سخی ارزگانی

گسترش فرهنگ سگرت کشی به استقبال از مرگ انسان

آیا افزایش سگرت کشی یک مصیب دیگری اجتماعی، اقتصادی و صحی در جهان معاصر به ویژه در کشورهای فقیر و آنهم در افغانستان نیست؟ آیا یکی از عوامل مرگ انسان در وضع کنون همین استعمال گستردهء سگرت و دخانیات نمی باشد؟ آیا گسترش فرهنگ سگرت کشی بالاخیره به سراغ مرگ انسان نمی آید

انسان ها در مسیر مبارزه با طبیعت، تغییر خویش، تکامل و شکوفایی های گوناگون ارزش های مادی، اجتماعی و فرهنگی خود اگر از یک سو عامل تمدن ها، سعادت ها، فرهنگ ها، زیبایی ها، مهرها، انسان دوستی ها، آزادی ها و هزاران نعمات مثبت و گرانبهای دیگری برای بشریت گردیده اند؛ اما از سوی دیگر دردمندانه که باعث تولید ارزش های منفی و زهرآگین بی شمار نیز در جامعه گردیده اند که یکی از آنها همین «فرهنگ سگرت کشی» در جهانی کنونی می باشد.

فرهنگ سگرت کشی هم جزء از محصول تکامل میکانیزم سرمایه داری، اقتصادی و فرهنگ نظام سرمایه داری غربی در جهان معاصر می باشد. این سرمایه داران بودند و هستند که به خاطر تحصیل «سود اکثر» ماده تنباکو را به شیوه جدید تولید نمودند و آنرا از طریق شبکه های دیداری، تصویری، شنیداری وغیره آمادهء استعمال در بین مردم نمودند که هرگز جزء از نیازهای اساسی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، صحت، آموزش، استراحت و... مردم نبود و نیست.

قبل از آنکه دستگاه های تولیدی نظام سرمایه داری به «تولید سگرت» اقدام نمایند آن وقت مدیران، مشاوراین و متخصصین آن از خطرات استعمال تنباکو و به خصوص سگرت اطلاع کامل داشتند و با وجود آنهم به خاطر به کارگیری «دوران سرمایه» و «کسب سود حد اکثر» به تولید سگرت مبادرت ورزیدند. یعنی بانیان، مشاورین و دست اندرکاران فابریکات تولید تنباکو و سگرت به صورت آگاهانه در تولید، ترویج و ایجاد «فرهنگ سگرت کشی» اقدام نمودند که من این کار آنها را یک «جرم بهداشتی جامعه» لقب می دهم که حیات انسان ها را به بهای بدست آوردن سود کلان اقتصادی به بازی گرفته و به خصوص حیات کودکان، نوجوانان و جوانان را قربانی می نمایند.

آیا در قدم اول مقصر اصلی ایجاد فابریکات تولید تنباکو، سگرت و سایر دخانیات همین کشورهای سرمایه داری، سرمایه داران انحصارگر و استعمارگر نبودند و حال نیستند که اکنون میلیون ها انسان را بدان مبتلا و به کام مرگ گسیل می دارند؟ آیا میلیاردرها و کشورهای سرمایه داری نیستند که فرهنگ تولید تنباکو و سگرت کشی را در کشورهای فقیر و از جمله در افغانستان تبلیغ ، ترویج و صادر کردند و هنوز هم می کنند که هم ثرؤت مردم را می ربایند و هم سلامتی عده ای از انسان متضرر می نمایند؟

آیا در حال حاضر در سراسر جهان «فرهنگ سگرت کشی» به خصوص در کشورهای عقب نگهداشته شده و از آنهم خاص تر در افغانستان فقیر و مثله شده یک آفت صحی، اقتصادی و اجتماعی را در میان فقیرترین اقشار اجتماعی جامعه خلق نکرده اند؟

پس چرا تا هنوز باورمند نیستیم که سگرت کشی به استقبال از مرگ انسان در حال گسترش می باشد که نه تنها جزء از بحران بهداشتی جهانی می باشد، بل بخش از بحران کشور ما را از لحاظ صحی، اقتصادی و اجتماعی نیز به خود اختصاص داده است؟

در کشورهای سرمایه داری از آنجائکیه نهادهای مدنی مختلف رشد نموده و مبارزات شدید در برابر اضرار و خطرات ناشی از سگرت کشی ادامه دارند که تا حدود محدودهای را نیز بدان وضع و حتا عملی هم نموده اند. و در همین رابطه هم است که از جمله دولت کانادا به تحدید 40 در صد از استعمال سگرت و دخانیات موفق گردیده که پیروزی چمشگیر را در این زمینه نشان می دهد ولی با آنهم کافی نیست.

چند نمونهء از فرهنگ سگرت کشی:

مادر اصلی تولید تنباکو و سگرت کشی کشورهای صنعتی پیشرفته اروپای غربی و امریکای شمالی می باشند؛ ولی حال مصرف کننده درجه اول آن کشورهای عقب نگهداشته شده و محصول استعمار می باشند. مصارف تنباکو و سگرت از منظر اقتصادی، اجتماعی، صحی وغیره برای مردم فقیر جهان نهایت غمبار و تباه کننده می باشند. این عامل سرطان یعنی سگرت را کشورهای غربی تولید می نمایند اما مصارف آن در مرحله نخست در ممالکت عقب مانده می باشند که از این رهگذر نفع سرشار اقتصادی نصیب سرمایه داران و کشورهای بزرگ صنعتی جهان معاصر می گردد. در این گزارش عطف توجه نماییم:

« اداره آمار آمريکا اعلام کرده است ايران بعد از ژاپن و عربستان سعودی سومين مصرف کننده بزرگ سيگارهای آمريکايی در جهان است.» (1)  

غرب که زادگاه و رشد اصلی تکنالوژی و دانش جدید است چرا یک فیصدی ناچیز آنرا به کشورهای فقیر از جمله در افغانستان صادر نمی کند که کالاهای مصرفی و به خصوص آشیای تجملی، دخانیات، ماین، وسایل آرایش زنانه، اسلحه و... را به این کشورهای گرسنه و از جمله در افغانستان بی دفاع  صادر می نمایند؟

این گزارشگر در مورد سگرت کشی شاگردان مکاتب چنین می نویسد:

« مقامات وزارت صحت افغانستان می گویند که مطالعات انجام شده نشان می دهد که "هفت درصد" شاگردان مکاتب این کشور بصورت منظم سیگار می کشند.

این درحالی است عدم ممنوعیت تبلیغ سیگار و عرضه ارزان این ماده در بازارهای افغانستان سبب شده تا کودکان و نوجوانان به راحتی سیگار مورد نیازشان را تهیه کنند.» (2)

جای تعجب است که با تمام فقر اقتصادی که در خانواده ها حاکم است بازهم شاگردان مکاتب بیشتر از خوراک، پوشاک و همچنان کسب آموزش و تعلیم به استعمال سگرت کشیدن روی می آورند که هم صحت خود را از دست می دهند و همچنان اقتصاد ناتوان فامیلی خود ها را از این ناحیه هم ضعیف تر می گردانند.

در همین گزارش با هم چنین می خوانیم:

«عبدالله فهیم سخنگوی سخنگوی وزارت صحت افغانستان: "مطالعاتی که در چهار سال گذشته در شماری از مکاتب کشور انجام شده نشان می دهد که 21 درصد شاگردان مکاتب سیگار کشیدن را از ده سالگی و یا قبل از آن شروع کرده اند. بنابراین تحقیق نشان میدهد که یک پنجم کسانی که در افغانستان سیگار می کشند از ده سالگی و حتی هشت سالگی این کار را شروع کرده اند."

