جليل پرشور

نهضت فراگير دموكراسی وترقی افغانستان

وناگزيری در تصميم گيری !

 

بعد فروپاشی حزب وطن وحاكميتی كه آن حزب درراس آن قرارداشت، متاسفانه از فرصت های مناسبی كه دراحيای مجدد حزب وتامين وحدت بهتر ترازگذشته بوجود آمده بود استفاده كرده نتوانستيم. وقتی از فرصتهای مناسب صحبت ميگردد بخاطر آنست كه تعداد بيشماری از كادرها ، مسوولين وسپاهيان صادق آن حزب بخون نشسته ووفادار به آرمانهای عدالت خواهی وتحول طلبی، بعد سالها مبارزه وفداكاری ،تجربهً دولتمداری وطعم شكست دراماتيك حاكميت ، ارتقای سطح درك وآگاهی سياسی ، تجارب مهاجرت دراروپا وساير مناطق جهان و بعدتعمق فكری وقضاوتهای سالم  ، قادرشدند تا پاره  ای از اشتباهات ، كج رويی ها وسهل انگاری های خود وبزرگان حزب ودولت را درك كنند ودرپی علاج وجبران آنها برآيند.

اين رفقا  تصميم داشتند كه حزب شان طوری به فعاليت های مجدد خود آغاز كند كه دموكراسی داخل حزبی ، ارزش دادن به نظريات اعضا ، مشوره ًمقامات بالايی كه خود اولا ً بايد محصول ومخلوق  انتخابات سالم ودموكراتيك  ميبودند با صفوف وكادرها دركليه امورحياتی وحتا مسايل سادهً حزبی ، اساس وجوهر اصلی كاروحركت حزبی را تشكيل داده وتامين منافع اكثريت مردم ودوام مبارزه عليه دشمنان آشتی ناپذير وغارتگر زحمت كشان ووطن ، سالم تر تداوم پيداكند . آنها درضمن ازتجارب ودست آوردهای ملتهای اروپا وساير مناطق جهان ، چيزهای زيادی را فراگرفته بودند كه نميشد ونميشوددرعوض آن  وهرگز امكان ندارد كه بشكل سابق آنها را فقط برای دست بالاكردن ، رای دادن  واخذ اعتماد ويا تجديد آن مورد استفاده قرارداد.

البته نميتوان نتايج منفی پس لرزه ها، عصبانيتها، اتهام زنيها وساير درد وآلام ناشی از شكستها وازهم پاشيده گيهای بعدسقوط تراژيك ، افسانوی وغير منتظرهً حاكميت رادرامر تعميق اختلافات درونی حزب ، بی تفاوتی تعدادی ازكادرها ومسوولين ديروز ناديده گرفت ودرحدودی آن را طبيعی نه انگاشت .اما آنچه مايهً تاثر فراوان رفقا بخاطرانكشافات منفی  بوقوع پيوستهً حزبی ودولتی وعامل تعمق جدی درسنجش های بعدی فعاليت های سياسی ما ميگردد اينست كه : چرا نتوانستيم تصويری حداقل شفاف وروشن  ، از چگونگی حوادث وماجراهای انباشته شده درخاطره ها ولی تا هنوز موجود دردماغها وحافظه های مسوولين ، كادرها وفعالينوتوده های زحمت كش مدافع  ديروز حاكميت  ، برفقا وهواداران حزب خود ترسيم  وتقديم كنيم وبه هزاران سوالی كه باثر قلت معلومات ويا تخريبات آگاهانه ً دشمن وارد اذهان شان ميگردد ،پاسخ مناسب وبموقع بدهيم .

اين خموشیها وعدم ابرازنظرها درحالتی ادامه دارد كه باصد افسوس ودريغ، دستان نيرومند وبيرحم زنده گی خاموش كن طبيعت ، هرروزگلوی  همرزمی وهمراهی از همراهان قديمی وباارزش ما را میفشارد وقلب اورا ازقدرت طپيدن باز ميدارد . اگر امروز به اطراف خود نگاه كنيم بخوبی كمبود بسياری از رفقای باارزش ، بادانش وسازمانده رادرميان خود احساس ميكنيم. راست است كه انسان همه بدبختی ها وناملايمات را بچشم سر مشاهده ميكند ، درغم وسوگ عزيزان خود خون ميگريد وبزودی همه چيزهارا فراموش ميكند وكمتر درس عبرت ميگييرد  .

بخاطر همين هم است كه باوجود همه فريادها وخواهشات ما ، حتا آنهاييكه ازنام رهبران وبزرگان بخاك خفتهً ديروزتا حال استفاده های تجارتی ميكنند ، حداقل حاضرنشدند كه دردهمين سالگرد وفات شادروان ببرك كارمل ، يك پيام كوتاه تسليت وهمدردی می نوشتند ويا محفل كوچكی را سازماندهی ميكردند ويا اقلا عليه تلاش ها واقدامات سايرين سنگ اندازی نميكردند. اگربه اين افراد وقت بيشتر داده شود سال آينده از ساير رفقای فقيد ازجمله از شادروان رفیق محمود بريالی وسايرين نيز ياد نخواهند كرد. درعوض آن ، شايد فرمانی صادر ودر آن بجای  ياد بود خاطره های  تابناك شهدا و رهبران بزير خاك خفته ،جشن تولد خود ويافرزندان شان را تجليل كنند  .

