شکورخوشه چين

 بداخلاقان سیاسی

 سمک عیار گفته بود: درجوانمردی روا نیست که قومی را دربلارها کنیم .

ای عیاران یاغی وبی پروا و سرکش بیا ئید که زیبائی تاریخی سر زمین مارا به معرفی بگیریم، سر زمین ما معلم و تعلیم دهنده خوب است. افراد را از کو دکی دلیرمرد و با شهامت به بار می آ ورد. این دلیر مردان بیان میدارند که این وطن زیبای ما را وطن دوستان و وطن پرستان روشن بین ، دهاقین، کار گران و معلمان ، با تراوش مغزی، با آ بله دست و پا آ بیاری کرده اند. چرا گلش را دیگران میبرند و خارش را به ما بجا میگذارند. بیا ئید برای هموطنان خود بگو ئیم که

خاک وطن میگوید: ای عیار که تو دعوای عیاری میکنی ، از من کرده عیار خوب کی است؟. ضر ب ا لمثل تان این نبود که میگفتید امانت را خاک خیانت نمیکند.

بلی برایم گل تخم به  امانت داد، تخمش را در بهاران گل زیبا  رویاندم ، دهقان درخزان برایم تخم گندم به امانت داد ، دربهار مزرعه سبز گندم برایش تقدیم کردم. اگربا غبانی برایم تخمی از درخت برایم به امانت سپرد، من برایش دربهاران هزاران نهال میوه برایش تقدیم کردم. با خبر باشید که اگرحوادث تاریخ برایم کاوه آهنگر به امانت سپرده است. اگر تاریخ اتاذ سیش را امنت داد. همین طوراگرامیر ابو مسلم خراسانی را برایم به امانت داده است. اگر پروان و مروان این دو عیار مرد بزرگ برای من افتخار بخشیده اند همین طوردردوره های دیگر عیاران دیگری، بدانید که این عیاران به امانت گرفته شده دروجود نسل جوان وبالنده به جنب وجوش مبدل میشوند.

 ولی من هم گلۀ  دارم،ازبعضی سیاست مداران بی مقدار امروزی،من خودم امانت شما میباشم شماخجالت نمیکشید به من خیانت میکنید.دست به دست به بیگانگان مرامیفروشید.  

درد تن وداغ دل ما همه از بی وطنی است. با این درد که درتن داریم، داغی که دردل داریم  چه باید کرد؟

واما این بارنباید نسل امروز: به دنبال تجربۀ شکست امان ا لله خان بر آ ید که ملاه لنگ و ملا ها و مولوی های محل حکم تکفیر اما ن الله خان را صادر کردند. وزمینۀ برای رشد جنبش دهقانی به سر کرده گی عیاری از خراسان، آ ماده گردید. این جنبش توانست که  دستان مداخله گران بیرونی را خنثی سازد. به اثر توجه عامه مردم دولت خود مختار ملی را که هیج آبی از منبع بیرونی نمیخورد، تا سیس نماید. و بعدآ نادر خان این سپه سالار نمک حرام   به بهانه دفاع از حاکمیت امانی ، طبق هدایت استعماربر یتانیای کبیر، یک تعداد خان ها و ملکان محل را رشوت میدهد و تطمیع مینماید ازان طریق قوای حشری را به منظور تصرف تاج وتخت کابل برای خود و خانوادۀ خود سوق و اداره مینماید. جنگ ملی را سازماندهی مینماید خلقهای شریف و بی دفاع را در جان هم می اندازد. و دروا پسین تلاش هایش خود به اریکه قدرت تکیه میزند. شمشیر از نیام بیرون می کشد و به قتل عام وطن پرستان اقدام مینماید ونفاق ملی را بیشتر تقویت می بخشد.

آ گاهان امور آ ینده  سیاسی افغا نستان  را درمردم سالاری میخواهند  هیچ گزینۀ دیگری وجود ندارد. شرایط اقتصادی جامعه ما بیان میدارد، شرایط سیاسی  بیانگر این حقیقت است، شرایط تاریخی کشور ما رهنمای عمل است.

ضرور نیست که به پا یتخت های کشورها سربه سجده بمانیم وبگوئیم که تو ازمن حمایه بکن من همه رابه تومیبخشم، بلیکشورهای متحارب و متعرض همیش دستان خبیث و چتل را برای مقا صد شوم خود فشرده اند. اما جوهر انسانیت با ار زش تراست نسبت به  همه قیمتی های جهان،این جوهر انسانیت است که امپراطوران و ظالمان را وادار به گفتگو مینماید.

