جنگ وجنگ افروزان

دکتور نصیر ندا

 

انسان با وجود همه زیبائی های اجتماعی،طبیعی وبر تری های فوق العاده خود یعنی سازندگی وخلاقیت،هنر آفرینی وایجاد گری،إحساس اختیار،شعور درک ذائقه وتشخیص،تفهیم* عشق، دوستی وغیره را دارد.خصیصه بد یعنی جنگ افروزی علیه همنوعانش نیز جزء ازخصلت آن است.این عمل بد آن دائما باعث لطمه زدن ویا محو نمودن خصوصیات نیک آن شده است. جنگ زشترین واژه است در فرهنگ بشریت که میتوان آنرا چنین تعریف نمود، این پدیده که خود انسان بوجود آورنده آن است مصیبت بار ترین ،ویران کننده ترین وتباه کن ترین عمل در محو فزیکی ارزش های مادی وهم نابود کننده ارزش های معنوی جامعه بشری میباشد.

انگیزه جنگ وبوجود آمدن آن که ناشی از جاه طلبی، توسعه جوئی وخود خواهی است از هر عامل طبیعی واجتماعی دیگرچون أمراض،زلزله،توفان، قحطی وغیره برای محو ساختن انسان وجامعه بشری اثر گذار تر است.مثالهای عمده آنرا میتوان در دو جنگ جهانی اول ودوم وجنگها در کشور خود مان نام برد.

در سر لوحه هر جنگ که باعث بر بادی های زیاد جانی ومالی در جوامع مختلف شده نام یکی از غدار ترین گروه ویا چهره های افراد جامعه را میتوان یافت که زیر نامهای مختلف، چون اندیشه های سیاسی ،مذهبی، میهن پرستی ،عدل وصلح وغیره گروه های عظیمی از افراد جامعه بشری را بسوی نابودی ومرگ سوق داده اند .نتائح آن که عبارت از فقر،بی سوادی ومرض است نصیب جوامع ساخته وبدین وسیله خواسته های خودرا بر جوامع واکثریت ها تحمیل کرده اند ومی کنند.

1- بر خورد مسلحانه وغیر مسلحانه ای که میان دو طرف بخاطر بدست آوردن أهداف إ قتصادی، سیاسی، نظامی وفرهنگی در قلمرو یک کشور ویا خارج از آن صورت میگیرد.

2- جنگ هائیکه به بهانه های مختلف در بین اقوام، کشور ها وایدویولوژیهای مختلف صورت میگیرد نا گزیر در جنگ یکطرف بر حق مظلوم وطرف دیگر آن متعرض وظالم است.در مقابل ظالمان وتوسعه طلبان افراد وگروه های اجتماعی ، أحزاب وسازمانهای وجود دارندکه در راستائی تأمین حقوق مشروع خود متوصل به جنگ گردیده فدا کاری های بزرگ را انجام میدهند وسمبول های مردانگی، شهامت وشرافت وآزادی جامعه بشری میباشند.بر خلاف آنهائیکه به ظلم واستبداد می پردازند داغ های ننگ بشریت اند.

جنگ بخاطر دفاع از حق طبیعی واجتماعی یعنی جنگ برای آزادی، جنگ برای تمامیت ارضی کشوروخفظ استقلال، جنگ بخاطر حفظ ناموس وشرف علیه ظالمان،غارتگران ومتجاوزین جنگ های عادلانه بحساب میروند.درجات جنگ که از نزاع های فامیلی، قومی ، محلی ومنطقه،کشور وجهان را شامل میگردند هر روز در هر گوشه از دنیا یکنوع آن دامنگیر بشریت است.

سطح تخریب جنگها مربوط ومنوط به سیاست وپیمانه نیروهای متقابل در جنگ ورابطه مستقیم با سطح اگاهی، رشدعلمی وتخنیکی ودوام جنگهادر برخورد با نیروهای شامل در جنگ میباشد، هر قدر جامعه بشری پیشرفته تر گشته افزار جنگ متکامل یافته تر گردیده وسطح تخریب آن بالا رفته است.مسابقات تسلیحاتی باعث رشد سریع افزار جنگی شده که اکنون وحشت از در گیری های جهان با جنگ هستوی وتصور محو زمین را بوجود آورده ومورد بحث است.افزار جنگ که از همان تیر وکمان، کارد وشمشیر شروع گردیده بود سیر تکامل خود با اشکال تفنگ، راکت، بمب ها، راکت های قاره پیمادارائی کلاهک هستوی را در بر میگیرد.

