حميد برنا

سريال طنز وروشنگری        

آغاز نشرات اکتوبر سال 2006

پيوست به گذشته

 

مناظرهء

کاکه تيغون وکاکه نقره

بخش بيست ودوّم

سال دوم

   امروزشنبه 14 جون 2008 است، کاکه نقره در مارکيت رفته وتوت زمينی ميخرد، روی خود را که ميگرداند کاکه تيغــــــون را می بيند که اوهم ميخواهــــــد خريد کند، کاکه تيغون طرف کاکه نقره ديده وميگذرد، کاکه نقره او را دنبال کرده، ميگويد، (عملاً می سرايد):

کاکه نقره: نی سلام نی کلام،( تکرار) گفته، کجا ميروی از ديدهء ما میروی، تو ديده مرا می روی، او کاکه، او کاکه ميروی، خشکه بانکه می روی،

روی خود را کاکه نقره طرف ديگر گرفته، زمزمه ميکند.

کاکه نقره: او کاکه اوکاکه ميروی خشکه بانکه، میروی خشکه بانکه.

کاکه تيغون:کاکه جان ببخشی، خدا دانه که فکرم ده کجا بود، اسلاماليکم.

کاکه نقره: وَعَلَيکُم الُّسُّلام ورحمته الله وبرکاتهُ، تنا( صرف) حال نيس هميشه ده چُرت استی، گفتيمت، که چُرت نزن، فکر کو او وخت هرکس ديده ميتانی وهر چيزه دُرست تشخيص کده ميتانی.

کاکه تيغون: کاکه نقره جان، واده مه وتو، امروز بود، گفته بودی شنبه 14 جون.

کاکه نقره: خوب شد که همی خو ده يادت بود اگه نی ميرفتم، باغچه می ديدم که جای اس وجولانی.

کاکه تيغون: نی کاکه جان ، اينه ، ترموزام گرفتيم، پتورام گرفتيم وکباب جگرام سرخ کده آورديم، راس گفتی کاکه جان، فکرای روزگار آدمه دگه طرف ميبره، او روز آخندام ده راه ديدم، سلام ندادم، خدا ميدانه، که راجع به چه ممکن انفجارات اتنحاری روزمره وقتل وقتال مردم بيگناه، ده چُرت بودم، آخند از شانيم گرفت وگفت: اَلسَلام عَلَيکم، ايقه دَ و شده بودم، که بالکل سرخ گشته بودم، چند نفر دِگام که کتيش بودن سرم خنده کدن، ای وطن آدمه ديوانه ميسازه کاکه جان، مه نی بسياری اوغانا همطوری شدن، خو کاکه جان، يک ميوه مانده بود، اينه ايرام تو خريدی بيا که بريم بخير ده باغچه، که هوام امروز پس خوب شده.

در باغچه ميرسند، دور ميز را فرش وبساط را روی آن هموار وبخوردن آغاز کرده، بعد از صرف نان، دوباره سفره را برداشته چای ميريزانند ومناظره آغاز ميشود:

کاکه تيغون: بگو کاکه جان يگان گپ خوب که دل ما دگه شوه وفکر ما آرام.

کاکه نقره: گپ خوب وخبر خوشه ده خَو ببی، روز پنجشنبه 5 جون، روز جهانی محيط زيسته ده کابل تجليل کدن، مصطفی جان ظاهرام شرکت کده بود، نواسه ظاهرشاه که کانديد رياست جمهـــــــوری هم اس، ای روزه ده حالی تجلـــيل ميکنن که محيط زيست* ما اوغانا، اگه مشت نمونه خروارشار کابله بگيريم، گرد وخاک از چارطرف بحد کافی موجود اس يانی از شرق وغرب وشمال وجنوب، از طرف بالا دود وگازهای مضره، بسيار زيات که حتا نفس مردم بند ميشه، اکثر مردم به امراز( امراض) ريه وی، يا سل وغيره دچار ميشن، از طرف زير، بخير چند سال باد آبهای زير زمينی کاملن ملوث شده وغير قابل نوشيدن می باشن، يانی که علاوه به چار طرف از سر وزيرام محيط زيست آلوده اس که صاف وساده به محيط مرگ می مانه، يانی کسای که تا حالی از انفجارات انتحــــــــاری وراکت بازی وبمباران جان به سلامت بُردن، از طريق محيط مرگ رهسپار ديار آخرت ميشن والسلام، اينس گپا وخبرا يانی که حيات مردم ما چار چار پير نی بلکه شش شش پير ده خطر اس، از شش جهت زير سايه مرگ قرار داريم.

کاکه تيغون: کاکه نقره جان، اَو (آب) خو بسيار داريم، اَوای روان، هم ملا، هم آخند ميگن که او روان ختم قرآن، همی که هفت ملاق بخوره اَو پاک ميشه.

کاکه نقره: همی هر گپه ده پای ملا وآخندام تومت( تهمت) کدن، خوب کار نيس، نه ملا گفته ونه آخند، ای گپه مردم بی عقل، مثل کسای که باور ميکنن گفتن، دو اَو، اوَ روان وضو ميگيرن، استنجاء می زنن، رفع جنابت ميکنن، زنا لته های اوشتکاره می شوين، بخدا که هفت ملاقه مانده، اگه هفت هزار ملاقام بزنه پاک نميشه، باز پاک که مه ميگم، يانی صحی، بدون ميکروب وقابل نوشيدن، اگر هر چيزو هرکس ده ملاق بی ميکروب بسازن، خو اونه حتـــــــا دوا کار نبود، هر کس مريض ميشد، ملاق می دادنش، ميکروبش کُشته می شد ونفر جور صحت مند ميشد.

