قانون وقانونیت از جدی 1358 الی ثور 1371 هجری

 

   

ادامه وشدت جنگ سرد،محاصره نمودن سرحدات جنوبی شوروی، همکاری نزدیک ایران و پاکستان باامریکا،اتحادشوروی مجبورشد تا بخاطرحفظ منافع خویش درمنطقه، واحتمال سقوط حکومت افغانستان،.بخصوص تندروی های گروپ حفیظ الله امین که باعث کشتا رهزاران هموطن کشورما به شمول نورمحمدتره کی رهبرجناح خلق حزب دیموکراتیک خلق افغانستان گردید،وعواقب بعدی آن سرحدات جنوبی شوروی راخطرتهدید میکرد،تصمیم گرفت تا تقاضا های متواترقبلی (تره کی،امین) را بهانه قرارداده بنام کمکهای انترناسیونالیستی قوای نظامی خود را در افغانستان پیاده نماید. چنانچه جورج آرنی درصفحه 105 اثرخود بنام افغانستان گذرگاه کشورگشایان مینویسد(آماده گی برای عملیات نظامی درپشتیبانی ازرژیم خلقی ازسال 1979 به این طرف جریان داشت.درپایان ماه نومبر نیروهای نظامی شوروی درحال آماده باش کامل برای مداخله قرارداشتند....).همان بودکه زمینه وحدت جناح خلق طرفداران تره کی وجناح پرچم برهبری ببرک کارمل رابوجود آورد..وباتط.یق پلان تنظیم شده وحمله ناگهانی غند کوماندوکه قبلا وارد کابل شده بود. حکومت امین را سقوط داده.وحکومت جدید که متشکل ازدو جناح حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بود، بوجودآمد.حکومت جدید که ازیک وحدت تاکتیکی دوجناح حزب که شکل واقعی واورگانیک را نداشت،تشکیل شد.باآنکه اختلافات دربین رهبری وصفوف هردوجناح وجود داشت .هدف حکومت جدیدایجاد نظم،امنیت وحکومت قانون درکشور بود. درمرحله اول زندانیان سیاسی رژیم امین رابدون هیچ  تبعیض سیاسی رهانمود.مثال عمده آن رسول سیاف و صدها تندرواسلامی دیگرمیباشد. سیاف بعدرهائی اززندان بهمکاری استخبارات پاکستان و گروپهای افراطی عربی تنظیم اتحاداسلامی را تاسیس نموده،ومذهب وهابیت راکه قاتل هزاران انسان میباشد،رهبری مینماید.همین گروپ بودکه درجنگهای تنظیمی درمنطقه  کوته سنگی شهرکابل، مردم هزاره رادر چنگک قصابی آویزان نموده ودرکله اش میخ راکوبیده بودند.                                   


 

  دولت ابتدابخاطرجلوگیری ازبینظمی درپهلوی کابینه،ارگان خدمات اطلاعات دولتی راکه مخفف نام آن خاد است ایجاد نمود.وعلاوتاَ کارمندان دولت،اعضای حزب ومسوولین امنیتی را متوجه مکلفیتهای قانونی،ورعایت نمودن قانون نمود. جهت ایجاد نظم وقانون،اصول اساسی جمهوری دیموکراتیک افغانستان درده فصل که متشکل از68 ماده بود،به تاریخ 25 حمل 1359 ازطرف شورای انقلابی به تصویب رسانید.  دولت جدید اساسات حقوقی رژیم را چنین طرح نمود:                          


 

ـ به نماینده گی ازتمام مردم مسلمان زحمتکش افغانستان.


 

 ـ به اساس اراده واقعی ومنافع کارگران،دهقانان،کسبه کاران،کوچیان، روشنفکران وسایر زحمتکشان وسایرنیروهای دیموکراتیک ووطن پرست،تمام ملیتها،اقوام وقبایل کشور.                                 


 

    ـ بااحترام عمیق و رعایت جدی به عنعنات تاریخی،فرهنگی ودینی مردم شرافتمندافغانستان.ـ باپیروی قاطعانه ازدین اسلام.


 

   ـ بااحترام به اعلامیه جهانی حقوق بشر.


 

  ـ باپیروی ازسیاست صلح جویانه،دوستی وهمکاری باتمام خلقهای منطقه وجهان.


 

 


 

ـ به منظوردفاع ازاستقلال ملی وحاکمیت ملی،تمامیت ارضی ونظام مردمی جمهوری دموکراتیک افغانستان.


 

ـ به منظورتحکیم وحدت وبرادری واتحادخلقها وتمام ملیتها،اقوام وقبایل ساکن دروطن واحدمان افغانستان.


 

 ـ بمنظورانکشاف پیروزمند انقلاب ملی دموکراتیک ثوروتحقق اهداف وآرمانهای آن مبنی برایجاد جامعه نوین صلح وکار،آزادی وعدالت،برادری وبرابری دموکراسی وترقی...تصویب نمود.        اصول وپایه های حقوقی نظام دولتی راتهداب گذاری نمود.براساس مقدمه اصول اساسی، شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان به مثابه عالیترین اورگان  (مقام) قدرت دولتی الی تصویب قانون اساسی توسط لویه جرگه معرفی گردید.اصول اساسی که حیثت قانون اساسی موقت راداشت شکل حکومت،قوه قضائیه وقوه مقننه (شورای انقلابی) راتثبیت نمود.حقوق وآزادیهای مردم، مکلفیت دولت درمقابل مردم ،رعایت واحترام عقاید مذهبی وغیره آزادیها اتباع کشوررا تضمین نموده بود. چون نظام جدید مولود قیام مسلحانه هفت ثور1357 بود.ودرفاصله زمان تا شش جدی 1358 جنگ داخلی ومداخلات خارجی درکشورما جریان داشت.ورژیم جدید هم به اساس وحدت دوجریان سیاسی ومداخله شوروی بوجودآمد،دولت مجبوربودتاجهت ایجاد فضای امن وجلوگیری ازجنگ وتجاوزات داخلی وخارجی شکل نیمه نظامی داشته باشد.تابتواند درمقابل توطئه ها ازداخل وخارج مقابله نماید. همان بود که درکشورسیستم یک حزبی راایجاد نمود.دولت وجامعه توسط یک حزب رهبری میگردید.  حزب درپهلوی دولت درپایتخت الی قراء وقصبات نقش کنترول کننده غیرمستقیم راداشتند.چرا که هرعضوحزب بابرخورد به قانون شکنیها،سئواستفادهء اعضای حزب،کارمندان دولتی ویا سایرافراد موضوع را در جلسات حزبی بدون درنظرداشت موقف ومقام متخلف مطرح میکرد.ویاتحریری به کمیته های حزبی مربوط ارسال میگردید.موضوع بعدازجروبحث درج پروتوکول شده وتحریری بمقام بالاترجهت بررسی ارسال میشد. بازهم نسبت موجودیت یک حزب سیاسی درجامعه نمی توانیم ادعا کنیم که دیموکراسی واقعی وجودداشت.اما شرایط آنوقت ایجاب مینمود.اولاَ اینکه رژیم جدید به اثرقیام مسلحانه برهبری یک حزب بوجودآمد.وثانیاَ شرایط جنگی ومداخلات دول مختلف درامورکشورما.ثالثاَ فعالیتهای مشترک تندروان اسلامی وگروپ های چپ افراطی علیه دولت گاهی متحدانه واکثراَجداگانه. لذا ایجاب مینمود تا دولت توسط یک حزب رهبری گردد.با اینهمه معضلات، رهبری نظام درجهت تحقق قانون وقانونیت اقدامات عملی وجدی مینمود.ابتدااورگان استخبارات راکه دررژیم تره کی وامین به یک دستگاه جهنمی وکشتارگاه تبدیل شده بود.تحت ریاست دوکتورنجیب الئد ایجاد،وفعالیت هایش رادر چوکات قانون تنظیم نمود. . 


