رحمت الله  عادل

 

افسانه سرائي ها پيرامون ۱۶ حوت ۱۳۶۸

 

به سلسله بحث هاي سايت وطن پيرامون " وحدت حزبی ها و پیوست مجدد اعضای خانوادۀ بزرگ سیاسی ما"  که بوسيله محترم فقير محمد ودان براه انداخته شده ،بخش چهارم آن توجه ام را بخود جلب نموده است.

درين بحث، محترم ودان  از بلوغ سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان صحبت نموده که در قسمتي از مقاله شان تذکر رفته است که " ح.د.خ.ا با اعلام و در پروسه تکوین و تحقق سیاست مصالحۀ ملی بود که با بلوغ سیاسی و رفع از خود بیگا نگی خویش، به مواضع ملی دست یازید. "

درين جا سوال طرح ميگردد که  آيا آن حزب سياسي را که رهبري اش به سياست تدوين شده حزب خويش باور نداشنه باشد و در ميان صفوف آن وحدت و همبستگي موجود نباشد ، ميتوان ادعا کرد که آن حزب  به بلوغ سياسي خويش درست يازيده است؟

  همه ما شاهد بوديم که سياست آشتي ملي ، گفتمان هاي  وسيع  سياسي و اقدامات جسورانه بخاطر  قطع جنگ افغان کشي که بوسيله مرحوم داکتر نجيب الله اعلام گرديده بود در قدم اول،از جانب تعداد زيادي از اعضاي دفتر سياسي و کدر هاي برجسته ح.د.خ.ا علاوه بر اينکه عملا مورد تائيد  و پذيرش قرار نگرفت،بلکه سبوتاژ گرديد.

بنظر من يکي از علل عدم تحقق سالم سياست مصالحه ملي در افغانستان همانا عدم بلاغت و پختگي سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان ( حزب وطن) بوده است.

در آغاز بخش  چهارم بحث خويش محترم ودان مي نويسد "...کودتای نظامی ۱۶ حوت ۱۳۶۸ ...، کودتائی که درست یک سال بعد و بطور دقیق در همان روز براه انداخته شد که آی .اس. آی پاکستان با چپاولگران تحت فرمانش در ۱۶ حوت ۱۳۶۷، مطابق پلان ِ از قبل تنظیم شده، حملۀ بزرگ نظامی را بر شهر جلال آباد آغاز نموده و سرانجام با دفاع قهرمانانۀ قوای مسلح جمهوری افغانستان و مردم ما مواجه و با افتضاح و رسوایی بزرگ، ننگ شکست را پذیرفته و با عقدۀ بزرگ تاریخی از میدان جنگ پا به فرار نهاده بودند. نتایج نهایی کودتا، فرار رهبری سیاسی ـ نظامی آن به پاکستان و تداوم زندگی نکبت بار و ننگین سرکردۀ نظامی کودتا تا امروز، حقیقت انتخاب چنین روز را برای  آغاز کودتا، بطور شفاف برملا ساخته است."

از هيچ فرد آگاه ( موافق و مخالف)  پوشيده نيست که در شکست حمله بزرگ نظامي بر شهر جلال آباد، اردوي جمهوري افغانستان نقش کليدي داشت که محترم شهنواز تني، وزير دفاع آنوقت بود. قابل تذکر ميدانم که  محترم شهنواز تني موفق ترين و با انضباط ترين وزير دفاع افغانستان طي سه و چهار دهه اخير بوده است. قرار فرضيه محترم ودان، اگر اقاي تني وزير دفاع آنوقت ، نقشه پاکستان را در افغانستان عملي ميکرد، بخوبي مي توانست که جلال آباد را به مجاهدين تسليم و يکجا با گروه هاي جهادي کابل را سقوط دهد.

بلي، من قبلا از عدم بلاغت و پختگي سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان ياد اور شدم. بدبيني ها، تضاد ها، کشمکش ها و کودتا هاي نوبتي ميان جناح هاي خلق و پرچم،از يکسو و در بين خود جناح هاي حزب از سو ديگر ، حزب مذکور را در يک حالت بحراني قرار داده بود . اوج عقده ها و تضاد هاي انباشته شده در ميان هر دو جناح که رهبري حزب هيچگاه به حل آن قادر و مصصم نبوده است،عدم باور و اطمينان ميان صفوف و رهبري و اوج گرايش هاي سمتي و مليتي در ميان حلقه رهبري حزب وطن، زمينه هاي واقعي  را براي وقوع حادثه ننگين وشرم آور۱۶ حوت ۱۳۶۸ مساعد ساخت که در نتيجه آن  وفادارترين فرزندان حزب وطن و مجرب ترين افسران اردو؛  کشته، فراري و زنداني گرديدند و شرايط بهتر براي تحقق نقشه هاي خائين ملي و بين المللي مساعد گرديد که مرحوم داکتر نجيب الله يکي از قربانيان آن بوده است.

