مهرالدین مشید

 

فراخوانی بزرگ برای تصفیۀ حساب زمامداران درراستای انتخابی  اصلح

 

حالازمان آن فرارسید ه است که مردم زمامداران خویش رابه سکوی هرچه شفاف حسابدهی بکشانند وبافراخوان بزرگی ازآنهاخواهان عدالت شوندتایخبندانهای این همه شایدهاونشایدهادرهاله یی ازانتظارکه بمثابۀ اشباحی درذهن آنهاسنگینی مینمایند،دست کم اندکی ذوب شوند

دراین شکی نیست که زمامداران بیش ازهرچیزی ازحسابدهی شفاف وواقعی درهراس اندوبرای جلوگیری ازآن ازهرموسیلۀ جایزوناجایزاستفاده مینمایندوبرای توجۀ نارواییهای خود تاریخ رابراویتی وارونه میخوانندودرتاریکترین زوایای آن جزدغدغه یی برای حفظ ودوام قدرت خود چیز دیگری رانمی جویند،بویژه سیاستمداران نامجووکامجوکه درکتیبۀ روزگاردرهراسطوره وسمبولی مصداقی برای توجیۀ سیطرۀ ناروای خودبرمردم راجستجومینمایند. هرگزازاین باکی ندارندکه برای توجیۀ قدرت ناروای خودازچه وسیله یی ترفندآلودبهره بگیرند،چه کسانی رابه استخدام خودبگمارندوبرای مشروعیت بخشیدن قدرت خودازحق سکوت دادن به حادثه سازان تاریخ نیزباکی ندارندتادرفضای قارقارتبلیغاتی زاغان آنهابازهم نفس های تازه بکشندوبالافیدنها وبافیدن های میان تهی ونابجاووعده های ناتمام خودمردم رابه استفراغ بیشتروادارند. باهنجارزداییهاوهنجارشکنیهای بیباکانه همه چیزرابه تحریف میکشانند، برای کتمان واقعیتهای موجودوروپوشی نارواییهای خودفسادراهرچه بیشتردامن میزنندوچنان توسعه میدهندوعام میسازندکه حتابقولی میخواهند،فسادراچنان دررگه های پرقدرت دولتی چون قضا، سارنوالی ،پارلمان وقوۀ اجرائیه گسترش بدهندوعوام زده بسازندتابگونه ییکه فسادبه بدترین شکل آن به سنت مبتذلی مبدل شودکه حتاغیث وثمین کردن حق وباطل درترازوی انصاف زیرسوال برود ؛زیرااینهادراخرین تحلیل ازحسابدهی شفاف وواقعی هراس دارند وازرویارویی بادادگاۀ مردمی سخت میترسند .

گرچه هدف اصلی این مقاله بحث برسرحسابدهی حامدکرزی وشرکای قدرتش اززمان ادارۀ انتقالی تااکنون میباشد؛ولی بیرابطه نخواهدبودتاپیش ازآن که مروری برحکومت شش سالۀ حامدکرزی صورت بگیرد، اندکی اشاره به این شودکه سقوط طالبان که مردم ماآنرافال نیک گرفتند، آیاشربودیاخیریاآغازی میمون بودیانامیمون یاآغازی بودکه سرانجامش خونین ترازگذشته وعواقب آن بمراتب خطرناکتروپیچیده ترازگذشته ویااینکه دولت طالبان برای مردم ماباهمه ابعادش چه درحوزۀ نظامی ،سیاسی ،اجتماعی وامنیتی یک پدیده یی بصورت کامل بیگانه وغیرقابل پذیرش بودویاتاحدودی قابل پذیرش .

یااینکه آیابعدازمقایسۀ نظام طالبان باهمه زشتیهایش بانظام کنونی باهمه زیبایی هایش دریک بحث کبراوصغرای منطقی ونتیجه گیری ازآن به چه کبراوصغرای شرطی منطقی جدیدی نایل آمد که در"تالی" آن نتایج قناعت بخشی راجستجوکردودرقیاس منطقی یی تازه باسره وناسره کردن رشتیهاوزیباییهای هردونظام به نتایج مطلوبی دست یافت که دریک معادلۀ سیاسی جدیدقابل بازخوانی ومداقه باشد.