اما ، ما ،درحاليكه روح وروان همهً گذشتگان شهيد وجان باخته ً صف وراس مانرا را شاد ميخواهيم ، آرزو اينست كه با فعاليت های موثر ما اگر بديلی برای آنها بوجود آمده نميتواند ، حداقل كمبود شان هرلحظه وهرثانيه بايد احساس نگردد.چون  مبارزه  وزنده گی ادامه پيدا ميكنند وطبيعت قوانينش را بالای تمام موجودات زنده قهرا ً تطبيق ميكند وهرنسلی داشته ها وتجارب خودرا به نسل بعدی درحال روييدن وبارور شدن ، واگذار مينمايد . ما اين را بايد بدانيم كه همه رفتنی هستيم . لذا باييست با زحمات وكارخسته گی ناپذير ودلسوزانه خوبيها  ومجموع محسنات فكری وتجربتی حزبی وسياسی گذشتهً پرافتخار مشترك مان  را حفاظت نموده  ومانع قوت مند شدن بدي ها ودشواري ها شويم. اين آرزومندی صرف با انتظار كشيدن هار بي مورد ، خموشی،عدم تحرك  فرصت طلبی ، تحليلهای شخصی وجنبيدن های ضعيف وبه سينه خزيدن ها  برآورده نميشوند  .

 حل دشواريها وپيدا كردن شيوه های سالم مبارزه وسازماندهی از ما كار جدی، احساس مسووليت ، تشكيلات سالم ودموكراتيك ودرپيش گرفتن ومطرح كردن شعار های بازتاب دهندهً خواسته ها ونيازمنديهای مردم ، جامعه وفضای اوجگيرندهً مجدد مبارزه ً مردمان جهان سوم وكليه ترقيخواهان عليه ستم ، تجاوز وامپرياليزم ياغی را  بصورت  آگاهانه تر ومنسجم ترميطلبد كه بخاطر نفت وسيطره برجهان از ريختن خون فرزندان مردمان خودشان وملتهاييكه با چنگ ودندان وبدنهای خون چكان شدهً شان بايد احساس مسووليت حزبيهای واقعی ومبارزين غير آماتورجدی تر وسازنده تر باشد.بايد احساس مسووليت حزبيهای واقعی ومبارزين غير آماتورجدی تر وسازنده تر باشد.بدست ظالمان وجباران جهان از هستی ، موجوديت ، هويت وحقوقشان با شجاعت های كم نظير دفاع ميكنند .

ما بخوبی ميدانيم كه تمام احزاب ، حكومتها وشخصيت های بزرگ  وحتا بزرگان فاميلهاييكه از حداقل سواد بهره مند بوده اند ،يادداشتها وتجارب زنده گی ، دستآوردها ونقاط ضعف شان را برای وارثين فكری، دولتی و نسلهای بعدی نوشته اند و مينويسند تا فرزندان، ادامه دهنده گان راه شان ونسلهای بعدی وهمفكران عادل ويا ظالم شان را از تكرار اشتباهات برحذر داشته و راه های صواب وناصواب را به اساس تفكر وموضع سياسی ،عقيدتی ومذهبی خودشان   به آنها نشان بدهند. اما ، باكمال تاسف بسياری از شخصيت های كليدی ديروز و امروزما ، نه قلم بدست ميگيرند ونه زبان به سخن ميگشايند .! درحاليكه رفقای موجود ونسل بعدی به يادداشت ها وخاطرات بسيارمهم ايشان جدا ً نيازمند اند وخواهند بود .

بهر صورت ، رفقا ی ما چه خودرا وابسته به حزب وطن ميدانند  ويا دموكراتيك خلق افغانستان، باثر بی توجهی وادامه ًاختلافات مسوولين ديروز نتوانستند كه درتشكل سياسی واحد ، دورهم جمع شوند وخرابی ها ونارسايی های ديروز را بازسازی وترميم نمايند.علت اين انكشاف منفی درعدم مسووليت پذيری تعدادی از رهبران گذشته وهواداران شان است كه آنها باراصلی مسووليت ووقوع همه حوادث ناگوارگذشته را يابدوش سايرين انداخته اند ومی اندازند ويا اينكه عوامل خارجی بحران را بيش از حد قاطع وتعين كننده ارزيابی مينمايندوخود هيچ نوع مسووليت را بدوش نميگييرند. تعدادی به اين هم بسنده نبوده مسايل قومی وسمتی را  دامن زده وآن رابرای ايجاد كَوَر سياسی جديد غرض داشتن چند نفر حامی برای خودشان تشديد كرده اند.