* جنگ در مجموع بدونوع تقسیم میشود که عبارت از جنگ گرم وجنگ سرد است در هردو نوع افزار جنگ رشد عالی بملاحظه میرسد، بزرگترین وپیچیده ترین تخنیک وعالی ترین قشر متفکر بشریت را مصروف خود ساخته است.تفاوتیکه در میان افزار جنگ گرم وسرد وجود دارد در ان میباشد که افزار جنگ سرد دو جهت کاربرد دارد یعنی از یکطرف در جهت رشد و فرهنگ،آگاهی، کمک رسانی سریع، انکشاف هنر وغیره میگردد واز طرف دیگر در انحراف ذهنیت های عامه درجهت منافع جنگ وجنگ افروزان وسودا گران مواد مخدر، اسلحه در کل به منافع اقتصادی، سیاسی ونظامی آنها استفاده میشود ولی افزار گرم جنگ در بخش های اقتصادی واجتماعی کاربرد کمتر دارد، محیط زیست را تخریب کرده سر مایه های بزرگ کشور ها درین راستا بمصرف میرسد بجای تأمین أحتیاجات بشری باعث کشتار وویرانی میگردد.

 چگونگی ایجاد جنگها:

تئوری های جنگ:در مراحل مختلف جامعه بشری جنگ ها دارائی تئوری های بوده که در مراحل اولی دولت ها بیشتر زیر نام بر تری های نژادی، انتشار دین ومذهب متوصل بجنگ می شدند، بعدا اندیشه های اقتصادی سرمایه داری ویا سوسیالستی جنگ های متعدد بکار گرفته شده.در مرحله کنونی تئوری های جنگ عبارت از جهانی ساختن سرمایه داری، تقسیم بندی مجدد سر زمین هاوجلوگیری از تروریسم وبنیاد گرائی میباشد.تئوری های جنگ که از نظر شکل از هم متفاوت بوده ولی از نظر محتوی همانا افزار تسلط قدرتمندان بر جهان است.تئوری ها از طرف قدرتمندان وضع در تطبیق آن مستقیم .یا غیر مستقیم دخالت دارند ودر تطبیق منافع وأهداف خود از آنها استفاده مینمایند.

أهداف جنگ:أهداف جنگ از قبل تعین شده است ودر مرحله اول أهمیت إقتصادی ونظامی جهان در نظر است.این مناطق عبارت از سر زمین های نفت خیز ودارائی معادن پر قیمت طلا، یورانیم وغیره است که مناطق شرق میانه، آفریقای مرکزی،آمریکای جنوبی وآسیای جنوب غربی ومرکزیست.

جای دوم را در أهداف جنگ مناطق در بر میگیرد که دارای أهمیت جیو پولیتیک ونظامیست، تا بدست آوردن این مناطق بر کشور های مخالف خود از نظر نظامی نظارت داشته باشند که بهترین مثال آنرا میتوان افغانستان نام برد.

سومین هدف جنگ ها مسلط ساختن فرهنگ قدرتمندان است میکوشند تا در کشور های ضعیف ومخالف فرهنگ زدائی نموده فرهنگ{مادی ومعنوی} خویش را جا نشین فرهنگ های بومی بسازند.

موقعیت های جنگ: بازار یابی ثروت های طبیعی موقعیت های نظامی وسیاسی وأهمیت استراتیژیک موقعیت های جنگ تعین میگردد.روی همرفته موقعیت جنگ قبلا تعین شده است این جنگ ها با در نظر داشت عوامل متعدد سازمان دهی میگردد.دوام جنگ ها نیز به اساس موقعیت تعین میگردد در جای دوام دارد ودر جای کم دوام میابد.مثال جنگ های طولانی، جنگ های عرب واسرائیل، جنگ های افغانستان میباشد چندین دهه را در بر گرفته وتا چه مدت ادامه خواهد یافت نظر به حوادث وروی داد های بین المللی به شدت وآرامش جنگ ها افزوده .یا کم میشود.زمینه های حمله به عراق ومبارزه علیه شوروی وحادثه 11 سیپتمبر2001 را میتوان یاد آوری کرد که در تعین موقعیت ودوام جنگها خیلی مؤثر بوده است.

أفزار جنگ:تبلیغ وتطبیق تئوری های جنگ توسط افزار جنگ که عمال زیر را در بر میگیردصورت گرفته ومطابق پلانهای آنها عملی میشود.

الف:دولت های دست نشانده  که منافع خودرا در نظر نگرفته به منافع توسعه طلبان وقدرتمندان کار مینمایند وظیفه انهاست که تا براه انداختن جنگ زمینه های رشد اجتماعی را کند ساخته وابستگی های دوامدار تر را برای انها مساعد ومیسر سازند.

ب:أحزاب سیاسی که مبلغ اندیشه ها وتئوری های جنگ اند آنها وظیفه دارند تا ذهنیت های جوامع را به شیوه خواست آنها سیر بدهند.

ج: مافیا بین المللی اسلحه مواد مخدر وغیره است که در بر هم زدن نظم اقتصادی واجتماعی کشور های مورد نظر عمل میکنند.عاملین وافزار فوق الذکر مستقیما تحت هدایت توسعه طلبان کار مینمایند وظایف انها بی سواد ساختن جوامع، بی ثبات ساختن نظام اجتماعی وترویج أعمال غیر اخلاقی وفرهنگ ستیزیست.این عمال افزار بکار بردی خودرا دارند که عبارت از ایجاد اختلافات مذهبی، زبانی، قومی ،منطقوی ومرزی میباشد همه اینها گرچه عملکرد ضد ملی وضد مردمی دارند ولی زمینه های قانونی جلوه دادن آنها در انظار مردم مساعد میگردد،مثال های آنها عبارت از نصب کردن نمایندگان در اریکه قدرت دولت ها برسمیت گرفتن آحزاب افراطی چپ وراست که در مشی آنها خلاف حقوق بشر ومنافع ملی کشور ها حرف زده میشود ویا عملی میگردد. ویا قاچاق انسانها از یک کشور به کشور دیگر که پذیرش قانونی آنها از طرف دولت ها صورت میگیرد.

آغاز جنگ:شروع جنگ ها جنگ تبلیغاتی است اطلاعات جمعی چه تصویری نوشتاری ویا گفتاری است بجیث افزار جنگ استفاده میشود که عمده ترین آنها رادیو تلویزیون و انتر نت میباشد.برای برهم زدن افکار مردم تا سر حد هرج ومرج دست می زنند ، دوستان ودشمنان خودرا ذهنا مقابل هم قرار میدهند تناسب قوای فزیکی وایدیولوژیکی خودرا تعین مینمایند.جنگها که بخاطر اسیر گرفتن اکثریت هاست گروه های محدود سازمان دهنده ورهبری کننده آن میباشند.جنگ بنا بر پلان تعین شده آغاز میگردد جنگ گرم وجنگ سرد همیشه با هم بوده اند بدون جنگ سرد متوصل به جنگ گرم نمیشوند.برای اینکه جوامع مورد نظر را زود تر تحت تأثر خود قرار دهند.توسط جنگ سرد ارزش های معنوی کشور هارا مورد حمله قرار میدهند باور هارا از بین میبرند اداب معقول وپسندیده را در هم میشکنند، در کشور هایئکه از نظر فرهنگی ضعیف اند زود تر جنگ ها سازمان داده میشود، چراکه عدم آگاهی توده ها، فقر وبی سر وسامانی اقتصادی خود زمینه های اند که جنگ را زود تر مشتعل میسازد.

باید متذکر شد که در جنگ سرد نیز سر مایه های زیاد به مصرف میرسد تا بستر فعالیت را برای جنگ گرم مساعد سازند.در شروع بر خورد های قومی، زبانی ومذهبی،مرزی وفکری را زمینه سازی نموده تا اینکه با بر خورد های فزیکی جنگ را شروع نمایند.با بوجود آوردن بر خورد های کوچک آنرا وسعت بخشیده جنگ داخلی ومنطقوی تا جنگ بین المللی پیش می برند.

افغانستان که در چند دهه اخیر مرکز توجه جنگ افروزان وتوسعه طلبان بوده جنگ های مدهش، ویران کننده وپردوامی را در آن سبب شده اند شیوه عملکرد جنگ افروزان نسبت به هر جای دیگر وجشیانه تر متنوع تر پردامنه تر بوده وکار کرد آنها از نزاع های قومی محلی وزبانی شروع ،جنگ داخلی جنگ منطقوی وبین المللی بین قدرت های بزرگ جنگ افروز جهان را در بر میگیرد.با از بین بردن نظام اجتماعی کشور همه شیوه های جنگ را درین خطه باستانی تجربه کرده اند.در کشور ما هر روز در هر گوشه آنجنگ زیر نامهای مختلف ادامه دارد...

با توجه ودلچسپی که روسها در پلانهای دراز مدت خود داشتند، زیر شعار سوسیالزم احزاب وابسته بخودرا که مبلغ تئوری آنها باشد ایجاد کردند.با نفوذ در دولت کابل بگونه های متعدد دولت طرفدار خویش به رهبری حزب طرفدار خود بر اریکه قدرت نشاندند.این امر خلاف منافع حزبی ها بوده به مقاومت های خشن مواجه شد.غربی ها با استفاده از أحزاب افراطی اسلامی وغیر اسلامی وکمک های پولی وسلاح توانستند جبهه عظیم را در مقابل بلاک شرق در رأس شوروی ایجاد نمایند وجنگ را به همان گونه که گفتیم با تبلیغات انحرافی علیه نظام اقتصادی سوسیالستی بکار گرفتند تا آنکه توانستند قیام هارا علیه دولت طرفدار شوروی ایجاد نمایند ومردم به مقابله مسلحانه علیه دولت دست بکار نمایند. اگر چه شعار ها اسلام وتمامیت ارضی بود حال آنکه در پشت پرده فقط همان بازی قدرت های بزرگ بخاطر بدست آوردن أهداف آنها دنبال میگردید.افزار جنگ در افغانستان در هر دو طرف{طرفداران نظام سوسیاتلستی وشیوه سر مایه داری}احزاب ودولت ها بنام، هیچ آگاهی از منافع ملی وکشور داری نداشتند ویا آنقدر شستشوی مغزی شده بودند که توانای فکر کردن را نداشتند چه رسد که مصدر خدمت به وطن ومردم خود شوند.آنچه را انجام میدادند که باداران به آنها میگفتند.تغییرات که در جبهات جنگ رونما گردید وابسته به اراده تأمین کنندگان جنگ بوده است..نیروهای در جنگ  داخلی دارائی استراتیژی نبوده اند جبهات جنگ از نظر داشتن نیروها، شیوه ها، عملکرد ودوام دائما در تغییر بود.با تغییرات سیاست بین المللی رهبران جنگ که در مبارزه علیه یکدیگر در جبهات مختلف در جنگ بودند وضعیت جنگ تغییر میکرد وبا شکست روسها در سیاست های جهانی آنها پلان جنگ در افغانستان نیز تغییر کرد.بخاطر اینکه حزبی ها در آینده در افغانستان هیچنوع موانع را در عملی نمودن پلانهای خودنداشته باشند جنگ های گروهی داخلی را میدان دادند تا سر حد نا بودی همه ساختار های رهبری جامعه، علیه روسها با پول اسلحه وتبلیغات جنگ را سازمان دادند.برای از بین بردن نیروهای داخلی جنگ داخلی را بکار بستن تا آنکه زمینه حضور خودرا در میدان جنگ مساعد نمودند.امریکائیها فکر میکردند که به هیچ مقاومت جدی روبر نخواهند شد بی خبر از آنکه ویا آگاه از آنکه فرزندان آنها به بغاوت بر خواسته جنگ تمام عیار را علیه آنهاشروع مینمایند.