کاکه تيغون: کاکه جان، ده همی چالاک چالاک گپ زدنت يگان چنـــــدی گکام می کنی، خي مردم چطو کنن، که راه ندارن، بايد خوده تلقين کنن.

چند دقيقه ميخندند ودوباره مناظره ادامه می يابد:

کاکه تيغون: کاکه نقره جان دگه چی گپاس ده وطن؟

کاکه نقره: کاکه جان روز شنبه 7 جون از بی بی سی شنيدم، که آغــــای سر کوزی صدررآزم فرانسه يک قطعنامه از طرف خود به شورای امنيت ملل متحد ده باره جلوگيری مواد مخدر وازبين بردن مواد کمياوی، که بری ساختن مواد مخدر بکار ميره تقديم کده.

کاکه تيغون: کاکه جـــــان ای کاره بايد آغــــــای کرزی ميکد به او سر کوزی ره که نام شام بدم ميايه چی غرض ده امور وطن ما؟

کاکه نقره: کاکه جان، کرزی بيچاره ره گپ شه کی گوش ميکنه، ای قطع نامه هم فايده نداره، ای گپا مه ره به ياد يک شعر مرحوم صبور غفوری که بری رفع فساد اداری گفته بود ومرحوم ابراهيم نسيم ده انترکای ( وقفه بين دوپرده) سانه تمثيل ( صحــــــــنه تمثيل) ميخاند، انداخت، او شعر ايطو بود که ميگفت:

کاش شود چارهء آن مردک رشوه ستان            تا که مگر بعد از آن

خواهش رشوت نکند، قانع تنخواه  شود            عقــــــده دل وا شود

همی رقم اگه تقريبن ( تقريباً) مثل ازی شعر ببينيم،مثلن اوِل ده باره سگرت: فابريکه های سگرت سازی محو ونابود شود، سگرت که ده بازار نبود، يک چند روز مردم از بی سگرتی نمی مُرَن، خود بخود ترک ميکنن، ليکن سرمايه داری سگرت سازی ره که به منافع خود شان اس خراب نمی کنن وهيچگاهی حاضر نيستن از نعمت سر شارش تير شون، ده مواد مخدرام، مثل دولت آلمان، ده هيچ جای اجازه استعمالشه نتن، حالانکه ده امريکا، ده انگلستان واقمار شان مثلن ده هالند رسمن ای مواد استعمال ميشه وضرورت دارن که بخرن حتا تا يک مقداری اجازه س که خريد وفروش هم شوه، اگه اينمی گپ استعمال وخريد وفروشش کاملن بند شوه، مردم اوغانستان هم نميتانن که دِگه کشت کنن، خود بخود کشت وتوليد ترياک ده تمام مثلث طلايی توليد کننده آن قطع ميشه ودنيا ميشه گل وگلزار، نه حاجت قطع نامه اس ونه حاجت گلون پاره کدن وچيغ زدن، که توليد نکنيد، فاميدی کاکه جان؟

کاکه تيغون: کاملن ( کاملاً) مدلل شدم، اصلن ای غالمغــــــالا دروغ اس وکل جهانام ميفامه، که اگه از ثروت اندوزی همی کشورا شريفانه تير شون خود بخود مواد مخدر، نه کشت ميشه نه توليد، گمشکو ای دروغ بافياره، بگوکاکه جان که ده وطن دِگه چی گپاس؟

کاکه نقره: کاکه جان گپ خوب هيچ نيس، منتها روز يکشنبه 8 جون، بانوی اوّل امريکا يانی زن بوش، ده اوغانستان رفت وکتی کرزی ديدار کد، بازرفت باميان، عسکرای خود وخرابه ها ره ديدن کد وگپای شوی ( شوهر) خوده گفت که ما شما ره ايلا دادنی والا نيستيم، همراه اوغانستان هستيم ( زير زبان آهسته ميگويد) { تا خون مردم وسرزمين تانه چوش نکنيم نمی برايم} وشماره کمک ميکنيم.

چند دقيقه هر دو زهر خند می کنند ومناظره ادامه می يابد. کاکه نقره اخبار می گويد:

کاکه نقره:  کاکه جان، روز شنبه هشتم جون ده هلمند ژورناليست افغانه که بری BBC  کار ميکد، طالبا چور کدن وسبای همو روز جسدشه يافتن که کشته شده بود، بيچاره 24 ساله ويک پسر ويک دختر داشت، روز دوشنبه دفنش کدن وژورناليستای اوغانی همراه کميسيون حقوق بشر يک جلسه ترتيب دادن که بايد عاملين قتل گرفتار شون وبه جزای اعمالشان رسانده شون.

کاکه تيغون: مثلی که عاملين قتل اجمل نقشبندی وشيما ضعيفه جانه که ده چاريکار به کارد کُشتن پيدا کدن.

کاکه نقره: پيش پزه کی نکو کاکه جان، نام از وارام گرفتن که امدفه بايد حتمن پيدا شون، نمـــــــاينده بی بی سی هم ده جلسه بود، از کشتن کشنتای که ده خوست، جلال آباد ودگه شا را شده تير ميشيم، ويک خبری دِگه ره بريت بگويم، که ده نشريه نيويارک تايمز سر آغای کرزی تومت( تهمت) کدن، که حکومتش کمزور وکفايته هم نداره وباز رئيس پاليسی رياست جمهوری صبغت الله سنجر ای گپاره بی اساس خاند وماکوم شان کد.

