مجدالدین محمد " نزهت یفتلی "

20 اگست 2008

 

سخنی با مردم

 

       برهمه هویداست که جنگ و نا امنی نظم اجتماعی را برهم زده  پیامد های ناگواری را درقبال دارد . بدبختی و نفاق ، بیسوادی و نادانی ، بیعدالتی و ظلم ، یتیمی و بی سرپرستی ، خرابی و تباهی ، فقر و تنگدستی ، قحطی و ناداری ، مهاجرت و آوارگی ، بی هویتی و بی مقداری از اثرات عمدهء آن است . چنانچه ما خود شاهد این همه آلام و مصاءب در کشور بوده ایم . بد تر از همه این نفاق و چند دسته گیست که کشور را به نابودی سوق داده دشمنی و انتقامجویی را در گروه ها و دسته های گوناگون ملت به نام های مختلف و بهانه های متعدد ایجاد مینماید . امروز نفاق بحدیست که در هرگوشه وبیشهء کشور محسوس است . خاصتاً زبان گفتاری و نوشتاری را ملاک قرار داده آنکه زبانش غیر است ، بیگانه بوده قتلش مباح میباشد . وی را تکفیر نموده به نابودی اش حکم صادر میگردد . همه قوت و قدرت بکار میافتد تا هویت ها مخدوش شده ، افتخارات محو گردد . گذشته ها را جعل میسازند و بر جبین مهر بیگانگی میکوبند . به حکم آنکه تعدادی از آن کشور و جمعی ازین کشور داخل محدودهء آفغانستان شده اند ، باید رخت سفر بندند و به کشور و خطهء اصلی خود مراجعت فرمایند . این طرز تفکر و اندیشه صرف منافع یک اقلیتی را که وابسته به دشمنان میهن و مردم هستند ، تامین مینماید . گروه فاشیستی و تفوق طلبی که بقا و سود خود را در دشمنی ملیتهای ساکن کشور میدانند ، بهره میبرد . آب به آسیاب دشمن میافتد . آنانی که خود را درجمع نیافته میکوشند با محفل گرایی و دسته سازی جای پایی را بیابند . اذعان باید داشت که دسیسه کاران و نفاق افگنان منحصر به یک قوم یا ملیت نبوده در همه اقوام ساکن کشور عزیز مان افغانستان بمشاهده میرسد . از هر تریبون و وسیله میکوشند با دسته بندی ها و دسیسه سازی ها ، ملت را متفرق سازند . نژاد یکی را برتر دانسته واندیگری را بی هویت وبیمقدار میدانند . زبان را که وسیلهء افهام و تفهیم است ، ملاک قرار داده ، حکم به تکفیر زبان غیر خودی مینمایند . سمت و محل خود را بهشت برین دانسته ، زادگاه و خواستگاه دیگری را برزخ و دوزخ مینمایانند . عده ای را تکفیر میکنند و تعدادی را لامذهب وبیدین میدانند . این طرز تفکر و اندیشه مایه از " تفرقه بینداز و حکومت کن " گرفته به کلاهبرداران و شارلتانها زمینه ساز است ، که چنین اشخاصی را در هر قوم وملیت میتوان سراغ داشت . در جهت تامین همین مطلب است که نمیخواهند مردم کشور آگاهی لازم را داشته باشند . درس بخوانند ، تعلیم فراگیرند ، در رشد اقتصاد بکوشند ، به مدنیت و انکشاف راه یابند ، از حوادث و جریانات جهان باخبر باشند . فقط باید بدانند که این قوم دشمن است و آن دیگری دوست . این خودیست و دیگران بیگانه اند .  عده ای در تلاش اند که تبار خود را اکثریت و سایرین را اقلیتها بنامند ، طبیعی جلوه دهند که اکثریت سرنوشت ساز بوده حاکم باشد . چه ابلهانه تفکری و بیمقدار اندیشه یی . با این روند همه هم و غم این قلدران و کلاهبرداران اینست تا از نفاق و شقاق ملت ، به مقامی رسند وبهره ای گیرند . چوکی ها را تصاحب شوند و زر اندوزی کنند . آقایی کنند و فخر فروشی نمایند . بر گردهء ملت فشار آورند و انتقام گیرند . اینست روندی که در کشور جاری بوده دمار از روزگاربرآورده است . روز تا روز نفاق و چند دسته گی ، زجر وشکنجه ، نابسامانی و ناهنجاری ، ظلم وتعدی ، بیعدالتی و زور آوری ، دامنگیر ملت محروم و بیچاره شده ، آینده مستور است . ابر های تیره و سیاه بر افق برداشت و باور مردم کشور مان سایه افگنده همه مایوس و ناامید هستند . آنانیکه توان اقتصادی دارند یا بخت یاری کرده راهی دیار بیگانه شده با همه دشواری های مهاجرت ، دور از آغوش گرم وطن ، با بیمقداری و بیهویتی روزگار بسر میبرند . جمعی که باقی مانده با گذشت هر روز بیچاره و ناتوان شده بارظلم و فقر را بدوش میبرند . یک اقلیت کوچک و کلاهبردار ازین نابسامانی استفاده برده بر قطر شکم میافزاید .

