خلیل رومان

   

       پیشنهادی دربارۀ:       

        نصاب وشیوه های آموزش درکشور 

 

                              سرچشمه شاید گرفتن به بیل

                        چو پرشد نشاید گذشتن به پیل                  

                                                                          «سعدی علیه رحمه»

                                                                                                                   

نقش تعلیم وتربیه درحیات ملی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی کشورها، برجسته غیرقابل انکار واظهرمن الشمس می باشد. ملت هاییکه که امروز درمرحلۀ معینی ازتکامل ،تمدن وترقی اجتماعی – اقتصادی رسیده اند ومردم خود را خوشبخت ساخته اند، درابتدا به مجرد قبول یک اندیشۀ دگرگون کننده، تعلیم وتربیۀ نسل های بعدی خویش را اساس تغییرهای آینده تلقی نموده؛ تهداب ها واساسات محکمی درین امرمهم گذاشته اند. مطالعۀ تاریخ نهضت ها دراروپا وامریکا بصورت عموم وبرخی نمونه ها درآسیا نمایانگرآن است که با سرمایه گذاری های ضروری ونسباً هنگفت درین راه، نتایج به مراتب بزرگتر وبا اهمیت تربدست آورده اند.

باری اندیشه های دینی ما، فراگیری تعلیم وتعلم تا سرحد فرض عین بالا برده و مردم به کسب معرفت وآموزش علم ترغیب شده، درفرهنگ غنی کشور، آموزش دانش ازگهواره تا گور توصیه گردیده است.

با توجه به مبرمیت واهمیت ارشاد های فوق وبرای آن که راهنمایی های دینی- فرهنگی ازحالت بالقوه به حالت بالفعل درآید، طرح یک سلسله برنامه ها ضروری میباشد. زیرا آموزش وپرورش مدرن شامل بخش های آسان پرور(دوران کودکی ونوجوانی یعنی قبل ازمکتب، ابتدائیه ، لیسه وبعد آزآن) ودشوارپرور( مراحل بعد ازتحصیلات عالی وزمان نزدیک به سن میانه وبعد ازآن) می گردد. هریک ازمراحل فوق مستلزم برنامه های مختص به خود است که درآن ایجابات سنی، اجتماعی،اقتصادی، علاقه مندی ها وانگیزه های شخصی ومحیطی شامل میباشد.

بی جهت نیست که توماس جفرسون سومین[1] رئیس جمهورایالات متحدۀ امریکا بعد ازحل مشکلات دشوار، هنگامی که متقاعد گردید، برنامۀ مهم آموزش را آماده ساخت که بعد ها اساس تعلمیات قرارگرفت. اومطابق نیازهای محیطی آن زمان، طرح خویش را درسه مرحله ارائه کرد:

مرحلۀ اول - مکاتب ابتدائیه که درآن اطفال، خواندن ونوشتن،حساب وجغرافیه یاد میگرفتند. البته اعمارمکاتب وجستجوی تامینات مالی نیزمطرح بود؛

مرحلۀ دوم - کالج ها ( معادل تعلمیات عالی امروزی یا لیسه) که درآن ساینس، زراعت ومسایلی که به وسیلۀ آن بتوان شامل کارشد، تدریس شود. اوپیشنهاد اعمار9 لیسه را ارائه کرد.

مرحلۀ سوم- پوهنتون دولتی، که دارنده گان بهترین قابلیت ها درآن به تحصیلات عالی مشغول گردند. این دانشگاه، حقوقدان، وکیل، داکتر، آموزگار، عالم ورهبران ومدیران دولتی، فارغ میداد. بنابرآن اعمارپوهنتون ویرجینیا را پیشنهاد کرد وتا آخرین روزهای حیات، ازجریان کارها مراقبت نمود. شوق وعلاقۀ اوبه حدی بود که هرگاه ازاثرمریضی شدید به نزدیک تعمیررپوهنتون رفته نمی توانست، ازدوربه وسیلۀ دوربین جریان کاررا مشاهده می کرد وبرای بهترشدن آن سفارش می داد.

 درافغانستان شیوۀ های تدریس اززمانه های قدیم به طورعنعنوی وگاه پلان شده ودرچهارچوب نصاب، رواج داشته است. درین اواخرمساعی برای ترتیب نصاب تعلیمی وتحصیلی رویدست گرفته شده است. اما نقیصۀ کلی ومهم، نگاه پروژه یی ویک کارمقطعی برآن است که متأسفانه

نه تنها نتیجۀ دلخواه نمی دهد، بلکه بازارنقد ودفاع وحمله - گریزهای رسانه یی وغیررسانه یی را گرم وگرمترمی سازد. نگارنده به آن که این روند به کجا خواهد انجامید، کاری ندارد اما تأکید موکد دارد که دید پروژه یی به دید پروسه یی، چنانکه درشیوۀ جفرسون ذکرآن گذشت، مبدل شود. برای این کار پیشنهاد ذیل شاید اساس گفتگوهای مثبت را درتدوین نصاب وارتقای موثریت آن تشکیل دهد. پس چگونه است این پیشنهاد؟

اول- به ابتکاروتشویق وزارت تعلیم وتربیه، حمایت حکومت وهمکاری وزارت حج واوقاف، مردم کشورترغیب گردند تا اطفال شان را قبل ازشامل نمودن به مکتب، به مساجد بفرستند.  درآن جا ازطرف ملاامان، ازقاعدۀ بغدادی تا آموزش هجایی وروانی قرآن کریم تعلیم ببینند. با آنکه این کارجزونصاب نیست اما به سود مندی آن وآماده گی ابتدایی شاگرد وفهم وی ازمبادی اصول دین وقرآن کمک شایان مینماید.

همچنان میتوان ازتجربۀ کودکستان ها درآماده سازی وتقویت علاقه مندی اطفال درجاهای که ممکن است، استفاده نمود. به تجربۀ این نهاد ها به حیث اساس آماده گی ذوقی وراهنمایی استعداد اطفال  توجه بیشتروجدی ترنیازمیباشد.

درمکتب ابتدائیه، آموزش قرآن کریم، نوشتن وخواندن، زبان های مادری ورسمی، حساب، قواعد ترافیکی، مبادی حقوق بشر، جغرافیه، تاریخ، دینیات وادبیات  که تلقین کننده سنن خوب ومثبت اجتماعی، عدم خشونت، امانت داری، صداقت وخصایل حاوی کمال اخلاق بشری را احتوا نماید، ازاهم نصاب شمرده شود. نیک می دانیم که برخی ازین مسایل همین اکنون نیزشامل نصاب اند. هدف ازتکرار توجه به اهمیت وکارگیری فعالانۀ آنها ست.

دورۀ ابتدایی، مرحلۀ آزمایش ذهن، استعداد وقابلیت ادامۀ درس ها تشخیص شده میتواند. بعد ازسپری نمودن کانکورشفاف وعادلانه می توان، زمینه را برای راه یابی بهترین ها به لیسه ها آماده ساخت. سایران به مکاتب حرفوی که اساس آموزش های عملی تخنیکی، مهارت های عملی وفنی را مطابق نیازبازارتشکیل میدهد، راهنمایی گردند. درینجا  به سروی  نیازبازارازلحاظ حرفه ها، ضرورت می افتد که بدون شک همکاری وزارت های تجارت، کارواموراجتماعی، معادن وصنایع وسایرارگانهای داخلی وخارجی را که به این منظورکارمی کنند، جلب می نماید. این آموزشگاه ها درتربیۀ کادرتخنیکی وفنی مورد ضرورت بازسازی افغانستان، تربیۀ متخصصان وحتی صدورمهارت به خارج ازکشورنقش مهم دارند. آخربهترین امتعه ایکه کشورهای نادار میتوانند صادرکنند، مهارت است. چرا ما به این امرمهم توجه ومداومت نداریم که می توانیم بخش عظمی ازنیازهای بازارکاررا با تربیۀ ماهران وطن خود اکمال کنیم وبخش دیگررا به خارج اعزام نمائیم. این ها خواب وخیال واهی نه بلکه توانایی های شدنی وعملی اند. اراده وتصمیم قاطع ضرورت است تا ازقوه به فعل درآید. برعلاوه با این شیوۀ مفید ازبارکردن فارغان به دوش نهاد های تحصیلات عالی وباردوش گردانیدن فارغان مکاتب وتحصلات عالی برجامعه جلوگیری می نمائیم. با یک محاسبۀ تقریبی درصورتی که سالانه ازیکصد هزارفارغ صنف دوازده، چهل هزارتن به موسسات تحصیلات عالی جذب شوند، سرنوشت شصت هزارتن باقی مانده دریک سال، دوسال، پنج وده سال آینده چه خواهد شد؟ تازه صورت جذب فارغان موسسات تحصیلات عالی درهمین مدت که غالباً مطابق نیازهای بازارکارنیست، چگونه خواهد بود؟ پاسخگوی سیل بیکاران تحصیل کرده ونیروی آماده به کارکی ها خواهند بود؟ آیا این خود به بحران بیکاری واجتماعی نسل مستعد وآماده بکار مبدل نمیشود؟

دوم- همزمان با شمولیت یک تعداد به مکاتب حرفوی ومسلکی، تعداد دیگر که با توجه به نتایج امتحان کانکوردارای دورنمای امیدوارکننده اند واستعداد خوب برای ادامۀ تحصیلات دارند، به تعلیمات ثانوی شامل می گردند. نصاب این دوره ادامۀ نصاب قبلی با ازدیاد مضامین ضروی ومفید، مانند، ساینس، کامپیوتر، اقتصاد، تجارت، زبان های خارجی وغیره می باشد.

بازهم با جلب همکاری وزارت های ذیربط سکتوری وتنظیم کنندۀ پالیسی کارودریافت کنندۀ ضرورت های بازار، زمینه برای آنانی که به پوهنتون ها راه نمی یابند درمراکزفراگیری حرفه ها به سویۀ بالاترازشیوه اول مساعد می گردد. این آموزش پاسخگوی بازاز ونیازهای مطالبه شده بازازهای بین المللی است. فارغان با اکمال معیارهای بین المللی کاروقرارداد هاییکه که قبلاً تدارک شده اند، به کاراعزام می شوند. به این طریق ما به یکی ازبحران های عمده که دامنگیرقشرمستعد به کاراست، راه حل معقول ومفید درمی یابیم وزنده گی دهها هزازجوان را ازهیچی وپوچی نجات می دهیم.

سوم- درپوهنتون ها نصاب سختگیرانه ترو مدرن با دقت وجدیت لازم طرح وتطبیق گردد. ترجیحاً زبان تدریسی پوهنتون ها مخصوصاً بخش های ساینس، انگلیسی  باشد تا محصل بتواند ازدست آورد های علمی جهان به آسانی استفاده نماید ودررقابت با سطح تحصیلات کشورهای همسایه لااقل ایستاده گی واظهار وجود وحتی رقابت کند. برعلاوه نصاب ها وشیوه های تدریسی سازگاربا ضرورت های کشورودنیای معاصرتدارک وتهیه گردد که همزمان با رفع احتیاج کادرملی می تواند ازراه رقابت به مارکیت های بین الملی وارد شود.

چهارم- یکی ازروش های معمول تدریس خاصتاً درنهاد های بلند تر، شیوۀ نوت دادن ازروی لکچرنوت ها وکتاب هایست که سالها قبل آماده شده اند. ضرورت است تا مأخذ های جدید به آن علاوه گردد ودرغنای محتوا وکیفیت درسها افزایش داده شود.

مسئلۀ مهم دیگر فارغ سازی هردورۀ تدریسی ازابتدائیه تا دانشگاه از( معلم یا استاد محوری)   که بارعظیم تدریس را به عهده دارد، به (معلم- شاگرد محوری) می باشد. با فعال ساختن وتشویق شاگردان به سهم گیری درتهیۀ مواد ممد درسی ، استادان ازارائۀ نوت یک نواخت، به آماده کردن موضوعات متنوع ومتمم گذار مینمایند. این طریق هم کیفیت را بالا می برد ومتنوع می گرداند وهم شاگرد را به تحقیق وپژوهش مستقل عادت می دهد. قابل یاد آوری  می باشد که درهر دوره می توان این روش را متناسب با سویه، سن وسال وچهارچوب های نصاب همان دوره بکاربرد.

بسیارمهم است که دربرنامه سازی وآماده کردن نصاب درهربخش تعلیمی وآموزشی اعم ازابتدائیه، لیسه وتحصیلات عالی به مهارت ها وتخصص سابقه داران این عرصه مراجعه شود. همچنان درهرسه بخش، آموزش اصول تدریس برای مربیان واستادان ضرورت می باشد. تشدید، تجدید وتقویۀ اصول تدریس ورساندن آن درهمه ولایات وشامل ساختن آن درهمه قدمه های تدریسی گذارازکمیت به کیفیت است که می تواند شکل لازم، واحد وهمه شمول را درمکاتب ابتدایی، لیسه وموسسات تحصیلات عالی پیاده کند.  

 دراخیرذکراین نکته را لازم می شمارم که برای بحث وتصمیم گیری عملی روی این طرح به بودجۀ اضافی، مکان ها ومراکزجدید وغیره که خاصیت پروژه سازی های زود گذراست، ضرورت نمی باشد. امکانات دست داشته وحاضربا سازماندهی درست وروحیۀ همکاری می تواند درین زمینه ممد واقع شود. مهم این است که پروژه سازی درهمه عرصه ها ازجمله درعرصۀ مورد بحث، که مدت کم وکارنمایشی غیربنیادی خصیصۀ آن است، به پروسه سازی که مدت زیاد، کارعمیق وتفکرمحیطی ناشی ازضرورت ها لازمۀ آن می باشد، مبدل گردد.  پروژه ها می توانند تند کننده یا کند کننده باشند، ولی هرگزجای یک پروسه یا دورۀ دارای چندین مرحله را پرنمی تواند کرد. اگرامروز برای کنترول بحران تعلیم وتحصیل فکروکارنکنیم، فردا شاید ازین ناحیه به مصیبت های بدترو پردامنه ترمواجه گردیم که گذشتن ازآن امکانات مادی، معنوی، سرمایه های بشری ومهم ازهمه فرصت زمانی به مراتب بیشتررا می طلبد.


 

      رومان

                                                                                                                                                                 میزان 87


[1] Thomas Jefferson-(1743-1826) یکی ازدولتمردان امریکا، یکی ازنویسنده گان اعلامیۀ استقلال، سومین رئیس جمهورامریکا وپدریونیورستی ویرجینیا ( 1801- 1809)

 

 


بالا
 
بازگشت