سید موسی عثمان هستی

نویسنده : سید موسی عثمان"هستی"

مدیر مسئول ماهنامه بینام در تورنتو

گلف، 21 آگست 200

سر تاس از پاکی خلاص

پورتال "جرمن جرمن" در قبضۀ "جرمانیست"

 

دیپلوم انجینیر کریم عطایی

بخلق وپرچم میکنددل ربایی

دوتارمی زند ومیخواندرباعی

که قیس ونوری راکرده کمایی

 

در این نوشته یکبار دیگر توجه خوانندۀ گرامی را به جنجال های درونی پورتال "جرمن جرمن" امروزی  و "افغان جرمن" دیروزی،  جلب می نمایم.

در نوشته های آخر خود ذکر خیری از جناب ولی احمد نوری نموده و بر چند جای نوشته اخیرشان اشارتها کردم. گرچه  دو بخش را بخاطر آن نوشته شان بیرون داده و خوانندگان عزیز را منتظر بخش بعدی ساخته بودم، مگر حالا باید به نکته ای اشاره کنم، که مسایل دگر را به حاشیه میراند.

از زمانی که جنجال های درونی پورتال "افغان جرمن" به اثر زورگویی های چند قلدر گردن کلفت، عقبگرا و واپسنگر ـ  با ارتباطات آنچنانی که من نگویم و تو بدانی ـ بالا گرفت و چند عضو فعال، آزاداندیش و آگاه افغان، پورتال را ترک گفتند، حالتی رخ داد که امروز همه شاهد آنیم و به چشم سر می بینیم. پورتال "افغان جرمن" که با کنار رفتن آن افغانان آزاده و دلباخته افغانستان،عنصر "افغانیت" را رها کرده و خود را  یکسره "جرمن جرمن" ساخته است، امروز در دامان "خلق  ـ پرجم" و خصوصاً "خلقی ها" غلتیده،  و عجبی هم ندارد که "جرمن جرمن" گردیده باشد.

اینجا سئوالات  پرسش برانگیزی چند مطرح میگردد که:

ـ چرا پورتال "افغان جرمن" در سابق آشیانۀ "خلق ــ پرچم" نگردیده بود؟

ـ چرا  حالا با کنار رفتن چند عضو وطنپرست و آگاه پورتال، این سایت انترنتی، به یکباره در آغوش "خلق ـ پرچم" افتاده است؟

ـ  چرا خلق و پرچم در سابق جرئت نمیکردند که به تسخیر این سایت پرآوازه و بزرگ مبادرت ورزند؟

ـ  آیا جنجال های درونی که چند ماه پیش در داخل پورتال رخ داد، صحنه سازی محض بوده ، تا اعضای آگاه را که مانع ورود جنایتکاران خلقی و پرچمی به پورتال بودند، از صحنه بردارند؟

ـ آیا خود خلقی ها و پرچمی ها در این "کودتا" مستقیماً دست داشته اند و یا اینکه "کودتا"  فقط  "بالواسطه" و ظاهراً به ابتکار آقایان نوری و عطائی و خصوصاً عطایی صورت گرفته است؟

ـ چرا در نوشته های  فراوان آقایان  نوری و عطایی، یکبار هم در مذمت خلق و پرچم چیزی نوشته نشده، در حالی که اعضای مستعفی و کنار رفته از پورتال "افغان جرمن" سابق، همیشه و بلاناغه همه طیف جنایتکاران ـ به شمول خلق و پرچم ، اخوان ، مجاهید ، طالب ـ را زیر ساطور قلم گرفته و دود از دماغ ایشان می کشیده اند؟

ــ آیا جنابان نوری و عطایی ارتباطات مخفی با خلق و پرچم داشته اند و هنوز هم دارند؟

ــ چه چیزی آقایان نوری و عطایی را تا این حد به هم پیوند میزند؟ همین ارتباطات مخفی و پنهانی با خلق و پرچم؟

این سوالات و سئوالات متعدد دیگر در نزد خوانندگان کنجکاو خلق میگردد، که نمیدانم آقایان نوری و عطایی به هر کدام آنها جوابی داده میتوانند و یا اینکه مثلی که تا کنون دیده شده، یک گوش  خود را در و گوش دیگر را دیوار میکنند و این طور وانمود میسازند که اصلاً کسی سئوالی را مطرح نکرده است؟

باید از آقای عطایی پرسید که چراایشان بحیث عضو کابینه داؤد خان از چنگ "خلق ـ پرچم" نجات یافته، در حالی که همه اعضای دیگر کابینه سردار داؤد، سر به نیست گشتند.

این سئوالات را میگذارم که آقایان عطایی و نوری  جواب بگویند، ولو که بسی جوابات را میتوان از خود سئوالات استخراج کرد.

موضوع را اندک دور داده و عطف توجهی به حال شخص خود آقای عطایی میکنیم. این کار را ازین سبب میکنم، تا معلوم گردد که ایشان چرا غیر از خود و  شاطران خود، کسی دیگر را تحمل کرده نمیتوانند؟ جواب این سئوال را در افـواهاتی مییابم که از زبان این و آن شنیده میشود. افواه حاکی از اینست که وی بچه خوانده  و پیرو سر سخت داؤد خان بوده است. من نص این افـواه را از جانبی قبول میکنم و از جانبی قبول کرده نمیتوانم.

قبول میکنم ازین سبب که وی عین شیوه استبدادی داؤد خانی را به ارث برده است، چنانچه قصه های همکاران و دوستان سابقه ایشان بر این نکته بالمره صحه گذاشته اند. بنا بر همین شیوه استبدادی ایشان بود، که تصامیم جمعی پورتال را نادیده گرفته و هرچه دل خودش میخواست، همان را عملی میکرد. در استبداد کلام و استبداد رای، آقای عطایی گویی مثنی و مینوت و فوتوکاپی داؤد خان است.

از جانب دیگر آقای عطایی در قطب مخالف داؤد خان قرار دارد. بر اساس نوشته صمد غوث، داؤد خان صفات مردانگی و شهامت افغانی را در حد کمالش از خود بروز میداد، چنانچه حین برخورد با لئونید برژینف در قصر کرملین دیدیم، که چطور کلام را در دهان  آن ملعون خشک کرد. و یا باز هم بر اساس مصاحبه جنرال " امام الدین" دیدیم که در هنگام کودتا مردانه در برابر افراد مسلح خلق ـ پرچم بایستاد و تسلیم نشد. جان خود و فامیل خود را داد، باوجودیکه از بنیان گذاران مخفی حزب پرچم بود اما تسلیم نگردید. آگر آن ادعا ها صحت داشته باشد واقعاً که داؤد خان نمونه شهامت و مردانگی افغانی را تمثیل کرد. اما شاگرد و چوکره اش آقای عطایی، جرئت رویارویی با یک موش را هم ندارد. او آنقدر بزدل است که پیش از روبرو شدن با حریف، دوتا میکند. وقتیکه بزدلی عطایی ره هرکه میبیند میگوید که داود هم چندان "گو..." نبوده عطایی وداوود دیوانه گل یک باغ پُر از خس وخار بوده وی مگر کاری را که خود کرده نمیتواند، از طریق شاطر های خود برآورده میسازد. وفادار ترین شاطر وی آقای ولی احمد نوری است، که به مانند حاضر باش  "آقا بلی"ـ گوی اوست و شهامت رد و انکار هیچ سخن او را ندارد. گرچه آقای عطایی شاگردان به فرمان دیگر نیز دارد، از قبیل قیس کبیر و فرید صغیر، مگر جناب ولی احمد نوری سرسپرده ترین چوکره آقای عطایی است. که به هر دهلش جانانه و مستانه می رقصد.

طوری که من کنجکاوانه ، همانطوری که شغل اصلی من ایجاب میکند، موضوع جنجالهای داخلی پورتال افغان جرمن را تعقیب کرده و از این و آن در این زمینه پرس و پال بسیار کرده ام، بدین نتیجه رسیده ام که:

آقای عطایی سرنوشت پورتال افغان جرمن را در دست خود گرفته و همو سرمنشأ تمام نابکاریهای پورتال بوده است. او مثل یک طراح ماهر نقشه ها را میکشید و توسط شاطران خود عملی میکرد. آخرین طرح او همانا کودتا برضد چند عضو باشعور پورتال بوده است. طوری که گفتند آن اعضای فعال و چیز فهم پورتال همیشه با عطایی مشکل داشته اند و همیشه از عملکرد مستبدانه و ناهنجار عطایی رنج می بردند و عاقبت الامر چنان شد که این اعضای ناراضی با پورتال قطع علاقه کنند.

میدانم که ما را به موضوعات داخلی پورتال "افغان جرمن" سابق و "جرمن جرمن" فعلی، هیچ دخل و غرضی نیست، ولی با آنهم از اعضای مستعفی پورتال صمیمانه تمنا میکنم، تا از مشکلات خود با این آقای مستبد الرای برای ما هم اندک قصه بفرمایند و خصوصاً بر جنجال های چندماه اخیر پورتال که کودتای "عطایی ـ نوری" را براه اندخت، کمی  روشنی اندازند.

من به حیث یک قاضی سابقه دار بدین نتیجه رسیده ام که کارهایی که از آقای عطایی سر زده، فقط از کسانی متصور است که با سیستم استخبارات و شبکه های ضبط احوالات قدیم و جدید سر و کار داشته باشد. و ما چه میدانیم، شاید ایشان  در چنین شبکه ها فعال بوده اند؟

از تکتیک های معلوم عطایی اینست که ظاهراً همیشه دست به کارهای پیش پا افتاده از قبیل ترجمه میزند. وی همیشه  از منابع آلمانی زبان  سویس چیزهایی را ترجمه میکند. اکثریت مطلق ترجمه های آقای عطایی چیزهایی را در بر میگیرد، که هیچ درد مردم ما را دوا نمیکند. خوشتر اینکه در این اواخر نوشته های خود را زیر نام ترجمه هم نشر نمی کند و فقط می نویسد "از منابع سویسی". بابا جان چرا نمی نویسی که از کدام منبع و از کدام نویسنده و از مقاله مورخ چند و چند؟ آخر اگر کسی بخواهد که شخصاً خود را از ثقه بودن ترجمه ها مطمئن بسازد، باید آن منابع اصلی را دقیقاً در اختیار داشته باد.

تکتیک عطایی همین است که به مردم این طور وانمود نماید که گویا او فقط با کارهای بی ضرر مصروفیت دارد و به کارهای کلان و کارهای سیاسی هیچ تماسی نمیگیرد. مگر در واقعیت امر سخن طور دیگری است. او کارهای دیگر را نیز میکند، ولی طوری میکند که کس خبر نشود. وی مسبب اصلی این امر است که دروازه های پورتال بروی باند خلق و پرچم  " سعید افغانی ،شیر آقای حرکت شهردار حفیظ الله امین وغیره "چارپلقه باز گردد و نویسندگان بی شمار این داره بدنام پورتال را خانه و آشیانه خود بسازند. عطایی به حیث یک بیروکرات کارکشته راه و چاره کارها را خوب میداند و از همین سبب اشخاصی را بمانند "موم" در دست خود نگهداشته است و هر طوری که دلش بخواهد آنها را شکل میدهد.

از آن گذشته بر اساس گزارش یکی از دوستان که در ثقه بودن آن هیچ شکی وجود ندارد، عطایی در زمان حاکمیت داوود جلاد، یکی از افرادی بود که به مانند جلالر از اعتماد سردار دیوانه سوء استفاده نموده به علاوه استفاده از چوکره فعلی اش نوری از طریق بی سیم نیز با شاه محمد دوست واز آن طریق با روسها در تماس بود. به گفته همان دوست یکی از روز ها ضمن صحبت روی موضوعات مختلف، آن دوست خود به "پوهاند داکتر صدیق محبی" میگوید:

"خدا را شکر که شما و آقای کریم عطایی را نکشتند."

محبی در جواب اما با لحن نیشداری می گوید:

"من به علاوۀ آنکه تحصیل یافته روسیه ودوست شخصی امین بودم به ملیت پشتون هم تعلق داشتم، اگر شکر می کنی برو سر زنده ماندن عطایی شکر کن که هم تحصیل یافته غرب بود وهم در ظاهر مرید داوود به شمار میرفت"

آن دوست که از این جواب کنجکاو شده بود ، با اصرار محبی را وادار به ادامه صحبت نموده چنین شنید:

" شما جوانها بلد هستید که کاسه را ببینید، اما نیم کاسه را دیده نمی توانید. اگر می توانستید نیم کاسه را هم ببینید، به یقین در زیر کاسه های جلالر وحسن شرق نیم کاسه های عطایی وشاه محمد دوست را نیز دیده می توانستید"

وقتی آن گفته ها را با آنچه اکنون در سایت "جرمن – جرمن"می گذرد، به مثابه یک کل مورد توجه قرار می دهیم به این نتیجه می رسیم که وی چقدر در عرصه های مختلف ماهر بود. یک مهارت او در این نیز بود، که اعضای مزاحم پورتال را از سر راه خود و از سر راه موکلان خلقی ـ پرچمی خود بروبد و از همینجاست که کودتا صورت میگیرد و چند عضو مترقی و نویسنده های بادانش پورتال از پورتال می برند. از صحنه برداشتن این اعضا در حقیقت زمینه ورود بدنامان خلق و پرچم را به پورتال فراهم ساخت.

آقای کریم عطایی تمام کارهای را انجام داد، ولی طوری انجام داد که دست آغشته به خونش  را کس نبیند و سر تاس خود را از پاکی خلاص بسازد.

در نوشته های بعدی بر زوایای بیشتر کارنامه آقایان کریم عطایی و ولی احمد نوری، ونویسندگان جرمن جرمن روشنی و نور بیشتر خواهم افگند. در صورتیکه برادربلقیس آزرده نشود وبند تنبان قلم مارا پاره نسازد یار زنده صحبت باقی!

 

 

 

www.benamonline.com

 

 


بالا
 
بازگشت