طوق آتشین

 

سید فضل احمد " پیمان "

هرات 1387

saidfazlahmadpayman@yahoo.com

 

آنانکه درس حیله و تزویر خوانده اند

چنگیز وار بر سر ما حکم رانده اند

هر خاین سمتگر میهن فروش را

آورده و به مسند قدرت نشانده اند

بر سرزمین مهر و وفا و برادری

تخم نفاق و کین و خصومت نشانده اند

زیر نقاب طالب و ملا و مولوی

اسلام را به مرز فضیحت کشانده اند

گاهِ قیام حمله و تاراج کرده اند

وقت قعود خورده و تن و پرورانده اند

بس دست قطع کرده و بس پا بریده اند

بس سینه چاک داده و پهلو درانده اند

قتل و ترور و دهشت و ظلم و فساد را

ترویج داده اند و ز حد بگذرانده اند

صد آسیای آبی و بادی ز اشک و آه

ایجاد کرده بر سر مردم چلانده اند

از چشم کودکان پدر کشته یتیم

بس اشک های سرخ تر از خون چکانده اند

سبعانه تاختند و بریدند و سوختند

تا اندرین بساط شکم ها چرانده اند

بر نعش کشته گان مظالم بکام دل

حجاج گونه توسن مقصود رانده اند

هر چند بود سنگ به زنجیر بسته اند

هر جا که بسته بود سگی وارهانده اند

انصاف و قسط و حق و عدالت فروختند

باج و خراج و هدیه و رشوت ستانده اند

غیر از شریک جرم که گیرد سر جوال

پیوند مهر از همه کس بگسلانده اند

چندان نموده جور و ستم تا که کارد را

بر استخوان عارف و عامی رسانده اند

یارب شود به گردنشان طوق آتشین

دامی که بهر صید کسان گسترانده اند

 

 


بالا
 
بازگشت