نظام های دیموکراسی ، نوع انتخابات واستبداد رژیم های سیاسی گذشته:

 

 

دیپلوم انجنیر عبدالقدیر(صوفی زاده-درخیل)

پنجشیر- افغانسنان

9 سرطان 1386

30 جون 2007

 

دیموكراسی یك واژه جهان شمول بوده كه در زبان فارسی دری به مردم سالاری یاحكومت مردم ترجمه شده و در فرهنگ ها ی سیاسی ،دیموكراسی را چنین تعریف كرده اند.

دیموكراسی یعنی حكومت مردم توسط مردم ومشارکت سیاسی مردم در قدرت سیاسی واقتصادی میباشد.

كه این قدرت یا مستقیم توسط خود مردم اعمال می شود ویا توسط نمایندگان انتخابی آن ها كه توسط یك سیستم انتخابی انتخاب می شوند اعمال میگردد.

دانشمندان علم جامعه شناسی گفته اند که دیموكراسی عبارت از حكومت مردم، توسط مردم وبرای مردم است،واین تعریف برای دیموكراسی امروزی پذیرفته شده است.

وواژه دیموكراسی از دو كلمه یونانی تركیب شده كه كلمه دیمو به معنی مردم وكراسی نظام یا حكومت معنی میدهد،و میتوان آنرا حكومت  مردم برای مردم نامید.

و همه جانبه ترین تعریف دیموكراسی عبارت از حكومت مردم برای مردم است.

بعضی اوقات افراد جامعه مفاهیم دیموكراسی وآزادی را به عوض یكدیگر بكار میبرند،وبعضی ها آزادی مطبوعات وآزادی بیان وعقیده را باكار برد دیموكراسی اشتباه میكنند حالانكه آزادی و دیموکراسی چیزی باهم مترادف نیستند. دیموكراسی در حقیقت یك مجموعه از تفكر واصول نظری متشكل از قواعد، قوانین ،اعمال وطرزالعمل های است كه در جریان  تاریخ در جامعه پرخم وپیچ بشری شكل گرفته است.

اولین دیموكرات های جامعه بشری دو هزار وپنجصد سال پیش ازامروز،در شهر آتن یكی از شهرهای یونان باستان بوجود آمدند که طرح نظام مردم سالار را ریختند وصاحب یک نظام دیموكرات شدند، واین نظام دیموكرات یك نظام باستانی وابتدایی بود كه توسطه یك مجلس (5000) پنج هزار نفری الی (6000) شش هزار نفری رهبری می گردید.

ورییس مجلس در آن زمان یونان،انتخابی بود وآن مجلس حتی مقامات نظامی راانتخاب و مدت وظیفه آنرا تعین ومقرر می نمودند.

دیموكراسی های مدرن امروز تفاوتی كه با دیموكراسی قدیم آتنی و یونانی  دارد این است كه دیموكراسی آتنی ها قوای سه گانه منظم نداشت ،ریس جمهورو صدرعظم انتخابی نداشت وازكابینه محروم بود وارگان خدمات اجتماعی نداشت .

زنان وبرده ها حق رأی در دیموكراسی آتنی هایا یونانی ها نداشتند و دیموكراسی امروز دارای رییس جمهور انتخابی، صدر اعظم انتخابی ،پارلمان انتخابی ،كابینه وارگان های خدمات اجتماعی انتخابی با ضمانت قانونی دارند.

عمل قانونی شدن آزادی مردم را نهادینه شدن آزادی نیز می گویند وهم میتوان گفت كه ، دیموكراسی عبارت ازنهادینه ساختن آزادی های مردم است.

هر قدر دیموكراسی تكامل نماید به همان اندازه آزادی نهادینه میگردد. ودر كشورهای كه در آن نظام دموكراتیك است ، قانون اساسی،آزادی های مردم را ضمانت مینماید ونهادهای تجربه شده تاریخ را مثل:

- شاهی مشروط :

- جمهوری ریاستی :

- جمهوری پارلمانی :

- جمهوری متحده فدرال  :

بوجود می آورد که دراین نهاد ها حقوق بشر، عدالت اجتماعی ، عدالت قومی، عدالت سیاسی یا مشارکت احزاب در حکومت، عدالت فرهنگی،عدالت اقتصادی متوازن وغیره تضمین میشود، كه در زمان کنونی این نهادها عناصر ضروری برای هر دیموكراسی وهر جامعه دموكراتیك است،واین  دیموكراسی ها معمولاً به دوبخش اساسی تقسیم میشود:

1-دیموكراسی مستقیم:

