عبدالرووف ليوال  حسين خيل

 

  

خر هم حمله استشهادى نمود

 

خوانندۀ گران قدر ، واقعاتى که در يک هفتۀ اخير در شهر کندهار اتفاق   افتاد، من را آنقدر عُقده مند و متاثر نموده  که مجبورم ساخت تا به تحرير چنين الفاظى ناسزاء بپردازم.

هفتۀ قبل حدود سى تن از هموطنان لغمانى ما که همه جوانان و مزدورکاران بودند   جهت يافتن کار ، مزدورى و غريبى از طريق هلمند و نيمروز به ايران مى رفتند. که با تاسف در مسير راه در ولسوالى ميوند ولايت کندهار از موتر ٣٠٣ پايين و بعد از دو روز زندان به شکل فجيعى سر بريده شدند،تحت رگبار کلاشنکوف قرار گرفتند و طورى که ديده شد ، بعضى آنها که پاها و دست هاى شان بسته شده بود، بصورت بسيار وحشيانه به شهادت رسيدند.

هموطن عزيز! اگر منحيث يک انسان در جيب خود لحظۀ فکر و غور نماييم ، وجدان کدام انسان و مسلمان که نميتوانيم مرتکبين اين جنايت را دراين قطار حساب نماييم اينگونه عمل فجيع و دور از انسانيت را انجام خواهد داد؟

ضمناً در تعقيب خبر مذکور که از طريق رسانه ها پخش شد، آن بود که خرى بيچاره ( حيوان مظلوم) که بمراتب کرامت و حيثيت بالاتر را نسبت به قاتل لغمانى ها دارد.

  به حملۀ استشهادى مجبور و مواد انفجارى بالايش تعبيه و انفجار مى نمايد که يک پوليس را در همين شهر کندهار ميکُشد و دوى ديگر را مجروح ميسازد.

سوال در اينجاست که مزدورکاران لغمانى ما کدام مرتبۀ اخروى را بخود مى برند، حمله کننده هاى انتحارى چه اجرى نصيب ميشوند و حيوان بيچاره که خود فکر ميکند که از من کرده خر تر هم انسانانى هستند که همنوع بيگناه خود را به شهادت ميرسانند کدام مرتبه منحيث مخلوق خداوند دارد؟

جواب اين سوال ها را مى گذاريم به صاحبان عقل سليم و کسانى که صلاحيت جواب به آن را دارد، ولى دراين روز ها خون افغان نسبت به زنده جان هاى جهان ديگر مباح ترشده، کُشتن حدود ٣٠  تن از افغانهاى مظلوم وبيگناه در بمباردمان هوايى دوستان خارجى ما در نادعلى هلمند ، کُشتن ٩ تن اردوى ملى در بمباردمان خوست که طالبان اين دوستان ما را خر ساخته بودند  به اين معنى است که در تاريکى شب از جوار قرارگاه اردوى ملى بر طيارات آنها شليک نموده و خارجى هاى خر صفت   بدون   درک اينکه بدانند طالب است يا اردوى ملى ، آنها را بمباران نمودند .

اينهاى که توسط طالبان فريب داده و خر ساخته شدند به هر دو بمبارد و کشتار هلمند و خوست جسورانه اعتراف هم نمودند ولى از همه بد تر حادثۀ که شايدحتى خران هم به چنين انسانها حکم خر   نمايند، کُشتن مزدورکاران اهل لغمان است.

آن مزدورى که پدر محاسن سفيدش  کرايۀ انتقال ميت پسر جوان خود را به لغمان ندارد،از بابت مرګ پسرش دولا گشته ومادرى که دو فرزند و جگرگوشه اش دراين قتلگاه شهيد شده به چشم گريان و پاش دادن خاک بر سر ميگويد، فرزندان مزدور من که افتخار مزدورى يک ايرانى را هم نصيب نشديد و به آرمان آنروزى که براى شما در کوره هاى خشت پزى کارى پيدا شود شهيدشديد. و کنون پول تکفين شما ها را هم ندارم، زيرا حتى براى کرايه راه شما پول قرض نموده بودم ، وا فرزندان غريبم، چه کنم!!

هموطن بخود بيا !هفت هزار نيروى انگليسى در جنوب و جنوب غرب و انديوالان مايکل سيمپل و اشداون عمداً اين فضاى اختناق و ترور را توسط کاسه ليسان چون منصور داد الله به وجود مى آورند.

و آنها هم به خاطرى که اگر احياناً توطيۀ ديگرى که به ميانجيگرى سعودى و پاکستان در راه است، موفق شود، اين ها در نزد مردم افغان آنقدر وحشى معرفى شوند که بعد از استقرار رژيم وابسته به آنها بعد از از توطيه که احتمال دارد کامياب شود، اين وحشت در فکر فرد ، فرد افغان پيش از پيش تزريق شده باشد.

ودر آن وقت کسى صداى خود را هم کشيده نتواند و از ترس هيچ اقدام عليه رژيم اختناق نه نمايد.

ولى دريغا که افغان در آن زمان آنقدر ضعيف خواهد بود که به جزء از ذات اقدس الهى ديگر کسى نباشد او را يارى رساند.

دلچسپ اين است که در شهر مهتر لام لغمان بمناسبت شهداى لغمانى ماتم اعلان ميگردد، ولى حکومت، پارلمان، افغانهاى ديگر مقيم اين اقليم درنده آنقدر روحيۀ انسانيت و صله رحمى ندارند که بگويند ما هم دراين ماتم شريک هستيم.

و ما افغانها چقدر از عواطف انسانى، اسلامى و وطنى به دور نگهداشته شده ايم، آن وطندوستى ، اسلام دوستى و جوانمردى افغانى چه شد!!!

عبدالرووف ليوال حسين خيل

###

 


بالا
 
بازگشت