1- آ نچنانکه ضحاک به منطق کاوه آ هنگر سر تعظیم فرود آ ورد.

2- کاریکه گاندی فقید توسط آ ن بریتانیای کبیر را وادار به تسلیم نمود.

3- و جیبۀ اخلاقی که نلسن ماندیلارا به حیث قهر مان قارۀ افریقا معرفی کرد.

چونکه

همه زاده ایم

به عشق و محبت

همه زاده ایم

نه به خشم و نفرت

مهتاب، عشق انسان،  میتابد            ابر، عشق انسان، میبارد

 در میدهد، آ فتاب، دوستی             بنیاد جنگ و کینه  را

    ای آ د م بیا بشوی                گرد و غبار سینه را

           تا که تو شوی انسان           حقیقت فراخوانده آ ئینه را      

چونکه

همه زاده ایم

به عشق و محبت

همه زاده ایم

نه بر خشم و نفرت

 همایش وسیعی که یوم تاریخی 19/4/2008 به همکاری فضل احمد «طغیان»  باقر« فرین» اما ن الله « استوار» ابراهیم سکندری ، فرید «سیاوش» خلیل « زمر» اسلم«سلیم» صلا ح ا لدین « صمیم» وآ قای «کشمی» که در شهر ایند هوفن، کشور شاهی هالند برگذار گردید . درین گرد همائی دیگاه ها ونظریات مختلفی شنیده شد. یکی میگفت که گیلاس نیمش از آ ب خالی است دیگری میگفت که گیلاس نیمش از آ ب پرا ست. یکی با ذکر خلا ها و کمبودی ها نظریا ت خو شبینانه خودرا بیان داشته است وعده دیگربا ذکر پا ینت های مثبت نظر یات بدبینانه خودرا نگاشته اند. یعنی از هرزبان کلمه دموکراسی بیان می گردید ولی گو شکانیها  وپسپسکها این جا وآ نجا نمای ازتعرض آ شکار علیه یکدیگر بود.از داستان گل محمد و محمد گل که بگذریم همه از یک گریبان سر می کشند آ نهم ((گریبان وطن))« شکل انگور، هما ن شکل است» به هرزبانی که یاد شود. و لذ تش به همان لذتی میماند که همه می خورند »حرف اساسی این است. که چنین جلسات راکی با ید رهبری نماید. که  برای ملت افغان  افتخارآفرین باشد.  ازینکه تجمع ا حزاب و حلقات به دور یک محور مطرح بحث است. اگر حزبی حاضر میگردد که این و جیبه را عهده دار شود  نمیتواند که از منافع گروپی خود صرف نظر نماید. بنآ شخصیتی را درکاراست. که به اعتلای وطن و کشور خود آماده است افتخار آفرینی نماید. 

  توپ را گول زنی: چون رو نا لد و زیدان به گول بیاندازد. رو نا لد وبا عث افتخار کشورش شد و زیدان برای فرا نسه افتخار آ فرید.

اگر در قریه امام مسجد با اهنگ گیرا قرأت نماید، شرایط و ارکان مسلمانی را به مردم نشان بدهد، نماز خوانی در آن قریه  فراوان و  بهتر است نسبت به قر یه ایکه در ا ن مسجد ملای بی عمل به امامت مردم محل سرو کار داشته باشد و صدای گیرا ندا شته باشد.

همه خانمها نمیتوا نند در مراسم عزا داری مردم را به گریه آ ورند. یگان خانم است که با آ واز گیرا و تا ثیر ناکش ، در حال گریه کردن دانه چینی مینماید، سنگ و چوب محل را به گریه کردن فرا میخواند.

این حفیظ الله امین بود که اعلان کرد ه و گفته  بود« د آ مو نه تر ابا سین پوری زمونژ خاوری دی» ما به جهانیان اعلان میداریم جشن انقلاب شکوه مند ثوررا تجلیل مینمائیم. چنا نچه که تجلیل هم کرد. بلی تجلیل ازحا کمیت نظام به معنی حمایه و دفاع ازناموس وطن است. فرارازصحنۀ تجلیل ازسا لگرد نظام به منزلۀ فرارازحفظ نا موس وطن است.

این داکتر نجیب ا لله بود درزمان آ خرین عود ت قطعات نظامی شوروی، بابیانیه گیرای خویش که گفته بود ماپل های عقبی خودرا بریده ایم اعضای حزب رابرای دفاع مستقلانه آماده گردانید.پنچ سال دفاع مستقلانه اعضای حزب شایان توجه مردم وجامعه جهانی است.

به ا ستقبال از مشی سیاست مصالحۀ ملی این ((قاسم بخش)) بود که بیت (( مسافر مسافر بیا )) را خواند و جذبه داشت از زبان شخص دوم خوش آ یند نیا فتاد.در اروپا در طی یازده سال نشست ها و گرد همائی ها هیج جلسۀ را آ درس گرفته نمیتوا نم که به ما نند جلسۀ نهضت میهنی ترقی و تعالی افغا نستان که بتاریخ/        /       /  در شهر ار نهم کشور شاهی ها لند بر گذار گردیده بود. با عظمت و نیرو مند بوده باشد .جلسۀ که رهبری آنراجناب محترم بشیر بغلانی به عهده داشت. و جناب محترم بغلانی به سوا لات حاضرین چنان پاسخ ارایه میداشت گو یا که عثمان لندی در کورس ریاضی و فزیک در س میدهد وآماده به پاسخ میباشد. بلی آ قای بغلانی را تا جا ئیکه من می شناسم، قبلآ د رجمله اعضای رهبر ی سازا فعا لیت داشت. فعلآباهیچ حلقه وسازمان سیاسی تعهد نبسته است وندارد.شخصیتی است که خصلت جوان مردی وعیاری ازسیمایش فوران میکند.  او یگانه کسی است که نسبت به سائرین با سرویک گردن ازموقف بی چون چرای  حاکمیت دوران حاکمیت ((خانوادۀ جنبش چپ )) به سویه مطبوعات ملی و بین ا لمللی دفاع کرده ومیکند. نسبت به بعضی ها درسیاست وارد است. سیاست کردن دیگران رامیداند. ومیداند  که این کشتیرانهای سیاسی، کشتی را به کدام بندرگاه توقف میدهند و میگو ید که درین معا ملات ومعادلات باز هم ملت بی چارۀ ما قربانی میدهند و میگوید اگر حریفان بخاطر حفظ آبروی خود که درمیدان سیاست با خته اند حا ضراند بخاطر گرفتن یک پست وزارت وطن را به اجانب بفروشند کارعا قلانه نیست. برای شان میفرماید نو کری بیگا نگان را نکن ، خدمت کردن به مردم شجاعت و دلیر مردی کار دارد. بفرمائید این پیشه را اختیار نمائید. پیش قراول مردم خود شوید. ملت افغا ن  آ نقدر شریف و مهربان وبا وجدان اند که درمقابل اند ک ترین عمل انسانی بخاطر انسان، از  سروجان ومال خودتیر میشوند. نرو خودراریکلام نکن، نوکربیگانه نشو، دست به کارسازنده گی بزن،راه نجات انسان افغان را پیشه کن وجای دیگرا شاره میدهد« که خوشه چین یگان وقت به تما شا چیان حوادث میگوید به این دیوارپوسیده و فرسوده تکیه نکنید عمر خودرا به پا یان رسانیده است. دارد که چپه شود وباعث قتل شما میگردد». به مانندبعضیها سیاست بازنیست. بلی! به عقیدۀ من: سیاست سالم عبارت ازشیوه بهترزنده گی کردن انسان ها در جامعۀ بشری است.

   اگرقرارباشد که کاری برای تشکل واحد سیاسی ویا جبهه مردمی  به راه انداخته شود.باید ورود اشخاص وافرادبا کیفیت و با صلاحیت درکمیته از محاسبه جدا نباشد« چهل ملا ویک بارپخته» نشود ازهرحزب سیاسی وحلقات یک یک نفر واز شخصیت های مستقل پنج نفربرای پیش برد کارباحلقات واحزاب سیاسی کا فی است. اگرحرفی روی تعداداعضا از یک حزب  باشد این خودش دلالت به بی اتفاقی مینماید گویاکه حزب خودش ازاتفاق ویااتحادلازم برخوردارنیست. ما تجارب زیا دی را از وحدت ها به دست داریم، از هر حزب سیا سی یک نفر  که مورد پسند رهبری آ ن حزب باشد. از تعداد افراد زیاد حرف ها وگپ های زیاد به وجود می آید، نتیجه به صفر تقرب می کند.  فکر میشود که حرف زدن زیاد باعث نجات مردم و آبادانی کشورنمیگردد تجربه به اثبات رسا نیده است. که هرحراف ولافوک سرش از کلکین بیگانه بیرون آمده است.