2-دیموكراسی انتخاباتی یا نمایندگی:

در دیموكراسی مستقیم، تمام شهروندان كشور بدون مداخله ماموران انتخابی میتوانند در تصمیم گیری های عامه مردمی مثل همه پرسی به خاطر تصمیم گیری ملی اشتراك كنند، وهم در دیموكراسی مستقیم مردم میتوانند،در یك شورا اجتماعی ، در واحد های محلی ، اتحادیه های كارگری ،اتحادیه های دهقانی ویا یك حزب سیاسی در یك اطاق معمولی با هم ملاقات كنند وبعد از جرو بحث روی یك موضوع به اكثریت آرا به توافق برسند ورییس نهاد را انتخاب کنند.

وامادر جامعه كنونی بشری به علت وسعت وپیچیدگی سیاسی زمان معاصر كمترین امكان را برای تطبیق دیموكراسی مستقیم وجوددارند، وجوامع بشری امروز از لحاظ وسعت نفوس آنقدر پیچیده شده كه نمی توان همه رادر یك تالار ومكان جمع کرد وبه دیموكراسی مستقیم متوسل شد.

امروز شكل متداول دیموكراسی همان دیموكراسی نمایندگی است كه از جمعیت های کوچک گرفته تا جمعیت های چند صد ملیونی وبیشتر از آن به دیموكراسی نمایندگی روی آورده اند.

و دردیموكراسی نمایندگی شهروندان کشور میتوانند مقامات اساسی را مثل رییس جمهور، صدر اعظم،نماینده های پارلمان، والی، شهردار، ولسوال وغیره را انتخاب نمایند،ووظیفه این ها تصمیم گیری سیاسی، اقتصادی، اداری، ایجاد قوانین واداره كردن برنامه های درآز مدت و کوتا مدت كه به مفاد عامه مردم باشد میباشد.

این مقامات انتخابی كه بر اساس دیموكراسی نمایندگی انتخاب شده به بحث پیرامون موضوعاتی پیش گفته شده باید بپردازند كه این موضوعات به زمان وانرژی خاصی ضرورت دارد، كه اجرای این كار برای اكثریت شهروندان كشور نا ممكن است.

در دیموكراسی نمایندگی، انتخاب مقامات بگونه مختلف است بطور مثال در انتخاب شورای ملی برای قانون گذاری کشورهر محل حق انتخاب نماینده را دارد که این میتواندبر اساس فیصدی  تعین شده نفوس در قانون انتخابات باشد ،ویا یك سیستم خاص نمایندگی دیگر که هر حزب وتشکل سیاسی بر اساس مجموعه فیصدی آرا آن حزب در سطح كشور در شورای ملی (پارلمان) نماینده بدست می آورد که این سیستم انتخاباتی را سیستم تناسبی گویند که در این نوع  انتخابات شورأی ملی (پارلمان) از حالت قومی و ملیتی برآمده شکل مردمی ووطنی (ملی) را به خود می گیرد.

اما انتخاب رییس جمهور،والی،شهر دار ،ولسوال در محلات وشهر ها توسط انتخاب کننده ها می تواند بر اساس معیار پنجاه جمع یک فیصدباحفظه درجه تحصیل در قانون انتخاب معین میشود، تا افراد بی دانش وارد پوست های اداری،سیاسی واقتصادی نشوند.

واین نماینده ها بتواننداز عامه مردم نمایندگی نمایند،نه از یک محل ،قوم وزبان مشخص.

چون انتخابات شورای ملی (پارلمان )به سیستم اکثریتی مانند افغانستان که در یک فیصد کشورهای دنیا مروج است یک سیستم عادلانه نبوده وبه نفع اقوام واحزاب کوچک تمام نشده وایجادکننده گرایش های قومی وزبانی میشود تا گرایش های مردمی وایجاب میکند ، در قانون انتخابات جدید که از طرف پارلمان مورد غور وتصویب قرار میگیرد باید قانون سیستم انتخابات اکثریتی تعدیل وبه قانون سیستم انتخابات تناسبی یا سیستم انتخابات تناسبی ومختلط شود تا جوابگوی جامعه چندزبانی ،چندقومی وچندحزبی ما شود .

 

ماهیت استبدادی رژیم های سیاسی:

 

طوری که تاریخ شاهداست در افغانستان در دوصد سال اخیر بنا بر استبدادی بودن ماهیت رژیم های سیاسی مقامات رسمی دولتی نه تنها توسط مردم انتخاب نه شدند ، بلكه مقامات به زور سلاح وكودتا ها حكومت را غصب كرده ودر برابر اعمال خویش هیچگاهی خود را در برابر مردم جوابگو احساس نكرده اند.

حکام مستبد دولت را یك امر شخصی پذیرفته، وگرایش به طرف شخصی شدن قدرت را یك امر سنتی دانسته، وسیاست را سلطه سنت ها قبول کرده اند.

ودر جامعه ایكه سیاست تحت سلطه سنت هاباشد قدرت سیاسی خود  پاسدار گرایش های قبیلوی وقومی  بوده ومیباشد ،که این قشر سنتی در برابر تحولات وتغیرات مثبت اجتماعی و سیاسی عكس العمل ، مقاومت و مخالفت نشان داده ومیدهند ، مثلا در برابر اصلاحات و تحولات دوره امیر شیر علی خان و دوره مثبت امیر امان اله خان همه مستبدان دست به دست هم دادند دیموکراسی ، نو پزیری ودیگراندیشی را در جامعه نابود کردند.

واولین بار واژه دیموكراسی در نظام شاهی و بار دوم در نظام فاشیستی خلقی هاوجمهوری دیموکراتیک پرچمی ها که وارد فرهنگ سیاسی کشور ما شد وارونه جلوه دادند،واین واژه رابه احزاب وسازمان های چپ دیموکراتیک استعمال گردند و این واژه در نزد بعضی از تحصیل كرده گان وشهروندان كشور ما سوء تفاهم  وتعبیر ایجاد كرد،كه گویا كار برد دیموكراسی مربوطه به نظام های شاهی ، خلقی و پرچمی است دیگر این واژه نباید استفاده گردد طوری که چنین نیست.

قابل یاد آوری میدانم كه دیموكراسی امروزی با دیموكراسی رژیم های تک حزبی شبه مارکسیستی وتک قومی فاشیستی  گذشته فرق زیاد دارد.

چنانچه ماركس به دیموكراسی ،عدالت اجتماعی، حقوق بشر آزادی بیان و عقیده باور داشت وخواهان ایجاد چنین حکومتی در دنیا بود تا با حفظه دیموکراسی رفاه همگانی در حکومت ها تأمین شود. ولی نظام های بوجود آمده شبه دیموکراسی مارکسیستی درکشورهای شرقی وآسیایی نتوانستند چنان عدالت و دیموکراسی را بوجود آورند که به دیموکراسی توده یی و یا دیموكراسی طبقه كارگر یا دیموکراسی اکثریت علیه اقلیت که اعتقاد داشتندمنتهی شود.

چون احزاب بعد از مارکس معتقد شدند وبودند كه توده های مردم باید حق رهبری حكومت را داشته باشند که چنین نشد واما عملاً رهبری کشورهابه دست یك حزب افتاد كه خود را نمایندگان توده های مردم می دانستند ولی به مردم حق نمی دادند تا نمایندگان مردم را خود مردم بر اساس انتخابات و رأی مردم در راس دولت وحزب انتخاب نمایند.

مثلاً حزب دیموكراتیك خلق وجمهوری دیموكراتیك خلق افغانستان كه بعد از كودتا خونین ۷ ثور 1357 هجری شمسی در تبانی به کشور های بیگانه بوجود آمد این مفهوم را به مردم وجامعه القا كردند كه این حزب ودولت یك حزب ودولت مردمی است ورهبری حزب مردمی در حكومت، حكومت مردمی را بوجود می آورد.

دیموكراسی توده یی بدین معنی بود كه تنها حلقات محروم كه بشكل توده های بی چیز زندگی مینمایند از حق حكومت كردن بر خوردار است ولی در این نظام  دیده شد كه یك قشر فاشیستی قومی وجدا از مردم بنام مردم قدرت را توسط یك كودتا بدست آوردند به آرا وانتخاب مردم باور نداشتند وتوسط حكومت فاشیستی و تك قومی خود تحت رهبری امین در یك سال دوازده هزار نفر از دانشمندان،استادان،معلمین ،مامورین ، کارگران ، انجینران، داكتران، متخصصین و روحانیون را به اعتراف خود شان به كام مرگ و شهادت سپردند و آقای امین ورهبری حزب خلق مر بوط به آن در آن زمان میگفتند كه ما به دو ملیون  سور خلقی درافغانستان ضرورت داریم كه معتقد به ادیالوژی طبقه كارگر و زحمتکشان باشد، دیگران باید به عقیده آن ها یا فرار كنند، یا در زندان كشته شوند ویا در كوه ها بالا شوند علیه آن ها بجنگند تا،صف انقلاب روشن شود و در این نظام كدام میكانیزمی وجود نداشت وبوجود نیامد كه حتی طبقات محروم بتوانند عملاً دست به انتخاب زمامدار خود بزنند وبر اعمال وی نظارت داشته باشند، وبد فهمی دیگری كه در واژده دیموكراسی در آن زمان كار برد پیداكرده بود این بود که رژیم های استبدادی ورژیم های دیكتاتوری نظامی و رژیم های قومی هم ادعای حمایت مردمی می كردند، حكومت های نظامی و قومی بیشتر از هر نظام دیگر از واژه دیموكراسی سوء استفاده كرده اند .