کاکه تيغون: اصلن خود امريکايا، بی کفايت استن، که صيح ديکته نمی کنن، آغای کرزی خو بيچاری همو کارای واره ( آنها را) ميکنه، از دل خود خو هيچ کاره نميکنه وکده نميتانه.

 کاکه نقره: يک خبر دگه داخلی مانده که عبارت اس از کشته شدن سه خارجی ده هلمند، خبر مربوط به رفتن آغای کرزی ده هالند، خبر خارجيس، دو روز اونجه می باشه باز پنجشنبه 12 جون ميره پاريس که ده جلسه پيسه دادن بری اوغانستان شرکت کنه، قرارس که امدفه باز 50 مليارد دالر جامعه جهانی بری بازسازی اوغانستان بتن.

کاکه تيغون: بازرقم پيسای که سابق داده بودن وده جيب های زورمندا افتيد نشه؟

کاکه نقره: صبر کو کاکه جان امدفه شايد شرايط دِگه باشه، که خود کشورای قرضه دهنده يا خيرات دهنده پوله مصرف کنن.

کاکه تيغون: کاکه جان اوکسای که از طرف کشور خود مصرف ميکنن خومَلک نيستن، وام ضرورت دارن، فاميل دارن، وام ميزنن، حالی ده همی اروپا وجهان غرب سيل کو( بيبی) چنان خوردن، خوردن وزدن، زدن اس که حد نداره.

کاکه نقره: تو خو کاکه جان سر کل مردم شک بر استی، گوش کو خبرای خارجی ره :

-         ده يونان زلزله شد، دونفر کشته و200 نفر زير خرابه ها ماندن.

-         ده پاکستان، قاضی ها ومردم بخاطر رهايی قاضی های بندی شده ، تظاهرات کدن وحتا گفتن که بايد پرويز مشرف استعفاء بته، که بسيار خود سرانه کارا  می کنه وپروای هيچ کس وهيچ قانونه نداره.

کاکه تيغون: کاکه جان خدا بيامرزه غبار صايبه اگه زنده می بود مشرفام حکمران ميگفت، مثل نادر شاه واری، که بدون ماکمه آغای لودينه وبسيار مردم دِگه ره کشت وزندانی ساخت.

کاکه نقره: تا که زور داره واجازه داره خو حکومت ميکنه، کاکه جان، گمشکو يک خبر بسيار تکان دهنده ره بريت بگويم، که به قرار احصاييه که ده اوغانستان گرفتن، از صد هزار زن( 1600) آن ده وخت يا سر زايمان می مُرن، علل بسيار زياد داره که از او تير می شيم، طفلکای شانه ده تلويزيون بيات همی سه شنبه گذشته نشان داد که جگر آدم خون ميشه، همه شان يسير، که آيا وام زنده بانن يانی؟

يک زنام ده همو جلسه ژورناليستا گفت: که سال 19 هزار زن ده جهان سر زائيدن می مُرن، ای کلش کار دشمنای قديمی ماس، ازما واز جهانيان دِگه.

خو کاکه جان امروز بسيار گپ زديم، بريم بخير جماعت خانه.

کاکه تيغون: امروز نه فکاهی گفتی، نه شعر خاندی چرا؟

کاکه نقره: کاکه جان نه شعر نو دارم، نه فکاهی تازه، اگه ده راه يادم آمد بريت ميگم.

بريم بخير يا الله

*فشرده ای پيرامون محيط زيست:

- تجربه جهانی نشان داده است که يگانه وسيلهء منزه نگهداشتن محيط زيست عبارت از کاهش انتشار گازهای مضر اقليمی مانند( کاربن دای اکسايد، ميتان، نايتروجن وغيره) ميباشد که متأسفانه در کشور ما  نه انرژی کافی ونه چيزی بنام صرفه جويی انرژی وجود دارد ونه استفاده از انرژی الترناتيف در کارخانه های محدود ما رايج است، از جانبی هم فقدان شديد نبانات واشجار، عدم موجوديت سيستم کاناليزاسيون و نبود سيستم منظم تنظيف شهری موانعی اند که باعث گسترش آلوده گی محيط زيست ميشوند.

- قرار چارمين راپور شورای اقليمی منتشره سازمان ملل متحد در سال 2007، کره زمين از قرن 19 بدينطرف در حدود 76/0 درجه سانتی گراد گرم تر شده است، برمبنای اين گزارش، چنين امکان وجود دارد که حرارت کره زمين تا سال 2100 (ع) از 1/1 تا 6/4 درجه سانتی گراد بالا برود.

- در سطح جهان بزرگترين کشور توليد کنندهء گاز های مضره منجمله کاربن دای اکسايد اضلاح متحده امريکا وبعداً چين ميباشد که امريکا بنابر دلايل منفعت اقتصادی پروتوکول سال 2005 منعقده کشور جاپان در ارتباط کاهش استعمال گازهای مضره را امضاء نکرد، امّا فدراتيف روسيه نخستين کشوری بود که آنرا عملی ساخت، همچنان آلمان کشوری ايست که از سال 1990 بدينطرف توانسته است حدود 16 در صد انتشار گاز های مضره را کاهش دهد.