کارشناسان سیاسی بدین باوراندکه هرگاه حادثۀ یازدهم سپتمبربوقوع نمی پیوست،اوضاع نظامی وسیاسی  جهان به شکل فعلی آن نبود،درواقع سناریوی یادشده ناقوسی بودکه که بزرگترین سوقیات نظامی سبک وسنگین امریکارابعدازجنگ دوم جهانی به بیرون ازسرحدات این کشوربه نواختن درآورد. این سناریوی متاثرازفلم های هالیودبه گمان اغلب بهانه یی بودتاکشورهای آسیایی یکی پی دیگری به اشغال امریکادرآید. دراین سناریوافغانستان بحیث انتخاب اول ،عراق بحیث انتخاب دوم وشایدهم باآماده شدن شرایط برای بهانه های جدیدایران ، سوریه وکشورهای دیگرخلیج یکی پی دیگربرگزیده شوند. این سناریوی حیرت آوروشگفت انگیزکه میتوان آنرالوکوموتیف یامحرک اصلی ویابه تعبیرکیمیایی آن کتلست(سرعت دهندۀ تعامل) تمام عیارتهاجم امریکابه منطقه خواندکه برای عملی شدن رویاهای دیرینۀ خودزیرنام طرح خاورمیانۀ بزرگ  باسازوبرگ نظامی تادندان مسلح یی سوقیات نظامی خودرابه منطقه عملی  گردانید. باپیاده شدن این طرح امریکافرصت خواهدیافت تابه اطراف کشورهای زیادی شامل عراق ، سوریه ، مصر، ترکیه ،ایران ، افغانستان ،سعودی وکشورهای دیگرخلیج حلقۀ امنیتی وسیع وگسترده ییراایجادنمایدوبابدست گرفتن سرنوشت این ملتهابرمنابع مهم زیرزمینی نفتی وگازی کشورهای یادشده شکم اندازد. هدف اساسی ازاین طرح دستیابی غرب بویژه امریکابه منابع سرشارزیرزمینی منطقه است که جنگ نوین امریکادرمنطقه رامیتوان باتفسیرجدیدی جنگ نفتی خواندکه گرداننده گان اصلی آن شرکتهاوکمپنیهای بزرگ نفتی جهان میباشد.

امریکابرای رسیدن به اهداف استراتیژیک خوددرمنطقه هرگزباکی نداردکه هرروزی درآن صدهاانسان مسلمان شرقی بخاک وخون کشانده شوندوده هاقریه وشهربه آتش کشیده شوند؛زیراهدف اصلی امریکاسرمایه گذاری برسرچاهای نفتی است که به هرطریقی ممکن به آنهابایست دست یابد. امریکابایدتاآخرسال 2008بایددرحدود800ملیارددالررادرجنگ عراق وافغانستان هزینه نماید وبه گفتۀ مقامات سنای امریکاشایدتاسال 2015به 2100ملیارددالربلندبرود

پس ازسقوط طالبان مردم افغانستان امیدواربودندکه روزگاربدآنهابپایان رسیده است وروزگارمیمون وسعادت بخشی پیش روی آنهادرحال آمدن است .مردم ماباخوشباوریهای زایدالوصف برخاسته ازفضای نظام طالبانی درکشورزیادامیدواربودندکه به اصطلاح بازانوزدن شترهای سفیدامریکایی درعقب خانه های آنهاروزگاربه کام آنهاخواهدچرخید. مردم بااین خوش بینیهای ناشیانه سقوط طالبان راجشن گرفتندورقص کنان وپایکوبان ازآن استقبال بعمل آوردند؛ولی بیخبرازاینکه روزگاربدتری به استقبال آنهادرحال شتافتن است ،برنامۀ جدیدی به بدرقۀ آنهامیشتابدوقربانی بزرگتروتازه یی بارنگ وبوی دیگری ازآنهاخواهان است؛زیرادیگرزمان پروژۀ طالبان بپایان رسیده بودوگرداننده گان آن به مثابۀ اژدهای هزارسروهزارپابگونۀ دیگری قامت کشیده بودندوسازوبرگ دیگری رابراه افگنده بوند.

شایداین خوش بینی مردم نسبت به تحول تازه درکشورازآن سرچشمه گرفته بودکه طالبان خودرادرمرکزاهداف استراتیژیک امریکامیدیدندوفکرمیکردندکه امریکابرای همیش آنهارادرمحراق سیاستهاوپیشقراول زدوبندهای سیاسی خودبرگزیده است وچرخ براه افتاده رابرای همیش بپای آنهابحرکت درمی آورد؛ولی خبرنداشتندکه روزگارآنهادرپروژۀ دورمدت امریکابپایان یافته است وبالاخره درمیان این همه شک وتردیدهاطالبان درظاهرازصحنۀ فعال سیاسی کشوربدورریخته شدند. ادارۀ موقت که مهندسی آن دربن ازطرف غرب بویژه امریکادربن ریخته شده بود، بریاست حامدکرزی ازطرف امریکا برمردم افغانستان تحمیل شد، این اداره موردحمایت واستقبال شتاب آلودمردم ماقرارگرفت. این دوره راکه میتوان ماۀ عسل زمامداری حامدکرزی درکشورتلقی کرد.البته صرف ازاین جهت که گرچه شکم مردم خالی بود؛ولی دست کم امنیت درسراسرکشورتامین واوضاع اجتماعی روبه بهبودی میرفت وازجنگ باطالبان خبری نبود؛زیرادراین دوره طالبان درآنطرف خط دیورنددرتبانی بادستگاۀ استخبارات پاکستان بصورت مخفیانه سخت مصروف استحکامات نظامی وپایگاه های تربیه ، تجهیزوتمویل خودبودندتاتوانستندپایگاه های نیرومندی رادوزیرستان ایجادوکویتۀ پاکستان رابحیث مرکزفرماندهی خودبرگزینند؛زیراکویته مقراصلی رهبران طالبان به شمول ملاعمر رهبرآنهابود.