حال كه حزب ما بگروه ها ودسته جات مختلف تقسيم گرديده وهنوزبشكل بيرحمانه بسوی گروهك بازيها با قيچی كاريهای مختلف الاشكال والوان بوسيلهً قاسم های رتب ومقامات  سياسی، قومی ، تشكيلاتی وفكری سوق داده ميشود ودر بازار سياستهای باصطلاح حزبی ولی درحقيقت غير حزبی وحتا ضد حزبی موجود ، هرچه خريدار دارد جز وحدت رفقا وترك  كردن خصومتهای ناشی از عقب مانده گيهای سياسی درميان ما ، هرچه حمايت ميشود مگر كنارگذاشتن وعدم تداوم  انتقام جويیها ی شخصی وتا حال حل ناشده (!)  و سرانجام ده ها خوبی ومفيديتهای كاری را تنقيص كرده ايم ولی متاسفانه منفعت پرستيهای فردی  را  حداقل تقليل نمی بخشيم چه رسد به پايان دادن آن .(!) بايد احساس مسووليت حزبيهای واقعی ومبارزين غير آماتور ،نسبت بهر وقت ديگرجدی تر وسازنده تر باشد .

 ما درگروه های مخالف ودنيا پرست  تعدادی از افراد را ديده بوديم وهمين اكنون ميبينيم كه  ازكل وطن تير شدندولی از منافع خود نی (! ) . اما باتاسف بايد اعتراف كرد  كه ما نيزدرحدودی  به اين امراض دنيا پرستی ، خودخواهی وبرتری طلبی  شخصی آلوده شده ايم كه هرچه زودتر بايد آنرا از طريق ارادهً قاطع ونيرومند جمعی ازحريم پاك تفكر وتشكل هايمان پاكسازی نماييم .

 اين مشكلات درحالی ادامه دارند كه تعدادی از رفقا ، دوستان ومتحدين طولانی مدت سابقهً ما دروجود جبهه ً بنام جبهه ًملی گردهم آمده اند وبا بخشی از مجاهدين ( جمعيت اسلامی ) اتحادی را بوجود آورده اند كه نهضت فراگيردموكراسی وترقی افغانستان علی العجاله درآن نه تنها شريك وعضو نيست بلكه تا كنون هيچ نوع ابراز نظری از سوی رهبران نهضت درداخل وطن وكادر های آن در اروپا دراين زمينه ودرمورد جبههً ديگری كه گفته ميشود بخشهای بنيادگرا ترينهای ديروز وفعال امروز تشكيل خواهند داد صورت نگرفته است.

درچنين وضع كه حوادث درداخل كشور انكشاف سريع دارد ودرداخل ، قطب بنديهای مختلف بوجود آمده ويا درحال شكل گرفتن است . جنگ ها شديد شده ميروند و درپاكستان حوادث داغ وخونينی بنام مبارزه عليه ديكتاتوری ودردفاع از قاضی القضات آنكشور كه معلوم است نامبرده ازحمايت  سازمان های بنيا دگرای پاكستانی برخوردار است ، درحال اوج گرفتن است وازطرفی مداخلات بيشرمانهً پاكستان عليه وطن ما تشديد شده وزدوخوردهای تلفات آوری عليه سربازان وطن ما درسرحدات ازطرف اردوی متجاوز پاكستان براه افتيده است ، مانبايد بيشتر ازين درموارد مختلف، منتظر، تماشاچی ويا مسكوت بمانيم  .

در اين شرايطی كه دولت كابل نيز دست به اقداماتی زده وبا حلقاتی از طالبان ومتحدين سنتی آن كه دراين روزها تلفات جدی نظامی نيز ديده اند نزديك شده وآوازهً جدی از شكل گيری جبههً جديد كه در آن  ( حكمتيار ، اتحاد اسلامی سياف ، بخشی از طالبان وحلقاتی از گروه مولوی نبی ، ملاخالص ، بخشهای از حزب ديروز (تنی، گروه امين وگروه ... و... و...) به شمول حلقه ای از حزب وحدت اسلامی كه گفته ميشود محمد محقق در راس آنست، عضويت خواهند داشت  وجود دارد وتبليغ ميگردد وگفته ميشود كه شايد دراين نزديكيها رسما ً اعلام موجوديت نمايد ،  منافع سياسی وحزبی ما نيز جدا ًحكم ميكند كه  ما هرگز نبايد دروضععيت پراگنده ً فعلی درميان قوچ های جنگی گير بمانيم وصدمه ببينيم  .

ما ، كه خودرا ادامه دهنده گان راه مبارزه وآرمانهای مقدس  ملی وحزبی ديروز مان ميدانيم ، بخوبی بايد درك كنيم كه به تنهايی نميشود ادامهً حيات داد ودرخم وپيچ مبارزهً فعلی و شرايط ايتلافها ، جبهه سازيها ، توافقات علنی و مخفی بابتكار خارجيها ( امريكا ومتحدين غربی اش)، پاكستانيها ، ايرانيها وعربها با گروههای مختلف مجاهد ، طالب ، افراطی وبنيادگرا ومعتدل شده وگويا دموكرات شده وفعال شدن حكومت افغانستان دراين زمينه، دست روی دست بنشينيم وفرصت سوزی كنيم. ما نبايد باثر موضعگيری های جبهوی، اتحادی وتقارب جويانه ً اكثريت احزاب وگروه های رفيق ، رقيب ،مخالف ودشمن ( سياسی، جهادی، قومی- زبانی ومنطقوی )  بايكديگر شان ، باثر درپيش گرفتن سياستهای گُنگ وغير واضح به انبوه مشكلات ونا ملايمات مواجه و دست وپنجه نرم كنيم وتضعيف شويم  .