من نميدانم که چرا محترم ودان از پذيرش اين حقيقت ناگوار که برخورد نظامي ۱۶ حوت۱۳۶۸ميان وزارت دفاع و خاد  که در حقيقت امر يک برخورد مسلحانه بين جناح هاي خلق و پرچم حزب دموکراتيک خلق افغانستان بوده است، هراس دارند . تلاش وي براي پيوند دادن حادثه ۱۶ حوت۱۳۶۸ به آی .اس. آی پاکستان و گلبدالدين حکمتيار به جز  از تبليغات واهي  بخاطر اغفال مردم و وارونه جلوه دادن حقايق مربوط به حادثه ۱۶ حوت، توجه ديگري ندارد. موصوف  با تيوري خاص اش سعي ميورزد که  در بروز حادثه نکبت بار ۱۶ حوت ۱۳۶۸، آقاي تني را  که از نظر وي  با روس ها دريک تفاهم قرار داشته، مسؤل و مجرم معرفي نمايد.

دوستان محترم! بيايند که بي طرفانه قضاوت نمائيم.  روس ها همانطوريکه با آقاي  تني بمثابه وزير دفاع برحال، ارتباط داشتند با مرحوم داکتر نجيب بمثابه رئيس جمهور برحال کشور  هم در ارتباط بودند. هدف اصلي و اساسي روس ها وعمال داخلي شان، تسليم دادن  حاکميت سياسي در افغانستان به جمعيت اسلامي بخصوص به  شوراي نظار بود. روس ها بخوبي مي دانستند که با موجوديت قوي خلقي ها در نيروي هاي مسلح، پلان شان مبني بر سپردن قدرت سياسي به شوراي نظار تحقق يافته نمي تواند بنا روس ها از يکطرف آقاي تني را براي دفاع از خودش در برابر حملات احتمالي خاد  هوشدار ميدادند و تشويق مي کردند  و از جانب ديگر، عملا همه زمينه هاي نظامي و سياسي را به حکومت مرحوم داکتر نجيب براي درهم کوبيدن وزارت دفاع مساعد مي ساختند. همان بود که در نتيجه پلانهاي از قبل تنظيم شده  در۱۶حوت۱۳۶۸ قرار گاه وزارت دفاع مورد هجوم قرار مي گيرد که تا کنون کشور ما بهاي آن را ميپردازد.  زيرا  با تضعيف اردوي کشور، نقش گروه هاي تسليمي و قطعات قومي آنطويکه براي اجراي  نقشه هاي بعدي  پلان گرديده بود، ارتقا يافت.

ازينکه آقاي تني زنده است و در صحنه مبارزه سياسي حضور فعال دارد، محترم ودان رنج ميبرد و  مي نويسد"...محتوای مصاحبه های رهبر این سازمان در دفاع علنی از سیاست های ضد افغانی پاکستان که با رسانه های گروهی افغانی و خارجی منجمله شبکۀ جهانی تلویزیون آریانا توأم با حالت روانی بخصوص، حرکات نامنظم، چشم های کم نور، فرو افتاده و شرمگین انجام داده...) من مصاحبه موصوف را از شبکۀ جهانی تلویزیون آریانا ديدم و شنيدم. وي در رابطه به وضع کشور موضعگيري و نظر مشخص خود را دارد. آقاي ودان توضيح ندادند که کدام نکات مصاحبه آقاي تني  منعکس کنندهء سياست هاي ضد افغاني پاکستان بوده است. توضيحات آقاي ودان را بر قيافه و حرکات ظاهري محترم تني که ازبغض و کينه محترم ودان  حکايت ميکند، عبث و اهانت آميز ميدانم؛ درعوض بهتر آنست که اگر محترم ودان سند معتبري دال بر ارتباط محترم تني با آی .اس. آی پاکستان را در اختيار داشته باشند، ارائه فرمايند تا به اين ترتيب سهمي را در روشن شدن حقايق تاريخي ايفا نمايند.

فاکت غير قابل انکار است که در حادثه خونين ۱۶ حوت ۱۳۶۸ اکثريت رهبري جناح خلق مورد حمله قرار گرفتند. چنانچه محترم داکتر صالح زیری درصفحه ۶۰۰ کتاب خویش (دنیمی پیړی خاطری ) تحت عنوان ( دسولی کمیسیون دکودتا ه په تور ونیول شو )  مینویسد (( او (جنرال نظر محمد) گفت نجیب تلفون کرده بود ، گفت که اعضای کمیسیون صلح دیشب، بیایند (شب گذشته يک تعداد از رهبران جناح خلق نزد محترم نجيب رفته بودند که اختلافات بين وزير دفاع و رييس جمهور را رفع نمايند  و در آنجا کميسيون صلح ايحاد شد- نويسنده) که باهم صحبت کنیم ۰۰۰ مارا ساعت یکنیم بجه به ارگ خواسته اند ،خودرا ساعت یک بجه به دفترپنجشیرې در کمیته مرکزی برسان ،  باعجله خودرا به کمیته مرکزی رساندم ۰۰۰ نظرمحمد نجیب را از جمع شدن ما اگاه ساخت ))