 

 

بخش بيست وسوّم

سال دوم

 

پنجشنبه 19 جون 2008:

کاکه تيغون وقت تر از خواب برخاسته، برای خريد دوا ومواد خوراکی از خانه برآمده، کاکه نقره را در راه می بيند، که پسته خانه ميرفت، باهم مصافحه ومعانقه وسلام کردند، سپس نظر به خواهش کاکه نقره، اوّل به پسته خانه رفته ودر قطار ايستادند، کاکه تيغون گفت: امروز خوب است که بيروبار نيست وزود از اينجا پُست ترا ارسال وميرويم بخير، دوا را با مواد خوراکی خريده وخانه ميرويم، ولی آلمانها عادت دارند که با شخص مؤظف پسته خانه طولانی صحبت می کنند، علی الوصف اينکه هشت- نه نفر در قطار ايستاده وپنج نفر در غرفه ها اجراء کار ميکردند، حدود نيم ساعت معطل شدند، هردو خيلی عصبانی بودند، که چرا مردم بعد از ختم کارشان بسيار گپ ميزنند.

بهر حال بآلاخره نوبت ايشان رسيده وزود نامه را داده وپول آنرا تاديه کرده بدون گپ وسخن خارج ميشوند، نفس عميق کشيده، طرف دواخانه ميروند، که در آنجا هم نظر به عادت آلمانها که بسيار صحبت ميکنند، نوبت شان با وجوداينکه دو نفر دوا ميخريدند، 20 دقيقه را در برگرفت، بآلاخره، دوای کاکه تيغون را خريده، طرف مغازه مواد خوراکی رفتند، مواد را گرفته، جانب خانه کاکه تيغون در حرکت شدند، بخانه رسيدند وبعد از تهيه وصرف طعام به نوشيدن چای ومناظره مصروف شدند:

کاکه تيغون: کاکه نقره جان ای گپای کنفرانس اقتصادی وگردهمايی بخاطر شهيد صمد روحانی چه قسم شد؟

کاکه نقره: ده کنفرانس اقتصادی بری اوغانستان بآلاخره چند کشور مثل امريکا، چاپان، انگليس، جرمنی،فرانسه وچند کشور خُرد وريزه، بانک جهانی وبانک کشورهای اسلامی مبلغ 21 مليارد دالره واده کدن وچهل مليارد باقی مانده از کنفرانس لندن، هم واده داده شد، به شرطيکه جلو فساد اداری يانی خورد وبورد، پولا گرفته شوه، عدم کارايی وناتوانی حکومت، به کارايی وتوانايی تبديل شوه.

کاکه تيغون: شرايطش بری اوغانستان بل کل مشکل وحتا ناممکن اس.

کاکه نقره: بان کاکه جان که جزء دوم سوالتام جواب بتمُ ،باز تبصره کو گرچه اصلاح نمی شی خو خيرس، چند دقه دردت به قراری بخو.

جزء دوم سوالت ای بود که گردهمايی روز پنجشنبه ( همو روز کانفرانس اقتصادی) 12 جون بسيار پرجلال صورت گرفت وبری دو دقيقه رسانه های راديويی وتلويزيونی سر ساعت 5 عصر سکوت کردن ومه هم يک کيستان ساختم.

اماّ ده مورد کمک يا قرضه 21 مليارد دالری بايد بگويم، که راهی دقيق به مصرف رسانيدن ای پولها از نگاه مه دِگه رقم اس، او ايتو اس؛ که همی کشورای کمک کننده بايد پروژه های خورد وبزرگ آبياری ( زراعتی)، توليد انرژی برق، استخراج معادن( اولتر ازهمه آهن که بسيار ضرورت داريم، بری راه آهن وآهن جامه ساختمانی)، فابريکه شيشه سازی( آيينه های تاميراتی وغيره) بسازن، مه خودم حاضر هستم، که کتی همی انجنيرهای خارجی بُرم ده اوغانستان ده طرح وديزاين پروژه ها کمک کنم وجايای، توليد انرژی برق، آبياری، استخراج معادنَ بری شان نشان بتم واز 21 مليارد دالر، 21 صد مليارد دالر کمايی بری وطن بدست بياريم،40-50 انجنير افغان تبار ازهمی آلمان، فرانسه، هالند ودگه کشورا که کار غير انتفاعی بری کشور ما ( افغانستان) ميکنن و آرزوی خدمت بوطنه دارن باخود ببرم وده بازسازی عملن سهم بگيريم، ده ای صورت صد ها هزار نفر بکار ميفته، انجنيرا وکارشناسای ما دوباره بکار ميفتن، وطن آباد وگل وگلزار ميشه، امّا اينمی جای نشانی که ای گپ مرام مثل صد ها گپ وطرح پيشنهادی دِگه کسی گوش نمی کنه وده شعار های ميان خالی داد وفرياد داوت کارشناسان ره سر ميتن، ده ای صورت باز پولها حيف وميل ميشه، امنيت خراب تر، تخريبات بيشتر  وجيب ها پُر تر ميشه والله علم باالصواب .

کاکه تيغون: راست ميگی کاکه جان گپای مه وتوره کی گوش ميکنن، بگو هموکيستانيته؟

کاکه نقره: گوش کو کاکه جان.

کيست آن يک شهيد در هلمند               او جوان بود، داشت دو فرزند

همه گويند شهيد راه حق است              زانکه افشاء نمود هر زد وبند

کاکه تيغون: بسيار آلا ( اعلی) کاکه جان، لاکن کدام زود وبند؟

کاکه نقره: زد وبند طالباره با نفرای حکومتی وحتا با دشمنان خارجی ما، که سر وا گپای صمد روحانی خوش نمی خورد، او جوان بود، کم تجربه وزد وبنداره فاش می ساخت ( در هنگام سپری نمودن يک دوره آموزشی وتبادل تجارب ژورنالستيک در کابل خودش به زبان خود در اين باره تماس گرفته که در سايت بی بی سی وجود داشت) مالوم داردشمن سه طرفه پيدا کده بود، طالبا، مافيای دولتی کوکنار ودشمنای خارجی ما.

