مقدمه ی به  فدرالیسم

                                   


جواد دروازیان

  تاریخ:5/11/1387             

 

فدرالیسم در طی شش، هفت سال اخیر یکی از بحث های اساسی در گفتمان معاصر افغانستان در میان نخبگان بوده است. هر کس به سهم خود مخالف یا موافق، مسایلی را مطرح کرده است. ولی متأسفانه بحث های ارائه شده اکثراً جزم اندیشانه و یک جانبه  بوده است ما سه نوع بر خورد با نظام فدرالیسم در افغانستان داشته ایم.

1-     مخالفین

2-     شکاکان

3-     مخالفین

مخالفین نظام فدرال در افغانستان را نیز می توان به دو دسته تقسیم نمود

1-             آگاهانه

2-             نا آگاهانه

کسانی که آگاهانه به نظام فدرال تاختند متشکل از برتری طلبان قومیی هستند که این ها می دانند که با تحقق نظام فدرال در افغانستان امتیازات قومی، سمتی و برتری طلبی شان را  به خطر می بینند.اما ناآگاهان را می توان کسانی را نامید که واقعاً در باره ی فدرال چیزی نمی دانستند این ها با در نظر داشت این مشکل با آن که شاید این ها بعد ها در صف موافقین قرار گیرند.

شکاکان:

 اما شکاکان هم مثل مخالفین فدرال احساس ترس می کنند که مبادا این ساختار به ضرر آینده ی افغانستان واقع شود.و کشور را به یک بحران جدید رو برو سازد.

موافقین: این ها کسانی بودند که ستم قومی را در افغانستان حس کرده و لمس کردند و خطر های نظام متمرکز را درک می کنند. حتا بعضی این حلقات مشکل را جدی تر می دانند و مشکلات دیگری را نیز طرح می کنند که این مشکلات را جز فدرالیسم نمی توان حل کرد. بنا براین احساس می کنند که برای بیرون رفت از این بحران راهی جز فدرالی شدن کشور وجود ندارد.

.بنا به موانعی که فرارو بوده نتوانستیم بحث ها مان را به صورت علمی ارئه کنیم. قبل از این که وارد بحث فدرالیسم شوم می خواهم نگاهی به ساختار های حکومات یا دولت-  کشور ها در جهان داشته باشم  تا پیش زمینه ی باشد برای وارد شدن به بحث فدرالیسم.

انواع ساختار ها و نظام های سیاسی در جهان

ما در جهان مدرن انواع و اقسام نظام های سیاسی را می شناسیم. از نظام شاهی مطلقه تا جمهوری فدرال که شاید تا اکنون آخرین مرحله برایتوزیع قدرت میان مردم است. اگر ما دولت ها را از زاویه ی سیاسی تقسیم  بندی کنیم می توانیم از دولت- کشور های لیبرالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم و غیره نام برد. اما اگر ما دولت کشور ها را زا نگاه حقوقی مورد بررسی کنیم متفاوت است.زیرا اولاً ساخت داخلی دولت- کشور ها ماخذ طبقه بندی قرار می گیرد. دوم  ما در صدد فهم این معنا هستیم که آیا قدرت متعلق به یک مرکز سیاسی واخد است. یا این که در مراکز متعدد خانه گرفته است.

با توجه به ساختار درونی دولت- کشور ها ما به سه نوع تقسیم بندی کلان می کنیم. دولت- کشور های تک ساخت(متمرکز)، دولت کشورهای چند پارچه یا (مرکب)[1]

1- دولت کشور های تک ساخت( متمرکز):

این نوع دولت به کشور های اتلاق می شود که دارای یک مرکز واحد عملکرد سیاسی هستند. یک قانون اساسی در این کشور ها حاکم است[2]»دولت- کشور های متمرکز هم به دو نوع تقسیم می شوند. دولت- کشور های نظام های تک ساخت ساده و دولت کشور های تک ساخت بغرنج.

الف: کشور های تک ساخت ساده: «به آن کشور های گفته می شود که یگانگی سیاسی و اداری با هم در یک جا بدست دولت مرکزی است. و یا کلیه اختیارات و وظایف را دولت مرکز ی در دست دارد. و تمام دساتیر از طرف  دولت مرکزی اعمال می شود»3 نقدی که بر این نظام ها وارد است این است که در عصری که از دموکراسی مشارکتی صحبت می شود، مخصوصاً در کشور های وسیع و دارای جغرافیای بزرگ دارند دشوار استکه این نوع کشور ها را به سیستم متمرکز مطلق رهبری کرد

ب: حکومت های تک ساخت بغرنج:

نوع دوم حکومت های متمرکز بغرنج است به این معنا که تقسیم اختیارات بین واحد های محلی و دولت های مرکزی وجود دارد.در این نظام ها هر گامی که از سوی واحد های تقسیم شده و مسئولان اجرای سطح پاین بر داشته می شود، زیر نظر سازمان مرکز سطح پاین بر داشته می شود زیر نظارت سازمان مرکزی است که در قالب  سلسله ی مراتب اداری و اجرای تنظیم شده است، صورت عملی به خود می گیرد. یا به عبارت دیگرمحل صدور الزامات و قوانینی حکومت مرکزی است. لکن محل اجرای آن از مرکز به محل انتقال داده می شود.

2-      نظام های غیر متمرکز:

با تمرکز زدای در یک دولت- کشور بسیط این است که به نهاد های انتخابی محلی، اختیارات ویژه از سوی قانون گذاران مرکز داده می شود تا قدرت لازم تصمیم گیری های اجرای را در محل داشته باشند.تا بتوانند با خود یا به وسیله ی عوامل اجرای خود آن را به مرحله ی اجرا می رساند.

3-نظام های مرکب یا چند پارچه:

دولت- کشورهای چندپارچه یعنی تجمع اداری چندین دولت حاکم حول محور یک حکومت مرکزی و سپردن میزان اختیارات حاکمیت قدرت سیاسی خود به شخص یا نهاد مورد نظر که در درجه ی بالاتری از  دولت های عضو قرار گیرند.

انواع دولت- کشور های مرکب:

دکتر ابوالفضل قاضی از4نوع نظام مرکب نام می برد.

1-   دولت کشور های اتحاد شخصی: اگر دو کشور شاهی دارای یک پادشاه باشند به این مجتمع اتحاد شخصی گویند. اتحاد شخصی گرد آیی دو دولت است در زیر چتر یک پادشاه. ولی این ها از نگاه صلاحیت بین المللی از هم متمایز  باقی مانده اند. سرنوشت این نوع نظام ها وابسته به شخص است یعنی وقتی فرد از بین رفت. این نظام ها نیز از همدیگر جد خواهند شد. نمونه ی این نوع نظام ها  در سال 1714م که ژرژ اول از شاخه ی هانورد در انگلستان به حکومت رسید. بین این کشور اتحاد شخصی ایجاد کرد ولی د سال1873م این دو کشور از همدیگر جدا شدند

2-   اتحاد واقعی : در این نوع نظام ها دو یا چند کشور مستقل پادشاهی، زیر حاکمیت یک پادشاه در می آیند.لکن علاوه بر قبول سلطنت یک پادشاهی اکتفا نم شود. یگانگی تنها در تساحب قدرت نیست، بلکه در اجرای آن نیز است. اتحاد سویدن و ناروی  در سال1815م به موجب قرارداد صلح نومست بر قرار گردید. اما در سال 1905م به دنبال شورش در کشور سویدن به وجود آمد این اتحاد از بین رفت4

3-     کنفدرال:

هر گاه چند کشور مستقل به منظور حفظ منافع خود بخواهند در زمینه های دفاعی،نظامی، اقتصادی و نظایر آن با هم اشتراک مساعی نمایند و طی پیمان نامه ی میزان از حاکمیت خود را به یک سازمان مشترک مرکز ی بسپارند پایه و اساس یک  کنفدرال را ریخته اند. بوجود آمدن کنفدراسیون دارای شرایط زیر است.

1-     پیمان مشترک بالای اصولی که منافع همه ی اعضا در آن شریک  باشد.

2-      پیمان مشترک بالای اصولی که منافع همه ی اعضا درآن شریک باشد.

3-      اصول نامه ی مشترک که تمام اعضای آن را پذیرفته باشند.

4-     اتفاق آرا بالای تصمیمات.

اما:

-         ارتش کنفدرال از میان مجموع ارتش های دول عضو تشکیل می شود.

-         صلاحیت های کشورها به مقیاس وسیعی به جای خود باقی است.

-     کنفدراسیون ها  نا پایدار و ثابت است. این دولت ها به اساس جبر و الزام و اقتضای تحول به دولت فدرال تغییر شکل داده اند.مانند کشور های سویس و ایالات متحده ی امریکا.

-         کنفدراسیون ها بیشتر جایگزین حکومت های استعماری می شوند.

5-      نظام های فدرالی :

قبل از این که به تعریف فدرالیسم بپردازیم تاریخچه ی پیدایش نظام فدرال را بررسی می کنیم. نظام فدرال برای اولین بار در ایالات متحده ی امریکا به شکل امروزی آن بوجود آمد. ایلات متحده ی امریکا در اول یک کنفدراسیون 13ایالتی بود. بعد از گرفتن استقلال خود از بریتانیای کبیر. در صدد ایجاد یک رابطه ی دوام دار و پایدار میان  ایالات برای حفظ منافع خود خواستند ایجاد کنند. بعد از جر و بحث های فراوان به سال1787م قانون اساسی جدید تصویب شد که در /ان سیستم فدرالی بجای سیستم کنفدرال ایجاد شود. این قانون اساسی  شور و بحث های زیادی  بر انگیخت در نتیجه دو جریان قکری ایجاد شد. یکی طرفداران فدرالی شدن و مخالفین فدرال هر گروه دارای نفوذ زیادی بودند.  بعد از امریگا دومین گشور سویس بود که نظام فدرال را در آن تحقق یافتو آهسته، آهسته کشور های دیگری که امروز چهار مدل موفق فدرالیسم را در جهان داریم ( ایالات متحده ی امریکا، سویس ، آلمان و کانادا)

تعریف فدرالیسم : این را به یاد داشته باشیم که در جهان کشورهای زیادی به سیستم فدرالی رهبری می شوند زیرا به همان اندازه ی که کشور فدرال در جهان وجود دارد به همان اندازه تعریف ار فدرالیسم وجود دارد. هر کشور با در نظر داشت ویژگی ها تاریخی، فرهنگی ، اجتماعی و فرهنگی خود از فدرالیسم  تعریف می کنند. در واقع همان طوری که ما یک نوع فدرالیسم در جهان نداریم یک تعریف واحد هم از آن نداریم. برای نمونه کشور های که به سیستم فدرالی رهبری می شوند. عبارتند از: کانادا، سویس، ایالات متحده ی امریکاه، آلمان، روسیه، پاکستان، برازیل، استرالیا، امارات متحده ی عربی، اتریش و غیره می باشد. این ها کشور های هستند که از هم دیگر متفاوت هستند، ولی آنچه که دانشمندان با در نظر داشت ویژگی های مشترک این نظام در کشور های مختلف مورد بررسی قرار داده اند. نشان می دهیم.

