ابراز نظر:

 

درمورد جلسهً وسيع نيروهای ملی ومترقی دراروپا

وضرورت تشكيل (جبههً ملی ودموكراتيك)  !

   جليل پرشور

بخش سوم ونهايی
 


با اينكه نشست بخشی از نيروهای انقلابی وتحول طلب ديروز تحت نام جلسهً وسيع نيروهای دموكرات وملی به تاريخ ( نزدهم اپريل) در هالند را نميتوان كم اهميت دانست وبه آن توجه جدی نكرد واز تمام توان فردی وجمعی برای تحقق اهداف واقعا ً دموكراتيك و ملی ايكه هروطن پرست واقعی ، انتظارتوافق وعملی شدن آن را ازگرد همآيی مورد نظر دارد، استفاده ننمود .با آنهم هرگز نميتوان با خوشبينی بيش از حد وپيش ازوقت درمورد ميزان ، وسعت وسطح مشاركت مسوولين احزاب ، حلقات وشخصيت های صاحب نفوذ وموًثر وطن پرست شامل كميسيون برگزاری جلسه وساير گروه ها ييكه تا هنوز درپای اعلاميهً كميسيون تدارك نام نويسی نكرده اند چيز هايی را گفت وسكوت وعدم ابرازنظرشخصيت های كليدی دعوت كننده ودعوت شونده وساير حلقات فعال سياسی ناظراين جلسه را درحالی ناديده گرفت كه آماده گی ها برای تدويرآن جلسه، آخرين ايام خودرا پشت سرميگذارد .

ميخواهم با خوشبينی وعلاقه مندی درمورد اين گرد همآيی، مطالب زير را برای حاصلدهی بيشتراين تلاشهای جديد سياسی رفقا ودوستان تذكرداده وتوجه نهادهای امضا كننده درزمينه ً دعوت وبرگزاری اين جلسه رادراين موارد به صورت جدی ، جلب نمايم.

اول : حداكثرتلاش شود تا برگزاری اين گردهمآيی به قطب بنديهای جديد مبدل نگردد. زيرا احزاب ،گروه وبسا حلقات رفيق ومتحد طبيعی و فعال ما ، دراروپا ی غربی وشرقی، دراين جلسه اشتراك نخواهند كرد. اين دانسته نشد كه آيا، ازآنهابرای مشاركت درگردهمآيی دعوت به عمل آمده است ياخير؟ اگر دعوت شده اند ، ضرور بود تا درزمينه ً ارسال دعوت نامه وواكنش آنها ، برای آن معلومات داده ميشد تا سوالات مبهم درذهن رفقا ودوستان ، خطور نكند.


دوم : از شركت تمام بخشهای فعال جناح خلقيهای حزب ديروز، فعالين وكميتهً انسجام مجدد حزب وطن ، نهضت آينده ، چندين گروه فعال بازسازی حزب دموكراتيك خلق افغانستان ، جنبش ملی واسلامی افغانستان، نماينده گان احزاب 14 گانهً متحد شده دركابل( بادرنظر داشت انكشافات جديد درروابط شان) بخش عدم پيوستهً رفقای سازايی به كنگرهً ملی ، حلقات مذهبی دوری اختيار نموده از صفوف مجاهدين وطرفدار دموكراسی وعدل وانصاف، فعالين جوانان ، سازمانهای مستقل زنان ، گروه های مختلف ديروزمائوئسيتی ،انجمنهای فعال وصاحب نفوذ افغانان درغرب، شخصيتهای مستقل وطنپرست فرهنگی وسياسی ورسانه های معتبربرقی( سايت ها) و جرايد ومجله ها، وغيره، ازجمله ژورناليستها ومديران روزنامه های قبلی خودما واز اشتراك شخصيت های مستقل وترقيخواه دينی دراين جلسه نام برده نشده است. اميدواريم كه بنابر ارزش جدی اين احزاب، حلقات ، نها د ها وشخصيت ها درسرنوشت وطن وارزشمند شدن جلسهً وسيع ( 19هم) اپريل ازايشان دعوت به عمل آمده باشد تا خدای ناخواسته عواقب نا خوش آيندی را درقبال نداشته باشد.

سوم : دروقتی كه مصروف نوشتن اين نظريات وپيشنهاد ها بودم، سری به سايت اخبار افغانستان زدم وخواستم صفحهً فوق العادهً سايت مذكور درمورد جلسهً وسيع نيروهای ملی ، مترقی ودموكرات دراروپا را از نظر بگذرانم ،اين عنوان ومضمونش توجه مرا جلب كرد:

فراخوان نهضت آینده افغانستان ((
ما به شما پیشنهاد می کنیم تادرجهت راه اندازی یک تبادل نظر در مورد «وحدت چپ افغانی » درسیمیناری که از سوی شماری از سازمانها و شخصیت ها عنقریب دایر می گردد، فعالانه سهم بگیرید.))

خواندن عنوان بالا به تنهايی كافيست تا به اين حقيقت پی ببريم كه رفقای ديروزما ، دموكراتها ، ناسيوناليستها، چپيها وترقيخواهان معاصروطن ما، مصروف چه كارها وفعاليت های اند وچه قدر ازهم دور ميگردند.آيا ، اختلاف نظر عقيد تی وسياسی بين سازمان دهنده گان همآيش ورفقای نهضت آينده ، تا اين حد عميق است كه اوليها نخواستند به خود زحمت دهند ويا باثرنداشتن خط درشت چپی نتوانستند ، دومی ها را قناعت داده وآنها رابه اشتراك درجلسه ترغيب ووادار سازندويا اينكه دوميها آنقدر چپ اند كه شركت درآن جلسه را به خود كسر شان وتنزيل جايگاه ومعنويت انقلابی وچپی معاصری ميدانند كه خود از آن حمايت ميكنند.!!

بايد ، اين حقيقت را بايد ناديده نگرفت كه تعدادی ازصاحبان قلم واهل تفكربا استعداد ما، درنهضت آينده فعال اند. آيا، نمیشد ويا نميشود كه گامهای مشترك همسويی و وطن پرستانه را درقبال قضايا وضرورتهای جدی مبارزهً فعلی افغانستان شمول، ازجمله برای ختم جنگ و تجاوز وپيروزی اهداف دموكراتيك ،مشتركاً برداريم واز تقارب با همه افراد وشخصيت های سالم جامعه ونهاد های مترقی ، خاصتا ًهمرزمان ديروز وفعالان سياسی مترقی امروز، احساس كمبود ويا تنفر نكرده وموجوديت سايرين را ناديده نگيريم .

آيا از نظر رفقای گرامی نهضت آينده ، جلسهً تاريخی ( 19 اپريل درهالند) كه بنام جلسهً وسيع نيروهای ملی ودموكراتيك مسما گرديده است ؛ گردهمآيی نيروهای راست است كه برای مقابله با آن، تدوير جلسهً نيروهای چپ را درنظر گرفته اند.؟ همچنان قابل سوال است كه اين نيروهای چپ شركت كننده درگردهمآيی احتمالی اين رفقای خوب ما ، كدام حلقات واحزاب چپی يی غير خودشان ويگان حلقهً ديگرخواهند بود كه بتوانندبا اشتراك شان آن جلسه ًمورد نظرنيروهای چپ را از اعتبار واهميت لازم وموثربرخوردار سازند .؟ مصلحت ومنافع بزرگ وطن شمول ودور ازتعصب ورقابتهای ناسالم به همهً ما امر ميكند كه هركدام ما،سهم شايسته ًتوام با درك احساس مسووليت های موجود وآينده ً خودرا برای تفاهم واتحاد فكری وعملی برای مفيد تمام شدن به حال نهضت سراسری ترقيخواهی ودموكراتيك وطن بر داريم تا بتوانيم حداقل ، احساس آرامش وجدانی نماييم.

با استفاده ازفرصت ازرفقای محترم نهضت آينده صميمانه تقاضا ميكنم كه با تمام قوت دراين جلسه اشتراك نموده وهر آنچه را درنظر دارند تا درجلسهً نيروهای چپ دعوت شده از سوی خودشان مطرح كنند، با شركت كننده گان جلسهً وسيع نيروهای دموكرات وملی ، بارفقای خودشان وبا سايروطن پرستان شامل جلسه مطرح كنند ودرجمع بيشتری ازوطنپرستان بدرخشند وازطرح وموضع خود دفاع كنند وحتا سربازگيری نمايند واين حق مشروع شان نيزاست. نبايد ، بيشترازين متلاشی ومتفرق شويم. لطفا ً اين خواهش مارا همهً تان بپذيريد .

چهارم : همه می بينيم كه تعدادی ازبا تقواترين وباسابقه ترين رفقا وفعا لين حزبی ديروز، برای زنده نگه داشتن نام وتشكيلات حزب دموكراتيك خلق افغانستان،فعال اند وتلاش ميكنند.آنها ، درصدد به تصويب رسانيدن برنامهً جديد سياسی خود ازطريق ابرازنظررفقای اند كه آن برنامه را تداوم مبارزه وفعاليت حزب قديمی مان می دانند. ما، ازهردو جناح، هم ازرفقا ودوستان محترم ووطن پرست دعوت كننده « كميسيون برگزاری جلسهً وسيع نيروهای دموكرات وملی» وهمچنان از شخصيت های رفيق ، فعال ومبارزيكه درراه ( احيای حزب دموكراتيك خلق افغانستان)، تلاش ميكنند، رفيقانه خواهش مينماييم كه منبروستيژمشترك مان را دراين موارد حياتی از طريق مشاركت در فعاليتهای سياسی يكديگر وساير گروه های رفيق بايد از ارزشمندی لازم وقوتمند برخوردارسازند.

لذا، تادير نشده بايد كليه امكانات را برای سهم گيری فعال اين رفقا غرض ابراز نظر نمودن درمورد اهداف مطروحهً جلسهً وسيع وساير موارديكه برای همه ً ما از اهميت برخوردار است؛ به كار برند . زيرا اختلافات تمام گروه ها وحلقات امروزی رفيق كه درزمانی نه چندان دور باهم سرنوشت مشترك، اهداف مشترك ودوستان ودشمنان مشترك داشتيم، هنوزبه تضاد های آشتی ناپذيرتبديل نگرديده است. وظيفه ً وجدانی واخلاقی هريك ماست كه بايد جلو تعميق اين مخالفتها را بگيريم واجازه ندهيم كه انقطابهای سياسی ، تشكيلاتی وشخصی غير طبيعی موجود ، مارا برای دايم از همديگر ما دور سازد.

پنجم : آن بخش رفقای ما كه درراه بازسازی حزب وطن فعاليت دارند، مانند ساير رفقا كه بانام قديمی ويا نامهای جديد وارد عرصهً فعاليت شده اند، رفقای گرامی و هم رزمان قديمی مااند. آيا،حزب وطن آخرين نام حزب مشترك تمام خلقیها، پرچميها وگروه های مدغم شده در تشكيلات آن حزب نبود؟ آيا، همه اعضای بيوروی سياسی ، دارالاشا ء وكميتهً مركزی عريض وطويل آن شامل به ابديت پيوسته گان وزنده های اثر گذار ديروز وهنوز مطرح فعلی ، برای تغيير نام حزب قبلی به حزب وطن ، دستهای مبارك شان را بلند نكردند؟ پس چه اختلافی دربين نامها وجود دارد ونام افراد واحزاب چه تاثيری در درجه ً وطن پرستی وفداكاری اعضای آن برای وطن ومردمان زحمت كش آن ايفا كرده ميتواند.مهم اهداف، آرمانها ونحوهً فعاليت احزاب است كه اين احزاب را به گروه های انقلابی وطن پرست ويا معامله گران قدرت طلب وارتجاعی ، قوم پرست ويا متعصبين مذهبی وزبانی تقسيم كرده ودر جامعه مورد شناسايی مردم قرار ميدهد.

لذا، دراين مورد نيز تقاضای ما ازبرگزار كننده گان جلسهً وسيع ورفقای كميتهً انسجام مجدد حزب وطن وسايرشاخه ها وحلقاتی كه به اين نام فعاليت دارند اينست كه به نام وطن ومردم زحمت كش آن، ديروزپرماجراها واختلافات را كناربگذارند وزمينه ً مشاركت وسهم گيری فعال رفقای حزب وطن را ، رفقای خود ما را برای آن مساعد سازند تا باشد مشاركت اين رفقا زمينه ساز تفاهمات وتقاربهای لازم وضروری رفيقانهً بعدی گردد. اين سهم گيری درگروِ اراده وحسن نيت هردو طرف است وبايد مشتركاً درادای دين شان نقش سالم خودرا ادا كنند ؛ درغير آن پشيمانی هرگز سودی را به بار نخواهد آورد.

ششم : به احزاب وحلقات تدارك كنندهً اين جلسه پيشنهاد ميگردد تا غرض وسيع الشمول گرديدن جلسه، غنامندی وذوجوانب بودن طرحها ونظريات، سهم گيری طيف وسيعتری از شخصيت ها ، حلقات وگروه ها، دموكراتيك ووطن دوست،ازميزان مشاركت اعضای گروه های شان كه درساير جلسات نمايشی معمول است بكاهند ،تا زمينه برای دعوت وسهم گيری عملی نيروها واشخاصی دركار جلسه مساعد گردد كه ميتوانند سهم قابل ملاحظه ای دراتحاد مورد نظر وشكل گيری اهداف درپيش رو ادا كنند. درغيرآن اين جلسه همان گردهمآيی معمولی ونمايشی خواهد بود كه تعدادی ازرفقای خودما ويا وابسته به فلان گروه وفلان حزب ، برای استقبال از سخنان مسوولين شان ويا تغيير روند های انتخابات داخلی جمع ميگردند وابراز احساسات ميكنند.