با شکست طالبان وآمدن آمریکائیها در افغانستان اغاز جنگ جدید وشیوه های شدید در افغانستان شروع گردید که شاهد سال هفتم دوام این جنگ هستیم.همین اکنون در جنگ سیاست های دوگانه بکار برده میشود متحدین جنگ برای مخالفین خود اسلحه میدهند واز طرف دیگر با آنها می جنگند ویا این را میدانند مخالفین در کجا موضع دارد واز طرف کدام دولت کمک میشوند چشم پوشی میگردد از انظار جهانی پنهان میگردد.از چنین بازی ها بر میآید که جنگ افروزان خواهان دوام جنگ در منطقه اند.جنگ روسها با غربی ها در افغانستان از طولانی ترین جنگها وپر مصرف ترین جنگها در دوطرف جبهه بوده تلفات انسانی بعد از جنگهای اول ودوم در افغانستان از همه جنگ های که صورت گرفته بیشتر میباشد.

جنگ که اکنون بین اسلام گرایان طرفداران القاعده وغربی ها دوام دارد برای هردو طرف اهمیت فوق العاده دارد ودوام آن نیز طولانی به نظر میرسد.برای غربی ها از نظر أهمیت جیو پولیتیک افغنستان بوده است وبرای القاعده افغانستان دو جهت عمده دارد یکی آنکه برای مخالفین موقعیت جغرافیائی در جنگ ممانعت های طبیعی بزرگ را ایجاد میکند از طرف دیگر نسبت عقب مانگی های ذهنی مردم عمده ترین تأمین کننده نیروهای انسانی در جبهات جنگ به نفع آنهاست.

در جنگ افغانستان غربی ها دو جبهه بزرگ بمقابل خود دارند که عبارت از احزاب القاعده از یکطرف واز طرف دیگرچین روسه وایران میباشد که خواهان نفوذ آمریکا در منطقه نیستند.ودر هر زمان میتوانند برای امریکا مشکل ایجاد کنند وعلاوتا جنگ در افغانستان که ظاهرا بین القاعده ومتحدین غربی جریان دارد یعنی جنگ با تروریزم عنوان میشود ولی جنگ منافع در بین کشور های متحد{خارجی} ونیروهای داخل دولت افغانستان جنگ را چندین بعدی ساخته است.

هر کدام از کشور ها در راستای منافع ملی خود دست اندر کار اند این اختلافات گاهی هم علنی میگردد که در مجموع میتوان بدو گونه آنرا تقسیم بندی نمود.

اول- جنگ بین متحدین غربی بخاطر عوامل زیر صورت میگیر.

الف- جنگ بخاطر تقسیم مناطق که دارای منابع معدنی اند.

ب- جنگ برای دستیابی بیشتر به پول های وارد شده در بازار.

ج- جنگ بخاطر بیشتر نفوذ فرهنگی سیاسی در جامعه افغانی

دوم- جنگ که بین نیروهای داخلی دولت وجود دارد.

الف جنگ برای قدرت سیاسی بین احزاب وگروها .

ب- جنگ بین مافیای مواد مخدر بخاطر خریداری وترانسپورت مواد مخدر.

ج- جنگ بخاطر تصرف مالکیت های دولتی واجتماعی.

همه انواع جنگ های متذکره در طول زمان سه دهه اخیر در بر هم پاشی جامعه جریان داشته بگونه های مختلف نهاد های اقتصادی،فرهنگی سیاسی ونظامی جامعه مارا نابود ساخته است.در مدت جنگ با{ ح د خ }وروسهابیشتر قریه ها از بین رفت وباآمدن جهادی ها وجنگهای تنظیمی شهر ها وعمده تر از آن کابل پایتخت افغانستان بسوی محو ونابودی سوق داده شد.جنگ کنونی که نیمی از ساحه خاک افغانستان را در برمیگیرد باعث درهم وبر هم شدن نظام اقتصادی واجتماعی شده زمینه های انکشاف اجتماعی را از بین برده است آخرین شیوه های جنگ از طرف بنیاد گرایان وانسان وافرادی است که توسط آن حملات انتحاری انجام داده میشود .غربی ها نیز از افزار پیشرفته نظامی برای محو انسانها استفاده میکنند.

د.نصیر ندا جرمنی اسن

5-اپریل-2008

 


بالا
 
بازگشت