انجنیر سخی ارزگانی

مسؤلیت زنان در شرایط کنونی

 

جامعه ما هم مانند هر جامعهء دیگر متشکل از زن و مرد می باشد. و اگر یکی از این دو عنصر جامعه متمم یکدیگر و در جوار همدیگر مشترکا مسؤلیت پیشبرد کاروان حیات زندگانی را به منزل مقصود نرسانند، از «غیب» کار شان به ثمر نمی رسد.

در یک جامعه هستی و نیستی زن و مرد باهم مشترک می باشند. زیرا، که ضرر و منافع شان با هم گره خورده و در صورت همبستگی، تشریک مساعی صادقانه و خردمندانه در کلیه ابعاد اجتماعی، مادی و معنوی جامعه است که «آینده» درخشان و تابناک نیز نصیب شان می گردد.

اما، در فرهنگ و جامعه قومی، قبیلوی، طایفوی و خانوادگی افغانستان که از یک «بافت» عقب نگهداشته شده یی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وغیره برخوردار است؛ زنان به «اسارت» ویژهء مرد سالاران و سنت های خرافاتی جامعه قرار دارند که زنان از ابتدایی ترین حقوق لازم خویش در بافتار جامعه نیز محروم می باشند.

تا کنون جامعه ما به آن حد کمال و بلوغ سیاسی- فرهنگی لازم نرسیده است که زنان از حقوق مساوی با مردان برخوردار گردند؛ «مقام» و «کرامت انسانی» زن احترام شود. یعنی وقتیکه مرد سالاران از «حقوق» خویش بی خیر اند، و به خاطر انحصار حاکمیت و یکه تازی «خون» یکدیگر را به زمین خدا می ریزانند تا بالای گرده جامعه، «فرعون گونه» مسلط گردند. پس چه گونه ممکن است که مرد سالاران برای زنان «حق» و احترام انسانی قایل شوند؟ ایامیکه یک مرد از حقوق خویش هیچگونه اطلاع و درکی نداشته و ناحق حقوق دیگران را غصب نموده از آن خود می نماید، چطور شده می تواند که این مرد «حقوق» و «انسانیت» زن را رعایت کند؟

دریک کلام باید افزود که زنان نباید «منتظر» مردان باشند که حقوق شان از سوی مردان داده می شوند. و مردان هم کلا به آن حد از «بلوغ سیاسی» و «دانش عصر» نرسیده اند که در سدد تحقق تساوی حقوق زن و مرد اقدام عملی و صادقانه نمانید. بلکه لازم است که اگر زنان «مسؤلیت های» ضروری خویش را به صورت ذیل درک و عملی نمایند تا حقوق شان، توسط «خود شان» تدریجا برآورده شوند: 

1- خود باوری:

زنان قبل از همه ضرورت به «خود باوری» دارند. زیرا، بدون خود باوری و آگاهی لازم نمی توانند که متکی به خود گردند و به توان خود ایستاد شوند و بعد هم، خود «تعیین سرنوشت» عادلانهء خویش را نمایند و نصف از بدنهء جامعه را از بردگی و اسارت «آزاد» سازند.

اصل «عنصر» خود باوری از راه دانش، تعلیم، آگاهی سیاسی و نظایر آن ممکن می گردد. در این راستا خداوند متعال به «قلم و بصیرت» سوگند یاد کرده است. و همچنان حضرت پیامبر گرامی ما «تعلیم و آموزش» را بالای مرد و زن «واجب» قرار داده است. از جهت دیگر از لحاظ علمی و نیازمندی زمان نیز، این گوهر دانش و رشد شعور اجتماعی است که نه تنها زمینه های تحقق تساوی میان زن و مرد مساعد می گردد، بلکه ارزش های نوینی نیز در جامعه خلق می شود.

پس زنان جامعه ما قبل از همه از طریق مکتب، مدرسه، دانشگاه و سایر نهادهای فرهنگی «مبانی» و «عناصر» خود باوری را در اذهان خودها و جامعه ایجاد نمایند. وقتیکه یک انسان «ذهن» خود را تغییر دهد، خواه بخواهیم و یا نخواهیم؛ «حیات» مادی- اجتماعی او نیز تغییر مثبت خواهد نمود. پس یکی از مسؤلیت زنان جهان بشریت و به خصوص زنان کشور عزیز ما اینست که به «خود باوری» لازم برسند و سپس هم این خود باوری را تدریجا و به طور مسالمت آمیز در «درون جامعه» منتقل سازند تا جامعه از بنیاد خودباور و آگاه گردد.  

2- خود سازی:

وقتیکه قبول کردیم که هستی جامعه منوط به هستی خرد، دانش و نظایر آنست؛ پس خود باوری ما نیز محصول «علم» می باشد. به این صورت، این خود باوری است که پیش شرط های «خود سازی» انسان را  مساعد نموده و همین انسان خود ساز بوده که باعث «خالق» ارزش های شکوهمند برای جوامع بشری و تمدن و تداوم جامعه انسانی می گردد.

در این راستا جوامع جهانی و جامعه ما در کل و زنان افغانستان به صورت خاص ضرورت شدید به «خود سازی» فکری، عملی وغیره دارند تا با نقش ارزشمند خود سازی خودها به جامعه خویش آگاهی لازم و شعور اجتماعی را به ارمغان بیاورند. زیرا، همین «آگاهی اجتماعی» بوده که تحول مثبت را در زیربنای مادی، اجتماعی و معنوی جامعه ایجاد نموده و «شرایط» لازم تساوی حقوق بین زن و مرد را به میان خواهد آورد. پس اینهم یک مسؤلیت دیگری زنان جهان کنونی و به ویژه زنان وطن عزیز ما است که عنصر«خود سازی» را در وجودها خویش خلق نمایند و بعد این عنصر خود سازی را به تمام مناسبات اجتماعی نظام جامعه «نتقال» دهند. 

3- آگاهی سیاسی:

هر فرد از جامعه ما به «آگاهی سیاسی» ضرورت دارد تا بر پایه درک و فهم از مسایل روز، جامعه وغیره راه پیروزی حیات آبرومندانه شخصی، خانوادگی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ملی، معنوی و اجتماعی خویش را نصیب گردد. اما در شرایط کنونی که زمینه ها خیلی برای مردم ما مساعد گردیده اند؛ به ویژه بر زنان کشور ما واجب است که خودها را با «گوهر آگاهی سیاسی» تزئین و مسلح نموده و برای «عادلانه ساختن» نظام اجتماعی جامعه مبارزه نمایند. این یک امر مسلم است وقتیکه نظام جامعه عادلانه گردید، یقینا که تساوی حقوق زنان با مردان نیز در متن تمام مناسبات اجتماعی جامعه تضمین می گردد.

پس «آگاهی سیاسی» نیز جزء دیگری از مسؤلیت مادران، خواهران و دختران گیتی و به خصوص زنان میهن عزیز ما می باشد که زنان آن را با سعی و تلاشی خستگی ناپذیر به دست آورند تا به وسیله آگاهی سیاسی هم در تعیین سرنوشت جامعه و خودها نقش برازنده و ارزشمند را ایفاء نمایند.

خودآگاهی سیاسی باید «اجتماعی» گردد. یعنی کلا مردم باید به خودآگاهی سیاسی- اجتماعی نایل شوند تا به «ماشین اصلی» پیشرفت های مدنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، روانی و... مبدل گردند.

4- درفش مبارزه عادلانه و دموکراتیک:

در این صورت با داشتن خود باوری، خود سازی و خود آگاهی سیاسی- اجتماعی است که زنان عصر کنونی جهان و به ویژه زنان افغانستان، «علم» مبارزات عادلانه و دموکراتیک را جهت تحقق برابری، عدالت اجتماعی، انسانی ساختن سیاست، ایجاد جامعه مدنی و دموکراسی به اهتزار درآورند. مبارزات زنان باید در «ابعاد» اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روانی وغیره با توجه با شناخت خصوصیات جامعه، مناسبات با کشورهای منطقه و جهان با زیربنای خرد، عقلانیت و مقتضای روز سمت و سو یابند؛ تا مسیر تدریجی و اساسی تکاملی خود را در «بطن» سیستم جامعه باز نمایند.

اگر زنان از تمام شیوه های مبارزاتی در جهت تحقق تساوی حقوق کلیه افراد جامعه و به خصوص اناث استفاده کنند، درآن صورت بنیاد زمینه های تسلط مادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی مرد سالاران تدریجا به «زوال» گراییده و عدالت اجتماعی و دموکراتیک به طور مسالمت آمیز و تدریجی به میان خواهد آمد. پس در این برههء زمانی که شرایط  مساعد بوده، اگر زنان گرانقدر و تاریخ ساز وطن عزیز ما حد اقل مسؤلیت های متذکره را عملی نمایند؛ با ایمان کامل گفته می توانم که زنان «نقش دموکراتیک» و «عمده» را در تعیین سرنوشت جامعه خویش ایفاء خواهند نمود.

ومن الله التوفیق

 


بالا
 
بازگشت