نجیب بدون آنکه ایشان را بپذیرد منتظر بودند که بعد ازمدتی بمباردمان کمیته مرکزی آغازمیشود(( وساعات پنج عصر عبدالحق علومی میآید بعداز رفتن او دروازه به شدت بازمیشود تعدادی ازسربازان برچه دار گارد یکجا با افسران خاد به دفترداخل شدندهمه شان برچه های شانرا بطرف ما نشانه ګرفتند بشکل آمرانه صدا نمودندکه (( دستها بالا ))مادست های خودرا بالا کردیم وقتی بما نزدیک شدند گفتند (( حرکت  کو )) به اتاق انتظار دفتربرآمدیم ، آنجا رفقای ما نبودند ، مارا تلاشی نمودند ، دستبند بما بسته کردند وبه اشاره برچه (( حرکت کو )) حرکت کردیم ، ۰۰۰ تا به ارگ  داخل شدیم ۰۰۰ وبه حمام سونا مارا داخل کردند)) ۰

قابل یادآوریست که شب گذشته برخی از رهبران جناح خلق با نجیب دیده بودند تا بین وزیر دفاع ورییس جمهورِ که حالت  نگران کننده ء ایجادشده بود، ميانجيگري کنند. مرحوم نجیب؛ کميسيون صلح را که محترم  زیری ،محترم  پنجشیری ، مرحوم دگرجنرال نظرمحمد و محترم مهمند در آن عضويت داشتند  تشکيل تا با وزیر دفاع ملاقات وسؤ تفاهمات را با میانجيگري اش رفع نماید۰مرحوم نجیب با خواستن کمیسیون، آن تعداد اعضاي کميسيون  را که توانستند حضور يابند ،نخست درارگ توقیف وبعدا زندانی مینماید که تا آستانه بقدرت رسیدن مجاهدین درزندان ماندند و آنها  وقتی اززندان آزاد شدند که نجیب باثر خیانت  رفقای همرزم پرچمی شان(هوادران کارمل- بريالي)  که نخست کار خلقی هارا یک طرفه ساختند ودرقدم بعدی براو چنان حالتی را آوردند که مجبوربه فرا رگردد . چون همه را ه هاې خروج او توسط " رفقاي رزمنده اش " مسدودگرديده  بود ، مجبورگرديد که به دفتر سازمان ملل پناهنده شود که ازآنجا طالبان اورا گرفته و درچهاراهی صحت عامه به حلقهء دار بردند وبشکل بیرحمانه کشتند۰

آقاي ودان ! شما بخوبي آگاه هستند ،آن چهره ها و نيروهايکه در تيره ساختن مناسبات رييس جمهور و وزير دفاع نقش خاينانه داشتند و وزارت دفاع و قصر رياست جمهوري را بميدان جنگ مبدل ساختند،در يک مقطع زماني  اقاي تني را بفرار مجبور ساختند، و در مقطع ديگر زماني مرحوم داکتر نجيب را نيز به فرار واداشتند  که نتايج تلخ آنرا همه ما شاهد هستيم. بنا مباحثات شما  پيرامون ۱۶ حوت ۱۳۶۸ که بيشتر به يک افسانه شباهت دارد ناشي از تبليغات گرم ، احساساتي و غير مسؤلانه  ۱۶ حوت ۱۳۶۸ است .  شعار شما مبني بر  " وحدت حزبی ها و پیوست مجدد اعضای خانوادۀ بزرگ سیاسی ما"، يک شعار غير عملي است زيرا حزبي هايکه يکديگر را زنداني ساخته بودند، حزبي هايکه عليه يکديگر کودتا کرده بودند، حزبي هايکه مسؤليت پرور و مسؤليت پذير نبودند و نيستند،  حزبي هايکه امروز هم  عليه يکديگر دروغ مي گويند، توطيه و دسيسه مي کنند، حزبي هايکه بخود و مردم خود صادق نيستند و حزبي هايکه به پول و کمک آقاي کرزي به پارلمان راه يافته اند و حزبي هايکه در برابر کشتار بي رحمانه افغانها توسط قواي خارجي و داخلي سکوت اختيار کرده اند، ابدا باهم متحد شده نمي توانند.

ما بايد براي اتحاد و همبستگي انسانهاي شريف، رسالتمند و مسؤليت پذير  اعم از حزبي و غير حزبي تلاش ورزيم. ما صرفا با صداقت عمل خويش مي توانيم که رسالت عظيم تاريخي خويش را انجام دهيم و نه به افسانه سرائي ها.

 

 


بالا
 
بازگشت