بد اخلاقان سیاسی نمیتوانند که بد اخلاقان سیاسی راتربیت سالم نمایند. ایجاد جبهه و یا تشکیل وا حد سیاسی در صورتی امکان پذیر است که به این نوشتۀ جناب دستگیر نایل تو جه شود. (( باید اعتراف کنیم که همه گروهها واحزاب در 30 سال اخیر جنگ افغانستان،هم شهید وقهرمان دارند وهم ندارند.چرا که ملت وکشور خود را درنتیجه اختلافات درونی،اید یولوژیک ومیان گروهی تباه ونابود کرده اند.واگر دارند هم، صرف برای قبیله و قوم وحزب خود دارند.اما برای تمام مردم افغانستان،کدام قهرمان و رستم داستانی ندارند.! کی حق دارد بگوید که عبد العلی مزاری، برای ملت هزارهء ما، با آن بیرحمی ونا مردی ایکه کشته شد،شهید وقهرمان نیست؟ دوکتور نجیب الله که با توطیهء خارجیها با قساوت وبیرحمی ایکه کشته شد،برای حزبش قهرمان و شهید نیست؟ احمد شاه مسعود که با توطیهء القاعده و خارجی ها کشته شد،برای برخی ازمجاهدین وهمسنگران مقاومت اوشهید و قهرمان نیست؟حتا حفیظ الله امین که یک بر چهارم نفوس کشور را به زندان وگورستانها فرستاد با یورش قوای خارجی (روسها) یک رهبر برحال وقانونی درقصر تاج بیک بقتل رسانیده شد، برای هواخواهانش،قهرمان وشهید نیست؟ کی میتواند نقش رهبری  چهاردههء اخیردر جنبش چپ ودموکراتیک ببرک کارمل را با مبارزات خستگی ناپذیرش ،نادیده انگارد که تا پایان عمرش بدون زر اندوزی واستفاده ازمال وسرمایه ء ملت با دست های خالی و سرفراز، از دنیا رفت.ومحمد طاهر بدخشی، آن یل گردن فراز واسطورهء مقاومت را که ریشه های اندیشه های ملی را ابیاری کرد و برسر همان آرمانهای بزرگ وانسانی اش جان باخت برای مردمش وجانبازان آرمان هایش شهید وقهرمان نباشد؟!! با لآخره کی گفته میتواند عبد ا لمجید کلکانی که تو سط عمال بیگانگان به شهادت رسید از جمله عیاران نیک نام وقهرمان به یاران ورفقای همسنگرش نیست؟)).یعنی که به قهرمانان همه اقوام قبایل،مذاهب وجریانات سیاسی کشورمان افغا نستان احترام گذاشته شود.  

بلی عیارا ن با درک ازین مطلب که میگو یند سر نوشت اصلی کشور را مردمان با ثبات و با ایمان و با اراده گره میزند. نه مردمان کا سه لیس دودل نیمه راه نمک حرام ،خود کش بیگانه پرور، ازینکه سیاست ها نظر به انکشافات و تکنالوژی معاصر به گو نه دیگر در شرف تکوین است. و بازار عرضه و تقا ضای جهانی این روند را تعین مینماید نه شخصیت ها و دو لت مداران. گزینۀ دیگر ی وجود ندارد که همه به یک آ واز نگو ئیم با آ نکه ما در گذ شته میان هم اختلافات دا شتیم، واین اختلافات با عث این گردید که همه پیش قرا ولان و قهرمانان  به اشاره انگشت بیگانه جام شهادت بنوشند. روی این دلیل است که  عیاران  دستان کسانی را برای سا زنده گی  فشار میدهد که ازمواضع قهرما نان خود یک سا نتی عقب نرفته اند.تقاضاهای وجود دارد که در سیاست گذاری های بعدی بخاطر نجات وطن و ارمان های بیکران گر سنه های وطن مان متفقآ دست به کار شویم.

 


بالا
 
بازگشت