اسدالله جعفری

 

برادر وخواهر فلسطینیم،

دیروز، غرب کابل غزه امروز بود.

 

هان ای برادر! مبا دا که رایت آزادگی را بر زمین گذاری.

خواهر !چادرت رامحکم برکمر بند و دستانت را بر شانه ی خورشید علم کن.

ای کودک غزه!  از ایمان پدر فلاخون بساز واز کوهستان غیرت مادر سنگی برگیر وقلب دشمن را نشانه بگیر.

دخترک شهید غزه! سرمه چشمانت را شهادت رنگ گیسویش ساخت تا نام تو جاویدان بماند.

جوان مجاهد! اگر تفنگت را از تو گرفت ازانگشتانت تفنگ دیگر بساز، تاریخ را خاک ریز خود کن وطرح دیگر پی ریز.

مادر! نام تو شیرازه «مبارزه»،«آزادی»،«دلاوری»و«رهایی»است.پرچم آزادی فلسطین را برشانه های خویش برافراز ومبارزه را رهبری کن ودلاوران را پیشوا باش  تا رهایی برگونه شفق گل کند.

پدر! نام تواستخوان بافت«پیکار شرافتمندانه»،دولت کریمه»و«رستاخیز انسانی» است.پس درپگاه انسانیت برگوش پیکارگران غزه اذان غرور وغیرت بخوان تابرشاخه زیتون دولت کریمه شکوفه زند ورستاخیر دیگر خلق گردد.

آری ! غزه آوردگاه خدا وشیطان است.

غزه آزمون خیر وشراست

غزه تمرینی برای بازخوانی حقوق بشراست

غزه تکرار تاریخ است

این غزه است که جهان را باتصویر سرخ ورنگ سیاه ،درس انسانیت می آموزد.

غزه دیگر یک منقطه کوچکی در بیستر جغرافیای  فلسطین نیست بلکه جغرافیایی جغرافیای تاریخ است.

غزه همان صحرای محشر است وهنگامه باز پس دادن اعمال.

غزه از آن نگاه که یک منطقه عربی واسلامی است ،عرب ومسلمان را به محشر فراخوانده اند تا حساب خود را تصفیه کنند واز خندق سرنوشت بگذرند و «عمروبن عدوود»را نقش برزمین سازند ویا به قلعه های «خیبر»،گریخته پیشانی بر «پوتین»،«مرحب» بسایند ومحمد را تنها گذارند.

ازنگاه دیگر ،غزه بخشی از جغرافیایی انسانی است وانسانیت انسان هارا به داوری فرامی خواند تا به قول شیخ اجل سعدی:

بنی آدم اعضابی یک دیگرند

که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضو بدرد آورد روز گار

دیگر عضو ها را نماند قرار

تو که از غم دیگران بیغمی

نشاید که نامت نهندآدمی

ولی من غزه را از نگاهی دیگر می نگرم وهمزادی دیرینه با غزه دارم وغزه امروز همان سرنوشت دیروز من در غرب کابل است.

امروز غزه در یک تبانی بین المللی واسلامی به خاک و خون کشیده می شود ودیروز غرب کابل در یک تبانی بین الملی واسلامی به خاک وخون کشیده شد.

امروز وقتی غزه را ،رژیم اشغالگر ونامشروع صلیب سهیون اسرائل از هوا وزمین باوحشیانه ترین وغیر انسانی ترین حملات مورد تجاوز قرار می دهد وتمام معاهدات بین المللی را نادیده می گیرند وهمه قوانین بین المللی وادیانی رعایت حقوق بشر را نقض می کند،جهانیان نه تنها در برابر این شرارت ونسل کشی آشکار ،متحد نمی شوند واین رژیم ضدبشری را به داد گاه نمی کشانند بلکه ملل قدرتمند وسازمان های بین المللی حقوق بشر با اسرائل همگامی نموده ازهمه ی رفتارهای ددمنشانه وضدبشری ایشان چشم پوشی می کنند.

کشور های مسلمان وعرب ها که باید بر اساس تعالیم اسلام وشعار «پان عربیسم» ،به یاری این ملت مظلوم ومورد ستم واقع شده بشتابند ودر کنار ایشان قرار گیرند،بطور پنهان وآشکار با اسرائل همکاری می کنند .

حتی مصر، که روز گار ی به رهبری جمال عبدالناصر ،سودای نابودی اسرائل بر سرداشت وجنگ سه روزه به راه انداخت ومحور پان عربیسم،بود، امروز از یاران دست راست اسرائل است وسرسپردگی وبندگی وبردگی عرب ها در برابر اسرائل از دیدهیچ انسانی پوشیده نیست.

اما این غزه اولین واقعه تاریخی نیست که این چنین پرلایه ومتناقض نما است بلکه این تکرار تاریخ است منتها نه تکرار تاریخ در گذرگاه زمان های طولانی بلکه تکرار تاریخ در فاصله یک ونیم دهه یعنی دیروز غرب کابل غزه بود وامروز غزه غرب کابل است.

چنان که در بالا کوتاه وگویا عرض شد که غزه در تبانی نامقدس بین المللی ومنطقه ی واسلامی به خاک وخون کشیده شد،غرب کابل هم در دوران رهبر شهید وخداوندگاری برهان الدین ربانی ،با یک تبانی نامقدس وهمدلی منطقه ای وهم آرمانی اسلامی به جهنمی فوق تصور بدل شد.

امروز اسرائل از هوا وزمین غزه را زیر آتش گرفته وخروار ها بمب برسر زن وکودک وپیر وجوان فلسطینی می ریزد وجهان در سکوت مرگ بار بسر می برند ومسلمانان خود را به کری زده اند وعرب ها با عینک های دودی در کنار اسرائل ایستاده وشراب می نوشند وقهقهه سر می دهند،دیروز در غرب کابل هم همین حکایت وبود و همین داستان.

برهان الدین ربانی، حاکم خود خوانده آن روزگار، حکم جهاد علیه هزاره ها را انشاء کرد،آیت الله محسنی بر این فتوی مهر سکوت وتأیید زد،احمد شاه مسعود به چهار آسیاب رفته دست اتحاد با طالبان داد وطوق بندگی شان را به گردن آویخت واسلحه کمری خود را به نشانی وفاداری به ملا برجان داد و با طرح حمله همزمان علیه عبدالعلی مزاری به کابل برگشت وهمزمان با طالبان از هوا وزمین بر غرب کابل یورش برد ویک هفته بی وقفه شبانه روز بر سر هزاره های غرب کابل آتش بارید.

وقتی احمد شاه مسعود با طالبان همدست شد وغرب کابل را از هوا وزمین مورد بی شرمانه ترین وضد بشری ترین حملات قرار داد ،خودی های چون :شیخ محمد اکبری،سید مصطفی کاظمی،سید انوری وسید جاویدوشیخ علی جان زاهدی در کنار احمد شاه مسعود وبنده وبرده ایشان بودند واز بلندی های کوی تلویزیون، این آتش باری وقتل عام هزاره هارا تما شا می کردند وبه احمد شاه مسعود مدال قهرمانی می بخشیدند.

با این که یک هفته غرب کابل مورد بی رحمانه ترین آتش باری قرار داشت، دنیای آن روز چنان که امروز بر فاجعه انسانی غزه ،بی شرمانه چشم پوشی می کنند ،آن روز بر فاجعه غرب کابل چشم پوشی کردند.

چنان که امروز مصر وعربستان سعودی پیدا وپنهان از اسرائل حمایت می کنند آن روز هم عربستان سعودی وهمسایه های ما، از احمد شاه مسعود وطالبان حمایت می کردند.

پس غزه امروز همان غرب کابل دیروز است  وتو ای خواهر وبرادر فلسطینیم هرگز رایت آزادی وآزدگی را بر زمین نگذار چنان که دیروز مزاری رایت آزادی وآزادگی را بر زمین نگذاشت وپیکرش گلگون به خاک افتاد اما نگذاشت رایت عزت بر خاک افتد.

تو نیز نگذار که رایت زیتون نشانت برزمین افتد ویقین داشته باش که اگرچه پیکرت بر خاک افتد ، از خون پیکرت لاله خواهد رویید.   

 

 

 


بالا
 
بازگشت