واژه ی فدرال از fedra گرفته شده به معنای اعتماد کردن است. آقای محمد قبول چنین تعریف می کند.« فدرالیسم به آن نظامی گفته می شود که درآن عین کشور به نظام دولتی چند مرحله ی ( دو مرحله ی، سه مرحله ی اداره می شود.»[2]

اسمعیل نوری علا به نقل از پروفسور استیول استاد فقید دانشگاه کانتربوری چنین تعریف می کند.« فدرالیسم یک پاچه ی از حکومت است که در آن مقامات مرکزی و ناحیه وی از طریق برقراری شبکه ی از روابط بنیاد گرفته است، بر زمینه ی منفک بودن از یکدیگر روابط کاری و اجرا آتی داشته و به کمک موجبات عدم تمرکز و انتقال حد مطلوب از قدرت تصمیم گیری واحد های خود گردان محلی را موجب می شود»6

دکتر الاهه کولائی استاد دانشگاه تهران چنین تعریف می کند.« فدرالیسم شکل از حکومت است که بر اساس روش توزیع و بکار بردن قدرت سیاسی بین حکومت های محلی خود مختاری و استوار است که در عین حال در جستجوی تعادل انعطاف پذیر میان اجتماع، روش ها منافع و باور های گوناگون است که ازطریق ارتباط همسان و چند گونه و بر اساس توافق میان حکومت ها ایجاد می شود»7

شوسته چنین تعریف می کند:« فدرالیسم در عصر حاضر قبل از هر چیزی دو وظیفه ی اصلی به عهده دارد

1-             از طرفی تقسیم قدرت به کمک تفکیک قوا و حمایت از حقوق ملیت ها و اقلیت های ملی و به یاری استقلال داخلی آن ها

2-             از طرف دیگر ادغام و هم آمیزی این جوامع چند گونه در یک واحد بزرگتر»8

ابوالفضل قاضی به این باور است که « در فدرالیسم دو گرایش عمده باهم آشتی می کند

1-             علاقه به خود مختاری و یا علاقه به جدای یا تجزیه طلبی

2-             کوشش برای تشکیل  یک جامعه ی کل که همه جماعات را در بر بگیرد.»9

عوامل اساسی تشکیل فدرالیسم:

استاد الاهه کولای عوامل گزار به سوی فدرالیسم را چنین نام می برد:

1-       جغرافیا: تجربه نشان داده است که همجواری جغرافیا مهم ترین عامل و حتا عامل ذاتی تشکیل فدرالیسم است » 10اساساً بعضی کشور ها کشور ها مشکلات فرهنگی اجتماعی شان در جایگاه دوم قرار دارد عامل اساسی گرایش شان به فدرالیسم وسعت جغرافیا است که نمی توانند بر اساس یک حکومت مرکزی کشور خودرا کنترل کنند.

2-       اقتصاد: بعضی کشور ها برای بدست آوردن منافع اقتصادی به فدرالیسم رو می آورند مثل ایالات متحده که برای بدست آوردن تعرفه ی بازرگانی و تجارت خارجی مشترک رو به فدرالیسم آوردند»11

3-       سیاست: دولت های جهان درسطح بین المللی از امتیازات متفاوت بر خوردار هستند« دولت های که دارای نفوس بیشتر و منابع غنی تر، وسعت قلمرو وسیع تر نسبت به کشورهای که دارای قلمرو کوچکتر و نفوس کمتر است، بهتر می تواند در عرصه ی  بین المللی منافع خود را دنبال بکند قدرت یک دست زیاد تر از پنج انگشت جدا جدا است»12

4-       فرهنگ: « وقتی در یک محدوده ی جغرافیای تنوع فرهنگی، نژادی، قومی،مذهبی و زبانی زیاد باشد، بهترین راه حل برای به رسمیت شناختن این تفاوت ها فدرالیسم است. هیچ ملتی را نمی توان مجبور کرد از زبان مادری اش چشم بپوشد و زبان بیگانه ی را بپذیرد. چنین تحیلی در طول تاریخ موجب نا رضایتی ها»13 حتا باعث از هم پاشیدن کشور ها می شود. ولی این مشکل را می توان در سیستم فدرالی حل نمود. البته به دادن آزادی برای اقلیت ها در جغرافیای محلی شان و به رسمیت شناختن زبان شان  مثل فدراسیون سویس. سویس بیشتر از «7 ملیون نفوس دارد که با چهار زبان آلمانی63.7در صد، فرانسوی 19.2درصد، ایتالیای 7.6درصد و0.6در صد به زبان اوتورمانی  صحبت می کنند و بقیه ی زبان ها 8.9 در صد صحبت می کنند»14ولی چهار زبان اولی زبان های رسمی سویس است که هر کس در هر جای با هر کدام این چهار زبان صحبت کند و بنویسد.