دولت کابل هم باخوش باوریهای ناسنجیده بخواب خرگوشی فرورفت واحیای دوبارۀ  طالبان رابه هیچ گرفت ، طالبان هم ازفرصت استفادۀ اعظمی کردندودولت کابل راموقع دادندتاسرگرم کارهای سیاسی وتبلیغاتی خودشود. شش ماه ازعمر ادارۀ موقت سپری شد، زمین های دولتی وشخصی درولایات بویژه دراطراف شهرکابل بوسیلۀ قوماندانهای نظامی وهمدستان آنهاغضب شدودولت حامدکرزی هم بگونۀ حق سکوت دهی دربرابراین تهاجم بیرحمانۀ فرماندهان ورهبران بلندپایۀ جبهۀ متحدملی مهرخاموشی برلب نهاد. اینهاتوانستندتابه همکاری نزدیک شهرداری کابل وپولیس زمینهای یادشده راغضب وبه مردم بفروش رسانیدند. این زمانی بود که مافیای زمین درکشورتازه شکل میگرفت.

این چوروچپاولهابه شدت ادامه یافت تاآنکه نوبت شیرپوراین ساحۀ تاریخی ویادگارخاطرات مجاهدین ملی وقایدین آزادی رسید . البته جاییکه هنوزهم درفضای آن فریادهای هیبت آلودوزیراکبرخان برضدمکناتن طنین اندازاست ،صدای شرنگ شرنگ شمشیرهای آخته وغضب آلودوزیراکبرخانهاازآن شنیده میشودوفریادهای شرشرخون مکرآلود مکناتن گویی ازگلوی اودرطنین است ، بصورت بیرحمانه یی موردتهاجم قرارگرفت واین بنای تاریخی آن همراه بامنازل رهایشی محرومترین قشرجامعۀ ماویران شدکه سیلیهای بصیرسالنگی قوماندان آنوقت امنیۀ ولایت کابل وبیانات عالمانۀ تاج محمد مجاهدمبنی براینکه کسانی درشیرپورمیتوانندزمین داشته باشندکه حداقل اضافه ترازیک صدهزاردالرامریکایی داشته باشند، درکوشهای ساکنین محلی واصلی آنجادرطنین است . بالاخره این ساحۀ تاریخی مهم میان رهبران وقوماندانهای جهادی ،شاه طلبان ،لیبرالها،اطرافیان حامدکرزی ومقامات بلندپایۀ دولتی توزیع گردید وتوزیع نمرات رهایشی شیرپوربرای اولین باربصورت سمبولیک وحدت گروه هارابرمصداق تمثیل جاودانۀ مولانای بزرگ درمثنوی ماندگارکه بگونه یی پرده ازوحدت وعطوفت خیلی ازسگهابرداشته است ، به نمایش گذاشت وبشکل آشکاری پرده ازسیمای اصلی نظام رابرانداخت وهویت واقعی آنرابرملاگردانید.

درواقع این نقطۀ عطفی بودکه مردم بصورت آفتابی بی اعتنایی ، بی تفاوتی وضعف ادارۀ جناب حامدکرزی رابه تماشاگرفتندودریافتندکه اصل هدف مبارزه باتروریزم درقاموس "سیا"وحامیان آن  چه معنایی دارد. این حادثه بیانگرآن بودکه فسادوخودسریها به چه میزانی گسترده ترازهرزمانی دردستگاۀ حاکمیت کرزی لانه کرده است وهرآن درحال توسعه یافتن است؛ولی فریادرسی نبودکه به فریادهای مظلومانۀ این کشورلبیک بگوید. باآنکه همه چیزرامیدانستند؛ولی آنطوریکه بایدعمل میکردند، آنطورعمل نکردند. بیجانخواهدبوداگراینجااشاره یی به قصۀ آقای هیوادمل مشاورفرهنگی آقای کرزی شود که روزی ازاودردفترمجلۀ صبادرموردنحوۀ توزیع نمرات رهایشی ازطرف شهرداری کابل پرسیدم . اوبجواب پرسش من حرف ازدوسیه یی یه میان آورد که درآنزمان درریاست دولت موجودبود. وی علاوه کردکه درآن دوسیه اسنادی وجودداردکه دربرابرهرنمره زمین چندهزارافغانی ودالرمقامات شهرداری کابل ازمردم رشوت میگیرند.

