سیری بر تاریخ هزاره ها در پاکستان

 

 

نویسنده: بومان علی قاسمی

 

 

چگونگی ورود مهاجرین هزاره  به سرزمین هند بریتانیایی

پس از به قدرت رسیدن امیر عبدالرحمن ، با سیاست های استبدادی و نوکر منشانه اش برای  انگلیسها ، شاه مستبد و خون اشام  دست به لشکر کشی های متعددی در نقاط مختلف افغانستان زد که ازجمله بیشترین ظلم و قصاوت را برسرزمین هزارستان و مردم شجاع و تمدن پرور آن در محراق، تحقیر، تکفیر، چپاول، کوچاندن اجباری، فقر اقتصادی، اجتماعی، بردگی، فروش انسانها ، کله منارها، قتل های دسته جمعی، غصب اراضی و... روا داشت  .

طبق اظهارات  منابع تاریخی  بیش ازشصت ودو در صد از این مردم  را نابود ساخت  و شمار بیشتری از هزاره های ساکنین  ارزگان ، دای چوپان ، زاولی ، دای زنگی ، دای کندی ، قلندر، مسکه ، جاغوری ، دای فولاد ، دهراود ، ده مرده  و ..... با هزاران مشقت  و دادن قربانی های بیشمار که به گفته نویسنده شهیروطن، بصیر احمد دولت ابادی ، و به نقل از شهنشاه تاریخ نویسان افغانستان ملا فیض محمد کاتب هزاره ، از هر ده نفر هزاره ایکه ترک وطن نمودند نه نفر انان از اثر ظلم و چپاول نیروهای دولتی ،  حوادث  طبیعی  و یا توسط  راهزنان در مسیر راه جان باخته و فقط یکتن از انان  موفق شدند تا به کشور های هندوستان ، ایران و آسیای میانه مهاجرت نمایند .

درمورد چگونگی ظلم و چپاولگری  نیروهای متجاوز عبدالرحمن خانی  مورخ نامدار شرق علامه فیض محمد کاتب در کتابهایش و همچنین مورخین و نویسندگان عصر بالخصوص  دانشمندان گرانقدر و فرزندان درد کشیده ملت هزاره  هریک  حاج کاظم یزدانی ، بصیر احمد دولت ابادی ، حسین نایل ، شهید محمد عیسی غرجستانی ، حجت الاسلام محمد اسحق اخلاقی  مرحوم الحاج عبدالحسن مقصودی ، سید عسکر موسوی ، محمد تقی خاوری  ودیگر دانشمندان گرانقدر مفصل نوشته اند و درد های مردم مارا  پیش چشمان خواننده و شنونده مجسم نموده اند .

موضوع قابل بحث  تاریخ هزاره  های  است که فعلا در شهر های مختلف پاکستان بالخصوص در شهر کویته  مرکز ایالت بلوچستان  سکونت دارند .

با در هم شکستن نیروهای مقاومت  مبارزین  هزاره در مقابل نیروهای خون اشام  عبدالرحمانی  هزاره های که توان مهاجرت را داشتند  خانه و سرزمین خود را  ترک گفته و با پای پیاده از طریق کوه و بیابان  وارد  کشور همجوار افغانستان  یعنی هند بریتانیایی شدند . این آخرین دهه قرن 19 میلادی بود  یعنی بین سالهای 1890  الی 1895 .

مهاجرین ستمدیده هزاه  به مجردیکه وارد سرزمین هند بریتانیایی شدند  احساس آرامش نموده و در اولین شهر که خودرا رسانیدند سکونت اختیار نموده و اقامت کردند .

البته دلایلی که  چگونه هزاره ها درشالکوت  سابقه یا شهر کویته کنونی ماندگار شدند زیاد است که  دلایل مهم و عمده ان،  اول: نداشتن توان مالی برای ادامه دادن راه  مسافرت  طولانی و نامعلوم  تا  دیگر شهر های هندوستان .  دوم : سازگاری آب و هوای کویته  با  مردم هزاره  که اصالتا از مناطق سرد سیر هزاره ستان  هجرت نموده بودند .  سوم:  احساس ارامش و سکون پس از ماه ها مهاجرت و هزاران ترس و وحشت  و نجات یافتن از خطرات مرگ .  و موضوع چهارم : آشنایی با زبان مردم  این شهر که بیشتر ان را پشتون ها و بلوچ ها تشکیل میدادند .  بلوچ ها از اثر رفت و امد زیاد به ایران  بیشتر آشنایی به زبان فارسی داشتند که هزاره ها در شهر کویته کنونی یا شالکوت ان زمانی  با بلوچ ها به زبان فارسی و همچنین با پشتون ها  به زبان خود شان  رفع مشکل میکردند .

بنا بر این دلایل و دلایل بیشمار دیگر هزاره های مهاجر در شهر شالکوت هندوستان  اقامت نمودند و در گوشه شرقی از شهردر دامنه کوه بنام مردار کوه  که بعد ها پس از نامگذاری شهر داری  بنام بارنس رود  واکنون بنام  علمدار رود ( جاده علمدار) که مسمی بنام علمدار کربلا حضرت عباس (ع) فرزند امام علی (ع) میباشد ، سکونت اختیار کردند .

دامنه کوه مردار محل تعلیمات و میدان تیر اندازی سربازان بریتانیایی بود . دولت هند بریتانیایی این محله تنگ را که در حدود سه کیلو متر طول و در حدود  دو کیلومتر  عرض داشته  و از سه طرف توسط  کوه ها احاطه شده بود  در اختیار مهاجرین هزاره قرار داد .

اگرچه این منطقه خالی از سکنه بود و چنانچه یاد اور شدم  محل تمرینات سربازان بریتانیایی بوده اما شمار کمی از قبیله مری های بلوچ  در خیمه های  در این دامنه بود و باش داشتند که به علت جنگلزار بودن این ساحه  از علف و گیاه های ان بای رمه داری خود استفاده میکردند و این منطقه بنام مری آباد مسمی گردید .

