امان الله استوار

 

 

روزندال   ـــــ  هـــا لند 

 ۰۷ـــــ۰۷ ـــــ۰۷

 

(( هـــــر کی را دردی رسد نا چار گويد وای وای ))

 

به روح پا ک کليه قر با نيان شو ونيز م عظمت طلبانه ـ قربانيان دستگاه استبداد  ر ژيمهای ديکتاتوری ومستبده و به قربانيان راه عدالت ـ ترقی ـ دموکراسی ـ حقوق بشر و برای کليه مظلومان ـ ستمديده گان ـصغيران ـبيوه زنان و بخصوص برای هموطن گرانقـدرم اين درويش درگاه مردم عاليمقام خراسان زمين ومبارز راه سعادت حق و عدالت در عا لم عدم شناخت از ايشان که مرا بنوشتن بيشتر تشويق نموده و جراءت بخشيده بودند اهــــــــــــــــــد اء مــــــــيــکنم   !

هموطنا ن عزيز و افغانهای دور از ميهن ! ازتصادف بد اينجانب از دوران طفوليت ـ نوجوانی ـجوانی و تا امروز بشکل از اشکال در زير ضربات منظم ـپيگر ـ ودوامدار شوونيزم عظمت طلبانه قرار داشته و چه عذابهای نيست که از دست آنها تا هنوز نديده باشم و از روزئيکه به اصطلاح دست چپ و راست خود را شناخته ام از شر ظلم وستمگری شوونيزم عظمت طلبانه به اصطلاح مردم ما روز خوش نديده و نفس براحت نه کشيده ام ودرد آورتر از همه برايم تسليم طلبی ها ـمعا مله گريها ـمداحيها ـ خبرچينيها ـدون همتيها ـنوکر منشيها و توطهء گريها ی عناصر بدون ارمان ـ بدون عقيده ـ بدون عزت وآبرو اين معامله گران کوتاه فکر و تجارت پيشه گان سيا سی از ميان خود مليتهای ستمکش ميباشد به اصطلاح مردم ما ايشان نان خود را به نرخ روز خورده و هميشه نقش ستون پنجم را در ميان مبارزان مليتهای ستمکش بازی نموده و بازی می نمايد و اين عمل زشت آنها بر مردم ما کمر شکن ـ غـم انگيز ـتحمل نا پذير ـدرد آور  ـ عذابدهنده و اکثراء ما يـو  س و دلسرد کننده ميباشد ۰ برهمه گان چون آفتاب روشن است که مردم ما شديدترين ستمها را طی دو سدهء آخر از طرف شاهان ـحکام وزمامداران قبيله پرست وسردمداران شوونيزم عظمت طلبانه وبر تـر ی جويان قومی ديده است ۰ قبيله سالاران جاه طلب ــ عـيا ش ـ مستبد و اين دشمنان علم و فرهنگ با براه انداختن جنگهای دوامدار و تباه کن بخاطر قدرت طلبی ـ زروسيم و امتيا زات گوناگون  وبا دشمنی ورزيدن با علم وترقيا ت اجتما عی ـاقتصادی وبهروزی مردم ما هميشه در خدمت تاريک انديشی ـ استبداد و ستمگری ملی بوده اند و در همين فاصله ای زمانی که مردم ما مصروف تصفيه ای حسابهای خونين و خانه برانداز بخاطر تامين منافع سـفـله گان فرو مايه و جاهلان دون همت بودند کشور ها و مردمان جهان ديگر به ترقيات شگرف وپيشرفتهای معجزه آسای دست يافته ويک زنده گی مرفه و انسانی را به مفهم و سيع کلمه برای کشور و مردم خود پی ريزی نمودند ۰ مـر حبا به خرد ـ هوشياری ـ وطنپرستی و مردم دوستی آنها ۰

  ســــــــتم ملی چيســــــت ؟                                   

استبداد ـ تجا وز ـظلم ـ حق تلفی ـ بيداد گری ـ سرکوبگری ـبی عدالتی ـ زورگوی ۰۰۰ وغيره که از طرف يک مليت ـ يک دولت و يا يک حزب سياسی حاکم بالای اقوام ـ مليتها و ملتهای مظلوم ـ محکوم و تحت ستم عملی و اجرا ميگردد بنام ستم ملی يا د ميشود ۰ ستمگری ملی يکی از شيوه های بربرمنشانه ای دولتداری بوده که شامل تما م جوانب زنده گی مردم اعم از اقتصادی ـاجتما عی ـسياسی و فرهنگی ميگردد ۰ که در ذيل به بعضی از شاخص های عمده آن تما س گرفته و تا حد توان در زمينه روشنی خواهم انداخت و بخصوص مفيد ميدانم که جوانب مختلف و شاخصهای گوناگون ستمگری های ملی را در شرايط بخصوص کشور ما مورد بررسی و مطا لعه قرار داده و راههای بيرون رفت از آنرا بحيث پراتيسنهای واقعيتنگر ـ بی تعصب ولی با صراحت کامل و بدون اغما ض بمردم خود نشان خواهيم داد.

ســـــــــــــتم ملی ا ز کجا منشا ء ميگيرد ؟ طـو ريکه همه ميدانيم ستم مذکور از آسمان نا زل نشده است که نتوان جلو آنرا گرفته   و بر آن غلبه نمود ! وهم نبايد تصور کرد که اين بد بختی ها از ميان ستمکشان سر بلند کرده است تمام ستمها از جمله ستم ملی از طرف حلقات ـ محا فل ـگروهها ـطبقات واقشار مختلف ستمگر ـ غارتگر ـ خونخوار ـ بنيا دگرا و از عمل زشت عناصر متعصب ـ اشخاص و افراد ـاحزاب وسازمنها ـ اقوام و قبا ئل امتياز طلب ـ بهره کش ـ جاه طلب ـ سرکوبگر ـ چپا ولگر ـ دزد و رهزن منشا ءگرفته است که اين فهرست ناقص را بازهم ميتوان ادامه داد ۰ چون جاه طلبی ـ ستمگری ـ برتری جوئی ـ منفعت پرستی ـ عياشی ـ خوشگذرانی ـ ثروت اندوزی ـ خود خواهی ـ بلند پروازی ـ خون ريزی جز خصلت بعضی از اشخاص و افراد خدا نا ترس ميباشد و دارنده گان اوصاف فوق در يک جنگ و منا قشه ءخونين قومی ـ ملی ـ مذهبی ـ منطقوی ـ و زبانی خوبتر و به آسانی ميتوانند به اهداف پليد خود نا ئل گردند و این  افراد در طول تاريخ با گرايشهای منفی و ضد بشری خود سبب فجا يع و تراژيدی های خونين ـ ننگين ـ شرم آور و استخوانسوزی گرديده و با جا ری نمودن جويباری از اشک و خون به ستمگری ملی ابعاد تازه وخونباری بخشيده اند و خاندان آل يحی ،  وزير محمد گل خان مهمند و ياران فجا يـع آفرين و فرهنگ ستيز شان با مرتکيب گرديدن کثيف ترين اعما ل دستهای چنگيـــز ـ هلاکو   و هــــــتلر را از عقب بسته اند ۰بخاطر اينکه ايشان مليونها انسان را با و سا ئل گوناگون از جمله تعدادی بی شماری را بدون اينکه حتی يکمرمی مصرف کنند و يا با استفاده از شمشير آنها را به قتل برسانند بر خلاف همه را به مرگ تدريجی محکوم نمودند ۰ که در ذيل پرده از روی جنايت پيشگی آنها خواهم بر داشت ۰

