پولاد

 

چطورمیتوان برکشورهائی دارای

این چنین سوابق اطمینان کرد؟

 

خوانندگان کشورهای بی ثبات به اصطلاح پارلمان عوام انگلستان و کشورهائی چون اضلاع متحده و دیگر کشورهای مستعمره چی (استعمارگر)، این نامه را بخوانید و روی آن قضاوت کنید.

اعدام صدام را به باور بنشینیم ویا کودتای 28 مرداد(اسد) سال 1332 ایران برعلیه  دکتور محمد  مصدق را؟ اساس بی اعتباری، داشتن سلاح اتمی را بدست کدام یک از کشورها زیر سوال ببریم ؟ آنانیکه عملا" بدون احساس ضرورت فقط برای آزمایش دوشهر پرنفوس وصنعتی را با تمام نفوس آن به ویرانه مبدل ساخت و کشت یا کشور هائی را که هنوز بجزآزمایش دست به هیچ نوع جنایتی نزده اند؟ کشورهائی را که به طور مخفی حکومات دست نشانده خود را مسلح به وسایل اتمی وبم های آتش زا مینمایند و یا کشورهاتی که از وحشت سابقه تاریخی آنها آمادگی دفاعی میگیرند؟ مانند این سوالات صد ها سوال دیگر مطرح است. اما ما درین جا بهتر است به همین چند سوال مختصر که به منطقه ما ارتباط دارد جواب بپردازیم:

" سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، سیا، روز سه شنبه 22 ژوئن(مرداد)(اسد) سال 1332 مطابق سال 1953 عیسوی منتضر کرد که نشان میدهد دولت امریکا قصد داشت درصورتی که کودتا علیه دولت دکتور مصدق شکست بخورد، در ایران یک جنگ چریکی دامنه دار به راه بیندازد.

این سند" بکلی سری" که در سال 1353 در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی امریکا تنظیم شده، حکایت ازان دارد که امریکا تا چه اندازه نگران آن بود که کودتا برای سرنگونی دکتر مصدق با ناکامی مواجه شود.

این سند همچنین اثبات میکند که طرحی در جریان بود تا با افزایش حضور نظامی امریکا در منطقه و ایجاد یک نیروی چریکی ضد کمونیست د جنوب ایران حرکتی برای بی ثبات کردن دولت مصدق آغاز شود.

دولت مصدق که با پا فشاری برای در دست گرفتن کنترول کامل  منابع نفتی کشور دشمنی دولتتهای غربی را به جان خریده بود، سر انجام در 19 ماه اوت سال 1953 برابر با 28 مرداد(اسد) سال 1332 خورشییدی توسط سر لشکر فضل الله زاهدی که ازحمایت ایالات متحده برخوردار بود، سرنگون شد.  ماهی گرفتن از آب گل آلود

بنا بر گزارش خبر گزاریها، مقامات امریکایی پذیرفته اند که کودتا علیه دولت مصدق پس ازان امکان پذیر شد که اپتدا دولت امریکا طی عملیاتی موسوم به "عملیات آژاکس" ایران را در آشوب و هرج و مرجی فرو برد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد.

در آن زمان دولت آیزنهاور در امریکا نگران این بود که این طرح به بیراهه کشیده شود ونیروهای حزب توده با بهره جستن از نا امنی قدرت را در دست بگیرند.

بنا بر گزارشها، والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت به کاخ سفید اطلاع داد که سازمان سیا برای مقابله با این احتمال ، آماده شده است تا در صورت شکست کودتا یک جنگ چریکی دراز مدت و دامنه دارعلیه اعضای حزب توده و دیگر فعالان سیاسی در ایران به راه بیندازد.

فضای امن

اسمیت در یادداشتی به تاریخ 20 ماه مه 1953 قید کرده است که سازمان سیا با رهبران ایل قشقایی توا فق کرده است که آنها فضای امنی برای چریکها و ماموران مخقی امریکا ایجاد کنند.

اسمیت در این یادداشت نوشته است: "تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاههای گیرنده و فرستنده را دیوئی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس بر قرار کنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم می بینند."

گزارشها حاکی است که درهمان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی که در آن زمان در اختیار امریکا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود.

به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح کردن ده هزار نفر کفایت میکرد. او می گوید که این تجهیزات میتوانست در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسد.

محموله های پول وطلا

گزارشهای تازه افشا شده حاکی است که اسلحه ومهمات قرار بود در تهران و تبریز همراه با محموله های مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد.

