پـنـجـشیـر

 

 

شادروان استاد احــمد عــلی کـهـزاد

                             

فرستنده: بنیاد فرهنگی کهزاد

  

 

یکی از دره های بسیار زیبا و قشنگ هندوکش که مدخل آن به فاصلۀ 80 کیلومتری شمال شهر کابل افتاده است، همین درۀ سرسبز و خوش آب و هوای پنجشیر است که محاسن طبیعی آن سر زبانها است.

افغانستان با کوه های شامخ و سلاسل جبال سر بفلک کشیدۀ خود در نقاط دور افتادۀ پامیر و بدخشان و در پیچ و تاب دره های کوه بابا و سپین غر و نورستان وغیره، جاهای زیبا و دیدنی زیادی دارد که هر کدام آن بجای خود قشنگ و قابل تماشا است ولی دره شاداب پنجشیر با نزدیکی که به کابل دارد و با همه زیبائی هائی که در خود جمع کرده بلاشبهه یکی از بهترین ییلاق های کهستانی افغانستان بشمار میرود.

درۀ پنجشیر در دامنه های جنوبی هندوکش از (دربند) تا (پریان) یا از (گلبهار) تا کوتل (انجمن) را فراگرفته و خط عمومی آن از شمال شرق به جنوب غرب ممتد است. پنجشیر از نقطه نظر مراودات یکی از مهمترین راه های کاروان رو قدیم بین حصص شمالی، شرقی و جنوبی هندوکش بوده و هست و با وجود اینکه سرک شکاری  بین کابل و باختر و تخارستان (بین کابل و مزار شریف و قطغن و بدخشان) موتررو شده است معذالک درۀ پنجشیر از نقطۀ نظر رفت و آمد رمه های حیوانات و حمل و نقل نمک و میوه جات و غله جات و تردد کاروان های کوچک مقام خود را از دست نداده است و مسافرت میان درۀ جرم بدخشان و کابل کمافی السابق از این راه عملی میشود زیرا با وجودیکه سرک از خان آباد تا مرکز بدخشان و از آنجا تا بهارک (دهن درۀ واخان و جرم و زردیو) رفته با آنهم تردد موتر در آن ناحیه زیاد نیست و کثرت خرابی پلهای رودخانۀ کوکچه عایق دیگری تولید کرده است.

همانطوریکه پنجشیر در دامنه های جنوب هندوکش ممتد است، موازی با آن در شمال سلسله کوه مذکور درۀ سرسبز (اندراب) افتاده که نسبت به پنجشیر به مراتب فراختر است و یک سلسله دره های تنگ و فرعی که در زیبائی های قدرت و لطافت آب و هوا و بدایع مناظر طبیعی بیمانند میباشد، از دهن گلبهار تا کوتل خاواک حد به حد این دو درۀ بزرگ را در دو پهلوی هندوکش بهم وصل کرده است.  به عبارت دیگر از جملۀ 21 کوتل هندوکش که بین کوتل (انجمن) و (دندان شکن) افتاده 8-9 کوتل تنها از حصص علیا و وسطی و سفلی درۀ پنجشیر راه دارد و به این ترتیب چندین دروازۀ هندوکش به درۀ پنجشیر کشاده میباشد و منتهاالیه پنجشیر سفلی را که بسیار بجا و به موقع (دربند) و (دالان سنگ) میگویند، میتوان دالان و مدخل مرکزی هندوکش خواند. این کوتل ها از بالا تا پایان دره قرار آتی است:

1-     کوتل انجمن: از آخر درۀ پنجشیر، از (پریان) به حصۀ علیای درۀ انجمن و از آنجا به درۀ جرم بدخشان راه رفته است.

2-     خاواک: از حوالی قریب سرچشمه رودخانۀ پنجشیر به طرف شمال دره ئی جدا شده که منتهی به کوتل معروف خاواک میشود. آبیکه از اینجا به استقامت شمال غربی جاری میشود، بنام اندراب یاد شده و به اندراب میرود.

3-     تول یا طول: از درۀ فرعی دیگر، از مقام (سراب) به اندراب میرود.

4-     زریه: از دهکدۀ (سفید چهر) پایان تر درۀ فرعی است که به درۀ طول منتهی میگردد.

5-     از پنجشیر سفلی، از علاقۀ (امرز) که ودد انگلیسی آنرا (مرز) یاد کرده، از دره های فرعی به طرف اندراب راه رفته  و کوتل هائی هم دارد که عموماّ برف دارد ولی تنگ و دشوار گذار میباشند.

6-     شپتال: از مدخل دره، از حوالی گلبهار راهی به (کشن آباد) 21 میلی خنجان منتهی میشود.

7-     بازارک: از دره و کوتل بازارک به خنجان و اندراب راه رفته است.

همین قسم از اول تا آخر درۀ پنجشیر دره های فرعی دیگر حد به حد به طرف جنوب و جنوب شرق جدا شده و با این دره ها راه هائی از پنجشیر به کوهستان و ریزه کوهستان و نجرو(نجراب) و تگو (تگاب) و لغمان و نورستان ادامه دارد. از آن جمله است راه کوتل (چمار) که از آخر دره، از پریان به علاقه (پوشار) نورستان منتهی میشود. هکذا از درۀ (اریب) از راه کوتل (شلدر) به نورستان رفت و آمد میشود. از راه درۀ (استانه کلان) به درۀ (پچغان) نجرو و از درۀ (منجهور) و (تلخه) و (حصارک) به نقاط مختلف ریزه کوهستان ارتباط قایم است.

 از نقطه نظر ارتباط و مراوده از میان همۀ این راه ها، راه کوتل انجمن به درۀ جرم و راه کوتل (چمار) و (اریب) و (شلدر) به نورستان با تمام دشواریهای آن قابل ملاحظه است زیرا رفتن به سائر نقاط متذکره از حصه های دیگر و از راه های آسانتر هم عملی میشود ولی درۀ جرم بدخشان و نورستان کناره ترین حصص مملکت را تشکیل میدهند که راه پنجشیر با اینکه کوتل های دشوار گذار دارد، مستقیم ترین معبری است که کاپیسا (کوهدامن و کوهستان) و کابل را بدانجا ها وصل میکند. معذالک بدخشی ها نسبت به نورستانی ها بیشتر به درۀ پنجشیر رفت و آمد دارند و علت آنهم واضح است زیرا درۀ پنجشیر مستقیم ترین راه بدخشان است حالآنکه نورستان از طریق (لندی سین)، (درۀ پیچ) و (درۀ نور) و دیگر دره ها به درۀ معروف (کنر) مربوط است و نورستان لغمان هم راه های جداگانه دارد.

رودخانۀ پنجشیر و آب های فرعی دیگر که از دره های راست و چپ بدان میریزد موضوعی است که مطالعۀ آن از نقطه نظر جغرافیه و منابع آب اهمیت زیاد دارد. سرچشمۀ رودخانه پنجشیر نقطه ایست در کوتل انجمن که آنرا (ناوک) گویند و 19 معاون دیگر حد به حد به آن یکجا میشود که اسم های آنها قرار آتی است: 

1-     آب خاواک 15 کیلومتر پایانتر از ناوک

2-     آب اریب 6 کیلومتر پیانتر از خاواک

3-     آب تل یا طول 6 کیلومتر پایانتر از اریب

4-     آب ریوه چهارونیم کلیومتر پایانتر از طول

5-     آب زریه 3 کیلومتر پایانتر از ریوه

6-     آب مکنی در مقابل آب زریه از سواحل چپ رودخانه پنجشیر یا از طرف جنوب می آید.

7-     آب پشغور که سر چشمۀ آن اندراب است، 7 کیلومتر پایانتر زریه و مکنی

8-     آب غوزو، سرچشمۀ آب این رودخانه حوضی است موسوم به میم خان که فراز درۀ غوزو افتاده و حوض بزرگ و بسیار عمیقی است و تقریباُ یک کیلومتر طول آنست.