آقای فهیم با اشاره به نتیجه بررسی های انجام شده در مکاتب می گوید که درحال حاضر تقریبا 15 درصد جمعیت افغانستان را سیگاریها تشکیل می دهند. به گفته او اگر شمار افراد نسواری (افرادی که ناس استفاده می کنند) را هم به این رقم اضافه کنیم، شمار افرادی که از تنباکو به طرق مختلف در افغانستان استفاده می کنند، به 20 در صد جمعیت این کشور بالغ می شود. » (3)

مادامی که کودکان از هشت سالگی شروع به کشیدن سگرت می نمایند این خود بیانگر تأثیر و صدور فرهنگ سگرت کشی از خارج در افغانستان می باشد. پس با چنین سن که کودکان مبتلا به سگرت کشی می گردند آیا مرگ به استقبال شان نمی رود؟

در مراسم برگزاری روزجهانی بدون دخانیات در افغانستان چنین گزارش داده شده است:

« وزارت صحت (بهداشت) افغانستان همزمان با تجلیل از این روز اعلام کرده که یک تحقیق در مکاتب این کشور نشان داده که هفتاد درصد کودکان و جوانان افغان در خانه های خود با دود سگرت (سیگار) مواجه اند.» ( 4 )

اشخاص غیر سگرت کش ناگزیرا در محیط خانواده، کار، دفتر، عروسی، جلسات وغیره با سیگرت کشان در تماس می باشند؛ آنگاه اینها بیشتر دود سگرت را تنفس نموده و مصاب به مریضی های گوناگون از جمله سرطان می گردند. پس تجارب و دانش روز ثابت نموده که سگرت کشان هم «بلای» صحت خود می باشند و هم «عامل» مریضی دیگران می گردند.

آیا در جائیکه سگرت شکان حضور می یابند اشخاص غیر سگرت کش مبتلا به مریضی های گوناگون نمی شوند؟ آیا سگرت کشان عامل مرض سرطان در جود خود و سایرین نمی گردند؟

در این گزارش مراسم روزجهانی در افغانستان می خوانیم:

« این بررسی همچنین نشان می دهد که ۶۴ درصد جوانان و کودکان افغان در جاده ها با اعلانات تشویق کننده ای استفاده از سگرت برخورده اند.» (5)

همه خوب می دانند که کشور ما که از فرط  فقر، بی خانگی، مریضی، گرسنگی، بیکاری، بی تعلیمی و هزاران نیازهای ابتدایی از جمله عقب افتاده ترین کشورهای جهان به حساب می آید بازهم به مشاهده می رسد که 64 در صد از جوانان و کودکان کشور ما در پنجه سکرت کشی مبتلا می باشند. آیا در این زمینه هیأت رهبری دولت و زمامداران حاکم وقت ما با حامیان خارجی خویش مقصر نیستند؟ وقتی که این اندازه کودکان کشور ما در «کام دود کشنده» سگرت قرار دارند، آیا با چنین نسل سگرت کش آینده افغانستان دچار بحران ویژه ای دیگری نخواهد گردید؟ آیا بدین گونه فرو رفتن کودکان، نوجوانان، جوانان و مردم در «بستر» فرهنگ سگرت کشی به معنای استقبال به پیشواز از مرگ آنان در وطن فریشان حال و فقر زدهء ما نخواهند بود؟

ممنوعیت سگرت کشی:

در این گزارش از ممنوعیت سگرت در این دو کشور اروپایی چنین آمده است:

« از ابتدای فوريه اولين مرحله ممنوعيت سيگار کشيدن در فرانسه به مرحله اجرا در آمده است.» (6)

بازهم در گزارش می خوانیم:        

« از امروز (یکشنبه، اول ژوئیه) کشیدن سیگار در همه اماکن عمومی مسقف انگلستان ممنوع شده است.» (7)

آز آنجائیکه سطح رشد فکری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگ و... کشورهای غربی و صنعتی به آن حد رشد  رسیده است که نهادهای مستقل مدنی فشارهای حقوقی زیادی را بر دولت های شان وارده آورده و از جمله مانع سگرت کشی در خیلی از اماکن و محافل عمومی شده اند که خود یک موفقیت به حساب می آید؛ ولی با آنهم کافی نیست.

موفقیت واقعی زمانی تحقق خواهد یافت که سرمایه داران فابرکات تنباکو، دخانیات و دولت های سراسر جهان به صورت قطعی تولیدات تنباکو و دخانیات را از بین ببرند و در عوض آن سرمایه های خویش از  جمله در امور «صحت انسان» ، تأسیس « نهادهای آموزشی»، تقویه سکتور «زراعتی» و نظایر آن به کار گیرند تا هم نفع مردمان مستحق باشند و همچنان سود سرمایه داران مشروع گردد.