سیا طرحی هم برای اداره چریکهایش توسط هشت گروه سه نفره تهیه کرده بود. درعین حال قراربود در نزدیکی بصره در جنوب عراق استفرار بیابند تا از پراگنده شدن کمونیستهای فراری در منطقه جلوگیری کنند.

بعلاوه، آنگونه که اسمیت مینویسد، ارتش امریکا مصمم بود تا ازیک پایگاه نظامی در ظهران واقع در عربستان سعودی هم سود بجوید.

اما با پیروزی کودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگرنیاز به دست زدن به این عملیات پیدا نشد. "

مصدق به محاکمه کشیده شد و در دیوان بین المللی مورد سوال و جواب و بالاخره توسط کودتا چیان امریکائی به محاکمه نظامی برده شد. اما فرو رفتن حیثیت امریکا درلجن اورا مجبور ساخت تا از اعدام مصدق گماشته گان خود را برحذز دارد و بنام تبعید اورا زندانی نموده و تا آخر عمر درهمان زندان باقی بماند در همانجا بمرد و درهمانجا دفن گردید. یعنی این طاعون امریکائی از مرده اش هم می ترسید تا نشود منافعش را در خطر اندازد.

اعدام صدام نیز از همین گونه است. او نه به سبب سلاح کیمیاوی و نه به سبب دکتاتوری ونه به سبب کشته شدگان دجیل ونه به سبب استفاده از سلاح کیمیاوی برعلیه کردان عراقی به محاکمه کشیده شد.

بلکه او بسبب نفت عراق به دار آویخته شد زیرا اعراب را صاحب و مالک نفت خودشان میدانست و ازین گفته خود بصورت بی باکانه هم دریغ نمی کرد. بد تر ازانکه با ادعا و نظر خوب بی نهایت از نگاه سیاسی کودن بود. زیرا با چنین ادعای بلند بالا نمیشود کارهائی را کرد که بر دشمن رزیل ودر کمین نشسته سوژه حمله را مهیا سازد.

امروز برعیله ایران همه دستگاهای استعماری همسو شده اند تا حکومت آخندی ایران را نه برای دکتا توری و آخندی بودنش ، نه برای اینکه مردم آزاده ایران از وجود چنین حکومتی رنج میبرند بلکه برای اینکه این حکومت نفت را برروی فحاشی های کشور های اژدها صفت بسته است.

امروز امریکا افسوس میخورد که چرا مصدق را که شخص میانه رو ومحبوب مردم ایران بوداز بین  برد تا زمینه فعالیت آیت الله خمینی مهیا گردد.  ایرانیان هشیار که حقیقت را  خوب میدانند واز تاریخ درس هشیارانه یی گرفته اند بر علیه اقدامات خرابکارانه امریکا حتی برعلیه همین حکومتی که خود آنها با او طرف هستند ایستاده اند. زیرا میدانند که سگ این آخند ها که دشمن شان است ازان دزد  و یغما گر بین المللی هزاران مرتبه بهتری دارد. حالا که دانسته اند نمیتوان مردم ایران را فریب داد و ازین راه به دزدی خود رسید قوانین جدیدی که فدائیان خلق را از حلقه تروریستان بکشند وبرعلیه حکومت آخندی ایران قرار دهند. من به این نظرم که اگر فدائیان خلق یا صرح گویم(رجویانها) واقعا به ایران عشق میورزند همین اکنون به منافع امریکا و دیگر کشورهای دهن باز کرده به نفت ایران  همکاری ننمایند. تا ایران باستان سربلند باقی بماند. زمان بهترین محک و جاروب خس وخاشاک است نباید برای چیدن برگ از روی زمین از بم های آتش زا و اتم استفاده کرد. باد به موقع برگهای زرد شده را میروفد.

اساس بی اعتباری، داشتن سلاح اتمی رابدست کدام یک از کشور ها زیرسوال ببریم؟

قبل از نوشتن درینباره باید عقیده خود را کمی توضیح بدهم : روسها در تاریخ زندگی سیاسی خود نه محکم بوده اند و نه صادق. آنها روی منافع خود چنان در چرخش و حرکت اند که هیچ سمتی را با خود در تاریخ نگه نداشته اند. با اینکه به معنی متنی این فرد موافق نیستم اما درین جا آنرا صادق می یابم:     

صحبت ناجنس اگر جان بخشدت الفت مگیر---- آب را دیدی که ماهی را بدام افگندو رفت.

چرابه متن این فرد موافق نیستم ؟ اول اینکه به جنس وناجنس باورندارم. دوم اینکه آب نمیتواند نا جنس باشد. اما اگر مقصود شاعر ار هم جنس بودن (هم وطن بودن، هم کیش بودن، هم نوع بودن ویا هم رنگ بودن باشد، تجربه زندگی نشان داده است که این هم اعتبار ندارد.)

