ضرورت همدلی و هم آهنگی فکــــر و عمل
تاریخ نشان میدهد که از زمان آغاز همزیستی بین جامعه جهانی و بوجود آمدن مناسبات گوناگون سیاسی , فرهنگی و امثال آن انسان های پر نبوغی نیز در جامع بشری تبارزنموده انـدکه طرح انسان دوستانه آنها زمینه سا زی برای ایجاد همدلی و هم فکری بوده است که فراتــراز طرح های تنگ نظرانه ء نژاد گرایی وسمت گرایی حا کمان زمان تمایلات خوشبینـــــــا نهء جامعه بشری را بسوی خود جلب نموده است .
این طرح فرا قومی وفرا ارضی این نا بغه های زمان در طول قرنها و سده ها بعضــــــاً با عث همبستگی تمام سا کنین یک سر زمین و محدوده ء جغرافیایی شده است که بزبانهای رایج سرزمین آبایی ما بنام وطن , کشور , میهن , اولکه و امثال ان مسمی بوده است .
حاکمان مستبد زمانه ها در هر کشوری و از جمله در کشور خود مان افغانستان نیزبرای سلطه گری و حفظ قدرت در چنگال خویش همیشه تلاش داشته اند شیرازه همبستگی ملـــــی و قومی سا کنین قلمرو حاکمیت خود را بگسلانند و رعیت خود را در مصیبت بی اتفاقی غــــرق و ضعیف گردانیده محتاج به خود نگهدارند و این حاکمان فکر میکردند که اگر در بین مــــردم و اقوام کشور همدلی و هم فکری بوجود اید نسبت عدم دسترسی به آرزوهای مشترک شان بـــه
صورت جمعی و گروهی دست به بغاوت خواهند زد واز زیر تا ثیر اراده ء شان خواهند بر آمد و مشکلات عدیده یی را به رژیم حاکم بوجود خواهند آورد .
از همین سبسب بین رعیت و حکمروایان در تمام طول تاریخ مبارزه علیه همدیگر وجود داشته است که مردم برای رسیدن به حقوق انسانی و طبیعی خود از پیشگامان جامعه پیـــــروی میکردند که مردم و اقوام مختلف را به همدلی و هم فکری و اتحاد و همبستگی دعوت مینمود ند , چنانچه قصه و د یا لوک های آموزنده ء فولکلوریک از این نبرد ها بین حاکمان و محکومــــان فراوان وجود دارد که قصه ء مشهور پیرمرد ,قوده ء چوب و فرزندانش یکی از این قصه هــــای فولکلوریک در مورد حفظ وحدت ملی ,همبستگی و هـــــم فکری با هم دیگــــربرای مقـــــا بله و حق طلبی در مقابل زور مندان است .
جهان پیشرفته با استفاده از معقولترین نظریات پیشگامان خود در هر برههء از زمـــا ن با نفاق افگنان و نژاد گرایان مبارزه کرده با سپری نمودن فراز و فرود زندگی سر انجام بـا حفظ همبستگی ملی و رسیدن به مرحله ء همدلی و هم فکری بمدارج عالیتر زندگی رسیده اند ا مـــــا زنجیر اسارتبار استبداد هنوز از دست و پای اقوام مختلف کشور های عقب ما نــــــــده نظیــــــــر افغانستان دور نگردیده است .
سا کنین یک کشور زمانی میتوانند بآرزو های دیرینه شان که زندگی با لنسبه مرفه بـــــا داشتن امنیت کامل است, برسند که با هم متحد , همدل و هم فکر بوده روی مشـــترکات مـــــــاد ی و معنوی تمام اقوام کشور بیاندیشند , وقتیکه سخن از هم فکری و همدلی بین اقوام بمیان می آید فکر رسای انسانها تا آنجا ریشه میدواند و باز یا فت های خود را بمغز صا حب تفکر منتقل مـــی نماید و این صا حبان تفکر وتعقل اند که بتناسب درک از او ضاع محیط زندگی در یک کشــــــور با تمام ارتباطات با جوامع کشور های دیگر و تاثیرات و متاثرات ملت ها و اقوام از همد یگــــر را در نظر داشته راه های معقول و قا بل انطباق را در شرایط محیطی و زندگی جامعه ء خـــود تشخیص و به دیگران عرضه مینمایند .
بهتر ین مثال در این مورد تشکلات گوناگون سیاسی , اجتماعی , مذهبی , فرهنگی وامثا ل آن در جوامع مختلف د نیا و از جمله در کشور خود مان افغانستان است که تو سط عده از نخبه گان و صا حب نظران و جامعه شناسان در هرسازمان اهداف دور نزدیک و تکتیک های رسیدن بــــه آن و شیوه ها ی مبارزه برای اقناع دیگران و بسیج متحد گردانیدن آنان برای دست یا فتن بــــــه این اهداف شان گاهی بشکل عام و گاهی با شرح جزئیات آن در مرام نامه و بر نامه عمل آنهــــــا انعکاس می یا بد , به طور مثا ل در افغانستان حدود 100 سازمان سیاسی بنام حزب و دهــــــــــا سازمانهای دیگر بنام های مختلف که خود را غیر سیا سی و انمود کرده اند با برنامه های مشخص متشکل گردیده تمام مراحل اداری و قا نونی خود را طی کرده اند در اهداف استراتیژیک ایـــــــــن احزاب سیاسی در مجموع جملات مبارزه برای تا مین امنیت و ثبات در کشور, وو حدت ملــــی , دفاع از تمامیت ارضی و بعضا ً مبارزه برای فقر زدائی و متساوی حقوق گردانیدن تمام اقوام ا ز طریق شرکت در قدرت و امور سیاسی دولتی و انتخابی بودن مقامات مسئول و لایات ومحلات رشد فرهنگ و انکشاف متوازن در تمام عرصه ها در سراسرکشور تذکار یافته است .
این اهداف دور و نزدیک که مندرج در مرام نامه احزاب و سازمانها نوید دهنده ء این اصل عمده است که اگر رهبران و کادر های ورزیده آنها برای بهم نزدیک شدن و پیدا کردن راه همدلـی و هم فکری که با عث ایحاد هم آهنگی عمل متحد ه برای رسیدن به اهداف مشترک شان میگــــــردد تلاش بنمایند زمینه های عالی فراهم میبا شد اما فکر میشود چند عامل سبب شده است که ایـــــن احزاب تا کنون نتوانسته اند باهم کنار بیایند و بسوی همفکری و هم آهنگی عمل گام بگذارند.
1/ بعضی از رهبران و کادر های این احزاب شاید مغرض اند و آگاهانه نمیخواهند کـــــــه و حدت سیا سی بین اعضای حزب شان با سایر احزاب تامین تعمیم بیا بد زیرا در این صــــورت نیروی عظیم سیا سی بوجود آمده تسمه های ارتباطی آنها با توده ها تقویه میگردد و به هر طـــرف که رو بیاو رند توده ها بحیث لشکر اعظیم و نیروی پر توان به عقب شان به حرکت می افتنـــــــد و آنها را تا رسیدن به آرمان مقدس شان تامین امنیت ,ثبا ت و متساوی الحقوق بودن کلیه اقــوام سا کن د ر کشور و ریشه کن سا ختن تبعیض قومی و نژادی است یاری میرسا نند و این عمــــــل البته در بر ههء زما نی در مقابله های خنثی کنند هء مخا لفان همبستگی ملی و همدلی اقــــــــــوام قرار گرفته و میگیرد بنا ً میتوان گفت مغرضین سیا سی متشکل در احزاب نمیخواهند با سا یـرین متحد شوند مستقیما ً بحیث گماشته های قدرت های حاکم بصورت نا مریی و مخفیانه فعالیت مـــی نمایند و یا سطح آگاهی سیا سی آنها تا حدی پا ین است که نتا یج چشمگیر متحد شدن با سا یــــــــر احزاب و هم آهنگی بخشیدن متن مرامنامه و اهداف معین آنرا بحد لازم درک نمیکنند که در هــــر دو صورت لازم است این افراد مغرض و یا کم دانش تشخیص و اصلاح گردد و در صورت عدم اصلاح میتوان این تیپ افراد را که سبب عدم پیشرفت احزاب بسوی اهداف شـــــان میگردد بـــه اصطلاح خیشاوه کرد و جای آنرا با کادر های ورزیده و صا دق پر سا خت .
2 / بعضی از احزاب سیا سی شا ید مختص به یک قوم و نژاد بوده تحت نام حزب ملــی فعالیت های نژاد پرستانه را انجام میدهند که این گونه فعالیت ها در چو کات یک حزب خطرنـا ک ترین فعالیت سیا سی در کشور ها و از جمله در افغانستان بشمار میرود زیرا چنین حزبی ممکـــن است در ظا هر امر برای فریب دیگران بعضی افراد را از اقوام و نژاد دیگر نیز جذب نمایند امـــــا یقینا ً که چنین جذب شده گان با تمام فعالیت های صادقانه ء شان به سطوح بالاتر راه نمی یا بنـد کــــه تجارب فراوانی در این مورد از فعالیت های نژاد گرایانه در کشور های مختلف و افغانستان وجـــــود دارد .
