بومان علی قاسمی

 

نگاهی به دست آورد های حکومت های هفتم و هشتم ثور

 

هفتم ثور 1357 خورشیدی  روز به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق :

بتاریخ هفتم ثور سال 1357  خورشیدی  نظام جمهوری  بریاست سردار محمد داود خان توسط یک کودتای خونین نظامی اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان  سرنگون و به جای ان نظام نوینی  بنام جمهوری دموکراتیک افغانستان به رهبری نور محمد تره کی و اعضای حزب دموکراتیک خلق  زمام امور را در افغانستان در دست گرفت .

وقایع تاریخی و تحولات سیاسی که بعد از این تحول بوقوع پیوست  بحث جدا گانه دارد  

اما نگاه ما به دست اورد های است که این تحول برای مردم و سرزمین افغانستان  به ارمغان اورده و از خود به یادگار گذاشت .

 پس از پیروزی حزب دموکراتیک خلق و تشکیل حکومت ، مخالفین سیاسی این حزب  بنابراختناق های وضع شده از طرف رژیم حاکم ، اعلان مخالفت علیه رژیم را نموده و شماری زیادی از این مخالفین  به کشورهای پاکستان وبعد به ایران  پناهنده شدند .

بروز اختلافات داخلی بین جناح های حزب حاکم ، کودتای های مکرر درون حزبی و حکومتی  در درازای دوسال و کشمکش ها برای دردست گرفتن قدرت سیاسی با انگیزه یی قدرت طلبی و انتقام گیری و بالاخره  تجاوز  بیش از یکصد هزار نیروی مسلح اتحاد جماهیر شوروی وقت  به افغانستان بنا به درخواست رهبران حزب دموکرایتک خلق و حمایت همه جانبه اعضای این حزب ،  دست اورد های  قابل ملاحظهء را  برای مردم و کشور افغانستان به ارمغان اورد  .

1- زندانی شدن ده ها هزار مخالف سیاسی و حتی افراد غیر حزبی وسیاسی که  وابسته به هیچ ارگان سیاسی نبودند، توسط اعضای حزب  و همچنان اعدام های  انفرادی و دسته جمعی هزاران  تن از شهروندان کشور اعم از روشن فکر ، علما ، متنفذین ، سیاست مداران و افسران عالی رتبه ملکی و نظامی حکومت های قبلی و حتی زنان  در مرکز و ولایت های کشور، توسط شماری از اعضای خود غرض و ناعاقبت اندیش حزب دموکراتیک خلق.

2-  اواره شدن بیش از دوملیون  شهروند افغانستان  به کشور های  پاکستان ، ایران و دیگر کشور های جهان و مساعد شدن زمینه فعالیت حکومت های کشورهای رقیب افغانستان برای تخریب  و نابودی  دارایی های این کشور که در نتیجه یی  فعالیتهای گسترده  سازمان های استخباراتی این کشور ها  صدها تن بنام های مسئولین احزاب و جبهات جهاد و قوماندانان مجاهدین  درخدمت  دستگاه های استخباراتی  بیگانه قرار گرفتند.

3-  بمباردمان و ادامه جنگ های خونین در سرتاسر کشور که سبب ویران شدن شهر های کوچک وقریه جات در سر تاسر کشور شد و بیشترین مناطق کشور توسط نیروهای شوروی و دولتی ماین گزاری گردید که تاکنون  مردم ما گاه و بیگاه  از این ناحیه زیان مند میگردند و این جنگ و خونریزی  بیش از یک ملیون شهروند افغان را به کام مرگ کشانید ، یک ملیون دیگر معلول و معیوب  بر جا گذاشت و ملیون انسان را بی خانمان و مجبور به ترک  خانه و وطن ساخت  .

4- فراهم شدن زمینه  تجاوزات کشورهای بیگانه  توسط عمال تربیه شده شان  در افغانستان و به غارت رفتن  تمام دارایی و هستی  افغانستان و نابودی  سیستم های تعلیم وتربیه ، زراعت ، اقتصاد ، صحیه و غیره در ولسوالیها و قصبات کشور که حد اقل افغانستان  را یک قرن به عقب انداخت .

5-  نابودی تعلیم وتربیه و فرهنگ اصیل کشور ، و تبدیلی افغانستان به یک  کشور بدون فرهنگ و یا  قرار گرفتن افغانستان به یک مرکز فرهنگ ها و تعلیم های وارداتی از طرف  بیگانه گان  .

6- فرورفتن افغانستان به کام فقر اقتصادی و تبدیل شدن این سرزمین به میدان  جنگ  بین کشور های  کمونستی یا داعیان پرولتاریا  به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و امپریالزم یا داعیان سرمایه داری به رهبری ایالات متحده امریکا .