بعدازاین حادثه هرگونه امیدواری مردم برای رفاه وآسایش درکشورازمیان رفت ودولت راکابوسی یافتندکه برروان آنهاسخت سنگینی میکندوبس. باآنهم مردم لحظه شماری میکردندکه امروزیافرداحامدکرزی قراروعده های خوددست به اصلاحات خواهدزدوآنهاراازشرشرکای قدرتش برای همیش خواهدرهانید؛ولی متوجه شدندکه باگذشت هرروزدرسایۀ عزل ونصب وی رشوت خواران ومفسدان دردستگاۀ اوفربه ترمیگردندوبه مقامهای بالاتری ارتقامییابندوبه ساده گی دریافتند، به هرسرعتی که فساددردستگاۀ دولتی افزایش مییابد،به همان میزان بربی تفاوتیهای مقامات بلندپایۀ دولتی تاشخص اول افزوده میشد. همزمان به آن برخشم وانزجارمردم نسبت به نظام روبه افزایش میرفت ،طالبان هم بااستتفاده ازفرصت به تدریج ازپایگاه های خودازانسوی سرحدبیرونترشدندوبه استقامت ساحات جنوب ،شرق وجنوب شرق کشورپراگنده شدندودرنتیجه هرروزبیشترازروزدیگربه نفوذخودتاعمق کشورافزودندتاآنکه بدروازه های کابل وبالاخره درحدودیک کیلومتری ارگ ریاست جمهوری حضوربهم رسانیدند.

بهرحال کارشناسان داخلی وخارجی علت اصلی توسعۀ ونفوذطالبان درکشوررامدیریت ضعیف ،ناسالم وفسادآلوددرکشورتلقی میدارندکه به توجهی بیش ازحدآن نسبت بزنده گی مردم عادی هرروزبیشترازروزدیگربرلانه های فسادبه اشکال گوناگون آن درکشورافزوده شد . حامدکرزی هم باتفویض پوستهای دولتی به اشخاص معین بگونه یی قدرت رابه انحصاراشخاص انگشت شماری درآورده است وبه یا کارچنان ادامه داد وآهنگ آنرامهمیزکردکه هرنوع امیدواری برای اصلاح اداره درکشورراازمیان برد.

بالاخره این بی تفاوتیهای مقامات اول دولتی راه رابرای کارکنان بلندرتبۀ دولتی وشماری استفاده جویان دیگر مساعدگردانیدتاهرچه زودتروپرشتابتربه پرکردن جیبهای خودبپردازند،صاحب سرمایه های بادآوردۀ فراوان شوندوبگونۀ سمارقی چنان پولداروثروتمندشدندوچنان صاحب آرگاه وبارگاۀ بیحساب شدندکه شایددرسطح دنیاکمتردولتی راسراغ گرفت که زمامدارانش گوشت وپوست مردم خودرا به این سرعت نوش جان نمایندوفربه ترازهرگوشت خوارآدم نماشوند.  

