صديق وفا

 

پيرامون فراخوان

کميسيون تدارک اجلاس وسيع نيروهای ملی، مترقی ودموکرات افغانستان در اروپا

 

  همپيوسته گی، همسويی، وحدت، بسيج وتشکل مجدد نيروهای ملی ، دموکرات ومترقی افغانستان آرمان ديرينه و خواست همهء ماست که بدون شک در بر آورده شدن اين مأمول بزرگ بسا تلاشها جانفشانی هــا، از خود گذری ها و اقدامات سودمندی تحقق يافته که اين همه بديده قـــــدر نگريسته ميشود وپر واضحست که انکشاف بعــــدی و  به سررسانيدن آن مستلزم پيکار ومبارزهء شجاعانه، تأخير ناپذير وهدفمند ميباشد.

هرچند نميتوان ازهمايش 19 /4/2008 نيروهای ملی، مترقی ودموکرات منعقده کشور هالند توقعات وانتظار خـــــارق العاده وخارج از امکان را داشت که بتواند همه نا ملايمات را يکسره هموار سازد وراه چند ساله را به يکشبه طی کند، امّـــا از طرز سازماندهی وبرخورد دلسوزانه ومسوؤلانه کميته تدارک آن هويداست که اين گردهمايی ميتواند سنگبنای تفـــــاهم بين الافغانی را در اروپا وبعد تر در ساير نقاط وحتا در داخل کشور پيريزی کند، ميکانيزم،طرز تدوير وچگونگی کار اجلاس را طــوری که شماری از نهاد ها ودوستان بدان پرداخته اند ودر بسا موارد بجـــا وصائب گفته اند، ميگذارم به کميته تدارک اين همـــايش  که در زمينه تجارب کافی دارند، در اين نگرش تنهــــــا پيرامون ماهيت واهداف کلی اين همايش وتوقعــــاتی که از آن مطرح است برخی نکات نظر خويشرا با گرداننده گان وشرکت کننده گان اين اجلاس شريک ميسازم.

  بعد از فروپاشی نظام دموکراتيک در افغانستان وجاگزينی نظامهای بنيادگرا وافراطی وگروههــــای رنگارنگ مذهبی اعم از مجاهـــد وطالب و تکنوکرات وابسته به خارج تا کنـــون از جانب نيروهای ملی ،دموکرات، مترقی وتحول طلب، طرح هـــــا، نظريات، اعلاميه هــــــا، فراخوان هـــــا، کنفرانسها و اجلاس متعددی در رابطه به بررسی  راههای بيرون رفت از بحران ناشی از سرخورده گی نيروهای چپ ديروز به اشکال وشيوه های گوناگون پيشکش وتحقق يافته و آرمانهـــــــای نيکی در آن نهفته ودرنظر بوده است، پرسش در اينجــــــاست که اين همه تدابير چرا نتوانست چپ ديروز را از بحران نجات دهد و انسجام را بميان آورد؟

از نگاه من خود محوری ها، حساسيت در رابطه به گذشته، نام، ميراث، تکيه بر وجــــــوه اختلاف، تصفيه حسابهای جنجال برانگيز( ملامت کيستها؟ وسلامت کيستها؟)، پيشداوری های منفی وانداختن بار مسوؤليت، اشتباهات وکجرويی هـــا بدوش ديگران وخود را از آن مبرا دانستن ودر مجموع نفی دگرانديشان  يکی از عواملی ايست که باعث بروز اختلافات مجدد گرديده ونتوانسته است  تا چپ را از بحران نجات دهد.

پس راه حل، انتخاب درست وپاسخ منطقی به پرسش "چه بايد کرد" در مقطع کنونی چيست؟

هرچند پاسخ به اين پرسش بزرگ وتاريخی، آنهــــم در وضعيت کنونی نهايت دشوار وپر مسئوؤليت بوده وايجاب تفکر وتعمق همه جانبه ومدلل را مينمايد، امّا تجربه چندين ساله وآزمايش انواع راهها وطرحها اين امکان را ميسر می سازد که حـــــداقل کوتاه ترين وعملی ترين راه ووسايل را پيشکش وبا صدق وصفا ارايه داشت.  

   گفتمان، تفاهم وتوافق در مورد متحول ساختن نظـام سياسی در افغانستان وگذار تدريجی به نظـــــام دموکراسی ( حاکميت قانون) واعمار جامعه مدنی، تأکيد بر ارزشهــــا وجهــــــات دموکراتيک قانون اساسی افغانستان ،اشتراک فعال در انتخابات پارلمانی ورياست جمهوری از طريق مبارزه سياسی و مسالمت آميز يکی از راه هــای عملی وقرين به حقيقت در مرحلهء کنونی است که بعد از چنين تفاهم کلی ميتوان با بکاربرد شيوه هــــــا وطرز های معقول ومورد توافق همه گانی راه بيرون رفت از وضع کنونی و انتخاب درست ومنطبق بر اوضاع جـاری در کشوررا سراغ ودر پی آن بسيج گرديد، تداخل در وضعيت سياسی بدون حضـــــوريابی در وضعيت سياسی متصور نيست واين زمانی مقدور است که با استفاده از ارزشهــای تجدد گرايانه، پوتنسيل وامکانات موجود وارد صحنه سياسی گرديد، ورنه چندين سال ديگر آرمانگرايانه بايد نشست تا وضعيت در اثر تشديد تضاد هـــای درونی منقلب شود ونيروهای مترقی از آن سود ببرند، که در پراتيک محال به نظر ميرسد، تا زمانی که خود نيروهـــــای مترقی انسياتيف را بدست نگيرند ودر صحنه سياسی حضور نيابند،هرگونه اميد مبنی برتغيير وضعيت ناممکن خواهد بود، واز جانبی تا شعارهـا وخط مشی واحد پيش بينی نه شود واهداف استراتيژيک مشخص نگردد، هرنوع کنار آمدن هم سودی ندارد، تکيه بر انديشه وطرز ديد متحول ساختن نظام که حـــد ميانه ومورد پسند است،  ميتواند راه آينده را روشن ساخته وبصورت تدريجی جاگزينی  نظامهــــــــای مدنی ودموکراتيک را بعوض نظامهـــــــای های کنونی تئوکراتيک وديکتاتوری فراهـــــم سازد، تا زمانی که جامعه بسوی نظام دموکراتيک ياد شده تحول نکند، داشتن اميـد از هرنوع  ريفورم نيم بند وبدون پشتوانه وبرنامه جوابگوی مطالبـات مردم و نيروهـای تحول طلب وترقيخواه نميباشد، اين همه زمانی در عمل تحقق يافته ميتواند که مردم افغانستان مجــال آنرا يابند که آزادانه سرنوشت سياسی خود را تعيين نمايندو نقش ومقـــــــــــام خويشرا در ساختار نظام دموکراسی مشخص ساخته وممثل  حاکميت ملی باشند، امّــــــا تجـربه نشانداده است که تأمين خود اراديت مردم ونيروهـای تحول پسند، بدون طرد سلطهء افراطيون وبنيادگراهـــــــــا وهمچنان تحديد مداخله ودخالت خارجی ناممکن به نظر ميرسد.

   پرواضحست که تحقق اين آرمان متقاضی مبارزه آگاهانه، دادخواهانه ودموکراتيک بوده ودرقدم نخست خواهـــــان همبسته گی، بسيج وتشکل مجدد ترقيخواهان در يک ساختار نوين چون:  جبهه ملی، دموکراتيک وتحول پسند، بلوک چپ دموکراتيک و چنين تشکلهــــا باهويت چپ وعدالت خواه ميباشد.

   مبارزه با کج انديشی هـــــــا در انتخاب نوين پيوند تنگاتنگ دارد، نيروهای چپ ميهن ما بيشترين قربانی را برای آزادی، عدالت وترقی اجتمــــــــاعی پرداخته اند ودر پيکار عليه بی عدالتی وبيداد در هرکجايی که بودند وهستند، با گامهايی استوار رزميده ودرفش عدالتخواهی را بلند نگهداشته اند، ما که طعم تلخ شکست بزرگترين تلاش جمعی تاريخ بشری برای دستيابی به عدالت اجتماعی را در اين سالها چشيده ايم وفروپاشی بسياری از توهمات وآرزوهـــــايی را که بجای واقعيت می نشانديم، ديده ايم باآنهم تأکيد ميکنيم که از ماندن دراين سنگر گريزی نداريم.

  دستاوردهــــــا وسنن مثبت گذشته چپ افغانستان ميراث مشترک همهء ماست، کارهای عظيم انجام يافته در راستای بيـــــــداری سياسی، تشکل وپرورش يک نسل مبارزان وفعـــــالان سياسی ومبارزه قهرمانانه در راه آرمانهـــــــــای والای انسانی ثبت تاريخ نوين کشور است، که با عوام فريبی وزهر پاشی دشمنان انسانيت وعدالت خدشه دار شده نميتواند، از اينرو اتحـــــــــــاد وهمبسته گی نيروهای دموکراتيک وترقی خواه در يک ساختار نوين يکی از ارکان عمده وضروری وپيش شرط ايفای نقش تاريخی نيروهای ملی ومترقی ودموکرات ميباشد.

   امروز با قاطعيت ميتوان گفت؛ که درک وبرداشت اکثريت اين نيروها تقريباً در همه مسايل کليدی مربوط به انسان،جــــامعه وسياست، طبقه، ايديالوژی، انقلاب، انترناسيوناليزم وغيره دگرگون شده وتکامل يافته است، در صفوف نيروهای مترقی کنــــونی که از چپ ديروز نماينده گی می کنند ديگر کمتر کسی به سيستم يک حزبی، ديکتاتوری پرولتاريا، سيستم اقتصادی متمرکز دولتی وايديالوژيک کردن همه شئون سياسی، اقتصادی ،اجتمـــاعی وفرهنگی باور دارد، با جرأت ميتوان گفت که کميت وکيفيت چپ امروز افغانستان  علی الرغم شکستها، بحران فکری وتشتت تشکيلاتی هنوز هم دارای پوتنسيل بزرگ سياسی ميباشد، چپ شکست خورده امّا از بين نرفته است زيرا با هزاران رشته به مليونها مردم کشور ما پيوند خورده واز منافع وسيع ترين بخش جامعه نماينده گی ودفاع ميکند، به همين دليل هيچ يک از مسايل کشور را نميتوان بدون اشتراک چپ حل کرد.

  در جنبش چپ نوين کشور موجوديت نظريات وموضعيگيری هــــــای متفاوت در رابطه به مسايل ديروز، امروز وفردای کشوريک امر طبيعی است، امّا منطق برای تفرقه ميان آنانی وجود ندارد که برای تجدد، دموکراسی، ترقی وعدالت اجتمـــــــــاعی ميرزمنـــد، همچنان بايد پذيرفت که هيچ حزب وسازمان سياسی چپ ، آنهم در شرايط هجوم افراطيون مذهبی ، نميتواند به تنهايی مرکز ثقل تجمع صدها وهزارهـــــــا عضو وکادر منفرد چپ ديروز شود، همين خصيصه در حقيقت محتوای کلی نياز اتحاد وهمبسته گی نيروهای مترقی وتحول طلب کنونی را تسجيل ميدارد.

اگر حساسيت هــــــــا در رابطه به گذشته، نام ، ميراث وغيره را کنار بگذاريم، متوجه ميشويم که ماهمه متعلق به يک خانواده چپ هستيم وبرای ساختن يک حرکت گسترده ومـــــــؤثر دموکراتيک بايد برهمه اختلافات سليقه يی وتعصبات گروهی چيره شويم.

مسايل وموضوعات اصلی تفکر وتأمل ما نه بايد به گذشته بلکه به آينده وآنچه که در پيشرو است، معطوف شود، اين نيز اهميت ندارد که امروز خود را چه ميخوانيم وچه می ناميـــــــم، بلکه مسأله اساسی جوهر تفکر وارزشهای انسانی مــــا وخواست ما در تلفيق با دموکراسی با عدالت اجتماعی، جامعه مدنی وبرابری حقوق زن ومرد ورشد وتوسعه اقتصادی واجتماعی افغانستان، آزادی انسان و گسترش حاکميت وی به سوی سرنوشت خويش است.

گام نخست در اين راستا عبارت از همين همسويی هــــا، همآهنگی ها، اتحاد ها وهمگرايی وتشکل مجدد حزبی های پيشين وکليه فعالان سياسی در يک روند همآهنگ وکوردينه شده بخـــــاطر اهداف دورنمايی واستراتيژيک ميباشد، اين را نيز نبايد فرامـــوش کرد که چپ کشور در حقيقت کفـــــــاره گناهان، انحرافات واشتباهات تعداد انگشت شمار سياست بازان را ميپردازد، پس موضوع ايجاد يک کادر رهبری با اعتبار ملی وشايسته، يکی از مسايل دارای اهميت اصولی بوده و حل همين مسأله از الويت های وحدت وهمبسته گی چپ را تشکيل ميدهد.

  با همايش وسيع نيروهای ملی، مترقی ودموکرات افغانستان در اروپا وکاشتن يک نهال تناور وبارور به شگوفه هــــــای تازه چپ، اميد آن ميرود که روند سياسی ونصج يابی جنبش ونهضت متـــــرقی در داخل کشور نيز تحرک وسيمای نوين يابد وبعيد نخواهـــــد بود که همسويی هـــــا گسترش يافته و نتيجتاً افغانستان از حالت پراگنده گی وحتا زوال نجات داده شود، تجربه جهـــــانی وکشور خود مــا نشان داده است که بدون شک داشتن يک تشکل سراسری وهمه گير با برنامه ورهبـــری دموکراتيک ميتواند در ايجاد جبهه واقعاً متحد ملی ودموکراتيک مثمر واقع شود ودر نهايت احيـــــای مجدد کشور در مسير ساختمان جامعه دموکراتيک ونوين را فرآهـــــــــم نموده ومتضمن قطع جنگ ودخـالت خارجی در کشور محسوب شود.

   خاطر نشان ميگردد که تجمع در يک روند نوين سراسری يک پروسه ميـــکانيکی نی، بلکه يک حرکت کيفی و فراگيـــر است که بايد طيف وسيع از وطندوستان وترقيخواهـــــــان را متحد گردانيده وبتــواند خلای فکری وتشکيلاتی را که بعد از شکست هـــا، تشتت وپراگنده گی در ميان جنبش چپ بروز نموده است جبران ومرفوع سازد.

  مبرهن است که پيرامون نحوه وطرز کار اين حرکت، مشی وبرنامه آن مرجع با صلاحيت ومنتخب از درون همايش که يگانه مرجع دموکراتيک وذيصلاح محسوب خواهـــد شد، تصاميم مقتضی را بر شالوده ارزشها واصول دموکراتيک اتخاذ خواهد کرد.

  در فرجام  باور وعقيده راسخ برآنست که تنها يک سازمان ملی، دموکراتيک، عدالتـــــخواه وترقی پسند سراسری که بتواند خواستهــــــــــــا وآرمانهای ديرينه مردم افغانستان را بيان نموده واز آنان بصورت سالم  نماينده گی  کند می تواند مورد اعتمــاد وباور همه گانی قرار گيرد و جنبش ونهضت مترقی را از بيراهه نجات دهد.

                                   #

  

 


بالا
 
بازگشت