خوشبختانه که دولت کنونی افغانستان نیز دستور ممنوعیت استعمال سگرت را در محافل، ادارات و اماکن عمومی داده است که گزارش آن از این قرار می باشد:

« شورای وزیران افغانستان، با طرح ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی این کشور موافقت کرد.» ( 8)

بازهم در این مورد می خوانیم:

« به گزارش باختر خبرگزاری دولتی افغانستان، بر اساس این طرح، استعمال دخانیات در ادارات دولتی، دانشگاهها، بیمارستانها و مکاتب (مدرسه ها) ممنوع می شود.» ( 9)

در بخش دیگری این گزارش چنین آمده است:

« وزیر صحت افغانستان از مسئولان، بزرگان خانواده ها و شهروندان افغان خواست تا از استفاده تنباکو به ویژه سگرت در محلات عموی جلوگیری کرده و خود نیز از استفاده آن اجتناب کنند.

سازمان بهداشت جهانی می گوید میزان مرگ و میر و معلولیت ناشی از بیماری های مرتبط با مصرف تنباکو در جهان، بیشتر از هر بیماری خطرناک دیگر در جهان است.

بر اساس آمارهای این سازمان، تنها مصرف سگرت سالانه باعث مرگ تقریبا پنج میلیون نفر در جهان می شود.

این درحالیست که هم اکنون بیش از نصف کودکان جهان هوای آلوده با دود تنباکو را تنفس می کنند و همه ساله حدود ۲۰۰ هزار کاگر به دلیل قرار داشتن در معرض دود تنباکو به بیماری های مختلف مبتلا شده و جان هایشان را از دست می دهند.

مطالعات علمی نشان می دهد که مصرف تنباکو باعث سخت تر شدن سرخ رگ ها می شود که ممکن است در نهایت به گرفتگی و نرسیدن جریان خون به قلب منجر شود و حمله قلبی را به دنبال داشته باشد.» ( 10)

آیا از جمله در کشور ما اعلان منع سگرت و دخانیات از سوی دولتمداران خود یک نوع اتمام حجت در برابر نهادهای حقوقی و جامعه نیست؟ آیا ضعف، عدم تجربه و بی برنامگی دولتمداران کشور ما از ادارهء موقت، انتقالی و دولت منتخب جمهوری اسلامی افغانستان تا حال یکی از عوامل عمده بحران های موجوده از جمله گسترش فرهنگ سگرت کشی نمی باشد؟

کوتاه سخن:

آنچنانکه همه می دانند که سگرت و فرهنگ سگرت کشی در قدم اول میراث کشورهای غربی و صنعتی بزرگ جهانی اند که امروز سراسر کشورهای عقب نگهداشته شده را بدان متبلا نموده اند. حتا سرمایه داران غربی فابریکات تنباکو و تولیدات سگرت را در کشورهای فقیر آسیایی، افریقایی، امریکای لاتین و... تأسیس کرده و مستقیما دخانیات را تولید و می فروشند و سود بیشتری را از این کشورها به دست می آورند. یعنی سرمایه داران غربی و صنعتی بزرگ جهان با اینگونه «استثمار اقتصادی» خود از راه عرضه کردن تولیدات دخانیات در کشورهای عقب نگهداشته شده و منجمله افغانستان نه تنها قسمت از اقتصاد ما را از این رهگذر به یغما می برند، بلکه «سلامتی» مردم و به خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان را نیز در سراشیب مرگ قرار می دهند.

 آیا گرفتن سلامتی کودکان و جوانان توسط استعمال سگرت و دخانیات به معنای ترور سرمایه معنوی و قوای بشری در همین راستا نمی باشد؟ آیا این سرمایه داران و کشورهای صنعتی بزرگ جهانی استعمارگر نیستند که اکنون از جمله سگرت را به یکی از «نیازهای» روزمره مردم و به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان در  سراسر جهان و به خصوص ممالک فقیر و از آنهم خاصر در افغانستان قبیلوی مبدل نموده اند؟

اگر در اکثر گزارشات تصویری از روستاهای دور دست کشورهای محصول استعمار متوجه گردیم که اکثریت بزرگ افراد آنها در فرط فقر و فاقه اقتصادی، اجتماعی وغیره دست و پا می زنند ولی با آنهم در دست ها و دهان شان سگرت دیده می شود که با افتخار جاهلانهء خودها دود سگرت را از دهان بیرون پف می نمایند و بعد با عشق ابله هانه و اندیشه سبک سرانه خودها به دنبال حلقه های دود سگرت نگاه می کنند و ظاهرا لذت می برند.

آیا چیزی احمقانه تر و زیانبارتر از این خواهد بود که ما انسان های فقیر، خانه به دوش، هردم شهید، بی برنامه، محتاج، عاقبت نااندیش و... اجناس تجملی، دخانیات، مشروبات الکولی، تیلفون دستی و... را «جزء» از نیازمندی های اولیه و اساسی روزانه خویش قلمداد نموده در سدد تحصیل آنها سرمایه های اجتماعی، مادی و معنوی خودها را به هدر بدهیم؟ آیا ما چه وقت بر سر عقل می آییم؟

بازهم جای بسا خوشی می باشد که کشور ما نیز به « میثاق جهانی منع استفاده از تنباکو» رسما پیوسته است و امسال به همین مناسبت این روز تحت نام « محیط عاری از دود تنباکو» رسما تجلیل گردید و ولی تا کنون در عمل دولت در این زمینه هم دست آوردی ندارد. هرچند که دولتمداران ما عضویت رسمی خیلی از میثاق های مدنی جهانی را حاصل نموده که جای تحسین است؛ ولی در واقعیت امر همه صرف به نام می باشد وبس. آن طورئیکه قانون اساسی کشور به معرض تطبیق و نظارت قرار نگرفته و «عدالت انتقالی» به معرض اجراء گذاشته نشده است؛ پس سخن و توقع از رعایت مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر و تطبیق میثاق های بین المللی از جمله قطع و یا حد اقل محدود کردن نسبی سگرت کشی و استعمال سایر دخانیات  در افغانستان یک خواب و خیال بیش نمی باشد. زیرا، جهت تحقق چنین ارزش های مدنی و مترقی باید مبارزات هدفتمند همه جانبه را عملا روی دست گرفت و راه طولانی را باید طی نمود.

پس اگر واقعا دولتمداران جهان در رأس آن اروپا، امریکای شمالی، استرالیا، جاپان، چین و... در مورد سرنوشت انسان و انسانیت روی زمین متعهد و صادق باشند باید یا یک تصمیم جدی، برنامه همه جانبه را از جمله در مورد قطع تولید دخانیات طرح و با همکاری تمام سرمایه داران و دولت های جهان عملی نمایند تا ریشه ای دخانیات در میان کلیه کشورها نابود گردد.

***

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منابع:

(1)-  يکشنبه 18 مارس 2007 - 27 اسفند 1385/ بی بی سی

(2)- بی بی سی - شنبه 31 مه 2008 - 11 خرداد 1387علی یاورسلیمی از کابل

(3)- بی بی سی - شنبه 31 مه 2008 - 11 خرداد 1387علی یاورسلیمی از کابل

( 4 )- پنج شنبه 31 مه 2007 - 10 خرداد 1386/ بی بی سی

(5)- پنج شنبه 31 مه 2007 - 10 خرداد 1386/ بی بی سی

(6)- يکشنبه 04 فوريه 2007 - 15 بهمن 1385/ بی بی سی

(7)- يکشنبه 01 ژوئيه 2007 - 10 تیر 1386/ بی بی سی

( 8) سه شنبه 03 ژوئيه 2007 - 12 تیر 1386/ بی بی سی

( 9) سه شنبه 03 ژوئيه 2007 - 12 تیر 1386/ بی بی سی

( 10) سه شنبه 03 ژوئيه 2007 - 12 تیر 1386/ بی بی سی

دوشنبه 13 جوزا 1387 خورشيدی برابر با 2 جون 2008  ميلادی/ آلمان

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت