نوشته ازشريف بها

مورخ\31/08/2007

                

مصاحبه اختصاصي با آقاي برق

   

زمستان يعني مرگ غريب درحال رسيدن است وکابل بي زرباشد وبي برق ني ،زيرا کابل با برق وآب کابل است ورنه با اطراف هيچ فرقي ندارد ،بلکه اطراف به مراتب خوب ترازکابل است ،پس اين يک امتياز براي کابل است که کابل را کابل جان ساخته است.

به هرصورت چون زمستان درحال رسيدن است ،ودراين ايام به برق بيشترضرورت محسوس ميشود ،پيرامون موضوع مصاحبه يي را بااقاي برق انجام داده ايم که اينک خدمت دوستدارانش مينگاريم.

س_ خوب اقاي برق شما برعلاوه ايام تابستان درروزهاي زمستان نيز علاقمنداني زيادي داريد ،گفته ميتوانيدکه علت آن چيست؟

برق_ والله نميدانم که چرا ،ولي اينقدربايد گفت که دروزرهاي زمستان نسبت بندش راه وبرفباري ها کمترنزد علاقمندان خود ميايم ،آنهم دريک ماه دوروز،و آه يک علت ديگرهم اس که بايد ياد آورشد که همو فرسوده شدن پرزه هاي بدنم ميباشد که متاسفانه ازسال هاي تير شده بري ترميم وچربکاري بدنم کدام بودجه يي داده نشده است.

س_ چرا اکنون بدسترس شما پول بيشتري داده شده تا به مصرف برسانيد؟

برق_ افسوس اس که بسياربي خبرونادان هستي ،پول ها بنام مه به موسسات وکمپني ها داده شده تامره جورکنه ،مه بياد دارم که ازبودجه وزارت بنام من ٢٢ مليون دالر به يکي ازکمپني ها درسال ١٣٨٤داده شد تا مره جورکنه، مگر افسوس که اصلا روي قسمتي ازبدنم کاري  نکده پس من چطو ميتانم ده اي پيري و زيري به  علاقمندان خودبرسم.

س_ پس راه حل چيست تا با دوستانت يکجاباشي ؟

برق_ اول اينکه ازعلاقمندانم توقع دارم که صميميت شانه  با مه کمتربسازند،درغيرآن دل خات  انداختند وده شفاخانه ها هم جاي نيست که تداوي شوند ،درقدم دوم بايد کسايکه مره ده  دست دارندوبااي بدنه کونه  مره اي طرف و او طرف ميزنند ،ازاي صلاحيت سبکدوش شوند بخاطريکه ازيکطرف اوراق ،اوراق شده ام وازطرف ديگربسياردورغ ميگين ودلم ازدست وعده هاي ناق شان که مرا جورميکنند،کفيد .

 س_ بدن شما ازچندقسمت ساخته شده که اوراق ،اوراق است؟

برق _اوبيادرچرا تحقيق داري ،تونميداني که پاهايم ماهيپر،تنه ام نغلو وسرم درونته است که بسياربالاي بدنم فشاراست ووزارت گفته بود که درپهلوي من آقاي حرارتي را خواهد آورد ولي دلم به علاقمندانم ميسوزد ،بخاطريکه آنها منتظراند، ولي؟؟؟.

پس راه حل چيست که به علاقمندان تان برسيد؟

برق_ اف نگو،نگوکه دلم ميکفد ،پوست کنده بايد بگويم که آمرين ما بايد درباطله داني انداخته شوند،بخاطريکه نسبت به آنها مه خوب هستم ،آمرين ما کهنه شده اند.

س_ خبرشدم که براي شما يک برادرخارجي مي آورند تا باشما کمک شود؟

برق _ اوبيادرباشما چه کرده اندکه بامه کنند ،خداکمپني ها را نگيره که حق ما را لقمه واري قرت ميکنند ووزارت هيچ کرده نميتانه مجبوراست دورغ بگويند بخاطرکنترول کرده نميتانه وپول را دوباره خواسته نميتانه بخاطريکه،گوشته نزديک کوکه کسي نه شنود،بازچوکي ها را ازدست ميتن،وازطرف ديگه قراردادشان ازتيل فروشان وگازفروشان کنده ميشه توتاحالي نميداني افسوس است.

س_ پس مردم چطورکنند؟

برق _ واه چه سوالي ،مردم يعني چه ؟بيچاره ها تنها عاشق مه هستندکه مه بريشان نميرسم ،فقط آقاگگ ها جنراتو را بخرند ومثل آمرين مه باتيل فروشان قرارداد کنندکه اوبيچاره ها خوفايده کنن.

س_ پس حالت توچطورميشه؟

برق_ مه خوخوده ديديم ،مه کبارشده وبه پاکستان خات رفتم ،بخاطريکه قدرمره خو نميدانند وازطرف ديگه خدااي کمپني هاي خارجي ره نگيره که خون شيرين دوستداران مره خات چشيد.

علاقمندان برق کم نما،اين بود درد دل با آقاي برق که دريک سال دوبار چشم پتکان همرا تان دارد خداکند که اميد تان قطع شده باشد.

 

  

 


بالا
 
بازگشت