پوهندوی دکتورشفیق  الله انوری

دیموکراسی چیست ؟

( سوالی است از آتن باستان )

مقدمه

قبل ازینکه بحث مختصرروی موضوع دیموکراسی صورت گیردبهترخواهدبودتاراجع به اصطلاح دیکتاتوری که معنی مخالف واژۀ دیموکراسی راافاده میکند نیزبطورمختصرروشنی انداخته شود . دیکتاتوری عبارت از حاکمیت  اشخاصی است که بزور قدرت سیاسی و اقتصادی راغصب نموده و آنرا تحکیم مینمایند. مثال عمدۀ آن دیکتاتوری نظامی است . اصطلاح دیکتاتوری باگذشت زمان قبل ازهمه توسط حاکمیت وسلطۀ استبدادی دوازده سالۀ فاشیستی ازاثرسوء استفادۀ سیاستمداران نظامی درسرزمین آلمان نازی به اشکال گوناگون منفی آن تبارزنمود .  دیکتاتوری فاشیستی درجریان طولانی تاریخ درین سرزمین یکی از اشکال مستبدترین حاکمیت ناسونال سوسیالیزم به شمارمیرود .  موجودیت ومحتویات دیکتاتوری مربوط به هرنظام اجتماعی ونیروهای حاکم دران میباشد . ازنظرمارکس هرشکل دولت ویاحکومت ازبرده داری تا فیودالی وازسرمایه داری تا سوسیالستی برای بدست آوردن منافع مختلف شان حاکمیت وسلطۀ سیاسی( دیکتاتوری) یک طبقه رانشان میدهد . دولت مهمترین آلۀ تطبیق قدرت است .

جمهوریت های دیموکراتیک مردمی درمقابل اشکال دولت بیدون شک وتردیدپیشرفت های عظیمی را ازخود نشان داده که درآن کشش ها، فشاروجبردیکتاتوری دیده شده نمیتواند وهمچنان قدرت بورژوازی راسلب میسازد . درقوانین بورژوازی حقوق اساسی وآزادی فارمولبندی گردیده واکثرأشکل رسمی داشته میباشد .یکی ازسیاستمداران جهان درینمورد توضیح نموده است که " تمام قدرت  ثروت درجمهوریت دیموکراتیک مصؤن تر است " زیراوی تابع لفافۀ زشت سیاسی نظام سرمایه داری نیست ." هیچنوع تغیر دراشخاص ،قوانین واحزاب رخ نداده ونمیتوانداین نیروراتکان دهد .

محتوی دیموکراسی درتمامی فارماسیون های اجتماعی ازطریق حاکمیت طبقاتی توسط دولت تطبیق میگردد  . دردیموکراسی بورژوازی ازشکل ظاهری حاکمیت اقلیت بورژوازی بالای اکثریت پرولتاریا چشم پوشی میشود . درینجا اقلیت بالای اکثریت حاکمیت دارد . زمانیکه بحث روی اساس تناسب قدرت    (ساختارملکیت ) صورت میگیرد درینصورت دولت ازوسیلۀ دیکتاتوری استفاده مینماید . این عمل درجریان طول تاریخ چندین بارتطبیق گردیده وتاامروزنیزادامه دارد.

 

تاریخچۀ دیموکراسی

هیچ روزی نیست که درآن سیاستمداران کلیمه دیموکراسی رابکارنبرند . ازقرن چهارم وهمچنان پنجم بدینسو کلیمه دیموکراسی تخیلات رابیدارساخت . دیموکراسی ازدوکلیمۀ یونانی Demos بمعنی مردم وKratia بمعنی حاکمیت مشتق گردیده است . این دوکلیمه ریشۀ اصطلاح دیموکراسی راتشکیل داده که حاکمیت مردم راافاده میکند .  دریونان باستان در آنزمان قانون احترام به شخص متمول وثروتمند رایج بود . تنهامردمان ثروتمنددرادارات دولتی وظایف عالیرتبه راانجام میدادند . ثروتمندترین مردمان آزادشهر دربست های عالی دولتی گماریده میشدند. کسبه کاران ودهقانان درقدرت شریک ساخته نمیشدند . بصورت اساسی تنهامردمان آزادمیتوانستند درمورد موضوعی باهم تصمیم اتخاذنمایند . برده گان وزنان فاقدقدرت بودند . گروه کوچکی ازثروتمندان نمیخواستند تانظم موجوده راتغیردهند . ازنگاه تعدادگروه بزرگی ازدیموکرات هاسعی ورزیدند تاموقف اقتصادی شانرامطابق اشتراک شان درقدرت نشان دهند . همچنان آنها خواهان مناسبات اجتماعی واقعی بودندامانمیخواستندکه برده داری راالغاء قراردهند . تنهااز فشاربارجنگ بالای آنها کاسته وتوزیع عادلانۀ شکار( غنیمت ) را رایج ساختند . شهر باستانی آتن درین مبارزات مرکزتحولات دیموکراتیک قرارگرفت باوجودیکه سپارتادرآنزمان سیستم اولیگارشی راتحکیم نموده بود. واژه دیموکراسی نیز وسیلۀ برای تحریک نمودن اقشارفقیرونادارجامعه بوده است . محتوای دیموکراسی قدیمی  (کهن ) مبین یک حاکمیت طبقاتی بود .

انقلاب بورژوازی انگلیس در سال ١٦٤٠ وانقلاب فرانسه درسال ١٧٨٩ قدرت فیودال هارامحدودساخت . کتله های عظیم مردم منسجم گردیدندواجتماعات مردمی بمیان آمده که درحقیقت اکثریت جامعه راتشکیل دادند . لیکن آنانیکه درمبارزات شان بخاطر قدرت بارسنگین وعظیمی متحمل میشدندعبارت ازدهقانان وپرولتاریا بودندکه درزمان استحکام تسلط وسیادت بورژوازی برای آیندۀ شان امیدواربودندتا به کمک حق انتخابات بتوانند نماینده گان شانرابه پارلمان بفرستندکه این نیزازهیچ نوع تسلط وسیادت مردمی نماینده گی نمیکرد.

 برای اولین بارفیلسوفان درقرن هفدهم وهجدهم عناصرعمده واساسی یک دیموکراسی مدرن وعصری راتهداب گذاری نموده که د رآن شرایط  ساختمان د یموکراسی یک دولت درعصرکنونی چنین خلاصه میگردد:

·        تضمین حقوق اساسی هرشخص یافردمقابل د ولت ، مقابل گروه های جامعه ( بصورت خاص جوامع مذهبی ) ومقابل اشخاص منفرددیگر .

·        تفکیک قوای ارگان های دولتی مانندحکومت (قوۀ اجرایه) ، پارلمان ( قوۀ مقننه)ومحاکم (قوۀ قضائیه) .

·        حق انتخاب عمومی ومساوی

·        آزادی اظهارعقایدونظریات ، آزادی مطبوعات ونشرات وآزادی رسانه های خبری .

·        آزادی تشکل انجمن هاوآزادی گردهمآیی وتظاهرات .

دیموکراسی راطوریکه انسان فکرمیکندیک شکل واضح ومشخص دولت نبوده که بصورت یکسان وقاطع تطبیق میگردد . برخلاف ، درتیوری وعمل اشکال مختلف دیموکراسی وجودداشته که باوجودداشتن وجوه مشترک معین ازهمدیگرتفاوت دارند . تمام دیموکراسی های مدرن وعصری وجوه مشترکی راازقبیل تفکیک قوای سه گانه ( قوۀ مقننه ، قوۀ اجرائیه وقوۀ قضائیه) ، قوانین آساسی ، قوانین مدنی ، قوانین انتخابات ، قوانین احزاب ، قوانین تصمیم گیری مردم ( سوال پرسی ازمردم ) ، دساتیرواوامر رادارااند . درین بخش روی سه شکل عمدۀ دیموکراسی که درسیاست های روزمرۀ دولت های مختلف دیموکرات مشاهده میگردد ، بحث صورت میگیرد .

 

اشکال دیموکراسی

هرشکل دیموکراسی سعی میورزدتاازطریق مشخص خویش اراده وخواست مردم رابرآورده سازد ودرمراحل بعدی فعالیتهای دولتی راانجام دهد . ازنگاه تیوری هرگاه این ارتباطات بصورت مستقیم بااتباع جامعه صورت گیرددرینصورت دیموکراسی شکل مستقیم رابخودمیگیرد . هرگاه ارتباطات به اساس انتخابات توسط نماینده گان منتخب مردم صورت گیرددرینصورت این شکل دیموکراسی بنام دیموکراسی انتخاباتی یادمیشود . درینوع دیموکراسی دررائس قدرت یک رئیس مقتدرحکومت قرارداردوبنام دیموکراسی جمهوری (Präsidialdemokratie ) نیزیادمیشود . هرگاه قدرت دردست یک پارلمان قوی قرارگیرداین شکل دیموکراسی  بنام دیموکراسی پارلمانی یادمیگردد .

طوریکه قبلا بدان اشاره شد هیچ یک ازاین اشکال دیموکراسی درعمل به شکل فرهنگ خاص  آن تطبیق نمیگردد .

·        دیموکراسی مستقیم ناب وخالص امکان دارددریک دهکده باداشتن نفوس چندصدنفری بخوبی تطبیق گرددامانمیتوانندکه میلیون هانفوس یک دولت تمامآ راجع به قوانین باهم مشوره نمایند .

·        یک رئیس جمهورمقتدربیدون پارلمان که وی راکنترول نمایدسعی میورزدتاقدرت راازدست ندهدوتنهاحاکمیت نمایدکه درینصورت به دیکتاتورمبدل میگردد .

·        یک پارلمان ( بیدون حکومت ) به تنهایی نمیتواندقوانین خویش رابصورت مؤثرتطبیق نمایدزیراتمامی اعضای آن راجع به هرموضوع بصورت مفصل جروبحث مینمایند .

 

دیموکراسی مستقیم

اینوع دیموکراسی درکشورسویس وجوددارد. دررائس آن رئیس دولت قرارداشته واعضای حکومت آن سالانه تبدیل میشوند . حکومت آن رئیس نداشته وتمام منسوبین آن به شکل  همکارورفیقانه باهم حکومت مینمایند . اعضای آن برای یک دورۀ معین انتخاب شده وعزل وبرطرف ساختن آنهادرجریان حکومتداری تحت شرایط نهایت وخیم ازطریق پارلمان درصورت داشتن عمل جرمی صورت میگیرد . پارلمان نیز برای یک دورۀ معین انتخاب گردیده ، منحل شدن وانتخاب جدیددرآن پیشبینی نمیگردد . یک ویادوانتخابات برای پارلمان وحکومت صورت میگیرد . حکومت ایالتی ازطریق پارلمان وحکومت فدرالی توسط مردم انتخاب میشود . ازحکومت وخط مش قوانین آن بایدپشتیبانی شده تا هنگام رایه گیری رای مردم رابدست آورد . اعضای حکومت نبایدازاعضای انتخاب شدۀ پارلمان باشند و بعدازانتخاب درحکومت  ازیکطرف ازپارلمان خارج  وازطرف دیگر  تعویض میشوند . درینوع دیموکراسی موقف ونیروی مردم رول عمده دارد . درموردریفریندم قوانین اکثریت مردم نظر به حکومت واکثریت یک پارلمان بزرگ به شیوۀ دیگری تصامیم اتخاذمینمایند . مردم میتوانندهمزمان دررابطه به سوال  A حزب نمبریک راامادررابطه به سوال B حزب نمبر دو راحمایت وپشتیبانی نمایند .

وضع قوانین درچهارمرحله صورت میگیرد .

  1. یک ارگان باصلاحیت حکومت مسودۀ قانون راطرح مینماید .
  2. این طرح درمعرض احزاب ، اتحادیه هاوگروپ های ذیعلاقۀ مردم بمنظورجروبحث قرارمیگیرد .
  3. مشورۀ پارلمان
  4. درصورت امکان یاتهدیدریفریندم  ، احزاب حکومت نیز سازش های عادلانه راحمایت میکند .

دیموکراسی مستقیم آزمایشی است که زمینه رابرای کتلۀ عظیم مردم بصورت مستقیم طوری دریک دولت باداشتن نفوس چندمیلونی امکان پذیرساخته تااتباع آن دروقایع سیاسی باهم سهم بگیرند . مردم میتواننددراثرجروبحث طولانی شان درموردوضع قوانین ، تائثیرات خلاق وسازنده داشته باشند . تصامیم وفیصله های مردم اکثراوقات دردیموکراسی مستقیم بصورت جامع پذیرفته شده وسبب تحکیم ثبات سیاسی میگردد .

 

پریذیدیال دیموکراسی

این شکل دیموکراسی درکشورهای اضلاع متحدۀ امریکا و فرانسه وجوددارد . دررائس دولت آن یک رئیس جمهورمقتدرقرار دارد . رئیس حکومت درین شکل دیموکراسی ازنگاه صلاحیت ضعیف ( اضلاع متحدۀ امریکا وامریکای جنوبی ) میباشد . همچنان صدراعظم ضعیف ( کم قدرت ازنگاه صلاحیت ) که مثال آن کشورفرانسه میباشدنیزوجوددارد . رئیس جمهورازطرف مردم انتخاب گردیده واعضای حکومت راتعین مینماید . عزل وبرطرفی آن تنهادرصورت ارتکاب به جرم توسط پارلمان صورت گرفته وشخص رئیس جمهور صلاحیت نداردتا پارلمان رامنحل سازد . برای انتخاب رئیس جمهوروپارلمان انتخابات جداگانه دائرمیگردد. دوام  دورۀکاررسمی درهردوی آنها باهم فرق میکند . اعضای حکومت نباید نماینده گان منتخب پارلمان باشندوبعدازانتخاب درحکومت از یک سوء ازپارلمان خارج گردیده وازسوی دیگر تعویض میشوند( به استثنای معاون رئیس جمهورامریکاکه رئیس ادارۀ سنا است ) . موقف رئیس جمهوردرین شکل دیموکراسی قوی میباشد . هرگاه درپارلمان اکثریت راازدست بدهددرینصورت موقف آن تضعیف شده وبه شکل محاصره تهدیدمیگردد. وضع قوانین وظیفۀ اولیۀ پارلمان میباشد . رئیس جمهوربطوررسمی هیچنوع قوانین راپیشنهادکرده نمیتواند ( تنهابطورغیرمستقیم ازطریق حزب مربوطۀ آن درپارلمان ) . رئیس جمهوردارای حق اعتراض (ویتو) نیز میباشد .

پریذیدیال دیموکراسی آزمایشی است تاپرنسیب تفکیک قواء وکنترول توازن قدرت متقابل را بین رئیس جمهوروپارلمان درصورت امکان تطبیق نماید. درینجاخطر آن وجودداردکه رئیس جمهورواکثریت پارلمان که ازاحزاب مختلف نماینده گی نموده ازکنترول برآیندوممانعت های رادرمقابل همدیگرایجادنمایند .

 

دیموکراسی پارلمانی

این شکل دیموکراسی درکشوربرتانیاو آلمان وجوددارد . دررائس دولت اکثرأ ملکه ، شاه ویابصورت انتخابی رئیس دولت قراردارد . امادربعضی ازدولت ها تحت شرایط خاص رئیس دولت میتواندحکومت رابرطرف وپارلمان رامنحل سازدوراه رابرای انتخابات جدیدبازنماید . حکومت به اساس اکثریت ازطرف پارلمان انتخاب شده ومیتواندبه آسانی ازطرف آن نیزبه نسبت داشتن مفکوره های مختلف سیاسی سقوط داده شود . دربعضی ازدولت ها رئیس دولت ویاصدراعظم پارلمان رامنحل نموده وانتخابات جدیدرااعلان میدارد .  دراثر انتخابات دیموکراسی پارلمانی درموردانتخاب پارلمان وحکومت فیصله هاوتصامیم صورت میگیرد  . درحقیقت امر اکثریت ناچیزوکم درپارلمان منجر به تشکیل حکومت ائتلافی ( کارمشترک احزاب دریک حکومت ) میگردد واین بصورت خاص زمانی اتفاق می آفتدکه تعدادزیادی از احزاب خوردوریزه درپارلمان نماینده گی نمایند وحزب حاکم به همکاری آنها نیازداشته باشد . احزاب سیاسی دردیموکراسی پارلمانی دارای قدرت بیشتر میباشند . احزاب مخالف ( احزابیکه درحکومت دخیل نیستند) مهمترین نیروی کنترول درمقابل حکومت شمرده میشوند .

نخست وزیر باصلاحیت یارئیس وزیر که درکشورآلمان بنام بوندیس کنسلر ( چنسلر) یادمیشودموضوعات واجندای سیاسی کشورراتعین مینماید . وضع قوانین ازطرف پارلمان صورت میگیرد. دیموکراسی پارلمانی آزمایشی است که درآن رقابت های بین البینی احزاب تقویه گردیده واحزاب کوچک فرصت بدست میآورندتامرام وهدف شانراتاسطح رسیدن به حکومت منحیث عضوی ائتلافی درعمل پیاده نمایند. سازش های سیاسی احزاب براساس اکثریت پارلمان وحکومت منجربه تطبیق قوانین میگردد . درحقیقت امر مادامیکه یک اکثریت شفاف وسالم درپارلمان موجودنباشددرینصورت خطربی ثباتی نیزبوجودمیآیدزیراهنگام رایه گیری خودگذری از حق خود به نفع دیگران میتواندسبب تغیرات آنی مسیرسیاسی گردد .