       ای عزیز هموطن ! پس چه باید کرد ؟ جواب ساده است . " همدلی بهتر از همزبانی " . این گفته حکمت قوی ای را در خود نهفته دارد . انسان ناگزیر به زبان مادری سخن گوید . افهام و تفهیم نماید . اما این مانع پیوند های ملی و مردمی شده نمیتواند . مردمی که در یک کشور زیست میدارند ، در فضای صلح و حسن نیت میتوانند به آسوده حالی ادامهء حیات نموده در شادی و غم باهم شریک شوند . کشور را اداره نموده از گزند دشمنان مصئون دارند . کشور ما مصئون نیست . در و دیوار ندارد . هر دشمن میتواند داخل شده کثافت کاری کند . چنانچه آوازه است ، پاکستان زباله های اتمی خود را در جنوب کشور ما دفن نموده است . این یک نمونه ای از عدم حراست کشور است . ما ندانستیم که سرحد شرقی  و جنوبی ما در کدام موقعیت قرار دارد ؟ آگر معلوم است ، چرا پاسداری نمیشود ؟ و اگر نیست باید تکلیف روشن گردد . تروریست های از هر کشور و مملکت بدون کدام مشکل ، داخل افغانستان شده ، نظم و آرامش را برهم میزنند . مردم که زیر سیطرهء اینها قرار دارد منحیث مزدور ، بدون اراده و تعین سرنوشت بوده فقط باید باج و خراج پرداخته تحت امر غیر باشند . مسکن و ماء وای شان میدان زور آزمایی بوده ، جان ، مال و ناموس شان در اختیار تروریستان باشد . به بهانهء محو تروریست ، عساکر سی و چهار مملکت در کشور ما حضور نظامی دارند . طبیعیست که موجودیت آنها درد سر آفرین است . مردم با چنین شرایطی آسیب پذیر بوده مال و جان شان در امان نیست . که همین اکنون شاهد قتل و قتال ، نا امنی و بیچارگی مردم خود هستیم . چرا دست اتفاق باهم ندهیم تا بهانه ای برای دیگران نگذاریم . بیایید دور از همه خودبینی ها و عظمت طلبی ، فارغ از لسان و نژاد ، در فضای حسن نیت و برادری ، دست بدست هم دهیم و در تامین امنیت و تمامیت ارضی کشور بذل مساعی نماییم . لازم است که نقاط ضعف را برملا ساخته ، کمبودی ها را برشمرده ، نواقص را مرفوع سازیم . فکتوری را که موجب تفرقه و دوری شده دریابیم و در صدد ترمیم شگافها و درزهای که وحدت ما را از هم گسسته است براییم .

به باور من ، در قدم نخست نکات زیرمورد توجه و دقت لازم قرار گیرد :

۱ – به مذهب دیگران احترام گذاشت تا دین و آینت مصئون باشد .

۲ – زبان مادری همه اقوام و ملیتها را ارزش قایل باشیم .

۳ – شمال و جنوب ، شرق و غرب کشور را عزیز داشته در آبادی آن همت گماریم .

۴ – باید برای تامین تمامیت ارضی عملاً اقدام نموده در حراست آن سرباز کشور باشیم .

۵ – رهبری را کسانی بدوش داشته باشند که وابستهء اجانب نبوده از صلاحیت لازم برخوردار باشند .

۶ – با یک رفراندم واقعی سرنوشت خط دیورند معلوم گردد .

۷ – جرگه یی از سرا ن همه اقوام که استعداد و دانش لازم را داشته باشند ، برای رفع اختلافات تدویر گردد .

۸ – زمینه های آموزش علم و معرفت ، ساینس و تکنالوژی را که حیاتیست ، جستجو گردد و در امر گسترش سواد همگانی تلاش خستگی ناپذیر صورت گیرد .