درمجموع دست اورد های حاکمیت حزب دموکراتیک خلق را میتوان به دو مرحله بر رسی نمود که مرحله  اول ان حکومت های  شاخه خلق به رهبری نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین بودند  که این مرحله   بجز از دست اورد های منفی  هیچ دست اورد مثبتی از خود به جا نگذاشته است . که  از هفت ثور 1357 اغاز و درشامگاه پنجم جدی 1358 به پایان رسید .

دراین دوره  حکومت ها ی اعضای حزب خلق  برعلاوه کشتارهای دسته جمعی ، زندانی نمودن افراد بیگناه و دانشمندان  ، صدورقطار فرمانهای بی محتوا  و پی هم  به جان هم افتیده و یاران و همرکاب های خودرا نیز به بهانه های مختلف  از قدرت کناره کشیدند که درنتیجه شماری را کشتند و شمار دیگر را وادار به ترک کشور ساختند و همچنان شماری راهی زندان ها شدند .  درقسمت دیگر همین مرحله  حس قدرت طلبی بین رهبران حزب به حدی  رشد نمود که  حتی رهبران یکی در پی قتل دیگری شد و درنتیجه رهبری حزب بدست شاگرد وفادارش  به قتل رسید و خود زمام امور را در دست گرفت .

این دوره سیاه ترین شبهای تاریخ را برای شهروندان افغانستان بنمایش گذاشت .

 اما مرحله دوم که دوره زمامداری شاخه پرچم  این حزب به رهبری ببرک کارمل و داکتر نجیب الله است  ، از تاریخ ششم جدی 1358 شروع و بتاریخ هفتم ثور 1371 پایان یافت .  دراین عرصه که حدود سیزده سال را در بر گرفت با اینکه  دست اورد های مهم و تاریخی منفی را که در بالا ذکر شد از خود بر جا گذاشت که مهم ترین ان  اشغال افغانستان توسط قوای شوروی سابق به پشتیبانی این حکومت ها بود ، اما دست اورد های مثبتی را به حیث یک حاکمیت تحت حمایت بیگانه گان  از خود بر جا گذاشت که عبارت از ایجاد  شمار زیادی از کارخانه جات در مرکزو ولایت های مهم  که تحت کنترول دولت بود و همچنان شمار زیادی از افرادی که وابستگی حزبی داشتند  برای ادامه تحصیل به کشور های  مختلف اتحاد جماهیر شوروی و همپیمانان شان فرستاده شدند .

 شهر های کابل و مزار شریف  پر رونق ترین شهر های افغانستان بحساب می امد. برق در شمار زیادی از ولایت های افغانستان  مورد استفاده مردم قرار داشت . سیستم صحی منظم و مجانی  دراین شهر ها وجود داشت .

در ادارات دولتی سیستم اداری منظم بود  و به شهروندانی که در شهر ها زندگی میکردند بالخصوص کارمندان و کارگران دولت  رسیدگی کامل میشد تمام انها از امتیازات کوپون ، معاش و ماکولات برخوردار بودند  و سیستم معارف در شهرهای تحت اداره دولت فعال بود .  

در اواخر حکومت داکتر نجیب الله  اردوی افغانستان به یک اردوی قدرت مند و جنگجو تبدیل شده بود و امکانات وسیع نظامی و جنگی را در اختیار داشت .

نیروی هوایی افغانستان  یکی از قدرت مند ترین نیروی هوایی در کشور های منطقه بحساب می امد و همسایه های جنوبی و غربی افغانستان سخت از این ناحیه در هراس بودند .

 اما در اواخر سال 1370 خورشیدی بروز جنجال ها و رقابت های قدرت طلبانه بین اعضای حزب دموکراتیک خلق و برقرار شدن فضای بی اعتمادی بین رهبران این حزب و بالاخره  سرفروگذاشتن رهبران حزب دموکراتیک خلق   به دامن  جناح های مختلف  گروه های  رقیب جهادی و بروز اختلافات  قبیلوی و لسانی دربین انها که خلاف  ادعا ها و شعارهای مبارزاتی سی ساله حزب ثابت گردید ، باعث سرنگونی حکومت حزب دموکراتیک خلق شد .

هشت ثور 1371  پیروزی  حکومت احزاب جهادی .

بعد از پیروزی  کودتای حزب دموکراتیک خلق و کشتار دسته جمعی  جمعی از رقبای سیاسی  و متنفذین ملی در کشور ، یک انقلاب سرتاسری از قصبات و اطراف کشور اغاز شد که  روز بروز شدت اختیار نموده و این  حرکت مردمی  در مدت یکسال  توانست بیش از شصت در صد خاک افغانستان را  از تسلط نظام حاکم  ازاد سازد .

اما به زودی این حرکت مورد سوء استفاده  کشور های  همسایه و ادارات جاسوسی جهان قرار گرفت و انقلاب اسلامی و مردمی  که توسط مردم مسلمان افغانستان  شروع شده بود  مورد استفاده  بیگانه گان قرار گرفته و در نتیجه  به نفع دشمنان افغانستان ثمر بخشید .

 پس از سیزده سال جنگ خونین و کشتار دسته جمعی مردم افغانستان  در سنگر های حکومت های حزب دموکراتیک خلق به پشتیبانی اتحاد شوروی و همکاری بلوک شرق  و مجاهدین به پشتیبانی  ایالات متحده امریکا  ، کشورهای اروپایی و همکاری مستقیم کشور های پاکستان وایران  ، بتاریخ هشت ثور1371 خورشیدی  پس از پناه بردن  داکتر نجیب الله اخرین رئیس جمهور و رهبر( حزب وطن ) یا همان حزب دموکراتیک خلق ، به دفتر سازمان ملل متحد ، دسته های از گروه های رقیب  جهادی  از هر سمت وارد کابل گردیدند که بعد از یک سراسیمه گی و درگیری های خونین بین جناح های مختلف مجاهدین و کشته شدن  صد ها انسان ، صبغت الله مجددی  به عنوان اولین رئیس جمهور در حکومت های مجاهدین  از شهر پشاور پاکستان وارد  کابل شده و برای دوماه زمام امور را در دست گرفت .

مجددی در مدت دوماه حکومتش فقط توانست به پیام های تبریکی سران کشورهای  پاسخ بگوید که حکومت اورا به رسمیت شناخته بودند و با فراغت از امضای پیام ها  مدت حکومت او نیز به سر رسید و قدرت  به رهبر دیگر حزب مجاهدین  برهان الدین ربانی  تحویل داده شد .

تحولات و فجایعی که در دوره های حکومت های مجاهدین از نگاه اختلافات سیاسی و کشمکش های قدرت  بروز نمود روشن تر از افتاب است  که همه میدانند و نیازی به یاد اوری نیست .

دراینجا فقط دست اورد های این تحول را که مبداء ان از روز هشتم ثور 1371  خورشیدی شروع میشود  بطور مفصل یاد اور میشویم .

1-   اغاز جنگ های خونین بین گروه های مختلف مجاهدین  و ویرانی  شهر کابل توسط انفجارات موشک ها و بمب های که از سوی طرفین درگیر علیه یگدیگر بکار میرفت .

2-   بروز و شدت گرفتن  دشمنیهای مذهبی ، لسانی ، سمتی و قبیلوی در بین شهروندان افغانستان ، ازبین رفتن وحدت ملی و کشته شدن ده ها هزار  شهروند افغان  در کابل و گوشه و کنار کشور .

3-    نابودی و تخریب دارایی های عامه از اثر جنگ های  داخلی و ازبین رفتن کامل زیر بنا های اقتصادی  و صنعتی کشور .

4-    فروپاشی اردوی یکصد ساله افغانستان  با طرح و دستور سازمان استخبارات ارتش پاکستان که درنتیجه  صد ها فروند هواپیما های مختلف النوع نظامی و ملکی که سرمایه مردم افغانستان بود  نابود گردید و ده ها هزار  عراده وسایط  نقلیه  وهزاران چین ماشین های زرهی نظامی و همچنین  صد ها هزاردستگاه  سلاح های مختلف النوع  سنگین و سبک نظامی  توسط  عمال دشمن  ازبین رفت که مقداری به شکل آهن پاره  و بقیه  به قسم داغمه به پاکستان انتقال یافت .

5-    ازبین رفتن سیستم تشکیلات  ملکی ، نظامی  و اداری در کشور و تبدیلی  افغانستان به یک کشور ملوک الطوایفی  که به گفته  احمد رشید نویسنده  پاکستانی ، افغانستان در اواخر 1994 قبل از بمیان امدن حکومت طالبان ، دراستانه تجزیه قرار گرفته بود . دولت برهان الدین ربانی مرکزکابل و محدوده های آن و شمال شرقی کشور را کنترول میکرد . درحالیکه سه ولایت غربی را با مرکزیت هرات اسمعیل خان اداره میکرد .  درشرق درمرز پاکستان سه ولایت پشتون نشین تحت سلطه مستقل شورای جهادی مشرقی به رهبری حاجی عبدالقدیر و برادرانش اداره میشد . نواحی جنوب و شرق کابل را گلبدین حکمتیار کنترول میکرد، در شمال فرمانده ازبک جنرال رشید دوستم شش ولایت را تحت کنترول داشت . درافغانستان مرکزی هزاره ها هزاره جات را با مرکزیت بامیان در دست داشتند ، وافغانستان جنوبی قندهار و هلمند بین سران جنگی مجاهدین رده پائین و راهزنان تقسیم شده بود که به دلخواه خود مردم را غارت میکردند.

6-    مساعد شدن زمینه اشغال افغانستان  توسط  نیروهای ارتش پاکستان تحت پوشش رژیم طالبان و تبدیلی افغانستان  به یک مرکز تربیه گاه و اقامت گاه   ترورستان   بین المللی  .

7-    به غارت رفتن  دارایی های عامه توسط افراد زور مند ، شعله ور شدن  جنگ های خونین  در سرتاسر کشور و ایجاد اختلافات  قومی ، لسانی و قبیلوی  بین شهروندان کشور تا سرحد نقض حقوق بشر و پامالی تمام عنعنات افغانی وکرامت های  انسانی .

8-     تبدیل شدن افغانستان به یک میدان بزکشی  بین تیم های  امریکا ، ناتو و ترورستان بین المللی و بهره برداری همسایه گان از هرنوع تحول  درد اور در افغانستان  و بد تر از همه  تحت تاثیر قرار گرفتن  نسل جدید افغانستان توسط  تبلیغات  رهزنانه  ملا های  مدارس پاکستان و تربیه شده گان دیو بند و در نتیجه رایج شدن فرهنگ نامیمون  انتحار در بین جوانان افغان .

دراخیر چنین نتیجه گیری میتوان کرد که هیچ یکی از این دو تحول  بدرد خور مردم افغانستان ثابت نشده اند و این دو روز نا میمون  و نحس ، دو تحول  سیاه و خونینی  که درافغانستان  بوقوع پیوسته است  هر دو بجز از نکبت  رسوایی ، بربادی و در نتیجه غلامی  و مزدوری  برای بیگانه ، هیچ کارکرد خوب و دست اورد نیکی را برای مردم و سرزمین افغانستان به ارمغان نیاورده اند .

اما کدامها نقش برازنده تر را در ویرانی ، تاراج ، چپاول و بربادی افغانستان  ایفا نمودند بسیار به زودی بعد از بررسی و مشاهده  کوتاه بر وضعیت زندگی  سردمداران و رهبران این دو تحول تاریخی  میتوان  حقایق را یافت .

مشاهده کنید به  دارایی و جایداد به جامانده  رهبران کودتای خونین هفت ثور و بعد از ان به دارایی و زندگی پرتجمل رهبران  هشت ثوری .

و مقایسه کنید  زندگی و دارایی یک وزیر هفت ثوری را با یک وزیر هشت ثوری .

ومشاهده کنید زنده گی یک جنرال هفت ثوری  را با یک جنرال هشت ثوری  .

جشن و پایکوبی به خاطر بزرگداشت از این روز های سیاه  خیانت به خون های به ناحق ریخته شده  شهدای افغانستان ، تمسخر به  صورت های سرخ گونه و چشمان گریان یتیمان و مادران داغ دیده و بی سرپرست  و بی احترامی به  هر و جب خاک کشور به حساب می اید .

هفت ثور روز جشن و پایکوبی  اتحاد شوروی وقت بود برای نزدیک شدن به ارمان های سیاسی و نظامی اش .

و هشت ثور روز پیروزی و روز جشن و پایکوبی برای سازمان های جاسوسی  پاکستان و عربستان سعودی است  برای  رسیدن به اهداف شوم شان .

اما هردو روز برای فرزندان اصیل سرزمین بلا کشیده افغانستان روز های  غم و مصیبت و روز های نحسی هستند .

به امید انروزیکه  روز دیگری  در ورق زرین  تاریخ کشور ما به عنوان  روز  ازادی  کامل افغانستان از تسلط بیگانگان و روز اتحاد اتفاق مردم افغانستان  و ترقی و ابادی سرزمین افغانستان  ثبت تاریخ  گردد .

                                                       پایان

 

 

منابع ماخذ

 

کتاب طالبان                                                   نوشته  احمد رشید

اردو وسیاست                                                جنرال نبی عظیمی

افغانستان پس از طلوع جمهوریت                       صاحب قلم

   

  

 

 


بالا
 
بازگشت