کاکه تيغون: کاکه جان ده کانفرانس اقتصادی اوغانستان ده پاريس کی گپ زد؟

کاکه نقره: کاکه جان اوّل آغای سر کوزی گفت که بايد جلو فساد اداری گرفته شوه، دوّم آغای کرزی گپ زد وتعهد کد که جلو فساد اداری ره ميگيره، سوّم آغای بان کی مون سرمنشی سازمان ملل متحد گپ زد وگفت: علاوه به فساد اداری، حکومت بايد از کمزوری برآمده واجراآت قانونی کنه ( حاکميت قانون را بجای حاکميت زور جاگزين سازد).

کاکه تيغون: کاکه جان بوش گپ نزد؟

کاکه نقره: نی کاکه جان، بوش ده ايتاليا بود وخدا حافظی رفته بود، ده اونجه بوشه بود.

کاکه تيغون: بوشه کيست؟

کاکه نقره: خانم بوشه، بانوی اوّل امريکا تا چند وخت دگه ره ميگم.

هردو دوست ميخندند وکاکه تيغون دوباره می پرسد:

کاکه تيغون: خو کاکه جان، دِگه چی گپاس ده وطن؟

کاکه نقره: کاکه جان گپای خوب خونيس، امّا ميگم بريت، شب جمعه 13 جون يک موتر پُر از مواد انفجاری خوده ده دروازه بندی خانه قندهار تکر داد وپسان ده ديوال زندانام انفجار داده شد، که دروازه واز شد وکل زندانيا که بيش از هزار نفر بود، آزاد شدن، ده مابين شان 383 طالب وباقيمانده شام دُزد وراهزن وزناکار بودن، ای کار بد حکومتس، که بايد همی طالباره که قاتلين مردم هستن، فورن مطابق شريعت اسلامی سر به نيست کنن ومدعی العموم دولت اسلامی در استره ماکمه ای حقه داره، که بحکم شرعی قصاص کنه يانی قتل مقابل قتل که کاملن اسلاميس، نه زندان بند ميفته، نه مصرف نان وکالا ونگهداشت ميشه وطالبام کم ميشن.

   يک خبر دِگام اس، که روز شنبه 14 جــــــون يک کاروان امريکايا ده فراه با انفجارمين کنار جاده سرنگون شد، 4 امريکايی کشته وباهمی تعداد، کشته های امريکايا ومتحدين شان از کشته شده گان ده عراق زيادترشد، خبر دِگه ايکه ده زرمت پکتيا با يک حمله هوايی امريکايا 11 نفر از يک خانواده کشته شدن، مردم  به شکل مسالمت آميز مظاهره کدن ومرگ به امريکا ميگفتن، امّا پوليس سرشان فير کد وچند نفر کشته وزخمی شدن.

راستی يک خبر دِگه يادم آمد، روز 24 جوزا 1358، احمد ظاهر خواننده مابوب( محبوب) افغانی، در زمان دکتاتور حفيظ الله امين کشته ( شهيد) شد. 29 مين سالگرد در گذشتشه تجليل کدن وخواندنای شام ماندن، مره همی دوخاندنش خوشم آمد، يکی همو شعر مولانا صاحب که چنين اس:

ای قوم به حج رفته کجاييد کجاييد   معشوق همين جاست بياييد بيا ييد

و دگيش که ميگفت:

مرگ من روزی فرا خواهد رسيد

در بهــــــار روشن از امواج نور

راستی که ده بهار روشن کشته شد، که امواج نورام می تابيد، ويک چيز دِگه ره بايد بگويم، که ده همی جنتری، که آغای احمد لقا نجم استخراج کده، تصادفی امسال روز رحلت مولانا هم ده 24 جوزا آمده، يانی نهم جمادی الثانی سال ماهتــــــابی 672 بود، سال ماه تابی خو هر سال فرق ميکنه مثلن رمضان ده گردش اس، گاهی بهار، گاهی ده تابستان ميايه، بخاطريکه ماتو ( مهتاب) ده يک ماه 30 روزوماه دِگه ده 29 روز دور زمين چکر ميزنه، يک خبر دِگه ره کاکه جان شنيدم از بی بی سی وهم تلويزيون بيات که ده جوزجان قاتی ( قحطی) آمده واگه کمک فوری نشوه، جان تقريبن 20 هزار نفر ده خطر اس.

کاکه تيغون:ای خبرايت کاکه جان آدمه دلتنگ می سازه، فقط کُشتن کُشتن، قاتی وقيمتی راستی که فغان مردم برآمده وافغانستان ماتمکده شده، يگان فکاهی بگو که کمس گريان کنم.

کاکه نقره: کاکه جان، گريان نکو بريت فکاهی ميگم امّا کونه ( کهنه) اس، يا شايد بری تو نو باشه:

ميگن ده روز جمعه محمدی يک ملا واز ( وعظ) ميکد که جوانهای که همه نمازای جمعه ره بخوانن خداوند بری شان، ايطو زن بلند بالا ميته که سرو واری چندين گز قد می داشته باشه، ده آخر که دعا کدن، يک جوان دسته خوده بالا کد، از ملا صايب اجازه خواست، که دگه ده نمازای جمعه نميايه، بخاطريکه، گفت او طو زنه مه چه کنم، که سرش پيش مه باشه وپايايش پيش بچا ( بچه ها).

