سید احمد شاه دولتی فاریا بی

 

 طالب های سورت شده درد سربرای جبهۀ ملی

 

رژیم طالبان که بربنیاد تفکرات سیطره جویانۀ قومی وفاشیزم درماه اکتوبرسال 1994میلادی  درافغانستان رویکارآمد باقتل وکشتارمردم افغانستان درمنطۀ شمال غرب ، شمال ، شمال شرق ، مناطق مرکزی ، کابل وشمالی بیرق استبداد را برافراشت که طبق گزارش های سازمان ملل متحد حدود شش هزارنفرتنها درمزارشریف بعد ازهشتم ماه آگست 1998میلادی بصورت دسته جمعی توسط طالبان به قتل رسیده اند که بیشترآنها هزاره ها ، اوزبیک ها ، تورکمن ها وتعداد فراوانی هم ازتاجیک ها وملیت های غیرپشتون بوده اند ، احمد رشید نویسندۀ کتاب دربارۀ فرمانروائی طالبان که بحیث ژورنا لیست پاکستانی به ولایات افغانستان وازجمله به مزارشریف سفرنموده بود نتیجۀ چشم دید ها وصحبت هائی که با مردم ومقا مات رژیم طالبان انجام داده است ، تعداد کشته شده ها را بشمول جوانان بادغیس ، فاریاب ،جوزجان ،سرپل ، سمنگان وسایر ولایا ت شمال کشورتوسط طالبان را هشت هزارنفرتخمین زده است .

این اعمال وحشیانه وغیرانسانی رژیم طالبا ن وحامیان خارجی آنها که درداخل کشوربا مقا ومت ملی ود لیرانۀ ساکنین بومی مواجه گردیده روزتا روزدامنۀ جنگ گسترش می یافت که در11سپتامبر2001میلادی حمله برمرکزتجارتی بین المللی درشهرنیویارک امریکا صورت گرفت که باعث قتل بیش ازسه هزارنفروتخریب ساختمان های جوره یی مرکزتجارتی بین المللی گردید که پنجا ه هزار نفر دران کارمینمودند ، مقامات امریکا سازمان القاعده ورژیم طالبان برهبری ملا عمرکور را عامل اصلی این حملۀ تروریستی معرفی نموده درصدد براندازی رژیم طالبان وزیرضربه قراردادن شبکه های تروریستی وابسته به آن برآمد ند وآن را ازهفتم اکتوبر2001میلادی تا13دسامبرهمان سال با همکاری جنگجویان ونیروهای ائتلاف شمال که بنام (نورد الیانسی ) شهرت یافته بود ند ازرقدرت انداختند.