بنا ً، گام مهم ومفيد دراين زمينه اينست كه به عدم ضروری بودن شركت همه قدمه های مسوولين احزاب وگروه های تدارك كنندهً جلسهً وسيع دراروپا دراين گردهم آيی قناعت به وجود آيد وتفاهم قبلی صورت گيرد. تاباشد هرحزب وهر گروه نه تنها حلقهً وسيعتری ازهواداران ساير گروه ها وشخصيتهای مستقل ملی و دموكرات را غرض اشتراك درجلسه دعوت كند بلكه حلقات ناراضی ومنتقد داخلی خودرا نيزدركار جلسه دعوت وسهم دهد. نبايد تلاش كرد كه درپی آن باشيم كه درجلسه ، آب ازآب تكان نخورد. ! اين شيوه به نفع مانيست.همچنان نبايد فضای جلسه را متشنج ساخت وبه بيراهه كشانيد، زيرا به هيچ وجهه قابل توجيه نميباشد.اما، ديالوگهای سالم ، ابرازنظرهای سودمند وصريح را بايد فدای كلی گوييهای كليشه يی ،هميشه گی و اداری – حكومتی گونهً گروپی مورد انتظار گروهی نساخت.

هفتم : وقتی به عنوان ِ جلسهً وسيع توجه عميق صورت گيرد، خواهی نخواهی درذهن هربيننده وخوانندهً آن ، اين موضوع خطورميكند كه اين جلسه خواهی نخواهی شامل تمام گروه ها ، حلقات وشخصيتهای خواهد شد كه دارای اهداف وصفات دموكراتيك وملی اند. دراين صورت آيا، بهترين زمينه برای مشاركت مجموع رهبران ديروز حزب وطن( دموكراتيك خلق افغانستان) ، تمام رهبران وكادرهای كليدی مجموع قوت های ملی ودموكراتيك ، وزرا ورجال برجستهً دولتی غيرحزبی وحزبی دوران حاكميت دموكراتيك خلق افغانستان، فعالان سازمانهای زنان ،جوانان ، كارگران ، روحانيون وسايرحلقات آزادی دوست ،دموكرات وعدالتخواه سياسی ومذهبی مساعد نگرديده است .

آيا، اخلاقا ً نبايد ازتمام امكانات متوفر مان برای پيوستن مسوولين ديروزحزب به اين جلسه استفاده كنيم.؟ آيا، نميتوانيم در اين فعاليتهای وسيع مان، ده ها تن از زنان ومردان قهرمان ديروز را كه بنابرعوامل مختلف وشايد غير قابل توضيح ازدائرهً فعاليتهای سياسی مان دورنگهداشته شده اند ويا دور مانده اند ، شريك وقريب سازيم واز نفوذ ومعنويت ايشان ، از جمله از توان ومعنويت حزبی- سياسی شخصيتهايی مثل داكتر صاحب اناهيتا راتب زاد ،برای تحقق اهداف انسانی مان بهره ببريم.

دعوت از بزرگان سياسی ديروزخودما وبزرگان ملی – مترقی ساير گروه ها دراين جلسه يك مفيديت ديگراستثنايی نيز دارد. بهمهً ما معلوم است كه اگر ما دموكراسی ميخواهيم ويا عدالت ، اگربرای ختم جنگ مبارزه ميكنيم ويا برای تساوی حقوق اقوام وزبانها، اگربرای ختم ظلم داخلی نبرد ميكنيم ويا برای قطع مداخلات خارجی و... همه برای وبخاطر افغانستان ومردم شريف ومظلوم آن است.

چقدرخوب خواهد شد كه اين جلسهً وسيع آغازگربازگشت بزرگان ومشاهيراين عرصه به وطن مشترك مان گردد وبه سرگردانی وپريشانی تعدادی ازبهترين كادرهای جواب گرفته ونگرفته دراروپا خاتمه دهد وزمينهً مشاركت وسهم گيری مستقيم مان را درمبارزهً مرگ وزنده گی مردم ووطن ما درداخل افغانستان مساعد سازد. زيرا اگر ما برای دموكراسی وپيروزی مردم مبارزه ميكنيم ، بايد درداخل وطن باشيم. آيا ، ده ها تن از نويسنده گان ومبلغين سياسی وطن پرست افغان، بارها ننوشته وابرازعقيده نكرده اند كه دموكراسی صادراتی طرف قبول مردم نيست وبايد درداخل وطن وبوسيلهًً خود مردم تحقق پيداكند وتحكيم يابد.پس دراينصورت ،اگر ما ،برای مردم وطن خود آزادی ، دموكراسی ، وحدت ملی وصلح وسعادت ميخواهيم، بايد به وطن مان برگرديم و يكجا باخلقهای وطن برای بهبود وضع زنده گی شان مبارزه نماييم.

دراين مورد ميخواهم پيشنهاد كنم كه باييست ازتجارب بزرگان ديروزحزب خودما ونهضت ترقيخواهانهً وطن حدا كثراستفاده را درداخل وطن بعمل آوريم، چون محل تطبيق آرمانهای دموكراتيك ما برای آن در اروپا وامريكا نيست كه اين كشورها به اين اهداف شان دير است كه رسيده اند. لذا، انتقال ساحهً مبارزه از خارج به داخل وطن ، يكی ازدموكراتيك ترين اهداف وطن پرستانه وجوهرناسيوناليزم غيرتنگ نظرانه وهمنوا با دست آوردهای علمی – تخنيكی وفرهنگ معاصر بشری ايست كه ما، دربرنامه های كاری مان آن را گنجانيده ايم.

دراخير ، ميخواهم پيشنهاد نمايم كه : رفقا ودوستان عزيز !

ازآنجاييكه وطن ما درمرحلهً حساسی ازسرنوشتش قراردارد،آتش جنگ وترورهنوززبانه ميكشد ، فقرويبكاری وتبعيض، ظلم وستم ،غارت وچپاول ، بی قانونی وبيعدالتی ، بی امنيتی وبی مصونيتی جان ، مال وحتا ناموس مردم بيداد ميكنند وادامه دارند ودرتمام تاروپود جامعه رخنه كرده وتعميق مييابند.لذا، با اين نيات واقعا ًنيك ملی ودموكراتيكی كه رفقا ودوستان ما دارند؛ بايد درفكرمساعد شدن زمينه های عينی شرايطی شويم كه به اساس آن بتوانيم بعد تدويرموفقانهً جلسه واتخاذ تصاميم تاريخی گردهمآيی وسيع اين نيروها درهالند، بارهبران ومسوولين ديروز وتعدادی ازكادرهای اثر گذارخواهان تداوم مبارزه، دوباره به آغوش وطن ودركنارمردم ومبارزين صادق تحول طلب داخل وطن برگرديم وقرار گيريم وبا قوتی بيشتر ومتحد تر از امروز،برای تحقق اهداف ملی ودموكراتيك وساير اهداف شريفانه وانسانی مشترك وطرف نياز جامعه ومردم ما ، مبارزه نماييم.

چقدر شكوهمندانه خواهد بود كه برای تحقق اهداف ملی ودموكراتيك ، جلسهً وسيع بعدی همه احزاب ، گروه ها و شخصيت ها ی وطن پرست افغانستان، درداخل وطن داير گردد وجبههً وسيع ونيرومند نيروهای آزادی دوست ، ملی ، دموكرات ، مترقی ، وطن پرست ، خـيِرخواه مردم وصالح سياسی ومذهبی جامعهً افغانی، برای ختم جنگ ، نابودی تروريزم وبنياد گرايی، تحقق دموكراسی ومردم سالاری وشكل گرفتن جبهه ً واحد انتخاباتی دررفراندوم آيندهً رياست جمهوری ، شورای ملی وشورا های ولايتی ،اساس گذاشته شود وبه مبارزه آغاز كند. بايد به موجوديت وبقای بيمورد شخصيت های موثر ومبارز درمحيط پردرد ورنج مبارزه ً كم اثر مهاجرت وبيوطنی خاتمه داده شود وهركدام ما اين افتخار را كمايی كنيم تا بقيه ً عمرخود را دركنار مردم ، رفقا ودر آغوش پرعطوفت مادروطن مان سپری نماييم. درغير آن اين تحول طلبيها وادعاهای دموكراسی طلبی وملی گرايی ما درسطح يك ادعا باقيمانده وفقط برای دلخوش كردن ما مفيد خواهد بود وبس.

طالب موفقيت همه رفقا ودوستان درراه مبارزه به خاطربرگشت به اتحاد ووحدت صادقانه گرديده ، اعتقاد جدی داريم كه وحدت ما برای خدمت به انسان زحمت كش وطن وشگوفايی وترقی ميهن مشترك مان به امكان ووسيلهً موثری مبدل ميگردد. همچنان ما برای جلسه ً وسيع نيروهای ملی ومترقی در هالند ، طالب موفقيت های قابل توجه ميگرديم.

بادرود فراوان . جليل پرشور6/4/2008
 

 

*************************************

 

بخش دوم

اكنون كه بعد همه تلاشها وانتظارات بخش وسيعی از رفقا وفعالين با احساس حزب وحاكميت قبل از بقدرت رسيدن نيروهای افراطی وبنياد گرای مذهبی وقومی درامر وحدت دوبارهً همرزمان مان، تعدادی از احزاب دوست ورفيق، تصميم اتخاذ نموده اند كه جلسهً وسيع نيروهای ملی ومترقی را دراروپا ، جاگزين گردهمآيی وحدت طلبان سازند وشايد به اين وسيله درفكر ايجاد جبههً جديدی بنام ( جبههً ملی ودموكراتيك)ای شوند كه درهفتهً قبل نوشته ً به همين منظور درسايت مشعل به نشر رسيد ودرمتن آن نوشته اهدافی مطرح شد كه بخشهای اساسی آن به وسيلهً همين رفقا در همآيش وسيع نيروهای ملی ودموكرات دركابل مطرح گرديده بود .

بااينكه، ازثمرهً تلاشهای مشترك ،شور وفريادهای جمعی وفردی وحدت خواهی  وابراز نظر های سودمند رفقای خسته از افتراق وچند دسته گی وبه جان هم افتادن های زيانباربه حال زحمت كشان وطن وزنده گی سياسی وشخصِی هريك ما، ولی شادی آفرين برای دشمنان ومخالفين برابری انسانها، دشمنان ومخالفين صلح ،عدالت ، آزادی ودموكراسی ،تعدادی از رفقا ودوستان مادرنظر دارند تا همآيشی را به نام جلسهً وسيع نيروهای « ملی ودموكراتيك» دراروپا راه اندازی كنند؛ به خود لازم ميدانيم كه موارد آتی را خدمت سازمان دهنده گان، شركت كننده گان وتعقيب كننده گان انكشافات اوضاع سياسی داخل وخارج وطن، خاصتا ً درعرصهً فعاليت های احزاب ، گروه های فعال  وحلقات سياسی چپ(!) ، ملی (!) ، دموكراتيك(!) ومذهبی(!)، به عرض برسانيم.

1 : ازتدوير اين همايش با گرمی وانتظارات نيك ومفيد استقبال ميكنيم ودرتحقق اهداف وطن پرستانه ودموكراتيك آن نه تنها طالب موفقيت ميگرديم بلكه مساعدت لازم مينماييم.نبايد به اساس قصهً مشهور« درانتظار طلای سرخ نشستن ، طلای سفيد را ازدست داد» بلكه بايدبرای به دست آوردن طلای سرخ، طلای سفيد را نيز مورد استفاده قرارداد. اين هدف نيززمانی برآورده خواهد شد كه هدف نهايی به دست آورنده گان اين جنس نسبتا ً قيمتی رويايی ،حصول همين متاع جديد نباشد( ! ). اينرا به خاطری ياد آوری كردم كه همه رويا ها به حقيقت نمی پيوندند. بهتر آنست كه در عالم بيداری وآگاهی مطلوب  تصميم اتخاذ  شود ، نه آنكه هرچه پيش آمد ، خوش آمد را پيشه كنيم وبه آن بسنده نماييم. متاًسفانه، دير است كه ما  ازدورها درعقب حوادث سرگردان ودرمانده هستيم .

 ما جبهات متعدد ناكام بی امضا ولی باقول وقرارو ناكامی را تجربه كرده ايم كه ماحصل آن همين برباديها ومصيبت های فعلی وطن ، مردم وهم سنگران ما ميباشد. لذا، بادرنظر داشت مثل مشهور وطنی ، ( باكـُلـُخ  در آب گذاشتن گذاشتن ، نميتوان از دريا عبور كرد). بايد، متحدين طبيعی را تشخيص داد وبرای اتحاد ووحدت با ايشان تمام سعی وتلاش فداكارانه را به خرچ داد ، نه آنكه بيجهت سرد شد وگرم گرديد وتكرار مكرر را تجربه كرد.

2 : طوريكه بارها يادآورشده ايم كه وسيع ساختن حلقهً ارتباطات غرض همسويی وفعاليت های مشترك وطن پرستانه وقرار گرفتن درزير چتر سياسی فراخ وفراگير حقيقی كه بتواند طيف وسيع تری از حلقات وگروه های سياسی را برای تغيير دادن سالم مسير فعلی  خطر ناك سياسی ، نظامی واجتماعی كشور كه هرروزبيشتر به سوی غرق شدن وخطرناك گرديدن حال وآيندهً مردم ما و سرزمين شان، ازطرف دشمنان داخلی وخارجی چند رنگ سياسی ، فرهنگی ومذهبی ، عمدا ًكشانيده ميشود؛ يكی از اولويتهای رسالت ملی واخلاقی ما را تشكيل ميدهد.

 دراين زمينه هرنوع درنگ وتعلل نه تنها اشتباه بزرگ است بلكه خيانتيست غير قابل  اغماض وبخشش. ولی آيا، ما، تا حال اززمينه های مساعد چندين ساله  دراين مورد استفاده كرده ايم ؟ گامی را اساسی گذاشته ايم؟ خودرا اقلا ً جمع وجور كرده ايم ؟ حد اقل نيروهای همسو را دراين معركهً فعلی سرنوشت ساز تشخيص داده ايم؟ كدام دست آورد حداقل داريم؟ آيا، همه آنهايی كه با مانيستند ونبودند ، خاين وضد ملی اند ؟ آيا، حق به جانب هستيم كه همه جبهه های تاحال ساخته شده را مردود دانسته ومتهم به خيانت نماييم؟ آيا درموجوديت اين جبهه ها ، ضرورت ساختن جبهه ًجديد وآنهم با مشاركت بخشی از نيروهای شامل جبهه های فعلی ،امريست حتمی  ، مفيدونا گزير؟ چه اهدافی والاتر ومقدس تر را ميتوان درپروگرام جبهه ً جديد( ملی ودموكراتيك) گنجانيد كه درمنشورات واهداف برنامه وی جبهه های فعلی وجود ندارد؟  آيا ، اين بدان معنا نيست كه هر بدی وهر ناشريفی اگر با ما بود نيك نام وشريف است وهرشريفی وترقيخواه ودموكراتی كه اگردرعقب ما حركت نكرد، ناشريف وخاين است.؟! . آيا، با اين ديد ، شيوه ودادن انتباه ازخود ، ما ميتوانيم محور كاری خوب وقابل اطمينان به ساير نيروهای سالم وخير انديش جامعه ، باشيم.؟.آيا، مدغم شدن ويا مشاركت ما دريكی از جبهه های فعلی ويا تشكيل جبهه ً جديد، به ما آن امكان را ميسر ميسازد كه بستر خوب ، مناسب وطبيعی  غرض تحقق اهداف وآرمانهای ديرينه ً ماباشد؟ آيا ، ساختن جبهه ً( ملی ودموكراتيك ) مورد نظر رفقا،خلای وحدت تشكيلاتی وافتراق موجود فكری ياران قديمی را پـُر خواهد كرد و جبهه جاگزين حزب واحد برای ما خواهد شد؟ وسر انجام اينكه درحال حاضر ، ما، قاعده واصول جديد ی اختراع ميكنيم كه فورمولهای سابقه ً ( ازطريق وحدت های درونی به سوی اتحاد ها وايتلاف ها ) رفتن را منسوخ وتاريخ زده ثابت نموده وبر غنای عقيده وايدولوژی چيزی بنام خود مي افزاييم.؟!

بادرنظر داشت موارد اشاره شده دربالا، توجه خودرا به اين امر معطوف ميسازيم كه درشرايط فعلی وطن ،ما به چه نوع جبهه ها واتحاد ها ی وسيع ضرورت داريم وچند نوع جبهه را تا حال مورد شناسايی قرار داده ايم كه درديروز وامروز به حال وطن ما مفيد تمام ميشد ويا ميگردد.

اول : جبهه ً ملی ودموكراتيك :

44 سال قبل، وقتی ادامه دهنده گان نظام استبدادی نادرخان، فيودالان بيرحم ، روحانيون وابسته به دستگاه سلطنت با همدستی تمام افراد پرازيتی جامعه ، بعد همه جور وستم درحق مظلومان وستم ديده گان وطن، مجبورگرديدند كه خودرا ازطريق همنواشدن با تغييرات دموكراتيك جهانی  ودادن امتيازات حد اقل قانونی برای ابراز مخالفتهای توده های خلق، برای مردم ما قابل قبول(!) بسازند،  گروه های متعدد سياسی واز جمله حزب ما تاسيس گرديد.حزب دموكراتيك خلق افغانستان، بعد فعال شدن ، طرح تشكيل جبهه ً ملی ودموكراتيك رادربرنامهً سياسی خود گنجانيد ودرراه تحقق آن مبارزه كرد.

درآن وقت احزاب ملی ودموكراتيك قوی ودارای سابقه وتجربهً ديگری وجود نداشت ولی نيروها ،حلقات وشخصيتهای ترقيخواه ووطن پرست زيادی كه يا خود شان اززير ساطور هاشم جلاد وهمدستانش جان به سلامت برده بودند ويا بازمانده گان شهدای آن دورهً ظلمت بار ، غرض گرفتن انتقام خون بيگناهان شان منتظر فرصت ابراز خشم بودند؛ فعاليت سياسی مخفی ونيمه مخفی داشتند كه تعدادی بعدا ً دراحزاب چند گانهً چپ به طور علنی دست به فعاليت زدند.

مطرح كردن انقلاب های ملی ودموكراتيك  ويا تشكيل جبهه های ازين قبيل ،جز اهداف آرمانی كشورها ونهضتهایي در آن دوران بود كه درشرايط اقتصادی واجتماعی مانند وطن ما قرار داشتند و آرمانهای رهايی بخش وملی نه تنها شعار بلكه ستراتيژی قبول شده ازطرف جوامع سوسياليستی، آن يگانه مدافع  وتكيه گاه مطمئن خيزشها وحركتهای انقلابی ورهايی بخش دربرابرستم، استعمار و امپرياليزم بود.اما ، اكنون اوضاع داخلی وخارجی دزكليه امور ازجمله درمورد افكار وايدولوژيها ونحوه ً بكاربردن وعملی ساختن عقايد تغيير جدی يافته است وانقلاب ها واهداف ملی ودموكراتيك نيز دست خوش بازبينی ودگر گونی شده است.ما، عملا ً مشاهده ميكنيم كه نظام های توتاليتار واستبدادی اقلا ً درظاهر امر حتا ازطرف امريكا، پلان ساز صدها كودتای سياه وارتجاعی خونين درآسيا ،افريقا وامريكای لاتين و حامی هميشه گی استبدادهای خشن آدكش ضد قيامها وخيزشهای رهايی بخش وآزاديخواهانه،پشتيبانی نميگردد.

 امروز هموطنان ما درشرايطی زنده گی ميكنند كه با وجود مساعدتهای همه جانبهً نظامی انگليس وامريكا وسايرين، تفكری دروطن به شكل با لقوه موجود است كه به تاسی ازآن بسياريها با خود می انديشند كه لزومی برای تجليل وگراميداشت سالگرد استقلال وطن كه با نثار خونهای بيشمارتمام اقوام آزادی دوست وطن ما از چنگال استعمار فرنگی به دست آورده شد كه اكنون با قوتی بيشتردرمناطق شكست خوردهً قبلی خود نه تنها جابه جا بلكه تصميم گيرنده وحاكم است، وجود دارد؟. ازهمين سبب نيز است كه تجليل ازسالگرد روز آزادی وطن نه تنها دربين مردم بلكه دربين حلقات حكومتی كه طرف حمايت اشغالگر قبلی وجديد است، بسيار كم رنگ گرديده وازرسالت و وظيفهً مقدس ملی به ماموريت اداری گونه تبديل گرديده است.  

با كمال تاًسف درهمان دورهً شاهی نيروهای دموكراتيك وقت(  چپيها وگروه كوچكی از ملی گرايان آن زمان )، دربين خود اختلافات شديد داشتند وپيروان شان درفاكولته های مختلف كابل باهم درجنگ فكری وحتا فزيكی دوامدار به سر ميبردند وكمتر لحظاتی را ميتوان سراغ كرد كه اين چپيها درمخالفت با نيروهای راست  خون ريز آن وقت متحدانه عمل كرده باشند. علاوه از آن كميت نه چندان چشمگيراين نيروها از يكسو وعدم رشد مطلوب فكری فعالين شان از سوی ديگر ، كمتر مجال آن را مساعد ميساخت تا آنها درقبال اوضاع نا هنجار آن وقت با احساس عميق مسووليت برای مقابله با دشمنان مشترك شان ، باهم وارد گفتگو، تفاهم ووحدت عمل گردند. اين درحالی بود كه تعدادی از رهبران وپيش كسوتان اين گروه ها برای تعميق فاصله بين صفوف رزمنده گان ِ راه دموكراسی وعدالت، از ادای نقش منفی شان دريغ نميكردند. بااينكه همه درك ميكردند كه حكام سلطنتی وماشين دولتی ارتجاعی وسركوبگر آن با وسايل مختلف وامكانات متوفر برای بحران سازی وبد نام كردن ترقيخواهان فعال بوده وبرعلاوهً سركوب، بيكار ساختن وبه زندان افگندن مخالفين، از سلاح كهنه وقديمی تكفير وطن پرستان به وسيلهً جيره خواران قديمی شان نيز استفاده ميكردند..

دوم : همه ميدانيم كه آن جبهه ً مورد نظر حزب ما وضرورت آن زمان مبارزه باوجود همه تلاشها، تبليغات وافشاگری عليه دربار وحكومت ، خاصتا ً فرياد های شور انگيز وحماسی بی بديل رهبر حزب از تريبون شورای ملی درمورد فقر وتنگدستی اكثريت مردم، تبعيض ، ظلم واستثمار زحمت كشان ، ناروايی وبيتفاوتی خانوادهً حاكم با به كار بستن تمام اساليب قانونمند مبارزه، تشكيل شده نتوانست. درحاليكه اتحاد نيروهای دموكراتيك آن وقت ازاهميت بسيار جدی برای آن برخوردار بود كه سرنوشت يك وطن با تمام مردم وامكانات آن دراختيار يك خانواده وگماشته گان محدود حاكم برسرنوشت مردم بود.حتا ، نماينده گان محدود چپی درمجلس شورای ملی نتوانستند باهم خط واحد  ويا نزديك تبليغاتی واشتراك عمل را به وجود آورند. آن هدف به حيث يك آرمان بدون تحقق به زمان ديگر انتقال يافت .

سوم : مرحوم داوود خان  بعد كودتای 26 سرطان 1352 عليه نظام شاهی ، برای دوام حكومت وتسخير قلوب مردم خاصتا ً روشنفكران، ازطريق ساختن حزب واحد دولتی ، خواست جبهه ايرا تشكيل دهد تا اهداف « بيانيهً خطاب به مردم» را تحقق ببخشد. اما ، كودتا های پيهم راستگرايان افراطی اين هميشه نوكران سنتی  پاكستان ِ دايم دشمن وطنما ازيكسو وفريب وخدعهً شاه سلفی سعودی وشاه خود كامهً ايران ازطريق وعده ً كمك های بيدريغ مالی ، داوود خان را بارديگر به سوی خود كامه گی ونحوهً حكومت داری اسلافش سوق داد وجبهه ًجمهوری خواهان وتحول طلبان دموكرات تشكيل شده نتوانست.

چهارم : تغييرات جهشی 7 ثور 1357 كه زمينه های واقعی واستثنايی را برای وحدت صفوف تمام وطن پرستان ونيروهای دموكراتيك آن وقت مساعد ساخته بود، به اثر شتابهای بيمورد ، اضافه خواهيها واستبداد خون ريزحفيظ الله امين وشركای جرمی اش،  موضعگيری آشتی ناپذيروپر از اشتباه  نيروهای چپی طرفدار خط پيكنگ عليه دولت جديد صرف به خاطر اختلافات شوروی وچين، برهم خوردن وحدت داخلی حزب ودرنتيجه قتل وكشتار بيرحمانهً ترقيخواهان وطن پرست  پرچمی ، شعله يی ، سازايی ، سفزايی،  وصدها تن از فعالين خير روحانی و گروه های افراطی مذهبی كه  تعدادی جنگ شان را  به همدستی ، كمك ودرتحت رهبری نظاميگران پاكستانی دردورهً حكومت ذوالفقار علی بوتو،عليه نمادهای دموكراسی دراولين روزهای جمهوريت افغانستان تحت رهبری مرحوم داوود خان آغاز كرده بودند ، به ياً س مبدل گرديد ونابود شد. درآن دوران كه اگر با تدبير ، عقلانيت ، احساس مسووليت ، روحيهً تعاون وهمسويی وتلفيق كاری بين تمام گروه ها وحلقات وطن پرست ، درمسايل برخورد ميشد، صف واقعی نيروهای دموكراتيك سياسی ودموكرات های مذهبی كه تا آنوقت دارای افكار ملی ووطنی بودند و وابسته گی به پاكستان ، ايران اسلامی ومجامع دموكراتيك غربی ضد دموكراتيك خلق ، پيدا نكرده بودند، تشكيل ميشد ،مردم ما هرگز شاهد اين همه بدبختی ها وآزمايشات فكری وتسليحاتی ابرقدرتها نمی بودند و وطن ما بارها ميدان رقابتها وكشمكش های جهانی نميگرديد واردوهای 42 كشور جهان  به نام مبارزه عليه بنيادگرايی وتروريزم درگوشه گوشهً وطن زخمی ما جاگزين نمی شدند ، ودروطن خود شان به وسيلهً اجانب مسلح (  مهمانان به زور ) تلاشی ، توهين ومتوقف نگرديده وازرفتن به فلان وفلان منطقهً زرخيز ودارای معادن بسيار نادر وپربها ممنوع نميگرديدند.

پنجم : از سرگرفتن جبهه سازی در وجود تلاشهای كه منجربه تا ًسيس جبههً ملی پدروطن شد، جان تازه يافت ورهبری حزبی ودولتی جديد كه خود مبتكراولی جبهه ً ملی ودموكراتيك بودند دراين مورد باعزم راسخ ونيات نيك ووطن پرستانه داخل اقدام گرديدند. اما، با كمال تا ًسف كه يك بخش قابل ملاحظهً نيروهاييكه  بايد شامل جبهه ميشدند، درخط مخالف مسلح عليه حاكميت باقيماندند و عواملی چند از جمله ناكافی بودن تلاشهای دولت ، اختلافات چين وشوروی ، مداخله ها وتابير فعال امريكايي ها ، پاكستانيها وهمدستان شان وعدم تمايل حلقات روشنفكری چپ مخالف مسلح دولت كه درتركيب نيروهای جهادی شامل وعليه دولت ميجنگيدند، برای سازش ‌وكنار آمدن با حاكميتی كه به هيچ وجه تداوم بخشندهً سياستها واهداف حفيظ الله امين نبود؛باعث آن گرديد كه جبهه ًملی پدروطن به اهداف مطلوب خود نرسد . بااينكه بهترين بزرگان سياسی ، قومی وروحانی كشور در آن جبهه مشاركت فعال نمودند.

با كمال تاً سف بايد اعتراف گردد كه جبهه ًملی پدر وطن رفته رفته به سازمان دولتی غير فعالی تبديل گرديد كه دربسا موارد با اتحاديه های صنفی نيز نميتوانست رقابت كاری داشته باشد. آن وضع نا مطلوب مارا به اين امر معتقد ميسازد كه ابراز آرزومندی ناوقت بكنيم وبگوييم كه ايكاش طرح تشكيل جبهه ً ملی ودموكراتيك اولی خود حزب ما جامهً عمل ميپوشيد نه كاپی كاری تجارب ناكام ديگران. ايكاش هم نيروهای دولتی وهم مخالفين دموكرات آن زمان از احساس مسووليت بزرگتری كار ميگرفتند وبحران طولانی مدت دربين ترقيخواهان به وجود نمی آمد كه تا حال به توشهً راه متحجرين وبنياد گرايان مبدل گرديده است.

ششم : سياست مصالحهً نيزچيزی جز تشكيل جبهه ً نيروهای دموكرات ومعتدل جامعه نبود ولی با وجود دادن امتيازات بزرگ به مخالفين سياسی ومذهبی مسلح ، آنها حاضر نشدند كه درتشكيل اتحاد بزرگ ملی برای رهايی وطن ازخون ريزی وبربادی سهم بگيرند.اكنون نتيجهً آن بيتفاوتيها را همهً گروه های بااحساس درك ميكنند ولی پشيمانی سودی ندارد.

هفتم : دردوره های جهادی وطالبی ، همه نهاد ها ، حلقات وشخصيت های ترقيخواه ، بافرهنگ ودموكرات بادرجات متفاوت طرف اهانت قرار گرفتند وبه كفر وشرك محكوم شدند كه تا حال آن سياست اگرچه باتقليل يافتن نسبی ولی هنوز ادامه دارد. درآن دوران نيروهای دموكرات بيشتر تماشاچی باقيماندند وتقريبا ً آب از آب تكان نميخورد ولی مقاومتها وتبليغات افشاگرانهً ملموس فردی وگروهی كوچك ادامه داشت.

هشتم : با سقوط طالبان به دست نيروهای امريكايی وهمدستی اتحاد شمال،تيم كاری نوی به قدرت رسيد كه از همان آوان كار با شعار دموكراسی ، حقوق انسان ، جامعهً مدنی ، انتخابات آزاد ، قانون سالاری وخلع سلاح افراد خودسر وجنگی غارتگر ، به تشكيل دولت پرداخت وبرخلاف وعده های داده شده از طرف كنفرانس بن ومنابع امريكايی تدارك كنندهً نشست بن وتمويل كنندهً آن ، ادارهً موًقت تمام نيروهای ضد دموكراسی ومستبد خو را درخود جا ومقام داد وحداقل احساس مسووليت نكرد كه با افرادی كه آزادی ، دموكراسی وتجدد خواهی را به گلوله بسته اند چطور دولت مردم سالار ودموكراسی را تحقق خواهد بخشيد. امريكاييها نيز دراين زمينه بار اصلی مسووليت را به دوش دارند ، زيرا اين امريكاييها بودند كه درهمه امور تا همين اكنون حرف اول را ميزدند وميزنند. آنها بودند كه بنياد گراترين حلقات وافراد را پاسبان دموكراسی نوپا وجنينی  ای ساختند كه جديدا ً از داخل تخم شتر مرغ جهانی بيرون شده بود .

بابرشمردن اين حقايق ميخواهم درمورد تلاشهای تعدادی ازگروه های چپ وراست داخل وخارج حاكميت پيرامون دفاع از دموكراسی وناسيوناليزم افغانی وساير اهداف وواژه هاييكه مطابق مـُد روز ويانيازجامعه و مردم ماست ، تماس بگيرم. واين سوالات را مطرح كنم  وبپرسم كه هدف از تشكيل جبهه ها واتحاد ها چيست وچه نوع جبهه بدرد وطن ومردم ما ميخورد.

1 : جبهه ً نيروهای چپی :

درشرايط فعلی تعريف مشخصي كه طرف قبول همه باشد از مفهوم چپ وجود ندارد وچپ به همه نيروها ، شخصيت ها وافكاری اطلاق ميگردد كه برضد ظلم ، خيانت ، تجاوز وبيعدالتی قرار داشته ونسبت به مردمان فقير ومظلوم همسويی داشته باشد وبر ضد تعميق فاصله های رو به تزايد طبقاتی موضع داشته باشد ويا برزمد .اگر اين تعريف محلی را قابل توجيه بدانيم وآن را به اساس قيمت گذاريهای سنتی انديشه ً چپ محكوم وبيمورد ندانيم، تعدادی ازشخصيت های خير مستقل ، روحانيون وفعالان امور دينی را نيز نميتوان از اين حلقه بيرون دانست ، چون ايشان به اساس آيات قرآنی واحاديث نبوی ، ظلم ، خيانت ، مردم آزاری وفريب كاری را ضد اسلام دانسته وازعدل وانصاف وتوجه به حال مستمندان  سخن ميزنند وسود خور ورشوه خور را مخالفين دين ميدانند. بااينكه اين نوع روحانيون ازمنبر خودشان صحبت ميكنند ونحوه ً ديد وتلقی شان دربسا موارد با روشنفكران غير ساحهً دينی يكی نيست ولی آنها نيز برای مردم ووطن شان فكر ميكنند وبا روحانيون درباری وغارتگران بيت المال وداراييهای مردم فرق دارند واز پاكستان ، عربستان وايران وساير كشور ها معاش نمی گيرند.

لذا، اگر بخواهيم كه چپ پراگنده وغير متفق ودارای توجيهات وتعريفات متفاوت وحتا متضاد از روند فعلی مبارزه وانكشافات اوضاع وطن وماحول آن وتقسيم شده درده ها حزب سياسی درداخل وخارج وطن را متحد سازيم ، بايد درك واحد ويا بهم نزديك تری ازاوضاع پيدا كنيم وخود اين مفهوم را درحد توان وامكان نيروها وافكار انكشاف يافتهً سياسی فعلی وطن مورد ارزيابی وشناخت قرار داده وآن را محدود به ريشهای تراشيده وپطلون ونكتايی نسازيم. اگر اين نظر دقيق باشد وطرف قبول، ميبينيم كه نيروهای زيادی دراين زمينه وجود دارند كه تا حال باب مذاكره وتقارب با ايشان باز نشده وحتا درفكر بسياری ها نيز خطور نميكند.

مشكلات رو به فزونی يافتن اكثريت قاطع مردم ما درعرصه های مختلف، از همه وطن پرستان ميطلبد كه درراه ايجاد جبهه ً عدالت خواهان ومدافعين فقرا ، مساكين ، بيكاران ، بيخانه ها ومجموع محتاجان وطن تلاش شود، چون مشكل وطن ما تنها نبود ويا كمبود دموكراسی نيست بلكه كمبودوفقدان نان،كار، آزادی وامنيت وساير مايحتاج ضروری زنده گي مردم وبيتفاوتيهای تيم كاری دولتی وخارجی همركاب آن درقبال زنده گی مردم ما، باعث بحرانی شدن وضع گرديده ومردم را تا لبهً پرتگاه محو ونابودی كشانيده است. وطن ما به اتحاد عاجل وصادقانهً كليه احزاب وحلقات سياسی ومذهبی ای نياز دارد كه تحمل دوام رنج وعذاب مردم شان وقدرت ديد جاری بودن خون بيگناهان وطن را ندارند .

نظر ما اينست كه با ترك تمام مخاصمتهای ديروز ، با تمامی احزاب وحلقات مدعی چپ بودن ومترقی بودن كنار آييم وبا ترك تبليغات خصمانه ، بيشتر ازين باعث دوام عمر بنياد گرايی خون ريز وويرانگر عدالت ستيزوارتجاع چند سر نشويم. ما ديروز درحق رفقای چپی خودكوتاهی كرده ايم وايشان نيز متا سفانه كمتر از مامنفی نه درخشيده اند.

2 : جبهه ً نيروهای دموكرات :

دموكراسی را نيز اربابهای قدرت به اشكال وانواع مختلف تقسيم و تفسير، می پذيرند قبول ميكنند(!)وتحقق می بخشند. دموكراسی غربی ، دموكراسی سوسياليستی ، دموكراسی خلقی ، دموكراسی اسلامی،دموكراسی توده يی،  رژيم  های دموكراتيك وغيره نمونه هايی ازاين قبيل است كه حتا درغرب نيزساحه ًتطبيق ونحوه ً بكاربرد آن فرق ميكند چه رسد به دول جهان سوم وخاصتا ً كشورهای اسلامی كه تحت بهانه های مختلف جلو دموكراسی را ميگييرند وبا استفاده از معيار های دينی خودساخته به استبداد ومطلق العنانيت شان بالای مردم ادامه ميدهند .

حال كه دوستان محترم ما دراروپا تلاش مفيدی را براه انداخته ودارند جلسهً وسيع نيروهای ملی ودموكرات را دعوت ميكنند، لازم ميبينيم كه دراين مورد اندكی بحث نماييم. ازجمله بايد اين را روشن كنيم كه كدام گروه ها وحلقات شامل اين كتگوری ميگردند كه بايد باايشان چه درخارج وچه درداخل تماس برقرار وباب تفاهم باز گردد. تا خدای نا خواسته نيرو وتوانی ( دموكرات ويا دموكراتيك) بيرون از اين حلقه ً تفاهم ،باقی نماند .

طوريكه من درك ميكنم ، واژهً مقبول وپر مفهوم دموكرات  آن تحليل وتفسير ديروزی خودرا ندارد و دموكرات به نيروها وشخصيت هايی اطلا ق ميگردد كه به محض استعمال اين واژه سر تاييد ميشورانند وخود را مدافع دموكراسی ميدانند ولو ديروز، ده ها نفررا به جرم پطلون پوشيدن ، غذا خوردن باقاشق وپنجه ، نكتايی زدن وسرلـُـچی سرزده باشند.اگرچنين نيست به صدها مهره وهزاران چهرهً پردرخشش  دموكرات(!)حاكميت فعلی نگاه كنيد وببينيد كه ازطالع نيك مردم ما حتا به بحريق كشاننده گان مكاتب وكتاب سوزان وپل وپلچك پرانان نيز دموكرات ميگويند . واژهً دموكرات امروز به مـ ُد وفيشن سياسی ، وسيلهً تقارب با غربيها برای گرفتن امتيازات بيشتر ووسيلهً ابقا درقدرت وخوابيد برسر توشك هاييست كه به جای پنبه از دالر های غنيمتی درآن استفاده گرديده است، تبديل گرديده است.

بكابردن دموكرات واهداف دموكراتيك در دوران سلطنت كه تمام قدرت دردست يك خانواده بود، مفهوم ديگری داشت . اكنون با قرار داشتن رييس جمهوريكه درطی انتخابات ولو با تدابير فعال مخفی  به قدرت رسيده است درراس دولت مدعی دموكراسی ، تامين حقوق بشر وتسهيلاتی درامر آزادی بيان، براه انداختن انتخابات پارلمانی وسايرتلاشهای ديگر گويا دموكراتيك، ميتوان اين دولتمردان فعلی وادارات متعدد وابسته به آن را كه ازطرف صادركننده گان دموكراسی درجهان آموزش وتمرين دموكرات شدن ميبينند،آيا ميتوان آنها را از جبهه ً نيروهای دموكرات وملی بيرون نگهداشت.؟ يا آنها را شامل جبهه ننمود ويا درجبهه ً دولتی ايشان شامل نشد.؟

اگر هدف ما فعال ساختن جبهه ً دموكراتهاست، پس چرا جای اكثريت قاطع احزاب (85) گانهً موجود سياسی ومذهبی راجستر شده  كه هركدام دموكراسی ودموكرات را درپس ويا پيش نامهای احزاب شان جاسازی كرده اند ،دراين تشكيل وسيع موردنظر خالی باشد . اگر نيت ما كار سازنده واساسی دراين مورد است ، چرا ازهمه دعوت نميكنيم ويا اينكه اين گردهم آيی دموكراتان را كه حتما ً طرف حمايت دولت وحاميان جهانی آن نيز قرار خواهد گرفت درداخل وطن سازماندهی نمكنيم تا زمينه ً اشتراك عملی نيروها واحزاب بيشتری ميسر گردد.

موضوع مهم وقابل توجه دراين زمينه اينست كه: اگر هدف ما صرف جمع كردن ومتحد ساختن نيروهای دموكرات است، بايد بدانيم كه بعضی ازهموطنان ما ، خصوصا ً وابسته گان امريكايی ومتحدين اروپايی ( دموكراتها وتكنوكراتهای  ) افغان، تحصيل كرده ها ودارنده گان علايق ديرينه وسلايق فرهنگی نزديك باامريكا وغرب ، بيشتر از ما ،به آنچه دموكراسی غربی قيمت گرفته است ، نه تنها آشنايی بلكه وارد اندوميشود با نزديك شدن با آنها ويانزديك ساختن شان به اين جبهه های دموكرات ، جبهه را از غنامندی وموثريت بيشتر برخوردار ساخت.

اما، اگر هدف درپهلوی دموكراسی مبارزه دراه عدالت ونابودی فقر ، بدبختی ،ظلم ،تبعيض ونابرابری های اقتصادی واجتماعی دروطن ماباشد، آيا ، برای حضور دموكراتان فهميده ودانشمند ولی غارتگر ، بی احساس وبی تفاوت نسبت به زنده گی اكثريت زحمت كشان وطن، جايی دراين نوع گردهمآييها وجود دارد؟ اگر بلی، چرا ما خود جزًكاروان دموكراسی دولتی برخوردار ازحمايت نيرومند جهانی نميگرديم تااينكه با مشكلات تعدادی را باهزاران مشكل جمع كنيم وبا چند سخن رانی جلسهً بعدی خودرا برای تحقق دموكراسی در سال آينده برگزار نماييم.

درحاليكه ، دولت وشخص آقای حامد كرزی ،تحقق دموكراسی را جز وظايف اصلی شان تعين كرده وتبليغ ميكنند، اين جبههً مورد نظر ما چه فرقی با اهداف دموكراتيك دولتی دارد؟ موقف ما وموقف جبهه ً مورد نظر درمورد آقای كرزی وتيم همكار ايشان چيست.؟ آيا ، ما به سوی تقارب با دولت گام برميداريم ويا برای گرفتن فاصله وموقف واضح مخالف.؟ اين جبهه ً مورد نظر درمورد موجوديت نيروهای تظامی 42 كشور خارجی وغيراسلامی ،ديد وموضع مستقل ملی خواهد داشت ويا بسان حكومت موجود وسران تنظيمهای  صرف كفر ستيزشوروی ولی كفرپرورغربی، موجوديت وبقای طولانی آنها را قانونی ، برادرانه ، مشروع وحياتی ميداند.

آيا، هزاران  فرد مذهبی با تقوا ، بااخلاق ووطن دوست بشمول تعدادی از افراد اشتراك داشته درجنگهای خونين داخلی عليه ما وكم سواد غير بهره مند ازدانش سياسی ودرك دموكراسی ، صدبار نسبت به آن عده ازدموكراتان وطن فروش وغارتگر واجير ، به حال وطن ومردم ما مفيد نيستند. آيا ، ميتوان با تكيه بر مدعيان دموكراسی چور كنندهً لقمهً نان غربا، تغييراتی را شاهد باشيم كه انسان وطن مارا خوشبخت بسازد وشكم گرسنه گان راسير نمايد. من شخصا ًمعتقد هستم كه دموكراسی بدون حل مشكل نان وكار ، به درد مردم ما نميخورد. زيرا ملتی كه شكمش به نان سير نباشد وتن پوشيده وجسم سالم نداشته باشد وخودرا درزير سقفی مصوون نيابد، به شنيدن وديدن  شعر ، موسيقی ، ترانه ، مقاله وفلم وسينما وغنامند شدن فرهنگ وزبان وارج گذاری به تاريخ وجغرافيای پربار وديرينه، اهميت قايل شده نمی تواند ؛ چون توان آن تفكر وانديشه  را ندارد. پس جبههً دموكراتها وملی گرايان مورد نظر ما ، حتما ً خواهان تامين عدالت اجتماعی بايد باشد، درغير آن اگر هدف اين جبهه ً مورد نظر وجبهه ها واتحاد های همسان ومماثل آن تحقق دموكراسی ای باشد كه عاليجنابان كرزی وجورج بوش وعده داده اند وبرای عملی شدن آن تلاش دارند، پس چرا با صاحبان اصلی پروژه  دموكراتيزه كردن تمام حيات جامعه(!)همكار نشد وخود جيز گر را حمايت ننمود.دراين صورت هم صواب به دست خواهد آمد وهم خرما یبرای خوردن ميسر خواهد شد.!!!

اعتقاد وجود دارد كه جلسهً وسيع نيروهای دموكرات وملی را با عدالت خواهی ،ظلم ستيز‍ی، ترقيخواهی ومبارزه با هرنوع تبعيض وامتيازات نامشروع همراه ساخت تا باشد فرقی بين دموكراسی طلبيهای وطن پرستانه وادعاهای كاذب دراين مورد برجسته گردد. چون دموكراسی بدون تسليم نمودن حق به حق دار، بدون مشاركت آگاهانه وشعوری مردم در كليه امور دولتی، بدون رفع  كامل نيازمنديهای مبرم مردم ، بدون جلوگيری ازغارت وچپاول ، فريب وتحميق خلق ، مجادله ونبرد با عقب مانده گی وتحجر فكری، بدون راه يافتن مردم درراس كنترول ادارات دولتی وتعين سرنوشت شان به دست خودشان بدون هرنوع مداخله ً دستهای آشكار وپنهان داخلی وخارجی، بدون مشاركت نيروهای واقعا ً دموكرات وكوتاه ساختن دستان غدر ، خيانت واستبدادی ازجان ومال وناموس مردم، نه ارزشی پيدا ميكند ونه تحقق خواهد يافت. اگر هدف ما تحقق اين خواسته ها باشد ، به حكم ( ای بسا ابليس آدم روی است $$$  پس به هر دستی نبايد داد دست) .

سوم : نيروهای ملی شامل جبههً ( نيروهای دموكراتيك وملی ) :

 همه شاهد اين حقيقت تلخ هستيم كه نه تنها كشيده گيهای قومی وزبانی دربين نيروها وحلقات خورد وكوچك سياسی وقومی ، خاصتا ً درخارج ازوطن به اوج خود رسيده است ، بلكه به سوی هرچه بيشتر خطر ناك شدن درحركت است. اگر شخصيت های موثر فرهنگی وسياسی مبرا از آفات قوم پرستی ومحل پرستی دست به دست هم ندهند وبرای توقف اين بحران كشنده وويرانگر مبارزه نكنند ، دامنهً اين امراض مهلك كه مهاجرت وبيوطنی يكی از عوامل رشد آن است ، به داخل وطن سرايت خواهد كرد وبه مرضی علاج ناپذير مبدل خواهد شد.

از آنجاييكه درعنوان جلسهً وسيع قريب الوقوع نيروهای دموكرات ، واژهً نيروهای ملی نيز جاداده شده است ، ضرورت احساس ميگردد تا دراين مورد چند نكته را ياددهانی نماييم. نيروهای مدعی افكار ومواضع  گويا ملی  دروطن ما به مفهوم واقعی آن كمتر سراغ ميگردد، زيرا همه آنانيكه مديحه سرايان قوم وتبار ، فرهنگ وزبان ، قبيله وقريه وقشلاق خود اند وبدترين خودرا بهترين  وبرتر از ساير اقوام وگروه ها قيمت ميدهند ، دراين خواب وخيال اند كه آنها نيروهای ملی افغانستان اند. حقيقت سرسخت وانكار ناپذير اينست كه نه تنظيمهای جهادی ، نه گروه طالبان ونه حاميان دربار سلطنتی گذشته ونه احزاب به اصطلاح ملی به شمول افغان ملتيها، هيچكدام از محيط تنگ قومی – زبانی ومحلی خودشان پافراتر نگذاشته وافغانستان شمول نينديشيده اند ونمی توانند بينديشند.تنها احزاب چپ ودرراس همه، اين حزب دموكراتيك خلق افغانستان( حزب وطن) بود واست كه دربين دورترين قريه ها ودرميان كوچك ترين اقوام ومذاهب  نفوذ داشته وتا كنون بهترين نماينده گان تمام اقوام وزبانها دروجود احزاب متعدد ساخته شده از بقايای آن حز ب فعال اند ومبارزه ميكنند.

حال كه رفقای عزيز ما با درك اين حقيقت كه بايد اين نيروهای ملی را جمع كنند، دراين فكر ميگرديم كه اين نيروهای ملی( نه قومی) كيها اند . آيا ميتوان به متعصبين قوم پرست وتماميت خواه برتری جوی پر ادعا وفعال درعرصهً سياسی  ومذهبی فعلی وطن ، نيروی ملی قيمت داد وآنها را وادار كرد كه درمورد كوچك ترين قومها وفاميلهای هموطن مان طوری ادای حرمت نمايند كه به بهترين وبزرگترين بزرگان قوم خودشان ميكنند. آيا ، ميتوان تعصبات كور ودشمنی با برتری جويی ها ، تماميت خواهيها ومردود دانستن اصطلاحات برادرران بزرگ وبردران خورد را به برادران دارای حقوق يكسان تبديل وتعويض كرد ؟ آيا، خود روشنفكران مدعی برابری خواهی حقوقی برای همه انسانها حاضر شده اند كه برای اقلا ً يكبار اين واژهً ( برادربزرگ وبرادر كوچك) را مردود اعلام كنند .؟

مرا عقيده بر اينست كه اولا ً سازمان دهنده گان چنين همآيشها خود بايد سمبول بی تعصبی بوده وبا احساس مسووليت وجدانی برای رشد وبارور شدن تمام فرهنگها وزبانهای هموطنان شان مبارزه نمايند وخودرا بيشتر به آنهای نزديك بسازند كه خودرا تحقير شده می پندارند وزبان وفرهنگ شان را پامال شده احساس ميكنند. دراين صورت ميتوانيم كارهای بزرگی را با موفقيت انجام دهيم.

ميخواهم به يك موضوع مهم توجه شما را جلب كنم. درزمان جنگ سرد وحشر جنگی عليه دولت دموكراتيك خلق افغانستان به جرم نزديكی با دولت كافر شوروی، وزرا واراكين بلند پايهً سلطنتی ورژيم جمهوری مرحوم داوود خان،غرض تشديد جنگ واوج گيری خون ريزی وبرادر كشی از دورترين نقاط امن جهان درصف پاكستان ، مجاهدين وبعدا ً طالبان قرار گرفتند وتاهمين اكنون تعدادی از آنها دعوای مجاهد بودن را نير ميكنند. اين دموكراتهای ناسيوناليست( ملی گرا ) ! خواستند اززبان وقوميت مردم نيز بهره برداری سياسی وجنگی نمايند .

با كمال تا ًسف يكی از اقلام درشت قربانيهای مردمان بيگناه ويادرگير جنگ های داخلی وتنظيمی تا حال شعله ور نگهداشته شده ، ناشی از اختلافات قومی وزبانی ايست كه به دست شيادان مكار وخيانت پيشه ً خارجی وايادی داخلی آنها دربين مردم زود فريب خور ما،  تشديد گرديده است . هيچ كسی سوختاندن وكباب كردنهای دسته جمعی مردمان بيگناه وميخ كوبيدنها به سر وانداختن مخالفين را به لانه ً شير درنده درباغ وحش كابل فراموش نخواهد كرد. آيا ، عاملين اين اعمال شنيع با تغيير لباس وكوتاه كردن موهای الاشه های شان دموكرات وملی گرا خواهند شد .؟پس اين نيروهای ملی كيها اند كه آدرس شان را پيدا كنيم .

حقيقت ديگر دراين مورد اينست كه تعدادی از دارنده گان حداقل موضع ملی ، اگر متقی اند، دشمن آزادی ودموكراسي نيز ميباشند . آنها با روحيه ً تماميت خواهی ، منش های فردی ، علاقمند تحميل نظريات شان بالای سايرين وجوابگو نبودن دربرابر مردم ونهاد های قانونی وحقوقی، كمتر ازدموكراتهای اجيرشده وخدمت گاران بيگانگان بحال وطن ما مضر نيستند. لذا با دموكراتهای غارتگر ، لفاظ ، بی تقوا ، پر مدعا وچند پهلو وبا ناسيوناليستهای تنگ نظر متحجر ، شئوونيست ،برتری طلب ، متعصب، دموكراسی وآزادی ستيز  ودشمن باهر تغيير وتحول دموكراتيك ، آشتی ناپذير با برجسته شدن نقش انسانهای عادی ولی شريف وطن، نمی توان همراهی نمود ودردل جادهً بی انتها راه پيمود.

اگر دقيق تر به مسايل نگاه كنيم دربين تمام احزاب ، تنظيمها وحلقات فعال علنی ومخفی قانونی وغير قانونی ، هيچ كدام شان ازدائرهً دموكراسی ، وطن پرستی، آزاديخواهی وافغانيت ناب خارج نشده خودرا بهترين همه ميدانند. ولی عملكردهای سالهای طولانی مبارزه به خاطر تا مين عدالت وبرابری  تمام مردمان وطن ما وحوادث خونين جنگ داخلی تحميل شده ازخارج ، مبين اين حقيقت بود واست كه پرمدعاترين گروه ها  درعرصهً ادعای افغانيت ودين پروری وشامل گروه های جنگی وتبليغاتی نشسته درعقب راديو تلويزيونهای غارتگران جهان  ، كوچكترين احساس ملی نداشته واز هر خرابی وآتش سوزی خانهً مشترك همهً ما ( افغانستان عزيز) به وسيله هرخرابكار داخلی وجهانی حمايت كرده اند. آيا، اين حلقات وذهنيت هارا ميتوان با وجود ادعا های بلندبالای شان دموكرات وملی ناميد وبا آنها كنار آمد.؟

آيا، حق داريم به گروه ها ودسته جات ساخت پاكستان ، ايران ، عربستان وغرب كه  درتحت عناوين دينی ، مذهبی ( مقدس برای مردما) ويا با ظواهرقومی ، دموكراسی طلبی ،آزادی خواهی ومليت گرايی ساخته شده وتا هنوزبطور مخفی وعلنی تمويل ميگردند ؛ مورد اعتماد قرار داد وبا ايشان به صفت نيروهای ملی واردگفتگو گرديد ومتحد شد.بنا ً،بايد درشناخت گروه ها وافراد ودرامر تقارب سياسی وجبهوی با مجموع حلقات بايد با چشمان باز وتيز بين وبدون بغض وكينه واضافه گويی اقدام گردد ونه به كسانی تهمت ناحق بسته شود ونه درحق كسانی ديگر از اغماض كارگرفته شود.

درچنين شرايطی كه متاًسفانه دربين حلقات دموكرات وطن ما، افراد فروانی وجود دارند كه به منافع ملی، غرورملی ، حاكميت ملی ووحدت ملی كمتر توجه ميكنند وهر تحفهً جهان آزاد ودموكراسی ، ازجمله تبليغات ونشرات گمراه كنندهً فرهنگی وابتذال ورسوايی عشق وعاشقی(!) دربين جوانان كثير العدد وطن ما را كه ازطرق مختلف نشر واشاعه ميكنند ، صحه ميگذارند وحمايت ميكنند. در شرايطی كه تعداد قابل ملاحظهً افراد وابسته به گروهای ملی گرا(!) ومدعی افغانيت اصيل، باوجود همنوايی با سياستهای كشورهای غربی وبقای نيروهای شان بمانند حلقاتی ازدموكراتها،موقف تاييدی دارند وبقای شان را دربقای نيروهای بيگانه ميدانند؛ ولی در برخورد با حقايق انكارناپذير داخلی طفره ميروند، ديگران را ( بدنهً اصلی) جامعه را ، اهداف ونيازمنديهای مبرم مردم را،ضرورت به تغييرات واقعا ً دموكرتيك را، انتخابات آزاد ومستقيم وبدون مداخله را ، سرشماری دقيق وبيغرضانه را ،خلع سلاح  يكسان تمام مناطق وطن را،برابری زبانها وفرهنگها را، انتخاب مستقيم مسوولين محلی از طرف مردمان محل را، حكومت پارلمانی را،آزاديهای مشروع وضروری برای زنان ودختران تحت بهانه های مذهبی وفرهنگ افغانی (!)  راوبالاخره هر نوع برابری واقعی انسانهای وطن ما را ناديده ميگييرند ويا رد ميكنند.خطر اين نوع ناسيوناليزم كمتر از خطری نيست كه عده ای به نام دموكراسی وهمنوايی بافرهنگ جهانی نفوذ هر فرهنگ وفعاليت مبتذل بيگانه را به حال وطن ما مفيد ارزيابی ميكنند.

بنا ً، بايد درجستجوی نيروهای اصيل دموكرات ، ملی ومترقی وطن تلاش شود كه بدون شك هم موجود اند وهم فعاليت وحضور فعال درجامعه دارند. اما، اختلافات وكشيده گيهای سياسی وشخصی باعث دوری وافتراق شان گرديده است. بايد هرچه زودتر به اين مشكل پايان داده شود وبه جای اين همه جبهه سازيهای رقابتی  ومسابقاتی، جبههً وسيع نيروهای چپی ، گروه های طرفدار عدالت ، دموكراسی واقعی ونجات مردم ووطن را ازانواع دشواريها ومشكلات موجود تشكيل وفعال ساخت كه چشم انتظار مردم به اين نيروها واقدامات شان دوخته شده است.

نهايتا ً، بايد ياد آوری گردد كه وطن ما به تشكيل وفعال شدن جبهه های تباری، قومی ، مذهبی ، سمتی ، زبانی هرگز ضرورت ندارد. بسيار شايسته وانسانی خواهد بود كه همه دست به دست هم دهيم وجبهه ً بزرگ ، وسيع و فراگيرفرا قومی ، فرامذهبی وفراسمتی را با مشاركت تمام اهل تقوا، شرف ، وطن دوستی ، اسلام غير سياسی ، آزادی دوست ، عادل ودموكرات ( شامل مسلمان، هندو وسك) به وجود آوريم ودراين بحرانی ترين شرايط وطن ، برای ختم جنگ وتجاوز، بازگشت صلح ، امنيت، مصوونيت فردی وجمعی وبرای پيروزی عدالت واقعی، رفع نيازمنديهای مبرم وجدا ً عاجل مردم شامل( نان ، كار ، مسكن ، دوا ، تعليم وتربيه) وتامين برادری صادقانه ازطريق برابری حقيقی زبانها ،فرهنگها واقاليم ،دوشادوش هم مبارزه كنيم وشاهد به ثمر رسيدن اين تلاشهای ملی ودموكراتيك خود باشيم.

سرانجام، ازهمه دوستان ورفقا ميخواهيم كه به ندا ودعوت كميسيون تدارك جلسهً وسيع بخشی ازنيروهای ملی ودموكراتيك دراروپا ، پاسخ مثبت داده وبا مشاركت وابراز نظر های سودمند شان سهم خودرا درتحقق اهداف اين گردهمآيی كه بدون شك گاميست مفيد ودرراستای اهداف بزرگ تر وموثر تر بعدی ترقيخواهان وطن پرست، ادا نمايند. بااستفاده ازفرصت از گرداننده گان محترم اين جلسه خواهش ميشود كه به پيشنهادات متن  بخش اول اين نوشته ودرددلهای شامل اين يادداشت توجه نموده زمينهً آن را مساعد سازند تا ازطريق مشاركت همگانی ، متساوی الحقوق ، غير خود محورانه، نتايج خوب فرا گروهی وفرا قومی وافغانستان شمول از اين جلسهً مورد نظر حاصل گردد. بايد بطور نهايی تصميم بگيريم كه با هر نوع تعصب وداع شود.

 اين جبههً باارزش ومفيد به حال مردم، وقتی بهتر شكل خواهد گرفت كه ما درجبههً داخلی ( حيات حزبی وتشكيلاتی) مان به جنجالها وكشيده گيهای بی لزوم ما هرچه زودتر خاتمه دهيم وبه سان مشت واحد ودارای هدف مشترك سياسی – عقيدتی طرف نياز زمان كه علاج دردها ورنجهای بيكران توده های مظلوم وخلقهای زحمت كش وطن ما را نموده بتواند، وارد ميدان شويم ودرجامعه ودرحلقهً وسيع فعاليت های سياسی وطن، نيرومند ترازهر وقت ديگر خودرا مطرح سازيم وقامت راست نماييم. يقين وجوددارد كه دراين صورت ما به مركز ثقلی در امر دفاع ازوطن دربرابر هر تجاوز خارجی وهردسيسه وخيانت داخلی مبدل گرديده مبارزه ومقاومت سالم وقانونی مردم را كمك بموقع وجدی خواهيم كرد. درغير آن از تلاشهای مختلف غير بنيادی ما وديگران حاصل قابل لمسی به دست نخواهد آمد.يقين داشته باشيم كه  حركت غير گروهی وغيرفركسيونی رفقای ما ميتواند انگيزهً بزرگ وحدت طلبيهای گردد كه درصورت تحقق تهداب واساس محكمی درامرشكل گيری بزرگترين اتحاد وطن پرستانه ای خواهد شد كه درسرنوشت وطن وتحقق اهداف شريفانه ومشتركی كه اكثريت قاطع هموطنان ما به آن نياز جدی دارند، نقش اثرگذار خودرا ايفا ميكند.ازين رو، به پيش به سوی تامين وحدت صادقانه ً تمام همرزمان وياران مبارزات فداكارانه  ووطن پرستانهً ديروزو  امروزما !

پيروز باد هروحدت وهر اتحادی كه برای رهايی انسان ازقيد هرنوع ظلم وبيداد شكل ميگييرد و تلاش ميكند !

به پيش به سوی ايجاد جبهه ً وسيع وهمه گانی كليه نيروها وشخصيت های واقعا ً دموكرات ووطن پرست !

 

*****************************

 

  وحدت طلب رفيق دراروپا !

بخش اول                                                                                                            

 

مدت نسبتا ًقابل ملاحظه ای،  ازآن روزهای سپری گرديد كه بعد شكست سياسی،فروپاشی حاكميت وحزب ومهاجر شدن بخش بزرگی از مسوولين وفعالين آن ، باوجود تلاش ها وفرياد های غير محدود رفقا ، برای متحد شدن دوباره درحزب واحد ، احزاب وگروه های متعددی ازخشت وگل حزب ديروز ساخته وفعال شدند وتعدادی از اين احزاب نوتشكيل رفيق ، در داخل وطن ،  با استفاده از قانون احزاب ، خودرا ثبت وراجستر نمودند وتا اكنون با كميت ها وكيفيت های نابرابر، گاهی دررقابت ومخالفت وگاه گاهی دردشمنی باهم ، به فعاليت وزنده گی سياسی وتشكيلاتی شان ، ادامه ميدهند.اما ، با وجود رقابت های سالم وناسالم درميان خودشان ، اين احزاب وگروه ها از اهميت واحترام يكسان ازطرف فرزندان وحدت طلب حزب  برخوردارند .

ازسر گرفته شدن فعاليت قانونی گروه ها واحزاب رفيق ،با آنكه تعدادی از مسوولين وفعالان شان برای كسب اعتبار واعتماد(!) بيشتر مقامات داخلی وخارجی وشبكه های قدرتمند موجود درسيستم حكومتی، تلاش كرده اند كه ازغيروابسته بودن شان به حزب وتفكرديروزصحبت بعمل آورند ومطالب غيرمفيد وغيرضروری ای رابه زبان آورند. واكنش های مثبت مردم واستقبال شان از حضور پيدا كردن مجدد رفقای ما درصحنهً سياسی كشور،بدون ترديد ، بشارت دهنده ، شاهد وگواه صادق اين امر است كه حزب وحاكميت مردمی ديروز با وجود پاره ای از اشتباهت وكجروييها ی فردی وجمعی،با وجود تبليغات مغرضانه وشوم نيروهای تاريك انديش وبنياد گرای خون ريز منطقه خاصتا ً ارتجاع سياه ومكار پاكستانی ، جواسيس قديمی وفعال درتبليغات راديو- تلويزيونی وابسته به استكبار جهانی ، نارواييهای مخالفين واشتباهات وجفاهای خودی ،خوشبختانه درعقول وقلوب زحمت كشان وطن جادارد واز حمايت ترقيخواهان وطن پرست جامعه نيز برخورداراست.

بادرنظرداشت اين حقيقت ودرك ازعلاقه مندی رفقا ودوستان درداخل وطن برای تداوم يافتن مبارزهً متحدانه غرض بهبود وضع زنده گی مردمان زحمت كش وبازگشت صلح ، امنييت وثبات دروطن  ازعرصه ًچند سال به اين طرف اندك اندك فريادهای وحدت طلبانه ، به حيث يگانه الترناتيف برای حل پرابلمهای داخلی وبرای مطرح شدن بهترتروقوتمند تردرجامعه ، غرض ادای دين ومسووليت های بالاتروبزرگ تراز منافع محدود حزبی وگروهی يعنی ( منافع وطن ومردم )، طرف حمايت و پشتيبانی رفقا، قرار گرفته است. درحاليكه دوسه سال قبل ، عده ای ازخود راضی ، برطرح وحدت دوباره ً رفقا ، برای آن نيشخند ميزدند كه خود درنتيجه ً گرمی تنورهای سياسی ، غذا های مورد علاقه وپرهيزانهً سياسی برای خود تهيه كرده بودندوآن را مادام العمر به حال خود شان وهمقطاران شريف خوشباورشان ، مكفی ميدانستند.  اما، خوشبختانه به زودی اكثريت قاطع رفقای شامل گروه ها واحزاب ورفقای منتظر ويا غير جانبدار از لحاظ تشكلات موجود ،به اين حقيقت پی برده اند كه سهم گيری دربازسازی ونوسازی وطن ،ادای نقش دربازگشت صلح وامنييت وطن،خاتمه دادن به تجاوزات دوامدارخارجی وخشكاندن ماشين جنگ افروزی وشرارت پيشه گی داخلی ومهمتر از همه پيروزی عدل وانصاف ، تامين حقوق شهروندی يكسان برای همه افراد جامعه ( زنان ومردان ، اقليت ها واكثريت های قومی ، زبانی ومذهبی)، محو ظلم ، چوروغارت ودريك  كلام ، تاًمين عدالت اجتماعی ، كار چند سياست مدارويا مبارز نبوده وبه نيروی عظيم فزيكی وفكری آگاه ،باتقوا، متحد وبا احساس ضرورت دارد.

درك اين حقيقت به ما می آموزاند كه اگر تمام نيروهای دموكراتيك خلق افغانستان ( حزب وطن ) ومتحدين آن نيز يكجا شوند ، بازهم نجات اين وطن غرقه درخون ، مبتلا به انواع عقب مانده گی ، طرف تعرض خارجی قرار گرفته وتا هنوز مواجه به اين مشكل ،فقيرودرمانده وتاهنوز اسير درپنجه های بيرحم غارتگران وقاچاق بران داخلی خون ريز وبی فرهنگ وخارجی متمدن(!) ،طماع  و بيرحم ونجات كشتی مسير گم كردهً وطن ِمحتاج به آرامش ، نان ،كار و دموكراسی ، حكومت نظم وقانون وتعويض ظلم وبيداد سالاری به سيستم مردم سالاری ، ازعهدهً ما برنمی آيد. اين بدان معناست كه ما وساير چپيهای تا حال شناخته شده ، هرگز قادر نخواهيم شد كه به تنهايی اين مسووليت بزرگ ملی را موفقانه به سر برسانيم.

 ازين رو، درضمن تلاش برای متحد شدن مجدد رفقا، تشكيل جبهه ً وسيع وبزرگ وطن پرستان وترقيخواهان دموكرات وعدالت خواه افغانستان را به حيث وجيبهً بزرگ اخلاقی ، سياسی وملی خود درنظر داشته باشيم وبه آن صادق بوده وبايد ازتمام تواناييها وامكانات شخصی وجمعی خود دراين زمينه استفاده به عمل آوريم . دراين زمينه ، نه بايد بر تعصبات گذشته وموجود سياسی خود تكيه كنيم وامكانات وتواناييهای نيروهای جديدا ً قدبرافراشتهً سياسی ومذهبی غير بنياد گرای وطن دوست وظلم ستيز را ناديده گرفته ومورد توجه قرار ندهيم .

اما ، درمورد گرد هم آيی رفقا ی خواهان تقارب ووحدت دراروپا :

همه ميدانيم كه در نتيجه ًتبليغات ، تلاشها وابرازنظرهای سودمند متعدد رفقا درداخل وخارج وطن ، تعدادی ازاحزاب وگروهای رفيق ودوست ما دركابل،باثر احساس مسووليت های وطنی شان، به دعوت نهضت فراگيرترقی ودموكراسی پاسخ مثبت دادند ودرهمايشی مشترك  نيروهای ترقيخواه كه بعضی از سازمانها وتشكلات خارجی امريكايی ، اروپايی وسازمان ملل متحد نيز درآن اشتراك داشتند؛ حضور به هم رسانيدند. آن همايش با وجود كمبودها واضافاتی در تركيب شركت كننده ها ، تصاميم به عمل آمده وعدم اجرايی بودن ويا تداوم نه بخشيدن به فيصله ها، ازاهميت برخورداربوده وطرف استقبال تعدادی ازرفقا دربيرون وطن قرار گرفت .

تلاشهای وحدت طلبانه واتحاد جويانهً نيروهای ترقيخواه ودموكرات وطن ، شامل عرصه های ديگری از تلاشها واقدامات ساير احزاب قرار گرفت ودرنتيجه اعلاميهً مشترك (14) حزب وگروه سياسی، برای تشكيل حزب واحد ، بعد جروبحث لازم وضروری ، چندی قبل اعلام گرديد. اين دوحركت همسويی طلبی ، ايجاد شرايط لازم برای تشريك مساعی وحدت طلبانه ، باعث قوت يافتن اميد وتشويق نيروها وشخصيت های طرفدار وحدت واتحاد ميگردد. بنا ً نه بايد دراين مورد توقف كنيم وفرصت های ديگری را ازدست بدهيم.

به همه رفقاودوستان محترم ما معلوم است كه ازمدت سه سال به اينطرف تلاشهای متعدد جمعی وفردی برای متحد شدن رفقای ما صورت گرفته است . اين تلاشها ،باوجود كمبودها ، سهل انگاريها ، تخريب وسبوتاژ، نتايج حداقل خودرا دارد. دراين مورد ميخواهم به تلاشها واقداماتی اشاره كنم كه بيرون از حلقات تشكيلاتی رفيق دربيرون از وطن ، به وسيله ً تعدادی ازكادرها واعضای قديمی حزب ، به صورت مستقلانه وخود جوش ، به كار بسته شده است. اين مورد تلاشهای وحدت طلبانه را برای آن بايد مورد حمايت قرارداد كه در آن جانبداريها ی تشكيلاتی ، تعصبات فركسيونی وعلاقه منديهای شخصی ايكه  زمينهً اشتراك تعداد وسيعی از رفقا را درگرد همآيی مشترك ويا اينكه، پيشبرد پروسهً وحدت را صدمه بزند ، كمتر وجوددارد.

بنا ً، برای وسيع الشمول بودن گرد همآيی وحدت خواهی ، برای مساعد شدن زمينهً اشتراك همه شخصيت های اثرمند وعلاقه مند به تداوم مبارزهً عدالتخواهانه ودموكراتيك ،برای دادن اطمينان به همه رفقا غرض مساعد بودن زمينه غرض ابراز نظر های شان ، برای مراعات شدن حقوق برابر كليه تشكلات خورد وبزرگ رفيق دركليه امورمربوط به همايش ونهايتا ً،غرض پيگيری وبه موفقيت رسانيدن اين تلاش ها ودادن پيام شايسته واميدوار كننده به رفقای داخل وطن، پيشنهاد ميكنم كه : دعوت رفقا وسازماندهی و اداره ً همايش مورد نظر ، به رفقای غير وابسته به تشكلات  موجود، واگذار شود وبه اين موارد وحقايق بايد توجه جدی مبذول گردد.

 اول  : همايش مشترك برای وحدت وهمسويی رفقا در اروپا ، بايد خارج از هالند ودريكی از شهرهای آلمانی باشد كه دروصول سايررفقا از مناطق ديگر اروپايی ، سهولت ببار آيد.اين شهر ميتواند هامبورگ باشد.

 دوم  : كميسيون دعوت ، برگزاری و سازماندهی اين همايش ، بايد دربرگيرندهً تمام احزاب وگروه های رفيق وشخصيت های مستقل حزبی، بدون درنظر گرفتن ( كميت ، راجستر بودن ويانبودن و مقام قبلی مسوولين شان)، باشد واصل تساوی حقوق از آغازين مرحلهً اقدام تا انجام وحتا درمراحل بعدی تداوم يافتن تلاشهای وحدت خواهی ، درنظر گرفته شود واكيدا ً مراعات گردد. اين كميسيون در همكاری باساير رفقای داوطلب ويا موظف شده به وسيلهً كميسيون همايش ، درريزرف نمودن تالار ، تهيهً شعار های مشترك، سرود های ميهنی ، وسايل تخنيكی ، غذا وآب نوشيدنی وساير خدمات وكمكهای مقدور وضروری به رفقای شركت كننده ، از طريق مساعدت ،سهم گيری وتفاهم  احزاب وگروه های رفيق شركت كننده ، به اساس امكانات وتوانايی های شان، بايد آماده گی های لازم را بگيرد. توجه شود كه زمان دراختيار قرار داشتن تالار آنقدر محدود نه باشد كه كار جلسه به مانند بعضی جلسات قبلی نيمه تمام باقی بماند ومجبورشويم تالار را ترك كنيم.

 سوم : هيچ شخصيت كليدی واثر گذار ، خاصتا ً حلقهً رهبری ومسوولين قديمی ، كادرها ( به شمول كادرهای متواضعی كه بعد بيشتر از30 الی 35 سال مبارزه ، هنوز خودرا صفوف ميدانند ) و تمام حلقات خواهان مبارزه ووحدت وطن پرستانه وهيچ يك از رهبران ومسوولين احزاب وگروه های رفيق، بايد از ليست مدعوين ، چه بخواهند شركت كنند وچه نخواهند به خود قبول زحمت دهندويااصلاً علاقه وتمايلی برای شركت وفعاليت های سياسی نداشته باشند؛ برای آن بيرون از ليست مدعوين باقی نمانند كه زمينه برای انتقادهای بيمورد واضافی برای فردا ، قبل از قبل بايد،منتفی باشد.

چهارم : از آنجاييكه ، متا سفانه امراض قومی وزبانی دروجود سازمانها وانديشه های ما نيز رخنه كرده ودرمواردی مشكل آفرين گرديده است . تقاضا ميگردد كه به دعوت وحضور رفقای وابسته  به سايرزبانها وفرهنگهای وطن (  آنچه مليت ها وزبانهای اقليت خوانده ميشود )؛ توجه واهميت جدی داده شود. اين را به خاطر آن مطرح كردم كه بعد همايش درصورتيكه اين باريكی سياسی در نظر گرفته نشده باشد ؛ صدای اعتراض وانتقاد شديد بلند خواهد شد.بايد ، بدانيم  كه احترام نمودن به حقوق مساوی ساير زبانها واقوام ، يكی از اصول بنيادين آرمانهای خدشه ناپذير عدالت خواهی وانساندوستانهً ما و مجموع بشريت مترقی را تشكيل ميدهد.

پنجم  :  درصورت امكان ازرهبران ويا مسوولين بلند پايهً احزاب رفيق درداخل وخارج وطن ، غرض اشتراك درهمايش وابراز نظر درمورد اهداف مورد نظر، دعوت به عمل آيد ودرصورت مشكل اقتصادی وياساير موانع ،خود احزاب ويا سازمانهای تحت ادارهً شان دراروپا،به اين موارد رسيده گی واقدام مقتضی به عمل آرند. ناگفته نماند كه شركت رهبران احزاب رفيق در اين جلسه ، نه تنها باعث تقارب ونزديكی هرچه بيشتر ما ميگردد بلكه جلسه را درسطح همايش واقعا ً بزرگ وحدت طلبی و آشتی دادن ومصالحهً بزرگان ديروز ورهبران وكادرهای امروز، ارتقا می بخشد.

ششم  :  بهتر ومفيد تر خواهد بود كه رياست جلسه و هيًت تحرير به صورت طبيعی ودموكراتيك درداخل جلسه واز طرف رفقای شركت كننده انتخاب گردد وقطعنامه وپيام جلسه درداخل جلسه نوشته شود وبعد ابراز نظر مسوولانه وتصويب شركت كننده گان ، رسميت يابد و نشر شود.

هفتم  :  ازهمه رفقا ، مسوولين احزاب ، گروه ها وشخصيت های مستقل مبارز رفيق ودلسوز به حال مردم ، وطن وسرنوشت مشترك مان ، صميمانه تقاضا ميگردد كه طرحها ونظريات سازنده ً شان را در موارد عقيدتی ، سياسی وتشكيلاتی به اطلاع ودرك رفقای شركت كننده درهمايش برسانند. هدف ازين پيشنهاد، حداكثر استفاده بردن از همايش است تا بتوانيم آن را از يك گردهم آيی تشريفاتی ، نمايشی ، تبليغاتی وغير موًثر به اقدام جدی ، سازنده و تكانهً جديد حزبی مشترك تبديل نماييم تا درسرنوشت بعدی مشترك رفقا ، مجموع تحول طلبان وترقيخواهان واثر گذاری درتغيير وتحول زنده گی مردم ما، اثرمندی قابل لمس خودرا به بار آورد.

هشتم :برای تاًمين وحدت ويكپارچه گی حقيقی ودوامدار نميتوان فقط بر داشتن روابط نيك رفيقانهً ديروز تكيه نموده ، دل خوش كرده وبسنده نمود. اگر درك واحد ، آرمان وتفكر واحد ، عقيده  وآرمان مشترك وبالاخره پروگرام وموضع سياسی واحد دربين اعضای خانوادهً ديروز ما به وجود نيايد؛ اگروحدت ما تا ًمين نيز شود دير پا نخواهد بود. نبود عقيده وآرمان واحد دربين احزاب سياسی ، اين احزاب را به اتحاديه تبديل ميكند . طوريكه متا ً سفانه تعدادی از تشكلات موجود رفيق مابه اين مشكل مواجه اند وچندين مفكوره وقرائت از قضايا ، حوادث و اهداف برنامه وی وسياسی نزد افراد كليدی شان موجود است وگاه گاهی علنی ومتبارز ميگردد.

لذا، برای متحد شدن ووحدت صادقانهً حزبی به مالازم واكيدا ً حياتيست  كه درك يكسان ازاهداف وآرمانهای سياسی خودداشته باشيم وموضعگيری واحد دراكثريت قضايا ومسايل كليدی ملی ووطنی خود پيدا كنيم وبا عميق ترساختن وتعميم اين درك های مشترك ، زمينه های واقعی وقانونمند وسالم را برای پايه دار شدن وحدت حزبی وسياسی مشترك مان به وجود آوريم. 

بی نياز از تذكر است كه اين همايش در شرايطی دعوت ميگردد كه اوضاع نظامی وسياسی وطن روبه وخامت گراييده ، فقر ، بيكاری وتنگدستی مردم ما فزونی يافته ،سرمای شديد به حيث بلای طبيعی از انسانها وحتا حيوانات وطن ما قربانی گرفته وسيل مهاجرين اخراجی از ايران دراين شرايط طاقت فرسای زمستانی هرات ، برلشكرمهاجرين قبلی بی سرپناه ساير مناطق اضافه گرديده وحكومت دست روی دست نشسته ، تنها ازطريق راديوها وتلويزيونها ی تحت فرمانش ، تعداد كشته شده ها رابه اطلاع مردم ميرساند.

اين گرد همآيی وحدت طلبانه، بعد ترورهای اخير در پاكستان ،خرابی بيشتر اوضاع آن كشور ، تشديد حملات انتحاری درشهرهای مختلف وطن ما ومواجه شدن بيشتر دولت ونيروهای حمايتگر خارجی آن  با شبكه های القاعده ، حزب اسلامی ، طالبان وساير گروهك های تا حال شناخته ناشدهً دوطرفه كه خون ريزی های بيشتری را درنقاط مختلف وطن ما براه انداخته اند ، داير خواهد شد. ازين رو اين موارد را بايد درنشست وسيع رفقای  ما درنظر داشته وطرف توجه قرار دهيم ودرزمينه ابراز نظر صريح نماييم.

از آنجاييكه ، شهامت ، صراحت وقاطعيت سياسی درفعاليت احزاب ترقيخواه ووطن پرست ازارزش به سزايی برخوردار است . بنا ً، لازم است كه به هر آنچه باور داريم ، می انديشيم وآنها را عادلانه ،حقيقت  ومطابق منافع ملی  ووطنی خود ميدانيم ودرپی تحقق وتطبيق آنها درحيات شخصی ،سياسی وملی خود هستيم ، بايد تمام اهداف دور ونزديك سياسی واجتماعی، طرز تفكر وانديشه وموضع گيريهای ملی مان را ازنيروهای خودی ومخالف برای آن پنهان نگه نداريم كه درك چند گانه وتفاسير رنگارنگ از ما به عمل خواهد آمد وهيچ كسی نه تنها مارا نه خواهد شناخت بلكه به ما باور واعتماد نيز نخواهد كرد.

بادرنظر داشت اهميت جدی وحياتی موارد اشاره شده دربالا ، اين سوالات ونقاط نظر را طور پيشنهاد به رفقای شركت كننده درهمايش نيروها وشخصيت های وحدت طلب رفيق كه قرار است چندی بعد دراوپا داير گردد،  تقديم ميدارم . تاباشد باابراز نظرهای سودمند شان وروشنی بخشيدن دراين موارد تا هنوز قسما ًگُنگ وتاريك سياستهای فعلی وبعدی مان ، كمك بزرگی نه تنها به رفقا وهم راهان ما باشد بلكه هر فعال سياسی وهر هموطن ما،درروشنی قرار گيرند.

1  :  ما ، درشرايط فعلی سياسی بادرنظر داشت مواضع جديد ا ً اتخاذ كرده ، كيستيم ؟ ما درفكر حمايت وبقای دولت فعلی هستيم ؟در مخالفت با دولت هستيم ويا دردشمنی با آن ؟ آيا ، ميخواهيم در قدرت دولتی شريك وسهيم شويم ؟ اگر بلی ، چرا؟ واگر نی به كدام دليل ومنطق .؟  

2 : موجوديت نيروهای خارجی دروطن را چه گونه ارزيابی ميكنيم ؟ آيا ، ازموجوديت ، فعاليت های نظامی ، بقای دراز مدت وبهره مند بودن شان از پايگاه های دايمی ويا طويل المدت درقلمرو وطن حمايت ميكنيم ياخير؟ اگر موافق هستيم ، چرا؟  واگر مخالف هستيم روی كدام منطق واصول . درحاليكه ميبينيم جنگ خون ريزانهً بنياد گرايان داخلی وخارجی عليه مردم ووطن ما ادامه دارد. آيا ، طرح الترناتيف ملی برای دفع وطرد تعرضات روبه افزايش بنيادگرايان وابسته به پاكستان وساير افراطيهای جهانی  درنظر گرفته شده ويا وجود دارد  ؟ آيا، دولت فعلی ومقامات ناتو حاض خواهند شد كه از هزاران افسر تحصيل يافته ومسلكی اردو وپوليس بيكار ويا مهاجر برای بازسازی اردو وپوليس ملی ، استفاده كنند.؟ويا به آنها مجال فعاليت بدهند.؟

3 : آيا ، افغانستان كنونی كشور اشغال شده است ويا دارای حاكميت ملی ؟چه فرقی بين اشغال شورويها واشغال نظامی 35 كشور غربی وجوددارد ؟ آيا ، جنگ ومقابلهً نظامی حاكميت دموكراتيك خلق افغانستان ، عليه بنياد گرايان خون ريز وابسته به پاكستان ، اعراب افراطی ومخالفين تروريست پرور غربی ضد شوروی نبود؟ چه فرقی بين جنگجويان مسلح آشتی ناپذير باصلح وعدالت دردهه ً80 ميلادی وتروريستان موجود كه آنها نيز به سان گذشته خودرا مجاهدين ضد اشغال خارجی ميدانند وگويا برای ( اعلای كلمه الله) وآزادی واستقلال (!)ميجنگند ، وجوددارد و مواضع ما دراين زمينه ها چيست.؟

1                                                                                                                          4 : موقف ما درمورد پاكستان ومداخله های هميشه گی وخونريزانهً آنكشور مصنوعی  وآله ً دست هميشه گی استعمار واستكبار جهانی ازچه قرار است ؟ ودرمورد سياست های افغان ستيزانهً دولت ايران بايد چه نوع موضعگيری داشته باشيم.

5 : آيا ، واقعا ً ما عليه نظام فدرالی قرار داريم وباسياست های قبلی حزب خودما دراين مورد خدا حافظی نموده ايم ؟ آيا،نميتوانيم مفاد ومضار نظام فدرالی را اولا تحقيق وبررسی نموده وبا دلايل منطقی به قناعت مدافعان ومخالفان اين اصول حكومتی  مروج دربسا كشورهای متعدد الاقوام بپردازيم. گيرم قبول كرديم كه نظام فدرالی باعث بدبختيهای وطن ما ميگردد. اگر اين قيمت گذاری نزد ما از اعتبار برخوردار است؛ چراتعدادی از مخالفين نظام فدرالی درداخل يكی دوجلسه وچندين نوشتهً محترم سلطان علی كشتمند ( ده سال)رئيس شورای وزيران افغانستان ، رودررو مخالفت نميكنند و با دلايل منطقی ،منطبق بر منافع ملی ، آن نظريات را رد نميكنند وطرح  سالم ملی خودرا پيش كش نمی نمايند .اين موضوع بايد درجروبحث های رفقا جايگاه خاص داشته باشد.

6 : ماكه سالها از مردم سالاری ودموكراسی حمايت نموده وخواهان تعين سرنوشت مردم به دست خودشان هستيم ؛ چرا ازانتخاب واليان وساير متصديان كليدی امورادارهً دولتی درولايات ازطرف مردم ترس داريم وآنرا مضر به وحدت  وحاكميت ملی ميدانيم .آيا ، سيستم موجود تعين وتقرر واليان وولسوالان ازمركز، ازطرف رئيس جمهورمفيد ومشكل گشا ثابت گرديده ويا اينكه براختلافات وبدبينيهای قومی – زبانی وسمتی ، دامن زده است وباعث تعميق اختلافات وبی باوری نسبت به حكومت مركزی گرديده است. غور جدی دراين مورد به وسيلهً رفقا ،بسيار ضروری است وبايد دراين مورد نيزدرك واحد دربين رفقا به وجود آيد.

7 :چرا، با وجود آنكه می بينيم كه اكثريت قاطع كشورهای جهان دارای نظام های پارلمانی شده اند ويا دراين راه مبارزه ميكنند، ما به اساس سياستهای مجهول ، اعلام ناشده وسوال برانگيز ، نظام رياستی ويا تمركز قدرت دردست يك نفر ( رئيس جمهور )را ( از طريق تكان دادن سر)مورد حمايت قرار ميدهيم. اگر روزی خدای ناخواسته ، يكِ ازبدترين ديكتاتورها رئيس جمهور شد، ما برخلاف امروز منادی نظام پارلمانی نخواهيم گرديد. پس ميبينيم كه شكل نظام را نه بايد به اساس موجوديد چهره ها تعين كرد ؛ برعكس چهره ها وشخصيت ها با مجبور شوند تا مطابق نظام وقوانين دموكراتيك خودرا آراسته سازند. رئيس جمهور وساير قدرتمندان بايد حامی ودرتحت فرمان قانون باشند ؛ نه آنكه قانون درتحت ارادهً هر حاكم قرار گيرد ويا درخدمت منافع شخصی وبقای آو مورد استفاده قرار گيرد.

تقاضای ابراز نظر نمودن مسوولانه وجدی رفقا درمورد بنود 4،5،6و7پيشنهادی دراين نوشته را برای آن مطرح كردم كه رفقا وحتا كادر های كليدی وقرار داشته درسِمَت های رهبری احزاب وگروه های رفيق ، درحاليكه عضو يك تشكيل ويا حزب واحد ميباشند ؛دراين موارد، نظر وموقف واحد ويكسان ندارند واين به حال حزب وتشكيل حزبی، به مانند زهر وياموريانهً سياسی است كه خرابيهای بيشماری را به بار خواهد آورد . ازين رو بايد موقف يكسان ، واحد واقلا ً به هم نزديك پيدا كنيم واز چند دسته گی درحزب واحد ويا تشكلات بهم نزديك ، خودرا نجات دهيم.

8 : اختلافات ، تعصبات وبرتری جوييهای زبانی ، قومی  ومذهبی زخمهای علاج ناپذيری را بر پيكر مردم وطن ما تحميل كرده است.  ما هركدام درتحت رهبری حزب بی تعصب  ما، سالها برای تساوی حقوق اقوام ، زبانها ومذاهب مردمان كشورمان ، صادقانه مبارزه كرده ايم وهنوز تعداد كثيری از راهيان آن انديشه های تابناك وطن پرستی وعدالت خواهی ، باتمام عشق وايمان به برابری وتساوی حقوق انسانها وفرهنگهای موجود دروطن شان معتقد بوده ومبارزه ميكنند وجانبداريهای كور ومتعصبانه از زبان  قوم وتبار شان را به قيمت بی حرمتی به سايرزبانها وفرهنگها ، به خود مايهً شرم وخجالت ميدانند . ولی ميشود كه بينش های تعصبی ،غرض آلود وپامال كنندهً حقوق وارزشهای فرهنگی  اقوام ديگر ويا قومی بر قوم وزبان ديگر راتحمل كرد واز آن چشم پوشی نمود. مگر ، ما نه آن حزبيهايی هستيم كه بعد ده ، بيست سال ، باوجود فعاليت درحزب واحد وحتا جلسات(حوزه ها) واحد ، قوم ، زبان ، مذهب ومنطقه ً يكديگر را نميدانستيم ، نمی پرسيديم واين نوع سوالات را شرم وعيب ميدانستيم. اما ، امروز ، ما همان اشخاص ديروز باقی مانده ايم.؟

دراين موارد مهم ودرخور توجه عميق نه تنها رفقا بايد موضع گيريهای قاطع ومشخص خودرا ابراز كنند بلكه درعمل بايد درساحات كارسياسی ،تشكيلاتی وكليه فعاليتها وابراز نظرهای شان،اصل تساوی حقوق واحترام صادقانه به رفقای خود وفرزندان ساير اقوام وزبانها را مراعات نمايند وخود سمبول بی تعصبی وغير افراط  گرايی درمسايل قومی وزبانی باشند وخودرا دربه دست آوردن ويا رسيدن به هر امتيازی، به اساس همان افكار خودخواهانهً  « قومی- زبانی »، افراد مستحق درجه اول ندانند.

9 : خط استعماری ديورند، به مانند زخم علاج ناپذير،با خنجرفرنگيهای استعمار گربرپيكر وطن ما كشيده شد. اكنون قوم گراترين ، پرمدعاترين افراد درمسايل ملی وخاصتا ً پشتون ولي، بزرگان وامرای جهادی وطالبی ، نيروهای قدرتمند نظامی امريكا وناتو، تعداد زيادی از رهبران پشتون خواه آن طرف خط واين طرف سرحد به اضافهً قدرتمندان امروز وحاكمان نظاميگر پاكستان به شمول طالبان وجهاديان پاكستانی وپشتونستانی وبلوچستانی ، قرائت وتفسير ديگری از مسايل پشتونستان ديروزه( به قول ما)، وصوبه سرحد به قول مجموع پاكستانيها ، دارند .ما، به حيث بخشی از مردم افغانستان وبه حيث حزبیهای كه سالها داعيه دار اين قضيه بوديم وصريحا ً از «حق تعين سرنوشت خلقهای پشتون وبلوچ »درعمل وازطرق مختلف حمايت وپشتيبانی نموده ايم؛ حال بيشتر از اين نميتوانيم فقط با پيشه كردن خاموشی وعدم صراحت به سر ببريم وسياست كنيم. سياست ديروزهً ما درزمينه روشن وآفتابی بود؛ حال بايد همه رفقا بدانند كه ما درمورد خط ديورند ومناطق آن طرف آن چه نوع موضعگيری وموقف داريم.

من ، اعتقاد دارم كه رفقای ما، دراين مورد نيز با برداشتن گامهای استوار ، صريح وآفتابی با بكاربردنعقل ومنطق ودرك سياستها واقدامات به كار بسته شدهً منطقوی وجهانی ويا درحال شكل گيری وعملی شدن فيصله های مخفيانهً ( سی ، آی ، ای  واف 16)  در آيندهً نه چندان دور، با درنظرداشت واقعيت های موجود نه بر اساس احساسات پاك ولی غيرمقدور ، غيرعملی وغير برخوردار ازحمايت عملی خلقها وسياستمداران وسياست بازان خود منطقهً طرف منازعهً تاريخی ،بادرك دقيق اهداف دراز مدت واقدامات وسيع نظامی – سياسی، امريكا وانگليس ومتحدين غربی – پاكستانی آن  درمناطق همسرحد  با پاكستان، گام عاقلانه بردارند ودرابراز موضع روشن ما ازشهامت استفاده كنند. زيرا نميشود مطابق فضا وشرايط وعلاقه مندی هر گروه ، حزب وكشور موضع بگيريم ودربين عوام  ازآزادی ويا ادغام پشتونستان و بلوچستان با خاك وطن صحبت كنيم ولی درصحبتها وملاقات ها با قدرتمندان داخلی وقدرتهای خارجی ازضرورت حل مسالمت آميز تا سرحد واگذاری وبه رسميت شناخته شدن خط ديورند به نفع پاكستان صحبت وابراز نظر نماييم.  بايد بدانيم كه سياست های يك بام وچندين هوا ، ديگر موً ثريت های خودرا برای ابد ازدست داده است.بُرد با آنهاييست كه درست می انديشند وبا شهامت عمل ميكنند واز بيان اهداف شان ترس ندارند. مبارزين راستين با جُبن وترس بيگانه اند وهميشه سرهای شان رادركف خود نهاده رزميده اند.  ماچنين بوديم وچنان باقی خواهيم ماند.!

سر انجام ، اميدواری جدی وجود دارد كه نشست قريب الوقوع رفقای ما دراروپا، باعث تقارب وجوشش رزمی وطن پرستانه ای گردد كه درنتيجه نه تنها بمثابه ً آبی بر آتش افروخته شدهً تفرقه وجدايی غير طبيعی دربين خودما نقش ادا كند، بلكه وسيلهً بزرگ برای ايجاد وقوتمند شدن جبهه ًبزرگ وطن پرستان وترقيخواهان وطن شود وبه اميد تازه ونيرومند قابل باور به زحمت كشا ن وتوده های مليونی فقير، آواره وبيكار وبی نان وطن شود.

همچنان اميدواريم كه نشست رفيقانهً رفقا دراروپا ،تصاميم عملی وموًثری را برای مقابله با دروغ پراگنی ، شيطنت سياسی واتهامات وجعل سازی ايادی استعمار وامپرياليزم عليه حزب وحاكميت دموكراتيك خلق افغانستان وساير نيروها وشخصيت های وطن پرست، اتخاذ نموده  ،تلاش شود تا وسيله ً موًثر تبليغاتی ( تلويزيون يا راديوی ) سراسری را به هر شكلی كه امكان آن ميسر باشد فعال سازند تا درافشای آدم كشان وباندهای خرابكارمسلح خون ريزديروز وامروز مدعی حقوق بشر ودادخواهی اقدام گردد.

طالب موفقيت وپيروزی درخشان همه رفقا وهمهً وطن پرستان بوده ، همه همرزمان عزيز را به آشتی ، سازش ، توافق ووحدت صادقانهً انديشوی ، اتحاد وجوشش تشكيلاتی واتخاذ سياست واحد، درقبال مردم ، وطن ونيروهای ديگر دعوت ميكنيم وبا تمام حرمت واحترام دستان تان را می فشاريم وتحمل وشكيبايی وبرخوردهای دموكراتيك صادقانهً تان را درهمه امور آرزو ميكنيم.

درود گرم ما نثار تمام رفقا وهمنبردان بزرگ وقهرمانی باد كه ديگر درهيچ جلسه وگرد هم آيی ای زينت بخش محافل ما نيستند .!روح شان شاد باد !

رفقا گرامی! بياييد ، با كنار آمدن ها، برگشت به صميميتهای ديروز برگشت برفاقت های پاك وناب وطن پرستانهً بدون هيچ تبعيض ، بدون خودخواهی وقوم وزبان وفركسيون پرستی ، همديگر را درآغوش گيريم وبه صداقت تكيه كنيم ، نه به پلان سازيها ومخفی كاريهای بی لزوم وموًقتی !

اجازه دهيد ازنام تمام زنان ومردان رفيق فرياد بكشيم وبه بانگ رسا اعلام بكنيم كه : ای وطن ، ای افغانستان پرغرور ولگد مال شده به دست دشمنان داخلی وخارجی وفرزندان ناخلفت،به ذره ذره خاك رنگين شده به خون بهترين فرزندانت قسم؛ كه تا پای جان برای آزادی وسربلنديت ، برای شگوفايی واعتلايت وبرای سعادت وخوشبختی تمام ساكنان شريف ودرد ديده ات ، با تمام توان وبهر قيمتی كه بتوانيم( حتا به قيمت جان ) ميرزميم وبه عهد مان وفا ميكنيم.

بادرود به شما . جليل پرشور

 


بالا
 
بازگشت