نويسنده : داکترواکنش  

ديکتاتوریپاکستانی ودمکرسی افغانستانی!

     

 درجريان چندماهی وجدان ملی کشورماوجهان شاهد، دورويدادکاملامشابه بانتائج کاملامتضادأنهم دردوکشورهمسايه بودکه ازچندين نگاه ميتوان ابعادش رانقدوبررسی نموده وحقيقت روندأنچه راکه بنام دمکرسی درافغانستان مينامندبهتردرک وگراف دمکرسی خواهی وقانونگرائی دولت افغانستان راشناخت ولی نبايدازين (تناقضات) أنقدروحشتزده شدچون قانون اساسی افغانستان براصل (ديکتاتوری مبتسم وحاکميت تکفردی) استواراست ديگرهمه نهادهاوشخصيت های حقوقی  جامعه جزنمايشنامه نويس ودرامه سازی بيش نيستندولی ردصلاحيت وزيری چه گستاخيی برئيس دولت ومقام والايش بود؟ وأيادرکشوری چنين بزرگ فقط همان يک شخص ، سياستمدارومستحق وزارت خارجه است وبس ؟ ياکرزی وشايدهم بنام اومراجع مرموزخارجی خواستندبه ملت افغانستان ازطريق ردفيصله نمايندگان منتخب أنهابگويندکه : اين ماهستيم که بايدتصميم بگيريم که : چه کسی درافغانستان چکاره باشد؟وتاچه وقت ؟چون صلاح ملک خسروان دانندپس درچنين حالت وشرايطی ديگرشورای ملی وانتخابات چه مفهومی داشت؟ ياطوريکه ميگويند:حق رافقط ميتوان گرفت {اکبرالجهادکلمة حق عندسلطان جائروخيرالناس من نفع الناس}

ولی اکنون بايدپرسيدکسانيراکه مردم بوکالت ازخودبرگزيده اندچنين مجاهدی هستندويافقط درراه منافع خود(جهادومبارزه) ميکنندوبس ؟ دمکرسی درافغانستان سراب است ياواقعيت ؟ وأيا ازيک دمکرات خودغرض وغلام يک کودتاچی أزاده وملت خواه بهترنبوده است؟ وتاچه وقت رهبران کشورمافقط چيزی رامی پذيرندکه بسودوميل وسليقه خودشان برابرباشد؟ ازناحيه تاريخی هم قانون درکشورمايعنی همين سليقه ومنافع حکام بوده است تنهافرق وتفاوتيکه ميتوان يافت درين است که ديروزاقلاحکام افغانستان أنقدرشرافت داشتندکه هيچ کاری رابنام مردم ودمکرسی وحقوق بشرنمی کردندگرچه نقاب دين رادرچهره مکيشيدندولی تنهادرافغانستان دين ابزارسياسی وسلاح تخديرکننده عوام نبوده است حتی انگريزوگاهی هم شوروی ازين سلاح استفاده کردندکه ناشی ازجهالت علماء مسلمين بودولی امروزأگاهان امورومردمان دورحکايت ميکنندکه :

درپاکستان رئيس جمهورش نتوانست رئيس ديوانعالی راعزل کندولی درافغانستان نيزشورای ملی نتوانست وزيرخارجيه رئيس جمهورش راکنارزندباين تفاوت که مشرف تاکنون هيچگونه مشروعيت ملی وقانونی نداردبلکه باثريک کودتاقدرت راغصب کردوحق نداشت بنابرقانون اساسی کشورش رئيس حکومت ، برين نهادمداخله نمايدبنابرين انگيزه وعلت بودکه مردم واحزاب سياسی پاکستان عليه اقدام خودسرانه رهبرشان بسيج شدندولی درافغانستان وضع کاملابرخلاف بوده است پارلمان بنابرحق قانونی ومشروع خودوزيردولت را استيضاح وبنابردلائل وشواهدی خلع صلاحيت کردچون وظيفه شورای ملی نظارت برامورحکومت وتقنين است وبنابرهمين هدف ، مردم أنهارابرگزيده بودندکه چنين امری درتمام دنيای دمکراتيک عادی وجاريست ولی سوال باقيمانده اين است که کرزی بنابرکدام حق وصلاحيت مصوبه نمايندگان مردم افغانستان رازيرپاگذاشت ومشرف نيزازين کارش چه انگيزه وهدف داشت ؟

امادرمقابل : قاضی القضات پاکستان حتی دربرابريک ديکتاتورنظامی ايستادوحقوق وحيثيت خودرا اعاده کردوحتی بيشترازأنچه بودوداشت درين معرکه سرنوشت سازبدست أوردوحريف قوی ويکه تازخودراسخت شکست دادودرسطح گيتی شرمنده ساخت ولی اعضاء شورای ملی افغانستان کاملابرعکس عمل کرده ودرحاليکه ازحق قانونی خود دراستيضاح اسپنتاواکبری استفاده کرده بودندرئيس تحميل شده ومزدورکابل باگستاخی واهانت وصف ناپذيری أراء وکلاء راردنموده وبرابقاء وزيرش تأکيدورزيدکه نه اعتبارملی وبين المللی نماينده های ملت رادرنظرگرفت ونه حرمت شورای ملی کشورش راکه ستون فقرات هرنظاميست که بدمکرسی وحقوق بشرومردم عقيده وپابندی داشته باشدحالانکه حتی درديکتاتورترين رژيم هاردوبدل کردن هروزيرومعاون وصدراعظم کشورامريست عادی

رئيس جمهورپاکستان بالاخره باراده ملت خوداحترام گذاشت وتسليم شدولی ديکتاتورافغانستان برای توجيه مردم ستيزی وقانونگريزی خويش حيله های هزارويک شب ساخت ونماينده هاراباستهزاء گرفت وحتی بزبان سخنگوی دولت أنهاراجاسوس خارجی خواندوخلع وترورشخصيت ملی واجتماعی وبين المللی ومتهم به جهالت سياسی وقانون ناشناسی کردطوريکه سرورش مخالفين خودرادرجهان اسلام ، متهم به جهالت وانحراف ازاسلام ميکند

ولی مشکل دراينجاختم نميشودبلکه دربزدلی وحقارت منشی نمايندگان مجلس عوام کشورمانهفته است که نه ازحقوق موکلين خويش دفاع کرده توانستندونه ازأبروی خودبقدريکه شايدهيچ کسی ديگربه شورای ملی ودست اندرکاران چاپلوس وابن الوقت اش هيچ اعتبارواحترام واعتقادواميدی نداشته باشدچون دربرابرزوروپول وفشارسياسی سرخم کرده ونشان دادندکه نه به مردم خوداعتناواعتقادی دارندونه بأنچه ميگوينديقين ، حالانکه قاضی پاکستانی نشان دادکه هم به خوداحترام داردوهم باهليت وحقانيت (مظلوميت وپاکدامنی) خوداعتقادوباوروهم باراده وحقوق مردم کشورش خوب !

خيلی واضح است که عقب نشينی کسانيکه وزيرخارجه را ردصلاحيت کردندازپنچ علت خارج نيست :

1_ فهمانده شدندکه کارشان نادرست ومغائربامنافع ملی کشوربوده است

2_متوجه ساخته شدندکه چنين کاری ازصلاحيت أنهانيست بلکه وظيفه شورای ملی همچوشوراهای ولايتی فقط مشوره برهبران رژيم بوده وحکومت نيزدرپذيرش چنين پندهای حکيمانه مختارميباشد

3_ ردصلاحيت وزيرقانونی وازوظائف مجلس عوام شورای ملی بوده ولی دربرابرفشارخارجی هاعاجزوناچارشدند---