هزاره ها  که از اصل مردم زحمتکش و تمدن خواه هستند   در این ساحه برای خود خانه های محقر و گلی ساختند و خود ها  برخی  در کار روز مره بین شهر و بیشتر در جنوب و شرق کویته در کار معدن ذغال سنگ  مشغول شدند .

برخی از این هزاره ها به علت تلاش و کار خستگی ناپذیر بزودی صاحب ثروت اندکی شدند که با ان سرمایه خود  توانستند  کوه ها و تپه های معادن ذغال سنگ را در مناطق مچ ، مروت  و غیره  در اطراف کویه خریداری نمایند .

شماری از این افراد که سخت زجر و مشقت روز گار را دیده بودند  فرزندان شان را در مکاتب برای تحصیل فرستادند و برخی  فرزندان جوان شان را در چوکات اردوی بریتانیا  به سربازی فرستادند .

فرزندان هزاره  که  از استعداد عالی برخوردار است  به زود ترین فرصت در میدان تحصیل و در میدان سربازی جای گاه خوبی را برای خود یافتند که دراین میان فرزندان برومند این قوم مانند صوبیداریزدان خان مرحوم و شیر کشمیر حاجی ناصرعلی  خان مرحوم  نام شان زبان زد مردم  سرزمین پهناور هند گردید که در نتیجه  دولت بادشاهی بریتانیا برای یزدان خان سند سرداری و برای حاجی ناصر علی  سند خانی  را عطا نمود .  به همین گونه  مردم هزاره در سیستم تجارت و سرمایه گذاری هم  در شهر کویته چای گاه خوبی را کسب نمودند . 

شماری از هزاره های  هزارستان بعد از سقوط دولت امانی و بالخصوص با روی کار آمدن خاندان یحیی  این  جیره خواران استبداد و ادامه دهنده گان راه  امیرعبدالرحمن در افغانستان  ، سرزمین شان  را ترک گفته و راهی  سرزمین  هندوستان شدند . که در چهل و چهارسال بادشاهی محمد نادر ومحد ظاهرشاه  و پنج سال حکومت  محمد داود ، از اثر ظلم و جبر حکومت ها ویا مشکلات اقتصادی  ، هرساله صد ها خانوار سرزمین و خانه های شانرا ترک گفته و راهی هندوستان قبل از 1947  و پاکستان پس از 1947 می شدند .

با تقسیم هندوستان و پاکستان و ازادی این دو کشور از تحت تسلط بریتانیا در 1947  شهر کویته تعلق به پاکستان گرفت  و فرزندان برومند  صوبیدار یزدان خان هریک  سردار محمد عیسی خان، سردار محمد اسحق خان و سردار محمد موسی خان قد علم نمودند و هرکدام بنوبه خود قوم هزاره را در اطراف خود جمع نموده و سرپرستی مینمود .

 

رشد اقتصادی و فکری در هزاره های هند .

چنانچه در فصل گذشته یاد اور شدم  هزاره های که در سرزمین هند بریتانیایی اقامت گزیدند  از همه گونه امکانات و رفاه که مهم ترین ان مصئونیت ، ازادی کار و نعمت های فراوان خداوندی بودند بهره مند گردیدند  بنا چون ملت هزاره  در اصل یک ملت زحمت کش است  از راه های کاریگری و زحمت کشی در معادن ذغال سنگ ، سرمایه گذاری اندک دربازار ، تجارت با سرمایه ناچیز بین کشور ایران و پاکستان توانستند که سرپای خود استاده و از فشار شدید اقتصادی خودرا مصئون سازند . درشهر کویته  شمار زیادی از هزاره ها به دکانداری مشغول شدند و از سرمایه نهایت ناچیز کارهای شان را شروع نموده و به شغل های چای فروشی ، لباس فروشی ، تایر فروشی و پنچرگیری تایر ، نانوایی ، دوخت و ساخت چپلی های چرمی  ( موچی گری ) ، و غیره  پرداختند . عده یی هم وسایل پلاستیکی ، انواع لباس پشمی و نخی مردانه زنانه و طفلانه را از ایران اورده و به دوکانداران در شهر کویته به فروش میرساندند که با این کار هم  خانواده ها و افراد به زیارت امام هشتم شیعیان حضرت امام علی رضا (ع) درشهر مشهد و همچنین دیگر اماکن مقدسه در ایران مشرف میشدند و هم  مقداری جنس خریداری نموده و تجارت خودرا ادامه میدادند.

در سرتاسر پاکستان چپلی های چرمی ساخت هزاره های کویته که در هر خانه و دکان  در محله علمدار رود  و نواحی  ناصر اباد ، مومن اباد ، سید اباد ، حاجی آباد ، و نچاری ساخته میشد ، از شهرت خاصی برخوردار بود و کسب حلال و پرروزی به حساب می امد که بیشتر جوانان به این حرفه رو اورده بودند .

شمار دیگر در معادن ذغال سنگ ( کان کویله ) در نواحی مچ ، مروت ، بولان و اطراف کویته مشغول کار بودند که این کار زحمت و مشقت زیادی داشت اما مزد چندان خوبی نداشت ، با گذشت زمان چون در پاکستان امروزی و هند سابقه معادن مربوط به سرمایه گذاری خصوصی میشود  لذا شماری از افراد هزاره که ثروت بیشتری در دست داشتند معادن ذغال را خریداری و یا بطور اجاره گرفته و با کار و سرمایه گذاری ازاد توانستند اقتصاد خودرا رشد بیشتر بدهند  تا اینکه به گذشت زمان هزاره های پاکستان که مرکزیت شان در شهر کویته هستند  صاحب ثروت خوبی شده و در شهر کویته در بازار اقتصاد و مارکیت ازاد تجارت پس از پشتون ها جایگاه دوم را بخود اختصاص بدهند .