هردو دوست چند دقيقه می خندند، پياله ها را پُر از چای کرده، مينوشند ودشلمه ميکنند و کاکه نقره يک فکاهی ديگر هم ميگويد:

کاکه نقره: ده يک خانه، يک روز پدر، بچه خوده گفت که بيا يک زن بتمت، بچه ش گفت: چرا يک زن؟ دوتا بتين، خوب پدر قبـــول کد ودوتا زن بريش گرفت، باد از يکی دو هفته، ديد که وز(وضع) بچيش خراب اس، گفت او بچه مه ميفامم دست وپايت سست شده، امروز مه ميرم بازار  يک کسی ره پيدا ميکنم که همی يک زن ته بخره، بچه با خوشالی( خوشحالی) گفت: پدر جان هموره اگه دونفر پيدا کنی خوبتر ميشه، که هردويشه بخرن.

بازهم هردو دوست خنده ميکنند وکاکه تيغون ميپرسد:

کاکه تيغون: کاکه نقره جان حال ازی گپ بزن که آغای کرزی، ده وطن رفت يا کتی بوش چکر ميزنه؟

کاکه نقره: کاکه جان همی خبر بل کل فراموشم شد که بريت بگويم، اَين روز يکشنبه 15 جون رفت اوغانستان وبسيار شِِيرک شده بود، گفت ما حالِ دِگه اوغانستان پيش واری نيستيم ای 30 سال ميشه، که پاکستان مجاهد پروری وطالب پروری ميکنه وحال کتی شان پيمان دوستيام بسته کده، که از سرحد تير ميشن ومردم ماره ده ای طرف خط ديورند، ميکشن وخارجيا ره مورد حمله انفجاری قرار ميتن، يا که از سرحد تير ميشن مام ای حقه داريم که او طرف تير شويم، ملا عمر پاکستانی، مولوی فضل الله پاکستانی، بيت الله محسود ودگرای شانه ده خانه شان بکشيم.

کاکه تيغون: اگه آغای کرزی ده ميخ بوش می پره فکر خوده بگيره که وام لق شده.

کاکه نقره: کاکه جان يادم ميايه ده حدود 45-50 سال پيش ده زمان صدارت داؤد خان مرحوم، که سفر بری داده بود وپاکستانه اخطار داده بود، اووخت مردم اَين از پشاور گريخته بودن، حالا همطو خات شد، حال از آغای کرزی کل مردم اوغانستان دفاع ميکنن وکلگی ازی گپايش پشتيبانی کدن، مام طرفدارش هستم يک حمله که کنه باز دِگه طالب طالبه نمی بينی وباز سيل کو که آرام به آرامی می شه، منتها اگه پاکستانام بم اتومی خوده استعمال کنه او وخت اس، که بسيار مردم از هردو طرف زيات کشته خات شد، به شمول عسکرای خارجی واِی منطقه کاملن پايمال شده وجنگ جهانی خاتمه کنام از همينجه شروع خات شد، کاکه جان خبرارام شنيدی، فکايارام بيا که بريم بخير جماعت خانه، باز دِگه روز انشأالله گپای خوده ادامه ميتيم.

کاکه تيغون: هميالی بگو کاکه جان کدام روز، که مه آماده گی بگيرم.

کاکه نقره: چند دقيقه فکر کرده، ميگويد: روز جمعه بخير، بخيالم 27 جون ميشه.

بريم بخير ياالله.

 ------------------------------------------------------------------- --------------

بخش بيست وچارم

سال دوم

امروز جمعه 27 جون 2008 مانند هرسال گرم ودرجه حرارت 27 را نشان ميدهد، هردو دوست، در باغچه هميشه گی گِرد ميز نشسته بعد از صرف غذا ونوشيدن چای به مناظره ميپردازند.

کاکه تيغون: کاکه جان روز شنبه گذشته يانی 21 جون زنگ زدم خانه نبودی، کجا رفته بودی؟

کاکه نقره: کاکه جان او روز مه داوت بودم ده تجليل از هشدهمين ( هجده مين) سالگرد اساس گذاری حزب وطن يانی تبديل نام حزب وبازی تغييراتی که ده اساسنامه و برنامه عمل حزب دموکراتيک خلق افغانستان آمد ونام شه ماندن حزب وطن، ده راسشام (رأس آن) فقيد دکتور نجيب الله شهيد بود.

کاکه تيغون: کاکه جان، دگه کی آمده بود، ساتت تير شد يانی؟

کاکه نقره: کاکه جان جشن تأسيس حزب بود، مـــــــــــالوم دار ساتم تير شد، گرچه ده کانسرت مه نه شيشتم، امّا بسيار سات تيری وخنده بود.

کاکه تيغون: خی مه ره چرا نگفتی که مام ميرفتم سات مام تير ميشد؟

کاکه نقره: مه خيال کدم که کس داوت نباشه بد اس، حالانکه اونجه که رفتم فقط بگويی که اعلان کده بودن، که ( ورود علاقه مندان آزاد است)، بسيار کسا رقم توام ( تو هم)آمده بودن، اَين نفر مخصوص يا نماينده خاص مسکينيار ده مونشنام آمده بود، ايطواس که همی بچه ها آدمهای خوب ومردم دار استن، به او خاطر هر رقم کسا آمده بودن، نه تنا ( تنها) داوت شده گی ها بلکه از هر چمن سمنی بود.