 

 اوایل سال1359 دولت جهت تطبیق قانون ونظارت ازاجرات اورگانهای کشف وتحقیق خاد،ورعایت  نمودن حقوق مظنونین ،متهمین ومجرمین درمراحل مختلف(نظارتخانه،توقیفخانه ومحابس)وفیصله های محاکم مربوطه،اورگان حارنوالی اختصاصی راباصلاحیت وظیفوی اش،که بصورت عموم عبارت بود ازنظارت قانونی براورگانهای کشف وتحقیق جرایم علیه امنیت داخلی وخارجی کشور،تحقیق وتعقیب جرایم کارمندان خاد،حارنوالی ومحکمه اختصاصی،واورگان محکمه اختصاصی راکه فیصله قضایای جرایمیکه شامل صلاحیت خاد وحارنوالی اختصاصی بود،ایجادنمود. واین اورگانها جدااز تشکیل خاد، تحت اثرریاست شورای انقلابی ایفای وظیفه مینمودند.دولت باداشتن ازتجارب استخبارات زمان تره کی وامین(کام واکسا) تصمیم اتخاذنمودتاجلوخودکامه گیهای کارمندان خاد گرفته شود.باتاسیس اورگان خاد رهبری حزب جهت ایجاد نظم وجلوگیری ازورود مخالفین رژیم دراورگانهای خاد، یک تعداداعضای  حزب رابه آن اورگان معرفی نمود.که درآنجمله  حقوق دانان ازوزارت عدلیه وستره محکمه ووزارت داخله که شامل پولیسان ورزیده بودند، جهت بررسی عاجل فاعلین حادثه سوم حوت 1358 طورخدمتی به آن اورگانهای معرفی شدند. تاآنزمان مدیرعمومی تحقیق زمان امین دروظیفه اش بود مستنطقین تا حدودی به همان شیوه تحقیقات را پیش میبردند.دردیوارهای اطاقهای تحقیق لکه های خون دیده میشد. تیلفونهایکه توسط آن متهمین رابرق میدادند.دراطاقهای تحقیق وجود داشت.لت وکوب بملاحظه میرسید. معاون تحقیق که بعداُ مسئولیت تحقیق خاد رابدوش گرفت،باآغاز وظیفه ،کادرهای حقوقدان وچیزفهم را استخدام نموده ،شکل ومیتودتحقیق ظالمانه قبلی را ازبین برد.وتحقیق به شیوه انسانی وقانونی راتوصیه وتحقق بخشید.گرچه دراوایل تاسیس اورگان خاد نسبت عدم دانش حقوقی وبلدیت کارمندانش به قوانین کشور،بعضا نواقص وتخلفات قانونی درانجام کار های شان وجود داشت.اما بمرورزمان به اثرتوجه رهبری دولت ورهبری اورگان خاد،نقش مثبتی که حارنوالی اختصاصی درتنویرروحیه حقوقی کارمندان خاد داشت،نظم ورعایت قانون روزبه روزبهترشد.طورمثال هرگاه کارمندان خاد مرتکب عمل خلاف قانون میگردید بدون نظرداشت موقفش تحت پیگردقانون که سبب پند خودمتهم وعبرت صدها کارمند دیگرخادگردد قرارمیگرفتند.


 

  هدف عمده دولت رفا عامه، ایجاد جامعه نظم وقانون بودکه تلاشهای پرثمردرزمینه انجام داد. طورمثال:سالهای 1359 و1360 فعالیت مخالفین علیه دولت دراکثرشهرها به همکاری استخبارات پاکستان ومتحدین بین المللی شان که شامل ترور، تخریب موسسات دولتی،پلها،راکت پرانیها بالای محلات مسکونی وغیره بود.حینکه ازیک منطقه بالای مواضع مسکونی حملات راکتی صورت می گرفت.ویا مخالفین دولت جهت فعالیتهای ضددولتی تجمع میکردند.ویاحالات خاص دیگر.قوای امنیتی اطراف منطقه رامحاصره کرده،مخالفین دولت ومظنونین رادستگیرمینمود.جهت رعایت حقوق اتباع کشور(واینکه مجرمی رها نگردد .بیگناه اذیت نشود)،قانون موقت عملیات تصفیوی را تصویب نمود.به اساس قانون مذکوراشخاصیکه درعملیاتهای تصفیوی شهرها وقریه ها دستگیرمیگردند.درمحلات تجمع یا نظارتخانه های موقت نکهداری گردیده، ودرطول ده روزتحقیقات ابتدائی تکمیل وحارنوال موظف تصیم بررهائی ویا جهت تکمیل تحقیقات به اورگانهای تحقیق هدایت میداد.درحالات خاص جهت بدست آوردن معلومات کافی الی دوماه بعدازاخذ اجازه توقیف ازحارنوالی مظنون میتوانست تحت نظارت باشد. باآنکه جنگ درکشورجریان داشت.دولت تلاش میورزیدتاقانون تطبیق گردد. بعدازمدت کوتا آن قانون ملغی شد.


 

  اورگانهای امنیتی بصورت عموم شامل دوبخش پولیس وخادبود.که وظایف شان توسط قانون تنظیم ومشخص شده بود.واورگانهای عدلی متشکل ازحارنوالیهای (لوی حارنوال،اختصاصی وقوای مسلح ) ومحاکم (ستره محکمه،اختصاصی وقوای مسلح) بود.که صلاحیت وتشکیلات هرکدام قانونا مشخص شده بود. وطرز وشیوه اجرات هرکدام فرق داشت. طورمثال شیوه گرفتاری اورگانهای کشف وتحقیق خاد ونظارت برآن بصورت مختصر عبارت بوداز:                                                                 ـ گرفتاری به اساس پروژه اگنتوری،که شخص مظنون بصورت متواتر تحت کاروتعقیب بوده پیش از اینکه اقدام به انجام عمل جرمی نماید.بااسناد ومدارک جرمی گرفتارمیگردید.درابتدانسبت بی تجربه گی بدون اینکه به اصطلاح پروژه تکمیل شود.مظنون ویامظنونین گرفتارمیگردید.اما چون دلایل کافی الزام موجود نمیبود بعدازمدت کوتاه ازطرف حارنوالی، شخص مظنون رها وبعضاَ به اورگان کشف کننده رسماَ وکتبی توصیه که یک نوع مجازات اداری بود داده میشد.اما بمرورزمان کاراورگانهای کشف دقیق وبانتیجه شد.که مجرمین را بااسناد ودلایل کافی الزام دستگیرمینمودند.               


 

ـ گرفتاری متهمیمن که بالفعل دراثنای تروروتخریبات ویابه اثرعملیات ها باسلاح دستگیرمیشدند.      


 

 ـ سایرحالات گرفتاری برویت اسناد ومدارک .


 

پروسه تحقیقات یصورت عموم مراحل ذیل راسپری میکرد واسنادومدارک لازم:


 

  ـ محضرگرفتاری.که درکدام حالت با چه نوع اسناد ومدارک (مسلح ویا غیرمسلح) وسایر اسنادشخص دستگیرشده.شهودمحل واقعه وسایرمدارک جرمی.


 

   ـ مرحله تحقیق:تحقیقات ابتدائی دراورگانهای کشف صورت میگرفت که طبق ماده 18 قانون کشف و تحقیق درظرف ده روز به اورگان تحقیق ویا ریاست تحقیق ارسال میداشت.واورگان تحقیق طبق ماده فقرات 1 ـ2 ـ 3 و4 ـ ماده 15وماده 32 قانون کشف وتحقیق دوسیه متهم راتکمیل وبه حارنوالی ارجاع مینمود.   


 

ـ طبق مواد 38الی43 قانون کشف وتحقیق وموادقانون اجرات جزائی اورگان حارنوالی بعد ازمواصلت  دوسیه، قرارخویش رامبنی برحفظ دوسیه ورهائی متهم ویا احاله دوسیه مبنی برمسئولیت متهم بمحکمه مربوطه احاله مینمود. 


 

  ـ محکمه برویت اسناد،اعترافات متهم ،شهودوسایرمدارک باحضورداشت متهم واستماع اظهارات متهم حاضردرجلسه قضائی بااینکه چند روزقبل صورت دعوی حارنوال برای متهم داده میشد.حکم خویش را طبق قوانین جاریه کشورصادرمینمود.دراوایل فیصله های محکمه اختصاصی یک مرحله ای بود، ولی بعدادومرحله  گردید.که درصورت عدم قناعت متهم ویاحارنوال دوسیه جهت فیصله نهائی بمحکمه استیناف راجع میگردید.درفیصله های اشد مجازات،جهت اتخاذ تصمیم نهائی دوسیه بمقام ریاست دولت ارسال میگردید. شعبه حقوقی ریاست دولت بعدازمطالعه اسناد دوسیه وتصامیم حارنوالی ومحکمه، تصمیم نهائی که طبق قانون ازصلاحیتهای رئیس دولت میباشد اتخاذ میگردید.


 

      ـ  برعلاوه کمسیون دیگری درمقام ریاست دولت جهت تحقق بهترقانونیت تشکیل شده بود که مرکب از نماینده گان اورگانهای امنیتی،عدلی وقضائی،اورگانهایکه تماس نزدیکتر بامردم داشت مانند وزارت شئون اسلامی،اقوام وقبایل وبعضی سازمانهای دیگربود،که بصورت عموم ماهانه تشکیل جلسه نموده وبمعضلات حقوقی،عفووتخفیف مجازات مجرمین وسایرپروبلمهای مربوطه تصامیم لازم اتخاذ مینمود.  جهت معلومات بیشترشیوه کارنظارت برتطبیق قانون دراورگانهای کشف وتحقیق خاد،ومحابس مربوط که توسط اورگان حارنوالی اختصاصی صورت میگرفت:


 

                              ـ طبق  قانون کشف وتحقیق، نظارت حارنوالی عبارت است ازنظارت عالی که بنام دولت به منظور تطبیق دقیق ویکسان قوانین حین بررسی جرایم براورگانهای کشف وتحقیق اجرا میگردد.ومطابق ماده 41 قانون مذکوروقانون اجرات جزائی،نظارت برقانونیت اجرات کشف وتحقیق جرایم،وظیفه حارنوال بود. لذا حارنوال اختصاصی طبق پلان قبلا ترتیب شده،حارنوالان موظف هفته چند مرتبه ازاجرات اورگانهای کشف وتحقیق خاد مستقیما نظارت بعمل آورده.وازنزدیک بامظنونین ومتهمین دیدن نموده برعلاوه یکه ازقانونی بودن توقیف متهمین نظارت میکرد،وضع معیشتی شان،ازبرخورد مستنطقین ومسئولین نظارت خانه وسایرمشکلات آنها جویا میگردیدند.هرگاه شکایتی موجود میبوداقدام به بررسی آن میکرد.طورمثال اگرکدام متهم مورد لت و کوب قرارمیگرفت،حارنوال،دوکتورموظف راطلب نموده نظردکتوررامبنی برآثارلت وکوب متهم اخذ مینمود.حارنوال موظف راپورنظارتی راطورتحریری به آمرخود، که شامل همه بخشهای فوق الذکربودارائه میکرد.هرگاه دراموریومیه خلا ها ونواقص وجود میداشت ،.مسئول بخش نظارت حارنوالی اختصاصی راپوررا ملاحظه نموده درقسمت رفع مشکلات ،تخلف قانونی موجود ،بامسئولین طبق قانون برخورد میکرد.وکارمند متخلف(مثلا قضیه لت وکوب)را عاجل مورد تحقیق قرارداده،درصورت داشتن مسئولیت،کارمند مذکور تحت نظارت قرار میکرفت. طورمثال درقضیه لت وکوب دریکی ازریاستهای کشف،مستنطق توقیف وبعداز اکمال تحقیق،محکمه  مستنطق رابه پنج سال جبس محکوم نمود،وریئس آن اورگان تادیباَ به ولایات کشورتبدیل گردید.بهمین شکل دها قضیه دیگرکه شامل لت وکوب،سئواستفاده ازوظیفه،قتل،سرقت،اختلاس وغیره جرایم بوده.   عاملین آن به حبسهای مختلف الی اعدام محکوم شده اند.لذاکارمندان خاد بادرک مسئولیتهای قانونی خود وترس ازقانون، ازانجام اعمال خلاف قانون خودداری میکردند.


 

برعلاوه ایکه بصورت غیرمستقیم ریاست امورسیاسی خاد درهمه ریاستها وجزوتام ها اعمال کارمندان خادرا کنترول میکرد. درداخل تشکیلات خاد ،اداره دیگری بنام ریاست سوم ایجادشده بود،که وظیفه عمده اش را کنترول ونظارت اجرات،فعالیتها واعمال کارمندان خادتشکیل میداد.(استخبارات درداخل استخبارت)که اعمال خلاف قانون کارمندان خاد راکشف وجهت تحقیق به حارنوالی اختصاصی معرفی میکرد.بدبختانه فعلا بعضی گروها وسازمانهای که علیه دولت آن وقت قرارداشتند،رهبران ویا اعضای شان به اثرفعالیتهای تخریبی وتروریستی که ازنظر قانون وشریعت بغاوت گفته میشد.درآنزمان طبق قانون مجازات گردیدند.فعلا درهمه جا بخاطرانتقام گیری سروصدا براه انداخته،خود رابیگناه،ودولت آنوقت را متهم به قانون شکنی مینمایند،وبه اساس تهمت زنیها وتحریف حقایق، ذهنیت بعضی مردم ما وبعضی مسئولین کشورهالند راتغیرداده.فعلا مسئولین دولت هالند.بدون درک واقعیت،به راپورهای جعلی که توسط همین اشخاص ویا اشخاص دیگرتهیه شده،قضاوت غیرعادلانه مینمایند.درحالیکه که بصورت عموم دولت،حزب ،کارمندان امنیتی بخصوص اورگان خاد درخدمت مردم ،ودرجنگ مستقیم با تروریستها ودشمنان مردم وترقی وتمدن بودند.اما فعلا به اثرهمان مبارزه متهم به جنایت ضدبشری توسط یکتعداد محدود میباشند.درحالیکه تفاوت بین این دومبارزه وجود ندارد (تنها جنگ سردفعلا ازبین رفته است.) .هرگاه مبارزه وتطبیق قانون علیه تروریستان وتندروان که روزانه مرتکب انواع قتل وجنایت میشدند ومیشوند.جنایت تلقی شود.پس فرق بین پیکار دولت هالند درپهلوی 34 کشور جهان که درکشورماحضوردارند.ودولت قبلی چیست؟ 


 

   قابل یادآوری است که حجم قضایا وگروپهایکه علیه دولت آنوقت فعالیت میکرد، زیاد بود. برعلاوه هفت تنظیم اسلامی درپاکستان،هشت تنظیم درایران،گروپهای ماوئیستی درداخل کشور،خارج کشورکه کمپهای تربیه اعمال چیریکی درکشورچین برای شان ایجاد شده بود.( تلک خرس اثردگروال یوسف کارمند بخش افغانی استخبارات پاکستان ) وعلاوتاَ بعضی ماوئیستها درتنظیمهای اسلامی طبق دستور رهبری شان که درآنزمان بخاطراینکه افشا نگردد،بنام رهبری غیبی یاد میگردید،تنظیم شده بودند.و نفش خیلی فعال رادرفعالیتهای تخریبی وتروریستی داشتند.( اواسط سال 1359هجری). بعضی اوقات گروپهای کوچک جهت فعالیتهای تخریبی طورموقت بوجود میآمد.طورمثال بعضی قضایا وحوادثیکه بوقوع پیوسته جهت روشن شدن ذهنیت شما ارائه میدارم:


 

  ـ حادثه سوم حوت سال 1358 که درشهرکابل بوقوع پیوست،یک تعداد هموطنان کشورما کشته شده بعضی ادارات دولتی حریق وبه مرکزامنیتی تهاجم نموده،سلاح ومهمات راچوروچپاول نمودند.دراین حادثه گروپ های مربوط به حرکت اسلامی ،جمعیت اسلامی،حزب اسلامی،وبعضی سازمان های دیگرنقش داشتند.


 

طورمثال :                                                                      


 

   ـ حرکت اسلامی: بعدازوقوع حادثه سوم حوت اورگانهای امنیتی به گرفتاری حاملین واقعه درتمام نواحی شهرکابل اقدام نمود.ازآنجمله شخصی رابنام قاسم مسکونه وزیرآباد کابل با تفنگچه،چندعدد بم زانوخمی که  ساخته خوداعضای گروپ بود،البسه نظامی واسنادتبلیغاتی.همراه باشخصی دیگری بنام حسین دستگیرگردید.ضمن تحقیقات قاسم که نام اصلی اش براتعلی جعفری،ازجمله تروریستان معروف حرکت اسلامی ومسئول شهرکابل بود .حسین نام یک شخص قوی هیکل،ووظیفه بادیگاردی قاسم را بعهده داشت.قاسم (براتعلی) بعدازاینکه پدرش درکوچه کاه فروشی شهرکابل دوکان سطرنجی فروشی داشت، درحادثه چنداول زمان امین بابرادرخوردش دستگیروکشته شد.موصوف به ایران فرار نموده به گروپ حرکت اسلامی پیوست.چون جوان فعال وسخنگوئی خوب بود.بزودی موقف بهتر در سازمان مربوط کسب نمود. برای براتعلی ماده 200 قانون جزای کشورتوضیح شد که هرگاه واقعیت ها رابیان دارد درمجازاتش تخفیف بعمل میآید. همان بودکه اعضای باندش را درمرکزکابل ،محل تماسهای شان که اکثراُ سماوارکلنگی درچندوال شهرکابل بود،مسئولین فرهنگی وسایر بخشهارا افشا نمود.وچندین نفرترورستان دیگرگروپ بابیشتر ازهزاربم دست زانوخمی ،سلاحهای کلشنکوف که ازحادثه سوم حوت غارت نموده بودند،معه تفنگچه های گازی،اسنادتشکیلاتی،وسایل نشراتی،کستهای رادیوکست قبلا ثبت شده برای تحریک احساسات مردم،بلندگوها ،البسه نظامی ودها سند دیگرکه آنرا پهلوی چاه آب دریک حویلی که توسط همین سازمان حرکت اسلامی کرایه گرفته شده بود،دفن نموده بودندبدست آمد.موصوف ضمن افشای سایر اعضای گروپش،ازتربیت درکمپهای چریکی،رهنمائی وکمک های دولت ایران توضیحات مفصل ارائه نمود.ودر مصاحبه مطبوعاتیکه دراوایل سال 1359 برای ژورنالیستان داخلی وخارجی(کشورهای غربی وشرقی) درکابل دایرشد،معلومات مفصل ارائه داشت. براتعلی جعفری ازفعالیتهای حرکت اسلامی درواقعه سوم حوت وشیوه عملکرد های آن سازمان و ارتباطات شان با اداره استخبارات ایران توضیحات مفصل درمقابل سوالات ژورنالیستان ارائه کرد.به اساس اعترافات مذکوروهمکارانش یکتعداد اعضای مهم گروپ مذکوردستگیرگردید.دولت از گرفتاری یک تعداد متعلمین آن گروپ خودداری کرد.وهمچنان ادارات عدلی وقضائی بانظرداشت احکام ماده 200 قانون جزا باآنکه مرتکب جنایات متعدد وتخریبات شده بود درمجازاتش تخفیف بعمل آورده.ازاشد مجازات خودداری نمود.


 

   ـ همچنان دولت به گرفتاری گروپهای دیگرکه مربوط حزب اسلامی،جمیعت اسلامی وسایر سازمانها  بودنداقدام نمود.چراکه در مناطق مختلف شهرکابل طبق پلان قبلا تنظیم شده اقدام به چوروچپاول، تخریب وحریق ملکیت های شخصی ودولتی نموده بودند،.وطبق احکام قانون تحقیقات متهمین راتکمیل وبعد ازطی مراحل، محول محکمه مربوطه گردید..


 

  ـ بعد ازحادثه سوم حوت درنقاط مختلف شهریکتعداد اعضای حزب ودولت توسط تروریستان که اغلبا چمپرسیاه چرمی وپطلون کوبای به تن داشتند.وبه سواری موترسایکل یاموترمیبودند،به قتل میرسیدند . دولت وحزب جهت تامین امنیت بهتروجلوگیری ازترور،گروپهای گزمه پیاده وسواره را افرازنمود.   ودستورداد تادرصورت مشاهده چنین افراد،آنهاراتلاشی بدنی نمایند.درنیمه دوم ماه حوت 1358 در منطقه مکرویان کهنه شهرکابل دونفرگزمه ناحیه نهم حزبی شخصی راباچمپرچرمی سیاه وپطلون کوبای می بینند.اورا صدا میزنند تاایستاده شود.اما شخص مذکورسرعت رفتارخودرابیشترنموده به دهلیزیک بلاک میدود.گزمه امنیتی به عقب شخص مذکوردویده به منزل اول بالاشده وسپس ازبالای دروازه اپارتمان خودراپرتاب نموده ،چون درپائین بلاک شخص دیگرامنیتی ایستاده بود.اورا دستگیر وبه ناحیه نهم حزبی باخودبردند.درناحیه نهم حزبی یکی ازاعضای حزب اوراشناخت.وگفت  که لالا تواینجا چه میکنی،وبرای رفقای خوداورا معرفی نمود،که مجیدکلکانی است.بعداَمسئولین ناحیه حزبی موصوف راتلاشی نموده ازنزد مجیدکلکانی تفنگچه نوع استارجرمنی بدست آمد. چندروزبعد اواخرماه حوت 1358 اعضای سازمان ساما به سرگروپی معلم ستاربرسلاحکوت قطعه نظامی حسین کوت حمله چریکی نموده ،بیشترازیکهزارمیل سلاح مختلف النوع ومهمات رابا خود بردند. 


 

     ـ گرفتاری هئیت رهبری سازمان ساما.