تنهامدیریت ضعیف وناکارانیست که کشوررابه فسادوبی بندوباری کشانده است ؛بلکه عوامل دیگری چون نبودامنیت سراسری و نظام متمرکزوحاکمیت نیرومند مرکزی درکشوردرکنارمدیریت ضعیف وناتوان سبب شده است تاگراف  فساددرکشورحتاریکاردجهانی راثبت نماید. عوامل گوناگونی چون مدیریت ناتوان ، نبودنظام متمرکزونیرومند، عدم امنیت سراسری درکشورزیرچترنیروهای خارجی همراه باخشونتهای پیهم وکشتارصدهاانسان بیگناه به بهانه های مختلف چنان دست بدست هم داده اندکه همه چیزبیدادمیکندوچون اختاپوتی برروان مردم ماسنگینی میکند. چنین فضای مرگبارراه رابرای آنهایی بازترگردانیده است که درتاریکیهای وحشتزای آن به چوروچپاول بپردازندوبه شکارخودبپردازند. حضورنیروهای خارجی درکشوروحملات آنهابه اهداف ملکی وزدبندهای آنهاباگروههای مافیایی قاچاق موادمخدروکمپنیهای ساختمانی وامنیتی نه تنهابدامنیهای رادامن زده است وحضورقوای خارجی رادرکشورسخت زیرسوال برده است؛بلکه روزتاروزبه نارضایتی  مردم نیزافزوده است ،درتامین امنیت نه تنهاکه بیش ازهرزمانی کوتاه آمده اندبرعکس بربدامنیهای سراسری درکشورنیزافزوده اند. چنانچه چندی قبل "فیلیپ آلستون" گزارشگرخاص شورای حقوق بشرسازمان ملل متحدبعدازبررسی وتحقیق درموردچگونگی کشتارغیرنظامیان افغان بدست نیروهای خارجی ومخالفان مسلح دولت مرکزی کشور،این موضوع راتکاندهنده خوانده است. وی همچنان دراین گزارش اازفعالیتهای شبکه های استخباراتی کشورهای خارجی درافغانستان نیریادآورشده است. وی باآنکه ازمعرفی آنهاخودداری کرده است ؛ولی گففته است که مسؤولیت های بلنددولتی رابعهده دارند.(1) حضوردرازمدت نیروهای خارجی درکنارسیاستهای تکروانۀ امریکاوعقدقراردادهای یکجانبۀ این کشورباافغانستان  زیرنام پیمان استرتیژیک نه تنهاتنش های داخلی راافزایش داده است ؛بلکه روبط افغانستان راباکشورهای همسایۀ آن نیزدچارچالش گردانیده است ورزبروزبه نگرانیهای همسایه هابویژه روسیه نیزافزوده است . چنانچه ضمیرکابلف ،سفیرروسیه درکابل طی گفت وگویی به نیروهای ناتودرموردتکراراشتباه های شوروی درافغانستان اخطارداد. وی افزودکه تکراراشتباه به بهبوداوضاع کمک نمیکند، ریشۀ این اشتباهات رابایدجستجوکردوباشیوۀ بهتری تصمیم گرفت. وی این سخنان رادربه مناسبت بیستمین سالروزآغازخروج اولین کندک نیروهای شوروی سابق ازافغانستان مطرح کرد. روسیه درگذشته هم به غرب اخطارداده است که اگرمبارزه باتروریزم درافغانستان اهداف دیگری رادنبال کند، این مسأله عکس العمل روسیه رابدنبال خواهدداشت. (2) همچنان دربیستمین سال تجلیل ازخروج اولین کندک نیروهای شوروی سابق ازافغانستان "جنرال باریس گروموف"که فرماندهی این نیروهارابعهده داشت واکنون والی مسکومیباشد،جنگ ده سالۀ افغانستان واتحادشوروی سابق رااشتباۀ جبران ناپذیزخواند. وی طی پرسشی گفت :"من تصورمیکردم وحال هم تصورمیکنم که جنگ بزرگ وشگرف شدۀامریکاتابه حدزیادی مشابۀ به اشتباۀ سیاسی جبران ناپذیرمقامات اتحادشوروی سابق است."(3)این موضوعات خودبخوددرافزایش فسادنقش وسیع  وغیرقابل انکاری داردکه سردرگمیهای بارآمده ازآن رده های بالای دولتی رابه نحوی دچاربلاتکلیفی نموده است وتنهادغدغه ییکه دارند، این است که چگونه وبه چه طریه یی جیب های خویش راپرنمایند.

اقتصادبازاردرکشورجنگ زده وویران افغانستان که هنوزقانون خان سالاری درآن حاکم است وهرگونه شرایط مساعدبرای اینگونه اقتصادرانداردوبصورت قطع نه تنهاابزار،زمینه ها، امکانات ومحیط برای فعالیت همچواقتصادآماده نیست ؛بلکه هنوزفرهنگ این بازاربخوبی واردکشورنشده است وهمچنان قوانین ثانوی ییکه بتواندجلوخودسریهارادراین گونه بازاربگیرد،درکشورموجودنیست. بنابراین اقتصادبازارهم وسیله یی شده است دردست مافیاهای اقتصادی تادرتبانی بامقامات عالیرتبۀ، دولتی دریک زدوبندناجایزونامشروع دست به هرگونه احتکاروجعل کاری بزنندتاچگونه میتوانندجیب های مردم رابیرحمانه خالی نمایند. باافزوده شدن اقتصادبازارآزاددرقانون اساسی کشوردولت توانایی کنترول بربازاررابکلی ازدست داده است ومیدان برای غارتگران داخلی وخارج خالی شدتا هرطوریکه بخواهند، توسن آزمندانۀ خودرابرگلوی مردم ماتیزتربرانند. این موضوع راه رابرای کسانی بازنمودکه باچنگ زدن به قانون یادشده تصدیهای دولتی راارزانترخریداری نمایندودریک زدوبندغیرانسانی وناعادلانه بامقامات دولتی باامتیازبدست آوردن فیصدی سهم درتصدی یادشده واردمعامله شوندوحتامقام اول دولتی راچنان غافلگیرنموده اندکه تنهانظاره گرباقی بمانندوبس وباچشمان خودنابودی ملت محرومی رابه تماشابگیردوبااین حرف که گویا"ایلادادنی نیستم " برچشم مردم خاک اندازدوخوددلخوش نماید. طرح قانون اقتصادبازاردرکشوری چون افغانستان زخم ناسوردیگری است که درگسترش فسادتارگه های پایین اقتصادی کشورلنگرانداخته است .

