سید موسی "عثمان"

 

نویسنده : سید موسی عثمان

مدیرمسئول ماهنامه بینام درتورنتو

 

از شاه پرستی تا شهسواری

 مطمئن هستم وقتی من با تمام سرگردانی ها متوجه شده باشم سایر هموطنان نیزحتما دریافته اندکه بعدازجدائی افغانها ازسایت "افغان - جرمن" واستحاله سایت به ماهیت اصلی آن "جرمن- جرمن" آقای "ولی احمد نوری" شاه پرست معروف که ازفقدان "بابای ملت"وچه بسا "بابای خودشان"ناله وفریاد شان گوش فلک را کرنمود، به یک باره اسم مبارک را ازمقابل نوشته های شان برداشته ، بنا برهمان خصلت ذاتی که دارند، گاهی از پشت نام " محمودنکته دان"یامیرویس پویانپور و زمانی هم از زیرریش "شهسوار خان"، به "نکته" پرانی وخر سواری ببخشید"شهسواری" ، "نور"افگنی  می نمایند، این بار نیز ضمن یک نوشته دریک صفحه ، درفشانده ، جوهر وماهیت رسوای خویش را به تمام مردم نمایانده است.

این استخباراتی کهنه کارکه از همان آوان جوانی در وزارت مخابرات به مثابه فرد مسئول استخبارات "ظاهروطن فروش" در آن وزارت، شغل شریف !!آدم فروشی را انتخاب نموده بود، اکنون باردیگر بانوشتن مقاله"گامها بسوی پاک ساختن نام مسعود از صفحه تاریخ" به همان طبل بار دیگر نواخته، به خاطر بقای حاکمیت قبیلوی که بهترین تهداب برای حاکمیت استعماری می باشد، سیاست های تفرقه افگنانه قبلی را باردیگر نشخوار می نماید. من در اینجا نمی خواهم بنویسم که چرابازهم چاکر سلطنت به همان شیپور گذشته وآنهم از سر گشاد آن می دمد، زیرا مطمئن هستم که مردم ما دیگر هدف این استخباراتی کهنه کار را از این تفرقه افگنی به خوبی می دانند. آنها می دانند که نوکر "ظاهر" به خاطری به این شیپور می دمد که سایر افغانها را از بریدن ازسایت رسوا واکنون پیتو وعشرتکده وطن فروشان باز داشته باخود نگهدارد، این "ام الفساد" نمی خواهد قبول کند که دیگر نه از شاه نشانی مانده است ونه هم از شاه نشان.

در هرصورت در این چند جمله مختصر قبل از آن که سؤالات خود را از ایشان مطرح نمایم ، شرط انصاف می دانم که اولتر از همه "شهسواری" شان رابرای شان تبریک بگویم. که گفته اند"ژرنده که دپلارده هم په وار ده". بعد از آنهمه سواری دادن نسل پشت نسل به خاندان "نادرغدار" وسالها درزیر زین زمامداران پشتک دادن وخزیدن، همینکه لا اقل به صورت اسم مستعار هم که شده ، فکر "شهسواری" به دماغ یک استخبارتی می افتد باید آنرا به فال نیک گرفته ، از بارگاه ایزد متعال استدعا نمود که وجدان همچو اشخاصی را دوباره به ایشان برگرداند، که سخت بدان نیازمند هستند.

در تعاقب آن تبریک باید به این انسان فروش خرد باخته گوشزد نمایم، که وقتی می خواهد از "دهلک ودنبک" یعنی شغل خانوادگی پا فراتر بگذارد وتاریخ را جولانگاه "الاغ بیمار" سلطنت طلبی سازد، فکر نکند که آن الاغ  رخش دیگریست واین دلقک هم شهسوار واقعی می باشد. لا اقل به همان چند تاریخی که در زیر فشار خاندان جبار سلطنتی نگارش یافته ، مراجعه نموده بیش ازبه تفرقه افگنی دست نزند.

زیرا به استناد همان تواریخ همه می دانیم که در جلسه "شیر سرخ" خوانین وفیودالان تمام اقوام وملیت های افغانستان اعم از "پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، و. . . " به تعداد 60 نفر شرکت نموده وهمه به اتفاق آرا روی دلایل مشخصی( داشتن یک نیروی مسلح وآماده و تصاحب انحصاری بر خزاین نادر افشار) "احمد خان ابدالی" را به حیث شاه برگزیده، طبق روال همان وقت پایه واساس سلطنت ابدالی ها را که بعداً خودرا "درانی" نامیدند؛ گذاشتند .نه شاه ونه سلطان افغانستان احمد خان نوجوان ابدالی هم می دانست که این اجازه را به او سران ملیت های افغانستانی  که در جلسه "شیرسرخ" بودندنمی داد که نام تاریخی خراسان را بنام افغانستان تغیربدهد.

 این را که این کشور از چه موقع به بعد به افغانستان موسوم گردید، می گذارم برای زمانی که با هویت اصلی ونام خانوادگیت  پا به میدان گذاری. در اینجا همین قدر می نویسم که این کشور از هر زمانیکه هر اسمی به خود گرفته باشد، مهرمادر هیچ کسی نبوده ، وهیچ قوم ویا ملیتی حق ندارد ــ تا خودرا صاحب ودیگران را بیگانه معرفی نماید. با چنین افرادی قلم " قاضی سید موسی عثمان مدیرمسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام در تورنتوکانادا از ولایت پروان افغانستان از خاندان میرمسجدی خان ، میرعثمان پروانی ،علیخان تتمدره ی سرقافله شهیدای راه آزادی سید اشرف خان اوپیانی "

بخون این شیرمردان تاریخ

نوشتند افتخارجاویدانی

 از ذالفقار"علی" هم برنده تر بوده، چنان روزگاری را بر سر شان بیاورم، که دل باداران شان یعنی " یهود ونصاری" نیز بر حال زار شان به ترحم بیاید .

واما سؤالها:

ما می دانیم که امپراتوری بزرگ "درانی" به زور شمشیر احاد این ملت وبا ایثار خون فرزندان تمام اقوام  وملیت های کشور به آن پهناوری تاسیس وگسترش یافت. حال از این "شهسوار" استخباراتی می پرسم، که خلاف پایه گذاری که تمام اقوام وملیت ها در آن سهیم بودند، بار مسئولیت بر بادی، نابودی ، تجزیه ، وبه مستعمره کشیده شدن این خطه را کدام قوم به دوش دارد ؟. در همین جا می گویم که وقتی من از قوم خاصی نام می برم ، منظورم تمام آن قوم نبوده بلکه صرف خوانین وطبقه حاکمه آن قوم مورد نظر است.

سؤال خود را مشخص تر می پرسم:

1 ـ  وقتی "شاه زمان" ابدالی خواست در تقارن با یک رابطه بین المللی بر هند لشکر کشیده، بادران اصلی "دیره دونی" ها را از نیم قاره براند، "میان غلام محمد " معروف چه کسی بود وبا "سردار پاینده محمد خان " جد وآبای "دیره دونی" ها چه مناسبتی داشت؟

2 ــ اگر درست است که "میان غلام محمد" اولین جاسوس کارکشته انگلیس در منطقه بود که به خاطر نابودی سلطنت درانی ها به خصوص "شاه زمان" ابدالی، جان خودرا فدا نمود ، می توانی بنویسی که انگلیس ها اولین جواسیس بومی را از خوانین کدام قوم برگزیده بودند؟

3 ــ بعد از اعدام به حق سردار "پاینده محمد خان " وسایر همکاران وطن فروشش ، وزیر "فتح خان" چه نقشی در نابودی آن امپراتوری که محصول خون فرزندان این وطن بود؛ اداء کرد؟

4 ــ بعد از کشته شدن جنگ سالار بیرحم وزیر "فتح خان" ، برادارانش چه نقشی در تجزیه کشور اداء نموده، پلان تجزیه"شیردل خان"چه بوده ودر خدمت کدام نیرو ها قرار داشت؟

5 ــ سردار " محمد عظیم خان " چه کسی بوده ونقش وی در سپردن حکومت "کشمیر" به سکها از چه قرار بود؟

6 ــ سردار "سلطان محمد خان طلایی" چه کسی بوده واز فروش "پشاور" به رنجیت سنگهه چند به دست آورد؟

7 ــ خوانین کدام اقوام وقبایل حین تجاوز اول ودوم انگلیس بالای کشور، از انگلیس ها پول راهداری گرفته مسئولیت اکمالاتی دشمنان وطن را ذمه زدند؟

8 ــ "امیر دوست محمد خان" چگونه به مقاومت ملی ضربه زده وبا تسلیم کردن شمشیر به "مکناتن" وخوردن سوگند که از آن به بعد به جز دفاع از منافع انگلیس از نیام کشیده نخواهد شد؛ به عمر دوام تجاوز افزود؟

9 ــ پهلوان پنبه خاندان بارکزایی یعنی "وزیر محمد اکبر خان" چگونه منافع علیای وطن را فدای گل روی پدر وخال ابروی مادر نموده بادیدن "قطی نسوار وعینک" که می باید قراری از قبل بین پدر وپسربوده باشد، راه را بر تجاوز هموار نموده ، زمینه به خاک وخون کشیده شدن وسوختن شهر قدیم کابل را به دست نیروهای متجاوز انگلیس فراهم نمود؟

10 ــ "نواب محمد زمان خان" چه کسی بوده وبا جاسوس علنی انگلیس ها" موهن لال" چه ارتباطی داشت؟ 11 ــ معاهده ننگین "گندمک" را چه کسی امضا کرده بقیه اراضی امپراتوری "درانی" را به دشمن وطن فروخت؟

12 ــ معاهده ننگین "دیورند" را که در تمام قرن بیست وبال گردن ملت ما گردیده چه کسی وبه چه قیمتی امضا کرده ومربوط کدام خاندان بود؟

من سلسله سؤالها را در این نوشته آگاهانه به همین دوازده سؤال به حق دوازده امام خاتمه می دهم، مطمئن باش در صورتی که توویا کدام فرد دیگری از همقطاران "شهسوارات" به آن جواب بدهد، به وطن فروشی های قرن بیست نیزخواهم آمد.

بازهم می نگارم که منظور از طرح این سؤالات اهانت به ملیت برادر پشتون که مثل سایر اقوام وملیت ها قربانی ترکتازی های اولاده دون همت "سردار پاینده محمد خان" گردیده وهنوز هم می گردند؛ نیست. بلکه هدف از آن سرجا نشاندن دشمنان وطن ماست که همیشه خود را در عقب قوم پشتون پنهان نموده ، "گ..." را خود می خورند و"قاشق" آنرا به کمر مجموع ملیت پشتون می بندند.

 به امید آنروزی که ملیت پشتون نیز مانند سایر اقوام وملیت ها با این خاندان وطن فروش ونوکر اجنبی تصفیه حساب نموده رسن انها به همان میخی ببندند، که از آنجا مایه گرفته اند یعنی میخ استعمار. 

 

 


بالا
 
بازگشت