها و سازشهای مشترک درجهت نهادینه ساختن نظام سرمایه داری لیبرال و دیوان سالاری گروهی وبرپایی جامعه غربگرا، کشاکشها میان این جناح ها روی رشته ای از مسایل با اهمیت مانند شیوه های مشارکت و تقسیم یا تمرکز قدرت، بگونه روزافزون جدی تر میشود. ولی شواهد حاکی ازآنست که نیروهای مصلحت گرای طرفدارغرب تلاش دارد تا  به تدریج اسلامگرایان افراطی - قومگرایان ودیگران  را به عقب نشینیهای معین وادار سازند.

 

 جدا از آرایش سیاسی نیرویهای متذکره دربالا، نیروها و گروه های سیاسی گوناگون دیگری نیز در سالهای اخیر درصحنه سیاست افغانستان عرض وجود کرده است ، ولی آنها بطورکل تاکنون مواضع فکری و گرایشهای سیاسی خویش را روشن نساخته اند تا برچه معیارهای فکری و برکدام نیروهای سیاسی تکیه زنند و ازکدام طبقات و اقشار اجتماعی نمایندگی نمایند. اجزای ساختاری این گروه ها و شخصیتها، گوناگون و اندیشه های ایشان آمیزه ای از خود اندیشی و گرایشهای ملیگرایانه ء اسلامی و دموکراتیک است.

 میهن عزیز ما افغانستان روزهای دشواری را سپری کرده و میکند، از آن جائیکه سه دهه جنگ، هزاران  کشته و معیوب، ملیونها مهاجر وسرگردان، سه نسل محروم از آرامش و آسودگی، سی سال سکوت وویرانی و دهها آفت دیگر و به  خصوص جنایات رژیم وحشت و ترور طالبان  به میراث گذاشته است  ودر شرا یط  کنونی جامعه جهانی در راس امریکا در افغانستان داعیه و درفش صلح و دموکراسی را بر افراشته اند، مگر در ماهیت امر هیچ نشانه یی برای پایان یافتن بحران و آبادانی افغانستان به چشم نمیخورد. در  یک تعداد از مناطق کشور  که در آن امنیت وجود دارد کار بازسازی صورت نمی گیرد وکم تر مورد توجه جامعه جهانی قرار دارد و در ساحات که از طرف مخالفین نا امن ساخته شده است و عملاجنگ تمام عیار به پیش برده میشود  پول برای بازسازی  وباجدهی تخصیص می یابد و بدین ترتیب  آشفتگی وبی اعتمادی جای شور و علاقمندی بیقرار مردم نسبت به امیدهای آنان نسبت به غرب و  جامعه جهانی را گرفته است. و ریشه ء جدایی خواهی و اختلافات  میان اقوام گوناگون ازهم دیگر  درکشور تشدید یافته است و فساد ونا امنی در افغانستان بیشتر وگسترده تر شده است.

موج نا رضایتی مردم از نظام و سیاست ناکام دولت با مشارکت کشور های غرب، بیشتر از گذشته است  ومردم صبور ما چنان سرگردان و نا توان شده است که از هرگونه دولت و حکومتی نا امید و دلزده شده اند. ، سیاسیون ودرس آموختگان جامعه نیز به پیروی از عوام الناس ذهن آشفته و روان خشونت طلب دارند. بررسیها و ارزیابی روشنفکران ما در همه زمینه ها، همان التهاباتی اند که در میان قدرت خواهان و وابستگان اقتدار بروز میکند. اندیشه های نخبگان سیاست و قدرت ماهیت مردمی ندارد و جامعه در نوعی سرخوردگی و بی رمقی گرفتار آمده است.

 

امروز شش سال پس از واقعهء یازدهم سپتامبر وقتی به ارزیابی نتایج مبارزهء امریکا و جامعه جهانی علیه تروریسم می پردازیم می بینیم که هیچ دلیل وجود ندارد که دنیای پس از یازدهم سپتامبر و حملهء امریکا به عراق وافغانستان را دنیای مصئون تری بدانیم. چه رابطه ای بین القاعده و صدام حسین وجود داشت؟ القاعده صدام حسین را دشمن مسلمانان و واجب القتل میدانست و جمعی از مخالفین دولت صدام از نزدیکترین یاران اسامه بن لادن بشمار می رفتند. صدام هیچ رابطه ای  با القاعده نداشت که بتوان حمله به عراق را با واقعهء یازدهم سپتامبر پیوند داد اما عراق یک مزیت انکار ناپذیر در مقایسه با افغانستان داشت؛ عراق پر از نفت بود.  .

جهان کنونی شاهد  نیرو یافتن تروریسم و خشونت بیشتر است و تلاش القاعده برای دست یافتن به سلاحهای کشتار جمعی کابوس وحشتناکی را بخصوص در غرب بوجود آورده است.مشکل اینست که این جنگ خونین از هیچ قانونی تبعیت نمی کند و در آن از بمباران روستا ها و قتل عام غیر نظامیان گرفته تا سربریدن افراد به اتهام جاسوسی و گروگان گرفتن جنایت جنگی به شمار نمی آید. یازدهم سپتامبر جهان را وارد دوره ای از کثیف ترین جنگ های تاریخ بشر ساخته است که در این کثافت کاری ها تروریست ها و ضد تروریست ها نقش یکسان دارند.

 

فعاليت هاي القاعده در پاكستان به اندازه اي گسترش يافته كه عملا كنترول اين گروه از اختيار دولت پاكستان خارج شده است. یک تحليل گر روزنامه هرالد تريبيون به اين باور است كه حتی اگر جنرال پرويز مشرف رييس جمهور پاکستان، شخصا به سياست عدم دخالت در افغانستان متعهد باشد، نمی تواند ادعا کند که سرويس استخبارات اين کشور و همچنين نيروهای بنيادگرای اسلامی، چنين تعهدی را رعايت می کنند. برخی عناصر و محافلی در داخل دستگاه حکومت هستند که خودشان تصمیم می گیرند؛ آنچه رییس جمهور مشرف می گوید قبول نمی کنند و سیاست هايی را پیاده می کنند که به نظر خودشان درست است اما در واقع مخالف سیاست آشکار پاکستان و ثبات منطقه است. حکومت پاکستان نتوانسته جلو این عناصر و محافل را بگیرد و آنها را وادار نماید تا از ادامه جنگ علیه افغانستان دست بردارند.

در پاكستان و افغانستان سال 2006  نقطه اوج فعاليت هاي تروريستي القاعده پس از شكست 2002 دراين منطقه بود. اين گروه با آموزش و تقويت مالي و تسليحاتي گروه طالبان آشوب هاي گسترده اي را در جنوب افغانستان به راه انداخت، چندين ولسوالي ولايت هاي جنوبي افغانستان بين طالبان و نيروهاي دولتي دست به دست گرديد و افغانستان شديدترين عمليات هاي انتحاري را در تاريخ خود در همين سال تجربه كرد و صدها انسان بي گناه و افراد عادي دراين عملياتهاي انتحاري به كام مرگ فرستاده شدند.

اما كمتر از سه سال گروه القاعده بار ديگر قدراست كرد و اين بار مركز جديد ي ديگري براي فعاليت هاي تروريستي بدست آوردند.آمريكا در سال 2003 به عراق حمله كرد، تصرف اين كشور توسط نيروهاي ائتلاف بين المللي زمينه فعاليت هاي تروريستي را در اين كشور افزايش داد، تروريست هاي عرب از كشورهاي مختلف عربي به سوي عراق سرازير شدند و با نيروهاي باقي مانده حزب بعث عراق به ايجاد نفاق و تنش هاي مذهبي دراين كشور دامن زدند و نيروهاي خارجي را هدف قرار دادند.  دو سال مي شود كه گروه القاعده دو مركزيت مهم دارند. يكي در ايالت هاي سرحد پاكستان و ديگري در عراق قرار دارد كه ولايت الانبا و شهر فلوجه از مهترين پايگاههاي اين گروه به شمار مي رود.

 در زمان حاضروضعيت مبارزه با تروريسم درافغانستان و عراق شكل معكوس به خود گرفته است واز سوي گروهها و احزاب سياسي فشارهاي فزاينده اي برنيروهاي آمريكايي و انگليسي وارد مي گردد تا از عراق و حتي از افغانستان خارج شوند. حملات كور نيروهاي ائتلاف در مبارزه با گروههاي تروريستي كه منجر به كشته شدن افراد غير نظامي مي گردند. براين مخالفت ها دامن مي زند و زمينه خوبي را فراهم مي آورد تا گروههاي تروريستي در ميان قبايل مختلف در جنوب افغانستان، شمال پاكستان وشمال، غرب و مركزعراق، به تبليغات گسترده عليه اين نيروها دست بزنند و از پايگاههاي مردمي در ميان قبايل برخور دار گردند.