3 / تعداد از احزاب موجود در افغانستان شاخه ها و فرکسیون های منشعب احــــزاب د ر زمان های گذشته اند مثل فرکسیون متعدد حزب د مو کراتیک خلق افغانستان , حزب وطن , حـــــزب وحد ت , حزب اسلامی ( مربوط حکمتیار, استاد ربانی , سیاف و دیگران ) که در شرایط خــــــا ص امروزی افغانستان هر یک از فرکسیون های منشعب این احزاب با طی مراحل قا نونی و تغیر نا م احزاب جدا گانه با مرامنامه ء خاص تشکیل داده اند و اگر کادر های رهبری ان احزاب با کمــــی انعطا ف پذیری در کنار هم قرار بگیرند ممکن است به آسا نی و به زودی هم آهنگنی سیا ســـــــی و یگانه گی فکر عمل بوجود خواهد آمد اما هنوز آنها تمایل چندان ندارند که با هم متحد گردیده و به یک نیروی سیا سی منسجم و تاثیر گذار به اجراات دولت بدل شوند معلوم نیست که عده ازمغرضان
مخفی وا بسته به قدرت های حاکم مانع ایجاد هم آهنگی و تفاهم بین آنها میگردد و یــــــا درک و درا یت کادر های آنها ما نع این تفاهم میشود این موضوع در آینده ها بر ملا خواهد شــــد
4/ عده از کادر های احزاب سیا سی خود منش اند و فکر میکنند هیچ کادری با ندازه ء آنهــا درک درایت ندارند این خـــــود منشها تـــلاش دارند و میخوا هنــــــد کــــه همه از گفــــه هـــــــا و دستورالعمل های آنان پیروی بنمایند و این عمل دیکتاتوری محض است که با اصول و پرنسیـپ های دموکراتیک ساز گاری ندارد این گونه افــراد شــــا ید بـرای اغوا و فریب جوانان گا هــــی به اصطلاح قلقله نمایند که شرایط افغا نستان خاص است . در این شرایط خاص آنچه دیگران میگویند قابل تطبیق نیست و آنچه ما میگویم میتواند جامهء عمل بپو شد .
چنین گفته های فریبنده اگر امروز جوانان را مجذوب سا خته بدام تذویربکشد فردازمانیکـه معلومات افاقی جوانان افزایش یا فته در شناخت جامعه و جهان صاحب معلومات کا فی شونــــــد و قدرت تشخیص خوب و خراب مبارزه ء سیا سی را پیدا کنند در مقابل این خود منشها ایستــــا ده و سخنان نا درست تیوریزه شده آنها را یکا یک با دلایل علمی , سیا سی واضح باآوردن مثال هــای تاریخی و سیا سی از جهان و گذشته های افغانستان رد خواهند نمود و نمیرخ چهرهء پنهان شا نرا بــه مردم جامعه افشاءخواهند کرد .
آرزوی من بحیث شخص علاقه مند به همبستگی اقوام و متساوی الحقوق بودن تمام ملــیت های سا کن افغانستان این است که پشگامان جامعه ء ما با اغتنام فرصت بدون ضیا ع و قـــــــــــت راه های بهم نزدیک کردن احزاب , اقوام و ملیت ها را در افغانستان جستجو نمایند و درک درایــت خود را در این زمینه در اختیار عموم بگذارند مسایل جنجال بر انگیز و گفت و شـنود های نا حـــــق را کنارگذاشته از نظریات نیک صا حب نظران میبا یست استفاده گردد چه افغانستان در شرا یط قرار دارد که نسبت به هر چیز مرحم گذاشتن به پیکر زخمی وطن وحد ت فرزندانش است . تا بــــا وحدت و یک پارچه گی مردم شریف وطن چهره های افتراق طلبان افشا ء گردد.
بااحترام
عزیزه عنایت
5/6/2008
** بهار وحــــدت **
آنانکه ره زدنــد به امــــید اتفــاق
ظلمت دریده اند زخورشید اتفــاق
ای رهروان وحدت وباعزم راستین
لرزد زاتفاق شما کــوه در زمیــــن
از اتحاد, نخل سعات شــود بلنــــد
دشمن فتدزوحدت تان هرکجـا ببند
ای ملتی که عمر,ستم ها کشیده ایــم
زهرنفاق وشهد دورنگی چشیده ایــم
آ
با ید که حق خویش به حلقوم شیرجست
تا آنکه بگذریم از این راه نا در ســـــت
ای قوم سر فراز و ای مردم شریــف
گردد خجل زوحدت تان دایماحریــف
از احتزاز پرچم صلح و صفای خو یــش
حیران کنیم جهان و حریفان برای خویش
رنگین شود ( عزیزه ) زو حدت بهار ما
آید فضای صلح و سعادت کنــــار مـــــا
بالا
بازگشت