4__حکومت ميخواست اعضای راکه درپارلمان استقلال فکری وسياسی دارندنزدمردم وجهان تحقيروبی أبروسازدوچنين نشان دهدکه تصاميم واقدامات أنهاهيچ تأثيری براموردولت وروندسياسی وملی کشورنداردطوريکه خانم شينواری درمصاجبه ای بزبان حال ودپلوماتيک گفت : حکومت فيصله ای راکه جنگ سالاران درأن نقش بارزداشته باشندعملی نخواهدکردکه منظورشان چنانچه همه ميدانندازين مقوله  غيرپشتونهاست ازين مصاحبه وصحبت های برخی ديگرمقامات رژيم واعضای دولتی پارلمان معلوم ميشودکه تيم کرزی واحدی هم درحکومت هم درشورای ملی ميخواهندرئيس مجلس عوام ونمايندگان حريف خودراکه بعدازتصفيه وانحصارحکومت درشورای ملی هدف قرارگرفته شده اندتوهين وتجريدکنندحالانکه مخالف اسپنتانه فقط درشورای ملی بلکه درحکومت نيزتعدادزيادی ازمليتهای مختلف کشوراندچون اوبرای خيلی ازمردم متدين وأزاده افغانستان شخص مشکوک ومرموزی بشمارميرودکه خطرش رانميتوان تجاهل ورزيد

5_ باگرفتن امتيازات شخصی ازکرزی قانع شدندچون کسيکه تنبانش ترشودحسابش نيزجرميشود---

اکنون بايدگفت که  اگردرحقانيت (درستی وملی بودن عمل) خودمشکوک بوديدچرادرچشم مردم خاک پاشيده وعجولانه تصميم گرفتيدوکيل هيچ وقت حق نداردکه بدون مشوره باکارشناسان ماهرودرک تمام ابعادوپيامدهايش درهيچ موردی ابرازعقيده کندچون هرسخن اوبازتاب قانونی داردواگرحدومرزصلاحيت خودراميشناختيدچراخودرابه عنوان أدمک های فرمايشی ورقاضه رژيم افشاء ورسواکرديدکاسه چينی چون صداکندخودصفت خويش اداء کند؟شايداگرازين امرغافل بوديدکه شمافقط خروسک های دست أموزحکومت وحاکمان حقيقی کشورتان هستيدوبخاطردمکرات وملی جلوه دادن پوليس امنيت غرب درافغانستان اجيرگرفته شده ايدپس چقدراحمق هستيدکه بروی ولينعمت خود(رهبرمنتخب مردم افغانستان) خيززديد؟ عاقل پايش راباندازه گليم خويش درازميکند (رحم الله من عرف نفسه) چقدردردناک است که مردم ماچنين نمايندگان ومدافعين بارکشی دارندکه بهرذلتی تن درميدهندولی چون افغانهادربرابرزورکمترتسليم ميشوندباحتمال قوی اين عاليجنابان همه چيزوحتی أبروی خويش رادريک معامله مخفيانه وضدملی مبادله کردندوکرزی توانست دوصدنماينده ونخبه ملی (!!!) رابايک جاسوس بی هويت معاوضه کندکه باينصورت بزرگترين سلی يأس رابروی مظلومينی زدندکه همواره درجستجوی عدالت وأزادی درکمين لاشخواران وخفاشان افتاده اندگرچه ازين غلامزاده های مادرزادوکسانيکه جزبه پول ونوازش خداوندگارقدرت نمی انديشند چه توقع وانتظاری بيش ازين ميتوان داشت ؟

شمادرجهان أزادخبرهستيدکه رئيس دولت وهرعضوکابينه راپارلمان وقتافوقتاچگونه زيربمباردمان قرارداده واگرچنانچه قناعت نماينده گان مردم رافراهم کرده نتوانندبطوراهانت أميزی ردش ميکنندوقتی صحنه های سوال وجواب اعضاء شورای ملی وياشوراهای محلی را ازمقامات کليدی دولت تماشاکنيداحساس ميکنيدکه باهم (خصومت چندهزارساله) دارندحالانکه شايدوزيرمورداستيضاح يارئيس دولت باهمان وکيل ياوکلاء موصوف دريک حزب باشنديا ازيک شهرولی هيچ کسی بالاترازقانون ومنافع ملی نيست که مصئون بماندوکيل  أبرو، استقلال واعتبارش رانيزهيچوقت باهيچ مرجع ومقامی تقسيم نمی کندچون اودرمسندقانونگذاری نشسته ومصدرتعين سرنوشت ملت وکشوراست وقتی احساس کردکه پای اودرنفاذقانون ونظارت براعمال حکومت لنگ است صادقانه باموکلين خويش (مردم) همه حقائق رادرميان گذاشته وازپارلمان خارج ميشودچنين اشخاص قوی الاراده وبرخاسته ازمتن جامعه ده هابارازطرف مردم  انتخاب وحتی خودوزيرورئيس دولت ميشوندولی درکشورماوکيل ازين هراس داردکه اگرخداوندگارقدرت رارنجاندهم مستمری وحق السکوت اوکاهش خواهديافت وهم بارديگرامنيت دولت اورابرنخواهدگزيدخصوصاکه دستورازفرازأوقيانوسهاصادرشود

چون هرکسی لاف ازشرافت ومردم دوستی ميزندولی باشرف ترين انسان به عقيده من کسی است که بخاطرمنافع مردم وحفظ أبرويش ازوظيفه چشم پوشدراستی چقدرباشرف وبزرگواراست کسيکه احساس کردکاری رانميتواندبانجام رساندترک ميکندواين کمال صداقت ، ميهن دوستی ، عزت نفس وشهامت يک ماموردولت رانشان ميدهدبسی افراديکه باوجودتمام موانع اداری وسياسی بخاطرنان ونام ، مقام پوشالی خودراترجيح داده ومردم راتخديرميکنندخائن ملی بشمارميرونداگرمادرگذشته هاپارلمان های باوجدان وملی ومردمی ومسئوليت شناس ميداشتيم هيچ وقت باچنين تراژيدی وخيم روبرونگرديده ومردم چنان درخواب فرونميرفتندمن گرچه درنقدقانون اساسی راجع بوکلای گذشته وانتصابی سخن ميگويم ولی فقط خاطره يک وکيل زمان شاهی راميأورم تابدانيدکه اکثروکلاء چقدرمزدورودرباری بوده اند: وکيلی يک خاطره اش رابرای برخی ازدوستان حکايت کردومن شنيدم اوگفت شاه عادت داشت که وکلای هرقوم ومنطقه راجداگانه بخواهدوهدايت دهدمارانيزبدين منوال خواست وگفت من به شماصلاحيت دادم دوحکومت راسلب اعتمادکنيدولی حکومت اعتمادی راتازمانيکه دستورندهم حمايت کنيدومن درين خصوص مطالعه ميکنم وشمارادرجريان ميگذارم عبدالرحمن کوفی وکيل دروازگفت : مبادازيراين کاسه نيم کاسه باشد؟ شاه ازشنيدن يک چنين سخن سخت برأشفت وگقت : چه گفتی ؟ ميدانيکه دربدخشان نيستی اينجامقام سلطنت است من هيچ نيازی به حمايت کسی ندارم واگربخواهم نه حکومتی وجودداردونه پارلمانی قانون اساسی راخودم ساختم وازأن حمايت ميکنم ---همه وکلاء مانندسنگ ميخکوب شدندتاکه ابلاغ ازشاه اجازه گرفت وبعدازمدح وتوصيف زيادی گفت :وقتی ماازپيشروی صدارت درعهدسردارهاشم خان ميگذشتيم أية الکرسی راخوانده ودرحاليکه لرزه بروجودمان متولی بودشف ميکرديم ولی شماخودقانون اساسی وضع کرديدوحق بيان رابه مردم بخشيديدواگرگاهی برخی فرزندان شما (اشتباه) و(گستاخی) ميکنندانتظارعفوذات ملوکانه رانيزدارندشاه سرحال أمدوگپ هايش نرمترشدوقتی مرخص ميشديم وکيلی ازشاه نان درخواست کرده وگفت چطورازخانه خودگرسنه برأئيم ؟ شاه به يورمحمد سرمنشی هدايت دادکه اينهاوديگروکلاء رادررستوران خيبرسيرکنيد---) به عقيده وبرداشت من درين خاطره چندمسئله نهفته است اولاشاه خودراملت وکشورپنداشته وقدرت مطلقه داشته است وديگرهمه چيز، يک ظاهرسازی وعوام فريبی بوده است وثانياوکلاء بقدری وابسته وحقيربوده اندکه حتی نان شب خودراهم ازشاه ميطلبندوهميشه دست گدائی ودهن کج وپليدشان بسوی درباربوده است إلامن رحم الله وکشورماباچنان حاکم وچنين پارلمانی رهبری ميشده است پس اينهاقانون رابرای که وچراوضع ميکردند؟وچنان قوانينی کدامين دردمردم رادواميکرد؟هزارهاورق را باشعاروپندارپرميکردندولی چقدرشعارشان درعمل پياده ميشد؟حقيقت اين است که درگذشته نيزهميشه گاودزدمرغ دزدرامحاکمه ميکردامروزهم تنهافرق بين قاضی پاکستانی واعضاء شورای افغانستان درين است که افتخارمحمودچودری وجدان ملی ، عشق بانسانيت ودادگستری وايمان راسخ بأفريدگارش داشت ولی دروجودنمايندگان شرفباخته ماچنين چيزی مسخ وألوده شده است قاضی نه بخاطرقدرت بلکه بخاطراعاده حيثيت خودبه عنوان يکفردباعزت ونيکنام باديکتاتورنظامی کشورش چلينج دادومردم راعليه اردوی حاکم خيزاندوبعدازپيروزيش نيزباجرئت واراده وصف ناپذيری برای تخريب پايه های قدرت جنرالان زورگوقدم برداشته ونه تنها امرأزادی مخالفين ديکتاتورپاکستان راصادرکردبلکه رهبران سياسی کشورش رانيزازخارج خواست که اينکارمفهومی جزاعلان جنگ عليه پرويزمشرف نداردولی قراريکه برخی ازنمايندگان  دررسانه های خارجی برملاء کردند: أقای کرزی واحدی بوکلاء ناراضی وعده سپردندکه دربدل ابقاء وزيرخارجه معاش وکلاء رابالابرندوشماميدانيدکه هيچ کسی درافغانستان دربرابرپول ايمان ندارد---) اگرچنين باشدپس کسانيکه دربدل چندهزارافغانی وجدان خودرابرژيم ميفروشندأيادرمقابل هزارهادالروطن وناموس ملی خويش رانخواهندفروخت

