عباس دلجو

17/1/2009

نگاهی به طرح جدید داکتر وحیدالله وحید

 

باید در نظر داشت که یک طرح موفق و راهکار عملی جهت ایجاد صلح و تفاهم بین نیروهای متخاصم همیشه از کلی گوئی مبرا بوده و میکانیزم اجرای مفادات آن با ذکر جزئیاتی مبتنی بر واقعیات عینی عیار گردیده و راه اصولی و اساسی بیرون رفت از جنگ و درگیری و رفع علل و عوامل اصلی بحران را مشخص مینماید. حالا اگر نخبگانی که طرح صلح ارائه میدهند ، درین میکانیزم به علل اصلی بحران توجه مبذول داشته و مصالح و منافع طرفهای درگیر را در نظر گرفته و عوامل خارجی قضیه را نیز از نظر دور نینداخته باشند، طبعا زمینه اجرای عملی طرح،فراهم شده و استحکام و دوام صلح و سازش ضمانت گردیده است که درین صورت طرفین منازعه حاضر به شکستن تعهدات شان نمی گردند اما اگر این طرح بدون در نظر داشت عوامل بیرونی و درونی منازعه،طرح یک جانبه،کلی ،ذهنی و بدور از واقعیت های ملموس کشور بوده و در راستای تامین منافع یک طرف قضیه آنهم با فشار عوامل خارجی،بر طرف دیگر قضیه تحمیل گردد قطعا چون یک طرف اصلی منازعه ازین تعامل به بیرون پرت شده و منافع و مصالحش در نظر گرفته نشده ،هیچ اشتیاق و التزامی به ادامه این سازش در خود ندیده و خود بخود این عدم اشتیاق یک طرف منازعه،ضمانت اجرائی دوام صلح را به خطر مواجه می سازد که شاهد بر این مدعا ،دوام سه دهه جنگ و کشتار و خرابی و ویرانی افغانستان است و مردم مظلوم و جنگ زده کشور آگاهند که در طول سه دهه جنگ و درگیری بین نیروهای متخاصم، طرحها و راهکار های متعددی توسط سازمان ملل ،کارشناسان سیاسی و رهبران کشور های متعدد با قد و قواره و شمایل مختلف و متنوع،جهت حل مشکل و راه بیرون رفت از جنگ،پیشنهاد گردیده و حتی طرفین منازعه ، موافقت نامه های صلح را امضا نموده اند اما بعد از گذشت اندک مدتی ، دوباره جنگ و خونریزی شروع گردیده و به اصطلاح باز همان کاسه و همان آش .

حالا با ذکر این مقدمه نظری می اندازیم به طرح جدید آقای داکتر وحیدالله  وحید اگرچه آقای داکتر وحیدالله وحید برای عامه مردم  افغانستان چهره ناشناخته ی است اما بر عکس در سازمان ملل و محافل دیپلوماتیک کشور های غربی نه تنها به عنوان کار شناس و صاحب نظر در مسائل سیاسی شناخته شده است بلکه در پست های حساسی در سازمان ملل ، ایفای نقش نیز نموده اند و بنا به اظهارات خود آقای وحید ، ایشان در ارتباط قضایای افغانستان ، طراح پیشنهاد سه فقره صلح محمد ظاهر شاه سابق و  مغز متفکر فیصله نامه بن بوده و در ضمن طرح جدیدش را برای بیرون رفت از وضعیت جنگی و اسفبار کنونی روی دست دارند.ایشان طی مصاحبه ی با تلویزیون آریانا از "ناکامی پروسه صلح و تطبیق غلط برنامه ها و عدول از مصوبه های کنفرانس بن"صحبت نموده و عامل اصلی ناکامی طرح بن را نادیده انگاشتن "نیرو های مقاومت" (طالبان و حزب اسلامی حکمتیار) دانسته و تاکید نموده بود که باید "بیشتر مردم در ساختار پروسه صلح سهم داده می شدند" و در مطالب بعدی داخل جزئیات گردیده و ازینکه طالبان و حزب اسلامی را در ساختار حکومت موقت، لویه جرگه اضطراری و در کمیسیون های تدوین قانون اساسی و انتخاب ریاست جمهوری ، سهم نداده اند ،گله مند بودند و این عوامل را از علت های اصلی ناکامی طرح بن قلمداد نموده و به تعقیب آن در  بیستم سپتامبر دو هزار و هشت مشروح طرح جدید خویش را به مطبوعات داد که لب و لباب طرح ایشان ، تعویق انتخابات بوده و از"ایجاد و تشکیل  یک اتحاد به خاطر صلح و ساختمان مجدد افغانستان" حرف میزند و بعدا  این تشکل را "مشتمل بر تمام بخش های جامعه افغانی اعم از حکومت ، احزاب و گروه های مخالف ،افراد و تنظیم های مسلح و غیر مسلح ،نماینده گان با اعتبار، موثر و با درایت مردم افغانستان ، اعم از بزرگان و متنفذین ، علمای کرام دینی ، مشران اقوام و قبایل ، معلولین و معیوبین ، قوماندان های سابق جهادی ، کوچی ها ، مهاجرین و روشنفکران " دانسته و این مجموعه بعد از "تصامیم و نتایج گفت و شنود و مباحثات سراسری ملی بین الافغانی لویه جرگه انتقالی را دائر مینمایند " و لویه جرگه انتقالی که در برگیرنده تمام طرفهای درگیر میباشد وظیفه "تدویر انتخابات عمومی و دموکراتیک" را دارد