هدف اين نيست كه ما حتما ً بايد يا به (جبهه ً ملی) ويا به جبههً جديدی كه به آن اشاره شد بپيونديم .داشتن آرمانهای بزرگ وطن پرستی وآرزومندی برای تداوم خدمت گذاری بوطن ومردم شريف افغانستان و منافع  سياسی حزبی ما جدا ً حكم ميكند كه ما بايد بهترين موضعگيری سالم را درقبال حوادث وانكشافات فعلی وطن واطراف آن از طريق مشاجرات طولانی وابراز نظرهای مسوولانهً سياسی ووطن پرستانهً افغانستان شمول وغير جانبدارانهً زبانی ،قومی وفركسيونی بوسيلهً همه رفقا وهواداران نهضت وساير رفقا وحلقات با احساس ملی درپيش گيريم واعلام بداريم  .

لذا، از رفقاييكه آنها درجلسهً بعدی نهضت اشتراك ميكنند ، صميمانه تقاضا ميكنيم كه دراين موارد حياتی وضروری صحبت كنند وتصميم بگيرند تا ما نيز ازنتيجه ً اجراات سالم شان باخبر شده ودرمسير فكری معقول ووطنپرستانهً  آنها گام برداريم .

يكی از پرابلمهای جدی كنونی مسالهً ملی وجنجالهای دفاع اززبان وقوم است كه دارد بمانند موريانه باقی ماندهً پيكر خونين حزب ما را ميخورد. موضع سالم سياسی وواقعا ً وطن پرستانهً حزب ما نسبت به اقوام وزبانها ، خاصتا ً درمحكوم كردن  ، غيرقانونی دانستن ومضروكشنده دانستن هرنوع  تعصب و بلند پروازيهای قومی- زبانی وسمتی ازدير زمان بهمهً مردم خاصتا ًبه رزمنده گان وطن پرست افغانستان معلوم است. حال متاسفانه آن صفات عالی انسانی ما حتا درقدمه های كه هرگز انتظار آن نمی رفت ، صدمه ديده ، تضعيف گرديده  واين مرض شوم دررده های مختلف سياسی وتشكيلاتی ما وساير احزاب  رسوخ كرده وباعث سقوط معنويتهای عالی ای شده وميشود كه جدا ً مايه  تاسف ونگرانی ميباشد .

اما درمورد اينكه ما چه كنيم ودربرابر حوادث وتغييرات سياسی ونظامی موجود  ازكدام شيوه ها استفاده نماييم ،مراعقيده براينست كه با درنظرداشت اوضاع فعلی، قطب بنديها وانكشافات سريع وخطرناك اوضاع  داخلی دراستقامت  های مختلف ازجمله نظامی- امنييتی، باوجود موجوديت اردوها ومشاورين ده ها قدرت نيرومند جهان وبرجسته شدن بازيهای سياسی – اوپراتيفی روبه تزايد فعلی در بازيهای شطرنج سياسی وطن ما ومنطقه، درپيشروی نهضت فراگير دموكراسی و ترقی افغانستان  انتخاب يكی ازين راه ها به ناگزيری مبدل گرديده است .

اول : بهترين ، سالم ترين ، انسانی ترين وقابل قبول ترين راه كه هم مقدس وآرمانيست وهم از طرف اكثريت قاطع وطن پرستان همرزم وهمراه ودوست حمايه خواهد شد . بوجود آوردن ومساعد ساختن زمينهً سالم ، دموكراتيك ، داوطلبانه ، صادقانه ودلسوزانهً وحدت مجدد رفقا درحزب واحد است . اين گزينه آنقدر باارزش وطرف قبول خواهد بود كه اكنون شايد درسطوح تصميم گيرنده گان  و مسوولين تعدادی كمتری به آن باور داشته باشند. ولی آنها  بايد بدانند كه تعداد زيادی از رفقا وفعالان سياسی حزب ما ازبسكه از حركات بيمورد وتلاشهای غير شفاف وتصادفی وغير دموكراتيك خوديها خسته شده اند ، راهی جز برگشت دوباره به اعتقادات زوال ناپذير عدالت خواهی وظلم ستيزی، عودت بخانهً پدری وبرزگ ، كوچ كردن از خانه های كرايی ومنقش ديگران به خانه ً گلی وپخسه يی پدری وميراثی سراغ نميكنند وطرف قبول شان نيست .

ما ، صادقانه از جنگهای فركسيونی ، جانبداريهای بجا وبيجا وحتا بيمورد ازافراد واشخاص واز تقسيم شدن  مجدد رفقای عزيزی كه ما آنها را بسان مردمك چشمانما دوست داريم به ازبك وايماق وبلوچ ، تركمن وتاجك  پشتون وپشه يی ، نورستانی وهزاره وبه سنی وشيعه  ، به شمالیوال  وجنوبیوال وبه انواع پرچميها وانواع خلقيها وسايرين ، خسته شده ايم وهرروز نفرت ما دربرابر اين دسايس ارتجاعی كه متاسفانه دامنگير بعضی از همراهان خورد وبزرگ ما نيز شده است، شديد تر شده ميرود وتداوم بخشيدن به آن تحت هر نامی وبوسيله هر شخصی كه صورت گيرد ،برای ما غير قابل تحمل گرديده  است. لذا نه تنها ابراز خشم ونفرت خودرا درقبال اين فعاليت ها وتغيير موضعگيريهای ناسالم ابراز ميداريم بلكه با تمام توان وقوت ايمان عليه آن وآنها مبارزه ميكنيم .