شیوع فساددردستگاۀ دولت نه تنهاآنرادربرابرمبارزه باتروریزم یاری کرده است ؛بلکه آنرادربرابرمبارزه باکشت ،  ترافیک وقاچاق موادمخدربیشترتضعیف نمودوحتازمینه رابرای نفوذ وسیع مافیای موادمخدردررده های دولتی بازکرد. چنانچه مقامات دولتی تاحال چندین باراین مسأله راافشاکرده اند؛ولی هربارباخاک انداختن بچشم مردم ازافشای آن خودداری کرده اند. این درحالی است که درکاروبارموادمخدرمقامات ارشددولتی بشمول وزرا، معینان ، والیها، قوماندانهای امنیت وسایرکارکنان دولتی دست دارند. مطبوعات ورسانه های کشورهرآنگاهی ازاین معاملات پنهان پرده برداشته اند.

دراین شکی نیست که مبارزۀ امریکاباتروریزم وقاچاق موادمخدردرافغانستان برمصداق حرف "گاه برسم وگاه برنعل" است .کرزی وتیم آن باتوجه به اهداف ظاهری امریکانه اهداف اصلی آن  بایست درقبال مبارزه باتروریزم وقاچاق موادمخدراستفادۀ اعظمی میکردندودست کم باخوب بازی کردن به اصطلاح "اگرمیدان راباخته بودند ،حریف راازدست نمیدادند" ؛ولی حالاچنان شده است که هم میدان وهم حریف راازدست داده اند. گرچه آنهاییکه ازقبل مهره های کلیدی معامله باشند، ازآنهاچنین انتظارخیال ومحال است . این درصورتی ممکن بودکه بازیگران سیاست داخلی وخارجی درکشورباتدبروجدیت بیشترعمل میکردندواوضاع جاری کشوررادرراستای منافع ملی وحیاتی آن سوق میدادند؛ولی بازه باتاسف که اینهاجزبرای منافع خودوثروت اندوزیهای بادآوردۀ خودبه چیزدیگری نیندیشیدند. امروزبوضوح مشاهده میشود، آنهاییکه دیروزهیچ چیزی نداشتند،اکنون چنان صاحب ثروتهای فراوان شده اندکه حامدکرزی باچشمان اشک آلودگویابحال ملت اشک تمساح ریخت وگفت "مقامهای ارشددولتی (ازخون این ملت )دردوبی ، پاریس ، دهلی ،لندن وغیره صاحب کاخهاوویلاهاشده اند واولادهای آنهادرکشورهای خارج مصروف تحصیل میباشند."درحالیکه "اشکی کباب باعث طغیان آتش است "وبجاتربوداگر جناب کرزی ازکلی گویی وایماانگاری خودداری میکرد، بصورت مسبقیم اسامی آنهاییراافشامینمودکه دربرابرجنایت درمقابل مردم خودبه این روزگاررسیده اندوهرچه عاجلترفرمان میدادکه داراییهای آنهامصادره شودوخودآنهاتحت نظارت قرارداده شوند. ازاین جفای بیشتر درحق ملتی روانخواهدبودکه زعیمش باریختاندن اشک ترحم مردم رانسبت بخودبرانگیزد،احساسات آنهارابسوی خودبکشاندوبدین وسیله باربیگناهی راگویاازشانۀ خودفرونمایدوبرخوداتمام حجت کند. درحالیکه اواست که بایدبدادمردم بشتابد. این زمان آن است که مردم بایست دست هارابکمربگذارند ،مظلومانه فریادبرآروندواشک بریزندکه چه جفایی برسرآنهاآمده است ، با"رای" یعنی امانت بزرگ آنهاجفاشده است وقربانی نیرنگهادروغ کاذبان تاریخ شده اند؛ولی هیچ چیزبدست نیاورده اند.

