یادی ازامیر حبیب الله کلکانی در جشن استقلال

 

امیر حبیب الله کلکانی یکبار سالروز استرداد استقلال افغانستانرا جشن گرفته اما بزرگداشت ازین روز باشکوه نه در گذشته ونه بعد از آنروز آنگونه که عیار مرد خراسان یکجا با مردمش برگزار کرد تکرار نگردید.شاعربزله گوی وطنز پرداز دیار خواجه عبدالله وجامی ، اسمعیل مشهور به سیاه ومتخلص به گوزوک در آن دوران زیسته و رویداد روز جشنرا رادراین قصیده  ستوده است:

دارای جهان حبیب الله

یارب که به نام دار ونامیش

با جمله ی آن سرو نظامیش

اسپهبد اعظم آن که او را

بستوده رعیت وجوانیش

تا هست جهان پناه او باد

تا باد خدای باد حامیش

آراست برای اهل اسلام

جشنی که فلک دهد سلامیش

جشنی همه سر به نور دستار

جشنی که در او کلاه ما فیش

جشنی که ملایک سموات

هر سو که دویده یافتی ریش

جشنی  که زبان عیب جویان

بسته است چو دم عقرب از نیش

جشنی که کسی ازو نیازرد

جشنی که نگفت کس پس وپیش

جشنی نه شنیده ونه دیده

گوش نگران وچشم تفتیش

جشنی که ندیدم وشنیدم

یکسان به توانگران ودرویش

جشنی که چو من سیاه زشتی

مشهور بود به خوش کلامیش

از بهر صلاح عقد اخوت

دولایحه خواند وکرد معنیش

یک لایحه از شه نخستین

کورا به یوروپ فگند خامیش

بر خواند که فعل ناروایش

آواره نمود با تمامیش

کای خاین پاک دین اسلام

اینک تو وهند وشیر گاومیش

افغان وبه ملک فارس داداش

دران وبه روسیان تواریش

اسلام وهمیشه یار جرمن

ایمان ومحب اهل اطریش

بگریختن از پنای خالق

همت طلب از دعای کاشیش

یک لایحه ی دیگر زشاهی

کاقطاع جهان ندیده ثانیش

چون خلع امانت امان شد

جدوارد مند وکنده شد بیش

دارای جهان حبیب الله

کاسلام قوی است در ترقیش

در دوره ی این جناب عالی

کم گشت جدید عتیقه شد بیش

هر نقص که در کمال دین بود

این خادم او کند تمامیش

ای بار خدای عالم آرای

وی عیش رسان دفع تشویش

مارا به پناه این شهنشاه

می دار به حق چار درویش

یارب تو به حق پیر انصار

کاو را به ثنا ستوده جامیش

تاهست جهان بقای او باد

تا باد زمانه دار باقیش

حاجت به دعای دیگران نیست

آنرا که شده است شرع حامیش

در کتاب عیاری از خراسان نوشتۀ استاد خلیل الله خلیلی نیز ازین روز چنین یاد آوری شده که موقعیکه امیر حبیب الله به جایگاه خاص جشن قرار میگیرد بین امیر ومردم سیم خاردار را که از گذشته ها معمول بوده میبیند وبه آن بدیده ای نفرت نگریسته از بالای سیم جهیده چنین میگوید:«این سیم ها را بردارید من نمیخواهم میان من وبرادرانم خار حایل باشد».بعد از آن در کنار و در میان مردم ویکجا با مردم شهر وروستائیان به جشن آمده به شادی وسرور اوقات جشن را میگذراند.

تا جائیکه دیده میشود تا اکنون در جشنها زعیم کشور یکجا با مردم در جشنها دیده نشده وجشنها که باید روز شادی وسرور مردم باشد به یک رژه نظامی فرمایشی خاتمه می یابد.

ماخذ:

1.عیاری از خراسان نوشتۀ استاد خلیل الله خلیلی

2.سیاه سپید اندرون.سیری در آثار مولانا حاج محمد اسمعیل سیاه. به کوشش عبدالغفور آرزو

 

 


بالا
 
بازگشت