9-     آب شابه، سرچشمۀ آن اندراب است و آب نهایت صاف و گوارا و خوش مزه دارد و در نقطۀ نهایت زیبا بین دهکدۀ (کجول) و (دشتک) که از دهکده های امرز است، تقریباُ چهارونیم کیلومتر پایان تر از آب غوزو به رودخانۀ پنجشیر میریزد.

10-آب دره که از آستانه کلان یا دامنه های شمالی پچغان نجرو سر چشمه میگیرد و یک کیلومتر پایانتر از آب شابه به پنجشیر یکجا میشود.

11-آب پاران که مردم معمولاُ این آب را (پاران ده) میگویند. روی نقشه های جغرافیائی حصۀ دوم کلمه (دیو) نوشته شده و بعد از دقت و جستجو معلوم شد که اشخاص باسواد و معمرین خود پنجشیر هم این کلمه را (دیو) تلفظ میکنند. گمان میکنم در این صورت تلفظ کلمۀ اولی هم (پریان) باشد و اسم مرکبه این دره (پریان دیو) میشود چنانچه در حصۀ علیای درۀ پنجشیر دهکده ئی به (پریان) معروف است.

12-آب منجهور بازارک که از عبدالله خیل سرچشمه میگیرد و تقریباُ مقابل آب (پاران دیو) از دامنه های جنوبی به آب پنجشیر وصل میشود.

13-آب تلخه که سرچشمۀ آن هم عبدالله خیل است و یک کیلومتر پایانتر از آب منجهور به پنجشیر میریزد.

14-آب درۀ گوت از اندراب سرچشمه میگیرد و ؟ کیلومتر پایانتر از آب تلخه به آبهای پنجشیر یکجا میشود.

15-آب حصار که منبع آن عبدالله خیل میباشد و در نقطۀ مقابل درۀ گوت به مجرای عمومی پنجشیر وصل میگردد.

16-آب  درۀ پیاوشت از (آرزوی) اندراب سرچشمه میگیرد و در (رخه) به پنجشیر منتهی میشود.

17-آب تاواح از نقطۀ (زو) در اندراب سر چشمه گرفته و 4 کیلومتر پایانتر از پیاوشت به پنجشیر میریزد.

18-آبی که درۀ سرچشمه آن بولغین است و در مقابل آب تاواح به پنجشیر یکجا میشود.

19-آب فراج از بولغین سرچشمه میگیرد و یک کیلومتر پایانتر از تاواح به پنجشیر وصل میشود.

بدین ترتیب رود خانۀ پنجشیر که با معاونین آن از آب های 20 درۀ مختلف تشکیل شده در گلبهار با رودخانۀ (شتل) یکجا میشود و آب های مشترک آنها با آب های سالنگ و غوربند در مقابل برج عبدالله بگرام بهم وصل میشوند و همه در سروبی به رودخانۀ کابل میریزند.  

در سلسله جبال هندوکش و رشته ها و شاخه های فرعی ان یکعده دریاچه ها و یا به اصطلاح عوام حوض هائی موجود است که تعیین موقعیت آنها از نقطه نظر جغرافیه و طبقات الارضی و منابع آب و نیروی آب و داستان های فلکلور محلی اهمیت زیاد دارد ولی اکثر آنها را جز اهالی محلی دامان دره ها کس دیگری ندیده است. معروفترین دریاچه های سرقول پامیر دریاچه ویکتوریا و دریاچه شیوا در شغنان است.

گذشته از اینها که موقعیت شان در نقشه های جغرافیائی تثبیت شده بعضی هائی دیگری هم است که موقعیت مبهمی به آنها داده اند. از آنجمله یکی حوض (میم خان) است که در آخر درۀ (غوزو) فراز کوه واقع و دریاچه ئی است عمیق و بزرگ. سطح آنرا در زمستان قرص یخ میزند و در تابستان اطراف آن شکار خوب آهو دارد. آب آن رودخانه غوزو را تشکیل میدهد که به پنجشیر میریزد. این حوض در فلکلور محلی داخل شده است. بعضی میگویند (میم خان) و (وکیل خان) دو نفر برادر بودند که دریاچه به یکی آنها تعلق داشت و دیگری در گردنۀ غوزو قلعه مستحکمی داشت. این داستان هم به این دریاچه ارتباط دارد. میگویند یک مولوی بود و یک قلندر. هر دو کنار دریاچۀ میم خان آمدند. قلندر به مولوی گفت که اینجا ظلم است. دولت زیادی در تۀ آب های حوض میباشد و اگر دور ایستاده شود گوشه ئی از ظلم را به او نشان میدهد. آنگاه قلندر سنگی به حوض انداخت. سطح آب آهسته آهسته فرو نشست تا آب به کلی حشک شد و زن زیبائی نمودار گردید. زن چون قلندر را دید اشاره کرد که بیآید. همینکه قلندر وارد دریاچه شد، آب مجدداُ ظاهر شده و زن و قلندر در میان امواج دریاچه ناپدید شدند.

حوض (لالان) یا دریاچه شاه دریابار حوض دیگری است که فراز کوه در منتها الیه درۀ هزاره قرار دارد. آب آن طرف عبدالله خیل جانب پنجشیر میآید. از طرف نجرو هم به این دریاچه راه است. در نقطه ئی موسوم به (سژاب) به 9 کیلومتری کوتل خاواک حوضی است که آب گرم دارد ولی به حساب دریاچه های کوهی آمده نمیتواند. دریاچه های فراز کوه ها در دوره هائی که آئین بودائی در افغانستان رواج داشت در افسانه ها و داستانها دخالت زیاد داشت و یکی از این دریاچه ها که موقعیت آنرا زائر چینی (هیوان تسنگ) در زاویه شمال غربی بگرام بالای کوه ها نوشته، محلی بود که شاه ماران آبی در آن زندگانی داشت و در اثر آبادی معبدی در پای کوه میان او و کنیشکا کوشانی مقابله هائی رخ داد. داستان مذکور در رساله بگرام و در جلد دوم تاریخ افغانستان گرفته شده است. از نقطه نظر نام میان (دریاچه شاه بار) و دریاچه که (شاه ماران آبی) در آن زندگانی داشت، قرابت نزدیک است، تنها سمت آنرا اگر از بگرام بگیریم عوض (شمال غرب) شمال شرق می آید. 

درۀ پنجشیر از دربند تا پریان از نقطۀ نظر تقسیمات اداری دارای حکومت درجه سوم است که مرکز آن (رخه) میباشد و از خود دو علاقه داری دارد که مرکز یکی آن در دهکدۀ (زنی) و مرکز دیگری در (اره) میباشد. آبادی های دره پنجشیر بیک عده دهکده هائی تقسیم شده که بیشتر در دامنه های دو طرف کوه و در اراضی مرتبه دار دو طرف سواحل رودخانه قرار دارند و عموماُ اطراف آنها را باغچه های توت و تاکستان های کوچک فراگرفته و جویبارهائی که از دره های فرعی جدا شده از قرب و جوار خانه ها میگذرد. بعضی از دهکده ها در کمرهای کوه، فراز غندی ها و تپه ها متکی به نشیب اطراف دره آباد شده مانند دهکدۀ (چاروا) که از دهات امرز است و جزء مربوطات علاقه داری (زنی) میباشد و دیوارهای بلند و دریاچه های کوچک و سفید آن در میان لکه های سبز درختان جلوه خاصی دارد.

در درۀ پنجشیر تا (غوزو) و (استبق) که ما به دیدن آن موفق شدیم، تمرکز آبادی، انبساط زراعت، زیبائی هائی طبیعی، تنگی و فراخی دره فرق میکند. قسمت های اولی درۀ پنجشیر قسمیکه از نام های آن (دربند) و (دالان سنگ) استنباط میشود، تنگ است. بعدتر اگر چه فراح میشود، خشک است و آبادی ندارد. قشنگی دهکده ها و ممیزات آبادی های مختص دره آهسته آهسته و به تدریج نمودار شده میرود. از آغاز دره دهکده ها را با ارتباط آنها بیک مرکز بزرگتر عمرانی یا اداری اسم میبریم و متذکر میشویم که ثبت اسمای دهکده ها علاوه بر اهمیت جغرافیائی محلی از نظر ادبیات و تاریخ و فلکلور اهمیت بسزائی دارد. این دهکده ها از مدخل دره رخ به بالا قرار آتی است:

طرف راست رودخانه:

1-     کورابه

2-     زمان کور

3-     قلعۀ میران شاه

4-     اناوه

5-     تواح

طرف چپ سواحل رودخان:

1-     فراج

2-     دربند

3-     قلعه چه

دهکده های دره:

1-     برجاخیل

2-     پارشار

3-     کسر (شاید عسکر ماخذ تارذیخی باشد)

4-     غلبک

5-     گنه

6-     کنگو

7-     شوفه 

رخه و توابع آن:

رخه فراخ ترین منطقۀ درۀ پنجشیر است. یکعده دهکده های قشنگ در میان باغها و کشتزارها و تاکستانهای زیبا افتاده. در بازار کوچک آن انواع محصولات حتی پارچه ها و اشیای ساخته و بافته دره های بدخشان هم پیدا میشود. رخه و توابع آن در حدود بیست دهکده را در بر میگیرد که اسمای آنها قرار آتی است:

1-     دشتک

2-     اوکوک

3-     استی چه

4-     سپیاه

5-     درخیل

6-     غجی

7-     قریه خجه

8-     قابدان

9-     گلستان

10-ششکان

11-پای چنار

12-بهرام خیل

13-بخش خیل

14-پیاوشت (300 خانه)

15-شمال ورزه

16-شبخان

17-قریه شصت (400 خانه)

18-گداره

19-شغه

دهکده های بازارک:

1-     مرشستان (300 خانه)

2-     نول اوه

3-     فروبل

4-     باغ سرخ

5-     تلحه (به ضم ت)

6-     ماله

7-     منجهور

8-     بادقول

9-     اورو

10-پاراح

11-خانیز

12-رحمن خیل

13-بازارک خاص

14-ددا خیل

15-تله کلان

16-ساتا

17-کندوگواش

18-قلات

19-شتگار

20-قلتری

21-گوبران

22-درلانه

23-جنگلک

24-نوولیچ

25-مل اسپه

26-استانه

27-سنگونه

28-بهارک

دهکده های مربوط علاقه داری دره:

1-     تمبنه

2-     ملیهه

3-     پوزه وه

4-     دره آسیا

5-     قلعه ترخه

6-     کرامان

7-     پس گران (شاید اصل آن مسگران بوده باشد)

8-     قلعه

9-     تنخو

10-عبالله خیل

دهکده های درۀ هزاره:

1-     باب علی

2-     جیر علی

3-     دوست علی

4-     گلاب خیل

5-     اولندو

6-     قلعه تری

7-     استانه کلان (به نورستان سفلی متصل است)

دهکده های علاقه داری زنی:

از (دوآب) تا (چمار) که اخیر درۀ پریان است تمام قسمت دره علیای پنجشیر از نقطه نظر اداری جزء علاقه داری (زنی) میباشد ولی دهکده ها را نظر به تمرکز و قرابت آنها بیکدیگر به سه دسته ذیل میتوان تقسیم کرد.

1-     دهکده های امرز

2-     دهکده های زنی مرکز علاقه داری (اگر چه خود دهکده زنی هم جزء امرز است)

3-     دهکده های پریان

الف- دهکده های امرز

1-     دواب

2-     گلداره

3-     جارو

4-     اده

5-     کجول

6-     دشتک

7-     راغک

8-     زنی

ب

1-     غوزو

2-     گردنه

3-     پسشغور

4-     خارو

5-     رجمن (سر بر جمن محلی است موسوم به رخ و گویند دارای خرابه ها میباشد)

6-     خلج

7-     منجه دار

8-     پاوات

9-     مستا

10-غونجو

11-سفید چهره

12-مکنی

13-دشت ریوت

14-خاواک

15-تل یا (طول)

                 ج- دهکده های پریان مربوط علاقه داری زنی

16-شانیز

17-کوسور

18-قلعه

19-ناوه دانه

20-ده پریان

21-کوش جان

22-جیشته

23-شوبلند

24-شارکچه

25-دلدلدوان

26-گل کوه

27-اوعقیب

28-کرپیتو

29-پس مزار

30-پیرگذر

31-اچمار

درۀ پنجشیر از نقطه نظر تعداد دهکده ها و تمرکز جمعیت یکی از بهترین جاهای حکومت کلان شمالی است. اهالی پنجشیر بیشتر سفید چهره و موهای خرمائی و چشمان آبی دارند. بزبان فارسی تکلم میکنند و از نقطه نظر علایم فارقه چهره و بدن با باشندگان سایر دره های سمت شمالی فرق دارند. 

خانه و منازل ایشان  عموماُ از سنگ های پارچه و گل ساحته شده و در مواردی که به خشت ضرورت میافتد، خشت های بزرگ خام استعمال میکنند. کلکین های اطاق های آنها عموماُ کوچک و چوکات دروازه ها اکثراُ منبت کاری میباشد. اطراف چوکات کلکین ها را عموماُ سفید میکنند و در بسیاری موارد به دو طرف دروازه های حویلی ها دو سکو یا صفه دیده میشود.

حین مراجعت از استبق اتفاقاُ در سواحل چپ رودخانه از میان دهکدۀ (راغک) پیاده عبور کردیم. این دهکده در پست و بلندی مرتبه ها میان مجرای خروشان رودخانه و دامنه قشنگ کوه ها نهایت زیبائی دارد. در آبادی و عمران خانه ها ذوق خوبی به خرچ داده شده و با مواد و مصالح محلی آشیانه های قشنگی ساخته اند که در چندین محل بی اختیار ایستاده شده و در اثر دعوت یکنفر ریش سفید داخل یکی از سراچه های دهکده را که زیر برگ ها و خوشه های انگور مستور بود و با گلدان های گل زینت یافته بود، مشاهده کردیم و به سلیقه و خلق کریم آن ریش سفید نیکو سیرت و صورت آفرین گفتیم.

پنجشیر آب و هوای نهایت گوارا و دلخواه دارد. در تابستان سرد و در زمستان چون باد ندارد گرم است. نظر به اختلاف ارتفاع پنجشیر علیا سردتر است. اهالی جزء چند ماه زمستان بقیه ماه های سال را در هوای آزاد ، در زیر درخت های باغچه های اطراف دهکده ها و یا بالاتر در قله های کوه ها در ییلاق های تابستانی خود میگذرانند و مانند خوشه های انگور که بیک تناسب معین سایه و آفتاب بکار دارد، همانطور در سایه و روشنی تحت برگ های درختان زندگانی میکنند.

پنجشیری ها مردمان با نشاط و بشاش اند. در آواز خواندن و ترنم و قرسک و اتن و رقص میل وافر دارند. بهترین آلۀ موسیقی آنها دایره است. شعرا در میان ایشان زیاد است و در ساختن غزل های عامیانه عشقی ماهر اند. تنها تنها و دسته جمعی میخوانند و اشعاری در مدح زیبائی های طبیعی دره و حسن و جمال و فضایل اخلاقی خویش ساخته اند و میخوانند و از دربند تا پریان یعنی از اول تا آخر درۀ پنجشیر همه و هر چیز را میستایند.

پنجشیری ها در زمانه های قدیم حتماُ از نقطه نظر لباس چیزهای ممیزه و مخصوص داشته اند که در اثر رفت و آمد زیاد به کابل و تماس با اهالی همجوار مخصوصاُ کوهستانی ها و کوهدامنی ها از میان رفته است. تنها لباس مخصوص آنها (برزو) است که پارچه آن عموماُ از موی بز بدست خود آنها بافته میشود و رنگ آن سیاه است و مانند پتلون طوری پوشیده میشود که دامن پیراهن داخل آن باشد. در تابستان نعلین چوبی و کلاه های نازک نخی سفید هم میپوشند.

پیشتر گفتیم که اهالی پنجشیر در ایام گرمی به قله های کوه ها در ییلاق ها میبرایند. مهمترین مقر تابستانی آنها چهل دختران، کلاريا، قلی، لوناکندی، خشکه اثر و کنده غر نام دارد که در نقطه اخیرالذکر زیارتی است موسوم به خواجه چرخان ولی.

شبهه ئی نیست که کلمه پنجشیر که امروز در مورد تمام دره از دربند تا پریان استعمال میشود در آثار عموم جغرافیه نویسان و مؤرخین عرب و مأخذ فارسی قرون وسطی بصورت (پنجهیر) یا (بنجهیر) ضبط شده. ملاحظات تاریخی را در اینجا مورد بحث قرار نداده و آنرا به مقاله دیگر میگذاریم و اینجا قدری در اطراف تخیلات عوام صحبت میکنیم.

مردم پنجشیر عموماُ به این عقیده هستند که پنجشیر قبل از ظهور غزنویان بنام (کچکن) یا (کچکنه) خوانده میشد. در دورۀ سلطنت سلطان محمود غزنوی موقعیکه بند معروف (سلطان) را در غزنه آباد میکردند، اهالی را از دور و نزدیک برای کار جمع مینمودند. کسان سلطان به درۀ پنجشیر هم برای جلب نفری آمده بودند. مردم پنجشیر جمع نشدند و نرفتند، از میان خود فقط (پنج) نفر نماینده فرستادند. چون ایشان کنار بند رسیدند سلطان پرسید که چرا باقی اهالی نیامده. این پنج نفر عرض کردند که چون سلطان را کار است از روی ما پنج نفر کار بسیار میشود و آنگاه بیل و کلنگ را گرفته و واقعاُ بصورت حیرت آوری کار کردند. پرگنه های بزرگ سنگ ها و احجار را به بسیار آسانی میکندند. در نتیجه سلطان فرمود که اینها مانند (پنج شیر) هستند و مانند شیران متهورانه کار میکنند. سپس این نام شهرت یافت و درۀ (کچکن) منبعد به (پنجشیر) و باشندگان آن به (پنجشیری) معروف شدند. این پنج نفر بعد از انجام کارهای محوله به درۀ خویش برگشتند و در آغاز دره میان خود عهد بستند تا در موارد مشکل همیشه جمع شوند و به مشورت هم کار کنند. ایشان در نزد عوام به پنج پیران پنجشیر شهرت دارند و آرامگاههای ایشان زیارتگاه های اهالی است. اسامی پنج پیران و مدفن های آنها قرار ذیل است:

1-     خواجه ابراهیم در دربند

2-     خواجه صفا در دواب

3-     خواجه گل ولی در تل یا طول

4-     خواجه عارف در اریب

5-     خواجه احمد بشارا در آستانه کلان.

پنجشیر از نظر سیاحت و جهانگردی آینده بسیار درخشان دارد. قراریکه در اوائل این مقاله نوشتم، این درۀ زیبا از نقطه نظر آب و هوا و مناظر بدیع طبیعی، آبهای خروشان و شفاف، کوه گردی و شکار آهو و کبک و کبک زری، آب های معدنی، احجار و طبقات الارضی در حوالی کابل نظیر ندارد و دهکده های قشنگ آن برای گذرانیدن ایام تفریح و ........

[متاسفانه قسمت های باقی مانده این نوشته در دست نیست. اگر خوانندگان ارجمند کاپی آنرا داشته باشند، لطف نموده و آنرا در سایت آریائی به نشر برسانند. همچنان اگر اشتباهی در تایپ نامها صورت گرفته باشد از تصحیح آن ممنون خواهیم شد. معمولاُ در آثار استاد کهزاد تاریخ نشرآن ذکر میباشد. چون قسمت آخر این نوشته در دست نیست، تاریخ نشر اول آن نیز عجالتاُ در دست نیست. به احتمال که در نیمه دوم دهه 1330 نوشته شده باشد.  تشکر.    بنیاد فرهنگی کهزاد]

 

 


بالا
 
بازگشت