ما بايك صدا، فريادهای اعتراض شديد ونفرت عظيم خودرا دربرابرهرنوع تعصب و تفوق طلبی قومی، زبانی وسمتی اعلان نموده ميگوييم كه سرانجام بمجريان ومحركين كينه توزومنفعت پرست اين تجارت شوم جزخفت و خواری چيزی نصيب نخواهد شد .

رفقای عزيز وبا احساس ! 

بياييد، كما فی السابق  ما دربين خود رفيق ومونس هم باقی بمانيم وبه مردم افغانستان تعلق داشته باشيم نه صرف به قوم وزبان وقشلاق مان. بياييد آن افتخارات وسجايای عالی انسانی وتاريخی وميراثی مان را به متاع ناچيزمعاوضه نكنيم. بياييد نيروی عظيم فشارشويم واجازه ندهيم دربين ما تفرقه جويی وبی اتفاقی، اين تجارت هلاكتبار بيشتر ازين رواج پيدا كند ومارا از تحقق وظايف اساسی مان بازدارد

 البته همه ميدانيم كه دوران كليشه گراييها، نسخه برداريهای قديمی ايدولوژيك وسياسی ، زمان ايجاد تشكيلاتهای خشك ، بيروح ،  استعدا دكش وعصر فرمان روايی های بی لزوم تحت نام اصول وپرنسيپ(!) واعتقادات مذهبی گونهً سياسی سپری گرديده است وما ، در عصرديگری وبرداشت ها و باورهای ديگری زنده گی ميكنيم كه دموكراسی حقيقی وبرابری در استحقاق های فردی دركليه تصميم گيريها درمركز توجه وطرف حرمت ما بايد قرارداشته باشند. زيرا عدالت فقط درپرتو تامين حقوق مساوی افراد دركليه امور زنده گی رعايت شده ميتواند نه در بيعدالتيها ونابرابريهای سياسی ، قومی ، زبانی ومذهبی وتحكم استبدادی دولتی ويا تشكيلاتی حزبی ! 

آيا ، بسيار شكوهمندانه وپر افتخار نخواهد بود كه اگر ما بتوانيم بادر پيش گرفتن سياست وحدت طلبی ، اين عمل جدا ً ضروری، انسانی ، حزبی ورفيقانه ، باهمه گروه ها ، فركسيونها ، حلقات كوچك ومجزا، شخصيتها ، ورفقای ديروز ( آنهاييكه صادقانه ميخواهند مبارزه كنند نه معامله گری وروزگذرانی )خود صادقانه آشتی كنيم ودرفكر مقام ومنصب ازپيش تعين شده برای خود واطرافيان خود نشويم وبرای خودما استحقاقهای خيالی وغير قابل قبول بديگران قايل نگرديم وتمام توان وامكان مان را صادقانه درراه وحدت دوباره ً رفقای خود بمصرف برسانيم  و رفقا وهم رزمان مانرا بخاطر داشتن پاره ای نقاط نظر صريح ودلسوزانه وانتقادی درليست دشمنان خود شامل نكنيم و آبها ی اندك صاف باقيمانده را غرض ماهيگيری ، بيشتر ازين گل آلود نسازيم  .!

اگر اين وظيفه ورسالت را بسر رسانيده بتوانيم ، نه تنها افتخار بزرگی نصيب ما خواهد شد بلكه بحيث نيروی جاذبهً قوی ،همه عاشقان وراهيان صادق حزب ، انديشه وآرمانهای مقدس وطن پرستی زادگاه مشترك ودوست داشتنی مان را جذب وبسوی خود ميكشانيم وآنگاه بعد دقت لازم و با قوتی بزرگتر، ارزيابی ومحاسبه ًسالمتر درمورد رفتن با كيها ، به خاطرتحقق چيها ودرضديت با كدامها غرض نجات وطن ازهمه دشواريها ودرراه سعادت ، آرامش ورفاه  اكثريت قاطع مردمان مظلوم ومستحق وطن مان تصاميم سالم،  عملی ، رفيقانه ومتحدانه رابطور دموكراتيك  اتخاذ نموده ميتوانيم .

دوم : اگرمقامات تصميم گيرندهً موجود  نتوانستند، يا نميخواهند ويا مقدور ومفيد نميدانند كه وحدت را تامين كنندوحزب واحد ی را (ولو بهر نامی كه اگرايجادگردد ويا بعداً درمورد نام آن توافق جمعی حاصل ميگردد)، بوجود آورند ، ايجاد سنگر ويا موضع مشترك با تعدادی از احزاب وگروه های نزديك به خط فكری نهضت خواه بنام جبهه ويا اتحاد سياسی بايد دردستور كار آن قرار گييرد   كه درضمن حمايت از خط مشی نهضت ، گامهای مشتركی را با آن بگذارند ونهضت را همراهی كنند. اگر چنين احزابی بعد تشكيل جبهه ً ملی وآغاز فعاليت جبهه ويا جبهات ديگر ومخالف با آن تقليل پيداكرده ويا سراغ نميگردد، بازهم به طرح اولی مراجعه نموده وتاكيد ما برتامين وحدت است كه خود بمثابهً لشكر عظيم وقابل اطمينان نه در بازيهای سياسی فعلی وبعدی بلكه درانجام رسالت های ملی ووطن پرستانه ًهميشگی مان نقش تعين كننده ً خودرا ايفا خواهد كرد ، ميباشد .