درحاليکه وظيفه وکيل کنترول رژيم وحتی وضع قوانين عليه رئيس دولت وکابينه اوست که نتوانندازموقف وکرسی خوداستفاده سياسی ، نژادی ومادی کنندوقانون اساسی نيزدرين خصوص صراحت داردماشاهديم که تيم کرزی تاچه حدی ازقدرت سوء استفاده نژادی وسياسی ومادی ميکنندولی چرارئيس واعضاء پارلمان شهامت مطرح کردن چنين خيانت های ملی واستيضاح مجرمين راندارند: بخاطريکه حق السکوت ميگيرندياميترسند؟فساداداری وسياسی بودکه رژيم شاهی ، جمهوری داودخان ودولت مجاهدين راسقوط دادحديثی ميگويد: دروجودانسان يک توته گوشت است که اگرفاسدشدهمه وجودرافاسدميسازدوپارلمان يک مملکت حيثيت همان قلب رادرپيکرجامعه داردولی بدابحال مردمی که چنين قلبی ازمادرفاسدوعقيم تولدشده باشد  خداوندهيچ صيقلی نخوادداد  أهنی راکه بدگهرباشد  يک پارلمان فاسدورشوت خورومعامله گرچطورميتواندجامعه ونظامی مبتنی برعدالت وپاکی ودمکرسی ومرفه ومستقل رابوجودأورد؟

اين نمايندگان خودفروش نه فقط ازأبروشان بازهم دربدل دالرودعوت کرزی وبرخی سفارتهاچشم پوشيدندبلکه حتی اکبری وزيرامورمهاجرين وعودت کنندگان نيزدرکرسی خويش باقيماندوکرزی هيچ اعتنائی درين موردهم بأنهانکردحالانکه وقتی يک مقام دولتی ردصلاحيت شداوديگرحق نداردتاواردشعبۀ خودشودطوريکه چندی قبل وقتی عليه رئيس جمهورسابق اسرائيل اتهام واردشدمعاونش راکفيل اوساختندتاکه شخص ديگری انتخاب شدحالاچه فرق ميکندکه شماوزيرسرپرست ولی ابدی باشيدياوزيرمنتخب ؟