با رشد اقتصادی چشمگیر فرزندان هزاره با فراغت از مکاتب دولتی و خصوصی  با کسب نمرات عالی وارد ادارات دولتی  بالخصوص دستگاه اردو( فوج ) و پولیس شدند که دراین راستا نیز با موفقیت پیش رفت نموده و حکومت های وقت را متوچه ساختند که هزاره بهترین و جانباز ترین سرباز و افسر بوده میتواند . لذا دولت پاکستان در عصر ریاست مارشال محمد ایوب خان غند نظامی را بنام هزاره پنیر تشکیل نمود که فرزندان برومند وصدیق هزاره را دران شامل ساخت .  درحین جنگ اول هندوستان و پاکستان ستر جنرال محمد موسی خان هزاره  فرماندهی کل نیروهای نظامی پاکستان و گورنر پاکستان غربی بود  و جوانان دیگری مانند حاجی ناصرعلی شیر کشمیر ( به خاطریکه که درجنگ هند و پاکستان در جبهات کشمیر فتوحات قابل ملاحظه یی را نصیب شده و قهرمانانه رزمیده بود لقب شیر کشمیر را به وی داده بودند ) ، مارشال نیروی هوایی شربت علی چنگیزی ، دگروال ( برگدیر) خادم حسین چنگیزی دگرمن (کرنل) برکت علی  دگرمن ( کرنل ) محمد یونس چنگیزی ، جگرن ( میجر) نادر علی ، میجر محمد علی شهید جنگ کارگل در 1998، پیلوت نیروی هوایی تورن ( کیپتن ) صمد علی شهید که درجنگ دوم هند و پاکستان جام شهادت نوشید، کیپتن شهید ذولفقار علی  شهید جنگ کارگل در 1998 و ده ها افسر جوان و برومند از فزرندان هزاره وارد معرکه و نیروهای نظامی پاکستان ستاره وار درخشیدند . که اکنون شمار این نخبگان و ستاره گان درخشنده بیشتر گردیده که با افزایش شان جامعه هزاره  منور گردیده بلکه فردای روشنی را برای نسل اینده  خود پیش رو دارند .

در این اواخر که نیروی هوایی پاکستان بعد از گذشت چندین دهه  دخترهارا در اکادمی پیلوتی تحت تربیت گرفت  دربین چهار موفق ترین دختران که ستاره چهارگانه  دختران پاکستان لقب داده شده اند یکی  ازانان  سایره بتول دختری از بازماندگان کاروان چهل دختران است  که باعث افتخار هزاره ها در سرتاسر جهان گردیده است .

نخبگان زحمتکش هزاره جهت رشد ارتقای سطح فکری فرزندان شان تلاش های زیادی نمودند  تا در جامعه هزاره تعلیم و تربیه را کسترش روز افزون داده و خدمات شایسته یی را برای فرزندان این ملت انجام دادند .

بجا خوا هد بود که زحمات هریک ازاین سرمایه های ملی را فهرست وار خدمت خواننده گان عزیز ارایه نمائیم .

درعصر کنونی  پس از اینکه جامعه پاکستان گام بسوی رشد شهری گذاشت اوایل دهه هشتاد میلادی بود ، در دوران حکومت  جنرال ضیاالحق رئیس حکومت نظامی پاکستان ، سردار نثارعلی هزاره  فرزند خلف  سردار محمد عیسی خان مرحوم و نواسه  یزدان خان مرحوم  بحیث وزیر در کابینه ایالتی بلوپستان  از جانب مردم کسب رائی نموده و توظیف شد .  این مرد باخرد ، زحمات زیادی را در راه رشد مردم و منطقه  هزاره نشین انجام داد .

برای بار اول سرکهای فرعی و حتی کوچه های نواحی هزاره نشین  قیر ریزی شد ، پیپ های گاز درتمام مناطق هزاره نشین  برای مردم  مهیا گردید ، چاه های عمیق برای  آب رسانی  حفر و مورد استفاده قرار گرفت  و مکتب لیسه  دخترانه بنام سردارمحمد عیسی خان کرلزهایی سکول و مکتب لیسه پسرانه بنام هزاه سوسائتی هایی  سکول  و همچنین یک کالج پسرانه بنام جنرال محمد موسی کالج تعمیر گردید .

پس از ختم دوره حکومت جنرال ضیا الحق و دور اول صدراعظمی بینظیر بوتورهبر حزب مردم  و همچنان در دور اول صدراعظمی نواز شریف  رهبر حزب مسلم  شخصی بنام  نورمحمد صراف  با وصفیکه رائی مردم را بدست اورده و در پارلمان ایالتی بلوچشتان به نمایندگی ا ز مردم هزاره راه یافت ، اما کار چشمگیر و قابل ملاحظه یی را دراین  دوره انجام نداد .

در دوره دوم حکومت  بینظیر بوتو  سردار سعادت علی فرزند دیگر سردار محمد عیسی خان مرحوم  به مجلس ایالتی بلوچشتان راه یافته و در راستای تعمیر سرک ها ، تعمیر شیله های  آب باران و رشد مراکز صحی  خدمات قابل ملاحظه یی را انجام داد .  به ادامه ان در دور دوم صدارت نواز شریف سردار نثارعلی برادر ارشد سردار سعادت علی هزاره  زحمات زیادی را در راه رشد تعلیمی و کاریابی فرزندان هزاره انجام داد که مهم ترین ان منظوری کالج دخترانه  و منظوری  حوض آب در بالای کوه برای رساندن اب به مردم  و همچنین مقرری صد ها تن از فرزندان هزاره را در ادارات دولتی بود . که به همین جرم قوم دوستی در زمان حاکمیت پرویز مشرف به زندان اقتاد و رنج های بیشماری کشید .

با سقوط حاکمیت نوازشریف و روی کار امدن حکومت نظامی پرویز مشرف  سردار محمد مهدی حسن موسی  فرزند سردار محمد حسن و نواسه سترجنرال محمد موسی خان  در مدت اندکی فعالیت خوبی نمود . که مهم ترین ان تعمیر حسن موسی گرلزکالج ، قیر ریزی سرک های هزاره تاون و بروری و غیره بود .

