ریگمال

دمی با محقق الا سلام والمسلمین

    راویان انتر نیتی وناقلان ویدیو کلیپی روایت کردندی که در ازمنه ی نه چندان بعید – یعنی درماه جوزای سعید- خبرنگاری در شهر چور یعنی کابل شگوفان ومعمور(!) به مهمانی حجت الا سلام وا لمسلمین، کاندید آیت الله والعالمین (محقق سنگر نشین) اندر آمدی وبا دیدن اطعمه واشربه ی هفتاد ودو رنگی که بر سر میز آن جهادی کبیر وجنگاور جریرآماده شدی، عقل وهوش از کف بدادی وپرسشهای پی درپی آغاز نهادی.

از آنجایی که شمه ای از سوالهای حیرتبار وحسرت آثار خبرنگار و پاسخهای گهر بار محقق الا سلام بگوش ما رسیدی، حیف مان آمدی که آن را با خوانندگان بینام شریک نکردی. اما چون متن کامل مصاحبه در اختیار ما قرار نگرفتی صواب در آن دیدی که بخشهایی را به کمک تخیل با نا شنید گی ها ترکیب کردی ومجموعه ی کاملی را خدمت شما پیشکش نمودی:

خبر نگار:

سلام به حضور استاد مکرم و مجاهد اعظم جناب محقق صاحب!

تماشای اینهمه نعمت های رنگارنگ روی میز جنابعالی ،دود ازکله ام براوردی زیرا نظیر آن را در عمرم نه دیدمی ونه شنیدمی. آیا غذای همه روزه ی شما چنین بودی؟

محقق:

    بسم ا لله الر حمان الرحیم! یا رازق و الرزاق والمرتزقین ومن الارتزاق. وامابعد.ای برادر مومن ومسلمان!بدان و آگاه باش این را که می بینی یک غذای فقیرانه وساده وهمیشه آماده است. این غذابه تعریف وتوصیف نیارزد و دل نا شکیبای شما با دیدن آن بیهوده میلرزد.

خبر نگار:

   جناب شما شاید باشید آگاه که میلیونها نفر در افغانستان دست وپا میزنند در فقر ومحرومیت جانکاه ،بسیا ری ها آغاز کردندی به خوردن علف وگیاه وده ها تن راهی دیار نیستی شده و خانواده ها شدی تباه. در چنین روز گاری که پیاده رو ها وپسکوچه های شهرکابل شبانه به خوابگاه یتیمان وبیوه زنان گرسنه وبیخانمان وعذاب کشیده مبدل شدی – آیا شما که مسلمان مجتهد والا مقام واز سرامدان مجاهدین عظام محسوب میشوید، این لقمه های گوارا به راحتی از گلون تان میگذرد ومرغ وجدان تان گاه گاه ازخواب نمیپرد؟

محقق:

  خوشا به حال آنهایی که مانند چرندگان آزاد وپرندگان سوار بر باد سر به کوه ودشت میزنند واز علفها وگیاهان تازه ی کوه وصحرا لذت میبرند. آنها بندگان بر گزیده ی خدا یند که از چنین نعمتهای تازه ورایگان وپر خاصیت که فواید ومحسنات آن در کتاب یکی از ائیمه ی کبیربنام"الجوع و فی الگیاه" شرح داده شده است،استفاده میکنند.ما رهبران مسکین وقانع و خاشع وخاضع جهاد، وپاسداران کلمته الله ونماز وروزه وحج ومعاد، مجبوریم به همین غذا های ساده قناعت ورزیم وسنگ بر شکم بگذاریم.آرزو ودعای شبانه روزی ما اینست که این برادران مسلمان هر چی بیشتربه مهمانی خدا دعوت شده وبه نعمت خوراکهای طبیعی مانند چرمک دشتی، زیره ی کوهی،بیخ گل بابونه وبرگ سبز پودینه که سر شار از ویتامین ومواد منرالی اند، دسترسی یابند وبه حق ما دعای خیر نمایند.

خبر نگار:

چنانکه میبینم در گوشه ای از کاخ چون خلد برین وباغ از همه بهترین شما ساختمانی است که با تز ئینات بیمانندی آراسته وپیراسته شده است ،اما در داخل آن چندین عراده موتر لوکس ورنگارنگ با نما های بسیار دلفریب وقشنگ وجوددارد که چشمم را خیره و عقلم را تیره میکند.آیا این گراجی است طراز نوین یا چیزی شبیه این؟

محقق:

شما به درستی گمان برده اید ودقیق بر شمرده اید.آنجا چهار عراده موتر گرانقیمت وزیبا صورت را می بینید که چون نوعروسان نیکو سیرت در اتاق خواب خود آرمیده اند وباناز ونعمت لمیده. آن یکی را گویند"کادیلاک" که رقیبانم به آرزوی داشتن آنند هلاک .درونش سالون مفشن وراحتی دارد و پیکر نازنین آن را از موادی ساخته اند که هیچ گلوله ای شیشه های ذی قیمت آن را نیازارد. آن یکی را "فلانکوچ" است نام واین دیگر "بنز"ی است آهو خرام. آنسو تر جیپ امریکایی را می بینی که در خدمت بادیگاردانم قراردارد از بام تا شام.

خبر نگار:

آیا جنابعالی زاده شده اید در خانواده ای که بوده است ثروتش از حساب بیرون وبه شما ارث رسیده گنج قارون؟ یا که خود ازراه تجارت پر سود رسیده اید به چنین زندگانی زر اندود؟

برادر مومن!من هر چی دارم از جهاد است، اگر نه خود تمام جوانی را سپری کرده ام به خر دوانی ، آنهم در کوچه های خاکی با بد معاشی وبیباکی.

ای به قربان جهاد که خاک را زر میکند

نرخران کوچه را تبدیل به  موتر میکند!

خبر نگار:

آیا جهاد نوعی تجارت وسوداگری بود که خاک را به زر وخررا به موتر توانستی تبدیل کرد؟ اگر چنین بودی به حق همان ابوذر غفاری وخمینی"دورانساز" گوشه ی چشمی به من بینوا هم انداز ومرا با این فن شریف آشنا گردان تا از خاک بر خیزمی و تازنده ام خاک پایت را به دیده ریزمی.

محقق:

از بخت بد تو دوران جهاد سر آمده ،روسها از این کشور برامده و "ملحدین" با ما در یک سنگر آمده اند.اگر بار دیگر روسها را اینسو گذر افتد یا این کشور دوباره بدست ملحدین در افتد، یقین داشته باش که تو با ما یکجا خواهی بود واز نعمتهای جهاد بر خوردار.

خبر نگار:

اگرروسها برامدی، امریکایی ها در آمدی . آیا ممکن نیست جهاد ضد روسی را به جهاد ضد امریکایی تبدیل نمودی و این مقوله ی مقدس را بگوش هوش شنودی که: حب الوطن من الایمان؟

محقق:

به حکم آنکه دالر امریکایی بسی کاراتر از روبل بی ارزش روسی بودی، فعلاٌ جهاد واره نکردی وبه ضرر انجامیدی ودار وندارمن ودیگر برادران مانند سیاف، ربانی، مجددی، خلیلی،دوستم وگیلانی ودیگران رابرباد دادی و بهشت های را که با خون بر پا کرده ایم به خاک سیاه یکسان کردی.

خبر نگار:

 میگویند شما رهبران و قوماندانهاو وابستگان شما که به گنج قارون دست یافته اید،هزاران مجاهد جانباخته را که در سنگر های"جهاد" جان دادی وناکام از دنیا رفتی ، فراموش کرده اید.آیا راست گفته اند؟

محقق:

این، دروغ بیفروغی بیش نیست.نخست این نکته را باید بدانی که آن برادران ما سعادتمند تر ازما بودندی که این دنیای دون را پیشتر از ما ترک گفتندی و هم اکنون در فردوس برین با حوران وغلما ن یکجا بخفتندی. مارا ببین که با چی محرومیتی دست به گریبانیم وبا چی مشقتی روزگار میگذرانیم. ویسکی تلخ امریکایی کجاو جویهای شیر وعسل کجا. بره های بریان بهشتی کجا و کباب پر از دود منقل کجا. حور وغلمان کجا ودختران وبچه های این دنیا که با صد خون جگر وپنهان از دید مردم در عشرتکده های مخفی ما میلولند، کجا. ما بحال شهیدان گلگون کفن جهاد حسرت میخوریم وبا خود میگوییم : ایکاش ما نیز آنجا بودیم وهرروز با هفتاد حور بهشتی آرام میغنودیم.

 ولی ما هرگز آنهارا از یاد نبرده ایم .در هر لقمه ای که بر میداریم، در هر لمحه ای که به سوی کاخهای خود نظر می اندازیم، هر ساعتی که برسیتهای نرم وگرم موتر های خود می لمیم، هر شبی که در آغوش حوران وغلمانهای زمینی بسر میرسانیم وهرروزی که به تالار پارلمان میخرامیم، به یاد یاران رفته ی جهادی اشک میریزیم  وخاک حسرت برسر میبیزیم.

خبر نگار:

ببخشید جناب محقق صاحب که شما را به احساسات اندر کردم ونشه ی شبانه را از کله ی مبارک بدر. لطفاٌ اشکهای ذیقیمت خودرا پاک سازید وخودرا نبازید. یقین دارم اگر خدا همان خدای است که شما تا حال به مردم معرفی کرده اید، نعمت های آن دنیارا نیز ازآن شما بگرداند و این دنیارا همچنان بر سر ما بچرخاند! آمین یا رب ا لعالمین!!

 


بالا
 
بازگشت