5-       امنیت: « ترس از یک دشمن خارجی مشترک و ضرورت اتحاد برای مقابله با آن از دیگر عوامل تشکیل فدراسیون است. استرالیا تا زمانی که قدرت های اروپای منطقه ی باسفیک را تهدید نکرده بودند، دست به ایجاد فدراسیون نزدند. سیزده ایالت امریکا در واکنش به استعمار انگلیس با هم متحد شدند. کانتون های سویس هم تا زمانی که از طرف هابس بورک تحدید نشدند دست به ایجاد فدرالیزاسیون نزدند»15

6-        در کل شاید در یک کشور تمام عوامل فوق دخیل باشد و دولت با تمام چالش های فوق  درگیر باشد. در افغانستان. ما هم مشکل جغراقفیای وجود دارد، هم مشکل اقتصادی، هم امنیت، سیاست و از همه اساسی تر مسئله ی فرهنگی است.

                                           انواع  فدرالیسم

اگر چه فدرالیسم به انواع مختلف تقسیم شده است. چون اساس فدرالیسم مشروعیت و مشارکت است.« مشروعیت یک نظام سیاسی یک کشور با ارزش های مقبول آن جامعه باشد. به همین  خاطر همان طوری که قبلاً گفته شد برای مشروعیت یک نظام های فدرالی انواع فدرالیسم  ارائه شده که سه نوع اساسی آن قرار زیل است:

1-      فدرالیسم متمرکز: این نوع فدرالیسم مبتی بر برتر دانستن یگانگی وحت، با از بین بردن گوناگونی های اصلی. از این دیدگاه هدف فدرالیسم منزوی کردن عناصر جدای طلب و خارج کردن آن از صحنه است.

2-      فدرالیسم غیر متمرکز: این نوع فدرالیسم مبتنی بر اندیشه های باکونین، پرودون و.. می باشد. تاکید اصلی بر حد اکثر آزادی  و استقلال است که تا مرز آنار شیسم امتداد می یابد. اصولاً با هر نوع  تمرکز  قدرتی مخالف است.

3-       فدرالیسم متعادل: این نوع فدرالیسم بر خلاف هر نوع فدرالیسم بر خلاف هر دو نوع قبلی ترکیبی از این دو می باشد. این روش بر خواسته های بشری در مورد چگونگی حفظ استقلال با ایجاد همبستگی پاسخ می دهد. بصورت داشتن تمرکز و خود مختاری میان یگانگی و چند گانگی نمایان می شود[3]

                          پی نوشته ها:


 

 

1-       قاضی، ابوالفض،  حقوق اساسی و نهاد های سیاسی نشر میزان چاپ 11

2-       همان

3-       همان

4-       همان

5-       پدرام، لطیف در باره ی فدرالیسم  سلسله انتشارات کنگره ی ملی افغانستان سال 1383

6-       نوری علا، اسماعیل، مجله ی کنگره شماره ی 2سال اول اسد 1386(فدرالیسم مدرن سیستم ضد قوم گرای .)

7-       کولای ، الاهه بررسی نظری و عملی هم گرای و واگرای در فدراسیون روسیه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ایران، چاپ اول سال 1381

8-       دانر، اولافشوسته، ترجمه ی ناصر ایرانپور

9-       قاضی، پیشین

10-    کولای، پیشین

11-    همان

12-    همان

13-    همان

14-    ایرانپور، ناصر، تر جمه، سویس و حقوق اقلیت ها

15-    کولای، پیشین

16-    همان، صفحه 10

 

 

 


بالا
 
بازگشت