پس از انتخابات عمومی در سال 2002 کرنل بازنشته محمد یونس چنگیزی با کسب رائی اکثریت هزاره ها  عضویت مجلس پارلمان ایالتی را کسب نمود اما موصوف برعکس شعار های که در زمان انتخابات میداد هیچ کارکردی از خود نشان نداده و فقط در صدد حفظ مقام و کرسی خود بود . درحالیکه حقیقتا صاحب این کرسی و مقام همان مردم هزاره کویته بود که برایش رائی داده بودند .

اما درهمین دور فرزند برومند دیگر ازجامعه هزاره میجر نادرعلی که مقام سکرتریت  گورنر را در اختیار داشت زحمات قابل قدری را انجام داد که مهم ترین فعالیت های او تعمیر حوض بزرگ اب  در بالای کوه  برای اب رسانی به منازل بغل کوه ، تعمیر مجهزترین شفاخانه  در ساحه گلستان تاون ، تعمیر ستدیوم ورزشی در ساحه گلستان تاون  قیر ریزی دو باره سرک ها و کوچه های مناطق هرازه نشین ، تعمیر مکاتب دخترانه و پسرانه در هزاره تاون و قیر ریزی کامل سرک ها و کوچه های هزاره تاون و غیره میباشند .  میجر نادر علی  در ابتدای حکومت نظامی مشرف تحت تعقیب عدلی قرار گرفت اما به علت گذشته درخشان و پاکش برائت حاصل نموده و دوباره به پست دولتی گماشته شد .  اما در اخیر قربانی توطئه خودی شده و با دسیسه ، به خواطر خدمت به مردم  از کار سبکدوش شد .

شخصیت سیاسی و اجتماعی دیگر خانواده یزدان خان مرحوم  سردار محمد آصف مرحوم فرزند سردار محمد اسحق خان بود ، ایشان بحیث سردار واقعی مردم هزاره همیشه  درد و رنج مردم را از نزدیک لمس نموده و در همه مشکلات  با مردم بود. وی که درابتدای جوانی کارمند وزارت خارجه پاکستان بود پس از بازنشستگی از وظیفه دولتی اش در حالیکه ریاست شیعه کنفرانس  بلوچستان را به عهده داشت تا اخرین رمق از پا نه استاد تا اینکه در اثر بیماری قلبی جهان را بدرود گفت  روحس شاد باد .

یکی از شخصیت های که همواره در راه خدمت به مردم گام برداشته و در چند دور حکومت های انتقالی  بحیث وزیر در کابینه ایالتی بلوچستان جایگاه فعال داشت حاجی طالب حسین  هزاره فرزند  رستم علی خان است که ایشان در اواخر به بیماری شدید شکر مبتلا گردیده است . وی نیز به علت نامعلومی از سوی حکومت نظامی تحت تعقیب عدلی قرار گرفت  اما موفقانه برائت حاصل نمود .

با گذشت زمان و فراگیری علم چهره های جوان و دلسوزی از این جامعه برای خدمت به مردم و نسل های اینده در میدان سیاست و اجتماع  قدم گذاشتند که هرکدام به اندازه توان و برخی بیشتر از ان جانبازانه خدمت نموده اند. که شمار از انان عبارت اند از، حاجی جمعه مرحوم ، حاجی سید حسین مرحوم ،  شیخ محمد رحیم رحیمیان مرحوم، دی سی سلطان علی مرحوم ، سردار حسن موسی شهید فرزند جنرال محمد موسی خان مرحوم ، حاجی غلام علی ید بیضا ، حجت الاسلام  حسین علی رفیعی ، حجت الاسلام محمد جمعه اسدی ، حجت الاسلام یعقوب علی توسلی، پرو فیسر ناظرحسین ، پروفیسر تاج محمد، حاجی محمد علی  فرزند حاجی غلام علی مرحوم ، حاجی عبدالقیوم و حاجی عبدالباقی (چنگیزی) ، حاجی عبدالحسین فرزند حاجی غلام حسین مرحوم ، حاجی عبدالواحد، حاجی علی رضا بنیادی ، حسین علی یوسفی ، غلام علی حیدری ، محمد جواد ایثار، محمد علی اختیار شاعرمعاصر هزاره ، عبدالخالق هزاره ، غلام علی آزاد ، سید طالب آغا ، ماستر احمد حسین ، احمد علی کوهزاد ، انجنیر صادق علی ، ولایت حسین ایدوکیت ، داکتر انور حسین ، داکتر نوروز علی گلزاری ، افسر پولیس الحاج محمد موسی جعفری، افسر پولیس فقیر حسین هزاره ، دگروال متقاعد ( برگدیر) خادم حسین ، شهید محمد اسمعیل مایلو ، حاجی برکت علی ، حسین علی مرحوم  مشهور به حسین گود در کراچی ، محمد موسی مشعل ، نثارعلی هزاره فرزند حاجی ناصرعلی ، حاجی نوروزعلی وحاجی علیجان تاجران معروف این قوم ، حاجی بابا علی تیکدار، انجنیر مظفرعلی چنگیزی  .......

با رشد فرهنگ و ترقی تعلیم و تربیه در جهان  محلات هزاره نشین شهر کویته به مراکز تعلیمی مبدل گشته و مراکر تعلیمی  و مراکز خصوصی برای فراگیری آموزش های قران کریم ، علوم دینی ،  لسان انگلیسی ، کمپیوتر، در هر کوچه  باز و نسل آینده این ملت را بسوی روشنی و اینده  منور هدایت میکنند.

که طبق گزارش بیش از چهل هزار از فرزندان این ملت در مکاتب مختلف این شهر برای فراگیری علم  بسوی مراکز تعلیمی گامزن هستند. که این خود نویدی است برای اینده درخشان یک جامعه متمدن . 