 

  ـ اعتصاب مکاتب،مسموم کردن مخاذن آب شاگردان مکاتب دختران وپسران وموسسات  توسط گروپهای مخالف دولت به خصوص ماویستها.طورمثال آقای حسن سیغانی که فعلا تغیرتخلص بخاطر پنهان کردن نام تروریستی خود درکشورهای غربی (حسن امیری) نموده دربراه اندازی اعتصابات ومسموم کردن مکاتب وموسسات نقش کلیدی داشت.وصدها جوان کشورما به اثرمسموم شدن آب نوشیدنی وغذاها درنان چاشت موسسات مریض وحتی حیات خودرا ازدست دادند.نظربه اعمال انجام داده اوکه ،امکان زیاد وجود دارد که اسناد مذکوردرآرشیف اورگان امنیت ملی موجود باشد.میتوان اورامتهم به تروروکشتارهموطنان ما نمود.


 

ـ براه انداختن اعتصابات مکاتب ومسموم نمودن متعلمین ،محصلین وکارمندان ادارات ،که تعداد زیاد مریض وچند تن کشته شدند.دراعتصاب متواتروخرابکاری دختران مکاتب که برعلاوه شکستاندن شیشه های مکاتب اقدام به لت وکوب معلمین ومسئولین مکاتب نمودند.دولت ناچار محرکین اعتصابات راکه اکثرا باسازمانهای مخالف دولت ارتباط داشتند،دستگیرنموده.آنها رادربریاست دوم خادواقع شش درک شهرکابل درسالون بزرگ که توسط یک تعداد زنان سازمان زنان مواظبت میشدتحت نظارت قرارداده.با حضورداشت حارنوال موظف،اظهارات مظنونین اخذ ودرظرف کمترازیک هفته بصورت خیلی عاجل بانظرداشت خصوصیت جامعه ما ازجمله 52 دختر،دوسیه  18 تن، بشمول دختریکی از اعضای بیروی سیاسی زمان امین تکمیل وبه سرعت ازطریق حارنوالی محول محکمه اختصاصی گردید. متباقی دختران درطول سه روز قانونا رها گردیدند.محکمه بانظرداشت احساسات جوانان، حیثیت وموقف آینده دختران وطن ازجمله 18 تن متهم درحدودنصف آنان رابه حبس های تعلیقی کوتاه مدت محکوم ومتباقی راهمان حبس چندروزه رانسبت ندامت شان کافی دانسته رها نمود.وبعد ازختم جلسه قضائی حتی آنعده متعلماتیکه اقاربشان درجریان محکمه حضورنداشتند.ومنازل شان در خیرخانه ،کوته سنگی و....بود.ذریعه موترانتقال ،وبه فامیلهای شان تسلیم نمود.این بودمختصرازبرخورددولت درمقابل مردم بخصوص متعلمین.به همین ترتیب درحدودبیشترازصدنفرمتعلمین مکاتب پسران که نظر به دختران عکس العمل زشت تر،وخشن درمظاهرات واعتصابات بمقابل دولت نشان دادند.دستگیر و بعداز تحقیفات لازم ،دوسیه های محرکین حوادث که اکثرا دستوری ازطرف سازمان مربوطه شان که علیه دولت فعالیتهای تخریبی وتروریستی داشتند.تکمیل ودرطول کمتراز میعادقانونی محول محکمه گردید. ومحکمه بانظرداشت سن وسال شان،واحساسات جوانی درآن مرحله وضیعت دشواروطن اکثرا حبس های سپری شده رابه حال شان کافی دانسته ویا محکوم به حبسهای تعلیقی قصیرالمدت نمود.که نتایج مثبت درادامه تعلیم وتربیه آن جوانان وسایرمتعلمین داشت.                                            


 

 


 

 هرروزحوادث وقضایای جدید ظهورمیکرد.چون جوانان کشورما تحت تاثیرو احساسات قرارگرفته بودند.مخالفین رژیم جوانان را به ساده گی جذب،ومرتکب اعمال خلاف قانون میگردیدند.      


 

ـ مثال دیگر:جوانی که خسربره یکی ازقوماندانان فرقه چارم درزمان امین بود وتخلص نورستانی می کرد.با شاخه از حزب اسلامی گروپ گلبدین هسته سازمان تروریستی رادرمنطقه کارته چارم شهرکابل گذاشته ودرآن جوانان احساساتی (دختران وپسران)راجذب نموده ،واهداف عمده شان راترور اعضای سازمان جوانان حزب دیموکراتیک خلق افغانستان،مسموم کردن متعلمین مکاتب وکارمندان موسسات عامه،وایجاد بینظمی درکشوربود.که درآن برعلاوه یک تعداد دختران وپسران مکاتب شهر کابل،یک خانم نرس ازشفاخانه علی آباد که ادویه بیهوش کننده رادراختیارگروپ میگذاشت،وبعضی اعضای       گروپ ساما،ازآنجمله یک انجنیرموادسمی جهت مسموم نمودن دراختیارگروپ میگذاشت وچند جوان دیگرشامل بود.که ازجمله ترورها،بقتل رسانیدن جوانی چارده ساله اگرفراموش نکرده باشم بنام حامد خسربره داکترقاسم بود.او رابه نام اینکه سازمانی میباشد،بهمکاری یک عضو گروپ که همسایه مقتول بود.حامد را بموترتکسی یکی ازاعضای سازمان،واقع منطقه پل سوخته شهرکابل سوارنموده، مجموعا پنج نفر،که دونفرشان دختران بودند،جانب تایمنی حرکت نمودند.درطول راه ذریعه موادبیهوشی آن جوان رابیهوش نموده،وتوسط ضربات کارد به شکمش اوراکشتند.وجسدآن جوان رادرچاردیواری واقع تیمنی وات انداختند.وهمه شان به جرم خویش اعتراف نمودند .                                               


 

    ـ بدست آمدن تشکیلات گلبدین درشهرکابل:حوزه اول خاد که مسئول امنیت کابل بود تشکیلات حزب اسلامی گلبدین راکه بصورت شفری،خیلی دقیق وزنجیری بود دربین سالهای 1359 و1360 بدست آورد.چون بشکل شفری تحریرشده بودابتدا فهمیده نمیشد که کتاب تشکیلاتی است.اما بعدازمطالعه دقیق وپیدانمودن کلید آن تثبیت گردید که تشکیلات خیلی وسیع درهمه اورگانها بشمول خاد (تعدادشان محدود بود)،ادارات دولت،محصلین ،معلمین، متعلمین،چند تن استادان پوهنتون وسایر افراد شامل بود.وهر عضوآن شفرمخصوص داشت.هرشفرسوال وجواب داشت مثلا شفر احمد بود« آسمان صاف است .» جواب « نی آسمان زردمیباشد» .چون تعداد اعضای شامل لست بیشترازسه هزارنفربود.دولت ورهبری خاد ازگرفتاری همه اعضای گروپ مذکورباآنکه همه دارای شفرمخصوص بودند،خودداری نمود.تنها سرگروپها،بخشهای چرئیکی وتروریستی وآنعده که درپستهای حساس دولتی اجرای وظیفه مینمودند، گرفتارنمود.که تعدادشان درحدود دوصد نفررسید.وبادیگراعضای شان کارتوضیعی صورت گرفت.    وقابل یاد آوری میدانم که هیچ یک ازاعضای این گروپ دستگیرشده،چون عملا مرتکب جنایت و انجام عمل تروریستی نشده بودند.محکوم به اشد مجازات نگردیدند.گرچه تنظیم گلبدین مرتکب جنایات مختلف علیه دولت ،وآن طرف جبهه علیه تنظیمها بخصوص کادرهای چیزفهم وباتجربه شده بود،که میتوان ازترور قیوم (رهبر) رهبرساما ،آقای مجروح وغیره نامبرد.به نظرم این خود یک گذشت دولت درآن مرحله یکه جنگ،تروروویرانی درکشور جریان داشت،بود.                 


 

    ـ دستگیری اعضای سازمان ماوئیستی رهائی که فعالیتهای علیه امنیت عامه رامرتکب میشدند.       


 

    ـ انفجارتعمیرجوارسینمای پامیرتوسط تروریستان تنظیم جمعیت اسلامی که درآن دهانفرکشته وزخمی گردید.فاعلین آن گرفتارگردید.که برعلاوه بدست آمدن مدارک جرمی وشواهد مرتکبین آن درمحضر محکمه علنی به جرم خوداعتراف نمودند.( آیا این قاتلین قانونا اعدام نمی شدند؟)        


 

  ـ انفجاردرمحل ورودی مسافرین میدان هوائی کابل که این عمل هم توسط گروپ تروریستی  تنظیم جمعیت اسلامی صورت گرفت.که دراین حادثه اضافه ازصد نفرکشته وزخمی گردید.عاملین قضیه گرفتاروبه جرم خود اعتراف نمودند.آیا قاتل صدها نفرکه قانون وشریعت جزای شان رااعدام پیشبینی    نموده ،اعدام نمی شدند؟  


 

    ـ انفجاردرسینمای آریانا . ـ انفجاردرهوتل واقع چهاراهی تره بازخان وانفجارات متعد د درسایر نقاط  کابل وسایرولایات کشورکه هزاران نفرکشته ،زخمی ومعیوب بجا گذاشت.آیا آن قاتلین که عضویت گروپهای مختلف ضددولتی را داشتند. وطبق هدایات استخبارات کشورهای مختلف به خصوص پاکستان وایران بنام جهاد عمل مینمودند.ومرتکب شهادت،زخمی ومعیوب شدن هزاران هموطن ما وصدها جنایت دیگرگردیدند. طبق قانون وشرعیت مجرم نبودند؟       


 

  ـ حوادث ناهنجارراکت زنیهای گروپ گلبدین،مولوی نبی،حقانی وسایرگروپهاازمناطق کوه صافی، للندر،دره پغمان،چهارآسیاب،شکردره وسایرنقاط، به شهرکابل به خصوص منطقه ایستگاه سرویس     پهلوی وزارت معارف،مکروریانها،میدان هوائی،پل باغ عمومی ، مناطق دشت برچی ،افشار،شهرکهنه ،خیرخانه ،کادته پروان ودیگر نقاط شهرکابل.طبق هدایت استخبارات پاکستان ( درکتابی تلک خرس تحریرشده بود) که باید آتش جنگ همیش درکابل روشن باشد.تازمامداران کابل مصروف نگهداشته شود.انسان کشی وجنایات ازطرف مزدوران آن کشورروزانه درجریان بود.آیا این جنایتکاران محاکمه میشدند یا نه؟ 


 

  ـ انفجار26 طیاره جیت درمیدان هوائی شیندند که سبب کشتاردها هموطن ما گردید.


 

ـ انفجارات درمنطقه قرغه نزدیک کابل که تلفات زیاد برای احالی منطقه ببارآورد.


 

ـ دستگیری اعضای گروپ شفا که متشکل ازوحدت تنظیم گلبدین ویکتعداد اعضای فرکسیون بنام زرغون مربوط جناح خلق بود که درآن یکتعداد صاحبمنصبان قوای مسلح عضویت داشتند.ووزیردفاع شهنوازتنی مانع دستگیری افراد مذکورمیگردید.که نتیجه آن کودتا ناکام علیه رژیم دکتورنجیب الئد براه انداخت.که مسببین آن دستگیرگردید. 


 

    ـ بهمین شکل جنگ،قتل وکشتاربصورت عموم درهمه ولایات ونقاط دوردست کشورجریان داشت.ودر این جنگها ملیونها هموطنما ازهردوطرف کشته شدند.آیا شما شاهد قبرستانها وتپه شهدا درهمه ولایات، ولسوالیها،علاقه داریها وقراء نه بوده اید.این افرادکشته شده چه حزبی ویا غیرحزبی،همه آنان هموطن مابوده اند.آیا مرتکبین این حوادث که دستگیر میشدند.قابل مجازات نبودند؟                        دولت آنوقت که عضویت سازمان ملل متحد را،وبا بیشترازصدوبیست کشورجهان روابط دیپلوماتک داشت.باداشتن حیثت حقوقی،اشخاص وسازمانهایکه علیه دولت فعالیتهای خصمانه انجام میدادند.مکلف بود.تاآنهارا سرکوب نماید.همان بود که متخلفین را طبق قوانین کشورکه درزمان ظاهرشاه وجمهوری محمد داودتدوین شده بود. بعد ازطی مراحل قانونی مجازات مینمود.     


 

      .آیا افراد وگروپهایکه علیه دولت قیام وفعالیتهای تخریبی راکه منجربه قتل وجنایات متعدد میشدند. مجازات میگردیدند یا نه ؟


 

مسئولین دولت درجهت تحکیم وتطبیق قانونیت سعی بیشترمینمود.ومیدانست که یگانه راه اعمارجامعه واعاده حقوق افراد ازطریق ایجاد نظم وامنیت ممکن پذیراست.ما شاهد مجازات بلند پایه ترین کادرهای حزبی ودولتی بودیم.طورمثال دهاتن اعضای قانون شکن حزب روانه زندان وحتی محکوم به اعدام شدند.مانند احد رهنوردمنشی کمیته ولایتی مزارشریف و.....همچنان کارمندان خادوسایرمسئولین قوای مسلح که مرتکب جرایم متعدد مانند قتل،سرقت های مسلحانه ،رشوت،اختلاس،اذیت مردم وسایراعمال  خلاف قانون بشمول لت وکوب وشکنجه شده بودند.قانونا مجازات گردیدند.اینکه ادعا مینمایند که کارمندان امنیتی بالخصوص کارمندان خاد بشکل خودسرانه بگرفتاری،اذیت وشکنجه مردم اقدام می نمودند.کاملا غلط وافتزا است. (ازمخالفان باید انتظاربهتان راداشت)حالانکه دردولت آنوقت نظم امنیت وکنترول لازم نظربه شرایط جنگی وجود داشت.گرچه تطبیق قانون وایجاد حکومت قانون در شرایط جنگ وترورنظربه شرایط عادی وامن مشکل است.(باید درقضاوتها شرایط،عوامل ومحیط را نیزدرنظرداشته باشیم )باآنهم دولت جهت اعمارجامعه وآوردن نظم درهمه عرصه ها، صدها قانون را که منافع اکثریت جامعه رادرنظرداشت،تصویب ودرمعرض اجراقرارداد.وتوجه بیشتر درتامین امنیت بالخصوص به اورگان خاد وسایراورکانهای امنیتی،عدلی وقضائی درجهت تامین امنیت و تطبیق قانون داشت.چون دولت در جنگ مستقیم چریکی وبعضاُ جبهه ئی ازیک طرف،وازجانب دیگر درجنگ تبلیغاتی که هدف شان بدنام کردن اورگانهای امنیتی بود قرارداشت.که ذریعه گروپها،تنظیمهاو کشور های متعددصورت میگرفت .


 

اما درآنطرف جبهه که ازقانون وقانونیت خبری نبود،بنام جهاد،درحالیکه مفهوم جهاد رانمیدانستند،تحت هدایت ورهبری مستقیم استخبارات دول مداخله گردرامورکشورما،طبق پلان قبلا طرح شده،مرتکب چنان جنایاتی گردیدند که تاریخ نظیرآن را ندیده است.برعلاوه حوادث نمونه ائی فوق الذکر،مثالهای از زجر،شکنجه وکشتارواعمال غیراخلاقی بعضی ازآنها ارائه میدارم:    


 

  ـ چوروچپاول اموال تجارتی،حریق نمودن وسایل ترانسپورتی وبقتل رسانیدن بیشتراز2000 دریوران که مواداولیه مردم را انتقال میدادند.که ازآجمله درحدود260 نفرآن مربوط شرکت افسوتر بود.چنانچه اسمای شان درلوحه ایکه بداخل ریاست افسوتر واقع پارکهای صنعتی پلچرخی موقعیت دارد.حکاکی شده است.


 

   ـ کشتاروترورکارمندان دولت وحزب ویا اعضای فامیل آنها.که درهرقریه،علاقه داری،ولسوالی و شهرها قصه ها وداستان های جانسوزدارد.


 

  ـ جنایات قومندانان وتروریستان مانند شفیع درساحه لوگر،قدوس کل ،قوماندان الم،صدیق توپ،ذبیح الله درمزارشریف،سیدجگرن درغزنی،انوردنگر،قومندان پناه....درشمالی،قوماندن سیدحسین درجلریز مولوی سیف الرحمن درکنرها،بصیرخالد دربدخشان،بشیردرتخار،آمرغیوردربغلان، حقانی درجنوبی، مولوی منصوردرگردیزوصدهاقوماندان درهمه ولایات که داستانها مظالم وجنایات شان درج سینه های افراد قریه وشهرهای مربوطه شان میباشد.وبمرورزمان کتابها تحریرخواهدشد.که جنایات شان تنها متوجه شخص موردنظرشان نبوده بلکه همه افراد فامیل مذکور راازدم تیغ میکشیدند. 


 

  طورمثال چرا یک کارمند خاد مزارشریف تخلص خود را گلیمجمع(گلمجم) گذاشت.بدلیل اینکه مخالفین دولت بخانه مذکورحمله نموده،مادر،خواهر،برادر،خانم واطفال خوردسالش راکشتند.ازهمان تاریخ شخص مذکورتخلص خودراگلمجم کذاشت.ابتدا قوماندان تولی،بعدا کندک وسپس قوماندان غند ملیشیای شد.بادلاوری درمقابل دشمنان دولت ومردم میجنگید.


 

مخالفین دولت بالای خانه کارمند دیگرخاد دریکی ازولایت کشورحمله نموده، مادروپدرراکشتند. خواهرش راباخود برده وچندین نفربالایش تجاوزنمودند.(آیاآنها مجاهدین راه حق بودند.)وصدها همچو جنایات توسط مخالفین دولت درهمه ولایت کشورصورت گرفته است.آیا این همه جنایات جنگی وتخلف ازحقوق نبود؟. 


 

ـ صدهاهموطنما که بنامهای مختلف درپنجشیرکشتند.واجساد شان رادر دره ها،کاریزها،چاه ها وسایر نقاط انداختند. چنانچه بعد ازعملیات تصفیوی درپنجشیر اجساد صدها تن سربازان ،اعضای حزب، مردم عادی وکارمندان خاد راازچاه آهو بدست آوردند.ویا اجساد هموطنان ما که ازدره ژوره بدست آمد وغیره جنایت ....  آیا اینها جنایت جنگی گفته نمیشود.             


 

   ـ کشتارمحصلین حربی پوهنتون درپغمان ،کشتار72 تن اعضای حزب وکارمندان خاد دردره خوگیانی کشتارکارمندان دولت وفامیلهای شان پس ازسقوط قندوز،بهمین شکل درکندهار،هرات ،بامیان ،خوست پکتیکا وسایر ولایات. همه اعمال خلاف موازین حقوقی و انسانی مخالفین دولت را که اتباع کشورمارا به شیوه های غیرانسانی مجازات وبقتل میرسانیدند.که طورمثال شیوه وطرزکشتاربعضی ازقوماندانها رایادآورمیشوم:


 

ـ درمناطق کندهاروهلمند یکی ازشیوه های کشتارچنین بود.که شخص دستگیرشده رادردشت برهنه نموده،درزمین اورا چارمیخه بسته نموده درتخته پشت اوعسل ویا بعضی مواد شرین مالیده وخود شان میرفتند.چون آن مناطق زنبوروحشرات مختلف داشت.گوشت شخص مذکورراتا استخوان میخوردند.    ـ بین راه کندز بغلان قوماندان دیگرآله تناسلی مرد دستگیرشده راذریعه سیم مخصوص بسته نموده آنقدرزجرمیداد تا ازهوش برود.هرگاه دستگیرشده نمی مرد،بعدا اوراذریعه فیرمرمی ازبین میبرد.      ـ رقص بسمل شیوه کشتاریکی ازقوماندانهای گروپ گلبدین درمناطق لوگربود.شخص دستگیرشده را مقابل خود ایستاد میکرد،وباشمشیرتیزی که به دست داشت بایک ضربه شدید گردن اورا ازتنش جدا میکرد.شخصیکه سرازبدنش جداشده تا لحظه یکه نفس ازبدنش میبرآمد،میدوید ویا کدام عکس العمل دیگرنشان میداد.برای قوماندان این لحظه لذت بخش بود.


 

ـ هلال کردن ،سرراازعقب بریدن،کشتن ذریعه فیرسلاح،درچاه هاانداختن ،به آتش کشیدن، دست،پاو یا گوش بریدن تجاوزبه زنان،اطفال ونوجوانان وسایرانواع قتل وکشتاراتباع  کشورما (حزبی، کارمند دولت وسایر کارمندان امنیتی وغیرحزبی)  توسط مخالفین دولت .   


 

1ـ فامیلهای عاملین این قضیه واکثرقضایا دیگرازینکه اولاد شان تحت احساسات قرارگرفته اند. بشکل شعوری ویا غیرشعوری به سازمانهای ضد دولتی جذ ب شده ومرتکب جنایات میگردیدند..مطلع نبوده ودرهمیش به بیگناهی اولاد خود تبلیغ وسروصدا می انداختند.وعلاوتا اورگانهای استخباراتی کشورکه نظربه عملکردشان درسالهای گذشته به خصوص دوران کام واکسا به اورگان زجروشکنجه تبدیل شده بود.درذهنیت مردم ما کوبیده شده بودند.چنین فکرمیکردند که تحقیقات واعترافات اولاد و اقارب شان ناشی ازشکنجه بوده.درحالیکه با موجودیت وضع ناهنجارجنگ وترورسیرتطبیق قانون در جریان بود، مغرضین و فامیلهای مسببین حوادث علیه دولت تبلیغات وسیع رابراه میانداختند.