بر اساس آمارها و ارقامي كه از فعاليت گروه القاعده بدست مي آيد اين گروه در سال 2006  بيشترين فعاليت تروريستي را نسبت به سه سال اخير در عراق، افغانستان و ساير نقاط جهان داشته است. القاعده در حقيقت سال نو ميلادي 2006 را باتراژدي غمباردرسامرا عراق آغاز كرد و در 22 فبروري حرم امام هادي(ع) و امام عسكري(ع) را توسط يك انفجارعظيم به ويرانه تبديل نمود. اين انفجار دهها كشته داشت وهتك حرمت بزرگي براي شيعيان به حساب مي آمد و براختلافات گسترده بين شيعه و سني درعراق دامن زد. هفت تن ازاعضاي القاعده در اين طرح تروريستي شركت داشتند و هيثم البدری عضوعراقی القاعده رهبري اين طرح را به عهده داشت. سال گذشته خونين ترین  سال براي عراق و افغانستان بود، در عراق دهها هزار نفر در حملات كورتروريستي جان باختند و دهها تن از سربازان آمريكايي و انگليسي به كام مرگ رفتند.

 

 در سال 2007 نه تنها فعاليت اين گروه محدود گرديده، بلكه چند ماهي كه از اين سال مي گذرد، نشان داده است كه فعاليت هاي اين گروه تروريستي از افغانستان وعراق فراتر رفته و شبكه هاي متعددي را در ديگر كشورهاي جهان داير نموده است. رئيس جديد سازمان استخبارات آمريكا(سيا) در اوايل سال جديد ميلادي در 12 فبروري 2007  گزارشي از اين فعاليت ها ارايه داد. او گفت، گروه القاعده در حال سازماندهي مجدد در سال 2007 است و در حال جمع آوري نيروهاي گسترده در پاكستان مي باشد.هم چنين مايکل مپلس رئيس بنگاه اطلاعاتی وزارت دفاع آمريکا گفته است که نواحی هم مرز با افغانستان در خاک پاکستان، مهم ترين پايگاه نيروهای شبکه القاعده به شمار می رود و اسامه بن لادن و دستياراو ايمن الظواهری در همين مناطق کوهستانی مخفی شده اند هر چند كه عراق امروزها خونين ترين بحران حملات تروريستي و انتحاري را پشت سرمي  گذراند اما مركزيت اصلي گروه القاعده در وزيرستان پاكستان قرار دارد كه با خودمختاري كه دولت پاكستان به اين منطقه اعطاكرده به منطقه امن براي تروريست ها مبدل شده است. رسانه هاي مختلف جهان اكنون با استناد كامل اعادارند كه شبكه القاعده از وزيرستان تا سراسر خاورميانه، اروپا، آمريكا و آفريقا گسترده شده است. طبق اظهارات فاروق عمري كه رابط بين طالبان و القاعده است، گروه القاعده مشغول آموزش يك گروه 12 نفري است كه به برادران انگليس شهرت يافته، قرار است اين گروه يك پروژه ده ساله را براي اروپا دنبال نمايند و درآن هزاران نفر عضويت پيدا كنند.

 

خلاصه اینکه بعد از سپری شدن شش سال از واقعه دلخراش یازدهم سپتامبر  با وجود فعالیت های دوامدار جامعه جهانی  و نیرو های ائیتلاف  بین المللی در ابعاد نظامی  و سیاسی  در افغانستان –عراق ودیگر مناطق جهان تحت رهبری ایالات متحده امریکا انجام داده  ومیدهند  متا سفانه هنوز این اقدامات چندان موثریت نداشته و دنیا را بیشتر از شش سال گذشته نا امن تر کرده است  تروریسم و مافیای مواد  مخدر در جهان بیداد میکند و  بشریت تاهنوز راه حل معقول برای آن نیافته است  . امید واریم که جامعه جهانی تدابیر عاقلانه وعاملانه تری را درین باره اتخاذ نمایند تا دنیا را از چنگال وحشت تروریسم و رشد ناموزون و قاچاق مواد مخدر مصوءن سازند.

 

رویکرد ها

 

- سایت آریا ئی  نویسنده  محمد اسحق فیاض

 

- سایت سر نوشت نویسنده وحید مژده

 

- یادداشت های صاحب این قلم

 

9 -- ماه – سپتامبر – سال – 2007 – میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت