محمدالله وطندوست

 

مصالحه یا معامله؟

 

درین روز ها مذاکره دولت جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان مورد توجه حلقات،سازمانها و شخصیتهای سیاسی در داخل و خارج افغانستان قرار ګرفته مباحثات داغی را باعث ګردیده است  سازمانها،محافل و شخصیت های مستقل هر کدام با در نظر داشت منافع شخصی،ګروهی و سازمانی در مورد ابراز نظر می دارند
اکثریت ګروپها و حلقات این مذاکرات را یک نوع معامله سیاسی و زمینه سازی برای اتنخابات پارلمانی و ریاست جمهوری اینده می دانند  
حتی در داخل حاکمیت نیز نظریات همګون نیست  وزیر خارجه رژیم در یک مصاحبه تلویحا اظهار داشت که مذاکره از موضع ضعیف نتیجه مطلوب نمی تواند داشته باشد و در مذاکرات موجود دولتدر موقف قوی قرار ندارد  حتی موصوف متذکر شد که افراد فراری و ترسو میخواهند با تسلیم دادن کشور به طالبان به کشور متبوعه خود بازګشت نمایند  
اما حلقات راستګرا این مذاکرات را ابتکار بی نظیر رییس جمهور دانسته توقعات معینی از این مذاکرات در سر می پرورانند   مخصوصا حلقات قبیله ګرا که متاسفانه حاکمیت مطلق تک قومی را می خواهند به هر وسیله ممکن در کشور نهادینه سازند،در نظر دارند از قطعه طالبان به نفع حاکمیت فاشیستی استفاده نمایند  چنانکه از کوچی ها در تابستان سال ګذشته و امسال چنین استفاده یی را در نظر داشتند 
مصالحه میان حلقات،ګروپ ها و نیرو های که وجوه مشترک دارند امری ضروری و اجتناب نا پذیر است  اما مصالحه با نیرو های تمامیت خواه،عقب ګرا و ارتجاعی نه تنها مصالحه نیست بلکه صاف و ساده تسلیم طلبی و سپردن موضع به دشمن است
اکنون باید دید که نیرو های مصالحه کننده کی ها اند؟
اګر از شخص رییس جمهور که ګویا ابتکار این مذاکرات را داشته است،آغاز کنیم دیده میشود که شخص رییس جمهور زمانی از طرفداران طالبان بوده در خدمت آنان قرار داشت     زمانیکه آمریکا از طالبان دست کشید،بنابر ارتباطاط علنی و مخفی آقای کرزی در مسند قدرت قرار ګرفت و با آمریکا و متحدان غربی ان در سنګر ضد طالبان جا خوش کرد   اما دیری نګذشت که مذاکره با طالبان و مصالحه با آنان را مطرح ساخت و از باداران خود شکوه دشت که ابتکار او را درین مورد کم بها می دهند   آمریکایی ها و انګلیس ها با متحدین شان که در ابتدا نابودی کامل طالبان و القاعده را شعار می دادند،روز تا روز از موضع خود عقب نشینی اختیار نموده موجودیت طالبان را به نفع خود تشخیص دادند و با کمک های مخفی به طالبان و نادیده ګرفتن حرکات مسلحانه و تروریستی آنان در ولایات جنوب و جنوب غرب مخصوصا در هلمند و فراه زمینه تحرکات طالبان را مهیا نمودند و حتی تعدادی از ولسوالی ها را به اختیار انان قرار دادند   اکنون دیده میشود که نیرو های خارجی نیز طرفدار مذاکره و مفاهمه با طالبان اند 
در دستګاه دولت عده یی از تکنوکرات ها که به حق مردم ما انان را طالبان نکتایی پوش می دانند،عده یی از مجاهدین سابق،مشاوران رییس جمهور و حلقات حاکم آرزوی برګشت طالبان را به دل می پرورانند و شخص رییس جمهور آرزومند ان است که جنګجویان طالب به نفع او سینه سپر نمایند؟۱
در چنین حالتی دیده میشود نیرو های مسلط در دستګاه دولت ادامه مذاکره و مفاهمه را به نفع خود می دانند و حامیان بین المللی خود را نیز تا حدی درین مورد قناعت داده اند  عده یی از مجاهدین سابق که در جبهه ملی ګرد آمده اند نیز از مذاکره و مفاهمه با طالبان نا خشنود نیستند اما می خواهند آنان نیز درین بازی نقش خود را داشته باشند به همین لحاظ با پرنسیب مصالحه و مفاهمه با طالبان مخالف نیستند   اما مذاکره دولت را مشکوک و بی نتیجه می دانند
روشنفکران و نیرو های ترقی خواه که ماهیت طالبان را به خوبی درک می کنند و مبارزه با طالبان را مبارزه با جهل،خرافات،عقب روی و مبارزه با وحشت قرون اوسطا یی می دانند،به هیچ وجه نمی توانند درین مذاکرات خوشبین و علاقه مند باشند  زیرا حاکمیت طالبان که بعد از حاکمیت خونبار مجاهدین و بنا بر یکه تازی ها و ادامه جنګ های تنظیمی آنان به وجود آمده بود،حاکمیت قرون وسطایی فاشیستی بود که اهداف و پلان پاکستان را قدم به قدم در عمل پیاده مینمود و کشور را به زندان بزرګ برای مردم مظاوم و ستمدیده تبدیل نموده بمنظور تامین حاکمیت قبیلوی خود حتی سیاست نسل کشی را نیز به نمتیش ګذاشته بودند
احیای چنین حاکمیت و حتی سهم ګیری چنین نیروی عقبګرا در حاکمیت نتایج تاسف باری را به بار خواهد اورد که به هیچ صورت مورد تایید مردم افغانستان قرار ګرفته نمی تواند  تقسیم طالبان به خوب و بد و یا به افراطی و میانه رو نیز تصورات ذهنی طرفداران مصالحه است
اصلا رهبری طالبان که نیروی اجیر استخبارات پاکستان و همزاد طالبان پاکستانی اند و با القاعده ناف شان ګره خورده است نمی توانند مخالف اراده   تمویل کننده ګان و حامیان شان تصمیم مستقل ملی اتخاذ نمایند  لذا در رهبری طالبان مفهوم میانه رو و افراطی نمی تواند مورد بحث باشد اما صفوف طالبان که بنابر عوامل مختلف از وضع موجود نا راضی اند و بیشتر سیاست های ناکام دولت و عملیات نظامی متحدین بین المللی انان را به دامن طالبان افګنده است،حق دارند منحیث شهروندان متساوی الحقوق با دیګر شهروندان در پروسه صلح بپیوندند و با ترک مخاصمت مسلحانه به زنده ګی شرافتمندانه خود ادامه دهند   درینجا تذکر این نکته ضروری است که تفکر طالبانی که بیانګر عقب مانده ترین و خشن ترین تفکر قرون وسطایی است در جامعه افغانستان در قرن بیست و یکم نباید جایی داشته باشد بناا مصالحه و مذاکره با رهبری طالبان تا زمانیکه از تفکر طالبانی منصرف نشده اند،ره به جایی نمی برد و طوری که دیده میشود طالبان هنوز تصمیم ندارند ایدیالوژی و تفکر خود را به نفع مردم افغانستان و منفعت عمومی تغیر دهند
در اوضاع و احوال موجود،روشنفکران رسالتمند وظیفه دارند که توطیه مذاکره و معامله با طالبان را که جناح تمامیت خواه قبیله ګرا در حاکمیت موجود،مطرح نموده است با همه امکانات افشا نموده اجازه ندهند کشور در ګرداب عقب ګرایی قرون وسطایی بار دیګر غوطه ور ګردد   با اتحاد نیروهای سالم اندیش و ترقی خواه می توان هر نوع توطیه نیرو های ارتجاعی را در نطفه خنثی ساخت و از منافع مردم افغانستان قاطعانه دفاع نمود

 


بالا
 
بازگشت