خوشه چين

کشورما سنگ زیرین آسیا است

گاندی فقیدرااندیشۀ انسان دوستی وخود ارادیت ملی بمقام شایسته رسانید.

ارادت مندان دولت های به اصطلاح "دموکراسی غربی" هم نمیتوانند حلا ل مشکل مردم شوند. مردم امروز دیگر آ ماده نیستند که برای خود دررأس قدرت دشمن" رئیس جمهور" انتخاب نمایند.

عیاران بیان میدارند که: مردم افغا نستان،تأ مین و آزادی های فردی خودرادرآئینۀ خود ارادیت ملی دیده میتوانند.

اگر آب باران از بام های گلی بچکد چارۀ اش جزهمانا کاگل کردن به وقت وزمانش است. بعد ازان درنقش خینۀ بعدازعید کارگرمی افتد. یعنی که اگر درماه های قوس بام راکاگل نمائی کاگل بام یخ زده می آید.فکرتان باشد که برای کا گل کردن هرنوع گل به درد نمی خورد. تنها گلیکه که معمارو یا آ دم های با تجربۀ قریه  نوعیت آ نرا تشخیص دهند.

درهربهارزمان جوی کنی است( پاک کاری کاریزها، نهرها و جویبارها) گل های اضافی را از میان جوی بیرون میکشند، گیاهای هرزه  که در دو طرف جوی روئید ه شده اند بریده و کشیده میشوند بخاطری کشیده میشوند که ظرفیت جوی برای پذیرش آ ب اضافه ترگردد. اگر این گیاه های هرزه از دو بغل جوی کشیده نشوند آ ب در جوی به کندی جریان پیدا مینما ید و یا سطح آ ب بالا می آ ید مسیر حرکت خود را تغیر میدهد باعث خرابی و ویرانی زمین های زراعتی می گردد.

 به ما نند جریا نات فعلی که خیلی آ هسته آ هسته، لنگ لنگان ، کمی  محسوس ولی فاقد ابتکاروخلاقیت، این حلقات و گروهای باقی مانده  از جنبش چپ سیاسی چرا به این مرض دچار شده اند. بخاطریکه در میان بعضی ازین نهاد ها افراد ی با داشتن خصلت های خود خواهانه  به مانند گذشته میخواهند که درشرایط  جدید ازانکشافات، نقش تک روانه خود را دنبال نمایند، این ها باعث آن شده اند که جنبش چپ نتواند آ نطوریکه لازم بود در طی گذشته حضور خودرا به نما یش بگذارد متأ سفانه که  نتو انست. درصورت ضرورت این شخصیت ها را از پشت پرد ه ها بیرون کشیده به روی صحنه معرفی شان مینما ئیم.

    چه خوب وقتی است. زمان میلۀ نوروزرا بیاد انسان می آورد. زمانی است که طبعیت به زاد ولد آغازمینماید،گلهای رنگارنگ، پروانه های رنگارنگ، پرنده های رنگا رنگ، همه به مسابقه بر می خیزند

 درختان ،ونباتات رنگارنگ میوه های رنگارنگ را بوجود می آورند برای تشخیص و شناخت این طبعیت زیبا، ماهیت انسان به معرفی گرفته میشود.

بر آمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش ميفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسد گو دشمنان را ديده بردوز
بهاري خرمست اي گل کجايي
که بيني بلبلان را ناله و سوز
جهان بي ما بسي بودست و باشد
برادر جز نکونامي ميندوز
نکويي کن که دولت بيني از بخت
مبر فرمان بدگوي بدآموز
منه دل بر سراي عمر سعدي
که بر گنبد نخواهد ماند اين کوز
دريغا عيش اگر مرگش نبودي
دريغ آهو اگر بگذاشتي يوز

                                   سعدی

 

 

بلی! کشورما سنگ زیرین آ سیا است. ورنه چین هم درآ سیا است. هند هم درآ سیا ست، جاپان هم درآ سیا است. پاکستان و ایران هم در آ سیا مو قعیت دارند. همین قسم کشورهای کوریا و و ویتنام و اندو نیزیا. اما و اما! ازقدیم ا لایام روی این سنگ زیرین آسیا سنگ متحرک دیگری میچرخد ، میچرخد ومیچرخد وچنان چرخ میزند که آدمیت را آرد وانسانیت را خمیرمینماید( درین باره طرف های درگیر درقضایای گذشته وجاری افغانستان دقیقآ میدانند).  واقیت قریب به حقیقت. دلیل و بهانه تراشی و دلیل های بی اساس را نمی پذیرد همیش روی چیزی حساب مینمایند که نقدآ و جنسآ در نزد شان قراردارد.  

  تاریخ کشورما،تاریخ کشتارانسانیت است.درکشورما اگرکسی میگوید که آزادی وجود داشته ودارد.مطلبی است که احمقان باید باورکنند.همه میدانند که قصابان بین المللی توسط شاگردانشان وشاگرد شاگردانشان،به قتل عام انسانیت کمرهمت بسته اند( به این واقیت پیروان هردو خط سرخ وسبزآ گاهی دارند)این شاگردان قصابان بین ا لمللی، به امر استادان خود زیرعنوان دفاع ازحق کارگرو دهقان( آب های گرم) درافغا نستان انسانیت رابا داس وچکش ازپادرآوردند. این قصابان بین ا لمللی زیرعنوان  دفاع از اسلام( نفت منطقه وسلطه برجهان ) انسانیت را در دفاع ازاسلام درافغا نستان قتل عام نمودند.اشکها درچشمان بغضها درگلواست. خوشه چین شنیده بود قصه که نوشیدن جام زهر را بلی نوشیدن جام  دستمال نیست که اشکهارا پاک نماید وبغض گلوو غصۀ دلهارا تسکین دهد. درینجا صحبت از مرگ انسان و فاجعۀ بشریت است. دستهای خون آلود  ستم گران و ستم پیشه گان را از چشمان تیز بین توده ها پنهان کرده اند.

    (عیاران) میگویند که درگیروگرفت این سیاستها ما طبق توصیۀ لقمان حکیم ازبی ادبان ادب آموخته ایم،ازوطن فروشان وطن پرستی آموخته ایم،ازخیل وحشیها ووحشیگری های آنها رمزآدمیت وانسانیت راآموخته ایم،ما آموخته ایم که حقیت دروجود ویران شده وتکه تکه وپارچه پارچه شدۀ کشورمان است ماباید که حقیقت راازعینک(وطنمان) بیبینیم، بلی!آن پرو گرامهای را که دیروزسیاست گذاران( بیرون ازمرزها) فضای سیاسی کشورمان راحامله دارساختند.واطفال مادرزاد برای خود به دنیاآوردند.این فرزندان حرام زادۀ وطن(بیرونیها) به اشارۀ بیرونی ها در مقابل امانت ملی خیانت کرده اند .

برای آبادانی ودوباره سازی وطن ویران شده وتخریب شده نیازی برای رهبریت احساس میگردد. تااین رهبریت چشمۀ الهام بخش جریانات اندیشه های انسانی برای نسلهای بعدی  واقع گردد. چگونه رهبری؟

  یک زمانی درقریۀ ما توغبیردی( دا را شاخیل) شخصی ازموقف روحا نیت برخورداربود. همیش لباس سفید برتن داشت پنج وقته پنج وقت درمسجد برای عبادت میرفت. از احترام خاص اطرافیان برخوردار بود. در صفحات شمال کشور مریدان فراوانی داشت هرزمستان به سمت شمال می رفت خبری از مریدان خود می گرفت، مریدانش برای اونذروصدقه روا می دیدند بعد ازجمع آوری نذروصدقه وخیرات مقدارفراوان برنج ماش وپول نقدرا باخود می آورد. این مقادیر جمع شده را میان فرزندان ودامادان خود تقسیم مینمود همه رابطه ها و ظابطه هایش ازین حاصل خداداد بی نصیب نبودند.

      شیخ تجربه کارعمرش به پایان رسید.

 سرعت عمل درسه کارمباح نیست

1-  دفن کردن میت به قبرستان

2- روان کردن دختر به خانۀ بخت

3- آ وردن نان برای مهمان.

 زمستان رسید دیگر شیخی زنده نبود که خانوادۀ خویش را ازنعمت خداد مستفید گرداند. فرزند بزرگش گو یا که میراث خور پدراست روانه سمت شمال میگردد.

   فرزند شیخ باجوالهای خالی پس باز گشت مینماید.

بعد ازانکه "حزب دمو کراتیک خلق" شیخ های این مکتب دردام صحنه های درامتیک می افتند  یکی پی دیگر عدۀ تبعید وعدۀ دیگر با یک چپه گردک کشته میشوند ودرمسیر این رخداد ها درافغا نستان دروا پسین لحظات "حزب"با الهام از پریسترویکه ذریعۀ شمشیر مصالحۀ ملی کشته میشود. قالوانالله وانا الیه راجعون. آ خرین آ یت ختمانه توسط جناب محترم پروفیسورآ قای ربانی خوانده شد.

  ازتکیدن برگ های درخت چه می پرسی جنگل به دشت و بیابان لا مزروع مبدل گشت. دیگرحرفی ازچپ درمیان باقی نماند.

چیزی را که ایا لات متحدۀ امریکا و شر کای اقتصادی اش درفکرآن بودند.

توخودت کدام درخت میوه دارهستی که ازمن دعوت میدهی وبه آ درس دیگران انگشت انتقاد میگذاری؟

    شیخ های حزب رفتند جان را به حق سپردند دیگر این فرزندان شیخ ها از سمت شمال با جوال وبورجی خالی برگشت مینمایند. نه اینکه از شمال چیزی بدست آ ورده نمیتوا نند در دهن دروازۀ خروجی سمت جنوب کشورما همیشه ابلیس  پهره داری کرده است.

 در بالا ازچکیدن بام حرفی در میان بود. بلی! معمولآچکیدن به آ درس ما یعات گفته میشود، حرکت مایعات را( سیال) نا میده اند مایعات بنابرساختمان وترکیب مالیکولهای شان که دارند، ما نند (عیاران) نا قرارمیباشند و روح سر گردان دارند، توقف رانمی پذیرند،شب گرد میباشند ازکوچکترین منفذ راه های خودرا دریافت مینمایند ومیروند تا به هدف خودرا نزدیک نمایند. (عیار) وما یعات زمانی ازسیلان وحرکت بازمیمانند که مایعات درمیان بوتل قید وسرش بسته شود. اگرسرش بسته نشود به شکل بخار ازمحل فرارمینماید. (عیار) را اگردرزندان ولچک وزولانه نکنند، نقب میزنند اززیر زمین فرار مینمایند ،ازبالای بام فرارمینمایند. چرا عیار را بندی مینمایند بخاطریکه عیاران وخائنین درنقش شیطان ولاحول والله میباشند. مثل حبیب الله کلکانی ونادرخان( نادرخان درقرآن مهرکردحضرت شوربازاروسیله شد حبیب الله خان کلکانی بنابه اعتقاد که به قرآن داشت درتلک شیطان افتاد)لاحول والله لعنت به کاربد شیطان. گفتم زمانیکه اواخرزمستا ن واوایل فصل بهار، گاهی بارا ن و زمانی برف های آبدار که آ نرا بنام امانته یاد می کنند می بارد. ریزش ا مانته باعث آ ن میشود که بام ها چکک نمایند. زمانیکه آغاز مینماید زنده گی نورمال داخل خانه مختل می گردد هر کس میخواهد با لای بام بر آ ید  تا بام را لگد نماید و گل بام سخت شود وآ ب باران به سوی ناوه در جریان با فتد. بعضآ او قات واقع شده است که به لگد کردن چاره نمیشود. خانه میرود که چپه شود. چرااین طورمیشود. آدم هایکه تجربه دا شتندبه اصطلاح علاج واقعه قبل ازوقوع از پی آ مد زمستان وخطرات ناشی از باران و امانته بارا ن بام های خودرا در ماه میزان و یا قبل آ مدن ماه های سرد اقدام به کا گل بام مینمایند اگر در ماههای سرد کا گل میشود  کا گل یخ زده میشود خطرچپه شدن بام خانه دورازتصورنیست. سیاست گذاران و سیاست بازان و دروبام کشورما و دوربرکشورما یکبار نه بلکه چندین بار مزۀ از ین باران ها وامانته باران ها را دیده اند. وازبسکه وارخطائی برف بام خود را بر سر بام رفیق ، برادر، پسر کا کا و غیره اندا خته اند و با عث چپه شدن بام شده اند. اگر دیروز این طرف آن کاررا انجام داد و امروزاو این کاررا انجام میدهد. تداوم این مسئله به کام کسی می چرخد که همیش دام شانی وتلک شانی کرده است. بعضیها که تلک زده شده اند( عیاران) وازتلک جان سالم بدرآورده اند. حقایق راپنهان نمی کنند، واقعیت هارا واضح بیان میدارند.

  رهبران دیروز را شرایط خاص آن زمان مطابق به نیازمندی آن وقت بوجود آ ورد. این رهبران درمسیرانکشافات نظربه خلا قیت وابتکارات خود،هویت شان را به حیث شخصیتهای  سیاست گذاران  دست اول تعریف داده بودند. درروشنائی همان تعاریف علاقه مندان خودرا  جلب و جذب نمودند  بنآ آ ن شخصیت ها از حریم خانواده ها پا را فراتر گذا شتند و به حیث شخصیت های جهان وطنی شناخته شدند. تا زمانیکه درقید حیات بودند حریفان خودراداشتند و دوستان خودرا هم.اما امروزآنها وجود ندارند.عدم هریک آنها کمبودی هاراسبب شده است.  اگر آ نها در قید حیات می بودند بلا شک که وضعیت سیاسی به گونۀ دیگری می بود. هیچ کسی پیدا نشد این کمبودی هارا تکمیل نماید. اگریگان یگان حلقات و یا گرو پ های سیاسی این جا وآ نجا سر بالا کردند.

کارگه دزرکی چم کاوه د خپلی هیرشو

 اینها ازدرک وشناخت( تحلیل مشخص ازاوضاع مشخص در زمان مشخص) امروز کا ملآ بیگانه میباشند. به همین لحاظ هرجائی که نطفه گذاری کردند یا در نطفه خنثی شده اند و یا ازهما ن( شمارش) تعداد اولی به سوی قهقرا گرا ئیده اند.

  زمانیکه در میدان سیاست (( والبعث بعد ا لموت)) بعضیها درداخل کشورتحت نظر انجوها (دایه) ویا بیرون ازکشور به برکت اوت کیرنگ خواستند حلقۀ را ایجاد نما یند ( تف نزدش شارید) برای توهین کردن وتحقیرکردن حریف پرداختند. سیاست ها ی در جان بزن از امکانات رفیق استفاده کردن دسیسه تیار کردن به ما نند دوران حا کمیت  گو یا که امروز نو ک قلمم  در تعین شخصیت های کلیدی نقش بازی میکنند.

 امام مسجد تا که در محراب استاد نشود و بعد پشت سر خودرا  نبیند که مقتدیان استاده شده اند یا خیر؟ بعدآ برای نماز دادن شروع مینماید. اما امروزهمان دوزبان های دیروزی، گرد هم آ مده اند و میگو یند که بیا ئید وحدت نما ئییم. طبعآ و حدت ازموا ضع ضعف بوجود آ مده است.مگرموقف قوی بودن هر یک را به چشم و سر دیده بود یم و میگفتند که او زمین تو منت دارباش که من دربالای توراه میروم (( مادرپشت سرخود کشورشورا هارا داریم)) این  دست شکسته آ ویزۀ گردن خود ما شد.                                                                                  گاندی فقید را اندیشۀ انسان دوستی وخود ارادیت ملی بمقام شایسته رسانید.

ارادت مندان دولت های به اصطلاح "دموکراسی غربی" هم نمیتوانند حلا ل مشکل مردم شوند. مردم امروز دیگر آ ماده نیست که برای خود دررأس قدرت دشمن" رئیس جمهور" انتخاب نمایند.

عیاران بیان میدارند که: افغا نستان امروزچهرۀ خودرا درآ ئینۀ خود ارادیت ملی دیده میتواند.

       

 


بالا
 
بازگشت