توجه داشته باشيم كه مادرسالهای اخير قدرت ، احزاب خورد وكوچكی را بالاثر فعاليتهای (...) فعال ساخته بوديم كه نه توان مردمی پيدا كردند ونه به پل ارتباطی ميان  دولت با گروه ها واحزاب دشمن ومخالف حاكميت  مبدل شدند. با استفاده ازتجارب گذشته ، كنار آمدن با گروهك های ( چند نفری ) بسيار ناتوان ازلحاظ كمی وكيفی ودرضمن غير مطمين به نفع مانيست ومشكلی را حل نميكند ولو با چندين حزب وگروه راجستر شدهً بدون پايگاه مردمی نزديك گرديم وپروتوكولهای همكاری ، اتحاد و تشريك مساعی نيزعقد نماييم

ما، به گروه ها ، احزاب وشخصيتهای ضرورت داريم كه دربين مردم خوش نام بوده ، ازاحترام وشهرت خوب برخوردار باشند ودرمعامله گريهای علنی ومخفی برضد حزب ، رفقا وزحمت كشان خيانت وجفا نكرده ونكنند ويا صحنه را باثر فشار ويا گرفتن امتيازات مختلف ترك ننمايند وبلای جان ما نشوند. بايد به سياستهای سالم واهداف طولانی ودوستان مطمين بينديشيم .

 توجه داشته باشيم كه درضمن دوری اختيار نمودن خودما ازهر نوع مرض قوم پرستی ،برتری جويی زبا نی ، تعصبات مذهبی ، كم زدن وحقير شمردن ديگر مليتها واقوام خورد وبزرگ وطن وافكار تجزيه طلبانه كه درضمن خطر ناك بودن و مضر بودن آنها بحال مردم ووطن ما، شرم وننگ عصر ارزيابی ميگردد .باگروه ها وحلقات شوونيست ومتعصب بهر گروه وقومی كه متعلق باشند ازدر دوستی ، رفاقت ونزديكی سياسی پيش نيامده وپرچم افغانستان دوستی وحرمتگذاری يكسان وصادقانه به تمام باشنده گان شريف وطن رابمانند گذشته ها ( قبل ازشيوع اين امراض كشنده ومتاسفانه ساری) بدوش خود حمل كنيم. فراموش نكنيم كه تنها نيروی سياسی افغانستان شمول وبی تعصبات كور قومی ، زبانی ومذهبی ما بوديم وبايد اين افتخار را باخود داشته باشيم وحفظ كنيم. فقط با داشتن اين صفات عالی است كه ميتوانيم اين دردها وزخمها رابرای علاج نمودن وحدت ملی جدا ً ضربه ديده بصورت عادلانه حل نماييم .

سوم: اگررهبران ومسوولين  نهضت دو طرح قبلی يعنی تامين وحدت دوبارهً حزب ورفقا را كه ارزش بزرگ سياسی وتشكيلاتی رادارا ميباشند  واز ده ها جبهه بيشتر بما ارزش دارد ، عملی ومقدور نميدانند ، مساله ً نزديكی وتقارب را با جبهات ساخته شده ويا درحال ساختمان  ، روی ناگزيری های مشهود فعلی روی دست بگيرند تا انزوا وتجريد دست ندهد. اين انتخاب نيز بايد بعد مشوره وجروبحث لازم صورت گيرد كه ماازترس چكك به زير ناوه پناه نبريم  !

چهارم : درصورت رد كردن وناديده گرفتن وغير مفيد ارزيابی كردن وريانت های بالا ، نهضت ميتواند به تنهايی وبا افتخارسياست وفعاليت كند بشرطيكه خود از وحدت نظری،عقيدتی، تشكيلاتی ورهبری برخوردار گرددومراكز فعاليتها ی پراگنده ً فعلی وامكانات كمك های مالی رفقا ی بيرون وطن بداخل منتقل گردد وبه نهضت سروسامان جديد وقوتمند درافغانستان داده شود نه درخارج از آن مفيد ومنطقی پنداشته ميشود كه بكارهای سياسی درخارج،  بعد مبذول داشتن توجه جدی واساسی بداخل وطن وارزش دادن به فعاليت ها ی رزمنده گان صبور ومقاوم درداخل افغانستان كه سالها بافقر وتنگدستی وانواع تهديدها دست وپنجه نرم كردند وميكنند توجه شود. بايد اساس كاروفعاليتهای ما را داخل وطن تشكيل دهد .   عليه امراض خانمانسوز برتری جويی های قومی ،زبانی ، فركسيونی وشخصی مبارزه ً جدی صورت گيرد وتلاشها وفعاليتها از شكل مخفی كاری ، تيلفون بازی وسرباز گيری به فعاليتهای علنی ، قانونمند وشفاف سياسی مبدل گرددوما هرقدر زودتر وصادقانه تربتوانيم  برقابتهای ناسالم شخصی خود پايان دهيم بهمان اندازه وقت كمايی ميكنيم وبموفقيت نزديك تر ميگرديم  .

  ما ،(  تعدادی از رفقا)  اين وعده رابرفقای عزيزمان ميدهيم كه درصورتيكه كوچكترين روزنهً اميد وتغيير سالم را در نزد يكعده كه آنها را مسوول بسا خرابيها ، سهل انگاريها وكم اهميت دادن به نقاط نظر مفيد وحزبی تعداد زيادی از رفقای موثر ميدانيم مشاهده كنيم  ويقين حاصل نماييم كه برای بهبود كار وارتقای سطح كمی وكيفی گردان بسيج كنندهً صادق ترين حزبيها ووطن پرستان كارعملی واساسی آغاز ميگردد ،مافعاليت هايمان را چندين باربيشتر خواهيم ساخت وبا تمام توان وامكانات مان درداخل وخارج ، حزبما  را كمك وخدمت مينماييم  .

 باكل صداقت ميخواهيم بعرض برسانيم كه برخلاف تبليغات منفی تعدادی از افراد درمورد اين رفيق وآن رفيق كه گويا دعوای مقام  دارند ، صادقانه بعرض ميرسانيم كه هدف ما سپردن كاروامورمهم حزبی و سياسی ازطريق برخورد سالم وتطبيق بنود اساسنامهً خود نهضت ، تجارب حزبی گذشته ومراعات دقيق نورمهای دموكراتيك، به صاحبان واقعی صلاحيت است ، كه بايد بدون درنظرداشت قوم وزبان وفركسيون قبلی ، باسلاح دموكراسی و انتخابات شفاف به اساس اراده وتصميم جمعی عملی گردد وسپرده شودنه آنكه برای شان ازطرف افراد خود مختار(!) تفويض گردد ويا لازم ديده شود .(!)

 نميشود بعد 43 سال مبارزه ، مقامات حزبی وسياسی را بمانند گوشت قربانی ،برای خويشاوندان وهمسايه های غير مستحق تقسيم كرد .اين بدترين شيوه است كه مضار آن درسابق بارها احساس گرديده وبحرانها وانشعابات متعدد را بالای حزب ما تحميل كرده بود. آخر چرا ما كه ميخواهيم جامعهً دموكراتيك مردم سالار بسازيم وهمه امور جامعه ودولت را دموكراتيزه نماييم وبخاطر همين اهداف ، دولتها واشخاص مختلف را بجرم يكه تازی وزير پاكردن دموكراسی تخريب ومحكوم ميكنيم  ، خود نمی توانيم دموكرات باشيم وعمدا ً حقوق همرديفان وهمطرازان خودرا با سخيف ترين وسايل وشيوه ها پامال وناديده گرفته ، آنها تسليخ سياسی وتشكيلاتی ميكنيم

 قول ميدهيم كه با مراعات شدن اين نظريات ما وصدها همچو ما وبهترترازمايان، باتطبيق عدالت ودموكراسی درحيات حزبی مشترك مان ، ما به وظيفهً سربازی حزب ومردم خود باكل افتخارادامه ميدهيم .منظورما تحقق اهداف عالی انسانی وخدمت به انسان زحمت كش است كه ازطريق مبارزات سالم سياسی بايد درتحقق آن كوشا باشيم  نه ازراه های ديگرومنتهی به بن بست ها...   .!

 

دراخير ميخواهم بعرض برسانم كه رفقای عزيز !

 درچنين حالتی كه اتحاد ها وجبهه سازيها ادامه دارد وما به انبوه مشكلات از جمله كندی كاروابتكار مواجه هستيم . دير ميجنبيم ، غير دموكراتيك وحتا خودسرانه عمل ميكنيم وبه نقاط نظر رفقا وهمسنگران ديروز وهمراهان امروز خود اصلا ً توجه نداريم واكثريت كادرهای كاركشتهً سياسی ، مطرح ، صاحب ادعا وشناخته شدهً نهضت درخارج از وطن فعاليت دارند . نميتوانيم در چارراهی ويا شش راهی سياسی وطن درگير جنگ واقدامات تروريستی موجود درآن ساكت بايستيم واز هرطرف با راكت ، مرمی ، مشت ولگد وغيره ما  را هدف بگيرند. مابايد با نيروهای همسو، رفيق ، دوست ويا مخالفينی كه درشرايط امروزی با مانقاط نظر مشترك ومنافع سياسی نزديك تر دارند، از در نزديكی وتقارب پيش بياييم  . چون بچشم سر مشاهده ميكنيم كه روابط بين افغانستان وپاكستان ، روابط بين آنانی كه پاكستان را برادر بزرگ وعامل اصلی نجات افغانستان واسلام ميدانستند ودرآن كشور تربيه وتسليح شده بودندروزبروز خراب شده واكنون تعدادی از  همان مداحان  قبلی پاكستان عليه مداخلات نظامی آن كشور ابراز نارضايتی وخشم ميكنند  .

 بايد از وضع جديد به نفع وطن وآرمانهای ديرينه ً ملی استفاده كنيم . با اينكه ميدانيم كه  تغيير موضع بسياری ها عليه پاكستان ، اين تختهً خيز تجاوزات هميشگی استعمار وار تجاع بخاطر صدمه ديدن منافع شخصی شان ميسر گرديده است وگرنه اين درك ،فضا وشرايط شايد شكل نميگرفت .

