کرزی در گرداب کی بر کی

 

به دنبال سرکوب و سقوط تماشایی حاکمیت طالبان، یافیه ها برین تصور بنا یافته بودکه فرایند دموکراسی مدرن،افغانستان نوین راباز تعریف خواهد کرد.  شاید این کنون فانتیزی به نظراید، که آقای کرزی می خواهدطالب باشد.،این سیما بعد از پنج سال نمایانه ای خود راباز آفرینی می کند.

              رشد پروسه سیاسی افغانستان که توسط تیم کرزی گرداندگی می شود و لابی غربی او نیر ازین فرایند استقبال و حمایت می کند، حاکی از تلفیق جنبش اشتی ناپزیر طالبان (به شمول شخصیت های طراز اول پشتون ها که درعقب این جنبش قرار دارند) با ساختار سیاسی حاکمیت کنونی کشور میباشد. تکاپو دراین راستا شتاب آلوده بوده تا بتوانند که بیک گقتمان واحد دستیابند.جبری که از بیرون عمل می کند شاید به عنوان آخرین تلاشی بکار رود تا بزرگراه را برای استراتیژیهای منطقه یی غرب در کشور کثیر، چند شالوده و سنتی افغانها باز سازد.

             اندیشه ورزان ومعماران سیاسی وابسته به تیم کرزی چنین می اندیشند:

--- شکست نظامی طالبان،اضمحلال گروپ های اساسی مسلح  وآشتی ناپذیر و تخریب ساختار های عقب جبهه طالبان در مناطق سرحدی افغانستان- پاکستان .

--- تحریک و تعمیق اختلافات میان طالبان،از هم پاشی ساختار های اصول گرایان و اسلامیست های اشتی ناپذیر همرا با دور ساختن قومندانهای فعال جنگی و رهبران سیاسی جنبش طالبان ار آنها که گرایش به مذاکره با دولت آقای کرزی دارند.

--- تجرید فریکی رهبران نظامی- سیاسی طالبان (ملاهای تندرو) و به موازات ان ایجاد زمینه های برای دگرگونی در کادر رهبری طالبان به منظور رویش رهبران جدید برای این جنبش.

--- تلفیق نخبگان پشتون ها (به ویژه آنانیکه منافع شان همین حالا توسط طالبان باز تاب می یابد) با سیستم سیاسی- رسمی افغانستان،جهت نیل به این هدف، تقویه ای حضور پشتونها در ارگانهای قدرت و رهبری افغانستان از طریق ایجاد چنین راهکاری سیاسی که امکان نقش بیشتر و عملی تر رهبران قبایل پشتون را در ساختار سیاسی قدرت فراهم سازد.

--- طرح و تطبیق استراتیژی ویژه مشترک افغانستان- پاکستان برای دگرگونی ساختار های اجتماعی- اقتصادی در مناطق دو سوی نوار دیورند(قبایل پشتون هردو سو)

--- اعلام عفو عمومی برای آن جنگجویان و قوماندانان طالبان که از تبار افغانی اند،و همچنان ایجاد شرایط لازمی خدمت در اردوی کرزی برای طالبان افغان تبار.

--- ایجاد زمینه های لازمی اتحاد سیاسی میان اقای حامد کرزی و آن فرماند هان طالب که نخبگان پشتون در حمایت از آنها قرار دارند و به ویژه اینکه این گروه منافع خود را در پیوند و همگرایی با سیستم سیاسی- دولتی افغانستان می بیند.(حال این گرایش در حاکمیت مسلط می شود که حزب جمهوری ریس جمهور، بایستی ممثل منافع طالبان میانه رو ونخبگان پشتون باشد.)

          دولت کرزی سر گرم فرایند است تا امکانات و پیش زمینه های لازمی را برای  "طالبان متعدل"و رهبران پشتون فراهم آورند و از آن در راستای ایجاد بلوک"طالبان پشتون" سود برده و نهایت بمثابه ای اهرمی در انتخابات سال 2009 م ریاست جمهوری مورد کار برد قرار دهد.

          برخی اطلاعات و نشانه های حاکی از آنست که حامد کرزی ریس جمهور افغانستان همین اکنون در حال امادگی تعامل جدی با طالبان است. بحث سنای افغانستان  در رابطه به پالایش بر نامه های تلویزون از فلمهای خارجی که باعث رمش رادیکالها می شود را می توان درین باب به عنوان کمک دهنده در فرایند یاد شده بر شمرد.

