خوشه چين

 

انسانی که برای خوشبختی

 انسان میرزمد

 

ا نسان های که برای خو شبختی انسان میرزمند، فعالان سیاسی اند.اینها  برای معاش گرفتن مبارزه نمی کنند، فعالان سیاسی همیشه درتغیروتحول اجتماع  برای بهبود ی وزنده گی آرام خلق ها کاروپیکار مینمایند. فعا لان سیاسی خوشبختی خودرا در خوشبختی توده های ملیونی کشورمید انند.

ای   صاحب  فتوا  ز  تو  پر کارتریم

با  این همه مستی  ز تو  هُشیار  تریم

تو خون کسان خوری و ما خون رزان

انصاف  بـده    کـدام   خونخوار تریم؟

                             «خیام»

ذ یلآ

 میگویند بدا به حال آن دولتی که در گام نخست ازملت خود مشروعیت میگیرند. بعد ملت خویش را به باد فراموشی قرار میدهند، زمانیکه شخصیت ها ی برخاسته از توده ها  دهان به انتقاد ازنابرابری ها بازمینمایند.

پاسخ به این انتقاد گلولۀ توپ وتناب داراست.

بهترین د ست آ ورد.حاکمیت های دوران، جهاد،طالب، عمدتآ دوران حاکمیت بعداز کنفرانس بن(( که بعضی از احزاب سیاسی گو یا چپ افتخاررا جستر شدن خویش را تحت سایه این نظام وا بسته به بیرون دارند)) از دماغ خار پنچر خویش برای حلقه ، گروه ، حزب تعریف تعین مینمایند(( تحت تأ ثیر سیاست گذاری های ایا لات متحدۀ امریکا، و متحدین آن  عبارت بودند از:چورچپاول غارت، دزدی، رهزنی، کشتن زدن، گروگان گیری تخریب و ویران گری، بمباردمان محافل عروسی و اجتماعات سنتهای قبول شدۀ مردم، ازدیاد کشت تریاک ، پروسس و تورید و قاچاق آ ن به ممالک اروپائی و امریکائی میباشد.  

کی شود این روان ِ من ، ساکـن ؟

این چنین « سـاکـن ِ روان »  که  منم

                                            «مولوی»

 

انسان فعال ومبارز، میان مرگ و زنده گی متحرک است. متشبس است. جستجوگر خلاق و ایجاد گروسازنده است. حلقۀ خودرا میسازد. برای رشد خود وبقای خود تشکیلات((ارگانیزم دایمآ فعال)) خودرا بوجود می آ ورد. در اصول سازنده گی مطابق به سردی و گرمی حوادث وانکشافات اوضاع ،دراصول ساختاری خود، باز نگری میکند، نوع آ وری مینماید

 بلی! جنبش چپ نمُرده است.

 زنده است. مگر نیمه جان

 

جنبش چپ را انسان های با احساس و بادرک و ایجاد گر و خلاق مطابق به اوضاع و احوال ، شیرین و نمکین میسازند، قطخ اجتماع میسازند. دران مرچ ومساله می اندازند. بد بختانه که درشرایط کنونی یک عده افراد نا بکار از جنبش چپ، کتلۀ ((؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)) ازین خاطر است که جنبش چپ ارزش قبلی خودرا از دست داده است. بخاطریکه بعضآ ازبه ظاهر پیش قراولان آ نها به آ ستان بیگا نگان سر به سجده مانده اند. کو شش دارند که اصیل ترین فرزندان کشور را دردام گسترده شدۀ خویش برای فروش شکارکنند.  

"حيف از اين گل که بـرد آب او را"

"کند از منظر نــــــايــــــاب او را"

 

درین مدت شش هفت سال یا زیاده ازان تلاش های در جریان بوده است تا که این گل آ ب برده را بدست آ وریم، برای بدست آ وردن گل هرقدر که گفته ایم 2×2 = 4 میشود کجا است. آن وجدان پاک وبی آلایش که برحقیقت تن دردهد. اگر گفته میشود:هرچه که شما می فرما ئید!دفعتآ شامل لست میگردند!! مگراین عروسانیکه پا چه سفید بدون جیز و بی آ وریز به خانه داماد رفته اند.

 هنوز ندا نسته اند که علما تعریف کرده اند بشرمسئول وجود خودش است. خود شناسی خدا شناسی. خد ا آ دم را اشر ف مخلو قات خلق کرده است. پس انسان آ گاه و توان مند مسئولیت دارد تا درخدمت انسانها ی نا توان قرارگیرد. وقتی که انسان دانست اوملزم گردید ه است. برای اجرای وظایف انسانی، به خود می آ ید و میگوید که من کسی هستم که هستم من خودم میدانم که راه وروش زنده گی خود را چگونه اختیار نمایم. برای انتخاب راه و روش زنده گی خود،خود قانونی را برمی گزینم( یعنی که انسان قا نون گذاراست) زمانیکه انسان خودرا به حیث شخص انتخاب کرد، این گونه افراد درانتخاب جامعۀ بشری نقش فعال را بازی مینمایندو پای بند احساسات انسانی و انجام  مسئولیت های بشری می گردند.

   ژان پل سارترمیگوید: بشر محکوم به آ زادی است.« بیان می کنم. بشرمحکوم است. زیرا خودرا نیا فریده و درعین حال آ زاد است. هنگامیکه پا به جهان گذاشت. مسئول همه کارهای است که انجام میدهد.

 فعالان سیاسی ، برخاسته ازاجتماع خود اند، آ نها مکلفیت دارند. تادرقسمت شناخت جامعۀ خود و را بطۀ تنگا تنگ آ ن با دهکدۀ جهانی آ گاهی داشته باشند، اگرچنین نباشد. مسئولیتی را که فعال سیاسی مکلف به انجام آ ن است نمیتواندبه درستی انجام دهد.فعالان سیاسی(( دریوران جامعه اند)) بعضی از این دریوران نالایق اندکه تصادمات اجتماعی را باعث میگردند.همین که میگوئیم جنبش چپ  ؟؟؟؟؟؟ شده است. بیجا نگفته ایم چرا؟درجا معۀ بی سرو بی سامان ما،ازوجود نیروهای( چپ وراست) جوره پا پوش تیارشده  است. بوت چپ درپای راست وبوت راست درپای چپ دیده میشود ازین خاطر است که جامعه لنگ لنگان بی قیافه وبد قواره در حرکت افتیده است. یک عده احزاب به اصطلاح چپ درخدمت ارباب حاکم قرارگرفته اند،اربابی که نقش خارجی داشته است.این حاکمیت بی موازنه است بخاطریکه  درغیاب مردم شکل داده شده است. هرگونه تأ ثیرات خارجی چه هوای سرد باشد و چه هوای گرم بوده درفعل انفعا ل داخلی نتیجۀ منفی داده است. اگرفعالیت محتوای داخل تخم مرغ با حرارت وجود ((مامه مرغ))  به حیث تأ ثیر بیرونی هم آهنگ نباشد.چوچه تولید نمی گردد.

کنفرانس بن که به حیث عامل بیرونی  در قضایای افغا نستان عمل کرد اگر نقش جنبش چپ را به حیث فعل و انفعال داخلی با خود هم آ هنگ می داشت. قضا یای موجود سیاسی و نظامی افغا نستان به گونه مثبت خیلی ها عالی تر می بود. زحمات مجامع بین ا لمللی در باز سازی افغا نستان به هدرنمی رفت و جامعه جهانی خصو صآ اروپا و امریکا ازمدرک تولید مواد مخدر، تورید وقاچاق هیروئین وغیره ازین خاندان بی تکلیف می بود.

 اغلب فعا لان سیاسی، همه بیعدا لتیها را می بینند، استبداد قومی ملی ومذهبی را میبینند،ازکناراین همه حوادث باچشمان بسته(( بنده بی دخل است)) گذرمیکنند.      اخلا قآ ما باید بنو یسیم که اسا س سیاست گذاری ها بر بنیاد مسئولیتها طرح ریزی گردند. نه فقط بخاطر اینکه صرف معاش اخذ کنند.فردی را بت بسازند وبعد در معرض پرستش دیگران قراردهند. «رفیق یا برادر به صاحب مبدل شوند» به پسوند نامش(( فلانی ، بی مدانی)) صاحب نگوئی لگدمال شوی روانۀ زندان شوی. اگرچنین نشودآگاهان اموررا که احساس مسئولیت می نمایند به جوقۀ اعدام رهنمائی کنند. سیاست گذاران نباید از منطق (( تحلیل مشخص از اوضاع مشخص)) چشم پوشی کنند زیرا که این فورمول اصل است.سیاست شنا سان وپا لیسی میکرها متن داخل چوکات فوق را تحقیق میکنند تحلیل و تجزیه مینمایند.اگر دقیقآ متوجه شویم حلقات و گروپ های سیاسی منفعل ترین مراکز آ موزشی اند برای تربیت وطن پرستی و انسان دوستی، به خا طریکه این عده افراد بنا به میل خود شان  داو طلبانه وارد کار زارسیاسی میگردند. سیاست کردن های قبل از حاکمیت سیاسی ، وزمان حا کمیت سیاسی سر انجام شکست آ ن در ذات خود یک مکتب است. برای نسل نو که باید از کهن سالان همه اشتباهات تاریخی را بشنوند ویا از صفحات تاریخ سیاسی کشور یاد بگیرند. شکست حا کمیت چپ سیاسی به معنی شکست جنبش چپ  نیست. والبعث بعد الوت. بعد از به زمین خوردن دوباره به پا استاد شدن،اصل پیروزی است. بلی  درین مورد کار فعا لان سیاسی را نباید انجام یافته تلقی کرد بلکه باید بپذیریم که کارهای سیاست گذاران ایجاد گروخلاق، سراز نوآغازگردیده است.

گر بر فلکم  دست  بُدی  چون  يزدان

برداشتمی  من  اين   فلک  را  ز  ميان

از   نو    فلک    دگر   چنان   ساختمی

کازاده     بکام    دل    رسيدی    آسان

                                  «خیام»

   ای سیاست گذارا ن فرهیخته، تکیه به «عیاران» کنید یکجا همراه با «عیاران» این را هیان حفظ ننگ و ناموس وطن شجاعانه بدون درنظر گرفتن منافع فردی و گرو پی ، سمتی قومی مذهبی ولسانی، بخاطر سعادت و خوشبختی انسان   با فهم شعرذیل

   تا  دست  به  اتفاق   بر  هم   نزنیم

پایی  ز  نشاط  بر  سر  هم   نزنیم

خيزيم و دمی زنیم پيش از دم صبح

کاين صبح بسی دمد که ما دم  نزنیم

                                                                «خیام»

  باهم متحد شوید و بخاطر اعتلای وطن جنگ زده این ماتم سرای بین ا لمللی  مبارزه فعا ل نمایید.

 

 


بالا
 
بازگشت