چند دقيقه هر دو دوست ميخندند، بعداً مناظره از سر گرفته ميشود.

خوب کاکه جان، ساعت سه بجه گفته بودن ولی به حساب افغانی  چاربجه محفــــــل با صحبت رئيس جلسه آغاز ودر ابتداء از محترم جنرال رفيع خواسته شد تا بيانيه اساسی ره قرائت کنه، ايشان نام خدا يک کتاب نوشته کده بودن وطولانی ترين بيانيه ره ايراد کدن، آواز شانام پخچ بود که حتا از طريق ميکرافون به مشکل شنيده ميشد، مه خو رقم تو کمکی کرام شديم واز طرف دگه ده شيشتن باد از هر 15 الی 20 دقيقه شخ ميشدم وبايد استاده می شدم، به او خاطر چند دفه بدون اجازه از جلسه برآمدم وده روی حويلی قدم ميزدم، يانی بسيار بی نزاکتی کدم، مگر آفرين شان از مشکل مه فاميدن ومره چيزی نگفتن، يک سات وبيست دقيقه توان ميخايه، خدا دانه اوه جنرال صاحب چند بوتل اوه نوش جان کده باشه، يگان تا ميگفت، که چند کاپی ره ميخانه، مثل بريژنف واری، ولی مه که پسان پُرسان کدم، همو يک کاپی بود، امّا بسيار دراز وگفتن که گپای زد که به همه گی روشن بود و بسيار گپايش تکراریام بود، خدا خيرش بته نصف وخت جلسه ره از گپای خود پُر کد، ده ختم  صحبت جنرال صاحب بره 10 دقيقه تفريح اعلان کدن که وام بيست دقيقه شد، ده بخش دوّم سوالا وبيانيه هــــــــای تأئيدی وپيامای تبريکی بود، پيامای تبريکی که کميته های اوکراين وروسيه حزب وطن روان کده بودن توسط آصفه يامان قرائت شد ويک شعری آغای نايبی ره که رقم مرثيه بود هم آصفه جان قرائت کد، که همگی بسيار چک چک کدن، ای شعر بری سنگ نوشته گور مزار شاد روان دکتور نجيب الله شهيد سروده شده بود.

باد از او سوالات شروع شد، که دونفر ده مورد ايکه ده روز سقوط دولت دکتور نجيب الله ده شار کابل شايعه ای وجود داشت که جنرال صاحب رفيع برای دعوت گلبدين حکمتيار سرکرده اشرار به لوگر رفته است، آيا درست است واگر صيحيس، آيا به ابتکار خود رفته بودن يا به دستور کسی ديگر؟

سوال کوتاه بود، نيم دقه وجوابام کوتاه خاسته شده بود وهمه خيلی خسته بودن، امّا جنرال صاحب عوض ايکه بگويه بلی وبه دستور کی؟ طبق عادت، که ترکش موجب مرض خات شد، بيست وسه دقه بازام آهسته صحبت کدن وده آخر سوال کننده ها نفاميدن که جواب شان بلی بود يانی، خلاصه ايکه ده سات تفريح دوّم که نزديک خلاصی جلسه بود، باد از پرسان تکراری، فاميدن ( فهميدند)، که بلی به اجازه محترم سليمان لايق يا به دستور شان رفته بودن، پُشت گلبدين ووکيل رفته بود پُشت آمد شاه مسعود، ده آخر نان بسيار مزه دار خانمای افغـــــــان ترتيب کده بودن، که باد از صرف نان ماتل ( معطل)  کنسرت نشده با همه خدا حافظی کده برآمدم وخانه رفتم وبس خلاص.

کاکه تيغون: خو کاکه جان خوب شد که از هشدهمين سال تبديلی نام حزب د، خ، ا به نام حزب وطنام خبر شدم، حال بگو که ده وطن چی گپاس؟

کاکه نقره: کاکه جان همو بيانيه که آغای کرزی داده بود وگفته بود، که طالبای پاکستانی ره ده خانای شان ميکشه تا به حالی هر روز ده ای مورد گپ ميزنن وعلاوه بر او حملات طالبا از او طرف سرحد بسيار زيات شده، که ده خوست وده کنرها با راکت حمله کدن  وبسيار مردم بی گناه ره کشتن.

کاکه تيغون: خو حالی چرا همی آغای کرزی که زور شام نميرسه هميطو بيانيه ميته؟

کاکه نقره: کاکه جان گنای او بيچارام نيس، او از دِگا ياد گرفته، که با ای بيانيه خود ميخاست افتزای ( افتضاح)، فرار زندانياره ده قندار پُت کنه، يانی فکر مردمه اوطرف ببره، که اينه کُشت وکشتار زيادام شد.

کاکه تيغون: آغای کرزی بايد اوّل يک اردوی منظم وقوی می ساخت، که ميگن اردو ستون فقرات دولت اس، باد از او ای گپاره ميزد.

کاکه نقره: کاکه جان ستون فقرات بر داشتن کله کته يانی سر پُر مغز کار اس که اوزا ( اوضاع) ره صحي (صيح) فکر کنه وباز امر ونهی کنه، ده حاليکه اوتو ( آنطور) سر نباشه، ستون فقرات بی فايده س، حتا بيدل صاحب ميگفت: در خانه ايکه سقف ندارد ستون مباش، که استاد سر آهنگ مرحومام اوره ميخاند، سر پُر مغز کار اس باز ستون فقرات که همو ارس، ستون فقرات بی سر خود بخود ازبين رفته وکرم ميزنش.