۹ – در هر ولایت زبان اکثریت رشد یابد .

۱۰ – با انتخاب آزاد دلسوز ترین و با استعداد ترین اشخاص جهت رهبری کشور و ولایات انتخاب گردند .

۱۱ -  اگر ملل متحد به آرزوی آوردن امنیت و صلح در کشور است ، باید با کمک مالی پولیس ملی را در هر ولایت از افراد آن ایجاد و تقویه نماید .

۱۲ – برای تامین امنیت هر ولایت باید ارگانهای امنیت ملی را افراد مردم دوست و با وجدان اداره و رهبری نمایند .

۱۳ – اختلافات را کنار گذاشته ، با درس عبرت از گذشته در پی دوستی و برابری باشیم .

۱۴ – آنطور که ملت تصمیم میگیرد ، جنایت کاران مجازات شوند .

۱۵ -  دولت به زراعت و مالداری توجه معطوف دارد . زمین های لامزروع ، آبیاری و زمینه های عملی برای فعالیت دهاقین و مالداران جسجو گردد .

۱۶ – در رونق و انکشاف صنعت که زیر بنای اقتصاد کشور میباشد ، کمک و معا ونت ملل دوست و جامعهء جهانی جلب گردد .

۱۷ – افراد سالم میتوانند در آبادی کشور موفق باشند . صحت همگانی در خور توجه بوده ، دولت در بهبود آن از هر گونه امکانات استفاده نماید .

۱۸ – درین عصر بیست و یک که جهان بسوی ترقی و تعالی در حرکت بوده تساهل مدنیت ها جای تقابل را گرفته ، ما باید در عصر حجر زندگی کنیم ؟ این کوچی گری پدیدهء کمون اولیست که انسان بطرف مزارع و مراتع میرفت تا ادامهء حیات نماید . باید به هموطنان کوچی زمینهء زیست دایمی شان مهیا گردد .

۱۹ – با هزینهء ملل متحد زمینهء برگشت آبرومند مهاجرین به کشور مهیا و در اسکان آنها اقدام عملی صورت پذیرد .

۲۰ – اولیای فرزندان و مسءولین امور با جدیت کامل جلو جذب اطفال ، نو جوانان و جوانان را به گروه های تروریستی و انتحاری سد نمایند . نگذارند که بنام فراگیری درس و تعلیم دینی شکار باند های تروریستی گردند .

۲۱ – عده ای از نویسندگان و به اصطلاح روشنفکران با جنگ قلمی و لسانی درد سر آفرین شده اند که باید با درنظر داشت مصالح کشور زمینه ساز وصلت باشند .  

       هموطنان بدانند که این آرزوها یک شبه برآورده نمیشود . معجزه نمیخواهیم . اگر از نگاه روانی و عملی در پی سعادت و سلامت فرد فرد کشور باشیم ، اختلافات را کنار گذاشته برای دشمنان و زورگویان اجازهء فعالیت ندهیم ، یک مشت افراد خاین و تفرقه افگن را چون تفاله بدور افگنیم ، ارزش های والای دینی و نیاکان را پاس داریم ، به یقین که میتوانیم در راه نیل به خوشبختی و سرفرازی مردم خود مصدر خدمت شویم . بایدآگاه باشیم که این همه نیرنگ و تفتین برای چیست ؟ چرا اینقدر درپی زوال این زبان و آن قوم هستند ؟ این جنگ قلمی و زبانی برای چیست ؟ چرا مسءلهء اقلیت و اکثریت را متبارز میسازند ؟ برای چه باید در همه حالات از قوم و تبار خود دفاع نماییم ؟ ضرورت چیست که باید قوم و تبار خود را شجرهء نسل برتر ارایه داریم ؟ برای چه منظور در دسته بندی ها شریک باشیم ؟ برای چه بیش از صد حزب اجازهء فعالیت دارند ؟ که خود نفاق و جدایی را شدت میبخشد . سایر سوالاتی اند که ذهن هر هموطن را مصروف داشته است . با این روند و چنین شرایطی ، باید پله های نخستین به سازی و باز سازی را آغاز و اخوت و همدلی ، اتفاق و تعاون را ایجاد نماییم که در مراحل بعدی میشود معضله و کمبودی های تاریخی را با دید وسیع و اتفاق کامل حل و فصل نماییم .  

 


بالا
 
بازگشت