به جا است اگر در مورد  رشد روز افزون انواع ورزش دربین این قوم  تذکر بدهم ، فرزندان هزاره مانند دیگر میدان ها در میدان ورزش نیز پبشتاز قرار گرفتند ، با وصفیکه ورزش در بین نسل جوان این قوم رشد قابل ملاحظه داشته و همه به ان رو می اورند  اما این جامعه با محدودیتش  توانسته افراد نامداری را در این رشته تقدیم نماید که شماری در بین پاکستان و حتی در سطح جهانی مطرح گردیده اند . مانند قیوم علی چنگیزی  شهنشاه فوتبال پاکستان ، برعلاوه وی جوانان زیادی در تیم های ملی پاکستان حضور داشتند که شماری از انان عبارت اند از محمد مهدی ، سخاوت علی ، سید حیدر و برادرانش، سید لایق شاه ، ذاکر حسین ، و غیره  به همین گونه  سید ابرار حسین ، اصغرعلی  و حیدر علی هزاره در رشته بوکس قهرمان دوران خود بودند . در رشته ورزش های رزمی استاد شهید عطا محمد چنگیزی ، شوکت علی چنگیزی ، باقر چنگیزی ، مبارک علی شان ، اسحق علی هزاره ،  حیدریان و غیره ستاره های ممتاز بودند  ..... در رشته زیبایی اندام  مستر ناروی  و حاجی محمد یاسین در سطح پاکستان به قهرمانی رسیدند.  به همین گونه در رشته های هاکی ، کرکت ، تیراندازی ، آب بازی ، سکواش و غیره  جوانان این قوم  نظر به کمیت شان کیفیت عالی  را دارا هستند .

هزاره های پاکستان  و حفظ هویت ملی و مذهبی .

با مهاجرت هزاره ها از سرزمین اجدادی شان یعنی هزاره ستان مرکز افغانستان در عصر امیرعبدالرحمن جابر، چنانچه قبلا یاد اور شدم  هزاره ها در کشور های هند بریتانیایی ( پاکستان کنونی ) ، ایران و کشور های اسیای میانه بیشتر مهاجرت نمودند ، اما از میان این مهاجرین هزاره های که در آسیای میانه هجرت نموده بودند نه هویت ملی خود را حفظ توانستند و مذهب خود را که از ان پیروی میکردند .  هزاره های که در شرق ایران  مهاجر گردیدند  به علت شیعه بودن ایرانی ها و انهم در جوار حرم امام هشتم شیعیان  برهمان هویت مذهبی خود باقی ماندند ، اما ملی خود را ازدست دادند که در ابتدا بنام بربری و بعد ها به خاوری مسمی گشتند و انان اصلا خودرا هزاره نمیدانند.

برخلاف توقع  درهندوستان قدیمی و پاکستان کنونی هزاره ها در هر شهری که سکونت اختیار نمودند نه تنها  هویت ملی و مذهبی خودرا حفظ نمودند بلکه نمونه از مذهبی بودن  در بین دیگر شیعه های پاکستان قرار گرفتند . بطور مثال در شهرکراچی پاکستان که حدود بیست ملیون نفوس دارد و بیش از سه ملیون جمعیت شیعه مذهب دارند ، در جلوس روز عاشورا سردسته تمام  دسته ها که بیش از یکصد دسته میشود  جمعیت حدود دوهزار نفری هزاره های است که در کراچی سکونت دارند و با افتخار در تابلوی سیاه  در عقب علم حضرت ابوالفضل العباس  نوشته است ( دسته ماتمی هزاره مغل ) و این افتخار هزاره های جهان است  که همه ساله و در هر میدان  دو هزار جوان  هزاره  پیشتاز سه ملیون شیعه کراچی است .

در شهر های دیگر پاکستان مانند حیدر اباد ، سانگر، لاهور ، پشاور، راولپندی ، پاره چنار و شهر های کوچک بلوچستان در حالیکه هزاره ها کا ملا یک اقلیت هستند اما در مراسم برگزاری مذهبی  خود  پیش قدم هستند و همه انان را بنام هزاره میشناسند .

در میان شیعیان پاکستان هزاره ها جایگاه قابل احترام را بخود کسب نموده اند، و پیروان این مذهب در سرتاسر پاکستان  به علت شجاعت و متانت هزاره ها بر شیعه بودن شان فخر می کنند.

در حفظ هویت ملی شان هزاره های پاکستان به حدی معتقد اند که  حفظ هویت را یکی از اسباب بقای زندگی شان میدانند و بران میبالند ، چنانچه شمار زیادی از  افسران و بزرگان این قوم  لقب هزاره  یا چنگیزی را پسوند نام خود  قرار میدهند .

 ***

 

هزاره های پاکستان و انقلاب اسلامی افغانستان .

در بهار سال 1978 میلادی توسط یک کودتای خونین نظامی ، حکومت محمد داود خان  رئیس دولت افغانستان سرنگون گشت و به جای او  حزب سیاسی بنام حزب دموکراتیک خلق زمام امور را بدست گرفت .

اعضای حزب خلق که در حکومت و مردم داری تجربه نداشتند ، پس از اندک زمانی به ظلم و چپاول اغاز نموده و شمار زیادی از متنفذین ، روشن فکران ، علما و سران قبایل و اقوام را بنام ، مسلمان ، فیودال ، مرتجع و غیره زندانی و هزاران تن را به دام مرگ سپرد . این حرکت نا اگاهانه حاکمان تازه در صحنه امده عرصه را بر مردم کشور افغانستان تنگ ساخته و از هر گوشه و کنار کشور صدای ازادی خواهی و انقلاب  بلند شد ، مردم متدین هزاره که همیشه درس انقلاب و ازاد زیستن را از مولای شان حسین بن علی (ع) اموخته اند  سراغاز انقلاب گشته و مردم دره صوف ولایت سمنگان دست به شورش و قیام زدند .

