مذاكره با طالبان تكتيك است يا ستراتيژي؟

 

نوشتة محتاج

 

آقاي حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان در آخرين كنفرانس مطبوعاتي خود اذعان كرده بود كه، دولت آماده است با تعداد از طالبان كه مفاد قانون اساسي افغانستان را احترام كنند، مذاكره كند.

همزمان با اين واكنش كشور هاي دنيا و همسايه با ديدگاه هاي متفاوت موضوع را بررسي نموده وزير خارجه روسيه سرگي لاروف نسبت به روند مذاكره موقف دو بعدي نشان داد.

لاروف اذعان كرد كه، مذاكره با تعداد از طالبان كه متهم به جنايت نباشند ممكن است، اما آنعده طالبان كه مرتكب جنايات متكرر شده اند. ضرور نيست.

همزمان رئيس لوي درستيز امريكا اذعان كرد كه، مذاكره با بخشي از طالبان كه، ميخواهند از بدنه القاعده خود را جدا سازند بعيد به نظر نميرسد. ضمناً برخي مقامات كاخ سفيد با لحن محتاطانه تر نسبت به اين رويداد برخورد نموده و تداوم مذاكرات را در حد لزوم ديد دولت افغانستان دانستند.

تركيب طالبان و القاعده:

طالبان و القاعده در شرايط كنوني به سه كتگوري مجزا مي شوند.

1-  آنعده افراطيون عرب كه در كشور هاي شان تحت پيگرد بوده، و به صورت آگاهانه تشكيلاتي سياسي القاعده را ميسازند، علت العلل پيدايش جريانهاي افراطي در پاكستان و افغانستان هستند.

افراد اين گروه نه تنها در افغانستان و پاكستان حضور و موجوديت دارند، بلكه بر مبناي آخرين گزارش سازمان اطلاعات امريكا حوزه نفوذ شان در بخشي از كشور هاي شرقميانه، افريقا و حتا اروپا ريشه دوانيده است.

2-   طالبان مربوط به استخبارات پاكستان:

دولت هاي گذشته در پاكستان از زمان زمامداري جنرال ضياألحق با توجه به مشكلات مرزي كه با هند داشتند، جهت مقابله با حملات احتمالي هند مدارس مذهبي را ايجاد و پايگاه هاي معين را جهت مبارزه در مناطق كار گيل و كشمير تحت پوشش خود قرار دادند.

اين مدارس نه تنها توسط پاكستان حمايت مي شد، بلكه ده ها مدرسه در مناطق پنجاب، كوهات، كويته و بلوچستان به همكاري شيخهاي متمول و حتا برخي دولت هاي عرب هسته گذاري شد. بر مبناي اهداف كه در دراز مدت با نيان مدارس داشتند، نه تنها به جلب و جذب كودكان و جوانان در داخل پاكستان مبادرت كرده، بلكه در جريان سي سال اخير هزاران جوان، از مناطق مسلمان نشين چين (تركستان شرقي) كشور هاي آسياي ميانه افغانستان، بلوچستان، ايران و حتا كشور هاي شرقميانه به اين مدارس جذب شد.

3-   طالبان افغان:

در زمان تجاوز شوروي بالاي افغانستان به صورت پراكنده از برخي مناطق دور دست افغانستان مانند كنر، بدخشان، تخار، فارياب، بادغيس و فراه جوانان افغان به مدارس پاكستان كه بيشتر تحت قيموميت اعراب بودند، جذب مي شدند.

اما اعراب كه به جذب جوانان مبادرت نمي نمودند، شيوه تلقي و برداشت شان از مباني و اصول اسلام با پيروان احناف به شدت تعارض داشت. لذا جواناني كه در اين دوره به مدارس مذكور راه يافتند، تابع خط سلفيت كه برداشت اين گروه از به يكنوع تجدد و استنباط نو منجر مي شد متكي بود.

در پاسخ با اين عملكرد، در شهر هاي پشاور، كوهات، كويته، بن و مير علي مدارس پيرو خط حنفي به جذب و تدريس جوانان همت گماشته و مولوي جلال الدين حقاني و مولوي محمد نبي محمدي مدارس را ايجاد كردند.

طالبان وا فغانستان:

زمانيكه حكومت مجاهدين در كابل به تداوم جنگ هاي فرسايشي مبادرت كرد، و در واقع پيامد اين نبرد هاي بي مفهوم منتهي به بن بست سياسي و نظامي شد. استخبارات پاكستان جهت حفظ و توسعه منافع ستراتيژيكي خود، هر سه گروه طالب را در افغانستان شامل مصاف سياسي و نظامي ساخته و اين ائتلاف موفق شدتا هشتاد فيصد جغرافياي افغانستان را تحت تسلط خود بياورد.

با وجود اين كه طالبان عرب(سازمان القاعده) از مباني و اصول دين تلقي و تعبير تجدد خواهانه بر مبناي باور هاي سلفي گري داشتند، اما سازمان اطلاعات پاكستان با توجه به شناخت كه از باور هاي سنتي مردم افغانستان و قبايل داشت هر گروه ها را با هم مزدوج و تلفيق نموده و به شيوه مذهب حنفي به تطبيق احكام دين مبادرت كردند.

پيامد گفتگو :

با توجه به تعريف و تلقي كه از ساختار سياسي و تشكيلاتي طالبان و سازمان القاعده صورت گرفت، طالبان افغان در شرايط كنوني ميتوانند وارد مذاكره با دولت شده و در آينده افغانستان به مثابه يك جريان وارد معامله باشند.

اگر جامعه جهاني و دولت افغانستان بتوانند حمايت صادقانه دولت پاكستان را در راستاي جدا سازي طالبان پاكستاني از بدنه سازمان القاعده ممكن سازند. طالبان افغان تحت تاثير تبعات اين رويداد قرار گرفته ، و سران آنها به جز از گفتگو و تفاهم با دولت افغانستان راه دگری ندارند.

زيرا سازمان القاعده اگر حمايت سازمان اطلاعات پاكستان را از دست بدهد، همانطوري كه در عراق به دليل نبود حمايت كشور هاي شرقميانه به اين سازمان مجبور به ترك عراق شد، در پاكستان هم تحت فشار قرار گرفته و توانايي حمايت طالبان افغان و پاكستاني را از دست ميدهد.

لذا در مساعي كنوني، مشاركت پاكستان نقش سازنده داشته، و بايد تمام نهاد ها در اين زمينه با هم تشريك مساعي انجام دهند.

زيرا اين احتمال بعيد از امكان نيست كه طالبان افغان شيوة برخورد و اتخاذ سياست خود را بر مبناي دستور القاعده هماهنگ نموده، و از خود موقف و پاليسي مشخص نداشته باشند.

 

 


بالا
 
بازگشت