اما این قلم ،از زاویه دیگری به ضعف ها و نواقص طرح جدید آقای داکتر وحیدالله وحید و راه حل بحران و منازعه کنونی کشور نظر افگنده و معتقد است که:

الف - در بعد داخلی : بحران افغانستان ریشه در مناسبات استبدادی حاکمیتهای سیاسی دارد که با ذهنیت انحصاری، قدرت استبدادی شانرا با نادیده انگاشتن اتنی های مختلف کشور در ساختار سیاسی ، به قیمت ادامه جنگ و خونریزی و کشتار و شکنجه و زندان و به حاشیه راندن سایر اقوام ، دوام داده اند بناء هر طرحی اگر عدالت اجتماعی،سیاسی را از طریق مشارکت سیاسی همه اقشار و اقوام مختلف کشور در ساختار حاکمیت، مبتنی بر تناسب کمی نفوس آنان تضمین نه نماید طبعا ضمانت اجرا نداشته و خود باعث افزایش مشکلی بر مشکلات عدیده کشور خواهد گردید که دقیقا این طرح آقای داکتر وحید ،هیچ معیار و میکانیزمی را، در چگونگی تشکیل"اتحاد بخاطر صلح" و تعداد اعضا و نوعیت شرکت متناسب و عادلانه نمایندگان اقوام و اقشار مختلف در آن و میکانیزم تدویر لویه جرگه انتقالی و چگونگی انتخاب و یا انتصاب اعضای لویه جرگه و شرکت متناسب و عادلانه تعداد اعضای لوی جرگه انتقالی را مبتنی بر واقعیتهای عینی کشور مشخص نه نموده است و درست نشانه ی از یک طرح کلی که فاقد ضمانت اجرائی است، میباشد.در حالیکه امروز اقوام و اقشار مختلف کشور به آن مرحله ی از رشد و تعالی فکری رسیده اند که برای تثبیت جایگاه سیاسی،اجتماعی شان خود را مستحق شرکت در سرنوشت سیاسی کشور دانسته و با شرکت متناسب در ساختار حاکمیت سیاسی، قدرت حاکمیت را عادلانه توزیع نموده تا ازین موضع ،اراده جمعی شان را منعکس سازند .حالا اگر هر طرحی این خواست برحق و عادلانه مردم افغانستان را در نظر نگرفته و با ذکر جزئیات، میکانیزم شرکت مردم را در  تشکیل اتحاد بخاطر صلح و در تدویر لویه جرگه انتقالی ، مشخص نه نماید طبعا با استقبال مردم مواجه نخواهد شد .