چند دقيقه هردو ميخندند وکاکه تيغون باز می ُپرسد:

کاکه تيغون: خی کاکه جان بگو يگان تا خبرای بی کُشتن، کُشتنه، که شعر وفکاهی يام واده دادی ، باز ناوخت ميشه.

کاکه نقره: چند خبره که يکشنبه 22 جون از تلويزيون بيات وBBC شنيدمبريت ميگم.

1-    آغای جلالی وزير سابق وزارت داخله گفت که لست کسای که مافيای مواد مخدر استن وده مقامای بالای دولتی کار ميکنن، ده وزارت داخله موجود اس، ويک کاپی شام ده رياست امنيت ملی وکاپی ديگيش ده موسسه ملل متحد داده شده.

2-    ده 23 جون گفتن که امريکايا اسنادی ره يافتن، که طالبا از پاکستان به دستور استخبارات شان به اوغانستان حمله کده اوغانا وخارجيا ره ميکشن.

3-    ديروز پنجشنبه 26 جون سخنگوی ورئيس دفتر مطبوعاتی امنيت ملی گفت: اسنادی داره، که طرح اصلی حمله ده 8 ثور سر کرزی ره سازمان استخبارات پاکستان (ISI (ريخته بود.

4-    خبر چارم ايکه طالبا سالانه 4 مليارد دالر از طريق فروش مواد مخدر کمايی ميکنن، که به مصارف جنگی ميرسه، ای گپه ديروز معين وزارت مبارزه با مواد مخدر گفت، اينی گپای کلان - کلان بود واز دگه گشتارا وحملات انفجاری که داخلی وخارجی کشته شده منصرف ميشيم، که فکرت خراب نکنه.

کاکه تيغون: بسيار تشکر کاکه جان، اينالی بگو يگان فکاهی وکدام شعر اگه داشته باشی، بخان؟

کاکه نقره: خی کاکه جان اوّل يک فکاهی ميگم، پسان يک شعر مرحوم صحرايی ره که برادرش آغای جلاليار صاحب برمه داده بريت ميخانم.

فکاهی: بچه يکنفر گفت: بابه جان مه بسيار قوی شديم، مره سه زن بته، پدرش گفت بچيم، دفه تن( دفعتاً) سه زن مشکل اس ومه پيسام ندارم ، اوّل يک زن بريت ميگيرم، يک هفته باد، دِگه زن وباز دِگه زن، پسر راضی شد وزن دادش، روز اوّل مادر بچه بری دختر گفت، او دختر فکرته بگی، که بچه ره بی کار نمانی اگه نی گفته که سه زن ميگيره، دختر هوشيار بود واز ترس  اَمباق داری، ای بچه ره ايطو خائيد وشپليد وشقيد، که ده سه چار روزتمام شيره وشربت شه چوشيد وکشيد وخلاصه بچه ره شفتر، شفتر ساخت وبچه دنگر شد، پدرش يک هفته باد گفت، اينالی بچيم به قرار واده يک زن دِگه ميتمت، بچه که دست وپايش ميلرزيد بری بابه خود گفت: آتی اينمی زن بری مه، بری تو وحتا بری لالايم بس اس.

هردو دوست چندين دقيقه خنديده، پياله ها ره پُر از چای کرده وکاکه نقره شعر مرحوم صحرايی ره ميخاند: 

                                              غزل

ای بهترازنسل پری عشقم نباشد سر سری        گفتم به عشقت چون کنم؟دل گفت:ازخود بگذری

جان را فدای يار کن از کفر ودين انکار کن        خود را به می سر شار کن تا وارهی از بی سری

ای عارضت رشک پری وی قامتت سرو سهی      شمشادپا در گل شود چـــون در گلستان بگذری

امشب خرابم کرده ای واز غم کبــابم کرده ای      از غصه آبـــــم کرده ای تا کی چنين اِستم گری

با اين لب ودندان تو با مرمرين پستـــــان تو      جنت شود حيــــــران تو از حور وغلمان بهتری

چشمت مرا افســون کند گردونه گردون کند      گردون بگو خود چـــون کند؟ با نرگس نيلوفری

در زير سقف نيلگون گشتم اسير چند وچون     آوارهء شهر جنـــــــــــون خندد باين تاج زری

ای طالبــــان بی بصر وی بی خرد ملا عمر        آنرا که تو دين گفتـــه ای دور است از آدم گری

صحرايی در ملک سخن خود را توانگر کرده ام

اندر غنای معنــــــــــــوی نی در رهء سودا گری

کاکه تيغون: شعر بسيار خوب سروده بودن، ( نيشخند کنان ادامه ميدهد) امّا ده همی زمن ( ضمن) مسايل عشقی يکدفه طالب وملاعمر سر زد وپيدا شدن، ای چطو اس کاکه نقره جان؟

کاکه نقره: کاکه جان ای طالبای غول کی آدمه ده عشق بازی می مانن، ده هر کار مردم غرض دارن.

هردو چند دقيقه ميخندند، به روح مرحوم صحرايی دعا ميکنند وطرف جماعت خانه روان ميشوند.

------------------------------

تصيح ضروری: در بخش 19 سريال، شعر در مورد سال مرگ استاد قاسم چنين است(آه وحيف در کابل نوای ماتم است) کلمه "و" فراموش شده است ، همچنان در توضيح حساب ابجد وهوز بعوض ثخز که اشتباه تايپی است ثخذ خوانده شود. 

 

   ------------------------------------------------------------------------    

بخش های قبلی

 


بالا
 
بازگشت