 

   2 ـ برای همه معلوم است که درجنگ،ویرانی وطن وکشتارمردم ما، کشورهای همسایه ودول ذیدخل درقضیه افغانستان نقش عمده داشتند.که یکی ازارکان جنگ شان، تبلیغات،شایعه پرانی ودروغبافی بود. وبرعلاوه یک تعداد روشنفکران ما جهت بدست آوردن منافع مادی ویا اختلافات عقیده تی باهمان روحیه سفید راسیاه جلوه دادن (ازکوه کاه ساختن ،ویا کوه راکاه جلوه دادن) درخدمت استخبارات کشورهای متذکره قرار داشتند، چون هدف عمده کشورهای ذیدخل بد نام کردن اورگان خاد بود.چرا که مستقیما بادشمنان وطن درجنگ ومبارزه قرارداشت.تاحال آن روشنفکران بافراه گرفتن همان درس و تعلیم، به دروغگوئی وتهمت طبق عادت وظایف خودراانجام میدهند.ودرین مرحله تبلیغات شان جنبه دشمنی به خاک ومردم راگرفته،بابراه انداختن نفاق بین اقوام وملیتهای ساکن دروطنما،کشورعزیزمارا به طرف تجزیه میکشاند.وبازمعلوم نیست که درپشت پرده چه مطالب پنهانی دارند . 


 

3 ـ برخورد بعضی کشورها به مقابل کادرهای رژیم آنوقت به همان شکل سابق بوده ،باآنکه به این نتیجه رسیده اند که عامل بدبختی،قتل وکشتاروویرانی افغانستان وبعضی نقاط دیگرجهان،همان تندروان اسلامی وماویئستها بوده.ومیباشد.اماچون درمراحل جنگ سرد گروپ های مذکورراکمک،تقویه نمودند که فعلا آنها به آفت جهانی تبدیل شده اند.چون درگذشته اعضا ورهبران آن گروپها وسازمانها درتحقق اهداف شان حیثت دانه هاشطرنج راداشتند.لذامناسبات قبلی سبب گردیده تا به راپورهای غلط وغرض آلود آنان اعتماد نمایند.طورمثال بعضی مسئولین کشورهالند به راپورهای دوراز واقعیت وغرض آلود دوستان قدیمی خود اکتفا نموده،مسئولیت جنایات انجام داده آنها را بگردن وطنپرستان واقعی افغانستان می اندازند.گرچه فعلا درجهت نابودی تروریئستان بکشورما کمک شایان مینمایند.قوای نظامی خودرا به کشورما اعزام نموده،وتلفات جانی رانیزمتقبل میگردند.ویکتعداد احزاب شان درک نموده اند که دولت آنوقت افغانستان علیه این تندروان (ترورریستان )درجنگ بود.اما بواقیعت موضوع قناعت ننموده،اورگانهای خاد ورژیم قبلی رامتهم به قتل وکشتارمینماید.درحالیکه بصورت مشخص با مثالها    معلومات ارائه گردید.وتاحال بکدام قضیه برنخوردیم که افراد واشخاص توسط کارمندان امنیتی چه پولیس ویاکارمند خاددستگیرشده باشد.وتوسط آنشخص ویا اداره خاد بقتل رسیده باشد.درحالیکه تمام متهمین جرایم (ازقباحت،جنحه وجنایت)بعد ازتحقیق واکمال دوسیه نسبتی اش، واردنمودن اتهام حارنوال طبق قوانین جاریه کشور، درحضورخودمتهم ،توسط هئیت قضائی که مرکب ازسه نفر قاضی (یک رئیس ودوعضو) محکمه شده.درنتیجه برائت حاصل نموده ویا به میعاد های متعدد حبس ویا اشد مجازات محکوم شده اند.درحالات اشد مجازات تصمیم نهائی را قانوناَ رئیس دولت میگرفت. 


 

فوقاَ یادآورشدم هرگاه کدام عمل خلاف قانون ازطرف کارمندان امنیتی صورت میگرفت.چون زاده همان محیط وجامعه بودند،طبق قوانین کشورمانند سایراشخاص مجازات میشدند.وشدند .


 

  لذا نظربه اهداف ،سیاست رژیم درقبال تطبیق قانون وایجاد حکومت قانون نظربه شرایط جنگی کشور واختلافات داخلی،مداخلات داخلی وخارجی (شدت جنگ سرد) دولت درتحقق وتطبیق قانون توجه بیشترداشت.ونظربه حکومات دوره قبلی ودوره های بعدی درزمینه موفق بود. 


 

  با ختم جنگ سرد،افغانستان ومردم آن فراموش گردید.تند روان اسلامی وسازمانهای همکارشان به اثر کمکهای مالی ونظامی دول ذیدخل درقضیه افغانستان،تقویه ،رشد وبه مرحله بلوغ رسیده بودند.ازتوجه باداران شان دورشدند.چون آنها درطول 12 سال اسلام رابهانه قرارداده،به جزجنگ،کشتار وویرانی کدام پلان وهدف دیگرنداشتند.باازمیان رفتن حکومت دوکتورنجیب الئد،کشوربمیدان جنگ، چورو چپاول،خانه جنگی ،ملیت کشی،مرکزتربیه تروریستان بین المللی تبدیل شد.ازقانون وقانونیت خبری نبود.وقانون جنگل حکمفرماگردید.بالآخره شاگردان تربیه شده به خانه ولینعمتان خود حمله نمودند (حادثه یازدهم سپتمبر) بوقوع پیوست.امریکا به همکاری جامعه جهانی تصمیم گرفت تا بمقابل تروریستان مبارزه نماید.همان شد که فعلا 34 کشورجهان جهت سرکوبی


 

ـ بعد ازسقوط دوکتورنجیب الئد اعضای خزب وحکومت آنوقت بخاطرحفظ حیات خود وفامیلهای خود درکشورهای مختلف بانظرداشت اینکه دراین کشورها حقوق بشررعایت میگردد،آزادی ودیموکراسی به مفهوم واقعی آن وجود دارد.پناهنده شدند.اکثراین کشورها بادرک واقعیت،وتهدیدهایکه حیات پناهنده وفامیلهای شان راتهدید مینماید.درخواست پناهنده گی آنان را قبول نمود.ولی دریک تعداد محدود ازکشورها به خصوص کشورهالند با اتکا به راپورجعلی که زاده مناسبات شخصی با کادرهای تندروان اسلامی وماوئیستها که دردوران تجاوزشوروی به افغانستان درآنکشور پناهنده شده بودند.  بدون درک واقیعت ومعلومات دشمنان دولت آنوقت وترجمانهای کشورهای دیگرکه دشمنی دیرنه با آن رژیم داشت گوش داده علیه اعضای دولت سابقه اتهام متخلف حقوق بشرراوارد نموده است.درحالیکه کادرهای محترم وزارت عدلیه کشورهالند خود بهترمیداند که :


 

1 ـ شخص تا به حکم محکمه محکوم نشود بیگناه است.هرگاه اتهام وارده هرپناهنده ثابت شد.بعدا اورا مجازات نمایند.


 

    2 ـ جرم عمل شخصی است .نمی توان اشخاص دیگررا مجازات نمود.طورمثال :عساکرامریکائی درعراق با زندانیان اعمال خلاف کرامت انسانی رامرتکب شدند.بعد ازاینکه جرم فاعلین ثابت گردید . متخلففین مجازات گردیدند.لذا مانمیتوانیم ادعا کنیم که حکومت امریکا مجرم است.                         


 

  لذا به راپورهای جعلی ودورازواقیعت مغرضین، باید وزارت عدلیه کشورهالنداتکا ننماید.وکارمندان صدیق کشورما (کارمندان خاد و اعضای حزب دیموکراتیک خلق افغانستان)راکه علیه تروریستان وظایف ایمانی ومیهنی خودراانجام داده اند.حقوق حقه پناهنده گی شان راکه منشورملل متحد برای شان اعطا کرده.ازآنها سلب ننماید


 

به امید تطبیق قانون درهمه جا  


 

              دوست شما ع باغبان


بالا
 
بازگشت