در اواخرجنگ دوم جهانی وقتی جنگ به پایان رسیده بود و دیگر کشورهایی مانند آلمان،جاپان و ایتالیا نمیتوانست خطری به دنیا محسوب شود. امریکا موقع را غنیمت شمرده ازفرمول ریاضی انشتین بزرک اتم را تجزیه، غنی سازی و ازان بم اتمی ساخت که باید مورد آزمایش فرار میداد. بنا بر آن بنام جنگ دوشهر صنعنی بشریت را محو و نابود کرد. تا حال هیچ کشور اتمی یی به این خیانت و رزالت دست نزده است. چه خوش فرموده حافظ شیرین سخن باآنکه به معنی آن موافق نیستم :

      درتنگنای حیرتم از نخوت رقیب                            یارب مباد آنگه گدا معتبرشود

فرانسه با سرکردگی شیراک به ایران تهدید بمباردمان اتمی نمود که تا حال  کشوربزرگ مستعمراتی جهان انگلستان به چنین بی مبالاتی دست نیازیده است. شوروی وقت بعد از بمباردمان اتمی ناکاساکی و هیروشیما مجبور شد به دفاع خود سلاح اتمی را تولید کند. همچنان اومجبورشد بعد ازسازماندهی پکت انتلانتیک پکت وارسا را تشکیل دهد. اگر این توازن بازداردنده رويا رویی های جهانی به بیراهه نمیرفت و به اساس مثال خود روسيه، مانند ماهی از سر نمیگندید، مردم را به ناحق در قفس جا نمیداد، دکتاتوری پرولتاریا را با دکتاتوری بر روی انسانها، بدون اراده شان عملی نمیکرد ما امروز به این بی سروسامانی جهانی دچار نمیبودیم، و زمینه تاخت وتاز دوباره کشورهای استعمار گر قرار نمیگرفتیم. حال که از دکتاتوری پرولتاریا سخن راندم باید شمه یی ازان را بگویم : کارل مارکس این بزرکترین متفکر تاریخ و اقتصاد جهانی دکتاتوری پرولتاریا را به معنی سرکوب هر نوع عقیده بیان روش و اعمال انسانها نمیدانست. درمورد دین وعقیده به این نظر نبود که باید با زور وسرنیزه از ذهن بشرعقیده اورا برون کرد. که نمیتوان کرد. عقیده او که دین تریاک دماغ مردم است نه به این معنی است که او میخواست دین و مذهب به زور از مردم گرفته شود. چنانچه در توضیح این مطلب آن دانشمند بزرگ این حقیقت را می یابیم، رونوشت این توضیح کارل مارکس بسیارطویل و جزء وار است بنا بران من با تخلیص بشما ارائه میکنم :  وقتی کارگرها زیر یک سقف کارمیکنند تولید خود را درمی یابند ودست به آسمان برای روزی بلند نمیکنند. با درک همگانی کارکرها ازین مفاهیم راه خود را یافته و نظام نابرابر را سقوط میدهند. به همین سبب نوشته است که : " نظام سرمایه داری دربطن خود گورکن خود را تربیه میکند." درحالیکه نه تنها شوروی بعد از لنین بلکه بسا کشور های دیگرسو سیالیستی که سر برآوردند، با شعار" ضربه به روی ضعیف ترین قسمت زنجیر" که شعارلنین بود و او میدانست که چطور ازین سلاح استفاده کند بد بختانه بدست ستالین، ماتسه تونگ، حفیظاله امین  و دیگر کسانیکه در حقیقت بنام کمونیست دشمن کمونیزم بودند افتاد.  امروز فیدل کاسترو که نه به این باوراست و نه منحرف مورد ضربات اقتصادی همین کونه نظری ها قرار دارد.

برای اینکه از بحث دور نشویم باید بگویم که : همین کشور های انگلستان و امریکا بودند که اسرائیل را مخفیانه به سلاح اتمی مجهز نمودند که تا همین اواخرمخفی نگه داشته شده بود. با مسلح شدن علمی هند با سلاح اتمی کشورهای انگلستان به سبب گماشته بودن خود پاکستان به انگلستان که تا امروز به نام دفاع از افغانستان و مقابله با تروریزم ازان کشور دفاع میکند، این کشور را مسلح به سلاح اتمی و همچنان همکاری های چین وگرفتن طرف انگلستان به سبب داشتن دشمنی مرزی با هند و رسیدن به مالکیت جزیره هانگ کانک بدون درد سر میتواند ریشه اصلی اتمی شدن پاکستان باشد.

