عبدالرووف ليوال حسين خيل

 

چالش هاى موجود، در برابر ژورنالستان افغان

 

شرايط خراب امنيتى ، روشن نبودن صلاحيت   سخنگويان دولتى در مورد گرفتن مسؤليت ودفاع از اظهارات شان ، زور گويى پوليس و بعضى مقامات دولتى در برابر خبرنگاران، ابهام قانون رسانه ها ،عدم آگاهى مکمل خبرنگار از مسايل سياسى، دينى، نداشتن معلومات آفاقى آنها، رويه زشت پوليس ومقام هاى امنتيى در برابر خبرنگاران، ضديت مخالفين با خبرنگاران( لت وکوب، اختطاف وحتى کشتن)، عدم  پشتيبانى خبرنگار از جانب سازمان حقوق بشر، پارلمان وحکومت همه چالش هاى اند در برابر اينکه خبرنگار نتواند، يک گزارش دقيق، راست  ،متوازن و بى طرف داراى همه معيار هاى ژورناليزم را تهيه نمايد.

در اکثر حادثات دلخراش (انفجار، ترور، تيزاب پاشى) خبرنگاران در عو ضى جواب در مورد چگونگى قضيه به دشنام مقامات امنيتى ومحلى روبرو شده اند مثلاً در شهر قندهار چندين بار خبرنگار بادشنام روبروشده که يکى از خبرنگاران بدين ملحوظ وظيفه مقدس خود را ترک نموده است، در شرايط کنونى که مردم ودولت ما در برابر حيل وتوطئه ها استخباراتى کشورهاى همسايه قرار دارند، به خبرنگار هم لازم است تا منافع ملى ومردمى خود را حفظ نموده ودر محرم نگهداشتن اسرار دولتى ونظامى کشورپابند باشد ولو گزارش نامکمل بماند مثال آنرا ما در استحضار  سه مسؤل امنيتى دفاع ، داخله وامنيت ملى در پارلمان ديديم که در آن بعضى از خبرنگاران   رسانه ها بخاطر محفوظ ماندن اسرار دولتى جهت اينکه به منافع ملى ضرر نرسد  مسايل ( آف ده ريکارد) را مراعات نمودند، ولى بعضى از خبرنگاران محترم باوجوديکه درينمورد تعهد هم سپردند، با عهد شکنى وناجو انمردانه آنرا به نشر سپردند، که خود ضربه ايست به حيثيت و اتحاد  خبرنگاران براى تهيه گزارش اصلاً بعضى از رهبران جهادى  مانند اساتيدسياف ، ربانى  ،مجددى، گيلانى وغيره با اختيار مقام ملايک (که انها رابشر ديده نميتواند ).  ، هيچ وقتى حاضر نشدند که به رسانه ها نقل قولى بدهند، سخنگويان دولت، وزارت امور داخله، وزارت خارجه، ستره محکمه، لوى څارنوالى را هرگز نه در خط  تيليفون ونه در دفتر پيدا مى توانيد، در شهر کابل آنقدر ازدحام ترافيک زياد است که در وقايع عاجل (انفجار  حريق وحملات انتحارى) نميتوان گزارش را آن تايم ، عينى واز محل حادثه تهيه نمود و درين مورد ارگانهاى امنيتى قطعاً  با خبرنگار کمک نمى نمايند وحتى مانع کارش هم ميشوند.

 بعضى از مقامات دولتى در تهيه گزارش واقعى بخاطريکه در وظيفه غفلت نموده اند از اظهار حقايق ابا وزريده وحتى خود را پنهان مى نمايند وحتى بعد از آنکه تيليفونش رخ شد، گوشى را ميگذا رند مثال عمده آن حادثه ى اخير که در محبس پلچرخي اتفاق افتاد ،است در وهله اول حادثه تعداد مقتولين باوجوديکه معلوم هم بود، پنهان گرديد وبعداً آهسته، اهسته ارقام کشته ها بالا رفت   که اين خود عدم اعتماد مردم را نسبت به چنين مقام هاى دولتى از بين ميبرد  واذهان  عامه حکم ميکند که مقام دولتى بخاطر آنکه موقف خود را نباز د از اظهار حقايق ابا ميورزد اگر چنين حوادث را به حواث چون شهر بمبئى هند مقايسه کنيم تمام جريان حادثه هوبه هو ،به گوشهاو چشم هاى مردم هند ،و جهان بعد از هر مرحله انشکاف واقعه رسانيده ميشد، که بادرک اندک غفلت در وظيفه وزير داخله هنداز سمتش استعفانمود،ولى درافغانستان با بار بارهاغفلت اراکين دولتى که مشهود هم هست چه رسد به استعفى بلکه مقام حتى کوچکترين سهو ويا غفلت خود را هم نمى پذيرد مثال مبرهن آن موضوع بادغيس است درين حادثه گذشته از غفلت ،غول شدن چند مقام دولتى نيز مشهود است  ولى باز هم بار ملامتى به پروتوکول انعقاد شده ومردم انداخته ميشود وجهت برائت  خويش   بدلايل غير موجه ميپردا زند.

تعصب ژورناليستک به ارتباط پوشش موضوعات هم در افغانستان موجود است هيچ وقت جبهه ملى خبريکه به نفعش نباشد نشر نمى نمايد ولو حقيقت  هم باشد تلويزيون طلوع هيچ وقت خبر افتخارى متعلق به  رسانه ملىايکه اند کى پشتو در آن بکاربرده شده باشد نشر نمى نمايد ولو دستاورد بزرگ به ارتباط رسانه هاى افغانستان هم باشد، هيچ وقت خود را عضو فاميل رسانه هاى افغانستان نميداند همچنان يکعده خود را به خدمت پښتونيزم، يکعده به خدمت ايرانيزم، يکعده به خد مت مقامات حاکمه وحتى  يکعد ه هم در خدمت اداره هاى جاسوسى کشور هاى  متحابه قراردارند   که اين خود ضربه بزرگى به رسالت ژورناليزم و اوتوريته ژورنالست است .

عبدالرووف ليوال  حسين خيل

 


بالا
 
بازگشت