محمد الله وطندوست

 

محاصره خود سرانه
و
بی اطلاعی مقامات

 

توجه کنید
.پنج فروند هلیکوپتر در تاریکی شب قریه یی را محاصره میکند ریش سفیدی که جانب مسجد به خاطر ادای نماز در حرکت است، بدون موجب مورد لت و کوب قرار میگیرد  چهره های مشکوکی که روی خود را پوشانیده اند در منازل داخل می شوند و با عصبانیت دروازه های ورودی را می شکنند   داخل اتاقها می گردند،البسه زنان و مردان را جستجو می کنند و زیورات خانم ها را به جیب ها می گذارند و بعد از دو سه ساعتی به هلیکوپتر ها سوار می شوند و پرواز می کنند
مسوولین ولایت بلخ بشمول والی و قومندان امنیه از موضوع بی اطلاع اند رئیس جمهور در برابر پرسش والی اظهار بی اطلاعی میکند   نیروهای به اصطلاح دوست بین المللی می گویند که نیروهای ویژه مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله این عملیات را انجام داده است  اما سخنگوی وزارت داخله از موضوع اطلاع ندارد و استدلال می کند که نیروهای ویژه وزارت داخله دارای هلی کوپتر نیست و نمی تواند چنین عملیاتی را انجام دهد   شاهدان عینی و متضررین عملیات مدعی اند که هلی کوپتر ها مربوط نظامیان امریکایی بوده،پنجاه نظامی امریکایی که نشان و بیرق ایالات متحده امریکا در لباسهایشان دیده می شد با ترجمان ها منازل را تلاشی نموده اند    پولیس محل گرچه بعد از کسب اطلاع در محل حاضر شده،اما از جانب تلاشی کننده گان به انان اجازه دخول در محل داده نشده است
دولت همچون موارد دیگر کمیسیونی را غرض بررسی موضوع موظف نموده است
مسوول چنین عمل خود سرانه کیست؟ مردم از کدام مقام کسب اطلاع نمایند؟  حیثیت لت و کوب شده گان و توهین و تحقیر شده گان چگونه اعاده می شود؟
آیا به چنین رژیمی که از مسوول کشوری تا مسوول ولایتی ان از حادثه یی اظهار بی اطلاعی می کنند می توان نام دولت را نهاد؟  آیا اشغال کشور معنی و مفهومی غیر از این دارد که نظامیان بیگانه بتوانند قریه یی را محاصره و تلاشی نمایند و هیچ ارگانی اطلاع نداشته باشد؟
آیا این حادثه و دها حادثه مشابه لکه ننگی بر جبین رئیس جمهور به اصطلاح اسلامی و گویا منتخب مردم نیست؟چگونه چنین شخصیتی ضعیفی که جرئت آه کشیدن را در برابر بیگانگان ندارد باز هم دواطلب مقام ریاست جمهوری و خواهان کسب رای اکثریت مردم کشور است؟
آیا تحقیر و توهین زنان،دستبرد به لباس و زیورات آنان،لت و کوب ریش سفیدی که بخاطر ادای نماز از خانه خود بیرون شده است توهینی به جامعه ما نیست؟  این تیکه داران دین و این به اصطلاح سردمداران جهاد که از برکت جهاد مردم ما صاحب قصر های افسانوی و زنده گی مجلل گردیده اند کجا هستند؟آنانیکه معلم و مامور را به جرم خدمت به رژیم گذشته سر می بریدند و شهر کابل را مستوجب نا بودی کامل می دانستند،امروز در برابر متجاوزین استقلال و آزادی کشور که خود سرانه در هر گوشه کشور جولان می کنند چرا خاموش اند؟جبهه متحد ملی و پارلمان افغانستان که گویا مدافع حقوق مردم اند چه عکس العملی در برابر این حادثه و ده ها حادثه مشابه دیگر داشته اند؟جواب این همه چرا ها خاموشی است
در کشوری که بجای مردم سالاری،تفنگ سالاری،بجای قانونیت وحشت و بربریت،بجای آزادی و دموکراسی،محدودیت و محرومیت،بجای حکومت مردم،حکومت قبیله حاکم باشد از سر دمداران آن توقعی نمی توان داشت
اینجاست که بار دیگر به وجدان نیروهای مترقی،ملی و دموکرات باید مراجعه نمود،ازین نیروها مجدانه خواست که هر چه زودتر اختلافات را کنار بگذارند و در صفوف فشرده علیه ارتجاع استبداد و فاشیزم که متاسفانه تکیه گاه بیرونی نیز دارد قاطعانه و شجاعانه مبارزه نمود
از مبارزه شریفانه این نیرو ها مردم شرافتمند کشور قاطعانه دفاع می نمایند و علیه بی عدالتی ها و حق تلفی ها صدای بر حق وطن خواهان را بی جواب نمی گذارند
به پیش در راه تامین عدالت اجتماعی و تامین زنده گی مصئون به همه شهروندان کشور

 

 


بالا
 
بازگشت