اسدالله جعفري

چپ ها همچنان چپ مي انديشند

سخني با محترم راضيه شهرستاني

 

Jafari1354@walla.com

نشست نيرو هاي چپ و  ترقي خواه افغانستان در هلند نشان داد كه نيرو هاي چپ هنوز به استقلال فكري وسياست ورزي عقلاني نرسيده اند وهنوز چپ مي انديشند وماركس خواب مي بينند ومائو مآبانه راه مي پيمايند.

 اما نيرو هاي چپ نيرو هاي نيست كه بتوانند به تنهاي افغانستان را از اين نيگون بختي نجات بخشد .

 از اين نشست چنين نتيجه مي گيريم كه نيرو هاي چپ هنوز از دو مسئله رنج مي برند:

1 -  چپ هاي افغانستان استقلال فكري ندارند وهنوز به مرده ريگ توتالتيريسم  بند هستند وهنوز حكومت توتالتريته اي را خواب مي بينند واين در حالي است كه مقوله سياست، داراي دو عنصر است:

 يك، عنصر نظر وفكر

 دو، عنصر درايت وزمان شناسي .

چپ هاي افغانستان  در حوزه نظري داراي يك فلسفه سياسي مدون وتعريف شده نيست ومتون سياسي نيرو هاي چپ التقاطي از انديشه هاي متضاد قرن 16،18،20 است ومخصوصا بعد از فرو پاشي شوروي واصلاحات ايدئولوژيكي در چين اين آشفتگي نظري چپ بيشتر نمود پيداكردند.

در حوزه درايت وزمان شناسي نيز نيرو هاي چپ از بيرون به افغانستان مي نگرند وهنوز كه هنوز است نيرو مذهب را در افغانستان ناديده مي انگارند ونمي دانند كه نيروي مذهب در افغانستان ريشه در روح وروان اين مردم دارد وبيدون همكاري با نيروهاي مذهبي نمي شود در افغانستان نظام سياسي كار آمد را محقق كرد.                                                                                 به هرحال نقد نيرو هاي چپ ونقد نشست چپ ها در هلند وشركت نيرو هاي چپ انديش چپ ستيز در يك جا ،در يك مقاله نمي گنجد وبايد در مجال ديگر به آن پرداخت.

 من نمي دانم محترم راضيه شهرستاني خود از اعضاي جنبش هاي چپ است ويا فقد يك هوا خواه چپ مي باشد؟ونمي دانم دانش سياسي واجتماعي ايشان چقدر است ؟

اما از سخنراني بسيار شيوايش پيداست كه بانوي آگاه واهل مطاله مي باشد .

اما از مجموع سخنراناني هاي آن نشست سخنراني زن چپ انديش محترم راضيه شهرستاني (كه در سايت مشعل وكاتب هزاره نشرشد است) از جهاتي قابل توجه وتأمل جدي است:

اول اين كه اين سخنراني نسبت به بسياري از سخنراني ها روان وسليس وهم ادبي است .اين همان چيزي است كه درسخنراناني هاي ديگر سخنرانان نيست .

محترم راضيه شهرستاني سخنرانيش از نظر ساختار زبان فارسي ودستور فار سي امروز از همه ي سخنراني ها درست تر وعلمي تر مي باشد.

دوم اين كه شهرستاني به مقوله بسيار حساس وحياتي  عدالت پرداخته است ومن هم با محترم راضيه شهرستاني در همين مقوله و  مقوله عدالت جنسيتي سخني دوستانه وبرادرانه دارم .

چنان كه در بالا گفته شد سخنراني شهرستاني در ميان نيرو هاي چپ افغانستان در هلند ودر گرد هم آيي كه تمام نيرو هاي چپ از خارج وداخل (حتا آناني كه دست در قدرت وسياست حكومت در سايه اشغال فعلي دارند) شركت كرده بوند؛ ايراد شده است  واز مقوله بسيار مهم در ساختار سياست عملي وفلسفه سياست در حوزه نظر سخن گفته  است.

از اين نظر،محترم شهرستاني اولين زن است كه با چنان جرئت وشيوايي  ،فقدان عدالت را در منظومه فكري نيرو هاي چپ مطرح كرده است وبا يد از ايشان تشكر كرد وبه ايشان مانده نباشيد گفت.

اما شهرستاني از عدالت تعريف ماهوي ارايه نداده است ودر حوزه سياست عملي هم جايگاه عدالت را در حكومت چپ ها نكاويده ودر حكومت فعلي هم غيبت عدالت را نشان نداده است.

ضعف دوم شهرستاني در اين است كه عدالت را با دموكراسي از نوع دموكراسي چپ يكسان مي پندارد در حالي كه عدالت ودموكراسي در انديشه چپ قابل جمع نيست .

سوم اين كه عدالت بخودي خود يك مقوله صرفا فلسفي است واين مقوله فلسفي در انديشه چپ جايگاه ندارد چون نيرو هاي چپ مكتب فلسفي ندارند.

چهارم اين كه مقوله دموكراسي به معناي اكثريت به علا وه يك با عدالت قابل جمع نيست .

پنجم اين كه عدالت  به معناي كه محترم شهرستاني در سخنراني خود آن راشرح داده است (من با اين شرح خانم شهرستاني  موافق هستم)تحقق نمي يابد مگر آن كه قبل از  عدالت در تقسيم قدرت، عدالت در تقسيم فرصت ها محقق گردد. تا عدالت در تقسيم فرصت هانبا شد سخن گفتن از عدالت در تقسيم قدرت آب در هاونگ كفتن است ومشت در هوا رقصاندن.

اگر عدالت در تقسيم فرصت ها نباشد مسابقه عادلانه وصادقانه در دست يابي به قدرت معنا ندارد .چراكه تاعدالت در تقسيم فرصت هانباشد، نسل انسان دست رسي برابر ويكسان به عوامل رشد وكمال ندارد ووقتي امكان دست رسي يكسان به عوامل رشد وكمال مثل تعليم وتربيت وثروت   نباشد ،يك عده ناعادلانه به مدارج عالي از تعليم وتر بيت وثر وت  دست مي يابند وبر اساس همان شعار محترم شهرستاني از عدالت در تقسيم قدرت، همين عده  از قدرت وثروت بهره مند مي گردند .

چون بر اساس عدالت كسي شايستگي قرار گرفتن به جايگاه سياسي واداره كشور را دارد كه از دانش ومديريت كشورداري بهره مند باشند .

پس مي بينيم كه اگر قبل از عدالت در تقسيم قدرت سياسي،تقسيم عادلانه فرصت ها نباشد  ،تقسيم عادلانه قدرت سياسي وثروت در اجتماع يگ خيالي بيش نخواهند بود.

اما راجع به عدالت جنسيتي كه خانم شهرستاني آن را از نيرو هاي چپ خواسته است.

عدالت جنسيتي از نظر تاريخي در تفكر چپ  جايگاه مشخصي نداشته است

چنان كه اگر جنبش هاي چپ را از افغانستان تا كوبا واز كوبا تا چين وروسيه مورد مطالعه قرار دهيم جايگاه زن وبه عبارت ديگر عدالت جنسيتي ،جايگاه قابل توجه نيست .هيچگاه ديده نشده است كه نيرو هاي چپ بعد از دست يابي  به قدرت وتشكيل نظام سياسي ،قدرت را با زنان بطور تساوي وعادلانه تقسيم كرده باشند وهمواره از زن ابزاري استفاده كرده اند چه قبل از دست يابي به قدرت وچه بعد از دست يابي به قدرت وتشكيل نظام سياسي .

اكنون چگونه اين چپ هاي چپ انديش مي تواند اين آروزي فمنيستي محترم شهرستاني را محقق كنند؟

عدالت جنسيتي در هيچ مكتب سياسي بمعناي واقعي كلمه عملي شدني نيست وفقد در مذهب است كه بمعناي واقعي كلمه جايگاه انساني زن مطرح مي گردد وبه جاي عدالت جنسيتي سخن ازخليفة الهي زن مطرح است وحقوق زن نيز در دو محور مورد نظر مي باشد:

 1 -   حقوق انساني زن.

  2     -   حقوق مدني زن بر اساس تقسيم كار با توجه به قابليت جسمي ولطافت روح زن .

شرح حقوق زن در مذهب اسلام را به فرصت ديگر وامي نهيم.

 

 


بالا
 
بازگشت