اکنون چه چيزی ميتواندچنين عقب نشينی وتجاهل خفت بارتان راتوجيه نموده وشماراتبرئه کند؟ أيابعدازين ميتوان بدمکرسی وحقوق مردم درين جنگل اميدی بست وديگرتوسط کدامين مرجع ؟ ديگراستيضاح شما ازهرماموردولت درامه ننگين ومضحکی بيش نخواهدبودواخلاقاچنين حق رانبايدبازهم به خودبدهيدچون شمادراولين أزمون عدالت خواهی وحاکميت بخشيدن قانون (انجام مسئولانه وظيفه وتکليف شرعی وملی خود)سقوط کرديدوازتأمين حقوق مردم واعاده حيثيت خويش ودفاع ازمنافع ملی عاجزمانديدحديثی است که بنی اسرائيل بخاطرخوارومنقرض شدندکه دربرابرهرگونه جرم وخيانت اقوياء واشراف خودسکوت ميکردندولی دربرابراندکترين اشتباه افرادضعيف وگمنام وبيدفاع چنان جدی بودندکه هرچه زودتربزعم خودعدالت وشريعت راروحانيون ورهبران أنهادرحق مجرمين نافذميکردندچيزيکه هميشه درافغانستان نيزجريان داشته است

 کسانيکه اولادوتن ازمامورين عاليرتبه رژيم راخلع صلاحيت کردندوسپس بايک زدوبندحقيرانه وضدمنافع ملی باين تن فروشی وحقارت منشی تن دادندلکه ننگين رادرتاريخ شورای ملی کشورماحک وراجسترکردندکه همواره مايه سرافگندگی نمايندگان بعدی افغانستان خواهدبودچون باهيچ دين ومنطقی خيانت باعتمادمردم توجيه پذيرنيست اصولاچرامعامله ؟؟؟ اگرکسی درکشوری چون افغانستان وجدان واحساس انسانی داشته باشدمگرحاضرميشودکه هزاردالرمعاش راقبول کندمردم کشورش چقدرعائدوپس اندازدارند؟خوراک گاندی فقط نان وشيربودوبس وقتی بحيث نماينده مردم هندوستان درکاخ امپراطوری برتانيای کبيردعوت شدبافتخارش ده هانوع غذای هندی وغربی تهيه وبروی ميزقطارکردندوقتی اوبروی چوکی درکنارامپراطوروکابينه ومقامات ارشدملکی ونظامی وخانواده سلطنتی انگليس فراخوانده شديک پياله شيرخواست وشيررابايک پارچه نان خشک خوردن گرفت وباتبسم گفت : من بوکالت ازمردم خودازين دعوت شماسپاسگذارم ولی درحاليکه ميليونهاهندی حتی همين شيرونان راهم ندارندمن باحترام شما ازين نان وشيرامروز(شکم سير) ميخورم اوهندوبودوشمامسلمان ونمازهم ميخوانيدو--- خمينی نيزاجازه ندادکه هيچ وقت باوچيزی پخته کنندکه ازغذاوخوراک محرومين کشورش بالاترباشدبلکه املاک شخصی خودرانيزبوطنداران فقيرش توزيع کردوخلاصه تمام کسانيکه دردمردمی داشته وخواستندبوطن ومردم خويش خدمت کننداولاايثارواصلاح را ازخودشروع کردندهيچ وقت هيچ دين وقانونی رانميتوان بازورسرنيزه ونيرنگ ترويج دادولی زمانيکه پرچمداران هردين وقانونی أن رادرخودپياده کردندبيدرنگ درجامعه بازتاب ميابدوپياده ميشودچه کسی نداندکه خيلی ازين تجارسياسی (وزراء ونمايندگان) هيچ نيازی باين دالرهاندارندولی حرص وسوء استفاده ازشرايط وفرصت های بادأورده واقعيت غم انگيزيست که اکثرشان رامسخ ورسواکرده است وبنابرگفته دانشمندومورخ بزرگ عبدالقدوس لودين به (مرض ارتزاق) مبتلاشده اندکه أنهاراميتوان وکلای دولت درپارلمان ناميدپس نفرين تاريخ برشماورژيم پليدترازخودتان باد

  

 


بالا
 
بازگشت