دراثرانتخابات آزادودیموکراتیک بادرنظرداشت رعایت اصول وموازین دیموکراسی بایدنماینده گان واقعی مردم انتخاب گردیده تاازحقوق حقۀ مؤکلین شان درپارلمان به اساس مسؤلیت  های ایمانی ووجدانی شان دفاع نمایند . احزاب سیاسی مختلف نماینده گان شانرابه کمیته های امورانتخاباتی که وظیفه آنها آماده گی های لازم برای انتخابات میباشد، معرفی مینمایند . هر حزب سیاسی برنامه های شانراهنگام مبارزۀ انتخاباتی درمعرض مردم قرارداده ودرموردآن جروبحث های مفصلی راانجام میدهندتامردم درموردآن قضاوت آزاد نموده ونمایندۀ حسب دلخواه شان راانتخاب نمایند . رسانه های خبری نیزبه نوبۀ شان تبلیغات انتخاباتی احزاب مختلف سیاسی را به نشر میرسانند . درکشورعزیزمان افغانستان بعدازطی مدت سه دهۀ جنگ انتخابات پارلمانی نیز صورت گرفت . متآسفانه درجریان مبارزات انتخاباتی ازاصول وموازین دیموکراسی استفاده نگردید. کاندیدان ازطرف تنظیم های مختلف به اصطلاح جهادی که سالهای متمادی تحت نام مقدس جهاددارآیی های عامه رابه یغما وچپاول بردندمعرفی گردیدند. این وکیلان چوکی های پارلمان رابواسطۀ زوروزر خریدندوبه پارلمان راه یافتند. درپارلمان آنها صرف به اساس منافع تنظیمی شان ونی به اساس رعایت اصول وقوانین دیموکراتیک فعالیت مینمایند. آنهامنافع شخصی وتنظیمی شان رانظربه منافع ملی ترجیح میدهند.

 درکشوری همچوافغانستان که ازیکطرف بیسوادی بیدادمیکندوازطرف دیگراحزاب مختلف سیاسی درآن  بمنظورحفظ قدرت  شان منافع ممالک همجواررانسبت به منافع ملی شان ترجیح میدهند ، تطبیق وپیاده نمودن دیموکراسی دشواربنظرمیرسد. افرادجامعۀ که بمعنی دیموکراسی پی نبرند نه تنهانمیتوانندازآن استفاده درست نمایندبلکه انارشی وهرج ومرج رانیزبمیان میاورند . زمانیکه از پرنسیپ های اساسی دیموکراسی تخطی میشود درینصورت دیموکراسی  تضعیف شده ومنجر به دیموکراسی افراطی و انارشیزم ، تخریب کامل ثبات سیاسی ووحدت ملی میگردد . درشرایط فعلی دیموکراسی واردشده ازطرف کشورهای غربی درراس آن اضلاع متحدۀ امریکاازیکطرف نمیتواندجوابگوی تمام نیازمندیهای جامعه ماتحت چنین شرایط جنگ ، ترورواختناق باشدوازطرف دیگردرکشورمانندافغانستان مشکلات بسامهمی عنعنوی رابارمیآورد . این اصطلاح نبایدبی ارزش تلقی شودوازآن مطابق شرایط مشخص هرجامعه بادرنظرداشت رعایت رسوم وعنعنات ملی آن استفاده بعمل آید . ناگفته نباید گذاشت که دیموکراسی درنظام های مختلف به اشکال مختلف وجودداشته  و  حتی  درنظام برده داری نیزوجودداشت  .

 

 

 

مأخذ:

1-Fleming Klaus , Was ist Demokratie ? Zeitschrift Rotfuchs . 11. Jahrgang. Nr. 128 . Sept. 2008 . Seite 12 .

2-Dix Rudolf , Demokratie : Schein und Sein . Zeitschrift Rotfuchs . 11. Jahrgang .Nr. 126 . Juli 2008 . Seite 2 .

 

 

 

ش . انوری

برلین جرمنی 8 . 11 .2008

 


بالا
 
بازگشت