پس ازان رژیم جدید به رهبری حامد کرزی درافغانستان رویکارآمد که تحت الحمایۀ ایالات متحدۀ امریکا ومتحدین آن قرارداشت وهنوزهم قراردارد ، این رژیم که با هیا هوی تبلیغاتی زیرشعاربنیان گذاری دمو کراسی درافغانستان وتا مین عدالت اجتماعی وارد صحنه گردید درمحورتوجه ومورد علاقۀ همۀ مردم افغانستان قرارگرفت اما ازهمان آغاز پیش بینی میگردید : طالبان که تحت شعارمذهبی وبنیاد گرائی راه فاشیزم را درپیش گرفته بود رژیم جدید به رهبری حامد کرزی وهمکاران دل بسته به قبیله سالاری اش تحت شعاردموکراسی وبازسازی ، همان راه طالبان را درپیش خواهد گرفت ....   که امروزتبعات آن نه بصورت علایم بلکه به وضاحت وبه شکل تجسمی درتمام اورگانهای دولتی به مشاهده میرسد ودرنتیجۀ همین حرکات غیرصا د قا نه وخیانت کارانه بودکه بجای تلاش برای همبستگی ملی وبهم نزدیک نمودن ملیت های ساکن درکشورصف آرای قومی بربنیا د ایدۀ طالبان وفاشیست مشربان شکل داده شد ، این صف آرائی به سرعت توسط سیطره طلبان قومی وفاشیست اندیشان برای تهاجم سیاسی ونظامی برمنافع سایراقوام بخصوص بمنظور حمله برمنافع سیاسی تورک تباران وتا جیک تباران صورت گرفت ودرهمین مرحله بود نماینده های طالبان که جامه عوض کرده  با ریش تراشیده ونیکتائی ،همراه با تعدادی دیسانت شده های دیگرکه با تا بعیت امریکا وسایرکشورها وارد صحنه شده بودند سران جبهه ضد طالبان را که عملا با دولت وحامیان بین امللی آن برای تا مین امنیت وثبات سیاسی همکاری داشتند بنام جنگ سالارخطاب نموده آنهارا خطرناکتر ازطالبان تروریست وابسته به القاعده قلمداد مینمودند وسرانجام با محاصره کردن رئیس جمهورکرزی وقبولاندن خواسته های سیطره جوئی قومی شان به او ، موفق به کنارگذاشتن وبی صلاحیت ساختن رهبران وکادرهای ارشد ائتلاف ضد طالبان شد ند وحامد کرزی تشجیع گردید که طالب ها را تحت سورت درجه اول ، دوم وسوم قرارداده برای جذب آنها دردولت فعلی زمینه سازی نماید که این عمل قوم گرایانه وخارج ازخط مشی درنظرگرفته شدۀ دولتی اش وخلاف رهنمود های مشاورین امریکائی ومتحدین آن به ضررجامعۀ افغانی وجهانی تمام گردید نیروهای ناتو را که بعنوان مدافعین صلح وثبات درجهان نام گرفته بود بی اعتبارساخت وتبلیغاتی که توسط نویسنده گان هوادارطالبان ازطریق رسانه ها براه انداخته شده آنهارا قهرمان ودرحال غلبه به نیروهای خارجی ( سربازان ناتووامریکا) قلمداد مینمایند نه تنها طالبان افغانستان وپاکستان را تشجیع وبه جنگ ومقابله با نیروهای نظامی حامی رژیم افغانستان تشویق کرد بلکه شخص رئیس جمهورکرزی را نیز تحت تاثیر قرار داده وا داشت تا آرزونماید ( ایکاش طالبان زیرفرمانش قرارمیداشت ...) این گفتارناسنجیدۀ رئیس جمهورافغانستان که دربالابردن مورال طالبان بی نقش نیست این شعر شاعررا درانسان تداعی میکند که گفته است (با بدان کم نشین که درمانی + خوپذیراست نفس انسانی) رئیس جمهورکرزی که همیشه با هواداران وعاشقان طالبان سروکاردارد ازخوی وخاصیت ناپسند آنها تا ثیر پذیرفته است که با این گونه سخنان ، به اصطلاح تیشه را نه تنها به پای خود بلکه به پای دوستان بین المللی خود نیزحواله کرده است که بقول وزیرخارجۀ افغانستان تا کنون شصت میلیارد دالربعنوان بازسازی ونوسازی وتا مین امنیت وتعمیم ثبات به افغانستان وعدۀ کمک نموده وبیشترازنصف این مبلغ را تا کنون به اختیار دولت افغانستان گذاشته اند ، این هم قابل یاد آوری است که گفته میشود تا حال چهارهزارنفرازاعضای تشکیلات طالبان به دولت آمده بیشتر درکابل مسکن گزین شده اند که نه تنها به رژیم فعلی درکابل وفادارنیستند بلکه به شدت مخالف حضورنیروهای امریکا ومتحدین آن درافغانستان بوده علیه آنها مخفی وعلنی تبلیغات ممینمایند درحالیکه قراراطلاع رسانه ها ازقول مسئولین امور برای بعضی ازاین عالی جنابان طالبان نمره زمین هائی نیزبا پول عمران خانه امتیازداده شده است واین حقیقت نیز غیر قابل کتمان است که ازتاریخ بازگشت افراد وابسته به طالبان به آغوش حکومت وشهرکابل ، حملات انتحاری ونا امنی درپایتخت افزایش یافته است واین میرساند که شاید عده یی ازاین تسلیم شده ها به دولت ، گماشته شده های پلان شده ازجانب ملاعمرکورویاران اوهستند که با استفاده ازمصئونیت بیشترطبق هدایت ملاعمرکوروسایرباداران شان عمل میکنند ودرمختل کردن امنیت تلاش دارند ، همچنان شنیده میشود ازتاریخی که رئیس جمهورکرزی یک پسربچۀ قبایلی را که کمتر ازشانزده سال داشت با مواد منفجرۀ انتحاری اش زنده دستگیر شده بود آزاد ساخت احتما لاً رهبران طالبان تروریست بچه های کمتراز16ساله را بیشترتشویق به انجام عمل انتحاری مینماید وشاید به آنها گفته میشود درعمق هدف (درمرکزتجمع طرفداران حکومت ) رفته خودرا منفجر بکنند که ثوا ب بیشتر دارد واگردستگیرشوند حامد کرزی آزادشان میکند ، اگراین شایعات راست باشد سوء استفاده ازعملکرد رئیس جمهورکرزی توسط طالبان بی فرهنگ را نشان میدهد واین جنایت ،عظیم تر ازهرجنایتی محسوب میگردد .

درآغازشکل گیری دولت افغانستان درجنوری سال 2002میلادی شعارهائی درمورد بنیا د دموکراسی ، بازسازی وتامین امنیت عمومی وتعمیم عدالت اجتماعی به گوش ها طنین انداخت که ازایندۀ درخشان کشور وساکنین آن نوید میداد متأ سفانه دراثرغلبۀ احسا سا ت نژاد پرستی ونیفوتیزم بررئیس جمهورتوسط تیم کاری ناکارۀ آن ، شرایط عینی درافغانستان طوری تغیریافت که حتی بسیاری ازافراد دارای مفکورۀ خدمت وکمک رسانی به اکثریت قاطع نفوس کشور، سه قرن عقب رفتند وبه مفکوره ها ومطالب تیوریزه شدۀ مطرود ومتروک سده های پیشین درمورد ادارۀ عامه ونشنل بلدینگ چسپید ند،روحیۀ

  همزیستی وبا هم نزدیک بودن وباهم زیستن که پس ازدهۀ 1960میلادی درنتیجۀ فعالیتهای سیاسی وعدالت خواهانۀ پیشگامان جامعۀ ما ، دربین اقوام ساکن درافغانستان ریشه دوانیده بود ِ با ظهورطالبان درماه اکتوبر1994میلادی کا ملاً آسیب دید ودرهشت سال اخیردوران حاکمیت رژیم فعلی ، نه تنها گام بنیادی بسوی دموکراسی سیاسی وعدالت اجتماعی برداشته نشد ودرراه همبستگی اقوام وملیت ها کارمثبت انجام نگردید بلکه با همان مفکورۀ استبدادی رژیم گذشته ونا سیونالیزم کوربرای کنارزدن نماینده گان اقوام اوزبیک وسایر تورک تباران وتا جیک تباران ازاورگانهای دولتی ، مشتعل نمودن آتش جنگ تحمیلی بین خود این قوم تا توطئه ودسایس حملات انتحاری وترور شخصیت ها سازمان داده شد که براه انداختن جنگ علیه اسمعیل خان درحوزۀ جنوب غرب ، سازماندهی جنگ علیه جنرال دوستم درشما ل غرب وتوطئه های مکررعلیه او بشمول حملۀ انتحاری به قصد نابود کردنش، مشتعل نمودن آتش جنگ بین معلم عطا عضو جمعیت اسلامی وجنبش ملی درحوزۀ شمال شرق ومزار شریف درسال های 2003 و2004میلادی، ترورمصطفی کاظمی سخنگوی جبهۀ ملی درسال 2007 میلادی که درخط اپوزیت علیه دولت قرارداشت نمونه های گویا وانکارناپذیراعمال افتراق آفرین دولت است که درضدیت با پیشگا مان ساکنین این مناطق استبداد زده بصورت برجسته خودرا نشان میدهد .

هجده حزب سیاسی جبهۀ ملی فعال درصحنۀ افغانستان که رهبران جبهۀ ائتلاف شمال وسیاستمداران برجسته و وطنپرستان واقعی افغانستان که درراه تامین امنیت وثبات سیاسی وتعمیم عدالت اجتماعی مطابق معیارهای دموکراسی وپرنسیپ های عام جامعۀ مدنی درافغانستان تلاش مینمایند که احساس میگردد درضدیت با آن دراین اواخربه تعدادی ازمبلغان اجیرمنفعت طلب ازطرف مخالفان اعضای جبهۀ ملی وظیفه سپرده شده است تا درایجاد افتراق بین اعضای جبهه ومتلاشی کردن بدنۀ آن و برای تضعیف و بی اعتبارنمودن آن تبلیغات خصمانه براه افتاده است ، این هم معلوم نیست که جبهۀ ملی با تمام قدرت وقوت خویش وصدها هزارطرفداران با لقوه وبا لفعل خود چرا درجنین زمانی که مخالفان شان ازهرجا کله کشک نموده خودرانشان میدهند خاموش اند وروی اهداف سیاسی خود بصورت سیستماتیک کاروفعالیت تبلیغاتی نمی نمایند وحد اقل درویب سایت های پرخواننده مثل( www.ariaye.com  ویا www.junbesh.net ) وامثا ل آن آنچه لازمۀ گفتن ازجانب جبهۀ ملی درشرایط حاضر است خاموشی اختیار کرده اند؟

اکنون مردم منتظر اند که آیا جبهۀ ملی ازمجموع اعضای 18 حزبی خود کدام یک ازشخصیت های سیاسی را که امکان پیروزی اش بیشترباشد به پست ریاست جمهوری کاندید میدهد یا خیر؟ اگرچه مشخص ساختن کاندید جبهه به پست ریاست جمهوری درشرایط خاص افغانستان ازلحاظ امنیتی وقانونی پیش ازوقت خواهد بود امالازم است هیئت رهبری جبهه برای اقناع  افکارعمومی با پخش اعلامیه یی ازتصمیم خود برای تعین کاندید خود درپست ریاست جمهوری درموقع معین اطلاع بدهد وقدم به قدم برای بی اثر ساختن تبلیغات افتراق آفرین مخالفان آشتی نا پذیرخود اقدامات لازم نماید تا ازخاموشی رهبران جبهۀ ملی مخالفانش ، با تبلیغات مسموم کننده درمأ یوس وپراگنده ساختن طرفداران وهواداران جبهۀ ملی نقش ایفا کرده نتوانند بااحترام  12/ 6 / 2008میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت