نگاهی بر روند انکشاف وبازسازی درافغانستان

 

بومان علی قاسمی

 

پس از فروپاشی رژِیم طالبان در سال 2001 توسط نیروهای امریکایی و متحدینش ، کنفرانس بن درآلمان  تشکیل و بعد از موافقت روی  اداره موقت  به ریاست حامد کرزی ، جامعه جهانی در مورد  بازسازی و رشد اقتصادی افغانستان وعده های سپردند .

باردیگر کشورهای کمک کننده برای افغانستان در نشست های در لندن و توکیو  وعده سپردند تا افغانستان را کمک نمایند.  

تاکنون جهان حدود سیزده ملیارد دلار را برای  بازسازی  و انکشاف افغانستان وعده شده اند  و کشور های کمک کننده  تاکنون  حدود هشت ملیارد دلار را بنام کمک به بازسازی  و انکشاف افغانستان  به مصرف رسانیده  اند .

 دراین جا دو مورد را قابل ذکر میدانم  .

 

نحوه  مصرف  کمک ها  و  سود جویان اصلی :

 

کشور های کمک کننده یا دونر که  وعده کمک به  بازسازی افغانستان را نموده اند ، هرکدام  ده ها انجو یا سازمان غیر دولتی  را  در افغانستان تشکیل و راجستر نموده  که بیشترین کمک ها ازطریق این انجو ها صورت میگیرد.

درمرحله اول  هرانجوی کی  پول  کمک را برای بازسازی افغانستان از کشورش می گیرد  سی درصد این پول  حق  انجو یا اداره غیر دولتی کمک کننده  میشود . 

هفتاد درصد ان تعلق به باز سازی  افغانستان می گیرد .

به ادامه ان هر انجوی خارجی ده ها کارمند  خارجی را  بنام متخصص، مدیر و مشاور استخدام نموده و ماهوار برای هرکدام  ده ها هزار دالر حقوق پرداخت میکنند .

خریداری وسایط نقلیه  گران بها  و مودل سال ، کرایه گرفتن چندین خانه  و اپارتمان  مجلل برای دفتر و رهایش مسئولین انجوها در قیمت ترین نقاط مرکز و ولایات  که یک  هر موتر بالای پنجاه هزار دالر و همچنین هرخانه ماهوار بین پنج تا سی هزار دالر کرایه گرفته میشود .

مسئولین انجو ها بنا به میل وعلاقه خودشان و پیشنهاد مشاورین داخلی و خارجی شان  پروژه ها ی را درنظر گرفته و کار ان را به یک انجوی کوچکتر داخلی ویا خارجی دیگر قرار داد میکنند . 

یک حصه پول در اصل دوباره به کشور کمک کننده برمیگردد و یک حصه دیگر ان نصیب انجو ها میشود .  بعضی انجو های بی انصاف  از همین بیست یا بیست و پنج درصد هم  قیمت یک خانه را دزدیده و  پروژه را به ده یا پانزده درصد تکمیل میکنند.

پروژه های که از سوی  انجوهای کشور های دونر یا کمک کننده  پیشنهاد میگردد بیشتر ازروی علاقه مندی و سلیقه  خود انها است  نه نیازمندی مردم افغانستان .

بطور مثال  در یکی از ولسوالی های ولایت غزنی  یک موسسه  درنظرداشت که  درحدود یکصد پروژه  جوی های آب را  پخته کاری نماید .

مردم محل پیشنهاد داشتند که ما نیازی به یکصد  جوی پخته نداریم  و شما به عوض ان برای ما  یک کانال از دریای غزنی بزنید و چند عدد کاریز حفر کنید ویا چاه عمیق بزنید  چون جوی  پخته کاری بدون اب بدرد ما نمیخورد . اما مسئولین انجو قبول نداشته و میگفتند که این پروژه از طرف یکی از کشور های کمک کننده  فقط برای همین کار منظور شده و ما نمیتوانیم انرا برای کار دیگر مصرف کنیم .

خواننده گان محترم توجه کنند که حقیقتأ جوی  پخته کاری بدون اب چی دردی را مداوا میکند .

در یکی از قریه جات  رباتک  مرز ولایت های سمنگان و بغلان  یک موسسه  درنظر داشت که در مسیر راه  سیلاب ها  چند بند کوچک بسازد  تا اب باران  ذخیره شده و درتابستان  رمه های ان منطقه  ازآب ان  استفاده نمایند.

اما مردم محل این کار را بیهوده میدانستند و میگفتند که  اگر سیل پرقدرت بیاید این بند ها توان مقاومت را درمقابل ان نخواهند اشت  و اگر اب باران بیاید که همه درزمین که ریگزار است جذب میشود .

شما به عوض این  بند های کوچک چند چاه عمیق حفر کنید  و در کنار ان  حوض های بزرگ بسازید که  همیشه  ازان استفاده بتوانیم .

موسسه اصرار داشت که این  پول برای همین  پروژه منظور شده است  و ما برای کار دیگر انرا مصرف نمیتوانیم .

درحقیقت  موجودیت انجوهای داخلی و خارجی درافغانستان ، کاملا به ضرر مردم و بازسازی و انکشاف افغانستان  است  و انجو ها به یک مافیای بزرگ  اقتصادی  تبدیل شده اند .

درحال حاضر درافغانستان بیش از دوهزار و پنجصد انجوی داخلی و حدود پنجصد انجوی خارجی  فعالیت دارند .  هرکدام  دارای نمایندگی های ولایتی  و حتی در شماری از ولسوالی های مهم نیز دفتر دارند .

رئیس و یا  مسئولینانجوها به بزرگترین سرمایه داران افغانستان تبدیل شده اند .  همه میدانند که درشرایط کنونی  بعد از رهبران جهادی و قوماندانان جهاد  بیشترین سرمایه در نزد  صاحبان انجو است  . البته که  در ساختار انجو ها مسئولین بلند پایه دولتی  سهم عمده را دارند .

 

خانه های عصری در نقاط  حساس و مهم شهر ، شرکت های خصوصی ، فروشگاه های موتر و لباس و غیره  بیشتر تعلق به سرمایه داران انجو ها دارند و حتی فعلا مسئولین انجو های بزرگ  بلند منزل ها و هوتل ها و تالار های عروسی  شخصی  را که ملیون ها دالر ارزش دارند  دراختیار دارند .

برعلاوه این سرمایه گذاری ها خریداری صد ها جریب زمین در ولایت های مختلف و سرمایه گذاری  در کشور های خارج  نیز از فعالیت های خوب مافیای انجو بحساب می اید .

 

انکشاف  نا متوازن  یا بیعدالتی  اشکار.

 

چنانچه در بالا اشاره نمودم  شمار زیادی از انجو های بزرگ  مربوط به  مسئولین بلند پایه دولتی  میشود که  کسی توان رقابت با انها را ندارد .  وزرای کابینه در تشکیل  انجو ها سهم و نقش عمده را دارند و بر اساس ارتباطات شان بیشترین  پروژه ها توسط انها قرار داد شده و منافع شان درجیب مقامات عالی دولت قرار می گیرد. به همین گونه شمار از والی ها  شرکت های ساختمانی  بزرگ را رهبری میکنند که تمام کار ها و پروژه های بزرگ  ساختمانی و سرک سازی را انها برای شرکت شان قرار داد مینمایند .

 

دربخش انکشاف  شهر ها و راه های مواصلاتی  کسیکه حد اقل در سی درصد از گوشه و کنار افغانستان  سفر نماید  بخوبی درک میتواند که  تاکدام سرحد انکشاف یکجانبه و غیر عادلانه صورت گرفته است .

بطور مثال  رشد قابل ملاحظه شهرهای  همچون قندهار ، ننگرهار بلخ و هرات  را اگر ما  در مقابل  ولایت های کاپیسا، بغلان ، کندز ، بامیان ، بادغیس ، تالقان و فاریاب قرار دهیم  کاملا شاید حس نمود که یا ان ولایت ها درافغانستان واقع نشده اند و یا این ها ولایت نیستند بلکه کدام  ولسوالی هستند .

من هرگزمخالف رشد این ولایت ها نیستم  و منظورم فقط رشد نا متوازن و نبود عدالت  و سیستم درست در  تقسیم بندی بودجه  بین ولایت ها است .

درافغانستان  از نگاه تشکیلات ولایت های به درجه اول ، دوم وسوم  تقسیم شده است .  دراصل این تقسیم بندی خود  روی کدام معیار اصلی صورت نگرفته است  و بازهم اگر همین تقسیم بندی  اساسی باشد  تا این سرحد هم  درست نخواهد بود که یکی  را بهشت برین بسازیم و دیگری  ویرانه بماند.

شاید شماری به این نظر باشند که  ولایت ها ی  قندهار، هرات ، بلخ و جلال آباد عایدات گمرکی دارند و هم مرز با کشور های  خارج اند .

اما باید براین توجه داشت که افغانستان یک کشور فدرالی نیست که عاید هر حکومت فدرال متعلق به همان ایالتش باشد .

درافغانستان هرگونه عایدات  متعلق به دولت است و دولت باید تصمیم بگیرد که این عاید را در کجا مصرف میکند . و والی هر ولایت  حق استفاده از عایدات را ندارد .

اگر عاید هرمرز  متعلق به همان سمت باشد  بازهم  درکنار هرات  باید ولایت های  بادغیس ، فراه ، غور و نیمروز نیز رشد مینمود . و حد اقل راه های که این ولایت هارا بهم وصل میکنند  قیر ریزی میشد یک شفاخانه  مجهز درانها ساخته میشد .

درمشرقی در کنار جلال اباد  کنر و لغمان و نورستان نیز باید به سویه جلال اباد میبودند.

در جنوب غرب ولایت های هلمند ، زابل و ارزگان نیزباید در برابری با قندهار قرار میداشتند .  اگرچی که این ولایت ها نسبت به ولایت های شمال  و مرکز رشد قابل ملاحظه یی را در بازسازی  نصیب شده اند .

در جنوب کشور  جاده های بین ولایت ها که عمومأ قیر ریزی شده است و حتی راه های بین ولسوالی ها  قیر شده  که  نشانه از رشد و انکشاف درافغانستان بحساب می اید .

اما درشمال و مرکز  راه های عمومی که به شاهراه های  حیاتی شهرت دارند  تا کنون هیچ گونه اقدامی برای تعمیر و بازسازی انها گرفته نشده است .

درحقیقت رشد وبازسازی سرتاسری  نصیب  مناطقی شده که  دران امنیت وجود ندارد . و ولایت های که امنیت وجود دارد و مردم  درارامش کامل بسرمیبرند  اثری از انکشاف و بازسازی  دیده نمیشود .

سرک میدان شهر تا  بامیان درماه  سبتامبر 2006 توسط رئیس جمهور کرزی تهداب گذاری گردید و قرار داد ان به یک انجوی  خارجی  سپرده شد و درهمان جلسه اعلان شد که تا دوسال یعنی تا سبتامبر 2009  مرحله اول  این پروژه که از میدان شهر تا کوتل اونی  ولسوالی بهسود  را دربر میگیرد  مکمل خواهد شد.

متأ سفانه  تاکنون  که بیش از یک سال ونیم از اغاز کار این پروژه میگذرد  اما کار ابتدایی این سرک  بیش از سی کیلو متر از میدان شهر نگذشته است .

شرکت قرار دادی مشکل عمده  نبود امنیت را در مناطق جلریز و اطراف میدان شهر قلمداد میکند ،  اما والی میدان وردگ  بدون توجه به این موضوع فقط به فکر ساختن مارکیت ها و بلند منزل ها در شهرک کوچک میدان شهرمیباشد و شب وروز درتلاش است تا چگونه کوچی ها را به  هزاره جات راه دهد.

ولایت های دای کندی ، غور ، بامیان ، سرپل ، سمنگان ، غزنی و ارزگان  که در مرکز افغانستان قرار دارند از لست انکشاف  وبازسازی  جا مانده اند و اصلا هیچ منبع کمک کننده و یا دولت  توجهی براین ولایت ها ندارند .

بامیان و غور  با وصفیکه از جمله ولایت های باستانی کشور بحساب می ایند و دارای مقام و جایگاه خاصی  از نگاه تورستی  هستند  اما  تورست ها فقط از طریق هوا  از فضای این ولایت ها عبور میکنند و راهی  برای بازدید از این ولایت ها  وجود ندارد .

در فصل زمستان مردم این ولایت ها  در محاصره برف و هوای سرد  قرار میگیرند و به هیچ مرکزی دسترسی ندارند .  اگر فردی  دچار مریضی شود  فقط باید منتظربماند تا چه وقت اجل می رسد تا جان اورا بگیرد ، دیگر نه به داکتر دسترسی دارند و نه به کلینکی .

درتابستان 2005 رئیس جمهور کرزی  با اعضای کابینه اش سفری به ولایت بامیان داشت  که  صاحب قلم نیزدرجمع ژورنالستان مدعو شده  برای تهیه گزارش ، از کابل  توسط یک چرخ بال امریکایی  به بامیان انتقال یافتیم ، در هنگام نشست چرخ بالهای حامل  ژورنالستان  و اعضای کابینه دولت  در میدان هوایی  بامیان  خاک باد که از شدت چرخش بالهای این چرخ بالها ایجاد شده بود فضای بامیان را  تاریک ساخته بود .

چرخ بال رئیس جمهور بنا بر خاکی بودن بامیان  و ایجاد خاک باد شدید در بالای  کشت زار مردم نشست نمود که  سرنشینان ان  ازالوده شدن به خاک مصئون بمانند.

رئیس جمهور در حضور مردم بامیان  به  خواسته های والی و متنفذین ان ولایت  وعده سپرد که  میدان هوایی بامیان  اساسی تعمیر و قیر شود و جاده بامیان تا میدان شهر  که  هزینه ان از سوی کشور ایتالیا پرداخت شده باید بصورت عاجل  بازسازی  و تعمیر شود  و ولایت بامیان به ولایت درجه دو ارتقا یابد .

درضمن رئیس جمهو تعمیر بند برق در منطقه شش پل ، تعمیر ساختمان  دانشگاه بامیان  و بازسازی جاده  بامیان بند امیر را از اولویت های کاری  در این ولایت  پنداشته و در حصه  عملی نمودن ان وعده سپرد .

اما  اکنون که دوسال و نیم از این وعده ها میگذرد ، رئیس جمهور تصمیم دارد که بتاریخ  هفتم  ما اپریل 2008 جلسه کابینه دولت را  در ولایت بامیان برگزار نماید.

اول اینکه رئیس جمهور  چی عذری را  به مردم بامیان بیان خواهد داشت و چگونه انهارا دوباره  با وعده های  دور ودراز فریب داد  این کار خود رئیس جمهور است  و ایشان  دراین مسئله  مهارت  فوق العاده دارند .

اما من به این فکر هستم  که جلسه کابینه در جلال اباد  در قصری برگزار شد که از عهد بادشاهی امیر جبیب الله  به جا مانده و  در سه سال اخیر گل اقا شیرزی  نیمی بودجه ان ولایت را صرف  بازسازی و نوسازی ارگ  جلال اباد نموده و از هر نگاه نسبت به  قصر ریاست جمهوری در کابل  برتری دارد .

در مزارشریف  در هفته گذشته  که  جلسه کابینه برگزار شد ، والی بلخ  مهمان خانه ها و دفاتر مجللی را  در اختیار دارد که  حتی  امکانات ان را  تالار شورای وزیران در کابل ندارد .

اما دربامیان ولایت  مجبور هست که در دهلیز یا راهرو هوتل  گرزندوی  بامیان  این  جلسه را دایر کند  یا در غار بزرگ  کنار تندیس بودا  جلسه نموده و بران نام  تاریخی را بگذارند  و در غیر ان باید در یکی از نقاط شهر خیمه یی را برپا کنند و بنام هوای ازاد  دران جلسه موقت کابینه را برگزار کنند .

و مهم تراز ان  تمام امکانات  باید از کابل  توسط  هوا پیما به بامیان انتقال پیدا کند  تا برای یک روز جلسه کابینه  دراین ولایت برگزار شود .

اما برای مردم بامیان بجز از خاکباد موتر های  مهمانان و نیروهای امنیتی  رئیس جمهور و اعضای کابینه ، بسته شدن بازار و راه های مواصلاتی ، چیز دیگری نصیب نخواهد شد .

به همین گونه نقاط  دور دست  درولایت های بدخشان ، نورستان و کنر اصلا از انکشاف و بازسازی خبر ندارند و  تمام  بازسازی دراین مناطق خلاصه میشود به یک جوی آب یا یک پلچک که توسط وزارت احیا و انکشاف دهات بنام برنامه همبستگی ملی ساخته شده است .

بنأ روند  انکشاف و بازسازی درافغانستان غیر عادلانه  صورت گرفته است .

کمک های که توسط کشور های کمک کننده برای افغانستان وعده شده  بیش از سی درصد ان  درافغانستان مصرف نشده و بقیه ان از راه های مختلف  به کشور های کمک کننده برگشت نموده و یا در بانک های خارج از افغانستان  در حساب  بانکی  مسئولین بلند پایه دولت و یا مسئولین انجو ها سرمایه گذاری و جمع اوری شده است .

بامید ابادی  افغانستان عزیز

بامید استقرار حکومت  عدل  برمبنای برادری وبرابری  درافغانستان

 

 


بالا
 
بازگشت