بنا بران خود این کشورها عامل پخش نمودن سلاح های اتمی اند. اما به این نظر اند که باید تاج بخش سلاح اتمی خود در جهان باقی بمانند، درحالیکه این فلسفه دیگر درجهان بیدار ازعلوم طبیعی گنجایش منطقی ندارد. اگر اسرائیل و پاکستان دارای سلاح اتمی باشند پس عراق و ایران چرا با وجود تعهد ها و روشن ساختن اینکه سلاح کیمیاوی عراق ندارد و ایران درفکر ساختن سلاح زروی نیست اینقدرسر وصدای کر کننده درجهان پخش شده است. مگر ایران بی ثبات تر از پاکستان است. طراح و عامل ترور و خرابی های مرکز تجارت جهانی و عامل حمله های تروریستی درلندن که جان هزارها نفر را در دو منطقه ذکر شده گرفت پاکستانی بودند.  سبب بی ثباتی شرق میانه دولت صهونیستی اسرائیل است . اما او مخفیانه از امریکا و انگلستان کمک میشود تا مجهز به سلاح زروی گردد. تا درقتل عام فلسطینیان مانند کمپهای صبرا و شطیلا  و حمله تروریستی به لبنان کند و هزاران نفر را بی خانمان سازد ، در عین حال حامیانش از هر طرف با رسانه های مغرض شان دهل و سرنا سر دهند. دیوار برلین را بنام دیوار ظلم به هزاران طبل و نغمه سرائی جنون آمیز به دنیا نمونه وحشت نشان دهنـــد با آنکه آن دیوار در خاک خود آلمان شرق بنا شده بود. اما با اعمار دیوار اسرائیل در خاک فلسطینی ها هر گونه اعتراض کشور ها در ملل متحد ویتو میگردد. یعنی این  کار در مورد آلمان شرق رزالت بود و در مورد اسرائیل بخشش از کیسه خلیفه ئی چون اضلاع متحده امریکا. پس ایران چرا زیر ضربات خورد کننده قراردارد؟  جواب ساده است.  ایران تیل دارد.  ایران تیل خود را میخواهد خودش حاکم آن باشد. مگر این اصرار حقانیت راه دزدی امریکا را سد میکند مانندیکه صدام این کار را میکرد. ایران بسیار اشتباه کرد که رفتن طارق عزیز را که عذرانه رفته بود نه پذیرفت ورنه این روش راه بسیار عالی را برای آینده ایران باز مینمود ودست شیاطین بزرگ به گفته آیت الله خمینی را بسته می کرد. اما ایران برای  خون غرقه شدن عراق لحظه شماری میکرد تا انتقام بدی صدام را با بدی بد تر ازان جبران کند. نه تنها عراق را به خون بکشد بلکه  آینده ایران و انکشاف آنرا زیر سوال ببرد. ایران به امید اینکه مذهب شیعه وسعت پیدا کند در آرزوی اربین رفتن صدام و به قدرت رسیدن تشیع در عراق بود و است.  اما تمام تلاش های ایران که اتکا به روس ها میکرد خیال خامی بیش نبود و نیست.  امریکا فرقی نمیکند که در رأس آن جمهوری خواهان باشند ویا دموکرات ها ، اراسرائیل دست نشانده خود با تمام قوا دفاع میدارند و این دفاع ازجانب دموکرات ها شدید تر و هشیارانه تر خواهد بود. بنا بران نه تنها روس ها با ایران دوری خواهند کرد بلکه دموکرات ها با همراهی روسها تیل مورد نیاز چین را تکمیل و در مورد ایران متحدا" عمل خواهند کرد. زیرا ضرر اقتصادی روسیه به مراتب بیشتر است که با ایران برای دستگاه های اتمی آن مصروف شود تا اینکه ذخایر تیلی خود را در بازار های جهانی بشمول شرق و غرب گسترش دهد. زیرا روس ها در تاریخ ثابت قدم در دوستی و همکاری با مللی که تعهد میکنند نبوده اند.  زمینه حمله نظامی به ایران در شرایط فعلی ار جانب هر کشوری که صورت گیرد غیرعاقلانه و دور اندیشانه است. اما اگر روس ها ازکمک دست کشند و از جانب دیگر محاصره اقتصادی بخصوص بازار نفت برای ایران معضله ساز شود. به ساد گی میتوان ایران را در دیگ سیاست ظالمانه جهانی دوباره خمیر کرد. و این باردیگر غم چاره نشد نی ای خواهد بود برای روسها و چین . زیرا با مسلط شدن امریکا بر ایران دیگر کار کشورهای نه تنها روسیه و چین بلکه کار بسا از کشور های صنعتی جهان به کرنش خواهند آمد.  با همین دید باز آینده است که امریکا با هندوستان قرار داد توامیت دستگاه های اتمی غیر نظامی را بسته است. این سیاست نیز وابسته به همین نقطه داغ تیل است. ( سرو صدا های رسیدن به آب های کرم روس ها به جهان این قدر بدبختی را نمایش نمیداد که ، سر و صدا های تیل های داغ به گلوی انسانهای سراسر جهان تناب نازک دار را آماده ساخته است. خوشا بحال کسانیکه با ریسمان به دارآویخنته شدند تا با نظاره تناب های نامرئی با هزاران درد و سوز این جهان را بشمول خود شاهد نشدند.

سفر مشرف به ایران آنهم در لحظه حساس که از طرف احمدی نژاد پذیرائی شد ، نه برای این بود که پیام و سلام دوستانه داشته باشد. هر نماینده انگلیس در تماس سیاسی با ایران زهری است دربین شهد. همین کرزی دست نشانده به همان انداره در اطاعت امریکا و انگلیس وابسته نمانده است که مشرف با تمام قوا راه های سی آی ئی یا ( سیا ) را در ایران آماده میکند.  پس برخورد حکومت احمدی نژاد کا ملا" وارونه بوده است.

هند دیگر آن منبع ثروت قرون 17 ، 18 ، 19 و اوائل قرن بیست نیست . حالا دستارها را گاو خورده است . کشتزار های چای، میوه و مواد خام صنعنی را هیو لا یا گاو نفت خورده است. اما هند هنوز هم بنا به موقعیت سوق الجیشی آن مطرح نظر است. روابط نزدیک با هند به معنی دوستی با هند نیست بلکه ساختن لانه شیطانی در هند است که خوشبختانه با سیاست مرد ارجمندی چون مهاتما گاندی و هم  رزمانش مانند ( سردارویلی بای پتیر، جواهر لعل نهرو، مولانا عبدالکلام آزاد، خان عبدالغفارخان و سو باش ریوس) در منافات است و هند ازین عیب تا حال مبرا بوده است.  درجمله فهرمانان منفی آزادی هند که در اخیر کار آزادی هند وابستگی اش روشن شد نمیتواند بصورت مثبت ها دیده شود بلکه این منفقی باف مدافع منافع انگلیس ها همان محمد علی جناح است. که تا امروز بنایش مرکز تروریزم جهانی است. مراجعه کنید به چند سطر بالا تر .

اینست چهره کشور هائی که زمانی با زور ملت ها را به غلامی کشیدند و وقتی توازن مقابلوی ظهور کرد پای خود را در گلیم های خود پیچیده و چون مو سیچه پر خدمت به بشریت تغیر چهره دادند، اما امروز که زمینه سابقه مهیا گردیده است ، هر روز رنگ مداری مآبا نه ئی میریزند تا بشکل مدرن تر آن جهان را به اشغال در آورند. خود زمینه میسازند، خود به آن بهانه درست میکنند ، خود آن احمقانی را که وسیله ساخته اند به محاکمه میکشانند و به این بهانه ها زمینه تعرض به دارائی های کشورهای دارای منابع طبیعی را هموار و سیادت علوم طبیعی را به شکلی از اشکال می خواهند در گرو خود داشته باشند. به این اساس اگر دنیا به هشیاری عمل نکند نیمه دوم فرق 21 شکل مدرن استعمار قرون 17 تا نیمه قرن 20 را بخود خواهد گرفت. زیرا نفت لوله تنفسی صنعت است ، هرگاهی این لوله تنفسی در اختیار دزدان سابقه دار قرار بگیرد صنعت به تمام معنی در گرو آنها قرار خواهند داشت و به این اساس اگر جهان امروزی هشیارانه عمل نکند و ازخورده ریزی ها کودکانه درمقابل سیاستهای عمیق طرح شده جهان بنام متمدن و در اصل سلاح بدست جهت غارت و دزدی  تدبیر محکم وازخود گذرانه ای طرح نکنند، و در کشاکش جنجال های سرحدی و مذهبی مصروف شوند عاقبت همان خوا هد بود که در کام نهنگ فروخواهند رفت. من این پیشنهاد را به جهانیان عرضه کردم امید بتواند با وچود مشکل عام بودن این زبان به سمع چیز فهمان جهان هوشیار باشی را برساند. و اگر هم نرساند حد اقل منحیث یک سند هشیار باش پر افسوس در بین سیاست مداران جهان سوم باقی خواهد ماند.

 

 


بالا
 
بازگشت