احمد سعیدی 

 

مبارزه با تروریزم به استراتیژی چند بعدی ضرورت دارد

 

هفته نامه باختر این بار با احمد سعیدی، یکی از تحلیل گران مسایل سیاسی افغانستان و منطقه مصاحبه ای ترتیب داده است که بر تحولات تازه منطقه و چالش های عمده روبروی افغانستان می چرخد.

 

نگاه: با آمدن زرداری، امریکا سخن از حملات گسترده تر علیه نیروهای طالبان و القاعده درانسوی مرز زده و بوش اجازه داده است تا سربازان امریکایی بدون کسب اجازه از مقامات پاکستان در مناطق قبایلی عملیات کنند. آیا این روند به سود جنگ بر ضد تروریسم است یا نه باعث همکاری بیشتر نظامیان پاکستان با طالبان خواهد شد؟

 

سعیدی: از دید من، اینکه بوش و لوی درستیز امریکا تصمیم گرفته اند به آنطرف خط دیورند دست به حمله بزنند دو بعد دارد. اول اینکه طی هفت سال گذشته، پالیسی امریکا نه به نفع امریکا تمام شد و نه به نفع افغانستان و منطقه. سیاست امریکا در برابر پاکستان، نتایج منفی برای افغانستان به بار آورده است. امریکا عملیاتش را بر اساس اطلاعات نادرستی که از سوی پاکستانی ها دریافت میکرد، تنظیم می نمود ازینرو شواهدی در دست است که بعض حملات خودسرانه ای که از سوی امریکایی ها صورت گرفته و منجر به تلفات غیرنظامیان شده است، ناشی از اطلاعات نادرستی بوده که آی.اس.آی به امریکایی ها داده است. از سوی دگر آی.اس.آی قبل از عملیات امریکایی ها موضوع را به اطلاع تروریستان نیز میرسانده است. و چنانچه می بینیم هر روز بحران در منطقه بیشتر و گسترده تر شده است. دوم، شما میدانید که کمتر از دو ماه از انتخابات ریاست جمهوری امریکا باقی مانده است و عملیات امریکایی ها به آنطرف خط دیورند بخشی از کمپاین تبلیغاتی  جمهوری خواهان می باشد. آنان با این اقدام میخواهند به امریکایی ها بگویند که تروریزم همچنان زنده است و جمهوری خواهان تنها نیروییست که می تواند علیه آن مبارزه کند. ازینرو این عملیات، یک اقدام موقتی بوده و دوام نخواهد کرد.

 

نگاه: گفته میشود که سران قبایل در عکس العمل به حملات امریکا اعلان کرده اند که درصورت تکرار این عملیات کابل و بگرام را مورد هدف انتقام جویانه قرار خواهند داد. فکر نمی کنید این تهدید به نمایندگی از نظامیان پاکستان صورت گرفته باشد؟

 

سعیدی: بدون شک این حرف بنام قبایل و از سوی آی.اس.آی زده شده است که درصورت تکرار این حملات منافع امریکا را در افغانستان هدف قرار خواهند داد. آی.اس.آی میخواهد بنام قبایل منطقه را به آشوب بکشد ورنه شما میدانید که اکنون حرف زدن از سران قبایل معنی ندارد. زیرا در چند سال اخیر سران قبایل از صحنه رانده شده اند و جای آنان را ملاها و طالبان گرفته اند. تنها امسال اضافه از 200 تن از سران قبایل توسط طالبان کشته شده اند. امروز نه در باجور، نه در وزیر، نه در ارکزی و نه در میان مومند سران قبایل نقشی در تصمیم گیریها ندارند. آنان نیز مثل ما قربانی تروریزم شده اند و صلاحیتی ندارند.

 

نگاه: عده ای برین باورند که امریکا خواهان حضور دراز مدت در افغانستان می باشد و از ادامه خشونت ها به نحوی بخاطر توجیه حضورش سود می برد و به این طریق تلاش دارد فرصت بیشتری برای تحکیم پایگاه هایش کمایی کند. نظر شما چیست؟

 

سعیدی: قراین نشان میدهد که امریکا در افغانستان برنامه های دراز مدت دارد. همینکه میدان هوایی بگرام در حال گسترش است و زندان بزرگی درانجا در حال احداث می باشد خود نمایانگر این واقعیت می باشد. برای حضور دایمی امریکا در افغانستان عوامل زیادی وجود دارد، از جمله ازین طریق می خواهد محاصری سیاسی و اقتصادی ایران را تنگ تر بسازد؛ در آسیای میانه دست بالاتری داشته باشد و ذخایر طبیعی سرشار آن منطقه را در کنترل داشته باشد؛ کشورها و حرکت هایی را که سیاست ضد امریکایی دارند مهار سازد؛ از نفوذ روسیه در منطقه جلوگیری کند و بالاخره بحرانهای موقتی ایجاد شود که امریکا با تکیه برین بحران ها نفوذ خود را افزایش داده و به آن مدیریت کند.

 

نگاه: از نظر شما موقف افغانستان و پاکستان نزد امریکا چگونه است و ایالات متحده منافع خود را با منافع کدام یکی ازین دو کشور بیشتر همسو می بیند؟

 

سعیدی: تفاوت اهمیت ما و پاکستان نزد امریکا از زمین تا آسمان است. امریکا آنقدر که بالای پاکستان محاسبه می کند بالای افغانستان نمی کند. شما میدانید که بعد از سقوط شاه ایران، پاکستان برای امریکا و انگلستان حیثیت ژاندارم منطقه را پیدا کرد و امریکا در دوران جهاد و بعد ازان سیاست هایش را از طریق این کشور در منطقه به اجرا در می آورد. شما میدانید که طالبان یک پروژه امریکایی بود که پولش را عربستان سعودی میداد و اجرای آنرا پاکستان به عهده داشت. از سوی دیگر پاکستان کشوریست دارای سلاح هستوی و در منطقه ای واقع شده که چند نیروی اتمی دیگر (هند، چین و روسیه) نیز حضور دارند. امریکا تشویش دارد که اگر دل پاکستان را برنجاند ممکن است این کشور به پیمان شانگهای بپیوندد. اگر پاکستان شامل پیمان شانگهای شود، ممکن است تمام برنامه های دراز مدت امریکا در منطقه برباد شود. ازینروست که تنها امسال امریکا اضافه از 6 میلیارد دالر به پاکستان کمک های نظامی کرده است، در حالیکه حتی نصف این پول را به افغانستان نداده است. در هفت سال گذشته امریکا نسبت به افغانستان به پاکستان بیشتر کمک کرده است. کمک هایی که به افغانستان شده موثریت چندان  نداشته زیرا اکثراً از طریق انجو ها و نهادهای بین المللی به مصرف رسیده است. امریکا به پاکستان بعنوان ژاندارم و تطبیق کننده اهدافش درین منطقه ضرورت دارد و این دو کشور حداقل دوستی چهل ساله دارند. ما باید خام طمع نباشیم و انتظار نداشته باشیم که امریکا دوستی چهل ساله اش را با پاکستان قربانی دوستی هفت ساله ما کند.

 

نگاه: از زرداری مخالفت آشکاری علیه حملات سربازان امریکایی در مناطق قبایلی دیده نشده است اما اشفاق پرویز کیانی لوی درستیز پاکستان عکس العمل شدید نشان داد. آیا این امر نمایانگر دو دیدگاه متفاوت در پاکستان نمی باشد؟

 

سعیدی: در پاکستان اهرم های مختلف قدرت وجود دارد و هرکدام تلاش دارد کشور را به سمتی بکشاند که منافع شان تقاضا می کند. زرداری تلاشش بر اینست که قدرت اش را حفظ کند و باین طریق از مطرح شدن دوباره دوسیه هایش جلوگیری نماید. جنرال های پاکستانی و در راس شان جنرال اشفاق کیانی، حاضر نیستند که سرقومندانی اعلای زرداری را قبول کنند. از سوی دیگر دوسیه های افغانستان و کشمیر در انحصار آی.اس.آی است و آنان به هیچ وجه حاضر نیستند که این دوسیه ها را در اختیار وزارت خارجه پاکستان قرار دهند. مهم تر از همه اینکه آقای زرداری توان و درایت آن را ندارد که آ.اس.آی و اردو را بزودی مهار و تصفیه کند و بخصوص اینکه گذشته اش نیز چندان شفاف نیست. گذشته ازینها حزب مردم پاکستان در میان بعض پاکستانی ها از محبوبیت چندانی برخوردار نیست و مردم آن کشور جدایی بنگله دیش را محصول اشتباهات این حزب میداند.

 

نفوذ نواز شریف را نیز نباید نادیده گرفت. او یکی از قدرت مند ترین افراد پاکستان بوده و حزبش روابط تنگاتنگی با انگلیس ها و کشورهای عربی دارد و چودری نثار علی یکی از از افراد مطرح حزب مسلم لیک نواز شریف ریاست اپوزیسیون را بعهده خواهد گرفت. نواز شریف هرگز تحمل نمی تواند که رییس جمهور زرداری، صدراعظم یوسف رضا گیلانی، وزیر خارجه شاه محمود قریشی، وزیر دفاع چودری مختار احمد و وزیر داخله رحمان ملک، وزیر اطلاعات شیری رحمان و زیر خزانه قمر عباس همه از یک حزب باشد. حتی گفته می شود که زرداری تلاش دارد رییس مجلس سنا را نیز از حزب خود تعیین کند. نظر به قانون اساسی پاکستان، وقتی رییس جمهور به سفر میرود باید سرپرست رییس مجلس سنا را مقرر کند اما زرداری در اولین سفرش بجای رییس مجلس سنا رییس ولسی جرگه داکتر فهیمه مرزا را سرپرست تعیین نمود.

 

ازینرو زرداری با چالشهایی روبرو می باشد. وی برای آنکه در انتخابات موفق شود به جناحهای مختلف وعده هایی سپرده است که پوره کردن آنها کار ساده ای نیست. بطور مثال به نشنل عوامی پارتی وعده سپرده است که نام صوبه سرحد را به پشتونخوا تبدیل کند و پروژه بند کله باغ را که پشتونها اعمار آن موافق نیست متوقف سازد. از سوی دیگر چون مراکز تولید برق در صوبه سرحد واقع می باشد، زرداری به اسفندیار ولی وعده سپرده است که 50% پول محصولات برق تولید صوبه سرحد را به این ایالت مصرف کند. به وکلای قبایل آزاد وعده داده است که عملیات نظامی را در مناطق آنان متوقف می سازد. برای احزاب اسلام گرا تعهد انفاذ شریعت در مناطق قبایلی و صوبه سرحد را داده، چنانچه از همین اکنون در ملکند دویژن، سوات، دیر، بالاکوت و ... این تعهد جامه عمل پوشانده و انفاذ شریعت با تفسیری که احزاب یادشده از دین دارند آغاز گردیده است.

 

زرداری به بلوچها خودمختاری و سهم بیشتر از گاز و نفت را وعده داده است. به حرکت قومی مهاجر (قومی مهاجر موومنت) الطاف حسین که طرفدار مشرف بوده و 34 رای در پارلمان مرکزی و 22 رای در مجلس ایالتی به صندوق زرداری ریخته، وعده داده است که والی سند و شهردار کراچی را که مربوط به حرکت مهاجر می باشند، در پست شان ابقا کند. حال، اگر زرداری نتواند این وعده ها را اجرا کند موتلفین اش می رنجند و اگر تلاش کند وعده هایش را جامه عمل بپوشاند، با مخالفت پنجابی ها روبرو خواهد شد.

 

نگاه: طالبان و سیاست پاکستان در قبال افغانستان تنها مشکلات عمده افغانستان نمی باشند. فساد، عملیات هوایی ناشیانه امریکایی ها و کشتار غیرنظامیان نیز از مسایلی اند که در افغانستان نگرانی های شدیدی را هر روز بر می انگیزد. وزارت خارجه افغانستان در حال آماده شدن برای اجلاس استراتیژیک در واشنگتن می باشد، آیا فکر می کنید که مساله کشتار غیرنظامیان و حملات کورکورانه هوایی نیز درین اجلاس مورد بحث قرار گیرد؟

 

سعیدی: بحران فعلی بدرستی که تنها محدود به مشکل طالبان و القاعده نمی شود بلکه بحران اقتصادی، بحران عدم اعتماد، بحران عدم همکاری مردم، رشوت، اختلاس و عدم موجودیت استراتیژی واحد در سیاست گذاری ها هر کدام بنوبه خود مشکلاتیست که روبروی مردم افغانستان قرار دارند.

 

طرح استراتیژیک که رییس جمهور افغانستان با جورج بوش سه سال قبل امضا کرد، بر سه نکته تاکید داشت: امنیت، انکشاف و حکومت داری خوب. اما متاسفانه درین سه سال امنیت رو به خرابی رفت، از انکشاف چندان خبر نیست و حکومت داری خوب هم به طاق بالا گذاشته شده است. گفته می شود که این بار طرح استراتیژیک مشترک دو کشور بر محور انکشاف زراعتی، راه های مواصلاتی، انکشاف تجارت و برق تاکید خواهد داشت. تشویش من این است که چنانچه طرح های استراتیژیک سابق به بهبود اوضاع کمک نکرد این طرح نیز با همان سرنوشت روبرو شود. از سوی دیگر امضای این طرح استراتیژیک اصل بی طرفی افغانستان را خدشه دار می سازد و کشور ما که قبلاً در جمع کشورهای غیرمنسلک قرار داشت شامل پکتی می شود که در راس آن امریکا قرار دارد. حرف دیگر اینکه با تفاهم استراتیژیک که در 25 سپتامبر تجدید می شود، همسایگان ما را به تشویش خواهد انداخت.

 

نگاه: شما افغانستان و حامیان جهانی اش را در جنگ علیه تروریزم در کدام موقف می بینید؟ آیا این بحران هنوز هم عمیق تر خواهد شد یا آینکه در چند سال آینده شاهد نوید های امیدوار کننده ای خواهیم بود؟

 

سعیدی: من جنگ با تروریزم را بزودی خاتمه یافته نمی بینم زیرا این پدیده یک روز به دنیا نیامده و تا به یکبارگی پایان یابد. این مشکل به تدریج بوجود آمده و مهار آن نیز نیاز به استراتیژی درست و دراز مدت دارد. درین استراتیژی بازسازی، تقویت نهادهای ملی و مدنی، رشد و توسعه فرهنگی و مدنی و درصورت ضرورت، جنگ، نیاز می باشد. البته این استراتیژی زمانی موفقیت اش تضمین میگردد که افغانستان، پاکستان، ایران، چین، آسیای میانه و در راس امریکا سر از یک گریبان بدر آرند و همدست باشند، در غیر آن سالیان درازی این بدبختی دامنگیر ما خواهد بود.

 

 


بالا
 
بازگشت