ب - در بعد خارجی : این طرح مانند طرحهای قبلی از خارج کشور بدون در نظر گرفتن علل و عوامل اصلی بحران اعم از عوامل خارجی و داخلی،ا رائه گردیده است مسلما که هیچگاه اینگونه طرح ها و میکانیزم هائی که ظاهرا برای اعاده صلح در افغانستان ارائه گردیده است متاسفانه تا کنون نه تنها مثمر ثمر واقع نگردیده و منجر به حل بنیادی بحران در کشور نشده است بلکه خود مشکلی بر مشکل فزاینده کشور افزوده و جنگها را تشدید نموده است . بخاطریکه افغانستان با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکی و خصلت ژئواستراتیژیکی اش همواره میدان کشمکش ها و رقابت های قدرتهای بین المللی و منطقوی بوده است که چه در زمانهای دور این رقابت بین انگلیس و روسیه و چه در دوران جنگ سرد بین روسیه و امریکا و چه فعلا بین امریکا و اتحادیه اروپا از یک طرف روسیه و چین از جانب دیگر ، به اضافه دخالت قدرتهای های منطقوی، به شدت جریان دارد و علت بحران موجوده کشور در بعد خارجی،دخالت آشکار و پنهان قدرتهای بین المللی و منطقوی در امور کشور ما میباشد که آنان از دیرباز به این طرف در مسائل سیاسی ، نظامی ، اقتصادی، استخباراتی و فرهنگی افغانستان ، دخالت عریان و پنهان داشته اند و این دخالت باعث گردیده تا بین این کشور های مداخله گر، برخورد ها و تصادم منافع  بوقوع پیوسته و در نتیجه افغانستان را به میدان منازعه و کشمکش های خویش تبدیل نموده اند که تقابل روس و چین با امریکا ، و اتحادیه اروپا ، رقابت پاکستان با هند و ایران ، مخالفت ایران و امریکا و پاکستان و عربستان با همدیگر، کاملا مشهود است . با توجه به درگیر بودن این کشورها در قضیه افغانستان، هر منبع و نهادی که طرحی برای ختم جنگ ارائه میدهند باید درین میکانیزم صلح ،منافع قدرتهای متخاصم را با هم بافت داده و نگذارند که در تضاد با هم قرار داشته باشند و الا اگر تعدادی ازین قدرتهای متخاصم در حاشیه رانده شده و منافع شان در خطر قرار داشته باشند مسلما با امکانات و عوامل مزدور بومی که دارند صریح عکس العمل نشان داده و بمثابه عوامل بازدارنده ،پروسه صلح و ثبات را به چالش می کشند و درست به همین دلیل است که تمام طرحهای یک جانبه ی که درین سه دهه برای حل بحران افغانستان ارائه شده نه تنها صلح و امنیت را تضمین نکرده بلکه رقابت میان کشورهای دخیل در مسایل افغانستان را تشدید نموده و در نتیجه با تحرکات سیاسی ، نظامی آنان، افغانستان بیشتر از پیش به لبه پرتگاه سقوط و تکرار جنگ و خونریزی و فاجعه سوق داده شده است .

ج – کوبیدن راه رفته : ادامه این طرح خود دور تسلسل غیر منطقی را بازگو نموده و دوباره مردم را به راه رفته دعوت مینماید. همه شاهدیم که طرح بن علیرغم کمبود ها و نواقصی که داشت با پشتیبانی و کمک  سازمان ملل و کشور های غربی و همکاری و استقبال مردم از پروسه صلح و بازسازی ، تا اندازه ی موفق به ایجاد یک حاکمیت انتخابی نیم بند و شکلی ، قوه مقننه و قضائیه نسبتا مستقل گردید و تا رسیدن به اینجا چه هزینه های سنگین جانی و مالی را کشور های کمک کننده و مردم افغانستان متحمل شدند تا حد اقل به تدریج و پله به پله مناسبات دموکراسی استحکام یافته و قدرت سیاسی ،از دست تیکه داران سیاسی و مذهبی گرفته شده و زمینه تبارز اراده و رای مردم در ایجاد حاکمیت سیاسی ، فراهم گردد اگرچه این خواست کاملا برآورده نشده اما قطعا بهتر از زمان شروع آن بوده و راه های درین زمینه طی شده است حالا باید به مردم افغانستان کمک شود تا در انتخابات آینده ریاست جمهوری و نمایندگان پارلمان ، انسانهای شایسته ، صادق و خدمتگذار را انتخاب نمایند که طبعا این انتخابات نمیتواند یک دولت کاملا شایسته و بایسته ی را بوجود بیاورد اما بصورت قطع با یک فیصدی نسبتا قابل قبول بهتر از دولت ضعیف و قبیله گرای آقای کرزی و تیمش میباشد . دولت جدید را باید جامعه جهانی کمک نماید تا علل و عواملی که منجر به ناکامی پروسه صلح گردیده بودند را به تدریج مرفوع نموده و زمینه های صلح و آشتی و تفاهم را ایجاد نمایند . زیرا بر خلاف نظر آقای وحیدالله وحید علل و عوامل ناکامی طرح بن تنها عدم شرکت طالبان در پروسه صلح نبوده بلکه بر علاوه اینها علل و عواملی داخلی و خارجی داشته که تروریستهای بین المللی و طالبان از ان تغذیه شده اند و دولت جدید و جامعه جهانی ناگزیر از عطف توجه به این علل و عوامل اند که من ذیلا به ذکر علل و عوامل داخلی و خارجی شکست پروسه بن آنهم بصورت فهرست وار می پردازم . 

علل و عوامل داخلی بحران:

علل و عوامل خارجی بحران:

حالا با ذکر فهرست وار این عوامل میبینیم که تنها طالبان و تروریستهای بین المللی علت تامه بحران نبوده و در کنار آن ده ها علل و عوامل دیگر قرار دارند که بحران را تشدید نموده و صلح و امنیت را به چالش کشیده است. گیرم با طرح جدید آقای وحیدالله وحید طالبان به پروسه صلح پیوستند با عوامل دیگر چه باید کرد؟

 

منبع : سایت نمای نزدیک

http://www.kabul.net.au/

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت