بومان علی قاسمی

 

آیا افغانستان در شرایط کنونی تحمل برگشت عودت کننده گان  را دارد ؟

                                                                       

افغانستان پس از فروپاشی حکومت طالبان  دراواخر سال 2001 میلادی  مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت و ایالات متحده امریکا و بریتانیا با همکاری کشور های عضو پیمان اتلانتیک شمالی ( ناتو ) ، نیروهای نظامی شان را برای تامین امنیت  مردم افغانستان و حفاظت  از حکومت جدید التأسیس این کشور وارد افغانستان نمودند .

طالبان  در سال 2001  از اثر حملات هوایی امریکا و عملیات پیگیر نیروهای جبهه متحد مجاهدین افغانستان  شکست فاحش خوردند و تا مرز های پاکستان و ایران  از بقایای این نیرو ظاهرأ هیچ اثری برجانماند .  

مردم افغانستان دوسال حکومت های موقت و انتقالی به رهبری حامد کرزی را با امنیت نسبتأ خوب اما در تلاش کار و روز گار گذراندند .

مردم افغانستان در داخل و مهاجرین این کشور در خارج از افغانستان به فردای  روشن و پر رونق امید وار بودند . شمار زیادی از مهاجرین از کشور های همسایه و حتی اروپا  راه افغانستان را در پیش گرفتند و با دلچسپی تمام  مشغول سرمایه گذاری خصوصی شدند .

 قیمت زمین و خانه  به اوج خود رسید و در داخل شهر کابل یکصد متر مربع زمین به 30000 دالر امریکا  بفروش میرسید .

قیمت یک خانه معمولی در نقاط نسبتأ متوسط شهر به 3 تا 5 صد هزار دالر فروخته میشد و کرایه خانه های معمولی  بالاتر از دوهزار دالر در ماه بود .

وعده های جامعه جهانی برای ابادی افغانستان ، اعلان کمک های چندین ملیارد دالری ، فعال شدن موسسات خارجی و داخلی بنام انجو ، موجودیت نیروهای بین المللی ، سرمایه گذاری شرکت های خصوصی داخلی ، شروع کارهای شخصی و تعمیر ساختمان های بلند منزل و جدید امید واری خوبی برای مردم افغانستان به یک آینده روشن در این کشور بود .

اما بعد از برگزاری انتخابات های ریاست جمهوری و پارلمانی در سالهای 2004 و 2005 میلادی  تمام این امید واری ها به  یأس مبدل شد و انتظار مردم افغانستان روز به روزبسوی نا امیدی رفت .

 مردم افغانستان بیشتر به یک فردای خوب از نگاه  امنیت کامل ، اقتصاد خوب ، مهیا سازی کار برای کارمندان و کارگران ، و پیشرفت کشور از نگاه بازسازی و نوسازی می اندیشیدند  .

اکنون که بیش تر از هفت سال از موجودیت نیروهای خارجی در افغانستان می گذرد وضعیت افغانستان به مراتب بد تر از سالهای 2002 و 2003 را دارد.

امنیت :

     امینیت یکی از با اهمیت ترین و اساسی ترین رکن در یک جامعه بحساب می اید روز بروز از افغانستان رخت برچیده است و شهر ها و دهات افغانستان به نا امن ترین مناطق  در جهان تبدیل شده است .

حملات انتحاری در شهر ها و شاهراه های کشور ، فعالیت کسترده نیروهای مخالف دولت یا طالبان در بیش از نیمی از کشور ،  قدرت مندی  قابل ملاحظه زور مندان ، ناقضین حقوق بشر و جنگ سالاران در مناطق تحت حاکمیت دولت ،رشد بی سابقه  رشوه و فساد اداری در تمام دستگاه های دولت بالخصوص قوه قضائیه و اجرائیه ، ترور و اختطاف سرمایه داران ملی ،  ترور مطبوعات و گرداننده گان انها  توسط  نیروهای امنیتی دولت ، طالبان، زورمندان و ناقضین حقوق بشر، ترور و جبر بی سابقه بالای زنان  و افزایش جرایم  علیه زنها در سرتاسر کشور این همه موضوعاتی است که امنیت کلی را در سرتاسر افغانستان ازبین برده و هیج فردی خودرا مصئون  نمیداند .

 فساد اداری :

      فساد اداری اکنون به آفت  بزرگی میماند  که  در تاریخ افغانستان گاهی هم به این حد بالا نبوده است و در چهار سال اخیر این مکروب ، تمام ادارات دولتی افغانستان  از قصر ریاست جمهوری تا  یک علاقه داری دور دست را الوده ساخته است .

اعتماد مردم افغانستان کاملا سلب شده است و به هیچ شخصی نمیتوان  اطمینان کرد ، برای پیشبرد اندک ترین کار اداری  یا حقوقی باید ده ها هزار و صد ها هزار افغانی  رشوه پرداخت .

روزهای گذشته  رئیس اداره ارتشا و فساد اداری کشور  از دست داشتن لوی ثارنوال اقای جبار ثابت در فساد اداری کشور نامبرده و موصوف را یکی ازبزرگترین عاملین فساد اداری معرفی کرده است .

به همین گونه چند روز پیش ماکسیم برنیر وزیرامور خارجه کشور کانادا در یک کنفرانس خبری در میدان هوایی قندهار  اسد الله خالد والی  این ولایت راریشه اصلی نا امنی ها و بدبختی دراین ولایت دانسته است  .

همچنان در درازای  هفت سال بعد از فروپاشی نظام طالبان و موجودیت نیروهای بین المللی در افغانستان با وصف برگشت قابل ملاحظه مهاجرین از دیگر کشور ها به افغانستان ، هیچ نوع همکاری از سوی جامعه جهانی برای مهاجرین عودت کننده صورت نگرفته است .

زمین های که بنام شهرک های مهاجرین در شمار زیادی از ولایت ها  توسط وزارت  مهاجرین و عودت کننده گان بنام شهرک مهاجرین  نامگذاری شده  است بیشتر از نیمی از این زمین ها توسط مسئولین همان وزارت  به  خویشاوندان نزدیک شان داده شده و یا به قیمت  چند برابر بالای اشخاص ثروت مند به فروش رسیده  که  بیش از بیست در صد مهاجرین حقیقی و مستحق صاحب زمین نشده اند .

سیستم کاریابی برای مهاجرین اصلا وجود ندارد و شمار زیادی از افراد نظامی که از گروپ های مسلح غیر قانونی  تنظیم های جهادی دست کشیده  و سلاح های خود را به دولت سپرده بودند  ، بعد از سالها بیکاری  اکنون دوباره روبه سلاح اورده وبا خریداری یک میل سلاح  و تشکیل یک گروپ افراد مسلح  باعث نا امنی  در کشور شده اند .

صد ها هزار جریب زمین های دولتی و حتی دارایی شخصی مردم  توسط افراد زورمند تصرف شده است که با وصف داد وفریاد های وزارت خانه های مربوطه  هیچ قدرتی  توان باز پس گیری این زمین هارا ندارد .

فاجعه تخریب خانه های مسکونی  فقیر ترین طبقه از مردم در ناحیه شیرپور توسط افراد شامل در قدرت و بعد از تصرف و غصب این زمین ها ، ساختن قصرهای مجلل با مصرف چند صد هزار دالر، نشانه از نبود قانون در کشور است .

اقتصاد :

با ازبین رفتن امنیت  شرکت ها و سرمایه داران خصوصی از سرمایه گذاری در کشور دلسرد شده و دوباره سرمایه های شان را به کشور های خارج بالخصوص امارات متحده عربی، پاکستان وکشورهای آسیای میانه  انتقال دادند  که این موضوع باعث کمی کار در کشور گردیده است . از جانب دیگر سرازیرشدن صدها هزار مهاجر از کشور های ایران ، پاکستان و کشور های دیگر، میزان بی کاری را به شدت بالا برده و اکنون در افغانستان ملیون ها انسان  بی کار  و درتلاش کار و روزی بسرمیبرند.

با افزایش میزان بیکاری و نبود بودجه کافی  قیمت اشیای وارداتی اعم از مواد خوراکه و پوشاکه  به شمول مواد ضروری مانند تیل و گاز  چند برابر بالا رفته و وضعیت زندگی مردم عمومأ و در شهر ها خصوصأ به شدت  تحت تأثیرقرار گرفته و هزار ها  انسان  به نان شبانه روزی خود محتاج میباشند .

نبود سرمایه  و کار ، بالارفتن قیمت کالا ، نبود امکانات  کافی و ستندرد باعث بروز بیماری های گوناگون در جامعه افغانی شده و به خاطر نبود امکانات رفاهی  و طبی روزانه  صد ها انسان به کام مرگ میروند .

درشهرها کمتراز پنج در صد مردم  به امکانات رفاهی  متوسط دسترسی دارند و بقیه  از امکانات مانند برق و گاز ، اب اشامیدنی صحی ، مکتب به سویه متوسط ، ترانسپورت ، داکتر و شفاخانه  و غیره ضروریات  بی بهره می باشند.

افزایش  نفوس شهر ها و نبود امکانات رفاهی  برای شهر نشینان دلیل دیگری از روز افزون شدن  فقر اقتصادی در جامعه افغانستان شده است .

بیش از هفتاد در صد مردمی که دردهه های هشتاد و نود میلادی  از افغانستان به کشورهای همسایه  مهاجرشده بودند  ده نشینان بودند . اما دو دهه شهر نشینی انها در کشور های همسایه و دسترسی به امکانات  رفاهی و کار در شهر های ان کشور ها  مهاجرین برگشت کننده به کشور را  وادار ساخت تا  از زنده گی در دهات  دوری جسته و به شهر های بزرگ و نسبتأ دارای امنیت  مانند کابل ، مزار شریف ، هرات ، جلال اباد و غیره  اقامت نمودند . شهر کابل که  گنجایش بیش از پنجصد هزار شهر وند را دارد  فعلا دارای بیش از چهارملیون نفوس است  و به اندازه  نفوس سابقه این شهر فعلا وسایط نقلیه درکابل درحال گشت و گذار است . که خود باعث  ازدهام بی جا ، الوده ساختن فضای شهر و بروز انواع بیماری ها شده است.

اما افزایش بیحد نفوس در این شهر ها و نبود  کار و امکانات یکی دیگر از دلایل  بالارفتن نرخ اشیا و اجناس مورد ضرورت روزانه  بحساب می اید .

بنأ بطور خلاصه  چنان میتوان بر رسی کرد  که در شرایط کنونی  در افغانستان  نه امنیت  کلی و جود دارد که مردم  خود را مصئون بدانند ، نه کار و اقتصاد خوبی و جود دارد که مردم  به ان اشتغال یافته و برای خانواده  خود آذوقه  شبانه روزی را  تهیه نمایند و یا  به فکر فردای  خوب باشند و نه امکانات  رفاهی  وجود دارد که  مردم  بان امید وار شده و با حوادث مبارزه کنند.

ازجانب دیگرکه فعلا  فصل طبیعت تغیر نموده و هوا روبه گرمی نهاده  روزانه هزاران تن از مهاجرین افغانستان از کشور های ایران و پاکستان بنا بر شرایط سختگیرانه  از سوی نیروهای امنیتی ان کشورها در حالی وارد افغانستان میشوند که نه جای برای مسکن دارند و نه  نانی برای خوردن . دراغاز هفته روان بتاریخ پانزدهم ماه اپریل 2008  نیروهای نظامی پاکستان دست به عملیات گسترده نظامی برای ویرانی کمپ جلوزی واقع در شرق شهر پشاور زده اند تا این کمپ را بر روی مهاجرین افغان  ببندند .

دراین کمپ در حدود هفتاد هزار خانوار مسکن گزین بودند  و بیش از ششصد هزار نفوس داشت .  اکنون  افغانستان باید اماده پزیرش این همه مهاجرین اخراج شده بودن سرنوشت باشد .

ازسوی دیگر ایران نیز روزانه هزار ها مهاجر را از شهر ها باز داشت و روانه زندان های تل سیاه و سنگ سفید میکند که بعد از سپری نمودن زمان مشخصی دراین زندان های بدنام ، پس ازضبط دارایی شان توسط نیروهای امنیتی جلاد صفت حکومت ایران ، به افغانستان  فرستاده میشوند .

درشرایطی که  حقوق  روزانه یک کار گر در شهر های افغانستان بین یکصد تا یکصدو پنجاه افغانی است و ان هم در هفته یک روز میسرميشود یاخیر، و به همین گونه  حقوق ماهوار یک کارمند دولت بین دو تا سه هزار افغانی است اما قیمت یک کیلو گرام آرد  از دوازده تا پانزده افغانی  خرید و فروش میشود و یک قرص نان  200 گرامه در نانوایی های  کابل به دوازده افغانی فروخته میشود . بنأ برای یک خانواده  حد اقل پنج نفری  که در شبانه روز12 قرص نان خشک برای زنده ماندن شان  مصرف نمایند تنهاقیمت نان خشک یک ماهه شان 4400 افغانی میشود .

شرایط کنونی  در افغانستان به هیچ گونه تقاضا نمیکند که  کشور های  همسایه و یا  فراتر از ان  کشور های  مهاجر پذیر جهان  بالخصوص جامعه اروپا یکنفر از پناهنده گان افغان و یا مهاجرین این کشور را به افغانستان برگرداند.

برگشت یک نفر مهاجر ازاین کشور ها نه تنها  چندین مشکلی را همزمان  درشرایط کنونی در افغانستان می افریند بلکه ضربه بزرگی را به  اینده این کشور نیز وارد میکند.

1. افزایش یک نیروی بیکار  و بالارفتن  کرایه خانه ، قیمت کالا و مواد اولیه به تناسب فیصدی .

2 . قطع شدن عاید ماهوار یک فرد که حد اقل روزانه  بین پنجاه تا یکصد دلار عاید داشته  که ماهوار به  یک و نیم  تا دو هزار دلار محاسبه میشود.

3. بی سرنوشتی  خانواده های وابسته به این فرد که  ازطریق کمک های اقتصادی این پناهنده  امرار معاش میکردند .

4. کشاندن یک خانواده  حد اقل بیست نفری را از زندگی بخور ونمیر متوسط با کمک یک پناهنده در خارج ، به کام فقر اقتصادی و بی سرنوشتی  و حتی تباهی و دوری نسل های اینده این خانواده از تعلیم وتربیه  به علت  بی سرنوشتی  کمک کننده انها و کشاندن خانواده شان به سوی فقر اقتصادی .

بنأ درشرایط کنونی  جامعه و مردم افغانستان نیازمند کمک های بیشتر جامعه جهانی میباشند. لذا ضروری است که کشور های مدافع حقوق بشر در مورد اوضاع کنونی افغانستان مطالعه دقیق نموده و مردم این کشور را از یک فاجعه عظیم نجات دهند.

 

 


بالا
 
بازگشت