غلام سخی " فرمند"

ادعای ساکنان اصلی بودن کوچی ها

در افغا نستان

همه اطلاع دارند که از مدت (250) سال افغا نستان  امروزی تو سط قبیله گرایان پشتون با استفاده از زور، ظلم ، ستم، تحریف تاریخ، نیرنگ و حیله ، تبعیض نژادی و استفاده از کلمۀ مضحک اکثریت که هیچ گاه ثبوت مستندی نداشته ، دائر کردن لویه جرگه قلابی تاریخ تیر شده به کمک گما شتگان خود که اکثرآ قبلآ خریداری میشوند، حقوق شهروندی،سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سائرین غیر پشتون را اعم از ازبیک، تاجک و هزاره و غیره را پا مال نموده این کشور را اداره کردند.

اکنون گفته میشود که درین کشوردموکراسی برقرار رئیس جمهور توسط  مردم انتخاب گردیده است. آ زادی بیان تساوی حقوق، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی  و حدت ملی زمزمه میگردد. قوۀ قضا ئیه ، قوۀ مقننه  واجرائیه که سه رکن اصلی یک دولت دموکراتیک است تأ سیس گردیده  امور مربوط کشور میبائیست به اساس موازین قا نون اساسی جدید به منصۀ اجرا گذاشته شود. متأ سفانه در یکی از جلسات شورای ملی که موضوع حوضه های انتخا باتی برای تعین رئیس جمهورجدید در سال 2009 مطرح میگردید پیشنهاد ی مبنی بردادن امتیاز فوق ا لعاده خارج از صلا حیت قانون اساسی به کوچیها از طرف یک تعداد  زیاد از وکلا ی شورای ملی رد گردید. زیرا در مادۀ 22 قانون اساسی چنین آ مده که هرنوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغا نستان  ممنوع است. اتباع افغا نستاع درل برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی میباشند.

  درهمین لحظه احساسات پشتون والی علم گل کوچی تحریک گردید .وضعیت از کنترولش بیرون آ مده با بی حیا ئی وپرروئی مطلق در حضور سائر وکلای شورا اظهار نمود که کوچیها با شند گان اصلی این کشوراند به اصطلاح هر چه که بخواهند میتوانند و سائری غیر پشتون همه درین کشورمهاجراستند. جای شک و تردیدنیست که جناب وکیل صاحب کو چی ها بی سواد است اگر کمی هم سواد داشته باشد فهم آ نرا ندارد که از اصل نصب و تاریخ خویش معلومات کافی داشته باشد که در حضوروکلای دیگر که یک عدۀ آ نها معلومات کافی راجع به تاریخ افغا نستان امروزی بخصوص کوچیها و امثا ل شان دارد

این چنین ابراز نظر نماید.اما از اظهارات جناب وکیل چنین استنباط  میگردد که مقامات با تری تری از وکیل صاحب کرده و به زبان های خارجی بلدیت دارند و تاریخ پشتو نهارا مطالعه کرده اند. احتمالآ این مفکوره را به وکیل صاحب کوچیها داده باشند تا اینگونه بی خریطه فیرنمایند. زیرا تحصیل کردگان جرأت آ نرا ندارند که این گونه  اظهارات کا ذب را علنآ بیان نمایند به اصطلاح سرزاغ بودنه میگیرند.

    اولآ باید پرسیده شود که کوچیهاروی کدام اسناد شواهدومدارک تبعۀ افغا نستان شناخته میشوند.درحالیکه سال یک مرتبه با رمه و گلۀ خویش برای چند ماهی ازراهی به افغا نستان می آیند وازراه دیگری بوطن اصلی خود یعنی پاکستان برمیگردند وکالا های بی کیفیت پا کستانی را به افغانستان و از افغا نستان اشیای قابل فروش را به پا کستان طورقاچاق بدون پرداخت تکس و مالیه دولت به فروش میرسانند-تذکره ندارند خدمت زیر بیرق را در طول تاریخ انجام نداده اند پس چگونه تبعۀ افغا نستان شناخته میشوند؟

     اگربه ارتباط خویشاوندی یعنی پشتون بودن شان که در افغانستان پشتون ها سکونت دارند واین ها هم پشتون هستند تبعۀ افغا نستان شناخته میشوند، پس سوالی مطرح میگردد که این کو چیها چرا تبعۀ پا کستان شناخته نمیشوند زیرا درپاکستان پشتونها به مراتب زیادتر ازپشتونهای ساکن افغا نستان میباشند از سوی دیگر این کوچیها اگر خودرا تبعۀ افغا نستان میدانند چرا به کوچی گری درین طول صده ها ادامه داده اند. اگرکوچیگری امتیازاست. پس سا ئرین سا کنین غیر پشتون کشور هم میتوانند تحت همین شرایط کوچیگری را اتخاذ کنند وامتیازبگیرند.   

     جناب کرزی اخیرآ به یک تعداد مردم به شمول کوچیهاتذکره داده است که تاکنون نداشتند فهمیده نمیشود که روی  چه انگیزه اکنون بعد ازسپری شدن سالهابه این مردم تذکره توزیع گردیده مردمانیکه قبلآ بین افغانستان وپاکستان بدون تذکره رفت وآمد داشتند واکنون با داشتن تذکره چنین کاری را انجام میدهند. درینصورت ازجناب کرزی  صاحب تقاضا میشود که برای مردمان هزاره هم که درپا کستان  سکونت دارند تذکره توزیع گردد که مثل سا ئرین رفت وآمد داشته با شند. بسیاری از کوچیهادرافغانستان وپا کستان دارای خانه زمین، دوکان واپارتمان استند.وازلحاظ اقتصادی به مراتب ازساکنان غیرپشتون درافغا نستان دروضع بهتری قراردارند.تنها یکعده محدودی کوچیها بنام دروگر(لوگر) به افغانستان می آیند متباقی دارای گله ورمه های گوسفند، شتر، اسپ که قیمت وبهای آن به ملیونها افغانی میرسد هرسالیکه درافغا نستان می آیند باعث آزاروازیت ساکنان این کشورمیشوند. بخصوص مردمان هزاره که مصیبت های را ازدست کوچیها متحمل میشوند.

      اگر نظری برتمام نقاط افغا نستان انداخته شود دیده خواهدشد که یک تعداد زیاد کوچیها در شهرهای مختلف افغانستان دارای خانه زمین، دوکان و اپارتمان استند.احتمالآ همین علم گل وکیل کوچیها درقلعۀ سلطانخان چاردهی کابل با یک تعداد دیگر از کو چیها دارای خانه زمین وسرای استند.بطورمثال زمینهای حاجی امیرمحمد- سردارشیراحمد کندک مشرپسرسردار عبدالرحیم خان،زمینهای کوکوجان مادرشاه بوبوجان،احتمالآزمینهای دیوان پسندسنگه ورثه مدیرانور-ورثه حیات الله  لیوال وغیره را درقلعۀ سلطانجان چهاردهی کابل خریده اند و خانه های کا نکرتی بالای آ ن آ باد نموده اند اماهنوزهم کوچیها ازکوچی گری خود امتیازمیگیرند.

      حال برمیگردیم سراصل موضوع که عبارت ازادعای باشنده گان اصلی بودن کوچیها درافغا نستان و تاپه زدن سائرین ساکنان این کشور بنام مهاجر. این اظهارات وکیل کوچی چیز جدید نیست بلکه به اشکال مختلف توسط اشخاص دیگری هم نشخوار گردیده است.خلیل الله هاشمیان درزمان تسلط طالبان در شماره 66 مجلۀ آ ئینه افغانستان گفته که که طالبان فرزندان میرویس نیکه احمد شاه ابدالی وارث حقیقی این کشوراست.

        ملامنان نیازی گفته بود که ازبک به ازبکستان برود و تاجک به تا جکستان  وهزاره ها به امارات طالبان باج بدهند و کشته شوند.

دکتورمحمد حلیم" تنویر"متخصص زراعت (بیکار) ازهالند درمجلۀ آئینه افغا نستان اظهارنموده که مایک رهبرداشتیم که حضرت محمد(ص) بود البته همۀ مسلمانان آنرامیدانند اما نامبرده بدون ارتباط  موضوع دشمنی ذاتی خودرا بروز داده وگفته است.نمیشود که هزاره، پنجشیری،ازبک رهبرشوند کلمه رهبرکه بآنهاگفته شود گناه است.خیلی بزرگ که مرادش( هاشمیان است) این چنین اشخاص ملوث که وطن خودرا به مادیات فی فروشند نام رهبر برای شان گفته میشود.آ نهارا قا تلین و خا ئنین وطن نامید. ملا حظه بفرمائید ده کجا و درخت ها به کجا.

  ازقرار شنیده گی آقای" تنویر" خود یکی از کاندیدهای جمهوری میباشد. بدین وسیله از تمام برادران ازبک و هزاره تقاضا مینمایم  که به نامبرده هیچ نو ع کمکی نکنند.

     محترم صمدوهاب زاده فریاد ازآلمان،درهمین صفحۀ آئینه درفشانی کرده اندکه کسانییکه تحت عوامل استراج وگرویدگی با کلتور دیگران یا رواج دیگران میخواهند افغا نستان آ ینده را برخلاف تاریخ روشن دورودرازش بفکرخودتبدیل نماید آنقدر دراقلیت هستند که کمترازهندوهای بومی افغا نستان، من با این عقیده هستم که هرکسی در افغا نستان آ رزوی زنده گی کردن را دارد مسلمان کامل باشد دیگر در افغا نستان نیمچه مسلمان زنده گی کرده نمیتواند آ نچه میخواهد در همین غربها برایش میسر است آ رزو و هوس خودرا در همانجا ها تمام کند. این گفتار آ قای وهاب زادۀ فریار در حصۀ خودش صدق میکند.

   شماخوانند گان محترم ملاحظه میفرمائیدکه علم گل کوچی ازهمین قماش است.زیرااگرجناب علم گل کوچی کمی به تاریخ کوچیها دقت کند خواهد یافت که تاریخ نویسان که آنها نه تاجک است نه هزاره نه اوزبک اند تاریخ جناب علم گل کوچی وامثالهم آنان را چنین رقم زده است.که پشتون ها از جملۀ دو قبیلۀ گم شدۀ اسرائیل اند. که درزمان اسارت توسط بحت النصر از اسرا ئیل گریخته به بلندی های غور که عبارت از هزاره جات امروزی است پناه برد ند و ازآنجا به طرف کوه   های سلیمان و سیاه کوه رفته  وتابه صوبه سرحد امروزی ساکن شدند. این نظریه  درابتدا توسط سرویلیم جونز تاریخ دان و شرق شناس ا نگلیسی  درامان وادن هیستنگ مطرح گردیده وبه این نتیجه رسیده بود که افغانها از جمله ده قبیلۀ گم شدۀ  اسرا ئیل استند که از اورشیلیم درزمان اسارت گریخته به بلندی های غور پناه بردند.وی مینویسد که از پیغمبر که احتمالا

ادریس یغمبر باشد چنین نقل قول شده است که ده قبیلۀ  اسرائیل  درامان اسارت از اورشیلیم گریخته در کشوری بنام( ارسرات) که این دانشمند آ نرا بنام هزاره جات امروزی دا نسته و بعضی تاریخ نویسان آنرابنام غوربیان میکنند پناه بردند و یک تعدادازینهادرجوارمکه درعربستان سعودی سکونت اختیارکردند.این دوجمعیت فراری بنام بنی اسرائیل وبنی افغانیآ یاد میشدند. بعد ازین مهاجرت اسرا ئیلیها درغورتا ظهورپیغمبر اسلام  حضرت محمد (ص) یک وقفۀ 1200 سال دیده میشود که درین مدت طولانی هیچ موضوع دیگری به جزمها جرت اسرائیلیهابه غورکه تاریخ دانان اکنون کابل،قندهاروغزنی رانیزشامل میدانند چیزدیگری شنیده نشده است اما بعضی مئورخین میگویندکه این مهاجرین درغورتازمان سلطان محمودغزنوی برای چهارقرن  بعد ازظهوراسلام درغورتسلط داشتند ودرپرتوهمین نظریه پیش بینی تغیرکیش آنها متصوراست.

    تاریخ نو یسان افغا ن را عقیده برآ ن است که خالد بن ولیدیکی ازمشهورترین اصار پیغمبر(ص) اسلام  وازجمله فاتحین بزرگ عرب  منسوب به قبیلۀ افغا نان  که درنزدیکی مکه سکو نت داشت بدین اسلام  مشرف شد وزمانی که پیغمبر اسلام حضرت محمد (ص) هنوزحیات داشت پیش ازفتح سوریه وعراق نامبرده مکتوبی  برای قوم بنی اسرائیل خود درغورنوشت و یا خود شخصآ به غور رفت تا ایشان را بدین محمد(ص) دعوت نماید با ساس این دعوت یک تعداد نمایندگان افغان  درغور برهبری شخصی بنام قیص که ازبا زماندگان افغانان درغور، سا ئول (یا تالُوت) در قرن سیزده بود بحضورپیغمبر اسلام مشرف شد و بدین اسلام درآمدند و بعد ازان جنگ های زیادی را با همراهان در راه اسلام نموده اند.

  حضرت محمد(ص) در حق هریک ازین نما ینده گان دعا ی خیر نمود و نام های شانرا پرسید و در مورد "قیس" فرمودند که قیس نام عبدانی است و اسم وی را عبد الرشید گذاشت.    

 

 


بالا
 
بازگشت