 

دموکراسی میکانیزم نظام سیاسی :

 

چون دیموكراسی قبلاً تعریف گریده وحال میتوانیم دیموكراسی را بادرك میكانیزم سیاسی آن بنام نظام سیاسی دیموكرات معرفی کنیم.

دیموكراسی حقیقی بدون هر گونه پسوند وپیشوند بوده ودیموكراسی های غیر حقیقی پسوند وپیشوند دارند. 

چون دیموكراسی نه با آیدیالوژی ها مخالف است نه با ادیان و نه با اقوام،بلكه دیموكراسی یك میكانیزم سیاسی است كه آزادی انتخاب را برای مردم میدهد، این مردم میتوانند مسلمان باشد،یا هند ویا یک کمونیست و این ها حق آنرا دارند كه زمامدار خود را انتخاب كنند وهدف خدمت گزاری آنرا تعیین نمایند ویا خود انتخاب شوند وکشور را رهبری نمایند،این را گویند دیموکراسی ومیکانیزم نظام سیاسی دموکرات در یک کشور واین نظام دموکرات به آزادی سیاسی و آزادی مدنی نیاز مند است تا حقوق شهروندی در جامعه تأمین شود.

روشن است كه اجرا حق و تأمین حقوق انسانی بدون آزادی سیاسی ومدنی نا ممكن است ودیموكراسی است که این آزادی را برای مردم وجامعه انسانی ضمانت میكند، دیموكراسی آزادی انتخاب را به مردم میدهد اما حق نا مزد شدن را در جامعه از هیچ كس هم نمی گیرد.

مردم همیشه آرزوی این را دارند كه آزاد باشند و حكومت آله فشار یك شخص ، یك گروه ، یک قوم ویا یک بر مردم نباشد،دولت برای این بوجود می آید كه حقوق مردم را حفظ كند، نه اینكه مردم را از حقوق انسانی و شهروندی شان محروم سازد وهرنوع محرومیت از آزادی در جامعه منافع با دیموکراسی است.

طوریكه دیده شده همیشه در تاریخ حكومت ها پدپده یی بوده اند كه بر ضد خود شان تبدیل شده اند چنانچه در دولت کرزی چنین پدیده یی دیده میشود،و نظر به قانون عینی پدیده ها وقانون اضداد مردم آرام نه نشسته ومبارزه را علیه همان دولت های که به استبداد رجوع کرده اند،آغاز كرده كه همین مبارزه وآزادی خواهی ، قیام ومقاومت مردم بخاطر دیموکراسی وآزادی خواهی بوده است ،وبه اثر این آزادی خواهی مردم واحزاب مردمی و نه احزاب چپاول گر  دولت ها به دیموكراتیك شدن توسط نیروهای دیموکراتیک مجبور شده اند و به اراده مردم تن در داده راه حقیقت ومردم سالاری را در پیش گرفته اند و در غیر آن محکوم به زوال و نابودی شده اند و اگر دولت کرزی میخواهد از این نابودی نجات یابد در تصحیح و اصلاح این دولت فاسد و چپاولگر خوداقدام نماید ودر دولت و حکومت افراد صادق ،متخصص ،غیر وابسطه به بیرون ،دموکرات ،افراد سیاسی از احزاب دیموکرات را شامل ساخته واز شکست و نابودی زودرس خود را نجات دهید در غیر آن نیروهای مصلحت طلب شما ،آرام ،آرام دارد به دستور گلبدین و همکاری رفقای نزدیک جهادی شما دولت خداداد شمارا به بحران مافیایی یا تبهکاری کشانیده با یک عمل کودتایی شما را به خدا میسپارند و مردم را به جهنم سیادلی گلبدینی وطالبانی غرق ؟..ادامه دارد.

بااحترام

نویسنده: دیپلوم انجنیر عبدالقدیر(صوفی زاده-درخیل)

پنجشیر-افغانستان

9 سرطان 1386

30 جون 2007

 

 


بالا
 
بازگشت