  اما درمورد نهضت دموكراسي وترقی ميخواهم بارديگر به اين حقيقت اشاره نمايم كه درهمان روزهای اول گفته ميشد كه :  فعال شدن دوبارهً حزب بنام نهضت ميهنی و بعداًتغيير نام نهضت ميهنی به نهضت فراگير دموكراسی وترقی افغانستان ، بخاطر آن است كه نهضت فراگيربايد چتر بزرگی باشد كه نه تنها اكثريت رفقا ودوستان ديروز ما را درزير پوشش خود بگييرد بلكه به هزاران وطن پرست ترقيخواه ديگر انديش نيز جای مناسب غرض انجام دادن فعاليتهای سياسی وطن پرستانه وترقيخواهانه ً آنها  زمينه ساز باشد . اگر بپرسيم كه  اكنون ما دركجای آن اهداف ودرجه ً تحقق آن قرارداريم ؟ وآن روحيه ً حماسی جلسه ً اولی نهضت ميهنی  و كميت رفقای شركت كننده ، چندبار بيشتر شده است ؟ چقدر بسوی فراگير شدن واشتراك وسيع تر وطن پرستان وديگر انديشان راه پيمايی مطلوب نموده ايم ؟ واگر نتايج مطلوب نيست ، چه جواب داريم. ؟!آيا وقت آن نرسيده است كه با، بازنگری وبرخورد نقادانه عقل جمعی ، رهبری جمعی ومسووليتهای فردی را به كمك بطلبيم.؟ وآنچه  راگفته بوديم وهنوز ادعا ميكنيم درعمل پياده كنيم  .

 اخيرا ً ، با اخلاص وصميميت ازهمه كادرها و رفقای هم صف مان ميطلبيم كه كليد حل مشاكل وراز هر نوع پيروزی وموفقيت های خورد وبزرگ دردست شماست. نبايد  تحت هيچ نامی و بخاطر گل روی هيچ كسی رفقای خوب ومبارزين واقعی وطن را ولو با ما دريك تشكيل شامل نباشند  تخريب كنيم وبه آنها تهمت ببنديم.

آيا معقول وعادلانه است كه دشمنان وطن وحتا دشمنان آشتی ناپذير بشريت مترقی ومتمدن را فراموش نموده  وهمديگر خودرا تخريب كنيم و توان ونيروی رزمی خودرا بخاطر گل روی اين آقا وآن محترم تضعيف نماييم.

 البته نميتوان بخطا رفتگان ديروز وامروز را كه باكل ديده درايی خودرا بيگناه دانسته وحزب وايدولوژی ورقبای شخصی خودرا تخريب وملامت ميكنند وازخود حرفی بزبان نمی رانند ، طرف انتقاد قرار ندادوآنها را خاموش نساخت .! 

ما، اگر تصميم قاطع بگيريم ، همين فردا نه پس فردا هرنوع فعاليتهای مضر وكشندهً سياسی وتبليغاتی در داخل حزب ما لجام زده ميشود . اگر نجنبيم ، آخرين توان وامكانات خودرا ازدست ميدهيم. پس بهتر آنست كه هرچه زودتر فعال شويم وازدادن امكانات وصلاحيت های بيمورد به افراد تجربه شده وبی مورال وغير مصمم به مبارزهً وطن پرستانه خود داری نماييم. 

ما،نبايد رفقای راكه از لحاظ ذوق وسليقهً زودگذر سياسی وآنهم به اساس تعهدات كور تشكيلاتی، باايشان اختلاف پيدا كرده ايم ويا ديگران برای ما اين اختلاف را خلق كرده اند . بمانند دشمنان قسم خورده وخونی تخريب كنيم واحزاب ورهبران شان را دشمنان خود بدانيم.

آن روز حتما ً رسيدنيست كه بارديگر با صفا وصميميت ، همهً ما ويا اكثريت قاطع رفقای عزيز وفداكار ما، دستان همديگر رابااحساسات عالی رفيقانه بسان گذشته ها بفشاريم ، يكديگر خودرا باصدق واخلاص وبا اشك وگريه وهق هق ناشی از شادی ومسرت وحدت خواهی ببوسيم ودستان بحران آفرين وافراد ابن الوقت استفاده جو را از تاثير گذاری درحيات سياسی مشترك مان كوتاه ودور سازيم.

برافراشته باد پرچم وحدت طلبی ، رفاقت ها وصميميت های صادقانه ووطن پرستانه !

پيروز باد اتحاد  تمام هموطنان شريف ما برای تامين  وتحقق عدالت ، برابری ، برادری وكليه آرزوهای دموكراتيك و طرف نياز شان  !

 پيروز باد اتحاد صادقانهً تمام نيروها وشخصيت های ترقيخواه سياسی ومذهبی وطن ما كه اراده دارند خانهً  مشترك مانرا از ازانواع ظلم ، تعصب، جهالت ،عقب ماندگی وتجاوز نجات داده و بسوی عدالت ، رفاه وشگوفايی رهنمايی كنند

 

  بادرود واحترام .  جليل پرشور

 

 


بالا
 
بازگشت