دستگیر نایل

 

پدرام،در زیر دشنهء فاشیزم !

 

         چند ماه است که عبداللطیف پدرام،شاعر، نویسنده،محقق، ادبیات شناس ورهبر کنگرهء ملی افغانستان زیر فشارها، اتهام توطیه وحبس خانگی رژیم فاشیستی کابل قرار دارد واز چند هفته بدینسو رسانه ها ومطبوعات داخل و خارج از کشور،نیز  با بهانه ی اهانت به شاه امان الله ودشنام به پدر زنباره اش ، دست به تبلیغات گسترده زده اند از جمله، تلویزیون جیره خواران سلطنت طلب مسکینیار وحزب اسلامی عمر خطاب و افغان ملتی ها در مطبوعات کابل وناسزا گفتن ها ودشنام های نامردانه و کوچه ای میخواهند به شخصیت ملی ، فرهنگی وسیاسی پدرام آخرین میخ انتقام خود را بکوبند.این افغان ملتی های دو سره، افزود بر تبلیغات دامنه دار ، یک مشت افراد خریداری شده ، شمله داران و مزدوران قسم خور وهمیشه حاضر را نیز به کوچه ها وشهر های کابل، جلال آباد وهرات کشانیدند تا ( غچ ) خواهی از شخصیت شاه امان الله را نیز مطالبه کنند. راستی جرم پدرام چیست که اینهمه شور و.غوغا وحس انتقام جویی یک مشت افراد فرصت طلب، سود جو،ومزدور را بر انگیخته است؟ به قول حافظ:

 گفت آن یار کز او گشت سر دار، بلند           جرمش آن بود که: اسرار، هویدا میکرد » 

پر واضح است که انتقاد های صریح،، وطن پرستانه وپیشنهاد ها وطرحهای ملی پدرام از سیاست های چند پهلو غیر ملی وناکام آقای کرزی،نیروهای بین المللی مستقر در افغانستان، بویژه امریکایی ها ودکانداران دینی وتعقیب سیاست های عبدالرحمانی و طالبانی به وسیله ء افغان ملتی ها در دستگاه حکومت کرزی، به مذاق هیچکدام نبود وبایستی چنین توطیه ای رویدست گرفته میشد.مردم ما تاهنوز فکر میکردند شاه امان الله که مسبب تحولات وپیش کشیدن اندیشه های روشنفکرانه در کشور شده بود وبا توطیه وتبلیغات همین دکانداران دینی وکهنه فکران قرون وسطایی وشب پرستان کور دل، از قدرت کنار زده شد،متعلق به همه مردم افغانستان ویک شخصیت فرا قومی وفرا ملیتی بود .واین را هم میدانستند که یک عده عناصر وطنفروش،خود فرو خته مزد بگیر وحق نا شناس وفرصت طلب،بخاطر تحقق اهداف بیگانگان ، اورا مرتد،لاتی،وبیگانه پرست خوانده با تیر و تفنگ از خاک وسر زمینش راندند اما امروز ،افغان ملتی ها ،رخ دیگری از شخصیت اورا به نمایش گذاشته اند و بخاطر اهداف شوم وسرکوب مخالفان خود ، از نام او ( پیراهن حضرت عثمان) ساخته از او، قهرمان ملی،و غازی یک قوم وقبیله میسازند.الحق چه مضحکه ای وچه ریشخندی به ریش تاریخ زدن است.مرتد ولاتی دیروز ،قهرمان وغازی مرد امروز!!

       راستی این شاه پرستی وقهرمان سازی دروغین واین ریا کاری هستی سوز افغان ملتی ها ، این فرهنگ سوزی وروشنفکر کشی ،این برتری جویی های قومی ومزورانه ،و این خوش خدمتی های  زیانبار ،خود یکی از بد ترین نشانه های یک فرهنگ سترون، سراب واز درون پوسیده .منحط وسیاست های چند پهلو وقلدرانه نیست؟ مگر این ماجرا جویی ها وتوطیه سازی ها، جز انتقام گیری های نامردانهء قبیله گرایان ودکانداران دینی چون سیاف ها مجددی ها، احدی ها و وردک ها ودیگر کسانی از این دست نیست که تا کنون دهها بار بدلایل گوناگون به پدرام حمله کرده اند؟ اخیرا غیرت قومی عده ای از مردم پکتیکا نیز به جوش آمده و در یک گرد همایی بزرگ که چون حکومت کرزی در محاکمهء پدرام به دلیل اهانت به شاه امان الله کوتاه امده  است،فیصله کرده اند هرکسی که پدرام را بقتل برساند،دوصد هزار دالر جایزه می پردازند!! اما این تاجران و جوانان پکتیکایی از وارثان ملا ها و ریش سفیدان عصر امان الله خان گاهی هم پرسیده اند که همین شما نبودید که به حمایت نادر خان تیر و تفنگ گرفته آن شاه غازی، ازادیخواه وترقی پسند را به زور از کشورش خارج کردید واتهام لاتی و ملحد و مزدور بیگانه بودن را بر پیشانی او حک نمودید؟ چرا از عملکرد های ضد ملی وضد اصلاح طلبی پدران وملا های خود عرق شرم بر جبین نمی اورید که باز شمشیر بر روی یک روشن فکر واطلاح طلب دیگر تان نیز میکشید؟ بنظر میر سد که یا راه آن شاه تحول طلب وآزادیخواه به خطا بوده است ویا شما به نرخ روز وبه نفع بیگانگان ودشمنان وطن وآزادی ،نان میخورید. بدون شک اگر آن آزاد یخواه وطن ( امان الله) امروز زنده میبود وعملکرد ها ونامردی های شما را میدید،چه تف های آبداری که بر ریش تان نمی انداخت!

      در واقع این دلقک بازی ها،تفتین وبه دهل بیگانگان رقصیدن این افغان ملتی ها که مانیفیست ( دوهمه سقاوی) را مانند یک کتاب مقدس زیر بغل زده وبر هر روشنفکر وآزادیخواه وطن مهر خاین ملی وملحد ووابستگی می زنند،بسان شمشیری دو دمه ای است که در آن واحد لبهء تیز آن هم رو بسوی خود دارد وهم رخ بسوی دشمن و مخالفان.این تلاشهای مذبوخانه ،در تاریخ، فراوان تجربه شده است. اما ره به جایی نبرده است.جز گرفتار خویشتن بودن،وتنها در بردن گلیم خویش از موج حوادث بجای مرهم گذاشتن بر زخمهای ناسور شقاق ملی وبه هم پیوند زدن کشتی شکسته گان جدا از یکد یگر ،کدام اندیشه و هدفی را نه میتواند باز تاب بدهد.

           این تنها شاه امان الله به حیث یک عنصر ملی وآزادیخواه نبود که با دسیسه وزور شما از کشور بیرون رانده شد،دارایی هایش توسط خاندان آل یحی غارت گردید ونامش را از صفحهء افتخارات تاریخ معاصر افغانستان پاک کردند، بلکه بسیار عناصر ملی و ترقی خواه دیگر مانند عبد الولی خان دروازی،خاندان چرخی و.رانیز که فکر آزادیخواهی وتحول طلبی داشتند،به جوخه های دار آویختنده.دوکتور نجیب الله رییس جمهور قا نونی را مگر  همین مزدوران وابسته به قبیله با آن شکل فجیع ونا مردانه نکشتند؟ مگر همین نوکران خارجی قبیله نیستند که در وازه های مکاتب وتاسیسات فرهنگی را به روی جوانان و دختران مردم  خوست وپکتیا وهلمند ولغمان وکنر میبندند؟ وآتـش جنگ را در میان مردم مظلوم وبی دفاع ملکی مشتعل کرده اند  زنان محل خود را برغم عنعنه وسنت های قومی به بهانه جاسوسی ، تیر باران میکنند ودختران را از مکتب رفتن باز میدارند.؟این، در کدام فرهنگ اخلاق وتمدن انسانی درج است وکدام سنت قومی این نوع اعمال خشونتبار را مجوز دانسته است ؟اجمل نقشبندی وصمد روحانی،نماینده نسل جوان امروز پشتون که داعیهء روشن گری وروشنفکری بر سر داشتند را، کیها گردن زدند؟ لذا کشتن عبد العلی مزاری وجایزه گذاشتن به قتل پدرام که امری طبیعی است که میبایستی مثله اش کنند،خونش را بریزند وخاکش را به رود هلمند بریزند!

        بی سرو سامانی،و دستپاچگی  حکومت اقای کرزی در این آشفته بازار دموکراسی قلابی با مداخله ء این افغان ملتی ها تا بدانجا رسیده است که هرکسی که صدای حقیقت گویی وحق طلبی را بلند کند، باید سرکوب شود باز داشت نصیر فیاض، ژور نا لیست تلویزیون آریانا کابل به وسیلهء ریاست امنیت ملی کابل ،به جرم (حقیقت گویی ،) نشانه یک افتضاح وسر افگنده گی دیگر حکومت است که به نمایش.گذاشته شد عمر این حکومت بی کفایت، قلدر و قومگرا و گوش به فرمان افغان ملتی ها که به حذف دیگر اقلیت های قومی کمر بسته است، بر لب بام رسیده است ودیر یا زود راه زوال خود را می پیماید ( چنانکه دیگران نیز این راه زوال را پیمودند.) اما پاسخ گفتن به تاریخ وخواست زمان را بر شانه های حمل خواهند کرد. قضاوت تاریخ، سختگیر است وتا کنون هیچ قلدر ومستبدی را نبخشیده است.این روزها، در انتظار شما است وباید پاسخگوی اعمال خود به این ملت باشید..

 


بالا
 
بازگشت