مشکلات دانش پذیری در افغانستان

 

نوشته عبدالواحد سیدی

 

از دیر باز است که مسئلۀ جوانان ذهن تمام پدران و مادران  را درکشور ما در  قسمت سرنوشت آینده فرزندان شان مشحون کرده است ، نبود امکانات کار ، محدودیت های امکانات بتحصیل وعدم دسترسی به فراهم سازی وسائل تحصیل،بلند  بردن سطح دانش برای جوانان تقریباً بخواب و خیال و بیک رؤیایی غیر حقیقی مبدل شده است . من فکر میکنم که تحول از ساختار های کهنه به نو باوجود اشکال تطبیق آن عملی و حتی تسریح گردد ودر عین حال ضرور است تا کشکلات ناشی از این تحول شناسایی و رفع گردد، در غیر آن  ما رخت سفر خوبش را بجانب قرون گذشته خواهیم بست که کاری است خلاف حرکت  زمان.

                 من شخصاً دو سال قبل وقتیکه نماینده جامعه اروپا با هیئت معیتی شان که جهت مطالعه در اوضاع و احوال  کشورو حل  مشکلات ناشی از سوء ساختمانهای نظام سازی در کشور و بیرون رفت از چالش های موجود که  مشکلی در برابر امنیت در کشور تلقی میشد  یک سفر  به ولایت بلخ جهت یک ملاقات کاری آمده بودند و سائر اندیشمندان و بزرگان نیز دعوت شده بودند،  برای  هیئت بلند پایۀ  فرا ملیتی این موضوع را اذعان داشتیم که  برای یک  نو جوان  سالهای محدودی وجود دارد که میتواند در ظرف همان سالها که از سنن 18  الی 20 سالگی تجاوز نمیکند سالهای است آینده ساز که نو جوان میتواند  شخصیت و اندوخته های علمی خود را از طرق شمولیت در پوهنتونها و موسسات  تحصیلی بلند ببرند که اگر در این قسمت اغماض و چشم پوشی و سهل انگاری صورت بگیرد مخصوصاً در جامعه ما بین طبقات نو پا که آرزوی پیشرفت و تعالی را دارند  سر کوفتگی و افسردگی بارآورده وموجب  شکست طبقه جوان خواهد شد که بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر، میتواند در برابر این جوانان چاش بزرگی محسوب شود و من این نکته را نیز اذعان داشتم و تمنا نمودم که جامعه اروپا و یاران نزدیک به آن که بخاطر کمک به  پیشرفت و آغاز جدید یک ارمان عالی جهانی در کشور ما سهم فعال دارند در زمینه بلند بردن توانائی های اکادمیک کشور  از هر سکتور دیگر زیاده تر  توجه  نمایند. ولی باوجودیکه من و چند تن دیگر از روشنفکران و کارآگاهان شهر ما این خواهش را از آن مقام رسمی نمودیم.

 ما می بینیم علی رغم صد ها مشکل دیگر که دامن گیر کشور ما هست و تا بحال کسی نتوانسته است گوشۀ کوچکِی از آن را بر آورده ساخته باشد در قسمت جوانان ما توجه جدی صورت نگرفت و از چندین هزار  فارغ صنف دوازده یک فیصدی کم آن در موسسات تحصیلات عالی جذب شدند و متباقی بدون کار و سر نوشت در خانه ها به بلا تکلیفی بسر می برند.و ماشین  تفکیک وزارت  تحصیلات عالی به ترتیبی کار گذاشته شده بود که وقتی پای انتجاب یک دانشجو  و رشته مطلوبش در میان می آمد ماشین توانایی های او را با ناتوانی در رشته انتخابی اش بخاطر محیا نبودن معیار  تثبیت شده دلخواه اش رد و از صحنه کنار کشیده میشد که اکثر جوانان باوجود  بدست آوردن  نورم های کامیابی در سائر عرصه ها از صحنه دانشگاهی محروم ساخته شدند.

                 ما این را می  فهمیم که مشکلات موجوده ایکه  نسل جوان ما  خصوصاً و تمام  مردم  کشورما عموماً بآن مواجه هستند ریشه در چندین دهه و حتی صده دارد که این طفل یک شبه نمیتواند راه صد ساله را طی نماید اما قدر مسلم این است که اگر ما بتوانیم حتی یک کلبۀ کوچک را به نور برق روشن نائیم از تاریکی مطلقی که در تمام قریه حکفرماست بهتر خواهد بود . در یک کتابی خوانده بودیم که خرگوش به کرم شبتاب می گوید: تو بیهوده می کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن نمائی ! کرم شبتاب به خرگوش میگوید: این حرف مال قدیمی هاست بگذار  هرچه میگویند بگویند ، من هم میگویم  یک نور هر قدر هم کوچک باشد بازهم روشنائی است. در شرایط موجود ما آرزو داریم حتی روشنی ای به اندازه کرم شبتاب هم  داشته باشیم که به سرنوشت آینده ما بی تأثیر بوده نمیتواند و از تاریکی مطلق بما بهتر خواهد بود. ما تمام مشکلات را می فهمیم و مردم ما هم صادقانه حاضر به پذیرش و قربانی در راه ارتقاء و انکشاف و رشد و رفاه میباشند .و حاضر اند در این موارد با دولت همکاری نمایند .

                 ما و مردم کشور مان این را میدانیم که جذب اینهمه جوانان واجد در دانشگاه هاه برای دولت مشکل است ولی  قسمیکه دیده میشود حتی در دولتهای نظیر کشور های اروپائی و ایالات  متحده امریکا که مانند کشور ما از قوانین بازار تبعیت میکنند نیز بر علاوه اینکه تعداد زیادی از جوانان کشور های شان را که واجد شرایط پیش زمینه های تحصیلی هستند جذب نموده و یک تعداد شاگردان را از سائر کشور ها هم جذب و تربیه مینمایند که ما این موضوع را نیز به رئیس هیئت اعزامی جامعه اروپا اظهار داشتیم که اگر امکان داشته باشد پیش زمینه های جذب یک تعداد از جوانان واجد شرائط مناسب تحصیلی را در کشور های شان بپذیرند و یا اینکه موسسات آموزشی حرفه ئی را در موارد شعبات مسلکی در داخل کشور که  تامین کننده خدمات  انجنیری , میخانیکی، مونتاژ ، سرکسازی ، ساختمان سازی، سرویس های ضروری ایکه همین اکنون به آن ضرورت مبرم احساس میشود  که از سایر کشور ها استخدام و در شعبات کاری و پروژه های عمرانی مصروف کار هستند . اگر این خدمات و تکنیسیونهای ممد کار در  کشور ما فراهم شوند ضرور نیست پول ما بجیب  خارجیها بریزد. در چندین دهه قبل یعنی پیش از جنگها  ما در کابل و در بعضی از ولایات موسسات و مکاتب مسلکی متعددی داشتیم که شاگردان را در عرصه های کارههای تخنیکی  تربیه میکردند از قبیل تخنیک ، برق ، زراعت ، حسابداری  اداره عامه و اصول دفتر داری و تحریر ، نجاری، اهنگری ، خیاطی و صد ها شعبه دیگر در کابل و سایر و لایات فعال بودند که سالانه این تکنیشن های  تجربه دیده در  پروسه های عمرانی و انکشافی به کار گماشته میشدند . اگر حالا هم به این مسائل توجه شود خالی از دو مفاد عمده   نخواهد بود ، امکان جذب شان به عوض کارگر های خارجی و کم ساختن بار موسسات  تعلیمات عالی و از همه مهمتر اینکه جوانان ما در بهترین سن از بلا تکلیفی  خلاص شده و دارای شغل های دائمی میشوند .

                 ما میدانیم که در راه بر آورده شدن این اهداف که در دنیا کهنه اما در جامعه ما بنا بر ضرورت مبرم نو است خالی از مشکلات نخواهد بود ، زیرا سرشت زندگی قرن بیست و یکم که دوره  سرمایه داری و کمونیسم  هر دو را طی کرده است و انقلابات صنعتی را که زائیده جهان سرمایه بوده است رادر موج دوم انقلاب جهانی نیز  پشت سر گذاریده است که این خود نسل ما را باوجود عقب افتادگی اش از کاروان  تفکر و فرهنگ جهانی در حوزه های اجتماعی ، در خانواده ، در مدرسه و مکتب ، در مؤسسات تجاری  و عبادتگاه ها  در نظامهای انرژی و ارتباطات دور نگهداشته اند اما این یک ضرورت است  تا به خلق و ابداع شکل تازه ای  دست زنند که در کشور های پیشرفته عملاً این کار جریان دارد زیرا قسمیکه دیده میشود باوجود نو سازی نظامات دولتی و اجتماعی در حوزه سیاسی  نهاد ها کهنه و فرسوده و مخاطره آمیز اند و از همین سبب است که در هیچ  زمینه ای تمایل به ابتکار دیده نمیشود . زیرا در برابر نسل جوان ما در هر موقعیت شغلی ای که هستند وقتی با این فکر متوجه میشوند که نظامیکه در آن زندگی میکنند بشول قوانین منسوخ خواهند شد و باید از  بنیاد  دگر گون شود خود را می بازند  زیرا نسل ما سالهاست که خوشی های حیات شان را در همین بی ثباتی ها در باخته اند و از همین سبب از تحول  بهر شکل و لفظی که باشد و حشت دارند و از همین سبب است که تحولات سیاسی  که مخاطراتی را به دنبال دارد  به نظر این نسل مهیب  و ترسناک می آید به ترتیبی که وضعیت  موجود  ، هر  قدر هم  بی معنی و ظالمانه باشد  برای شان بصورت بهترین دنیای محسوس  و ممکن جلوه می کند.

بیائید علی رغم مشکلات موجود  و ناشی از عدم ثبات و استقرار در نظامات پولی و اقتصادی و عدم  ظرفیت های تولیدی و ساختمانی در بر آورده شدن این  امورکه هم به وقت و سرمایه و دانش نیاز دارد جدا بکوشیم اما اگر ما بتوانیم این کار را هر چه زود تر شروع کنیم به نفع ما و جوانان ما خواهد بود، زیرا جوانان ما بنا به تذکرات فوق  مشتاق تحول در همین حالت  موجوده میباشد که از رهگذر  روانشناسی توده ای دارای ارزش خاص مبیاشد که میتواند زمان را با مردم در یک وقت گره زد. . در این صورت  با بر آورده شدن این مامول از یک طرف  از میزان بیکاری میکاهد و از جانی دیگر از فرار سرمایه جلو گیری میشود سه جوانان ما لیاقت کاری پیدا کرده و مجبور نخواهند شد که به قسم تجاوز مرزی برای  یافتن کار هدف تیر های بی رحمانه پولیس کشور های همسایه قرار بگیرند و یا در اختیار مافیای انسان بحراج گذاریده شوند. رابعاً اگرواقعاً کشور های که بیاری افغانستان برای  خدمات صلح و باز سازی آمده اند ، بهترین راه جلو گیری از تشنج و جنگ و استعمال مواد  مخدر که بستر آن کشور های همسایه افغانستان است ، گذاشته نشود که نو جوانان ما نا خود آگاه در معرض مافیا و قاچاقچیان خرید و فروش آدم در طلیعۀ قرن بیست و یکم قرار بگیرد . همان پولهای که در سالهای گذشته از 10 ملیون دالر  متجاوز بود و برای مبارزه علیه مواد مخدر و معیشت بدیل تعین شده بود و از آن  نسبت عدم ظرفیت   استفاده هم نشد  چه بهتر که در همینگونه پروژه ها بمصرف برسد و جوانان  ما را مستعد بکار بسازند.

                 خواهش دیگر ما از وزارت  تحصیلات عالی این است که  آن عده از  پوهنتونهای  خصوصی که در ولایات ایجاد شده اند و یا در دست ایجاد هستند از طرف این وزارت  با ستراتیژی ملی تحصیلات عالی مجهز و در کار گرفتن جواز و حقوق  فعالیت شان  تسهیلات لازم فراهم و از بیرو کراسی که میراثی  است از گذشته و سابقه کشور ما جداً جلو گیری شود تا آن عده از جوانانیکه واقعاً  امکانات  ادامه تحصیل را از راه صرف سرمایه های شخصی شان دارند  بی بهره نمانند .

                 آرزوی مردم این است تا جوانان  ما که میراث دار فرهنگ آینده در کشور ما خواهند بود مانند ما در بی خبری و فقر و بی دانشی ملعبه ای بدست بیگانگان و ایادی آنها نگرند.

                 چیزیکه در جامعه ما  فوق العاده دارای ارزش  هست و  ارتباط با جوانان و آینده افعانستان دارد این است که گذاشته  نشود  تا گروه کوچکی از انقلابی نما ها  که در تار و پود فرضیه های کهنه گرفتار آمده اند که هیچ تحولی را به اندازه کافی عمیق و مفید نمی دانند از قبیل : کهنه مارکسیستها، آنارشیستهای رومانتیک،متعصبین (گروه های تروریزم ظاهراً مؤمن) چریکهای پشت میز نشین، و هزاران دیگر همگی در رؤیا های  حکومت های از دست داده  خویش هستند . در حالیکه از این بی خبر اند که  جامعۀ ما بسرعت بمرحلۀ تاریخی جدیدی  وارد میشود . این گروه از مردمان  غرق در رؤیاهای  انقلابی دیروز شان هستند  که از صفحات رنگ و رو باخته  نوشته های سیاسی  دیروز  افتباس میگردد که نسخه ای نیست که بدرد موج های تازۀ جهان ما بخورد .

ما معتقد هستیم که ساختار های فکری  جدید سیاسی از پیش و توده ها از عقب نخواهند بود تا در یک شام مه آلود قیامی را به خون رنگ بدهند، بلکه تلاشی خواهد بود که حاصل هزاران نو آوری  و برخورد های خواهد بود در حوزه های گوناگون و در مکانهای مختلف در طول چند ده که دنیا را برنگ تازه ای عرضه خواهند کرد. البته ما برخورد های خشونت آمیز را در برحه های زمانی و مسیر حرکت بسوی آینده نفی نمیکنیم . قسمیکه تاریخ شاهد است گذار ازا مواج گذشته به موج های جدید ،مستلزم صحنه های تکان دهنده ای خونین و طولانی که مالامال  از جنگ ها و شورش  و قحطی و مهاجرت  های  اجباری و کودتا ها و مصیبت ها  بوده است ، امروز نیز مخاطرات زیاده تر ، زمان کوتاه تر ، تحول شتابزده تر ، و خطرات  عظیم تر از گذشته است.

                 ولی چیزیکه نهایت  ظرافت دارد به دلیری و انعطاف پذیری  و هوشمندی نخبگان، پاره نخبگان و ابر  نخبگان  جامعه  بستگی دارد . اگر این  گروها مانند گروه های  حاکم گذشته  کوته بین و فاقد  قوۀ ابتکارو وحشت زده باشند، به سختی در مقابل تمایلات و رو آورد های آینده مقاومت خواهند کرد  که نتیجتاً به برخورد های  خشونت آمیز  تشدید خواهد شد  و کار به  نابودی خواهد کشید . اما اگر بر عکس خود را با تمایلات و تحولات  آینده همگام سازند  و نیاز بیک دیموکراسی گسترده تر ی را درک کنند  ، در واقع در ساختن تمدن  ایکه حاصل  فعل و انفعالات  آینده خواهد بود در یک مشارکت کلی حصه خواهند داشت. ما بهم ریختگی های اجتماعی دنیائی را که ناشی از تداوم  جنگهای همه جا گیر و  گسترۀ دوران سرمایه داری  با کمونیزم را که تا بحال نیز نیمی از پیکرۀ  خاکی  زمین  ما را در کام هولناک خود کشیده است در یک  مبحث جدا گانه  عرضه خواهیم داشت.    

 


بالا
 
بازگشت