بر ضد ســــتم ملی چگونه ميتوان رزميــد ؟ ملتيکه بر ملت ديگر ستم روا ميدارد هرگز خودش  نيز آزاد نبوده و در قيد و بند و زنجير ستمگران خون آشام خودی اسير ميبا ســنـد چنا نچه بزرگان علم جا معه شنا سی گفته اند:  برده  اي که از برده بودن خود خبر است و بر ضد آن  مبارزه می کند انسان متر قی ـ فرد رسا لتمند و مبارز پيشرو است ۰ ــــ برده ا ی که از برده بودن خود خبر است و بر ضد آن مبارزه نمی کند انسان عادی و فرد ساده و معمولی است ۰ برده ا ی که از برده بودن خبر است و بر ضد آن مبا رزه نکرده بل ،  از ستمگران مدح و تمجيد می نما يد عنصر دون همت و فرد کثيفی است ۰ ا ز بيا ن مطا لب فوق به اين نتيجه ميرسيم که انسان ها ی آ گاه و رسا لتمند وطن ما در داخل کشور به اندازه ای امکا نا تيکه دارند ـولی در خارج از کشور بطور گسترده ميتوانند بر ضد انواع و اقسا م ستمگريها و بخصوص بر ضد ستم ملی مبارزه ای فعال ـ سازنده ـ توضيحی و افشا ء گرانه نمايند و با قا طعيت ميتوانند بر ضد هر گونه اعمال و حرکا تيکه همبستگی ملی را صدمه می زند مبا رزه نموده و آنرا از ريشه محکوم نموده و عا ملين چنين يک خط فکری را به هر نيرنگ و شيوه  أ یکه عمل نمايند بايد افشا ء ورسوا نمود ۰ لذا لازمست که نخست بر ضد  ستمگری ملی با تمام اشکال و شيوه های آن به مبارزهء سازنده   خلاق ، آگاهانه و دوام دار پرداخت و از آنجاکه  برد با با دلاوران ومبارزان از جان گذشته است  از حقوق وآزادیهای دموکراتیک   مليتهای تحت ستم در عرصه  های سياسی ـ اقتصادی ـاجتما عی ـ فرهنگی ـ کلتوری ـ تا پای جان و رسيدن به برابری کامل ملی در کليه عرصه های زنده گی اجتماعی  باید رزميد چــــــگونـــه ميتوان بر ستمگريهای ملی غلبه نمود ؟

 ازآ نجا ئيکه همه ميدانيم حق داده نميشود بلکه حق گرفته ميشود ـ چون کشور ما يک کشور اقليتهای ملی است ـ عظمت طلبان قومی خود جز يکی از اقليتهای ملی اند  وهیچ گروه  قومی در کشور ما از چنان اکثريتی بر خوردار نيست که %۵۱= ۱ + ۵۰ را تشکليل  دهـد ۰خاطر نشان بايد نمود که هنر شوونيستها در شعارهای  تبليغاتی  مردمفریبانه  و در تفرقه افگنيهای ماهرانهء آنان است  ايشان  همیشه مانور قدرت میکنند وخودرا  گروه قومی اکثريت قلمداد میکنند وچنین وا نمود مینمایند که گویا  کليد های زندانها ــ بانکها ـ و صلاحيت تفويض رتبه ـ مقام ـ و جلال وعزت و آبرو ـ قرب و منزلت و دهها امتيا زات ديگر در دست ایشان میباشد  و از طرف ديگر مشکل اساسی و تعيين کننده در ناتوانی و تو طـهء پذيری گروههای قومی واقلیتهای ملی تحت ستمهای گون گون ملی واجتماعی ميبا شد ـ در صورتيکه ايشان بيشتر از %۶۰ نفوس کشور تشکبل ميدهـند ولی در اثر سيا ستهای محيلانه  ء برتری جويان قومی که آنها را هميشه بنام دين ـ مذهب ـ زبان و دهها مطا لـب ديگر از هم جدا نگهداشته اند  این واقعیت تلخ را نیز نباید فرا مـو ش گردد که کوتاه فکری سياسی ـ منفعت پرستی و بی ايما نی رهبران مليتهای محکوم در مبارزه برای رسيدن به حقوق حقهء شان بــــــلا ی ديگری است بر ســــرســـتمکشان ۰و از جهتی تسلط روحيه عدم اعتما د به نيروی خود به کا در های دانشمند ـ و رزيده و مبارز خود و در اثر غرق بودن ایشان در  احسا س خود کهتر بینی  و دور بودن از سيا ست ـ کشور داری وکار در اداره ء دولتی ميبا شد  این خصلتها ايشان را از لحا ظ سيا سی جبون و بی اعتما د بخود  و در عمل  فاقد ابتکا ر  بار آورده است ۰ خلاصه   در اثر نداشتن يک برنامه ء علماء تنظيم شده و نبود رهبران جسور ـ دور انديش ـ آگا ه وخرد مند است که تاهنوز نتوانستند از لحظا ت حسا س و تعيين کننده ءتاريخی استفاده ءخلاق و بموقع نما يند و از همه خــــــــطر نا کـتر تربيه و پشتيبا نی ـ رشد و ارتقا ء دادن يکتعداد افراد بلی گوی ـ ترسو و نوکر منش ـ بی دانش ـ بی تقوا ـبی صلاحيت ـکوتاه فکر و  فا قـد ارمان و ديد سياسی از طرف دستگا ه ســتمگر حاکمه بمقا مات بلند دولتی است که عنا صر فســا د پذير و اکثراءبی سواد و يا کم ســوا د و بدون نام ونشان را بخاطر مسخره نمودن  اقلیتهای ملی ديگر و نشـاندادن اين مطلب که رهبران ديگر گروههای قومی  فا قد صلاحيت و فا قــد استعداد رهبری هســـتـند و  وانمود سـا زند که گروههای قومی  ديگر قـدرت و شا يستگی رهبری را ندارند ۰۰۰ وغيره ۰ حالانکه  اینگونه افراد فرصت طلب اولا ء دشمن مردم خود ـ دشمن خا نه و کا شا نه ء خود هســتـنـد و ايشان هميشه در فکر جيب خود ـ اشکم خود ۰۰۰و غيره بوده اند             موجز اینکه سیاست  بر جســته سـاختن افرادی ازین  قما ش   طبق پلانهای نهايت رذيلانه  از طرف دولتهای مسـتبد و ستمگر روی اهدا ف مغرضانه وستمگرانه طرح و تا کنون عملی گرديده است به باورم    تا وقتيکه بر اين د سا يس و توطیـه ها غلبه نگردد و رهبران شــا يســته از ميان همه گروهها ی قومی   واقلیتهای ملی تحت ستم سر بلند  نکند و رهبری مردم خود را بدست خو يش نگيرند مظلو ما ن  تاریخ از ا ستبداد و بی عدالتی نجات نخواهند يافت ۰ لذا ــ مليتهای محکو م و تحت ستم اولاء بقدرت نخواهند رســيد و هر گاه بقدرت برسند نمی توانند آ نرا حفظ کـننـد ( چنانچه در اثر بی کفا يتی ـ نا رسائی ـنا پخته سيا سی ـبی تجربه گی وبی ا تـفا  ئی خود در چند مرحله ای تاريخی نتوانســتند که قدرت حا صل شده را حفظ نما يند ۰) و تا وقتيکه مليـتها ی محکوم از ميان خود رهبران عــا دل ـ دور اند يــش ـفســا د نا پذير ـ دانشمند ـ ســيا سـتمداران با تقوا ـ بشر دوست که دهها صفت يک رهبر با کفا يت وخردمـنـد را با خود داشــته با شـنـد تقـد يم جا معه نکننـد و تا و قتيـکه با کنا ر گذا شتن جا ه طلبيها ـ خود خوا هيــهـا و بزن  بـهـا دريها  ،در گرد رهبران خردمنـد ـ با دانش ـ با تقوا ـ فســا د نا پذير ـ د ارای بر نامه ای علماء تنظيم شــد ه جمع نــه شــو نـد روی کا ميا بی را نخو ا هـنـد ديد و اگر بی بيــنند آ نرا نمی توانند حفظ نما ينـد اين حکم تاريخ ـ حکم دانش وحکم تجربه است ! با راه اندازی يک ســيا سـت کاملاء عا د لا نه ـ صا دقا نه بر اسا س اصل شا يســتگی ـ ليا قت ـ کفا يت ـکا ر دانی و تقوا افرا د را با يک بررسی دقيق و حســا ب شـد ه انتخا ب نموده و سهم تمام مليتها را بطور واقعی بايد در نظر داشت تا عد ا لــت پا يما ل نگردد و حتی حقوق مليتيکه تا هنوز حقوق حقه ء مليتهای ديگر را بی شر ما نه غصب  کرده بودننـد و خود را قوم اکثريت قلمداد نموده وبدين وسـيله ديگران را از حق مسلم شا ن محروم نموده بودند نيز تلف نگردد ۰ يعنی اگر فردا ما با متحد نمودن افراد آگاه مليتها ی ديگر ويا مليتهای تحت ستم حقوق ستمگران ديروز را در آينده تلف کنيم ما خود در آنصورت به ستمگر ديگری تبديل خواهيم شـد  ۰ لذا ـ رسا لت تا ريخی کليه و طنپرســتان حکم می کنـد که بر ضـد ستمگری های ملی بايـد و حتماء متحـداءمبارزه نمايند و  واز پهلوی عناصر فا سـد ـبی کفايت ـ استفاده جو ـ نفاق افگن نبا يد باچشمان بسته عبورکرد  هميشه ما سک ـ ها را از چهره های آنها با يد بلند نمود ۰ تا ايشان نتوا ننـد نقش فتنه گرانه و معا مله گرانه ای خود را در لحظا ت حســا س و سر نوشت ســاز بازی نما يند ۰ طوريکه همه ميـدا نيم و تجربه به اثبا ت رسا نيـده است  مبا رزه بر ضـد شوونيزم کار آســان و پيش پا افتاده ء نيست ۰بايد شوونيزم را با تمام دســا يس و توطـه ءگری ها ـ قســاوتگريها و جنايت پيشــه گی ها يش شنا خت و حداقل کا ر نامه های شرم آ ور و ننگين آنها را حد ا قــل  طی يک قرن آخر مورد بررسی عادلانه و جســورانه قرار داده کليه نيرنگها و ستمگريهای ايشانرا افشــاء و تا سر حدی سپردن کامل مرض برتری جوی قومی به قبرســتان تاريخ نبا بــد آرام نشــســت ۰ از آنجا ئيکه مبارزه بر ضــد ســتمگر ان از مبارزه بر ضد فر صت طلبان نميتوانـد جدا با شد ۰ لذا ۰ـ با يـد با قطعيت بر ضــد فر صت طلبان رزميــد و بــد و ن ترس و هــراس از ايشا ن چهره ء اصلی آنها را با يـد بر ملا ءکرد و از مقا بله و نبرد بر ضــد افراد صف شکن نبا يد تشو يش داشت  ۰ ا تحا د مليتهای محکوم را که در اثر نيرنگهای شوونيزم عظمت طلبانه ـ کندذهنی ـ خيانت پيشگی ـ جا  ه طلبی و کوتا ه فکری تعداد از رهبران بی کفايت که غرق در تعصبات گوناگون ـ هســتند آسيب بر داشــته است و در اثر تجمع رسوبات تضا د های جهان دو قطبی بطور غير منطقی در يک   حا لت عدم اعتما د ونفرت  و انز جا ر و در تقا بل با همديگر قرارداشته و قرار دارند ۰ اين و ظيفه ءعاجل و درجه يک تمام روشنفکران رسالتمند است تا بر اسا س مسووليت تاريخی که دارنــد اين پديـد ه منفور ـ و زهر آگين بی اعتما دی را از ميان مليتهای سـتمکش بر داشته و بر قبر ســتان تاريخ به  سپار ند   .                               ســتمگری  ملی  چســان  ؟ واز کجا منشاء گرفته است ؟ چرا ؟ چگونه ؟ و چطور ؟ اين بلا بر مليتهای ستمکش کشورما  نازل گرديد ؟ چطور  ميتوان بر ضـــداين پديده ء ننگين و بقا يا ی آن غلبه  کرد  .                     ستمگری ملی از کجا منشا گر فته است ؟ : همگا م با ذخيره شـدن اضـا فه توليـد ـ اندوخته شدن سر مايه و دانش ـ بيشتر گرديدن تجارب و انکشا فا ت ـ دهها و صــد ها مطالب ديگر از جمله قرار گرفتن پيشرفته ترين سلاحها ی جنگی ومعلوما ت جغرافيای و اقتصادی از کشور های جهان در اختيا ر حلقات ومحا فـل جاه طلب ـ عظمت طلب ـمنفعت پرست و دولتهای توسعه طلب که در آن زمان اکثراءدر اروپا تمرکز يافته  بودند  افزایش وتکاثف نفوس در اروپا ی غربی ـتنگ شدن ساحه ء زنده گی بر آنها اشتياق بيشتر قدرتمندان برای کشور گشائی و  علاقه ء مفرط آنها برای غارت منا بع سرشار  طبیعی جها ن ـ نوکر و برده نمودن کشورها ئيکه دارای منا بع غنی زير زمينی و بازار بزرگ فروش برای محصولات توليد شــدهء جهان غرب ـنيرو ی کار و مواد خام ارزان و تلاشــها ی تب آلود استعما ر برای رونق دادن به تجارت ـ علاقه ودلچسپی مزيد ايشان برای استفاده از تکنا لوژی بخا طر تصاحب ثروتهای بی پايان کشور های جهان و علاقمندی مفرط آنها برای پيدا کردن بازار های جديد و يافتن مواد خام ارزان برای صنايع رشد يابنده شان اگيزه های بود برای لشکر کشی ها ومستـعـمره نمودن کشور ها ۰ خاطر نشان ميگردد که با اختراع ما شين بخار وبا بکار انداختن چنـدين دوک نخ ريسی همزمان بجای يک دوک نخ ريسی انقلابی در صنعت نساجی بوجود آورد ـ و اختراع توليد برق وبه کار برد آ ن در صنعت و استفاده از ما شين بخار در کشتی ها بجای نيروی بازوی انسا نها و فعال کردن ماشين های ريل جهت تسريع بخشيدن در تـر انــســپـو ر تــيـشــن و انتقا لات ديگرگونی عميق در عرصه ءتوليد ـ انتقا لات و عرضهءکليه محصو لات سهولتهای چشمگيری بوجود آورد ۰اختراعات مذکور از يکطرف تا حدودی کار پر مشــقـت را از شانه و بازوءکار گران کم کرد و از طرف ديگر بر شدت استثمار فرد از فرد افزود که در نتيجه طبقات حاکم و ستمگر اروپای غربی با ا مکا نا ت بيشتر به قاره های دور افتا دهء  جهان حا کميت و فرنمان روائی خود را بر قرار نموده و در يائی از اشک و خون ر ا جاری کردند و با استفاده از سلاح مدرن جنگی در مقايسه ءهمان وقت از قبيل تفنگ ـ تفنگچه ـ ماشيدار ـتوپ توپخانه و يا با امکانات بزرگ بد ست آمده ميتوانســتند قوتهای بزرگ نظامی را همزمان به چنــدين نقاط جهان انتقا ل و به محلات مختلف طبق لزوم ديد خود پياده نمايند ۰و با استفاده از و سا ئل مدرن جنگی و يکسلسله تدابير دگر مردما ن جهان را به نوکر مغلوب وتابع خود مبدل نموده و مقاومت کننده گان را بی رحمانه سر کوب وقتل عام کردند ۰ با تمرکز باز هم بيشتر سرمايه ـ جنگ افزار های پيشرفته حاکميت دولتی وبخصوص قرار گرفتن فرماندهی ارتش بدست ما جراجويان جنگ طلب درجه  ء شدت استعمار و استثمار را به اوج خود رسانيده وکشورهای زيادی را به نوکر ـ برده و غلام گوش بفرمان خود تبديل کردند ۰استعمار گران به تصرف کشور های آ سيا و افريقا قناعت نکرده آسترليا را کاملا ء از خود نموده و آنقدر از افراد خود را در آن قاره جابجا نودند تا اينکه باشنده گان اصلی مناطق مذکور از فقر ـبيچاره گی و عدم دسترسی به ادويه و ديگر ضروريات زنده گی و يا در شرايط اسفبار استعماروشکنجهء روحی وجسمی در مقابل امراض گوناگون ـ فقر و بيچاره گی تاب مقا ومت نياورده تلف گرديدند و از طرفی در جريان جنگها نيز تلفا ت نها يت سنگين دادند۰ تا اينکه بمرور زمان با شنده گان اصلی آن قاره به اقليت نا چيز تبديل گرديده ودر کان نمک نمک شدند و بدين و سيله آن قاره ء پنجم جهان در  حـقـقـت بحيث يک ايالت بريتانيای کبير ولی با نام وعنوان قبلی اش بحيث يک کشور مستقل عرض اندام نمود يعنی از برکت سيا ستهای شوم استعمار و ستمگری ملی يک قاره کاملاء تغيیر شکل نموده و با شنده گان ا صلی اش برای ابد از حاکميت در سر زمينهای اجدادی خويش  رانده شدند ۰ بعد ازکشف قاره امريکا اولاءاروپايیان  بحيث سياح ـ تا جر و جهانگرد در آن  قاره  ایکه جديداء کشف شده بود سرازير گرديدند ۰چون در آنجا سر زمين بزرگ ـ بی پا يان ـ خوش آب و هوا و نهايت کم نفوس را يا فــتـند ـ ازينکه با خود سلاح ومهمات کا فی برده بودند و هر کدامشان  يک ساحه بزرگ را بحيث سا حه ءزمينداری خود انتخاب نموده شروع بکا ر وزنده گی در آ نجا نمودنـدباشنده گان اصلی آن سرزمين سرخپوســتان که بجز از تير و کمان ونيزه چيزی ديگری برای دفاع از خود ندا شــتـنـد و تا آنوقت به اسپ سواری واستفاده از نيرو اسپ نيز بلديت نداشــتند سـرخپوســتان برای حفظ سر زمين های خود وراندن مهمانان نخواســته از وطنشــان مبا رزات شديد وفيصله کن زيا دی را براه انداختند ـ چون با تيروکمان و نيزه در برابر لشکريان منظم و افراد مسلح با توپ و تفنگ و ماشيندار های سبک و ثقيل و تفنگچه نميتوان مقابله کرد لذا ايشان در يک جنگ نا برابر هر روز   فــقـط ريشه خود را می کندند ـ و گوشه و کنار کشور خود را از اجساد خويش می انبا شــتـند و هر روز بطرف انقراض و نا بودی کا مل ميرفتند ايشان از اهميت و نقش ضربه ء اسلحه ءاروپائيان در اوائل چيزی نميدانستند ۰ تا اينکه با شنده گان بومی مناطق مذ کور به يک اقليت پراگنده ـ پريشان و نا توان تبديل گرديده و از صحنه کا ملاء کنار زده شد ند و در فرجام نبرد های دوامدار و جنگهای خونين اروپائيان در سراسر ايالات متحده امريکا کاملاء مسلط گرديدند ۰ ايشان برای حـفـظ و نگاه داری حيوانات خود و برای انجام کار های شاقه ء زراعتی و کار های تعميراتی و معادن به نيروی کار انسانها ی زحمتکش و کار کن ضرورت داشتند و برای تکميل اين نيرو کمپنی های غارتگر اروپا ئيان و عنا صر شرير و ماجراجوء آنها با شــمشــير و سلاح با زنجيرو زولانه با دسـتبـند و گردنبند های خشن و آهـنـين ـبا قمچين و شلاق به قارهء افريقا هجوم برده و انسـانهای مظلوم افريقا را چون حيوان اولاء به جا ل انداخته و با کشــيدن بدنهای زخمی آنها به زنجير و زولانه ـ دسـتـبـند وگردنـبـند آهنی و به زور قمچين و شـلاق انها را از نزد عزيزان و وابسـتگان شان جدا نموده بسوی دنيای نا معلومی حرکت می دادند و بازار برده فروشی در اروپا و امريکا در آن روزگاران نهايت گرم و پر جوش بود و انسانان شکا ر شــده ء افريقا اکثرا ء در اثر شــکنجه ـ تغیير آب و هوا ـمبتلا ءشدن بمريضی های گوناگون ـ اعتصاب غذائی ـاز غم و غصه عزيزان شان ـ آ گا ه نبودن از سر نوشت خويش و از سفر بسوی دنيای نا معلوم اکثراء در مســير راه الی رســيدن بمنزل مقصود شکار چيان با فر هنگ  ( ! ) تلف ميگرديدند ۰ چنانچه مليونها انسا ن اســير شــده در بند برده داران تلف گرديدند و داستان برده سازی انســا نهای آزاد و فروش آنها در بازار های برده فرشــی واز همــه ســتمــگرانــه تــر استثمار بی فرجام و تما م نـشــدنی آنها توسط صاحبان شـا ن در امريکا و اروپای متــمد ن ( ! ) ميباشــد و از همه ظا لما نه ترين عمليه در حق انســانان آزاد بطور نها يـت بی ر حمــا نه قطع ارتبا ط آنها  با اعضای فا مـيل و اقارب دور و نـز د يک شـان بطور ابـــد ی ميبا   شـد که امروز اخلاف آنها راجع به مليت خود ـ وطن ـ زاد گا ه و از خويش و اقارب خود چـيـزی نميدانند ـ ورق زدن اين صفحات ننگـيـن تاريخ بـشــر يــت لرزه بر اندام هـر انسـان با شرف و با وجـدان می اندازد ۰ولی نزد انســانان بی عا طفه و بی خـبـر از جهان انســان و انســانـيـت مثــلـيکــه هيچ چــيزی اتفا ق نه افـتـا ده باشــد يعنی اينکه جهان گل گلزار بوده است و يا برايــشان طوری و انمود مميــگردد که سر نو شــت و تـقـد ير آنها چنين بوده است کـه در زمينه دستـهای ســتمگران و جنايــتکاران دخيل نبوده است ۰با رسيدن گروه های بزرگ مها جرين از اروپا به قاره ءجديدا ءکشف شد ه ء امريکا وادامه ء زنده گی دائمی ايشان در آن قاره و لشکر کشی های کشور های اسپا نيا ـ پرتگال ـ فرانسه و انگلســتان در امريکا سبب شد که آ ن قاره در ميان کشور های فوق بر ا سا س متل مشهور (( گا و کلان حق سلطان )) امريکا ـ جميکا ـ وقسمتی از کانا دا توسط انگلستان تصرف گرديد و متبا قی قاره امريکا در ميان کشور های فوق تقسيمات شد  انگليســها يکجا با ديگر اروپايها آن مناطق بزرگ ـ ســير حاصل ـ  آ فتا بی وخوش آب و هوا را بکشور دائمی خود تبد يل نموده و با شنده گان اصلی آن منا طق در جنگهای دوامدار بزور اسلحه ء اروپايان تا آن حد ی نابود گرديدند که بحيث اقليتـها ی نا چـيـز در گو شه وکنار امريکا پراگنده گرد يده و بقايای آ نها زير ضربا ت گوناگون قرار گر فتند ۰ اروپايیان امريکائی شده منا طق پهنا ور مذکور را بزور وبازو و کار طا قت فر سا ءتوسط سياه پوســتان آورده شد ه از افريقا که بحيث برده در بازار های اروپا و امريکا خريد و فروش ميگرديدند آبا د نمودند و امروز امريکا بيکی از پيشرفته ترين کشور های روی زمين مبدل گرديده است ۰اينکه الی رسيدن ايا لات متحده امريکا به اين درجه ء از پيشــرفت ـترقی ـدموکراسی وحقوق بشر چقدر اشک و خون ريخته است تنها و باز هم تنها خداوند  (( ج ) ) حساب آنرا می داند و بس ۰

ـ حــل مســلــه ملی  د ر ا يا لا ت متحــده امــر يـکا  : -   در جــر يا ن  جنگ سرد و  درا ثر تدوين ـ تصويب  و تطبيق قا نو ن  اسا سی دمو کراتيک که جو هر آنرا حقوق مساوی و برابر شهروندی بر  اسا س يک نفر يک رای و انتخا بی بودن همه ء مقا مات دولتی وايجا د سيستم فدرال دولتی برای حل مشکل منا طق ومحلات مختلف مورد اجرا قرار گرفته و در پهلوی تمرکز قدرت بدست ريس جمهور شرايط و راهها ی بيرون رفت سنجيده شد ه که رئيس جمهور را ميتوان کنترول وحتی مجبور به استعفاء کرد و در اثر مبارزات گســترده ای سياه پوستان بخاطر احقا ق حقوق شان در اواخر دهــه ۶۰ قوانين وضع گرديد که ســيا ه پوســتان در تما م عر صـه هــا با سفيد پو ستان يکی شـنا ختـه شـدند و اعلا ميه جها نی حقــوق بشر نيز بر امتيازات سفيد پوستان خط بطلان کشيد ه و نقطه پا يا ن بر آن گذاشت   بدين و سـيله در پرتو مبارزات گسـترده ء جهانيا ن و مردم امريکا مسائل ملی راه حــل دموکراتيک خود را در ايالات متحده امريکا پيدا کرد  ونا برابری نژ ا د ها قانوناء خا تمه یافت ۰البته تارسـيدن به برابری واقعی از آن تاريخ تا کنون فا صلــه ء زيادی پـيـمـوده شـده اسـت و بازهم فاصله های زيادی بايد پــيـمـوده شود ۰ ـ ـ ــــــ ر ا جـع بـه قاره ء افريقا و در مورد ســتم ملی در ميا ن اقوام و قبا ئل آن قاره وراجع به ستمگری های استعما ر کهنه ونو هر قــد ر بنوسيم باز هم کم است ۰با نهايت اختصا ر راجع به افريقای جنوبی که چندی قبل آزادی خودرا حاصل واز شر پديده ننگين نژ ا د پـر سـتی نجا ت يا فـتـه و صا حب حا کمـيت ملی خود گرديدند ۰ خا طر نـشـا ن بايد نمود که انگيلسها آنـقـد ر عا شق طلاه و الما س افريقا جنوبی گرديده بودند که تا چنـد سا ل قبل حاضر نگر ديدند که آ ز ادی آن کـشـور را بر سـمـيت بشنا ســند و مردمان بومی آ ن کشور زبا ن و فرهنگ خودرا کا ملاءاز دست داده از کلــتو ر و فر هنگ خود بيگانه شـد ه اند و تا سا لهای نزديک  ايشان اجازه ءتشکيل حکو مت خودرا نـد ا شـتـنـد و يک مشـت اقليت کوچک سفيـد پـو ســتا ن بر آنها حکو مـت ميـکر دند ۰ا فـر يقای جنوبی نظر به داشـتـن آب وهوای نسـبتاءمنا سب ومعا د ن  طلاه و   الما س مورد شـديـد تريـن سـتمها ی استعماری واقع گرديده و تـعــد يها ی بی شــما ری بر خلق های آن کشور از طرف انگليســها وارد گرديد که خود ايجاب بررسی جداگانه را می کند تا اينکه در اثر مبارزه گسترده جهانی و د ر زير فشار کليه مبارزان از پنج قاره ءجهان با لاخره انگليســها مجبور به دادن آزادی به افريقای جنوبی گرديدند ۰ و رهبر عا ليمقام آن کشور نيلســن ما ند يلا بعد از ۲۷ سال از زندان آزاد و در يک انتخا با ت سراسری بحيث رئس جمهور افريقای جنوبی انتخاب گرديد ۰

ــــ عملکرد های اسـتعما ر جها نی بر ضد کشو ر و مردم ما ۰ در اواسط قرن نزدهم اشغا لگران انگليس با تصرف کامل نيم قاره هند از طرف جنوب قدم بقدم سر زمين ما را در يک زدوبند با شاهان و سلاطين خانواده های منفـور سدوزی و محمدزایی  به نفع خود پارچه پارچه نموده و بلاخره به سرحدا ت کنونی کشور ما خودرا رسـا نـيـد ند ۰ و از طرف شمال تزاريسم روس با تصرف کشور های آسيای ميا نه يکی پی ديگری با اَ شغا ل قسـمتی از سر زمينهای ما خود را به آمو دريا رسا نيدند و حلـقـوم کسور و مردم ما را از دو طرف شديداء زير فشا ر قرار دادند چون مو ضوع بحث ما راجع بمسائل سـتـمگری ملی وراههای غلبه بر آن ميبا شد لذا با تماس مختصر به مسـأملی در قـلمرو هر دو امپراتوری غاصب فوق بالای اصل مطلب بر ميگرديم ۰ با او جگری شدت استبداد ـ سرکوبگر ی ـپيگردـ شکنجه ـو زندانی نمودنها ـاعدام نمودنها ـ تبعـيد کردنها توسط دستگاه حا کمه امپراتوری روسـيه تـز اری پروسه مهاجر شدن مبارزين روســيه را به اروپای غربی تسـريع بخشـيده وهسته مرکزی احزاب و سازمانهای سـياسـی چپ روسـيه تزاری در اروپا شـروع به تشکل و نشرات نمودند ۰ چون    مسله ملی يکی از مسا ئل حاد آن روز ها در قلمرو امپـراتوری مســتـبد  وسـتمگر روســيه تـزا ری بود ۰ لذا هـر حزب و سا زمان سيا سی  مو ضعگيری خود را با يد در زمينه ءمسـله ملی مشــخـص می نمودند از جمله حزب ســو سـيا ل دمو کراتها شــعا ر دادند که ــ (( ر و ســيه تــز ا ری زند ان ملتها ست )) و حــق تعــيـين سر نو شت ملل تا سر حد جدائی و ايجا د دولت مســتـقل را بحيث حـق طبیعی ملل تحت ســتم بر ســميت شنا خته و شعا ر دادند  دولت روسيه که در راس آن طـرف دا ران مشــی ولـيکـيا ر و سها (روسهای عظمت طلب وبر تر ی جو ) قرار داشــتـند ايشا ن با بر تر ی جويان قومی ما پيوند عـقـید تی مشــتر ک داشــتند و دارند و ســو ســيال دموکراتها با استدلال قوی ثابت می نمودند که اين دستگاه دولتی شکنجه گر تزاری که منبع تمام ظلم ـستم وزور گوی ها ميباشد و بايد اين دستگا ه جهنمی و ستم آ فـر ين از بنيا د واژگون و نا بود گردد و بر و يرانه های آن بايد دولت برادری و عدالت گســتر را بنا ءنمود واز همين ديد گا ه و بر داشت بود که شعا ر سرنگونی دولت مســتبد و ســتمگر تزاری داد ه شد و برای نا بودی و سرنگونی قدرتهای اســتعماری و دستگاه اســتـبداد و ســتمگســتر جهانی ملت های تحت ستم بايد با کارگران جهان متحـد گردند تا بتوانند به زنده گی دولتهای استعماری کهنه و نو هر جه ســريعتر خا تمه دهند و بدين وسيله خلقهای تحت ستم در پرتو حمايت و پشــتـيـبا نی کار گران جهان نيرو بـيـشــتـر پيدا کرده سر يعتر توا نســتـند به آ زادی سياسی خود دست يابند و کا ر گران جهان نيز با در يا فت کمک و پشــتـيـبا نی ملتهای ســتمکش زمينهءسر نگونی دولتهای استثمارگر را توانســتــنـد تسريع بخــشــند ۰اتحاد کار گران جهان با ملتهای تحت ســتم نا قوس مرگ اســتمعا ر کهنه و نو را به صدا در آورد ه و پروسهء آزاد سا زی کشور ها ی ا ستعمار زده را تســر يع بخشيــد ۰ چون جنگ عمو می ا و ل جها نی بخاطر تقســيم مجدد جهان در ميان کشور های بر جسته استعما ر جهانی صورت گرفته بود و عذاب آن جنگها را مردمان کشور های شــا مل جنگ پرداخته و خون مليونها انسا ن زحمتکش و بی گناه به هيچ و پوچ ريختانده ميشد و بر خلاف برحجم سر ما يه ءکمپنی های سلاح سازی و ا کما لاتی ارتــش افزون ميگرديد ۰ و برای بار اول ا فراد سيا سی يک کشور (( سوسيا ل دموکراتها )) و تحت رهبری آنها توده های مليونی همان کشور بر ضد دولت خود ـ ارتش خود ـ کشور خود جنگ ـ قيام و مبارزه را تا سرحـد سرنگونی دولت مســتـبد خود آ غاز و به انجا م ر سا نــيد ند و آنهم نه در شرايط عادی بلکه در شرايطيکه کشورش شا مل در جنگ جهانی اول بود سرنگونی دولت خود را مطا لبه وازسربازان وا فســران خود تقاضاء نمودند که ميله های تفنگهای خود را از سوی سربازان دشمن بسوی طبقه ءحاکمه و دولت های جنگ افروز ـ ســتمگر ـ غا رتگر و خون آشام خود بر گردانند و با استفاده از راهها و سائل گوناگون عين تقاضاءرا از کا رگران و دهقانان کشور های شامل جنگ نمودند کارگران ـ دهقانان ـ سربازان و افسران را برايرنه جنگيدن برضد يکديگر بلکه ايشانرا بسوی برادری دعوت نمودند  ۰   بايد مردانه وار اعتراف کرد که چنين يک بر خورد انقلابی و بشر خواهانه تا آن لحظا ت در تاريخ بشريت ما نـنـد نداشت و ما نـنـد ندارد ۰ ســوســيا ل دمو کراتها جنگ جهانی اول را يک جنگ امپريا ليستی نا مــيد ند که بخاطر تقســيم مجدد کشور ها ومنا طق مختلف جهان و بخا طر سرمايه اندوزی بيشتر به قيمت خون مليونها انسان بيگناه صورت گرفته بود و به رهبران احزابيکه از بودجه ءنظا می دولتهای شا مل جنگ در پارلمان های خود زير شعا ر دفاع ازميهن پـشــتـيـبا نی نموده بودند بر آنها   سوسیال ا مپر يا ليسـتـها نام نها دند در تمام جبهات جنگ و در سراسر روســيه تز اری  این سرود طنين انداز گرديده بود که : ۰   جنگ ضد جنگ-   صــلـح بـيـد ر نـــگـــ زمــيــن بـــه دهـقا ن ـ کا ر به  کا ر گر . سوسيا ل دمو کراتها جنگ جها نی اول را يک جنگ امپريا ليستی دا نسته از کار گران ـدهقا نان ـزحمتکشا ن ـو خلقهای سـتـمکش جهان دعوت نمودند که رژيمهای منفور و خون آشام خودرا سرنگون نما يند ۰و از سربازان و افسران تقاضا ء نمودند ۰که ميله های تفنگ خو د را بر ضد دولتهای جنگ افروز و خون آ شام خود نما يند که ايشا ن  به قيمت خا نه خراب گرديدن مردم به مفهوم و سيع کلمه جيبهای خودرا پرو پرتر می نمودند ـ بی بـيــنـيـد تا روزيکه دستگا ه رهبری حزبی و دولتی اتحا د شوروی به برادری و برابری ملتهای تشکيل دهنده اتحا د شوروی با ور و اعتما د راستين و خلل نا پــذ ير داشتنــد و از هر نگاه متــحـد و يکــپا ر چه ونيرو مند بودند ۰چنا نچه اسلاف آنها يکی از بزرگترين دولت های اســتـعـما ری را در همســا يــگی کشــو رما قبلا ء سرنگون نموده بودند دولت نو تشــکيـل مذکور حتی بعد از دادن آزا دی کا مل به پولند و يکتعداد از مستعمرات ديگر ش باز هم  يک بر شــشم حـصـه کره زميـن را تـشـکيل مـيد هــد ( بهتر است که گفته شو د ميـد ا د ) دولت نو تشکيل مذگور در پرتو شعا ر (( کا رگران  و زحمتکــشان جها ن بر ضد هر گونه ستم بی عدالتی ها متحــد شـــو يد ! )) به باز سا زی نو سا زی وسيع و همه جانبه مبادرت و رزيدند که از چند مورد تذکر داده ميشود ۰ آنها ويرانيهای با ز مانده از جنگ جها نی اول و هزاران هزار ســبو تا ژ ـ ترور وتخريبکاری های جنگ چندين ساله ء داخلی را با زسا زی نموده وبر لشکر کشی های ارتش سفيـد که طـرفـدار ادامه جنگ جها نی اول و دشـمن اولين دولت کار گری بودندتوام بر تجاوز منظم وهمزمان چها رده کشور متجاوز غالب گرديده ـ زراعت خود را ما شــنييزه و صنعت خودرا بســطح بلند ارتقا داده و طی بيست وچهار سال شبکه ء گســترده ســرکهای اسفالت شده و خطوط آهن را سراسری و کشور خودرا کاملاء برقی نمودند و در برابر حمله ء گســترده و افسا نوی آلمان هتلری تا حدودی توا نســتند آ ماده گی دفاعی اتخا ذ نمايند بالاخره در فرجام اين جنگ تباه کن بادادن بيشتر از ســی ملــيو ن تنها کشــته کشور خود و نيم اروپا را از فا شــيـز م آزاد قلب و مـغـز دســتگا ه جـنگی هتلر يها ها برلين را تصرف نموده و ارتش  کا نتو م جا پان را تارومار نموده وبرای نا بودی ميلتا ريســم چا پان نقش فعا ل بازی و منا طق وسيع را در آسيا از تسلط جاپانی ها آ زاد نمودند و برای آزادی يکتعداد کشور های مستعمره رول فعال ایف توانست وبعد از آزادی کشور های مذکور کمک های اقتصادی وتخنيکی زيادی بر آنها مبذول نموده و اردوگاه کشورهای سـو سيا ليســتی را تشکيل و پيمان نظامی  وارسا را ايجا د و در تحت ســپر ديـپـلو ما سـی قوی بيلا نــس قوای اتمی خود را ايجا دو به انحصار سلاح اتمی خا تمه داده وبطور مو فقانه اولين انسان را در مدار زمين قرار داده و در ساحه ءکيهانی از امريکا يک گا م پيــشی گرفت ودر جريان جـنـگ سرد جلو سياستهای تهديد آ ميز امريکا را سـد نموده در کوتاه مد ت بيک قدر ت بزرگ و مهم نظامی ـاقتصادی و اجتماعی جهانی مبدل گرديد ۰ دوســتان نهايت عزيز و گرا نقـدر هدف از تشريحات مفصل دست آوردهای اتحا دشو روی آنوقت در فوق تبليغ به نفع رژيم مذکور نبوده بلکه خواستم ثـا بــت سازم در روزها ئيکـه حزب کمو نـيـسـت اتحا د شو ر و ی و د ولت شو ر وی بر برا در ی و برابری ملتها درعرصه های اقتصادی ـ اجتماعی و سياسی و فادار بود يک کشور و يک دولت پر قدرت جهانی و حريف بزرگ امريکا بود و در همين دولت وقتيکه برادری ـبرابری وهمبســتگی ملتها خدشه دار گرديد هــر يـکی از جمهو ريتها شروع به ابراز نا رضايتها نموده و باب مخالفت را با دولت مـرکـز ی ا تحا د شوروی به شکل از ا شکال تبا ر ز د ادند ـ تا اينکه همين دولت پر صلا بت ـ نيرومند و پر قدرت جهانی که تمام مخا لفا نش تر س وو حشت از آن داشتند در برابر مظا هر هء چند هـنر مند گـيـتا ر نواز و آواز خوان وگروپی از جوانان ناراض ـ خون گرم و احسا سا تی در برابرچشمان ما سقوط معجزه آسا و مـرگـباری نمود ه دوستان و دشمنان خود را در حيرت انداخت اینست  سر نو شت دولتيکه در آن برادری و برابری ملی بشکل خشن  آن خدشه دار گردد۰کشوريکه در مشکلتيرين  شرايط کامياب و سر بلند از حوادث بيرون آمده بود ودر عاديترين شرايط مثل کوه چپه شــد ه پارچه پا رچه گرديد هدف از تحرير مطا لب فوق ودرد سردادن شما خوانند ه گان عزيز اين بود که ثا بت سـا زم در جائيکه عدالت ملی وجود دارد همبــبســتکی در همچو کشور ها آهنين و پولاد ين است ودر جائيکه عدالت ملی پايما ل گردد دولتها ی مذکو ر تاب مقاومت کوچکــترين ضربه را نداشته و در اندکترين ضربه از هم می پا  شــد چنا نچه اتحا د شو ر و ی از هم پا شيد ه و فر و ر يخــت                                                        

حــل مـــسله مــلـی د ر هـــنــد و  ســــــــــــتا ن 

د رين هيچ شـــک و تر ديدی و جود ندارد که د ر عصر زما مداری با بر شا ه ا ز بک     نواسه  ء امير تيمور در نيم قا ره ء هند که در آن وقت نيم قا ره  هند جز امپراتوری ازبکها بود ۰ که بنا حق با بر شا ه بنا م مغـل و با زما نده گا نش بنا م مغلها شهر ت يا فته است ( و يا دور از انصاف و بطـور نها يت مغرضا نه ـ زر نگا نه ـ محـيلا نه و در اثر مو جوديت  رقا بتها ی نا مشروع در منطقه روی اهداف گو نا گو ن و نا جو انمردانه بنا م مغلها در مطبو عا ت يک سر و صد زبان شــهـر ت داده شده ا ست وکسا نيکه از تا ريخ واقعی خود چيز ی نميدانند  بر اسا س اين جفا ء تا ريخی کا ملاء راه گم گرديدنده اند ۰ ) د ر ز ما ن مذکور هندوستان در يک شرايط صلح ـ ترقی و پــيـشــر فت بــسر ميبر د و زبا ن دری بحيث زبان ادب ـشــعـر ـ تجا رت ـ دربا ر و دولت از شگو فا نی کا ملی برخور دا ر بو د ه و بيک زبا ن سر تا سر ی در منطقه تبد يل گرديده بود۰ با حملهء نا در افــشا ر و بعد اء با حملات مکرر احمد شا ه درانی هند و ســتان نها يت تضعيف گرديده بود و هند و ستان هز اران هزار ضربه خورده و ضعيف گرديده نتوا نســت در برابر لشکر کشی های انگليســها ايستاده گی لازم از خود نشا ند هد ۰تا انيکه با مسلط شدن استعمار در نيم قاره هند و تحميل گرديدن جنگ های دوامدار به آ نکشور و براه انداختن د سـا يــس و توطهء های گوناگون يکی پی ديگر که دامنگير نيم قاره هند گرديد ه بود اين کشور صلح خواه و مخالف جنگ کا ملاء به مســتعـمـره بر يتا نيای کبير تبديل گرديد ۰ در جريان جنگ های استقلال طلبانه ء يکصدو پنجاه سا ل قبل خونهای زيا دی ريخته شد و مردم هند توسط نيروی ارتــش و سلاح مدرن بريتا نای کبير سرکوب گـر د يد ه سا لهای زيادی مورد بهره کـشی های بی رحمانه قرار گرفت تا اينکه بعد از شکــست فا شــيز م هتلری در اروپا وميلتا ريــسم جا پا ن د ر آ سيا وپيروزی اتحا د شوروی در جنگ جهانی دوم و ايجا د کمپ کشور های سوسيا ليستی تشکـيل جمهوری توده ای مردم چين در همسا يگی هندوستان دولت بريتانيای کبير مجبور به دادن استقلال به خلقهای عذا ب کشيده هند گرديد ولی دولت استعماری انگليــسها بر اسا س خصلت ديرينه خود که عبارت از (( تفرقه به  انداز وحکومت کن )) ميبا شد  نيم قاره ء هند را به هــنـدو و مسلما ن تقــسيم کرد و دولت جديدی را بنام پا کــستان بوجود آورد واين دولت اسلامی مرکب ازدو پارچه که با هم سر حد مشترک ند ا شــتـند و تنها بر اساس د ين مشتر ک نه بر اسا س جغرافيای مشترک کشوری را بنام پا کستان بو جود آوردند۰ طبق پلانهای شوم استعمار عناصر بنيا د گرا و متعصب هـنـدو قران کريم را پاره پاره نموده در مـسا جد مـسلمنان می انداختند ۰همچنان عنا صر گماشته شـد ه ای مسلما ن نيز برای مـشـتعل نگا هــد اشــتـن شعله های جنگ و خونريزی گا وها را کشته به در امسال هندوها می انداختند ۰بدين وسيله استعمار و عنا صر و ابستهء آن يک محشر تمام عيا ر وو ا قعی را در هندوســتان بوجود آوردند و جو يباری از اشک وخون را جاری نمودند تا اينکه بعد از جنگهای دوادار و تباه کننده و بر با دی بی شمار د ولتها ی هندوستان پاکستان بر بیهوده بودن جنگهای احمقانه پی برده صلح متزلزل را تامين نمودند باتاسف هنوز موضوع کشمير ميان کشور های مذکور حل نگرديده ا ست و تا هنوز مو ضو ع کشمير سبب دو جنگ بزرگ و ويرانگر ر  گرديده است ۰ دراثر انجام انتخابات در پا کــستـا ن شيخ مجيب الرحمان برنده انتخا با ت گرديد  دولت نظاميگر پاکستان نتايج انتخا با ت را بر رسميت نشناختند  و جنرالها ی پاکسـتا ن غربی به سرکوب مردمان پاکستان شرقی مبادرت ورزيدند که در نتيجه مليونها نفراز با شنده گان پاکستان شرقی به هندوستان مهاجرت نمودند تا اينکه دولت هندوستان خودرا از فشار مليو نها مهاجر نجات داده باشد بالای پاکستان لشکر کشيده ارتش پاکستان را در پاکستان شر قی کا ملا ءشکست داده و بعد از خلع سلاح نمودن آنها زمينه باز گشت مليونها مهاجر را به وطن شان مسا عد گردانيد و مردم پاکستان شرقی تحت رهبری شــيـخ مجــيـب الرحمان دولت جديد و نو بنيا د بنگله ديش را تشکليل  کرد و از طرف کشور های جهان بزودی بر سميت شناخته شد وبد ين و سيله از يک هندکببر سه دولت جـداگانه ءهندوستان  ـپاکستان   وبنگله -دیش بوجود آمد ۰ در پاکستان فعلاء چگونه دولتی بر سر قدرت است در  زمينه درلحظه موجود گفتنی ندارم ۰ولی در مورد هند وستان که با     داشتن بيشتر از يک مليا رد نفوس دارد  سه فرد از اقليتهای ملی و مذ هبی       يک مســلمـا ن رئيس جمهو ر آنکشــو ر ا ســت ۰ ــ يــک ســک صــدر ا عـظم آن کشــو ر مــيبا ــشد ۰ ــ خــا نم ســو نــيا گا نـد ی يـک فرد ايتا ليا یی الاصل رهبرحزب اکثريت در پارلمان هند کبيرميباشـد موصوفه با حفظ برنده شدن در انتخا با ت در مقا بل مظاهره در حدود صــد ۰ ۱۰ نفر از مخالفا نش که نمی خواستند موصوفه صد را عظـم هــند گردد از ا شغال مقام صدارت صرف نظرنمود نا گفته نماند که قبلاءشوهر و مادر شوهر ش در زمان انجام وظيفه صدارت تر ورگرديده بودند ۰ ـ ــــ جـنـگ ســرد و ارتباط آن بملتـها ی تحت ســتم و يا جنگ سرد و رقا بتهای ابرقدرتها ۰ در اثر مبارزه شديد دو قطب متضاد جهانی در عر صه های مختلف که در راس کشور های سوسيا ليســتی و جنبش کارگری اتحا د شو روی قرار داشت ـــ ودر راس کشور های سر مايداری ايا لا ت متحده امريکا قرار داشت و هر دو کمپ بر ضـد يکديگر هر جه که از زمين و آسمان می يا فتند و با استفاده از راديو ـ تلويزيون ـمجلا ت ـ اخبا ر ـجـر ا يد ـ نشر کتاب و رسا لا ت با استفاده از مارشها ـ ميتنگها ـ جــلـسا ت گوناگون ـمظاهرات ۰۰۰ و غيره خلاصه درهمه جا و با استفاده ازهـر امکان بر ضــديکديگر تبليغات و افشاگری می نمودندوهر دو کمپبا دستگاهها ی عـريض و طويل و بلند بالای تبلغاتی خود بر ضد يکديگر با صرف بودجه های هنگفت تـبـليـغـا - ت می کردند ۰کشور های مختلف جهان ازين اختلافا ت و رقابتهای دو ابر قدرت بزرگ جهانی بعضاء استفاده های هوشيا رانه بجا و خلاق مينودند وتعداداز کشورها با استفاده ازين شيوه توا نسـتـند به اقتصـا د خود رونق تازه بخشيده و کادر های ورزيده را در تمام عرصه ها برای کشور خود تربيه نما يند ودر نتيجه ء رقابت ها ی دو حريف بزرگ و يا دو کمپ بزرگ جهانی درگام اول به متحدين فعال و طرفداران جـد ی دو کمپ زمينهء مــستفيد شدن از کمک های بزرگ ابـر قــدرتها مهيا گرديد۰و بخصو ص کشورهای جهان سوم از رقابتها ی ا بر قدرت ها خيلی ها بهر مند گرديدند ۰ چرا که هر دو کمپ کو شش می کردند که طرفداران بيشتر داشته باشند تا بتوانند برتری کمپ خود را نسبت به کمپ ديگری به اثبات برسانند ۰لذا هر دو کمپ به طرفداران خود ا متيا زات بيشتر می دادند ويا اينکه يک ابر قدرت نمی توانست بالای کشور های ضعيف از ترس حريفان خود و يا از ترس کمپ مخالف خود بدون سنجـش حمله ولشکر کشی نمايد ۰چرا که فوراء کشوريکه مورد حمله قرار گرفته بود و از حما يت و پـشـتــيبا نی طرف مخالف قويا  ءبر خوردار ميگرديد چنانچه در نيمه دههء شــصـت ودر اوائل دهه هفتا د در جنگ ويتنام و امريکا کشور ويتنام شمالی مورد حمايت و پــشـتيبا نی بيدريغ اتحا د شوروی وکمپ کشور های سو سيا ليستی وکشور جمهوری توده ای مردم چين قرار گرفت ودر فرجام جـنـگ مذکور بــشکـست شرم آور امريکا انجاميد و همچنان در دهه هــشتا د زمانيکه اتحاد شوروی طبق تقا ضاء مکرر دولت جمهوری دموکراتيک افغانستا ن براساس قرار داد ديسمبر ۱۹۷۸ و بخاطر حفظ سر حدات جنوبی اش و کمک بدولت در حال سقوط و روبزوال ج ـ د ـ ا که د ر  زير ضربات خونين مـخــا لفين رنگا رنگ داخلی و مداخلات گســتـر د ه  ای خارجیان  قرار داشت ۰به افغا نستان لشکر کشی نموده و در يک همکاری نزديک و فعال با اکثريت قاطع اعضای رهبری ـ ح ـ د ـ خ ـ ا ـ حاکميت خون آشام حفيظ اله ا مين را سقوط دادند اين عمل اتحا د شوروی سبب رنجش ترس وتشو يش و بر انگيخته شدن بيشتر ايالات متحده امريکا و متحدين آن ـ کشورهای اسلا می وهمسا يه ما گرديد ه و حتی جمهوری مردم چين نيز درين کــشمکش در کنار امريکا قرار گرفت و آتش جنگ داخلی با انتخا ب مجدد پا کـستان بحيث تخته ای خيز و با چــندين مر ا تبه بیشتر ازپیش  بکمکهای نظا می و لوژيستيکی ۰۰۰ وغيره ۰۰۰ وغيره مداخلات خارجی ابعا د تازه و تباه کننده ا ی بخود گرفت و آتش  جنگ هر روزيکه سپری ميگرديد شعله ورتر خونين تر ويرانگر تر و تباه کننده تر ميگرديد ۰ و مخالفين مسلح دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان با در يافت کمکهای وسيع وگســتـرده به حملات ـترور ـتخريبا ت و آتــش سوزی وخونريزی خود شدت زياد بخشيده و طبق پلانهای آی ـ اس آی اين دستگا ه رهبری بنیاد گر ا یا ن  ا سلامی جهانی و ستا د رهبری تروريرزيم بين المللی  افغانستان را از صد جناح مورد حمله ء  جنايتکارانه قرار داده سنگين ترين فاجعه ء تاريخی را در قرن بيستم بعد از هيتلريها در افغانستان انجام دادند ۰ از اينکه افغانستان قربانی جنگ سرد گرديد کليه کشورها ـ  دولتها ـ احزاب ـ رهبران سيا سی و نظامی جهان که در قضيه افغانستان بشکل مستقيم وغير مستقيم د خــيل بودند و ظيفه  و مکلفيت ا خـلاقی دارند که افغانستان را حد اقـل بسطح و سويه ای سا ل ۱۳۵۷ برسانند و کوچکترين منت و احسا نی نيز بر مردم تباه ـبربا د و قربان شده ای ما نگذارند !!! ۰ ـموجز اينکه افغانستان طبق پلانهای دولتمردان پا کستان از طريق دستگا ه جهنمی آی ۰اس ۰ آی از صد جناح مورد حمله قرار گرفته در نتيجه افغانستان داروندار خود از دست د ا د ه و کاملاءبربا د گرديد ۰تا اينکه اتحا د شوروی طبق معا هد ه ء ژينو سه سا ل قبل از سقوط خود از افغانستان کا ملاء بيرون گرديدند ويک سال قبل از متلاشی گرديدن دولت داکتر نجيب اله شهيد اتحا د شوروی روی عو امل گوناگون واژگون گرديد ۰ اين مراتبه فاتح ميدان ايا لا ت متحده امريکا و کشور های کمپ سرمايداری ـ کشور های اسلامی و سه کشور همسا يه ما گرديدند ۰ بخاطر اينکه از موضوع زيا د خارج نشده با شييم بالای اصل مطلب بر ميگرديم ۰ ناگفته نماند که مبارزات دو کمپ جهانی برای بهبود زنده گی در هر دو کمپ ــ ارتقا دموکراسی و حقوق بشر در جهان ـ تسر يع پروسه آزاد گرديدن کشور های مستعمره و برای پيشرفت ساينس و تکنالوژی خدمت نهايت بزگی را انجام داد و بازهم می گويم که رقابتهای دو کمپ مذکور نقش نهايت بزرگی را برای اختراعت و اکتشافات در عرصه های مختلف وگوناگون انجام داد هزاران هزاربار شکر خدوند(( ج ) ) را بجا می آورم که مسابقات دو کمپ بزرگ منجر به تصادم هســتو واتمی نگرديد ۰خداوند ا از شر همچو حما قتها بشريت معصوم وبی گناه را در پنا ه خود نگا هدار و دستهای ديوانه گان جهان را از رسيدن به سلاحهای ا تمی کوتا دار و دوعای من اينســت که سلاحهای تخريب دسته جمعی بدست بنيا د گرايان ديوانه وکور مغز نرسد ۰ اين وظيفهءهرانسان با دانش وبا خرد است که بر ضد همچو  اشخاص وافراد و سازما زمانهای تبه کار مبارزات وسيع وهمه جانبه  نـما يــنـد !

پــــا  يـــا ن قســــمـت ا و ل !

 

 

انجنیر امان  الله  استوار

     Ostowar@Tiscali.nl

P h  :  0031-62-93- 23-475

                     

 

قسمت دوم

 


بالا
 
بازگشت