با قیام دره صوف ، انقلاب به تمام هزاره جات سرایت نموده و در مدت کوتاهی تمام ولسوالی های هزاره جات  از تسلط حاکمیت دولت مرکزی حزب دموکراتیک خلق خارج شد . و توسط خود مردم اداره و کنترول میگردید .

با بروز چنین حوادثی  دولت مرکزی از طریق فضا و زمین چندین مرتبه بالای هزاره ستان عملیات نظامی را اغاز نمود اما موفق نشد .

حکومت از سیاست یک قرن قبل عبدالرحمان خانی کار گرفته و شمار از مردم پشتون ، اهالی میدان وردگ و پغمان را مسلح ساخت تا علیه هزاره ها بجنگند . سرهزاره از دولت و مال و دارایی اش از انان باشد .  اما مردم وردک و پغمان که نمیخواستند تاریخ تکرار شود ، فریب حکومت را نخورده و باسلاح هایش  علیه حکومت قیام نمودند .

با اغاز عملیات های نظامی و بمباران ها از سوی قوای دولت ، شمار از مردم هزاره که در مرز های هزاره جات ساکن بودند ، منطقه را ترک گفته و راه هجرت را درپیش گرفتند . البته که دراین بار تمام اقوام افغانستان کشور را ترک گفته و به کشور های همسایه مهاجر شدند . اما هزاره ها بیشتر به جمهوری اسلامی ایران روی اورده و شماری هم  به شهر کویته پناهنده شدند .

کویته در عصر انقلاب اسلامی یعنی دهه های  60 و 70 خورشیدی یا دهه های 1980 و 1990 میلادی  ، برای هزاره های که از اثر حملات نیروهای دولتی و  همچنین بعد ها جنگ های خانمانسوز داخلی احزاب راه هجرت را در پیش میگرفتند ، خانه دوم این مردم بحساب می امد و گاهی هم مهاجرین  احساس بیگانگی و دوری از وطن را نکردند .

با اغاز انقلاب و جهاد در افغانستان هزاره های کویته تنها به پناه دادن مهاجرین اکتفا نکرده بلکه شماری از شخصیت های ملی ، مذهبی و جوانان  با احساس این قوم  دست به فعالیت سیاسی زدند که تشکلی را بنام  تنظیم نسل نو هزاره مغل  در کویته بوجود اورده و با  نشر ، نشریه الذوالفقار اعلام موجودیت خودرا در پاکستان ، برای همکاری  با هزاره ها در افغانستان اعلام داشتند .

تنظیم نسل نو هزاره مغل که توسط شماری از نخبگان ملی و مذهبی هزاره های کویته مانند ، مرحوم اقای فاضل ، مرحوم حاج سید حسین و شمار زیادی از متنفذین و جوانان این قوم  اداره میشد و همچنین از برادران مهاجر شخصیت های سیاسی و ملی مانند مرحوم الحاج عبدالحسین مقصودی و محترم حاج غلام رسول در هسته مرکزی این جریان سیاسی جاداشتند .

تنظیم فعالیت خوبی را  به پشتیبانی  شخصیت های سیاسی هزاره که  شامل در دولت پاکستان بودند  شروع کرد و برای مسلح نمودن جبهات هزاره ها در هزاره ستان ، سلاح های بیشماری را از دولت پاکستان بدست اورده  و به هزاره جات سرازیر نمودند . این فعالیت تنظیم  که بدون مقدمه  و زمینه سازی قبلی ، با احساسات پاک هزاره گی  وارد شده بود، وحشتی را در قلب شماری از افرادی انداخت  که  همه چیز را ظاهری فکر میکردند و منافع ملت هزاره را  در گرو چند میل سلاح ایرانی میدانستند .

آغازفعالیت  نا بهنگام و کمک های یکبارگی  تنظیم در هزاره جات  توسط جاسوسان سپاه پاسداران ایران برای  سردمداران ایرانی  که در راس انان فرد نا اگاه و دشمن هزاره ها مهدی هاشمیی قرار داشت رسید  و این مرد بی خرد  به  مسئولین برخی از احزاب و سارمان های فعال در هزاره جات گوشزد نمود که  فعالیت تنظیم  در هزاره جات خطر ناکتر از نفوذ دولت کمونستی در منطقه است . وباید جلو فعالیت این گروه گرفته شود ، و مبارزه علیه انان حکم جهاد را دارد .

این فتوای  مهدی هاشمی برق اسا به گوش  شماری از فرماندهانی در هزاره جات رسید که فکر اینده مردم را که نداشتند که هیچ  بلکه ،اگاهی از تاریخ و گذشته هزاره ها را نیز نداشتند .  این افراد  همه برکت  و خیر را در میل سلاح های خود میدانستند ، لذا دست به عملیات نظامی زده و سلاح های توزیع شده از سوی تنظیم را جمع اوری نمودند و افرادی را  که  اسلحه گرفته بودند  شکنجه ازار و حتی زندانی و جریمه نمودند  و شماری مجبور به ترک وطن شدند .

در جاغوری  برخی نا اگاهان  شخصیت روحانی  هزاره  اقای فاضل انگوری را که استاد علمای جاغوری محسوب میشد  به جرم همکاری با تنظیم هزاره گی  شکنجه نموده و جریمه نمودند .

با این عکس العمل  شماری از افراد خود غرض و از خود کش بیگانه پرور، احساس پاک ملی  بزرگان و جوانان هزاره ها در کویته سخت صدمه دید و انها دانستند که  کسانی که در هزاره جات  فعلا صاحب قدرت هستند ، هیچ گونه احساس ملی ندارند ، و هنگامی رسد که پشیمان شوند و انوقت پشیمانی سودی نخواهند داشت . که همین گونه هم شد و تاریخ در غزب کابل تکرار شد .

موجودیت هزاره های کویته  پشتیبانی خوبی برای مهاجرین تازه وارد بحساب می امد.  که مهاجرین تازه وارد نه  مشکلات بی سرپناهی را داشتند و نه مشکل زیادی برای کاریابی و همچنین  هیچ گونه مشکلی در مورد نا آشنایی با محیط و زبان و غیره پیش نمی امد.

برخی از جوانان هزاره  که  احساس پاک ملی داشتند  زحمات زیادی را برای رفع نیازمندی ها و دور نمودن سوء تفاهمات بین هزاره های قدیمی و مهاجرین تازه وارد کشیدند . 

هزاره های که  در پاکستان  بالخصوص شهر کویته ماندگار شدند  گاهی هم به اندازه هزاره های مهاجر که درایران  مهاجرت نموده بودند  زجر و درد  را نکشیدند ، بلکه فرزندان شان در مکاتب و مدارس پاکستانی و یا افغانی مقیم پاکستان  از نعمت سواد بهره مند شده و به مقامات عالی علمی خودرا رسانیدند .

دردهه هفتاد خورشیدی  در حین جنگ های  شدید مجاهدین در شهر کابل  ، نه تنها هزاره های کویته از سیاست های حزب وحدت اسلامی در افغانستان پشتیبانی نمودند ، بلکه تمام احزاب سیاسی و اجتماعی  هزاره ها در کویته  به نام  و رهبری شخصیت ملی و سیاسی  هزاره استاد شهید بابه مزاری فخر می کردند و اورا همانند برادران افغانی خود  بابه مزاری خطاب میکردند .  با نشر خبر شهادت آن ابر مرد تاریخ هزاره ها ، هزاره های کویته  سه روز را عزای عمومی اعلام نمودند و به مصیبت داری پرداختند . چنانچه ده ها جوان  با احساس از صدمه مصیبت بابه مرازی بیهوش گردیدند .  پس از شهادت رهبری هزاره ها و شکست  جبهه مقاومت هزاره ها  در کابل مهاجرین بی شماری  وارد کویته شدند که مردم هزاره کویته با قلب باز از انان استقبال نموده و در مساجد و امام  بارگاه ها  برای موقت به انان جای داده و از انان سرپرستی مینمودند . 

من بیاد دارم شبانگاهی را  که  ما در دفتر حزب وحدت  در کویته بودیم  که یکی از دوستان تلفون نمود  و گفت که به تعداد بیست و سه فامیل مهاجرین هزاره از کابل  جدیدا از راه پشاور به کویته رسیده اند ، مسئول نمایندگی کویته اقای محقق افشار و همکاران شان  به ما چند نفریکه دراین مسائل همکار دفتر بودیم و انجمی را بنام انجمن خدمات اجتماعی تشکیل نموده بودیم ، بسوی اقامت گاه این بی سرپناهان حرکت کردیم ، یکی از جوانان با احساس هزاره های کویته دوباره تلفون کرد که مهاجرین را ما در امام بارگاه  امام رضا (ع) جابجا نموده ایم ، وقتیکه ما به امام بارگاه رفتیم ، دیدیم که ده ها زن و مرد اهل محله  با کمپل ها ، مواد غذایی ، ولباس زمستانی از مهاجرین تازه وارد استقبال نموده و یک خواهر هزاره که حدود پنجاه سال عمر داشت  با وصفیکه چند تخته کمپل و لباس های زنانه و طفلانه را برای مهاجرین اورده بود ، گریه کنان به اعضای کمیسیون رسیدگی به مهاجرین گفت که من متاءسفم که هویلی ام کوچک است و خانه زیاد ندارد اما میتوانم سه فامیل را برای هر مدتی که شما لازم بدانید  به خانه ام برده و مصارف انان را متحمل شوم .

این یک نمونه  از صدها واقعه  بود  که  ملت هزاره کویته  اعم از زن و مرد و پیر وجوان  در حق برادران تازه وارد و اواره شان روا داشتند و حق برادری و هم نژادی را به وجه احسن ادانمودند .

در دوره حاکمیت سیاه طالبان  درافغانستان  شهر کویته  نه تنها پناه گاهی امنی برای مردم هزاره افغانستان بود ، بلکه پلی بود که این طریق فرزندان هزاره  ازچنگال دیو خون اشام طالبانی فرار نموده و خود را به  کشور های  عربی ، آستر لیا و اروپا رسانیدند . و در دوران قتل عام یکاولنگ و بامیان و سرازیری مهاجرین این مناطق به کویته بازهم  مردم با احساس هزاره در کویته  برادران مهاجر خود را تنها نگذاشتند و برخی از ثروتمندان و تاجرین عزیز این قوم  شبانگاه و علی وار به خانه های مهاجرین سر زده و مواد خوراکه و پوشاکه به انان میرساندند .

در قسمت سرپرستی يتیمان و خانواده های بی سرپرست هزاره های مهاجر در کویته و بالخصوص در عصر سیاه طالبان  زحمات و تلاش های  محترم حجت الاسلام اقای محمد جمعه اسدی را قابل قدر و ستایش میدانم . که صد ها یتیم  و ده ها خانواده بی سرپرست را سالها یاری نمود و این روند تا کنون ادامه دارد .

 

رشد و فعالیت احزاب سیاسی و اجتماعی دربین هزاره های پاکستان .

 با رشد جامعه هزاره از نگاه فرهنگی و اقتصادی ، بیشتر طبق جوان و تحصیل کرده جامعه هزاره بالخصوص در شهر کویته  روبه میدان سیاست و مبارزات سیاسی اوردند. هزاره ها در ابتدا با حزب مردم  به رهبری ذوالفقار علی بوتو صدراعظم  پاکستان که حکومتش توسط جنرال ضیالاحق فرمانده ارتش برانداخته شد و بعد توسط دادگاهی حکم اعدام وی صادر شده و اعدام گردید ، وابستگی داشتند . پس از کشته شدن بوتو  برخی مخفیانه با این حزب تماس های داشتند و لی شماری از این حزب نظربه اختناقی که از سوی دولت نظامی وضع شده بود ، بریده بودند .  دراواخر دهه هفتاد میلادی و اوایل دهه هشتاد دانشجویان هزاره در کالج ها و دانشگاه  گام به میدان سیاست گداشته و سازمان محصلین هزاره  را تاسیس نمودند . به ادامه ان شماری از این محصلین با سازمان امامیه که یک سازمان سرتاسری درپاکستان بودوابسته شدند.

تحمل نکردن این دو گروه  منجر به درگیری های شدید بین طرفداران هردو دسته شده و تا سرحدی که یکتن از اعضای سازمان محصلین هزاره بنام محمد ابراهیم توسط افراد اعضای سازمان امامیه  به قتل رسید .

این سازمانها پشتیبانی شان را سازمان های بزرگتری به عهده داشتند که در پشت سازمان محصلین هزاره ، حزبی بنام تنظیم نسل نو هزاره  به رهبری غلام علی حیدری و محمد جواد ایثار فعالیت داشت ، و به پشتیبانی از سازمان محصلین امامیه ، سازمان امامیه در سرتاسر پاکستان فعالیت گسترده داشت و از ان هم گذشته  حزب سیاسی تحریک نفاذ فقه جعفریه ( بعد ها تحریک جعفریه ) نیز همکار و پشتیبان محصلین امامیه بودند .

در دهه هشتاد میلادی هزاره های کویته دچار نفاق شدید سیاسی قرار داشتند و نفاق شدید سیاسی بین علمای دینی و روشن فکران مذهبی  با  محصلین ملی گرا و حزب تنظیم نسل نو هزاره وجود داشت .  افراد اتحادیه  محصلین هزاره شمار شان با دولت افغانستان  که دران وقت ببرک کارمل رئیس جمهور و سلطان علی کشتمند صدراعظم بود ، ارتباط برقرار نموده و از دولت افغانستان پشتیبانی مینمودند . فلم های سخنرانی سلطان علی کشتمند را در مجالس خود نشان میدادند . سازمان محصلین امامیه  از انقلاب اسلامی ایران که تازه به رهبری آیت الله خمینی ، بوقوع پیوسته بود  طرفداری نموده و شعار های ایرانیان را  سر میدادند و خود هارا کاسه از آش داغ تر نشان میدادند.

با سقوط رژیم کمونستی در افغانستان در اغاز دهه نود میلادی  و اغاز جنگ های خونین  هزاره ها در کابل  با حکومت به رهبری برهاندین ربانی و احمد شاه مسعود و همچنین قتل عام  هزاره ها  توسط  نیروهای سیاف وهابی و دولت ربانی ، هزاره های کویته از خود احساسات قابل قدری نشان داده و همه اعم ازتندروان  مذهبی و دموکراتها  پشتیبانی خودرا ازموضع حزب وحدت اسلامی به رهبری رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری در افغانستان اعلام نمودند و از نمایندگان این حزب در کویته استقبال نموده همه برای جمع اوری کمک  براه افتادند .

دراواخر دهه نود  حزب تنظیم  به دوشاخه  منشعب گردید که  شاخه دوم به رهبری محمد جواد ایثار با جمعی از همفکرانش  مانند  حسین علی یوسفی ، عبدالخالق هزاره ، احمد علی کوهزاد و غیره ، احزاب  اتحاد ملی هزاره ، تنظیم نسل نو به رهبری جواد ایثار، و برخی از اعضای اتحادیه محصلین هزاره را باخود گرفته و حزبی را بنام  حزب دیموکراتیک هزاره  تاسیس نمودند . این حزب فعلا در راستای رشد فرهنگی و تصمیم گیری های سیاسی نقش عمده را دارد . این حزب در ساحه هزاره تاون  از پشتیبانی خوب سیاسی و ملی برخوردار است .

قبل ار بمیان آمدن حزب دیموکراتیک هزاره، در ساحه هزاره تاون  اتحاد ملی هزاره  به رهبری شماری از جوانان  فعالیت خوبی داشتند .

گروه های  اجتماعی دیگری مانند شیعه کنفرانس  و هزاره جرگه نیز  برای پیشبرد امورات اجتماعی و مذهبی هزاره ها  و شیعه ها فعالیت دارند . که در هزاره جرگه متنفذین و بزرگان طوایف مختلف هزاره عضویت دارند . و در نزد دولت ویا موضوعات اجتماعی وملی در سطح بلوچستان نیز شناخته شده اند . فعلا دبیری این جرگه را حاجی عبدالقیوم چنگیزی به عهده دارد .

شیعه کنفرانس  کمیسیونی متشکل از بزرگان شیعه های کویته است که تنظیم کننده برنامه های مذهبی  را به عهده دارند . ابتدا دبیری این کمیسیون را مرحوم سردار محمد اصف هزاره به عهده داشت و پس از وفات ایشان اکنون سید اشرف زیدی مسئولیت دبیری را به عهده  دارد .

 سازمان خیریه دیگری بنان شهدا ویلفیرفند ( تعاونی عام المنفعه شهدا ) تحت ریاست محمد جمعه اسدی رئیس جامعه امام صادق و شماری ازشخصیت های ملی مانند حاجی  نوروز علی ، پروفیسر تاج محمد ، نثارعلی ناصر و غیره فعالیت داد که این سازمان خیريه  کمک های زیادی را برای معالجه زخمیهای  سانحه های ، حملات ترورستی  در امام بارگاه کلان و عاشورای 2004 نموده و فرزندان زیادی از هرازه ها را از مرگ  نجات دادند  .  این کمیته خیریه  برای خانواده ها و بازمانگان شهدا نیز کمک های را نموده است .

پس از حملات ترورستی  دشمنان بر امام بارگاه و جلوس عاشورای حسینی  شمار زیادی از جوانان هزاره  انجمن های خیریه اهدای خون را تاسیس و راه اندازی نموده اند که  تا در صورت  بروز همچون سانحات و یا پیش امد های دیگر بررای هدیه خون به برادران خود پیش قدم باشند . 

                                                                   

 

 


بالا
 
بازگشت