        در بهاری سال 2007م واژه ای" طالبان معتدل" به واژه ای "طالبان افغان" در صحبت ها و سخنرانیهای بلند پایه گان دولتی جاخالی کرد، که نموداری از گرایشی است که امکانات آغاز مذاکرات مقامات حکومت کرزی را با گروپ های طالبی به استثنای جنگجویان بیرونی باز تاب می هد. پس گیری رای اعتماد ازآقای داد فر اسپنتا وزیر خارجهء مخالف مذاکرات با طالبان توسط ولسی جرگه، که بصورت مسلم در یک ساز و کار با ریاست جمهوری سازمان یافته بود، یکی دیگر از نشانه هایی است که مسیر مذاکرات با طالبان و جستجوی سازش با دسته ای وطنی آنها را عملاٌ واقیعت می بخشد.

کنون در میان طالبان متمایل به حضور در فرایند رسمی سیاسی کشور، دو گرایش ملموس قابل دریافت است:

1- تشکیل حزب سیاسی ناب طالبان

2- تشکیل حزب سیاسی اسلامی که علاوه بر طالبان، سایر رهبران رادیکال اسلامی را نیز دربرگیرد.(مثلاً حزب مشترک با گلبدین حکمتیار یا عبدال لرب رسول سیاف) بدیهیست که ریس جمهور کرزی تمایل به آن دارد تا حزب جمهوری خویشرا به"حزب طالبی" که تیم وی نیز در آن سهم فعال داشته باشد، وارد حوزه سیاسی کند.

      این گزینه نه تنها باعث تحدید استقلال طالبان به زیان تحکیم ساختار حزبی آنها می شود، بل زمینه های تسلط بر طالبان معتدل را به وسیله اهرم قدرت که اکنون کرزی در اختیار دارد، نیز فراهم می سازد.

     پویش حاکمیت کنونی افغانی به گونه ای آرام به سوی سیستم دو حزبی سو گیری دارد. بدین معنا که اپوزسیون معتدل(جبهه ای ملی) و حزب جمهوری آقای کرزی، در انتخابات آتی ریاست جمهوری بایستی به رقابت بپردازند.

     حامد کرزی و تیم آن از مدتها قبل تلاش دارند تا سایر احزاب به ویژه احزابیکه در سازوکار و تعاملات پشت پرده با اوشریک نیستند ویا بنابر اصول برنامه یی و سازمانی خویش با چنین روندی مخالفت می ورزند، به پیرامونیه برانند و زمینه های تضعیف و انحلال اجباری این نهاد ها را مساعد گردانند، تا باشد که در چنین مکانیزمی به چالش این گروه های مستقل سیاسی پاسخ گویند و از سوی هم بستر رقابت دو حزبی را در قلمروی سیاست افغانستان هموار سازند که در نهایت حامد کرزی را از تجرید و تنهایی سیاسی نیز بیرون آورند. هرگاه آقای کرزی و تیم همکار او ناتوانی خویشرا در ایجاد سیستم دو حزبی به نمایش گزارند، این برآیند تراژیدی برای کرزی و تیم آن خواهد بود، چی متحدین غربی او"طالبان معتدل" را به گونه یی سازمان مستقل در سیستم سیاسی افغانستان هماهنگ خواهد ساخت و در نتیجه منافع خود را از طریق ایجاد میکانیزمی به وسیله یی این گروه، در فرایند سیاسی افغاندستان تامین خواهد نمود.

     مسلماً ریس جمهور و تیم او این را می دانند و تلاش برین دارند تا از ظهور مستقل حزب سیاسی طالبان جلوگیری نمایند. آیا آنها از پوتانشیل و اهرمی های که کنون در اختیار دارند، متوانند به گونهء موثر در این راستا استفاده نمایند و این کی بر کی را به سود خود پایان دهند. در فقدان تجربه سیاسی و ناکامیابی انباشته ناشی از ناتوانیهای دولت او در حوزه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی، پیروزی تیم کرزی را درین حوزه زیر سوال می برند.

                                                               احمد شاهین

 


بالا
 
بازگشت