درچنین فضای فسادآلودبودکه درحدود28 ملیارددالریکه بایدتاسال 2010 به افغانستان سپرده شودتاهنوزدرحدود 15 ملیارددالرآن به فغانستان سپرده شده است که بیشترآن راانجوهاوکمترین آنرادولت بدست آورده است که بیشترازنصف این پولهابگونه های مختلفی دوباره بکشورهای کمک کننده انتقال یافته است .چنانچه چندی قبل گزارش موسسۀ آکسفام همراه با93موسسۀ انجوی داخلی پرده ازاین رازپنهان بلندکرد.  مقداری ازاین پولهای جهانی راهم که ازکیسۀ انجوهای بین المللی سرازیزشده است ، موسسات انجوی داخلی حیف ومیل کرده اند. گفتنی است که شماری ازوزرای دولت کرزی بعدازتاسیس ادارۀ موقت  سخت درچنین کارزاری برنده شدندوباتاسیس انجوهاوبرقرارزدوبندهاباکشورهای کمک کننده ونماینده گان آنهابانکتایی های فیشنی دربکس های دپلومات به یغمابردندکه ازآنهاهرگزخبری نیست. بگذریم ازاینکه طی سه سال گذشته درپارلمان کشورچه گذشته است،شمارغایبین برحاضرین سنگینی میکند،ده هاتن اعضای پارلمان متهم به جرم برضدمنافع عامه اعم ازغضب  زمینهای دولتی وقتل میباشند. چنانچه لوی سارنوال بصورت رسمی از22تن ازاعضای آن نام  گرفت تاحال بدلیل کارشکنیهای هیئت اداری پارلمان به سارنوالی معرفی نشده اند. بااین هم پارلمان ادعادارد که طی سالهای گذشته ده هاقوانین رابه تصویب رسانیده است ؛ولی برعکس مردم نسبت به پارلمان نظردیگری دارند و بزرگترین کارنامه های آنرا تصویب معاشات صدهزارافغانیگی برای خودآنهاتلقی میدارندکه آنهم دریک زدوبندمعامله گرانه بادولت بجای دادن حق سکوت به منصۀ اجراقرارگرفته است.

داستان شش سال گذشته بازگوکنندۀ کوله باری ازدردهای بی پایان همراه باخوف امیداست که حالاخوف چنان برتنه های زخمی امید سایه افگنده است که دراصل انگیزه یی ونشاطی برای آرزویی وجودنداردونشاط وشادابی درپای یاس زانوزده است ودرحال جان باختن است . مردم دیگرانتظارندارندکه اسپ سفیدخوشبختی درعقب دروازه های آنهازانوبزند؛بلکه همه درانتظارنشسته اندتابه چه زودی یی شترسفیدبه پشت دروازه های آنهازانومیزندوتاسف وتالم منحوس مرگ ونابودیهای بیشتررابرای آنهاخبربدهد.

مردم برای رهایی ازکابوس مرگبارنظام حامدکرزی ضرورت به فراخوانی بزرگ دارند تاقبل ازآنکه عمرنظام آقای کرزی پایان یابد، به این پرسش هاپاسخ بدهدکه این همه کمک های جامعۀ جهان برای مردم افغانستان چگونه صرف شده اند؟بیجا یابجا،اگربیجابه مصرف رسیده اند،مسؤولیت اوبحیث رییس جمهورکشوردراین زمینه چه بوده است؟ازروابط مقامات بلندپایۀ دولتی وزدوبندهای آنهابامافیای موادمخدرچه پاسخی دارد؟ تا  پرده اززدوبندهای آنهاباقاچاقبران موادمخدرومافیایی دیگربرداشته شود وازچگونگی معاشاتی زیرنام برنامۀ اصلاحات اداری ،مهارت بلند(سوپرسکیل) ومعاشات پیداوپنهان دیگری زیرعناوین مختلف مردم رادرجریان  قراربدهدکه شماری ازوزراازمنابع خارج چون سفارت خانه هاوکمپنیهای شخصی بصورت ماهوارتاهزاران داراخذ نموده اندوشماری هم هنوزاخذ مینمایند. چنانچه بشردوست نمایندۀ مردم درپارلمان کشورطی گفت وگویی دربرنامۀ حقیقت تلویزیون آریانابه اساس سنددردست داشتۀ خودچنین گفت :"نورالحق احدی وزیرمالیه درسال 2005 بصورت ماهوار3000دالرازیک کمپنی خارجی بریتانیایی (IS)اخذکرده است . وی این گونه معاش رابه اساس قانون کارمندان دولت خلاف خواندواصرارنمودکه همچواشخاص باید به محاکمه کشانده شوند. ازسویی هم توضیح بدهدکه درکنارصدهاجنایت تفنگداران ،صدهاجریب زمین دولتی که درزمان زمامداری اوبوسیلۀ آنهاغضب شده است ،چه اقداماتی رادرزمینه بکاربسته است ودربرابراین جنایات آنهاچه اقدامات قانونی یی انجام داده است. درصورت پاسخگویی باارایۀ دلایل وبرائت ازاین بازپرس حق داردکه خودرادرانتخابات کاندید نمایدتادلیلی قوی برای رفع مسؤولیت وی بشماررود. وازسویی دیگرجناب کرزی برای پاسخگویی بهتربه مردم واقناع اذهان عامه باید وزرای خودرا،ازآغازادارۀ موقت تااکنون به هرگروه وحزب وحلقه ییکه وابسته اند،به بازپرس جدی بکشاندتاازطریق مراجع باصلاحیتی موردبازپرس قراربگیرند،تمام داراییهای آنها اول شناسایی وبعدازمحاکمۀ شرعی مصادره شوند. مردم مابه ایجادچنین دادگاۀ بیطرفی نیازدارندکه برای ایجادآن میکانیزمی درکاراست که درشرایط کنونی خیلی محال میباشد ، باآنهم بایدکاری صورت بگیردتاقبل ازاتنخابات زمامداران کنونی تنبه وتوبیخ شوندوزمامداران بعدی کشورعبرت بگیرند . درصورتیکه حامدکرزی توانست ازچنین بازپرسی برائت حاصل نماید،حق داردکه خودراکاندید ریاست جمهوری افغانستان نماید.گفتنی است که این پرسش هابه نحوی ازانحاشامل حال تمام گروه های زیدخل درقدرت است ،بویژه اعضای بلندپایۀ جبهۀ متحدملی سابق وموتلفین آنها؛زیرابخش عظیمی ازاین بارمسؤولیت متوجۀ آنهااست. چگونه ممکن است که ازبازپرس کسانی امتناع کردکه همین اکنون ازخون این ملت پابرهنه درداخل وخارج کشورصاحب چندین کاخ وویلاهاهستندوباآنهمه خطاکاریهادست هارابه اصطلاح تکان میدهند،بردولت حامدکرزی میغرندوخودرابری ذمه حساب میکنندوحتابابلندانداختن شانه هابارمسؤولیت خوش آمدیدگویان قوتهای خارجی درکشورراهم بدوش اومی افگنند.  دراین حال است که ازبرحق بودن شماری کاندیدان ریاست جمهوری آیندۀ کشور میتوان حرف زدوبرسرانتخاب "اصلح" آنهافکرکرد،بادرنظرداشت جمیع موازین دینی ،ملی وبین المللی وباتوجه به کارکردگیهاوشناخت دقیق ازسوابق آنهابرای انتخاب بهترین آنهاهمت گماشت. هرکاندیدریاست جمهوری آیندۀ کشورزمانی حق کاندیداتوری رادارندکه دردادگاۀ خشم آلودمظلونان نه ظالمان ازهرنوع جرم وجنایت وخیانت برائت حاصل نمایند،بویژه آنهاییکه درگذشته دست کم مقامی بالاترازمعینیت وزارتی رابعهده داشته اند.

 درغیراینصورت بقول معروف چگونه میتوان به فریاد هرشخص بی هویتی به اصطلاح "هرتتاروهرنانوایی "(البته صدهاعرض احترام و سپاس به پیشگاۀ اهل کسبه که الکاسب حبیب الله اند،بویژه تتار(تاتار)ونانواواحترام شان بجاباد )لبیک گفت وکاندیدی اورابحیث رییس جمهورآیندۀ کشورخیرمقدم گفت. درچنین حالی ناگزیرانه وعاجزانه کارملت ومردم راازکارگذشته بایدحساب کردوسرنوشت ملت مظلوم افغان راچون دیگی سرپوشیده وطوفانی که معنای خاموشی قبل ازطوفانرادارد،ناگزیرانه بایست بدست تقدیرسپرد. البته نه آن تقدیریکه انسان بحیث خلیفۀ خداونددرزمین درساختن آن توانایی ،اختیارواراده دارد.  

 

 

منابع ورویکردها:

1-      گزارش تکاندهنده درموردکشتارشهروندان ملکی افغان ، روزنامۀ  چراغ ، شمارۀ 1041

1-      شبکه های استخباراتی کشورهای خارجی درافغانستان فعالیت میکنند ، روزنامۀ ویسا، شمارۀ 617

2-      ناتواستباۀ شوروی رادرافغانستان تکرارمیکند ،  روزنامۀ ویسا  ، شمارۀ 1041

3-      جنگ افغانستان اشتباۀ جبران ناپذیرمقامات اتحادشوروی سابق است ، روزنامۀ راۀ نجات ، شمارۀ 871

 

 

ٍEmail   :  nordin_mashid@yahoo.com

Mobile :   0093700659886

 

 


بالا
 
بازگشت